پایگاه خبری آوای رودکوف:21 دی امسال وقتی ابراهیم رئیسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ را به رئیس مجلس سپرد، ۳۱ نفر بیشتر از بقیه مشتاق بودند تا از ریز و درشت اعداد آن مطلع شوند، ۳۱ استاندار کشور با کنجکاوی در پی آن هستند تا بتوانند بودجه عمرانی و جاری استان خود را به هر طریق ممکن افزایش دهند تا رضایت هماستانیهای خود را جلب کنند.
به گزارش هم میهن ، البته در این میان نباید نمایندگان مجلس را فراموش کرد که برای گرفتن بودجه استانهای مطبوعه خود به چانهزنی با دولت و سازمان برنامه و بودجه خواهند پرداخت. تا الان از بودجه استانی سال بعد، تهران ۳۲ درصد سهم گرفته است. در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ مجموع منابع ملی که برای استانها در نظر گرفته شده به ۴۷۸ هزار میلیارد تومان میرسد و سهم پایتخت از این مبلغ ۱۵۳ هزار میلیارد تومان است. بررسی جداول بودجه نشان میدهد بودجه ملی استانها به شکل نامتعادلی بین استانها تقسیم شده است. برخی سهمگیری استانها را به میزان جمعیت آنها مرتبط میدانند و برخی به میزان صنایع و تولید موجود در استان و برخی دیگر معتقدند قدرت چانهزنی حرف اول را میزند.
تهران در حال حاضر ۱۸ درصد جمعیت کشور را در خود جای داده است، اما با توجه به اینکه تراکم همیشه هزینه ها را بالا می برد؛ طبیعتا هزینه هایی که برای جمعیت با تراکم بالای تهران انجام می شود بهمراتب از شهرهای کمتراکم بیشتر خواهد بود. ضمن آنکه صنایع شکلگرفته در پایتخت با فاصله زیاد از سایر استانها در سطحی بالاتر قرار دارد که این مسئله نیز هزینههای این استان را بالا میبرد. با این حال برخی تحلیلگران تخصیص ۳۲ درصدی بودجه تهران را به قدرت چانهزنی و اهمیت این استان بهعنوان مرکزیت کشور مرتبط میدانند.
از تهران که بگذریم وضعیت در سایر استانها تقریبا هم سطح پیش میرود. بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۲ نشان میدهد براساس فاکتورهای گفته و ناگفته، سال بعد کمترین بودجه به استان سمنان میرسد. استانی که در دولتهای گذشته نورچشمی بود و پروژههای زیادی را به سمت خود جذب میکرد سال بعد ۸/۰ درصد از مجموع بودجه ملی را از آن خود میکند.
در بودجه سال بعد کماکان استانهای محروم مثل ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و خراسان شمالی سهم اندکی از بودجه دارند و سهمشان در محدوده یک درصد تعیین شده است.
در بودجه سال بعد کماکان استانهای محروم مثل ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و خراسان شمالی سهم اندکی از بودجه دارند و سهمشان در محدوده یک درصد تعیین شده است.
البته تعداد استانهایی که سهم یکدرصدی از بودجه دارند به این پنج استان خلاصه نمیشود. چهارمحال و بختیاری، زنجان، یزد، بوشهر، قم، قزوین و مرکزی هم نزدیک به یک درصد از بودجه سهم دارند. در مقابل در صدر لیست هم بعد از تهران، خوزستان و فارس بیشترین سهم از بودجه را از آن خود کردهاند.
چانهزنی در گرفتن بودجه نقش مهمی دارد
درباره اینکه چه عواملی در این تقسیمبندی نقش دارد اقوال مختلفی وجود دارد. هادی حقشناس که سابقه استانداری استان گلستان در دولت حسن روحانی را دارد معتقد است هر استانی که در چرخه صنعت عقب بماند بهصورت طبیعی از بودجه کمتری نیز برخوردار خواهد بود و البته این را نیز میگوید که قدرت چانهزنی مقامات در آوردن صنایع به استان نقش مهمی دارد. حقشناس در گفتگو با هممیهن گفت: «نکته کلیدیای که وجود دارد این است که استانهایی که درآمدهای مالیاتی بیشتری دارند بخشی از این درآمد به آنها بازپس داده میشود و طبیعی است استانهایی که درآمد مالیاتی کمتری دارند مانند خراسان شمالی، سیستانوبلوچستان و گلستان که اصولا صنعت و سرمایهگذاری بزرگی نیز در آنها وجود ندارد از مازاد درآمدهای کمتری بهره میبرند.»
