پایگاه خبری آوای رودکوف-سمیره حنایی: معلمان رسمی و بازنشسته آموزش و پرورش، در سراسر ایران این روزها از وضعیت خود گلهمندند.
طبق آمار رسانههای محلی و غیررسمی، تاکنون معلمان بیش از 30 شهر بزرگ در ایران، در تجمعهای مسالمتآمیز، خواستار اجرای طرح رتبهبندی و بازنگری در حقوقشان هستند. نمادینترین اعتراض را، معلمان شهر بافق یزد، با نشستن بر سر سفره خالی، انجام دادند. در حالی معلمان آموزشوپرورش از بیعدالتی در تعیین میزان حقوقشان گلایه دارند که همکارانشان در بیشتر مدارس غیرانتفاعی هرمزگان، حقوق تعریف شدهای ندارند.
در بسیاری از این مدارس، نه از حقوق اداره کار خبری هست و نه بیمه. معلمان غیرانتفاعی روزهای پرتورم زندگیشان را در حالی سپری میکنند که به گفته یکی از آنان، برای اعتراض یا دادخواهی از شرایط موجود، راه به جایی نمیبرند. در حالی که هنوز به وضعیت معلمان رسمی آموزش و پرورش رسیدگی کافی نشده، آیا معلمان غیرانتفاعی باید چشم امید به تغییر وضعیت خود داشته باشند؟
حقوق؛ مساله این است
خودکشی یک معلم، اینبار در استان هرمزگان، جامعه فرهنگی را بار دیگر با شوک بزرگی روبهرو کرد. «مصطفی رنجبران»، دبیر زیستشناسی اهل میناب، 15 بهمنماه 1400 به دلایل معیشتی خودکشی کرد. در حالی که برخی رسانهها تلاش کردند، علت خودکشی را بپوشانند اما «محمد حبیبی»، عضو و سخنگوی هیاتمدیره کانون صنفی معلمان تهران، در صفحه شخصی خود در فضای مجازی خودکشی این معلم را تایید و انگیزه را مشکلات معیشتی اعلام کرد. این اولینبار نیست که یک معلم به دلیل مشکل معیشتی، مرگ را به زندگی ترجیح میدهد. اندکی پیش از این نیز، «غلامعباس یحییپور»، معلم اهل شهرستان گراش فارس، اواخر شهریورماه امسال خودکشی کرد و جان خود را از دست داد. هر دو از معلمان از حقوق اداره آموزشوپرورش برخوردار بودند. اما شرایط برای معلمان غیرانتفاعی از این هم سختتر است.
در بیشتر مدارس غیرانتفاعی نه از حقوق اداره کار خبری هست و نه بیمه. مدارس غیرانتفاعی به صورت خصوصی اداره میشوند بنابراین آموزشوپرورش نظارت و نقشی در قراردادهای بین موسسان و معلمان ندارد. این معلمان، طبق قانون، در حکم یک کارگر مشغول به کارند اما اغلب از حداقل مزایا و حقوق کارگران عادی هم برخوردار نیستند. بیشتر موسسان مدارس غیرانتفاعی سلیقهای و توافقی، سالانه حقوقها را تعیین میکنند. حقوق توافقی و متغیر معلمان، یک معضل جدی در مدارس غیرانتفاعی است. میانگین حقوق معلمان غیرانتفاعی در هرمزگان، از 800 هزار تومان تا یک میلیون و پانصد هزار تومان متغیر است. در حالی که در سال جاری شهریه یک مدرسه دبستان غیرانتفاعی نزدیک به 6 میلیون تومان است. با اینکه شهریه مدارس سالانه افزایش مییابد، اما حقوق معلمان تغییر محسوسی نمیکند. به گفته اکثر معلمان شاغل در مدارس غیرانتفاعی، افزایش حقوق، سالانه میانگین 100 تا 200 هزار تومان است.
