« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
حسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در مورد  رد صلاحیت‌های اصلاح‌طلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاح‌طلب ثبت‌نام کرده‌اند که تنها ۳۰ نفر تایید شده‌اند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاح‌طلبان تایید شده‌اند. به گزارش  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irبه نقل از ایلنا، برخی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب‌ در گفت‌وگوهایی جداگانه در رابطه وضعیت تائید یا رد صلاحیت خود از سوی هیات‌های نظارت شورای نگهبان خبر دادند. تا روز گذشته اخباری از استان‌های مختلف همچون استان آذربایجان شرقی یا استان فارس رسید که این اخبار تایید نشده بودند، اما با پایان مهلت بررسی‌ها، این اخبار به صورت تایید شده در اختیار ایلنا قرار گرفت که اسامی چهره‌ها و شخصیت‌های اصلاح‌طلب و اصولگرایی که در گفت‌وگو با ایلنا از تایید یا عدم تایید خود در هیات‌های اجرایی خبر دار شده بودند٬ به شرح ذیل است: اسامی رد صلاحیت‌ شده‌ها ایلام داریوش قنبری از استان ایلام، خبر رد صلاحیت خود توسط هیات نظارت را به ایلنا داد و گفت: اصلاح‌طلبان ایلام اکثرا رد صلاحیت شده‌اند و بنا بر این است که اعتراض خود را تحویل دهیم. کرمان ابراهیم جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری که از حوزه انتخابیه استان کرمان ثبت‌نام کرده بود، نیز از جمله چهره‌هایی است که رد صلاحیت شده است. تهران همچنین از حوزه تهران محمدجواد حق‌شناس، محسن هاشمی، فاطمه هاشمی، محمود میرلوحی، محمد صوفی، حجت‌الاسلام رسول منتجب‌نیا، حجت‌الاسلام محسن رهامی، فاطمه مقیمی، عباس علیخانی از ردصلاحیت‌‌شدگان انتخابات دهم مجلس هستند. بر اساس گفته‌های اعضای حزب اعتماد ملی به ایلنا، همه نامزدهای این حزب در لیست ردصلاحیت شده‌ها از سوی هیات‌های نظارت هستند که بر این اساس ابوالفضل شکوری، سمیه طهماسبی، نصرت‌الله تاجیک نیز از رد صلاحیت شدگان هستند. خراسان رضوی از حوزه انتخابیه خراسان رضوی و مشهد، همه چهره‌های اصلاح‌طلب از جمله غلامرضا انصاری عضو فعلی شورای شهر تهران، ابراهیم اصغرزاده نماینده پیشین مجلس و سیدحسن رسولی استاندار پیشین خراسان تایید صلاحیت نشدند. کرمانشاه در حوزه انتخابیه کرمانشاه نیز سهراب دل‌انگیزان عضو شورای کرمانشاه کارگزاران، شهاب تجری از بنیاد باران کرمانشاه، جهانبخش امینی، موسوی اجاق، مصطفی محمدی، رئوف قادری از نمایندگان ادوار از دیگر نامزدهای رد صلاحیت شده در انتخابات کرمانشاه هستند. صید ستار عزیزی و صید احمد عزیزی، قدرت احمدیان، مرضیه نظری نیا و علی ططری از دیگر چهره‌های رد صلاحیت شده در کرمانشاه هستند. حیدری‌طیب نماینده فعلی کرمانشاه، منوچهری نماینده اورامانات، فتح الله حسینی نماینده قصر شیرین و سرپل، حجت الله دمیاد استاندار احمدی‌نژاد و نادر نوروزی ریس ستاد قالیباف نیز از جمله چهره‌های اصولگرایی هستند که صلاحیتشان برای انتخابات مجلس رد شده است. بوشهر از حوزه انتخابیه بوشهر نیز صلاحیت محمد دادفر نماینده پیشین مجلس ششم برای ورود به مجلس دهم تایید نشد. خراسان جنوبی در خراسان جنوبی نیز صلاحیت جواد هروی نماینده فعلی قائن احراز نشد. همچنین محمدرضا آقا ابراهیمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت رد صلاحیت شد.  علی ‌آهنی از مدیران دولت خاتمی، عابدی نماینده مجلس ششم نهبندان و منصور تاجری از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب نیز رد صلاحیت شده‌اند. به این ترتیب حمید آیتی از چهره‌های اصلاح‌طلب منطقه تنها اصلاح‌طلب تایید صلاحیت شده است. اردبیل از حوزه انتخابیه اردبیل نیز علی محمد غریبانی نماینده پیشین اردبیل  و استاندار پیشین استان آذربایجان غربی  و ولی آذروش، نماینده مجلس ششم رد صلاحیت شده‌اند ضمن اینکه نام اکبر نیکزاد، از چهره‌های نزدیک به احمدی‌نژاد نیز در میان رد صلاحیت شده‌ها دیده می‌شود. ناصر نصیری فرماندار استعفا داده پارس آباد مغان و نماینده سابق گرمی نیز برای انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شده است. آذربایجان شرقی از حوزه انتخابیه تبریز منادی سفیدان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز رد صلاحیت شده است. مازندران از حوزه انتخابیه