« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
آوای دنا :جمعی از دانش آموزان خوش ذوق و فعال دبیرستان استعدادهای درخشان شهید بهشتی یاسوج در اقدامی خداپسندانه و خودجوش اقدام به پاک سازی و تنظیف محیط پارک جنگلی یاسوج کردند. این گروه دانش آموزی متشکل از حدود 30 دانش آموز به همراه مسئولین این دبیرستان ساعت 10 صبح از دبیرستان نامبرده واقع در خیابان فردوسی به سمت پارک بزرگ جنگلی یاسوج حرکت کرد. این گروه دانش آموزی به سرپرستی یکی از دانش آموزان به نام احسان امیری اردکانی و زیر نظر محمد آرامشیانی جو مدیر دبیرستان و با همراهی و همکاری رضا رضایی دبیر جغرافیا این دبیرستان اقدام به پاک سازی این مکان کرده اند. امیری اردکانی سرپرست گروه در رابطه با هدف از انجام این کار گفت: "شهر یاسوج پایتخت طبیعت ایران است ولی باید بپذیریم که ما پایتخت نشینان خوبی نیستیم! چرا که به جای همکاری و کمک و نظافت در بهداشت شهری داریم محیط شهری و جاذبه های گردشگری خود را که هر کدام می توانند زیرساختی برای ورود صدها هزار گردشگر، ورود میلیون ها و حتی میلیاردها تومان ارز و ایجاد اشتغال برای هزاران نفر و ... باشند آلوده کرده ایم و قطعا گردشگر هم حاضر نیست برای دیدن محیط طبیعی که لایه ای از زباله آن را فرا گرفته به یاسوج بیاید. صراحتا می گویم که اگر این در کنار این طبیعت زیبا و دوست داشتنی مردمی که به فکر محیط زیست هم بودند داشتیم به جرئت می توانم بگویم لااقل 10 درصد از مشکلات استان حل می شد. بد نیست بدانید که کشور انگلیس فقط از جاذبه های موسیقیایی اش 1.4 میلیارد دلار درآمد سالیانه دارد! هم چنین کشور اوکراین در سال گذشته میلادی میزبان 23 میلیون گردشگر بوده است و موجب درآمد 5 میلیارد دلاری برای این کشور شده است در حالی که کل ایران با وسعت چند برابر اوکراین فقط 15 میلیون گردشگر را به خود جذب کرده است. فکر نمی کنم که اوکراین بیش از دو برابر استان کهگیلویه و بویراحمد مساحت داشته باشد، یعنی این استان ظرفیت کسب درآمد 5/2 میلیارد دلاری –چیزی حدود هفت هزار میلیارد تومان (عددی با 12 صفر!)- چیزی 3-2 برابر بودجه استان که با آن می توان به هر هم استانی حدود 10 میلیون تومان کمک کرد. لازم به ذکر است که هزینه اقامت در اوکراین روزانه حدود 100 دلار است. یعنی حدود 300 هزارتومان خودمان! در حالی که خرج اقامت در ایران و به خصوص در یاسوج از اوکراین بسیار کم تر است، اما اوکراین که نه تنگ تامرادی دارد و نه بی بی حکیمه و نه روستای کریک و ... چگونه در این امر تا این حد موفق بوده است؟ ضمنا برای دیدن آمار ارائه شده می توانید مراجعه کنید به چمدان(ضمیمه روزنامه جام جم) 29 مرداد 1392 شماره 111. پس می توان نتیجه گرفت که ایران و به خصوص پایتخت طبیعت آن ظرفیت جذب گردشگر بسیار بالایی دارد که این مهم بدون فرهنگ سازی به وسیله کارهای مشابه و همکاری مسئولین امکان پذیر نیست." این گروه به مدت 2 ساعت مشغول به پاکسازی زباله های پارک جنگلی یاسوج بود. سرپرست این گروه می گوید :"اگر حمایت نشویم ادامه نمی دهیم!" امیری اردکانی هم چنین ادامه داد: "هدف و انگیزه ما از انجام این کار در زمان حاضر بیشتر از همه آماده سازی محیط به منظور ورود مهمانان نوروزی به این استان بوده است تا اگر مهمانی مثلا به پارک جنگلی آمد همیشه این را به یاد داشته باشد که پارک جنگلی جای تمیزی بود و از آن بع عنوان یک خاطره شیرین یاد کند. چه بسا همین فرد بتواند موجب ورود چند گردشگر دیگر به استان شود." و بسیار گله می کند از ناهماهنگی ها و بی نظمی ها در ادارات استان: "انجام چنین کار به ظاهر کوچکی 2 هفته هم و غم من بوده است. این از همان وظایف مسئولین استان است که در ادامه عرض می کنم. به منظور انجام این کار با چند نهاد و سازمان همکاری کرده ایم که در توضیحی کوتاه سعی می کنم اطلاعاتی کامل و کوتاه در رابطه با همکاری نهاد ها با این گروه در اختیار شما قرار دهم. شهرداری یاسوج را باید واقعا بدترین مکان دولتی بنامم که تاکنون رفته ام! بعد از 2 هفته پیگیری صبح روز حرکت که به آنجا رفتم تا هنوز حتی اتوبوس ما را هماهنگ نکرده اند اگر من کار را پیگیری نمی کردم مطمئنم که دیگر شهرداری حتی از من نمی پرسید که کارتان انجام شد یا خیر! شهرداری دست کش، کیسه زباله، خودرو زباله بر را در حالی که هماهنگی قبلی صورت گرفته بود در اختیار ما قرار نداد! مسئولین تلفنشان را جواب نمی دادند و ... کل امکاناتی که شهرداری به ما داد یک اتوبوس واحد بود! در حالی که پاکسازی طبیعت اصلا وظیفه ما نیست بلکه در واقع ما داریم به شهرداری کمک می کنیم، این هم به جای خسته نباشیدشان است البته قصد ما به هیچ وجه منت گذاشتن بر دوش کسی نیست بلکه ما به وظیفه مان عمل کرده ایم اما مجموعه شهرداری عزیز شما چرا به وظیفه ات عمل نمی کنی؟! من به مسئولین شهرداری و اعضای شورای شهر دوستانه پیشنهاد می کنم اگر نمی خواهید به مشکلات مردم و شهر رسیدگی کنید استعفا بدهید و در جایی دیگر به منازعات خود بپردازید. والله این برای برخی از شما که نمی دانند برای چه و از طرف چه کسانی بر صندلی ریاست تکیه زده اند بهتر است. اداره آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد، سازمان هواشناسی و سازمان اتوبوسرانی یاسوج و حومه نیز همکاری خوبی با ما داشتند. اما با 4 شماره ی هواشناسی تماس گرفتم اما هیچکدام در وقت اداری پاسخگو نبودند. بر خلاف بقیه واقعا صدا و سیما مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد بهترین همکاری را با ما داشتند که در این بلبشو ادارات جای شکر دارد! البته نباید اطلاعات غلط دادن و از نظر ما دروغ و از نظر خودشان سیاست را که یکی از مدیران که با آن ها همکاری کردیم آن را به فجیع ترین شکل به کار برد فراموش کنیم! اما به صلاح نیست نام او را بیاوریم. لازم به ذکر است این ارزیابی ها را نمی توان آماری محکم دانست. شاید مشکل از ماست که بد با آن ها همکاری می کنیم!! به هرحال ما سعی کرده ایم وظیفه دینی و انسانیمان را در حد توان خودمان انجام دهیم و البته ما هم مثل دیگران امیدوار هستیم به افزایش حمایت از محیط زیست." احسان امیری اردکانی هم چنین به جایگاه اندک فرهنگ حفاظت از محیط زیست در بین مردم استان اشاره کرد و گفت: "خدا می داند که وقتی در برخی محافل به قوم لر و فرهنگشان توهین می شود بسیار ناراحت می شوم و آرزو می کنم که ای کاش ما مردم این استان می توانستیم کمی بیشتر به فکر فرهنگ عمومی و رفتارهای اجتماعی مان باشیم که حفاظت از محیط زیست نیز جزئی از آن است." وی در پایان نیز افزود: "اگر عزیزانی مایل به همکاری با این گروه هستند می توانند از طریق ایمیل ehsanamiriardakani@gmail.com با من در ارتباط باشند." این گروه دانش آموزی پس از زیارت قبور مطهر شهدای گمنام و اقامه نماز نظر به امامت حجت الاسلام و المسلین احسان نادری به محل دبیرستان تیزهوشان یاسوج بازگشت. سرپرست این گروه کارگردانی سه فیلم مستند کوتاه را نیز در کارنامه فرهنگی خود داراست. لازم به ذکر است عکسهای تکمیلی طی 4-5 روز آینده به خدمت شماارسال می گردد.
کد خبر: ۲۷۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۲

دولت اعتدال چون در ابتدای راه است این فرصت را دارد که بتواند به مخرج مشترکی از دولت های گذشته دست یابد و پدیدآور یک انقلاب اداری در کشور و پایه گذار فرایند دولت سازی باشد.
کد خبر: ۲۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۳

 در روش مذكور، فقط 1000 تماس مردم ، در هر روز حداقل معادل يك ميليون تومان عايدي بدون هرگونه مشكل نصيب فرد كلاهبردار مي شود
کد خبر: ۲۶۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۲۹