او با اشاره به اینکه چانهزنی بیشتر در پروژههای عمرانی وجود دارد خاطرنشان کرد: «مثلا آب گرگان از چاه تامین میشود نه از سد، در زمانی که من در استانداری گلستان بودم یک ردیف بودجه برای ایجاد سد در گرگان گرفته شد. منظور این است که پروژههای تک مثل سد، نیروگاه، راهآهن و... نیاز به چانهزنی دارد و عمدتا پول آن باید از ردیفهای ملی داده شود. نمایندگان مجلس نیز در کمیسیونها بسیار موثر هستند تا بتوانند ردیفهای ملی و استانی را افزایش دهند.» حقشناس در پاسخ به اینکه چرا اصولا به استانهای محروم بودجه کمی تخصیص داده میشود، اظهار کرد: «این موضوع چند دلیل دارد، دلیل اول همان اصطلاح عامیانه است که گفته میشود پول با خود پول میآورد، مثلا وقتی صنعت پتروشیمی در یک استان شکل میگیرد، صنایع جانبی نیز وارد استان میشود یا وقتی در یک استان چند هتل ساخته میشود صنعتهای مرتبط نیز در آنجا افزایش پیدا میکند، ولی استانی که مثلا نه کارخانه فولاد به آنجا میرود و نه پتروشیمی، قطعا در زمینه بودجه نیز رشدی نخواهد داشت بنابراین صنعت، صنعت میآورد، پس برخی از استانها که از چرخه صنعت عقب افتادهاند، همچنان محروم باقی ماندهاند. نکته دوم به قدرت چانهزنی مقامات محلی با مقامات ملی برمیگردد، بهعنوان مثال همه میدانند که نباید نفت و گاز را از جنوب به وسط کویر برد و در آنجا پالایشگاه زد، بلکه باید در همانجا به فرآورده تبدیل و آن را به استانهای دیگر منتقل کرد، اما در یک مقطع زمانی دیدیم که متاسفانه این اتفاق افتاد، چون قدرت چانهزنی زیاد بود یا در بخش سلامت یا درمان برخی از استانها بسیار جلوتر از بقیه هستند و برخی حتی در سرانه تخت بیمارستانی نیز عقب هستند که این مسئله، هم به مقامات استانی برمیگردد و هم به مقامات ملی که آمایش سرزمینی را به درستی لحاظ نکردهاند. تاکید میکنم که بخشی از مشکلات کشور به همین آمایش سرزمینی برمیگردد که سازمان برنامه و بودجه بهعنوان متولی آن در همه سالهای گذشته، چه قبل و چه بعد از انقلاب، آن را به خوبی اجرا نکرده است.
۵۰ درصد تولید ناخالص در ۵ استان
در آذرماه مرکز پژوهشهای اتاق ایران و دفتر پژوهشهای اقتصاد توسعه اتاق مشهد در پژوهشی به موضوع «قومگرایی و منطقهگرایی مقامات عالی؛ رشد نابرابریها، محرومیتها و بیعدالتیها» پرداخته و تاکید کرده است هنگامی که تولید ناخالص داخلی بدون نفت در استانهای کشور، براساس آخرین سال در دسترس یعنی ۱۳۹۸، مورد بررسی قرار میگیرد، به این نتیجه میرسیم که یکچهارم تولید ناخالص داخلی بدون نفت کشور بهتنهایی در استان تهران و بعد از آن به ترتیب در چهار استان اصفهان، بوشهر، خراسانرضوی و خوزستان تولید میشود و این یعنی ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی بدون نفت کشور به این پنج استان تعلق دارد. از نظر جمعیتی این پنج استان سهم بالایی در کشور دارند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که سهم بالای استان بوشهر در تولید با آنکه استانی فقیر و محروم محسوب میشود به علت قرارگیری صنایع پتروشیمی بزرگی است که در آنجا وجود دارد، اما متأسفانه محصولی که تولید میکنند، چه در این استان و حتی در دیگر استانها خامفروشی محسوب میشود به این معنا که مثلا در بخش صنعت پتروشیمی محصولات مادر را صادر می کنند.
