پایگاه خبری آوای رودکوف:در دل کوهستانهای شمال گچساران، جایی که نسیم از میان درختان انار و نخل میگذرد و صدای چشمهها با آواز پرندگان در هم میآمیزد، روستایی نهفته است به نام مارین؛ روستایی که چنان با طبیعت و تاریخ درآمیخته که هر کوچهی سنگیاش روایتگر زندگی، هنر و همزیستی انسان با زمین است.
مارین روستایی است پلکانی، ساخته بر شیب کوه، که خانههای خشتی و سنگی آن چون تسبیحی زرد و خاکیفام بر دامنهی طبیعت بسته شدهاند. از فراز بامها، دشتهای سرسبز و چشمههایی که از دل صخرهها میجوشند، تصویری بهشتگونه میآفرینند. این روستا را بسیاری «ماسولهی جنوب» مینامند، اما روح مارین چیزی فراتر از نامهاست؛ روحی برخاسته از پیوند دیرینهی مردمانش با کوه و خاک و آب.
نخستین نگاه به مارین، چنان آرامش و وجد طبیعت را در جان بیننده مینشاند که گویی زمان در این گوشه از زمین مکث کرده است. در بهار، باغهای میوه با عطر زردآلو و انجیر و انار بیدار میشوند، و در تابستان، صدای آب روان در جویبارها نوای طراوت است. پاییز اما، مارین جامهای از طلایی و سرخ میپوشد و در زمستان، مه سپید بر بامها مینشیند و سکوت کوه را سنگینتر میکند.
مردمان مارین به همان اندازه که به زمین دل بستهاند، به هنر نیز وفادار ماندهاند. دستان زنان و دختران این دیار هنوز گلیم و جاجیم و قالی میبافند؛ با تار و پودی از عشق، صبر و میراث مادری. در هر نقش و رنگ، نشانی از زندگی کوهنشینی، باورهای کهن و ذوق بیپایان آنان نهفته است.
مارین تنها مقصدی برای گردشگری نیست، بلکه تجربهای است از زندگی در هماهنگی با طبیعت. در روزگار پساکرونا، این روستا با چشماندازهای بیبدیل و سکوت آرامشبخش خود، به پناهگاهی برای دلهای خسته از شتاب و ازدحام شهر تبدیل شده است. میراث طبیعی، صنایع دستی، فرهنگ مهماننوازی و مردمی که هنوز لبخندشان ساده و صادق است، از مارین سرزمینی میسازد که باید دید، لمس کرد و در خاطر نگه داشت.
در غروبهای مارین، وقتی آفتاب بر دامنهی کوه فرو مینشیند و پرتوهای آخرین نور بر بامهای پلکانی میلغزد، میتوان حس کرد چرا این روستا نه فقط در دل طبیعت، بلکه در دل هر بیننده جای میگیرد.