پيشنهاد مي‌‌کنم اعضاي شوراهاي اسلامي، داوطلبانه آمادگي خود را براي رسيدگي به اموال و دارايي‌‌هاي خود توسط قوه قضایيه اعلام نمايند آوای دنا: شجاع پوریان در نطق پیش از دستور خود در جلسه شورای شهر تهران اظهار داشت: پيشنهاد مي‌‌کنم اعضاي شوراهاي اسلامي، داوطلبانه آمادگي خود را براي رسيدگي به اموال و دارايي‌‌هاي خود توسط قوه قضایيه اعلام نمايند تا اگر در پايان دوره و برخلاف حق و قانون، افزايشی در دارایی آنان صورت گرفته باشد، اقدامات قانوني لازم در مورد آنان انجام پذيرد. به گزارش افکارنیوز ، متن کامل نطق پیش از دستور ولی الله شجاع پوریان به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحيمبلغ العلي بكماله كشف الدجي بجماله َحسنَت جميعُ خصالهِ صلّوا عليه و آلهِفرا رسيدن ايّام زادروز فرخنده پيامبر اكرم (ص) و همچنين آغاز هفته وحدت را به هموطنان گرامي، به ويژه به شهروندان تهراني تبريك و شادباش مي‌گويم.آنچه داعی و انگیزه سخنان امروز این کمترین، در جمع عزیزان شد، احساس وظیفه در قبال تذکری است که مقام معظم رهبری به عنوان یک هشدار بارها و از جمله در دیدار روز گذشته اعضای شورای شهر و شهرداران با ایشان موکداً مطرح کرده‌اند که عبارت است از پرهیز از فساد مالی و جلوگیری از تحقق آن در کلیه سطوح اجرایی و مدیریتی کشور و نظام.به یقين، از اساسي‌ترين شاخصه‌‌هاي پايداري و مشروعیت هر نظام سياسي، برخورداري از اعتماد عمومي و پشتوانه مردمي است. طبعاً هر حکومتی به ميزاني كه بتواند این سرمایه را ایجاد و از آن پاسداری كند، به همان اندازه به عزت، محبوبیت و ماندگاری خويش كمك رسانده است. سوگمندانه باید بگویم از آفاتی كه در سال‌‌هاي پس از انقلاب، به سرمايه اعتماد ملي لطمات فراوان و درخور توجهی وارد کرده، پديده شوم و بنیان‌سوز مفاسد مالي و اقتصادي، به ويژه در ميان برخي صاحب منصبان و نزديكان به آنان است كه هر از گاهي فضاي عمومی كشور و اذهان مردم فخیم، و فهیم کشورمان را متألم و متأثر مي‌‌سازد. فاضل خدادادها، جزايري‌‌ها،‌ مه‌آفريدها و به تازگی بابك زنجاني بهترين نشانه‌‌هايي هستند كه لزوم واكاوی دقيق شكل‌گيري این پديده و مبارزه جدّي و علمي با آن را صد چندان مي‌‌نمايد. اين كه چرا به رغم نهيب‌‌هاي مكرر رهبری انقلاب و تشكيل ستادهاي عريض و طويل مبارزه با مفاسد اقتصادي و كوشش‌‌هاي نهادهاي امنيتي، نظارتی و قضایی، در اين عرصه ناكام بوده‌ايم، پاسخ‌‌ها و تحلیل‌های عالمانه را مي‌‌طلبد كه پرداختن به آن‌‌ها از حوصله اين مقال خارج است، اما آنچه اينك در مقام بيان آن هستم، تذکر و یادآوری, رسالت سنگينی است که ما به عنوان نمایندگان مردم در شوراهاي شهر در مبارزه با پديده مفاسد مالی و اقتصادی و مرزباني و پاسداری از دارايي‌‌هاي عمومي، در شهرداري‌‌ها برعهده داریم. شوراهاي اسلامي دوره چهارم در سراسر كشور مي‌‌توانند با ارائه راهکارها و تنظيم برنامه‌‌های وکارآمد و تدوين آيين‌نامه‌‌های هدفمند و اصلاح روندها و همچنین با استفاده از تجارب گذشته و پايش و پالايش آن‌‌ها در پیشگیری از تحقق فساد در شهرداری‌‌ها و نیز محو بسترهای ایجاد و استمرار این پدیده نامطلوب که با فرهنگ پیراسته مردمان این کشور سنخیتی ندارد، گام‌‌هاي اساسي و ماندگار بردارند. ترديد نبايد كرد که از مهمترين عوامل خشكانيدن ريشه‌‌ها و بسترهاي فساد مالي، نظارت مستقیم، پیوسته، هوشمند، علمي، همه جانبه و جدي است. بايد ضعف‌‌ها و نقايص نظارت‌‌هاي سنتي و متكي به افراد را شناسايي و براي رفع آن‌ها چاره انديشی کرد و بسترهاي فساد را از سرچشمه بست و البته از تجربه موفق كشورهاي دنيا در مبارزه با مفاسد اقتصادي نیز باید بهره جست. باید پرسید در کشورهای صنعتی با پدیده ثروت چگونه برخورد می کنند که کمتر گرفتار فساد این چنینی می شوند؟ شفاف بودن فرايندها و نظامات مالي و اقتصادي، چگونگی تأمين درآمدها، نظارت بر قراردادها و معاملات، نحوه برگزاری مناقصه‌‌ها و مزايده‌‌ها, و گردش سرمايه و نحوه هزينه كردن‌‌ آن نیز از راهکارهای مهم و درخور توجه در مواجهه با بروز و گسترش فساد مالی است؛ البته شفاف‌سازي، جز در فضايي روشن و در پناه روابط و مناسبات مديريتي شفاف و پاسخگو ، امکان پذیر نیست. پنهان كاري، كتمان اطلاعات، وجود قراردادها و معاملات سايه‌اي و خارج از تشريفات قانوني می تواند از مهمترين عوامل بسترساز فساد و خلافكاري باشد. ناگفته پیداست تلاش و حركت در راستاي مبارزه با تحقق و توسعه فساد مالی در مجموعه‌‌هاي تحت نظارت شوراهای شهر، به معنای بي‌اعتمادي و سوءظن به مديران و كاركنان خدوم شهرداري‌‌ها نیست، بلكه در عين اعتماد، اقدامي است ضروري و در جهت ایفای وظیفه‌ای که حسب اصول قانون اساسی و قوانین دیگر برعهده شوراهای اسلامی نهاده شده است.تضمین سلامت مدیریت های شهری، پي بردن به ضعف‌‌ها و اصلاح آن‌ها، و همچنین ايجاد سازوكارهایي که از شكل‌گيري فساد مالی و اداری جلوگیری کنند، جزو وظایف نظارتی اعضای شوراهای اسلامی است که باید برای عملیاتی کردن آن, برنامه ریزی دقیق و کارآمد داشت. در نامه امام علي (ع) به مالك اشتر نيز به سازوكار نظارت بر مديران به صراحت اشاره رفته است: ثُمَ تفقّد اَعْمالَهُمْ وَ اَبْعَث الْعُيونْ "بر فعاليت‌‌هاي مديران نظارت كن و بر آنان ناظراني بگمار". پرواضح است, لازمه موفقيت در مبارزه با مفاسد مالي و اقتصادي، سلامت و صداقت داعیان و مسئولان اين عرصه است. رهبری انقلاب در پيام هشت ماده‌اي خويش به ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادي تصريح و تأكيد نموده‌اند كه "كار مبارزه با فساد را به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپاريد. دستي كه مي‌‌خواهد با ناپاكي در بيفتد، بايد خود پاك باشد و كساني كه مي‌‌خواهند در راه اصلاح عمل كند، بايد خودشان صالح باشند."همكاران عزيز، منصب و مسئوليتي كه در اختيار ما قرار گرفته است بنا بر بيان هشداردهنده امام علي (ع)، امانتي است كه برگردن ما گذاشته شده است: اِنَّ عَمَلِكَ لَيْسَ بِطَعمَه وَ لكِنَّه في عُنقِكَ أمانه "پست و منصب براي شما طعمه نيست، بلكه امانتي است برگردنتان"؛ اما متأسفانه، تجربه ادوار گذشته شوراها نشان مي‌‌دهد برخی افراد نتوانستند از اين امتحان الهي، سالم و سربلند بيرون آيند و موجبات بي اعتمادي عمومي را به نمایندگان شوراهای اسلامی فراهم آوردند. پاگرفتن و رشد این تصور غلط و گمراه‌کننده كه يك عضو شورا مي‌‌تواند در زماني كوتاه، ثروتي كلان كسب کند، هر نوع اعتماد به اعضاي شوراهای اسلامی را از میان خواهد برد و ریشه اعتماد میان اعضای شورا و شهروندان را خواهد خشکاند.از اين رو، به رغم آن كه برابر اصل يكصد و چهل و دوم قانون اساسي، رسيدگي به دارايی مسئولان بلندپايه نظام، محدود به رهبري، رئيس جمهور، معاونان و وزيران است، پيشنهاد مي‌‌کنم اعضاي شوراهاي اسلامي، داوطلبانه آمادگي خود را براي رسيدگي به اموال و دارايي‌‌هاي خود توسط قوه قضایيه اعلام نمايند تا اگر در پايان دوره و برخلاف حق و قانون، افزايشی در دارایی آنان صورت گرفته باشد، اقدامات قانوني لازم در مورد آنان انجام پذيرد. اين سلوك و رفتار در جلوگيري از پيدايش ذهنيت‌‌هاي منفي نسبت به اعضاي شوراها بسی مؤثر و ارزشمند است و نتیجه فوری آن، افزایش اعتماد عمومی به مسئولان نظام را در پی خواهد داشت.سخن خود را با این بیان گهربار پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ع) به پایان می برم که فرمود: "مَن سَنَّ سُنَّهً حسنهَ كان له مثلُ أجرِ كلِ مَنُ يَعمِلُ بها إلى يومِ القيامه". آن که سنتی نیکو نهاد تا فراخنای قیامت از پاداش عمل کنندگان به آن برخوردار است.و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین.
کد خبر: ۲۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۴

فائزه هاشمی رفسنجانی دختر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگو با یک سایت ضدانقلاب می‌گوید: نمایندگان مجلس "افراطی و بی‌منطق" هستند و دولت نباید به مجلس پاسخگو باشد!
کد خبر: ۲۴۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۴

درهای باز دولتهای گذشته به روی نیروهای بیسواد (به روشهای مختلف)،این نهاد عظیم و تاثیر گذار را به مخروبه ای مبدل کرده که اگر تمام شرایط را از الان مهیا کنیم چندین سال طول میکشد تا بتوانیم در جهان آکنده از علم و پژوهش ، خلاقیت و تولید ،حرفی برای گفتن داشته باشیم
کد خبر: ۲۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۹

کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است: علت سکوت آقای احمدی‌نژاد چیست؟ گفته است فعلا شش‌ماه سکوت می‌کنیم. کجا چنین صحبتی را گفته‌اند. همه جا منتشر شده است. در واقع این مطلب را به ایشان نسبت داده‌اند. به‌هرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کرده‌اند. ایشان عملا ترجیح داده‌اند که در برابر هوچی‌گری‌ها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفته‌اند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکرده‌اند. رسمی و غیررسمی‌اش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم می‌بینیم که چنین روندی را در پیش گرفته‌اند. به‌هرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامه‌ریزی‌هایشان دارند عرضه کنند. پس از آن می‌توان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد. این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدی‌نژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوال‌هایی که وجود دارد سکوت کرده‌اند؟ عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما می‌توانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدی‌نژاد قابل دفاع است و عملکرد هشت‌ساله دولت ایشان نیز افتخار‌آمیز بوده است. ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچ‌وقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد می‌کند. اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدی‌نژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث شش‌ماه و اینها هم نیست. ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند. بله درخصوص صحبت‌های آقای (علی) لاریجانی بود. ولی این سکوت به‌نوعی باعث می‌شود که آنچه شما شبهه‌آفرینی و جو‌سازی می‌نامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است. البته از نظر شما تایید است. می‌گویند سکوت علامت رضاست. نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلی‌ها این را درک می‌کنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت داده‌اند تا کار کند و مردم نتیجه‌اش را ببینند. به نظر شما بعد از شش‌ماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز می‌شود؟ البته به‌جز شما که الان هم صحبت می‌کنید. فرجه زمانی شش‌ماهه‌ای که می‌گویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبت‌کردن ندارم و اگر صحبتی می‌کنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه می‌توان نقد کرد. اما فکر می‌کنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد به‌ویژه از سوی مدعیان اصلاح‌طلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشت‌سال بعد هم ادامه پیدا کرد. شاید همان‌طور که شما می‌گویید واقعا حق با آقای احمدی‌نژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمی‌شود که حق با ایشان بوده است. ما باید ضعف موجود در حوزه رسانه‌ای کشور را که مشکل‌آفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدی‌نژاد درخصوص ممنوع‌الخروج‌شدن آقای خاتمی کرده است. رسانه‌ها می‌توانند این اظهارات را ریشه‌یابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. به‌هرحال آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که آقای خاتمی رییس‌جمهور کشور بوده‌اند و جایگاه ریاست‌جمهوری ایجاب می‌کند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل ‌پذیرش نیست. درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدی‌نژاد هیچ‌گاه وارد قضیه نشدند؟ اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است. اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست. اگر قابل رصد کردن نیست چرا می‌خواهید پای آقای احمدی‌نژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید. ایشان دبیر شورا و عضو دولت بوده‌اند؟ رییس‌جمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدی‌نژاد هم حتما می‌داند. اما آقای احمدی‌نژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است. یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟ به‌هرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما می‌گویید یک فرضیه است. فرضیه‌ای ‌است که رییس‌جمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوع‌الخروج‌کردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوع‌الخروج‌کردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی شش‌ماهه اعتبار دارد. از این بحث که بگذریم من می‌خواستم شما یک مقایسه‌ای هم بین روند مذاکرات هسته‌ای در دولت آقای احمدی‌نژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدی‌نژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما می‌بینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن می‌کند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت می‌گیرد. به اعتقاد شما این به‌معنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدی‌نژاد به‌ویژه در زمینه هسته‌ای نیست؟ نامه روشنگرانه آقای احمدی‌نژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچ‌وقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدی‌نژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصت‌های بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت. چه زمانی؟ فرصت‌هایی که ما در موضع قوی‌تری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدی‌نژاد به نیویورک سفر می‌کرد و از ظرفیت رسانه‌های آمریکایی به خوبی استفاده می‌جست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «وال‌استریت» را برانگیخت نتیجه روشنگری‌های آقای احمدی‌نژاد بود. به‌طوری‌که این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود. خب اگر معتقدید که آن زمان فرصت‌های بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این به‌معنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟ تصمیم به گفت‌وگو باید در سطح بالاتری اتخاذ می‌شد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریم‌ها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا داده‌اند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالی‌بودن خزانه دولت می‌شوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفته‌اند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقع‌ای، طرف مقابل را کاملا جری می‌کند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجب‌برانگیز می‌دانم. یعنی می‌گویید خزانه پر است؟ بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارش‌گیری می‌شود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارش‌گیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سال‌جاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابل‌توجه است. بنابراین گزارش‌های خلاف‌واقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا به‌دنبال ندارد. شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت به‌وجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدی‌نژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟ پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانه‌هایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود. من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی می‌کنید اما تماس تلفنی‌ای که آنها برقرار می‌کنند را ناشی از ضعف ما می‌دانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمی‌شود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی می‌گیرد. بنده هیچ‌وقت نگفتم که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینه‌های لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمی‌کرد. او می‌دانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود. فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد هم وقتی نامه می‌نوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است! آقای احمدی‌نژاد هم اگر نامه‌ای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاست‌های نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است. یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاست‌ها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است. اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمی‌گرفتند. البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود. یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی می‌گذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است! اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدی‌نژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کرده‌اند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شده‌اند. همه اینها سوال‌هایی است که انتظار می‌رفت ایشان به آنها پاسخ دهند. بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کرده‌اند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدی‌نژاد هم ایشان طبق قانون عمل می‌کنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه می‌آمد و بنده هم طبق قانون عمل می‌کردم و در دادگاه حضور می‌یافتم. درباره 16‌میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟ در هفته‌های آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد. چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی می‌گردند. عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب می‌دهم وقتی دارم به زمان تصمیم‌گیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره می‌کنم در واقع دارم به سوال شما جواب می‌دهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمی‌رود و من این ادعا را بی‌اساس می‌دانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای ده‌ها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام می‌شود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک می‌کرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جو‌سازی که نمی‌توانسته آن را بلااثر کند. این حرف بی‌اساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمک‌های مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است. خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ می‌توانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جو‌سازی است و کارشان قانونی بوده است. کسانی که اتهامی را مطرح می‌کنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان می‌توانند به مراجع ذی‌ربط مراجعه کنند. آقای احمدی‌نژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی می‌خواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد. ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونی‌بودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جو‌سازی می‌کنند؟ استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟ الان دانشگاه با چه بودجه‌ای قرار است اداره شود؟ در این زمینه نامه‌ای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمک‌های مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است. مورد دیگری که می‌خواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستاره‌دار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدی‌نژاد به کل منکر این مساله می‌شد. در حالی که ما الان می‌بینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشته‌اند. در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شده‌اند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کرده‌اند اما الان برگشته‌اند سرکار. سوال من چیز دیگری‌است. می‌گویم آقای احمدی‌نژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد موضع رسمی دولت آقای احمدی‌نژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستاره‌دار نمی‌کنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراین‌چنین فرضیه‌ای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشته‌اند. البته خیلی‌ها هم بازداشت نشده بودند. بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدی‌نژاد همانی بود که اعلام شد و ستاره‌دار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند. پس چرا شدند؟ شما می‌توانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند. زیادند. می‌توانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید. شما ادعایی را مطرح کرده‌اید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به  دلیل مسایل سیاسی کسی را ستاره‌دار کنند. الان مدعی هستید که یک عده‌ای را برگردانده‌اند به دانشگاه که اینها ستاره‌دار بوده‌اند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور می‌خواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستاره‌دار شده بودند و بنده آن را نمی‌پذیرم. برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محروم‌کردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است. محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچ‌کس مصونیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانه‌ای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه می‌تواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر می‌رسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید. در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشته‌اند و فعلا صلاح را در سکوت می‌بینند من می‌خواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟ نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی می‌توان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن به‌عنوان خانه سالمندان یاد می‌کنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانه‌جویی را گذاشته‌اند و این امر می‌تواند اقتضای سن بالا باشد. علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟ پس شما در موضع پاسخگو یی هستید نه سوال. یعنی از حالت بی‌طرفی خارج شده‌اید و روزنامه‌نگار مستقل نیستید.  
کد خبر: ۲۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹

تمام هجمه‌ای که بر علیه بنده به خاطر آن جمله شوخی مانند صورت گرفت و جنجال‌هایی که موج‌سواران به راه انداختند تا از احساسات پاک برادران و خواهران لر زبان استفاده کنند همه بر علیه مواضع اصلی من بود که نسبت به فتنه‌گران حامیان آنها و رانت‌خواران گرفتم
کد خبر: ۲۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۲

یاسر هاشمی گفت: باید پذیرفت که به رغم تمام نقص‌ها دولت محمود احمدی‌نژاد زحمات بسیاری کشیده است پس باید از وی و تمام کابینه‌اش تشکر کرد.به گزارش آوای دنا، یاسر هاشمی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی با حضور در همایش حامیان حجت السلام حسن روحانی که در ورزشگاه تختی شهر اندیشه واقع در شهرستان شهریار برگزار شد، اظهار داشت: مشکلات کشور را باید حل کرد و این امر میسر نمی‌شود مگر آنکه مسئولان خود را خادم این ملت غیور و حاضر در صحنه بداند و وعده‌های پیشین خود را فراموش نکنند.وی در ادامه ضمن تشکر از عملکرد دولت نهم و دهم در طول 8 سال خدمت خود به مردم گفت: باید پذیرفت که به رغم تمام نقص‌ها دولت محمود احمدی‌نژاد زحمات بسیاری کشیده است پس باید از وی و تمام کابینه‌اش تشکر کرد.فرزند آیت‌الله هاشمی افزود: باید فرهنگ رفاقت و دوستی در بین تمام مسئولان جا بیفتد و آنان باید در تمام رقابت‌ها و انتقادها بازهم با یکدیگر رفیق باشند و با کمک یکدیگر و به دور از هرگونه مشکل و اختلافی در حل مشکلات فعلی کشور و مردم تلاش کنند.یاسر هاشمی درباره پاسخگو بودن رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان اظهار داشت: رئیس جمهور منتخب باید به توقعاتی که به حق در مردم ایجاد کرده است پاسخگو باشد و آنان را فراموش نکند و باید مراکزی ایجاد کند تا مردم بتوانند در کمال آزادی سئوالات خود را از وی بپرسند و پاسخ خود را به طور واضح و آشکار دریافت کنند.وی در پایان از تمام مسئولان خواست که امید را در کشور و به ویژه در مردم و در بین جوانان گسترش دهند چرا که هیچ کشور و مردمی نمی‌توانند بدون امید به حیات خویش ادامه دهد. منبع /فارس
کد خبر: ۱۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۰۸

به‌اعتقاد من‌جریـان اصولگرایی دنبال‌این است که جریان اصلاح‌طلبی را در درون خود شکل بدهد تا با این بازسازی خلاء حضور اصلاح‌طلبان را پر کند. اگر این دوره هم موفق نشوند سعی می‌کنند دوره بعد این کار را بکنند.  
کد خبر: ۱۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