«بعد از پنج سال کار در مدرسه، به موسس اعلام کردم با حقوق کمتر از دو میلیون تومان دیگر تدریس نمیکنم. ما یک معلم هستیم اما خجالت میکشیم بگوییم حقوقمان از یک پیک موتوری هم کمتر است». اینها را «وحید٭»، آموزگار پایه ششم میگوید. او پس از عدم افزایش حقوق در سال جاری، کارش را رها کرد. او همچنان بیکار است. به گفته او بعد از چند سال کار با حقوق کم در یک محیط آموزشی، بیکاری گزینه شرافتمندانهتری است. «پس از اعتراض، حقوق جدید را، با دویست هزار تومان افزایش نسبت به پارسال، یک میلیون و هفتصد هزار تومان واریز کردند. من هم به مدیر پیام دادم و گفتم که دیگر سر کار نمیآیم.
دیگر راضی نبودم به این همه مشقت تن دهم در حالی که کسی اهمیتی برای کیفیت زندگی ما قائل نیست. آنها هم به سرعت یک معلم، با حقوق کمتر از من استخدام کردند. تا زمانی که نیروی کارِ بیکار هست، چرخ تجارت کارفرمایان هم میچرخد.»
تعدیل امید
در استانهایی مانند هرمزگان که نرخ بیکاری بالایی دارد، کمتر مدرسه غیرانتفاعی را میتوان یافت که حقوق بالای چهار میلیون تومان را به معلمی که هفتهای 30 ساعت کار میکند، پرداخت کند. علاوه بر حقوق کم، معلمان غیرانتفاعی برخلاف معلمان رسمی، از امنیت شغلی هم برخوردار نیستند. موسس در صورت عدم رضایت از معلم یا اعتراض او، میتواند طبق بندی که در اغلب قراردادها ذکر شده، معلم را اخراج کند یا سال دیگر قراردادش را تمدید نکند.
«ستاره٭» این روزها در یک شرکت بستهبندی کار میکند. او پیشتر آموزگار تربیت بدنی بوده است. «کرونا که تدریس را مجازی کرد، من هم مثل بقیه معلمان محتوا تولید میکردم و در اختیار دانشآموزان قرار میدادم. آزمونها را مرتب، مجازی برگزار میکردم. بعد از عید نوروز سال گذشته، متوجه شدم خبری از کادر آموزشی مدرسه نیست. چند بار به آنها زنگ زدم تا بپرسم که باید محتوا را برای آزمون پایانی کجا بارگذاری کنم. جوابی ندادند. اول فکر کردم شاید معلمان دیگر به زنگ ورزش نیاز دارند و مثل همیشه برای جبران عقبافتادگی از آن استفاده میکنند.
بعد فهمیدم که بیسروصدا اخراج شدهام. مدیر بعدها زنگ زد و گفت تعدیل نیرو کردهایم. آخر معلمی با حقوق ماهی 300 هزار تومان هم تعدیل میخواست؟» بیشتر مدارس غیرانتفاعی، مانند شرکتهای خصوصی، با معلمان قرارداد رسمی نمیبندند. بیشتر قراردادها غیررسمی، لفظی یا صوری است.
بیمه نیز در بسیاری از مدارس با شرط کاستن از حقوق دریافتی و پرداخت حق کارفرما، پرداخت میشود. «در پاسخ به کارشناس اداره تامین اجتماعی که از علت عدم بیمه بودن همکاران میپرسید، میگفتند همکاران خودشان تمایلی به بیمه شدن ندارند. در صورتی که بحث هر ساله ما سر بیمه بود. ما حتی به کارشناس بیمه هم نمیتوانستیم بگوییم که ماجرا چیست، چون کارمان را از دست میدادیم. همه میدانستیم که موقت اینجا کار میکنیم، چون محیطی نبود که بتوانیم بیشتر تحملش کنیم.» ستاره اینها را میگوید و اضافه میکند: «خانوادهام هنوز فکر میکنند من در مدرسه تدریس میکنم. معلمی نقش اجتماعی خوبی است اما حداقل در مدارس غیرانتفاعی درآمدی ندارد. وقتی در یک شهر کوچک، با مدرک فوق لیسانس کار بستهبندی انجام میدهم، گاهی واقعا از زندگی ناامید میشوم. ولی وقتی هیچی سرجایش نیست، به هیچ جا نمیشود شکایت برد.»