جالب آنکه در این پنج استان نیز الگوی توزیع نابرابر است. مثلا در خراسان رضوی بیش از ۷۰ درصد صنعت و تولید ناخالص داخلی استان در محدوده مشهد و حوزه نفوذ آن یعنی در طرقبه، شاندیز، گلبهار و چناران در غرب و محدوه سنگبست در فریمان ایجاد میشود. این پژوهش گزارش میدهد با این حساب ۱۹ استان دیگر از ۳۱ استان کشور فقط ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی بدون نفت را برعهده دارند. مسئلهای که این آمار و پژوهش به ما گوشزد می کند این است که برنامهریزیهای نادرست باعث شده ایران درگیر نابرابرهای منطقهای عمیقی شده که در کنار رشد پایین اقتصادی باعث تشدید فقر شده که در نهایت نارضایتیها و بیثباتیهای اجتماعی را بهدنبال خواهد داشت.
همچنین نابرابریهای استانی در ارزش افزوده بخشهای ساخت صنعتی، ساختمان و خدمات نیز به چشم میخورد، مثلا ۱۵ درصد ارزش افزوده بخش ساخت صنعتی، ۲۲ درصد ارزش افزوده بخش ساختمان و ۳۳ درصد ارزش افزوده بخش خدمات در استان تهران تولید میشود که این توزیع نابرابر در استقرار واحدهای صنعتی کشور در استانها بسیار واضح و مشهور است. در برخی استانها واحدهای صنعتی بسیار زیادی وجود دارد، اما برخی استانها دچار محرومیت و عدم سرمایهگذاری هستند. آمارها همچنین ما را به این نتیجه میرساند که استانهای مرزی غربی همزمان هم از نرخ بیکاری بالا و هم درآمد سرانه پایین رنج میبرند، اما استانهای مرزی شرقی بهجز استان سیستانوبلوچستان، بیشتر درگیر درآمد سرانه پایین هستند.
جالب آنکه استان سیستانوبلوچستان بهرغم نرخ بیکاری بالاتر از میانگین کشور، کمترین درآمد سرانه بدون نفت کشور را دارد بهگونهای که درآمد سرانه بدون نفت آن از نصف میانگین کشوری هم کمتر است. این پژوهش نشان میدهد که اصولا تقسیمبندی بودجه برای استانها از یک روال منطقی و درست تبعیت نمیکند و تجربه نشان داده هر چقدر مقامات استانی توان و سمبه پرزورتری داشته باشند، میتوانند از دولت بودجه و پول بیشتری بگیرند، حتی اگر ابراهیم رئیسی هنگام تقدیم بودجه به مجلس از «راهاندازی صندوق پیشرفت و عدالت در همه استانها» و «واگذاری پروژههای ملی استانها به خوداستانها» گفته باشد. حال باید دید بودجه سال آینده چه میزان به استانها کمک خواهد کرد تا این نابرابریها به کمترین شکل خود برسد و اصولا میزان بودجه هر استان میتواند به روند کاهش بیعدالتی پایان دهد یا نحوه تخصیص آن کمکی به اقتصاد و معیشت مردم در درازمدت خواهد کرد یا خیر؟
عضویت در خبر نامه
از آنجاییکه تخصیص بودجه،بر اساس کار کارشناسی و عدالت هست،در شان نمایندگان خدوم،و نوکران مردم،نیست که برای مادیات و پول،چانه زنی و روزنی کنند.
در مرام نمایندگان استان(بویژه حاج موحد عزیز)،لابی گری و پارتی بازی اصلا و ابدا نیست،همه را با یک چشم می بینند و از بی عدالتی بیزارند.