اوای دنا- علی اکبر رحیم فر: اگر بصورت کلی جناح های سیاسی داخل کشور را بخواهیم  دسته بندی بکنیم دوجناح عمده سیاسی در کشور وجود دارد یکی اصلاح طلبان و دیگری اصولگرایان .هرچند که به غیر از این دوجناح ، گروه ها،  افراد و یا احزاب دیگری بصورت مستقل و یا غیر مستقل وجود دارد ولی اعتبار و تاثیرشان بدون جناح های اصلاح طلبان و اصولگرایان کمرنگ وناچیز است.درطی هشت سال گذشته  قدرت اجرایی و اکثر نهادهای قانونی در اختیار اصولگرایان بوده وبه شیوه ای انحصارطلبانه بر مراکز قدرت چنگال انداخته اند و طعم شیرین قدرت باعث شده که حتی باور اینکه روزی بخواهند صندلی های قدرت را به جناح دیگر واگذار کنند برایشان سخت و دشوار است.در طی این مدت هشت سال گذشته رهبر معظم انقلاب دستورات و توصیه های راهبردی  بسیاری جهت حل مشکلات مردم به مسئولان ارائه و گوشزد نمودند ولی مسئولان  خواسته یا ناخواسته گرفتار بداخلاقی های سیاسی و افراط و تفریط وسیاسی کاری شدند ودر اجرایی کردن دستورات و رهنمودهای رهبری غفلت نمودند این غفلت  مسئولان اجرایی کشور باعث شد که آنچنان که باید نتوانند مشکلات مردم را حل کنند .اصولگرایان در زمانی که اصلاح طلبان  بر مسند قدرت بودند هر روز شعار وااسلاما سر میدادند و به هر بهانه به اصلاح طلبان انتقاد می کردند که نمی توانید کشور را اداره کنید و نمی توانید مشکلات مردم را حل نمایید.همین اصولگرایان مدعی بودند که اگر مدیریت اجرایی کشور بدست ما بیفتد چنین و چنان خواهیم کرد و بهتر از اصلاح طلبان می توانیم کشور را اداره کنیم.دودوره ریاست جمهوری و دودوره مجلس شورای اسلامی و سایر نهادها و دستگاههای قانونی کشور در دست اصولگرایان بوده و نتوانسته جوابگوی نیازهای مردم باشند.حداقل در زمان اصلاح طلبان قیمتها بصورت روزانه افزایش پیدا نمی کرد و یا اینکه مدیرت اجرایی و مسئولان اجرایی  در مقابل هر مشکلی پاسخگو بودند.ولی الان اصولگرایان بجای حل مشکلات اقتصادی مردم دچار بداخلاقی های سیاسی برای حفظ قدرت شده اند.هشت سال فرصت زیادی بود که اصولگرایان بتوانند تفکرات و برنامه هایشان را برای خدمت به مردم عملی نمایند .در عمل  ابتکار و نبوغ خاصی از اصولگرایان دیده نشد و بیشتر شعار محور بودند .اصولگرایان حتی طبق سند چشم انداز نتوانستند کشور را به جلو ببرند و از همه مهمتر اینکه اگر به دستورات و فرمایشات مقام معظم رهبری در عمل توجه و دقت بیشتری می کردند کشور به این وضعیت نامناسب اقتصادی نمی رسید.به نظر من کارنامه اصلاح طلبان در زمینه حل مشکلات مردم بسیار روشنتر و موفق تراز اصولگرایان بوده.بهتراست همانطور که رهبر معظم انقلاب بر  سیاست جذب حداكثری و دفع حداقلی،  تاکید نموده اند در انتخابات ها ی پیش رو  این امکان فراهم آید که چهره های شاخص اصلاح طلب بتوانند رقابتی سالم و سازنده با اصولگرایان داشته باشند . زیرا با توجه  به قدرت فکری و داشتن برنامه های قوی مدیریتی  اصلاح طلبان شانس زیادی برای بدست گرفتن دوباره قدرت را دارند.البته اگر اصولگرایان شرایط منصفانه و بستر سازی لازم را در این زمینه بوجود آورند و مانع تراشی نکنند.
کد خبر: ۱۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۱۳

اوای دنا:سید احمد مرتضوی ظهر امروز در نشست شورای اداری شهرستان چرام با اشاره به وضعیت گردشگری این شهرستان اظهار کرد: شهرستان چرام با سایر شهرستان‌های استان کهگیلویه و بویراحمد تفاوت‌های چشمگیری دارد. بخشدار مرکزی چرام با اشاره به بارندگی‌های امسال عنوان داشت: اگر ورود گردشگران به شهرستان چرام را در عید گذشته برآورد کنیم قطعاً اگر رتبه اول را نداشتیم در رتبه‌های نخست گردشگری در سطح کهگیلویه و بویراحمد بودیم. وی افزود: با ورود گردشگران در نوروز ۹۱، تمام مدارس را خالی کرده و با در اختیار گذاشتن مکان‌های ورزشی باز هم نتوانستیم آن‌گونه که باید پاسخگو باشیم. این مسئول با بیان اینکه در خصوص تخصیص امکانات به شهرستان چرام کم لطفی صورت گرفته است، گفت: ظرفیت‌های گردشگری چشمه بلقیسی که در سطح استان به عنوان یک اثر ملی و تاریخی قبل از انقلاب هم وجود داشته از هر نظر نادیده گرفته می‌شود. مرتضوی اضافه کرد: در ۲۰ روز تعطیلات نوروزی شاهد سیل عظیمی از جمعیت در ورود به این باغ طبیعی در شهرستان چرام هستیم که با این وجود بی‌توجهی‌ها مشهود است. وی با اشاره به قطعی برق این باغ در سال گذشته خاطرنشان کرد: مسئولان در ادارات برق، شهرداری و میراث فرهنگی از هم‌اکنون تدابیر لازم را در این خصوص بیاندیشند که در سال آینده این مشکل را نداشته باشیم. بخشدار مرکزی چرام با تشریح مشکلات کمپینگ چشمه بلقیس متذکر شد: در سال گذشته مشکلات عدیده‌ای در بحث کمپینگ برای گردشگران پیش آمد که امیدواریم با تمهیدات و راهکارهای مناسب این مشکل در سال آتی به چشم نخورد. وی با اشاره به امامزادگان این شهرستان و با بیان اینکه بیش از ۴۰ امام‌زاده در شهرستان وجود دارد خواستار پیگیری مشکلات آنها شد. باغ طبیعی و خودجوش چشمه بلقیس به وسیله مسعود باشتی ساخته شده و مکان مناسبی برای ایجاد تأسیسات پذیرایی توریستی است. درباره چشمه بلقیس چرام گفته شده که مسعود باشتی از هر درختی که در هر منطقه‌ا‌ی از جهان وجود داشت، نمونه‌ای را در این باغ کاشته است. زمین حاصل‌خیز و بکر چرام نشان داده که استعداد پرورش هر نوع گل و گیاهی را در بطن خود دارد به طوری که بیننده شیفته گوناگونی و تنوع گیاهی این باغ می‌شود. گفتنی است با وجود این همه ظرفیت و استعدادی که در این باغ وجود دارد تاکنون مورد بی‌توجهی قرار گرفته و نیازمند توجه ویژه مسئولین در این خصوص است. منبع/فارس
کد خبر: ۱۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۸

استاندار تهران‌ : روزی در یکی از ملاقات‏های رئیس جمهوری‌ گزارشی از‌ برخورد نامناسب یکی از وزرا با مردم به احمدی‌نژاد رسید‌ که رئیس جمهوری از این بابت بسیار ناراحت شد و دستور داد تا فرد را به نزد آن وزیر ببرند تا وزیر از او عذرخواهی کند.‌
کد خبر: ۱۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۲

به عنوان یک شهروند معتقدم فارغ از اینکه چه زمانی تغییر نظام ریاستی به پارلمانی اجرایی شود بصورت کلی  اگر بستر وساختاروشرایط  نطام پارلمانی در ایران فراهم شود عملکرد و نتایج بهتری برای مردم در پی خواهد داشت و نسبت به نظام ریاستی برتری دارد.  
کد خبر: ۱۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۲۶

