پایگاه خبری آوای رودکوف:در سال ۱۴۰۴، تقارن مبارکی رخ داده است: شب قدر، شب نزول قرآن و آمرزش گناهان، با نوروز، جشن باستانی ایرانیان و نماد نو شدن طبیعت، همزمان شدهاند. این شعر، تجلی این همزمانی است و احساسات شاعر را در مواجهه با این اتفاق بینظیر به تصویر میکشد.
شاعر در این سروده، از یک سو، به معنویت و روحانیت شب قدر اشاره میکند و از غرق شدن در دعا و عشق الهی سخن میگوید. از سوی دیگر، به حرمت نوروز و قدر دانستن این آیین باستانی تأکید میکند. اما شاعر در این میان، از خود میپرسد که چگونه میتوان این دو مناسبت را در کنار هم گرامی داشت و حق هر کدام را ادا کرد؟
شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که امسال، جشن و شادی نوروز را به بعد از ماه رمضان و عید فطر موکول کند تا بتواند با تمرکز بیشتری به عبادت و راز و نیاز در شبهای قدر بپردازد. او معتقد است که عید بنده، بعد از عید فطر و اتمام ماه رمضان است. این شعر، دعوتی است به تفکر در باب ارزشهای معنوی و فرهنگی و تلاش برای پاسداشت هر دوی آنها.
به امید سالی پر از برکت و ثروت و کار برای همه.
تلاقی شب قدر و نوروز
- - -
نوروز چهارصد و چهار
تحویل سال شب قدر است
عید من جشن ندارم
در دعا و عشق غرقم
لیک شادی من ندارم
مست عشق اولیایم
رقص و پایکوبی ندارم
جشن من امسال فطر است
بر من امسال پیامی ندهید
قدر نوروز بدانم
حرمتش قدر دانم
عبد باشم سال تحویل
بعد در وقت مناسب
عید گیرم بندگی را
فطر هم عید صیام است
هم شود نوروزم امسال
چه سعادتی شد امسال
امتحانی ساده اما
سخت گیرند برخی آنرا
من به کس کاری ندارم
عید بنده بعد فطر است
تحویل چهارصد و چهار را
سر کنیم با قدر همراه
شادی و جشنش بماند
بعد فطر و ماه قرآن
سالها این اتفاقی است
قدر تحویل را بدانیم
هر دو را با احترامش
لیک حرمت هم بداریم
یا علی با عشق نامت
می رویم در سالی پر شور
تا که باشد چهارصدوچهار
سالی پر از ثروت و کار
- - -
حجت بقایی