یک دنیا توقع
توقع والدین از معلمان غیرانتفاعی هم قابل قیاس با همکارانشان در مدارس عادی نیست. والدین مدارس غیرانتفاعی به دلیل پرداخت هزینه، توقع دارند که فرزندانشان با سطح کیفیت برتر، نسبت به مدارس عادی تحصیل کند. شعار «کیف در مدرسه» که در بسیاری از مدارس غیرانتفاعی شنیده میشود، این توقعات را بیشتر هم کرده است. خروجی کار معلم با نتیجه کلاس سنجیده نمیشود، بلکه اینجا پیشرفت و پسرفت تکتک دانشآموزان ملاک است. ملاکی که به گفته بسیاری از معلمان، شیوهسنج درستی نیست. «والدین توقع داشتند ما در این مدارس معجزه کنیم. فرزندشان وقت کمتری را برای درس خواندن بگذارند اما نتایج بهتری نسبت به قبل داشته باشند. متاسفانه والدین کمکاری فرزندشان را به گردن ما میانداختند. چشم و همچشمی بین والدین و رقابت خانوادگی بر سر نمره دانشآموزان هم زیاد بود. اولویت موسس هم راضی نگهداشتن والدین بود. همین موضوع باعث میشد که فشار کاری روی ما بیشتر باشد. اگر والدینی ناراضی بودند، بچهشان را به مدرسه دیگری میبردند و ما مقصر بودیم. برقراری تعادل بین برنامههای خودمان و توقع موسس و والدین کار سختی بود». «سبحان٭» پیش از این آموزگار ریاضی بوده است. او هم مدتی در مدرسه غیرانتفاعی تدریس میکرد، اما با کولهباری از امید آن را رها کرد. «من با ماهی 800 هزار تومان شروع به کار کردم. تازه سربازیام را تمام کرده بودم. فکر میکردم پس از چند سال کار در این مدرسه میتوانم بالاخره استخدام آموزش و پرورش شوم. در نهایت سال گذشته، پس از چهار سال کار، در حالی که تازه حقوقم به یک میلیون و دویست هزار تومان رسیده بود، از محل کارم استعفا دادم. الان به صورت آزاد کار میکنم. هیچ کدام از دورههایی که آموزش و پرورش منطقه برگزار کرد به درد ما نخورد. برای سایر معلمان شاید افزایش سابقه یا حقوق به همراه داشت اما ما فقط امید جمع کردیم». بیشتر ادارات آموزشوپرورش استان از این وضعیت نابسامان مدارس غیرانتفاعی باخبرند، اما همچنان از نظارت بر وضعیت معلمان خبری نیست. گاهی دیده میشود ادارات شهرستانهای کوچک، بدتر نمک بر زخم معلمان غیرانتفاعی میپاشند یا تلاششان را نادیده میگیرند یا در شهرهای کوچک، برای حذف مدارس غیرانتفاعی از گردونه آموزش و تاکید بر فعالیتهای معلمان رسمی، نامی از معلمان فعال غیرانتفاعی برده نمیشود. این در حالی است که توقع میرود ادارات آموزش و پرورش اهرم فشاری باشند تا موسسان مدارس غیرانتفاعی، عادلانهتر با معلمان برخورد کنند. به گفته سبحان، سازمانی برای دادخواهی واقعی وجود ندارد. توصیه جامعه به آنها این است: «یا بسازید یا کارتان را رها کنید». درواقع به این بنبست «خودکرده را تدبیر نیست» هدایتشان میکنند.
٭ اسامی مستعار است.
متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
عضویت در خبر نامه