براساس قانون اصلاح تبصره دو ماده 14 قانون تاسیس شرکت مخابرات ایران، هر کس وسیله مخابراتی در اختیار خود را وسیله مزاحمت دیگری قرار دهد، یا به عمد و سوء نیت ارتباط دیگری را مختل کند، برای بار اول پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت یک هفته همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستلزم پرداخت هزینه‌های مربوط خواهد بود. اوای دنا:تلفن، یکی از کارآمدترین وسایل ارتباطی است که متاسفانه گاهی از سوی برخی افراد، آگاهانه و یا ناآگاهانه، به وسیله‌ای برای ایجاد مزاحمت تبدیل شده است؛ ایجاد هرگونه مزاحمت عمدی یا سهوی به وسیله تلفن از طریق هر فرد یا گروه و یا در هر رده سنی برای مشترکان دیگر، مزاحمت تلفنی است. مخابرات استان تهران به مشترکان تلفن ثابت توصیه کرده که بهترین روش برخورد با مزاحمت تلفنی آن است که با مزاحمت گفت‌وگو و پرخاش نکنید، فقط گوشی را بروی تلفن بگذارید و ارتباط را قطع کنید. از آنجایی که تشخیص مزاحمت با شرکت مخابرات است، لذا مشاهده شماره مخاطب در نمایشگر تلفن به معنی کشف مزاحمت تلقی نمی‌شود. در صورت وجود مزاحمت تلفنی به هیچ وجه با آن شماره تماس نگیرید و ضمن مراجعه به مرکز مخابراتی محل خود و یا یکی از چند مکان درج شده در گزارش زیر، با ارائه آخرین قبض پرداختی تلفن یا کارت شناسایی معتبر، درخواست کشف مزاحمت کنید. ضمنا در خصوص استعلامات قضایی انتظامی و همچنین شکایات مربوط به مشترکان، مراکز ذیل پاسخگو هستند.1-اتوبان بعثت، جنب ترمینال جنوب، مرکز مخابرات بعثت، نماینده دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگو یی به شکایات.2-خیابان پیروزی، سه راه سلیمانیه، مرکز مخابرات پیروزی، نماینده دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگو یی به شکایات.3-خیابان آزادی، بعد از استاد معین، نرسیده به میدان آزادی، مرکز مخابرات شهیدفرد اسدی، نماینده دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگو یی به شکایات.4-خیابان ولیعصر(عج)، بین شهید مطهری و شهید بهشتی، جنب بیمارستان 503 ارتش، مرکز مخابرات شهید مطهری، نماینده دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگو یی به شکایات.استعلام قضایی جهت دریافت پرینت مکالمات (اعم از ورودی و خروجی) صرفا از طریق حفاظت اطلاعات قوه قضاییه اقدام می‌شود.ریز مکالمات تلفن ثابت به ثابت در سیستم ثبت نمی‌شود.مجازات‌های مزاحمت تلفنیصاحب امتیاز هر خط تلفن، از نظر قانون مسوول سوء استفاده‌های احتمالی از تلفن است و آگاهی نداشتن او از بهره برداری افراد دیگر از خط تلفن برای ایجاد مزاحمت، مسوولیت او را نفی نخواهد کرد. بنابراین توصیه جدی شرکت مخابرات استان تهران به همه مشترکان تلفن ثابت، این است که به افراد ناآشنا و غیر معتمد اجازه بهره برداری از تلفن خود را ندهند و علاوه بر این به اعضای خانواده و به ویژه کودکان و نوجوانان، شیوه استفاده درست از این امکان ارتباطی را آموزش دهند.اما در قانون مجازات‌ها برای افراد که مزاحمت تلفنی برای مشترکان دیگر ایجاد می‌کنند، مواردی پیش بینی شده که شرح زیر است:براساس قانون اصلاح تبصره دو ماده 14 قانون تاسیس شرکت مخابرات ایران، هر کس وسیله مخابراتی در اختیار خود را وسیله مزاحمت دیگری قرار دهد، یا به عمد و سوء نیت ارتباط دیگری را مختل کند، برای بار اول پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت یک هفته همراه با اخطار کتبی قطع و تجدید ارتباط مستلزم پرداخت هزینه‌های مربوط خواهد بود.برای بار دوم پس از کشف، ارتباط تلفنی او به مدت سه ماه همراه با اخطار کتی قطع و تجدید ارتباط مستلزم سپردن تعهد از سوی مشترک و پرداخت هزینه‌های مربوط خواهد بود و برای بارسوم شرکت ارتباطی تلفنی وی را به طور دائم قطع و اقدام به جمع آوری منصوبات تلفنی کرده و ودیعه مربوط به مشترک را پس از تسویه حساب مسترد خواهد کرد. طبق ماده 641 قانون مجازات اسلامی هر گاه کسی به وسیله تلفن یا دستگاه‌های مخابراتی دیگر برای اشخاص ایجاد مزاحمت کند، بنا به رای مراجع قضایی علاوه بر اجرای مقررات خاص شرکت مخابرات، مرتکب، به حبس از یک تا شش ماه محکوم خواهد شد.روش صحیح استفاده از سرویس کشف مزاحم توسط کارشناس مرکز مربوط بوسیله تماس تلفنی به شماره آموزش داده می‌شود. توجه داشته باشید که شرکت مخابرات، شماره تلفن فرد مزاحم را به هیچ وجه در اختیار شاکی قرار نمی‌دهد و در صورت لزوم، می‌توانید با مرجعه به مراجع قضایی در خصوص شناسایی فرد مزاحت اقدام نمایید.در صورت تماس افراد ناشناس برای دریافت اطلاعاتی مانند نام، نشانی و... تحت عنوان‌های مامور مخابرات و غیره از ارائه هر گونه اطلاعات خودداری کنید.در صورت شماره گیری اشتباه، تلفن خود را با عذرخواهی قطع کنید. سکوت و قطع کردن تلفن، ضمن این که عملی خیر اخلاقی است، ممکن است سبب شود تا در سیستم مزاحم یابی مخابرات، تماس شما به عنوان مزاحمت تلقی شود. از طریق سایت شرکت www.tct.ir و با بهره گیری از طرح خدمات الکترونیک نیز می‌توانید درخواست کشف مزاحمت کنید.برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های احتمالی به افراد ناآشنا و غیرمعتمد، اجازه استفاده از تلفن خود را ندهید. در خصوص مزاحمت‌های تلفن همراه از داخل شبکه همراه اول 9990 و خارج از شبکه همراه ول و تلفن ثابت 09129990 واحد ارتباط مردمی شرکت مخابرات ایران تماس بگیرید.کلیه مشترکین شرکت ایرانسل می‌توانند جهت طرح شکایت مزاحمت تلفنی و یا شکایت از پیامک‌های کلاهبرداری از روش‌های زیر اقدام کنند:۱. در صورتی که سیم‌کارت مشترک و سیم‌کارتی که از طریق آن ایجاد مزاحمت شده و یا پیامک کلاهبرداری ارسال شده است هر دو متعلق به ایرانسل باشند، مشترک می‌تواند حسب مورد پس از تکمیل اصل فرم مربوط به مزاحمت تلفنی و یا فرم مربوط به پیامک کلاهبرداری که امضاء و اثر انگشت خود را بر آن ثبت نموده است، به یکی از نمایندگان حقوقی این شرکت در سراسر کشور مراجعه کند. ۲. در صورتی که سیم‌کارت مشترک متعلق به ایرانسل باشد اما شماره‌ای که از طریق آن ایجاد مزاحمت شده و یا پیامک کلاهبردای ارسال شده است اعم از (شماره تلفن همراه و یا تلفن ثابت) متعلق به اپراتوری دیگر باشد، مانند مورد اول، ضرورت دارد تا مشترک پس از تکمیل اصل فرم مربوط که امضاء و اثر انگشت خود را بر آن ثبت نموده است، به یکی از نمایندگان حقوقی این شرکت در سراسر کشور مراجعه کند. توجه : در صورتی که مشترک تلفن ثابت و یا تلفن همراه اپراتوری به غیر از ایرانسل قصد شکایت از یکی از شماره‌های متعلق به ایرانسل تحت عنوان مزاحمت تلفنی را داشته باشد، ضرورت دارد موضوع را از طریق دفاتر حقوقی اپراتور مربوط به خود پیگیری کند. در این صورت موضوع از طریق همکاری دفتر حقوقی اپراتور مذکور و شرکت ایرانسل پیگیری خواهد شد. هشدار برای جلوگیری از سو استفاده احتمالی از تلفناز آنجا که برخی افراد متخلف و سودجو با اجاره تفن با مبالغ بالا از مالکان تلفن و منازل، مبادرت به برقراری ارتباطات بین المللی به صورت غیرقانونی و قاچاق می‌کنند، لازم است شهروندان نسبت به واگذاری منازل و تلفن خود، دقت لازم را داشته باشند زیرا درنهایت عواقب حقوقی و قضایی این امر متوجه مالک خواهد شد. صاحب امتیاز هر تلفن، مسوول سو استفاده‌های احتمالی از آن است. منبع/ایسنا
کد خبر: ۱۲۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۳۰

اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر انصاره و اعوانه‌‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌خدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر می‌کنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر می‌کنم.اما با توجه به اینکه گفته‌اند جلسات حقوقی‌ها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسه‌ای با این حدت و شدت ندیده‌ایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحث‌های آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقه‌مند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان می‌کند، دریافت می‌کند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانی‌ها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهم‌تر نداریم. همة اندیشه‌ها و نظریه‌های اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزش‌های الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزش‌ها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر می‌گردد.مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومت‌های علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحث‌های خوبی مطرح شد. در دوره‌هایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمی‌شود آن را دست زد، اما می‌خواهم بگویم که مهم‌تر از آن هم سندی نداریم.بحث‌هایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشان‌دهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیه‌ای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهم‌ترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیم‌بندی که قوة مجریه حیطه‌ای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، می‌خواهم به موضوع اساسی‌تری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و می‌تواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان می‌تواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی می‌تواند انجام دهد، او نیز می‌تواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمی‌کرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انسان‌اند و دررابطه با انسان معنا پیدا می‌کنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة اراده‌ها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار می‌دهد، ولی می‌گوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا می‌توانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قله‌ها می‌رسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزش‌های انسانی در سایة آزادی معنا پیدا می‌کند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیبایی‌های عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند. والا اگر عده‌ای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسان‌ها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمده‌اند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسان‌ها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمال‌آفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز می‌کند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملت‌ها و مردم مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسان‌ها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهم‌ترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمی‌شوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی می‌خواهد مستقل باشد، برای این است که می‌خواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت می‌کند. کسی که احساس کرامت نمی‌کند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگی‌ها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملت‌ها از ناحیة انسان‌های حقیر و تحقیر شده‌ای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمی‌کنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بی‌معناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بی‌معناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحث‌های خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین می‌خوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش‌های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت می‌خوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند.»باز در همین بخش می‌خوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایین‌تر می‌خوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.می‌گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیت‌ها آزادند، راهپیمایی‌ها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، می‌گوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکل‌دهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسان‌ها خواهد بود.بعضی‌ها خیال می‌کنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر می‌کنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کرده‌اند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیده‌اند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعه‌ها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل می‌شود.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر قطعه‌ای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست می‌شود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر می‌گذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بی‌معناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشت‌ها از آن باید اختیارات و مسئولیت‌ها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجه‌بندی کنیم، نمی‌شود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمی‌شود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیت‌ها و پاسخگو یی‌ها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد می‌کند و شکلی را که می‌خواهیم بسازیم، ناقص می‌شود. می‌خواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادی‌ها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسان‌های با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما می‌بینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتی‌متر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر می‌کنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمی‌شود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمی‌شود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوه‌ای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد می‌کند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض می‌شود که کار را بدتر می‌کند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونه‌ای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا می‌شود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمی‌دادند و این قانون اساسی را انتخاب نمی‌کردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمی‌کرد.البته ممکن است بعضی‌ها بگویند که نه خیر، اینها بحث‌های تخصصی است و مردم نمی‌فهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصی‌تر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمی‌شود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت می‌شود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیش‌بینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمی‌شود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمی‌شود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیش‌بینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده می‌شود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأی‌گیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمی‌شود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمی‌دهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما می‌خواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدی‌نژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری می‌کردیم، همان فضای قبل منتقل می‌شد که اینها اختیارات اضافه ‌می‌خواهند و ... و حرف را منکوب می‌کردند و چه بسا ثمر نمی‌داد و بالعکس می‌شد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکل‌گیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی می‌دهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب می‌شود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر می‌آیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردم‌سالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور می‌شود که همة مردم اعمال اراده می‌کنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلاف‌ها شروع می‌شود؛ نه اختلاف، که بعضی‌ها به محض اینکه تذکر قانون اساسی می‌دهیم، می‌گویند وارد اختلافات شده‌اید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزه‌های مختلف هستند. اما مقایسه‌ای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردم‌اند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول می‌گفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا می‌کنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین می‌آید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی می‌افتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق می‌کند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی می‌گوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار می‌گیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم می‌کند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست می‌شود. ضمن اینکه بحث‌های حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا می‌گویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم می‌گیرد و رأی می‌دهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا می‌کند. مؤلفه‌هایی است که یک برآیند را در بیرون شکل می‌دهد و ما نمی‌توانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرف‌های مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاه‌ها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسان‌هاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کرده‌ایم نمایندة اقلیت و با این می‌خواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت می‌شود و دچار مشکل می‌شویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمی‌پردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خورده‌ایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند، به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر می‌خواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید می‌‌خواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عده‌ای به جای آنها تصمیم می‌گیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگی‌های رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین می‌کند، نه ویژگی‌های رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عده‌ای مدام می‌خواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست می‌آوریم؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان می‌مانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساس‌اند، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کنند، 85 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته می‌شود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمی‌ماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم می‌خواهند وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا می‌خواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 می‌گوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور می‌خواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شده‌اند. همه با همین سیستم بالا آمده‌اند.آمده‌ایم روی جایی دست گذاشته‌ایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضی‌ها شوخی می‌کردند و می‌گفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحث‌های سیاسی نیست، بلکه بحث‌های فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال می‌کنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کرده‌اند و کشته داده‌اند و مجلسی پیدا کرده‌اند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب می‌کنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب می‌کنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاش‌هایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیم‌گیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی می‌دهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کرده‌اند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب می‌کند.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر چیزی دست آنها باشد، درست می‌شود و اگر دست آنها نباشد، خراب می‌شود. من خوشبینانه‌ نگاه می‌کنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست می‌شود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم می‌زند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل می‌گیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح می‌کنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحث‌های مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و می‌تواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاه‌های دادگستری است. آیا ادارة زندان‌ها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی می‌افتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را می‌گویند. اینجا این شائبه ایجاد می‌شود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ می‌شود.حالا اخیراً لایحه‌ای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساوی‌اند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخش‌های مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازه‌ای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده می‌شود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤال‌ها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی می‌تواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیس‌جمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی می‌شود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامه‌ای می‌رسد و می‌خواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم می‌کند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونه‌ای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهت‌گیری‌های آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب می‌شود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبه‌ای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی می‌خورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علی‌رغم مخالفت‌های دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا می‌شود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهت‌گیری‌ها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه می‌دهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت می‌گوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه می‌کند یا درست هزینه نمی‌کند، ولی این پول را اختصاص می‌دهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آیین‌نامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجه‌نویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض ‌کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازه‌ای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه می‌شود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره می‌شود. الان در دنیا چشم‌اندازهای پنجاه ساله تنظیم می‌کنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ می‌شود. آیا می‌شود کشور را براساس قانون‌های یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا می‌کند. دیگر چه چیزی ثابت می‌ماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر می‌کند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه می‌خورد؛ یعنی افق برنامه‌ریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمی‌دانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب می‌شود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرح‌هاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجه‌اش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفه‌جویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفه‌جویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار می‌آوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. می‌گفتیم بودجه‌ای نیست، می‌گفتند بودجه از محل صرفه‌جویی‌ها. می‌گفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفه‌جویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند با شرایطی که ساعت تغییر نمی‌کند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمی‌کند، مصرف کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و 31 شهریور هم برمی‌گردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد. نمی‌شود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج می‌کنیم، اما بازدهی پایین می‌گیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت می‌شود.آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة‌ مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً می‌تواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاه‌های نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئول‌اند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دل‌ها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همه‌اش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمی‌تواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمی‌تواند لغو کند. فقط می‌تواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیس‌جمهور را نقض می‌کند. می‌تواند یا نمی‌تواند؟ اینها بحث‌های علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بی‌دین شده‌ای! این حرف‌ها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاه‌های نظارتی می‌توانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا می‌ساختی، بایستی اینجا می‌ساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌بری؟ باید بالا ببری. می‌توانند یا نمی‌توانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام می‌کنم.آیا قوة مجریه قوه‌ای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم می‌زند، ثانیاً هزینه درست می‌کند، تعادل بودجه را به هم می‌زند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه می‌گذارند، می‌روند تصمیم می‌گیرند و این طوری نمی‌شود.آیا مجلس می‌تواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر می‌کنم. عرضم را خلاصه می‌کنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر می‌گوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحث‌هایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضی‌ها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحث‌هایی که خدمت شما عرض کردیم، بحث‌های علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کرده‌ایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح می‌کند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادی‌های مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضی‌ها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرع‌اند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمی‌تواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادی‌ها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او می‌فرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر می‌دهی. سیطره نداری و به جای آنها نمی‌توانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضی‌ها فکر می‌کنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمی‌توانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به توده‌های مردم و مجبور شد به ذلیلانه‌ترین خفت‌های تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقش‌آفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر می‌کنند فقط خودشان مسلمان‌اند و بقیه مسلمان نیستند. خیال می‌کنند فقط آنها دین را حفظ می‌کنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه می‌گویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحث‌های فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربی‌ها تعریفی کرده‌اند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی می‌کند. به محض اینکه جدا شد، می‌شود اوقات فراغت. می‌خواهم این بحث‌ها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرف‌ها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت می‌روی، فساد می‌کنی؟ چرا خیال می‌کنی ملت می‌روند مسافرت فساد می‌کنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری می‌کند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال می‌کنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را می‌کنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر می‌کند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبرده‌اند.این توده‌های عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت می‌روند، ناراحت‌اند و می‌گویند مردم می‌روند فساد می‌کنند؟کجا این ملت می‌رود فساد می‌کند. این ملت عظیم یا می‌رود زیارت یا می‌رود ایران را می‌گردد. یا می‌رود صلۀ ارحام یا می‌رود کیف سالم می‌کند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیده‌اند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحت‌اند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما می‌آمدیم سهمیه می‌دادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضی‌ها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیم‌گیری بودند، اعتراض شدید به من می‌کردند و می‌گفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه می‌شود؟ گفت: می‌برند می‌سوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی می‌شود. مردم باید استراحت کنند.می‌گفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند می‌شود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانواده‌ات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را می‌کنی، بعد که به مردم می‌خواهد برسد، این طوری می‌شوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶

اوای دنا:سایت بولتن نیوز با مطلبی تحت عنوان باز هم بي دقتي يك نماينده مجلس از حجت الاسلام بزرگواری بدلیل مصاحبه با مسیح علی نژاد و همچنین بعضی از مطا لب عنوان شده در این مصاحبه انتقاد نموده است که مشروح این گفتگو و نقد این سایت خبری را عینا منتشر می نماییم. بولتن نیوز: مصاحبه‌  محمد علی بزرگواري با مسيح علي‌نژاد با چه هدفي صورت گرفت؟معلوم نيست چطور و بر چه مبنا و تفكري برخي از سياسيون و مسئولين كشور به خود اجازه مي دهند تا با سايت هاي ضد انقلاب و افراد معاندي كه ضديت آنها با جمهوري اسلامي بسيار آشكار است مصاحبه و گفتگو كنند... متأسفانه گويا سريال مصاحبه‌هاي سياسيون و به‌خصوص نمايندگان مجلس با رسانه‌ها و افراد ضدانقلاب تمامي ندارد و هر روز بايد شاهد مصاحبه يكي از آنها باشيم.معلوم نيست چطور و بر چه مبنا و تفكري برخي از سياسيون و مسئولين كشور به خود اجازه مي دهند تا با سايت هاي ضد انقلاب و افراد معاندي كه ضديت آنها با جمهوري اسلامي بسيار آشكار است مصاحبه و گفتگو كنند.به نظر مي رسد اين امر يا به دليل عدم شناخت مسئولين از رسانه و افراد ضد انقلاب است كه بايد بابت عدم اطلاع و غفلت آنان تأسف خورد و يا به دليل علاقه زياد آنان به مصاحبه و در تيتر اخبار بودن است كه باز هم جاي تأسف به مراتب بيشتري دارد. چرا كه در اين ميان آن موضوعي كه به محاق مي رود "منافع ملي" است. واضح است كه اساسا هدف رسانه‌هاي ضد انقلاب از انجام مصاحبه با مسئولين كشور، در تقابل قرار دادن آنان با مباني انقلاب اسلامي و يا پر رنگ‌كردن اختلافات ميان سياسيون و در رأس آن، اختلاف ميان مجلس و دولت است.در اين ميان كساني چون مسيح علي‌نژاد (ملقب به جوجه اردك زشت)، و نوشابه اميري تا به حال توانسته‌اند بارها با نمايندگان مجلس و برخي از افراد سرشناس ديگر مصاحبه كرده و از آن گفتگو در جهت مطلوب خود كه همانا ضربه زدن به جمهوري اسلامي است استفاده كنند.بولتن نيوز پيش از اين به پيامدهاي منفي مصاحبه با رسانه‌هاي ضدانقلاب اشاره كرده و به سياسيون هشدار داده بود كه از اين پس حتما نسبت به اطلاع‌رساني اين امر مبادرت خواهد ورزيد و به سمع و نظر مردم عزيز ايران خواهد رساند كه كدام مسئولين دست به چنين مصاحبه هايي مي زنند.بر همين اساس، چند روز پيش جناب «حجت الاسلام محمد علي بزرگواري» عضو فراکسيون روحانيون مجلس نيز به گفتگو با مسيح علي نژاد پرداخت كه بلافاصله با بازتاب گسترده در رسانه هاي ضد انقلاب هم مواجه شد.در اين مصاحبه، علي نژاد از آقاي بزرگواري سؤال مي پرسد: "آقاي بزرگواري شما به تازگي به يکي از خبرنگاران پارلماني گفتيد که اگر احمدي نژاد رييس جمهور نمي شد، قطعا دلار قيمتش سه هزار تومان مي شد، مي خواستم ببينم آيا به عنوان يک نماينده مجلس الان در جريان هستيد که دلار خيلي بالاتر از سه هزار تومان است؟" كه وي پاسخ مي دهد: "ديگه وضعيت همين است. ما اين پيش بيني ها را در هر دولتي مي کرديم."علي نژاد مي پرسد: "آقاي بزرگواري فکر مي کنم نمي شود به همين راحتي گفت ما اين پيش بيني ها را در هر دولتي مي کرديم، به هر حال همين پيش بيني هاي غلط باعث شد که آقاي احمدي نژاد رييس جمهور شد، حالا چه کسي بايد پاسخگو ي اين وضعيت بحراني باشد؟" كه وي جواب مي دهد: "به هر صورت هر روز دولتي ها بايد به مجلس بيايند شما در رسانه ها مي بينيد که مجلس هر روز درگير است تا دولت در مورد لجام گسيختگي قيمت ها پاسخگو باشد."علي ن‍ژاد كه دقيقا معلوم است با هدف خاصي دست به مصاحبه با بزرگواري زده، سؤالات زير را به ترتيب مي پرسد:علي نژاد: "آقاي احمدي نژاد هم مسوليت لجام گسيختگي قيمت ارز و دلار و اقلام مورد نياز مردم را در نشست مطبوعاتي خود نپذيرفتند، ايشان مجلس را مقصر دانستند به صدا و سيما، سازمان تبليغات، شهرداري، خبرگزاري فارس، قوه قضاييه و تقريبا تمام نهادها را نقد کردند، ارزيابي شما از اين نوع موضع گيري ها چه هست؟"بزرگواري: "به هر حال اين شيوه ي موضع گيري افرادي است که کم مي آورند. افرادي که کم مي آورند توپ را مي اندازند در زمين رقبا."علي نژاد: "آقاي بزرگواري من متوجه منظور شما نمي شوم که توپ را در زمين رقبا انداختن يعني چه. چون آقاي احمدي نژاد نهادهاي زير نظر رهبري را نقد کردند و آقاي خامنه اي هم که قبلا گفته بودند نظر من به نظر احمدي نژاد نزديک است. الان منظورتان از «رقبا» يعني اينکه ديگر نظر آقاي خامنه اي به نظر احمدي نژاد نزديک نيست؟"بزرگواري: "نظر ما بايد به نظر رهبري نزديک باشد، نه نظر رهبري به ما. ما بايد نظرمان را با رهبري هماهنگ کنيم. شايد احمدي نژاد نظرش را از نظر رهبري فاصله داد. بايد از احمدي نژاد سوال کنيد که چرا نظرش را با نظر رهبري هماهنگ نمي کند. نظر رهبري اين نيست که مردم اينطوري در فشار باشند و بازار اينطور لجام گسيخته شود و بانک مرکزي نتواند با مديريتي ضعيف که عرضه ندارد که در برابر خط مشي هايي که بانک مرکزي برايش تعين مي کند از خودش شخصيت نشان دهد تا مردم اذيت نشوند."علي نژاد: "ولي آقاي بزرگواري آيا اين پاسخ شما خودش هم نوعي فرافکني نيست که شما هم توپ را در زمين ديگري مي اندازيد چون شما هم مي گفتيد به خاطر بصيرت رهبري از آقاي احمدي نژاد به عنوان اعضاي جبهه پايداري و نماينده مجلس حمايت مي کرديد ولي الان مي گوييد کابينه احمدي نژاد عرضه ندارد و مقصر است."بزرگواري: "دفاع ما از اشخاص به خاطر عنايت رهبري است و چون رهبري عنايت داشتند ما بر اساس حمايت هاي رهبري از احمدي نژاد حمايت مي کرديم اما الان هم اگر بفهميم ايشان از محور رهبري خارج شده و دارد ايده ديگري را پياده مي کند ما هم با هيچ کس عهد اخوت نبستيم. اگر ايشان بخواهد همان سياست هاي جريان انحرافي که در نهاد رياست جمهوري لانه کرده اند را پياده کند همانطور که جلوي فتنه گران ايستاديم جلوي اين جريان انحراف هم مي ايستيم." علي نژاد: "يعني چه برنامه اي داريد؟"بزرگواري: "راهکارهاي قانوني داريم، اطلاع رساني به مردم مي کنيم. منتها الان صلاح نظام نيست در اين وضعيت اقتصادي و تحريم ها که در حال نبرد اقتصادي با دنياي سلطه هسيتم که رهبري هم صلاح نمي داند که درگيري هاي اينچنيني به وجود آيد اما اگر پاي خودشان را از گليم خودشان درازتر کنند همان ميدان نبردي که با بني صدر و منافقين و ليبرال ها به وجود آوريدم را دوباره براي اين جريان انحرافي هم به وجود مي آوريم."اين مصاحبه همين طور ادامه پيدا مي كند. البته اين امر هم ناگفته نماند كه جداي از برخي اشتباهات آقاي بزرگواري در اين مصاحبه، در كليت آن نكته منفي به چشم نمي خورد. حتي سخن گفتن آقاي بزرگواري از تبعيت محض از رهبر انقلاب تا بدانجا پيش رفت كه عصبانيت جوجه اردك زشت را هم به دنبال داشت. تا جايي كه نتوانست اين عصبانيت خود را بپوشاند و گفت: "آقاي بزرگواري چرا هر سوالي که من مي پرسم شما مي گوييد هر چه «آقا» تصميم بگيرد، مگر در مجلس ما تفکيک قوا نداريم؟" كه وي با اقتدار جواب داد: "ما در اين مملکت تابع رهبري هستيم، قوه مقننه، مجريه، قضاييه و همه دستگاه ها زير نظر رهبري هستند و افراد و کساني که در راس قوا هستند هم بايد همين فکر را بکنند."بنابراين مبرهن است كه از نظر بولتن نيوز، اشتباه اين آقايان در مرتبه اول، پاسخ هايي نيست كه به مصاحبه كننده مي دهند، بلكه نقد بولتن نيوز آن است كه اصلا چرا بايد يك مسئول سياسي در جمهوري اسلامي با رسانه هاي ضد انقلاب و با فرد ضد انقلابي كه امروزه همگان بر ضديت او با جمهوري اسلامي صحه مي گذارند، گفتگو كند؟ آيا بهتر نيست قبل از انجام مصاحبه، بزرگواراني چون آقاي بزرگواري، ابتدا سؤالاتي در مورد اينكه اين گفتگو براي كدام رسانه يا خبرگزاري انجام مي شود، نام كامل شخص مصاحبه كننده چيست، و يا محور اين گفتگو قرار است در مورد چه موضوعاتي باشد و نظير اين، از طرف مقابل پرسيده شود تا خداي نكرده سخنان آنان مورد سوءاستفاده دشمنان انقلاب اسلامي قرار نگيرد؟!
کد خبر: ۱۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۴

اوای دنا: بی باک نوشت ،به منظور قدرداني از مشاركت گسترده مردم در انتخابات اخير؛رئيس جمهور پيگير طرح سئوال از خواص بي بصيرت باشد .محمد رضا باهنر از قطعی شدن زمان حضور رئیس جمهوری در صحن علنی مجلس برای پاسخ به سوال نمایندگان خبر داد اين درحالي است كه سئوال ملت از خواص بي بصيرت همچنان بي پاسخ مانده است. نماينده مردم تهران در مجلس گفت: با توجه به توافق و تفاهمی که بین مجلس و رئیس جمهوری صورت گرفت، احمدی نژاد روز چهارشنبه در مجلس حاضر می شود و به سوال نمایندگان پاسخ می دهد.نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، با تاکید بر اینکه این زمان قطعی است، اظهارکرد: من مامور بودم تا با رئیس جمهوری برای تعیین زمان حضور وی مذاکره داشته باشم، پیگیری کردم و تفاهم شد که انشاء الله  وی روز چهارشنبه به مجلس بیاید.البته حجت‌الاسلام والمسلمين ميرتاج‌الديني نيز در حاشيه جلسه هيات دولت اين موضوع را تائيد كرد و در پاسخ به پرسشي درباره زمان حضور رييس‌جمهور در مجلس گفت: رييس‌جمهور هفته آينده جهت پاسخگو يي به سوال نمايندگان در مجلس شوراي اسلامي حضور پيدا مي‌كند ولي  تعيين زمان در اين ارتباط، طبق آيين‌نامه، در اختيار دولت است و رييس‌جمهور در زماني كه دولت مشخص و به هيات رئيسه نيز اعلام كرده است، در هفته آينده در صحن علني مجلس حضور پيدا مي‌كند. گفتني است، به موجب ماده ۱۹۶ آیین نامه داخلی مجلس؛ بر اساس اصل هشتاد و هشتم (۸۸) قانون اساسى، در صورتى که حداقل یک چهارم کل نمایندگان بخواهند درباره یکى از وظایف رئیس جمهوری سؤال کنند، باید سؤال خود را به ‏طور صریح و روشن و مختصر همگى امضاء و به رئیس مجلس تسلیم کنند.پس از یک هفته چنانچه هنوز حداقل یک چهارم کل نمایندگان مجلس (که سؤال را امضاء کرده‏ اند) از سئوال خود منصرف نشده باشند، رئیس مجلس موظف است در نخستین جلسه سؤال آنان را قرائت و فوراً براى رئیس‌جمهوری ارسال کند. این سؤال ظرف چهل و هشت ساعت تکثیر و در دسترس نمایندگان قرار مي گیرد.از آنجا كه سئوال از رئيس جمهور حق طبيعي نمايندگان مجلس مي باشد؛ طبيعي است كه رياست محترم جمهوري به اين خواست تعدادي از نمايندگان طبق قانون پاسخ مثبت دهد امّا توقع مردم از رئيس جمهور كشورشان نيز اين است كه بدون هرگونه تعلل و رودربايستي هاي ديپلماتيك  پيگير طرح سئوال ملت از خواص بي بصيرت در مجلس شوراي اسلامي باشد. اگرچه رئيس جمهور بايد طبق قانون به سئوالات نمايندگان مجلس و شائبه هاي مطرح شده پيرامون ولايتمداري و قانون مداري عملي خويش به منتخبان مردم در مجلس پاسخ بگويد امّا در عين حال ملت نيز از رئيس جمهور منتخب خود انتظار دارند تا پيگير طرح سئوال مردم از خواص بي بصيرت كه همواره مايه ننگ ملت بوده اند؛ باشد.نمايندگان بايد پاسخ دهند كه ماجراي فسادهاي اقتصادي كه برخي منسوبان نمايندگان مجلس نيز در آن نقش داشته اند؛ از قبال كدام نقص و عدم نظارت قانوني نشات گرفته است؟نمايندگان بايد پاسخگو باشد كه چرا در شرايط فعلي تنها از نظارت بر دولت و طرح و بزرگنمايي بي قانوني هاي آن، سخن به ميان مي آيد و كسي از طرح نظارت بر نمايندگان مجلس و دهها بي قانوني ديگر در اين زمينه اظهار نظري نمي كند؟!منتخبان مردم در مجلس بايد پاسخگو ي ماجراي وقف دانشگاه آزاد و اموال آن باشند. رئيس جمهور بايد طرح سئوال عموم مردم از خواص بي بصيرت را كه مايه ننگ ملت و كشور بوده و با عملكرد مشكوك خود در ايام فتنه، كشور را گرفتار چالش كرده بودند را پيگيري نمايد.آيا امضاء حضور ميليوني مردم بصير و ولايتمدار ايران اسلامي در راهپيمايي هاي 22 بهمن و 9 دي و همچنين شركت در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي براي طرح سئوال از خواص بي بصيرت كفايت نمي كند؟! آيا جمعيت ميليوني ملت در راهپيمايي 9 دي كمتر از يك چهارم بود كه عده اي خود را موظف به پاسخگو يي نمي دانند؟! آيا مردم از خواست و سئوالات خود منصرف شده اند كه برخي خواص به آن توجهي نمي كنند؟!  و دهها سئوال ديگر در اين زمينه كه البته برخي آنرا حق مردم نمي دانند تا در اين زمينه پاسخي ارائه دهند امّا انتظار مردم از رئيس جمهور منتخبشان اين است كه اين موضوع را صريحا و سريعا پيگيري نمايد.
کد خبر: ۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۸

اوای دنا-یک فعال سیاسی تاکیدکرد:زمان‌بندي اعلام وصول طرح و تعطيلي مجلس نشان مي‌دهد كه طرح توطئه‌آميزي بوده چرا كه به رئيس جمهور فرصت پاسخ دادن به اين سؤال قبل از انتخابات داده نمي‌شود.فاطمه رجبی گفت: تعدادي از نمايندگان مجلس بخصوص آن طيفي كه نام اصولگرايي بر خود گذاشته و رئيس جمهور را متهم به ضعف در ولايتمداري مي‌كنند، با حركت سياسي خود در طرح سؤال از رئيس جمهور، عدم تبعيت از ولايت را به نام خود ثبت كردند. ، فاطمه رجبي در گفت‌وگو با ایران اظهار داشت: در مجلس هشتم اتفاق‌هايي رخ داد كه موجب نگراني مردم از كاركرد اين مجلس شد.وي افزود: طرح سؤال از رئيس جمهور كه از آغاز به كار مجلس هشتم مطرح شد، نه دليل داشت و نه به نتيجه مي‌انديشيد بلكه برخي فقط مي‌خواستند تابوشكني كنند و سؤال اينجاست كه آيا اين نمايندگان هر تابوشكني را قبول دارند و هر تابوشكني در نظام جمهوري اسلامي بدون دليل و نگاه به نتيجه، درست است؟ يا صرفاً بغض و كينه‌هاي دروني برخي افراد را كه به مسائل فردي مي‌انديشند، ارضا مي‌كند. طرح سؤال نيز براساس كينه‌اي بود كه چهار سال در سينه بعضي نمايندگان رشد كرده بود. وي با بيان اين كه حركت بسيار خطرناك و ناجوانمردانه‌اي رخ داد كه مردم هرگز آن را فراموش نمي‌كنند و در كارنامه مجلس هشتم ثبت مي‌شود، تصريح كرد: اين كه طرح سؤال زماني اعلام وصول مي‌شود كه يك روز بعد از آن به صورت ناگهاني مجلس را تعطيل اعلام مي‌كنند، حركت ناجوانمردانه‌اي بود. رجبي ادامه داد: در حالي كه مقام معظم رهبري تأكيد داشتند نمايندگان هيچ كاري را بر وظيفه نمايندگي ترجيح ندهند و وظيفه نمايندگي را فداي كارهاي انتخاباتي نكنند، مجلس تعطيل شد و اگر اين تعطيلي برخلاف نظر رهبري باشد، پس اعلام وصول طرح سؤال از رئيس جمهور چه معنايي دارد؟ اگر قرار نبود مجلس تعطيل شود، پس چرا بعد از اعلام وصول، مجلس را براي اين مدت طولاني تعطيل كردند؟ اين طرح توطئه آميز است.وي ادامه داد: زمان‌بندي اعلام وصول طرح و تعطيلي مجلس نشان مي‌دهد كه طرح توطئه‌آميزي بوده چرا كه به رئيس جمهور فرصت پاسخ دادن به اين سؤال قبل از انتخابات داده نمي‌شود.اين فعال سياسي تأكيد كرد: هيأت رئيسه مجلس در مقابل مردم مسئول است و هرچند كه مجلس هشتم هيچ‌گاه پاسخگو نبوده، اما بداند كه بايد پاسخگو باشد كه چرا با مردم بازي كردند و نقشه سياسي خطرناكي را پياده نمودند.رجبي با بيان اين‌كه سؤال از رئيس جمهور بر مبناي يك حركت نمايشي و فرمايشي براي رأي آوردن اعلام وصول شده، ادامه داد اما بدانند كه مردم به نمايندگاني كه با آرمان‌ها و اهداف نظام و مردم بازي مي‌كنند، به هيچ عنوان رأي مجدد نمي‌دهند.وي با يادآوري اين‌كه برخي نمايندگان پيش‌بيني مي‌كنند كه رئيس جمهور در مجلس حضور پيدا نمي‌كند و يا اگر حضور پيدا كند، چنين و چنان خواهد گفت، افزود: نوع حركت برخي در مجلس بر‌خلاف آن‌كه رفتار ملي را نشان دهد، رفتار ضد‌نظام و ملت را نشان داد.رجبي گفت: اگر مجلس تعطيل نبود، قطعاً رئيس جمهور بزودي در مجلس حضور پيدا مي‌كرد و پاسخ‌هايي ارائه مي‌داد كه اگر نمايندگان مغرض بخواهند مقاومت كنند، ملت آنها را از مجلس بيرون خواهند كشيد.اين فعال سياسي تأكيد كرد: معتقدم كه جواب‌هاي رئيس جمهور براي سؤال‌ها آماده است و هرچند كه اين حركت را نمايندگان مجلس براي انتخابات انجام دادند، اما در بازگشايي مجلس احمدي نژاد به صحن خواهد رفت و پاسخ‌هايي خواهد داد كه ملت سؤال‌كنندگان را استيضاح كنند.وي همچنين پيشنهاد داد: حالا كه مجلس با رئيس جمهور و با انتخاب مردم و شخصي كه نزد مردم محبوبيت فوق‌العاده دارد، بازي كرد و راه نادرستي را در پيش گرفت، بهتر است كه در تعطيلي مجلس، رئيس جمهور پاسخ‌هاي خود را به مردم ارائه دهد.وي در همين حال يادآور شد: متأسفانه نمايندگان فرصت تعطيلي را طوري طراحي كردند كه 14 اسفند زمان بازگشايي باشد، شايد با اين تصور كه در اين روز رئيس‌جمهور را به مجلس بكشانند و طرح سؤال خود را مطرح كنند تا به خيال خود 14 اسفند سال 59 را يادآوري و سرنوشت رئيس‌جمهور را با بني‌صدر نمادسازي نمايند.وي افزود: اين كوتاه‌فكري ناشي از بي‌اطلاعي از تاريخ است چرا كه بني‌صدر روز 14 اسفند در دانشگاه جلسه‌اي عليه نظام تشكيل داد در حالي كه اكنون برخي نمايندگان مجلس مي‌خواهند با طرح سؤال از رئيس‌جمهور عليه نظام اقدام كنند.وي در پايان تأكيد كرد: نمي‌توانيم نمايندگاني كه اين طرح را امضا كردند و هيأت رئيسه مجلس كه برخلاف تأكيد رهبر معظم انقلاب مجلس را تعطيل كردند ولايتمدار بناميم.
کد خبر: ۴۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۶

اوای دنا:هشت نامزد جبهه متحد اصولگرایان در کهگیلویه و بویراحمد میثاق نامه ای را به امضاء هم رسانده اند که عین این میثاق نامه که یک نسخه آن به این پایگاه ارسال شده منتشر می شود." در راستای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ، رهنمودهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی ) و پاسداری از خون مطهر شهدای والامقام که از اهداف عالی جبهه متحد اصولگرایان است و در مقطع حساس کنونی که به فصل الهی بیداری اسلامی و آگاهی مستضعفان جهان نظام سلطه را در مسیر قهقرایی خویش به سمت اضمحلال سوق داده است، حفظ وحدت و انسجام معتقدان به انقلاب اسلامی فرض واجب می باشد.اکنون که به لطف و عنایت خداوند، جبهه متحد اصولگرایان در چارچوب منشور اصولگرایی ، مراحل اجرایی وحدت را طی کرده و در آستانه بررسی و تعیین نهایی نامزدها قرار گرفته است برای حفظ انسجام و استفاده از تمام ظرفیت ها و مشارکت همه نیروهای اصولگرا ، این میثاق نامه مورد قبول اینجانب بوده و نسبت به رعایت آن متعهد می گردم. 1) تعهد می نمایم تا هرتصمیمی که شورای جبهه متحد اصولگرایی در استان و کشور، در خصوص نامزد نهایی اصولگرایان برمبنای صلاحیت ها و مقبولیت آنها اتخاذ نماید ، با طیب خاطر بپذیرم. 2) چنانچه اینجانب را به عنوان نامزد اصولگرایان حوزه انتخابیه برگزیدند ، این اعتماد را فرصتی برای خدمتگذاری دانسته و به منزله ی ادای تکلیف اسلامی و انقلابی خویش ، تمام مقدوراتم را برای حفظ و ترویج گفتمان اصولگرایی بکار گیرم و در صورت کسب توفیق برای ورود به مجلس ، همگام با اصولگرایان از مواضع بحق و اصولی جریان اصولگرایی دفاع نموده و تلاش خود را برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی و خدمتگذاری به مردم مصروف دارم. 3) متعهد می شوم در صورت اخذ اعتماد مردم از هرگونه تجمل گرایی ، اشرافی گری و بازی های سیاسی پرهیز نموده و مراقبت کنم که نزدیکان و اطرافیانم نیز این اصول را کاملا رعایت نمایند و از هرآنچه موجب وهن مجموعه اصولگرایی می شود خودداری کرده و با رعایت اصول ارزش های اسلامی تقید به اخلاق سیاسی ، رعایت اصول تشکیلاتی ، حفظ روحیه ساده زیستی ، مردم داری ، مبارزه با فاسد ، عدالت خواهی ، خدمت به مردم ، وظیفه قانونگذاری و نظارت نماینده مجلس را با رویکرد کلان و تعامل با قوای دیگر به نحو مطلوب انجام دهم و خود را در قبال حضرت باری تعالی ، حضرت معصومین (علیهم السلام )، امام (ره) و شهداء ، مقام معظم رهبری ، مردم و جریان اصولگرا پاسخگو بدانم. هشت نامزد انتخاباتی نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در کهگیلویه و بویراحمد پای این میثاق نامه را امضاء کرده اند به ترتیب حوزه های انتخابیه " بویراحمد و دنا " ، " کهگیلویه ، بهمئی و چرام " و " گچساران و باشت " عبارتند از :1- " غلامحمد زارعی 2-ستار هدایتخواه " .3- " سید محمد موحد ،4- سید علی محمد بزرگواری 5-حاج اصغر حبیبی " .6 " سید قدرت اله حسینی بحرینی7- علیمراد جعفری 8-حسین اسماعیلی ".
کد خبر: ۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۲