ساری محمد دامادی نماینده فعلی ساری در مجلس، یوسف‌نژاد معاون مستعفی وزیر اقتصاد و امور دارایی و از چهره‌های اصلاح‌طلب و شجاعی رد صلاحیت شده‌اند گیلان از حوزه انتخابیه رشت نیز جعفرزاده ایمن آبادی و تامینی لیچانی نمایندگان فعلی رشت رد صلاحیت شده‌اند. همدان از  استان همدان خبر می‌رسد بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب و نزدیک به دولت روحانی رد صلاحیت شده‌اند. اسامی آقایان علی حسینی نماینده مجلس ششم نهاوند، محمد کاظمی نماینده مجلس ششم ملایر و داستان سابق تهران، فاضل شهبازی، استاندار کردستان در دولت احمدی‌نژاد و حیدریان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان. افخمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت همدان در میان رد صلاحیت شده‌های استان همدان دیده می‌شود. فارس به گزارش خبرنگار ایلنا حجت الاسلام سیدرضی حسینی المدنی نماینده اصلاح طلب دوره سوم مجلس شورای اسلامی در لامرد و مُهر و قاسم مقیمی پزشک و فعال سیاسی اصلاح طلب هم رد صلاحیت شدند و همچنین سیدمحسن علوی فرزند ارشد وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید و  محمد باقر عامری نیا و بهرام طاهری نیز در این حوزه انتخابیه عدم احراز صلاحیت شده اند. اصفهان تا این لحظه هیچ خبر موثقی از تایید چهره‌های اصلاح‌طلب منتشر نشده است. تمامی نامزدهای اصلاح طلب نجف آباد رد صلاحیت شدند.. فتح اله معین، استاندار سابق خوزستان و عضو فعلی شورای شهر اصفهان، حسن مختاری، مهدی حری، علی محمد ایزدی و فتح اله غیور گزینه‌های اولیه برای قرار گرفتن در لیست اصلاح‌طلبان نجف آباد بودند. به این ترتیب از 50 نفر کاندیداها.نجف آباد وتیران وکرون فقط 8 نفر تایید شدند.همچنین کلیه اصلاح طلبان سمیرم هم رد صلاحیت شده‌اند علی اکبرابرقویی نژاد، قدرت الله نوروزی فرماندار اسبق اصفهان، علی یارمحمدیان عضو حزب اتحاد ملت، مرتضی مبلغ معاون وزیر کشور دولت خاتمی، محمداقایی عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان اصفهان، نسرین صحراییان همسر شهید و کمال جلال الدینی عضو ارشد اتحاد ملت نیز رد صلاحیت شده‌اند کردستان در راهروهای مجلس شنیده می‌شود که حامد قادرمزی نماینده فعلی قروه و سالار مرادی نماینده سنندج و امید کریمیان نماینده مریوان در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیت‌شده‌های انتخابات قرار دارند. آذربایجان غربی به گزارش ایلنا، ظاهرا نام محمدقسیم عثمانی نماینده فعلی بوکان در میان تایید صلاحیت شده‌ها قرار ندارد. قم  صلاحیت محمدرضا اسماعیلی مقدم و صحفی از چهره‌های اصلی اصلاح‌طبان قم نیز رد شده است. خوزستان به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، در راهروهای مجلس شنیده می‌شود جواد سعدون زاده نماینده فعلی آبادان  و محمدباقر شریعتی  نماینده فعلی بهبهان و حجت‌الله درویش‌پور نماینده ایذه در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیت‌شده‌های انتخابات قرار دارند. برخی منابع از رد صلاحیت ولی‌الله شجاع‌پوریان نماینده سابق بهبهان و عضو شورای شهر تهران در انتخابات اهواز خبر می‌دهند. چهارمحال و بختیاری صلاحیت جلیلی سرقلعه نماینده لردگان نیز رد صلاحیت شده است. گلستان محمد جواد نظری مهر  نماینده فعلی بندرگز و بندرترکمن و عبدالکریم رجبی نماینده مینودشت نیز رد صلاحیت شده‌اند. زنجان از استان زنجان، احمد حکیمی‌پور عضو کنونی شورای شهر تهران از چهره‌های رد صلاحیت‌شده برای انتخابات مجلس دهم است. مرکزی در استان مرکزی صلاحیت علی یوسفی رییس ستاد میرحسین موسوی در استان مرکزی و مشاور استاندار احراز نشد. جعفر صفری مشاور استاندار، مرتضی سورانه، اسماعیل نادری از حوزه شازند، بهمن اخوان و همچنین دانش منفرد نمایندگان ادوار، رد صلاحیت شدند. تأیید و ردصلاحیت‌شدگان چهره‌های سیاسی انتخابات مجلس در تهران خبرگزاری آنا: پس از بررسی صلاحیت‌های نامزدهای انتخابات مجلس توسط هیئت نظارت استان تهران، نتایج تایید صلاحیت برخی داوطلبان به شرح زیر است. علی مطهری ردصلاحیت فاطمه هاشمی ردصلاحیت سید علی‌اکبر محتشمی‌پور ردصلاحیت حمید رسایی ردصلاحیت محسن رهامی ردصلاحیت فاطمه راکعی ردصلاحیت مهدی نوبخت ردصلاحیت شهربانو امانی ردصلاحیت شهاب‌الدین صدر ردصلاحیت جواد اطاعت ردصلاحیت محمدجواد حق‌شناس ردصلاحیت رسول منتجب‌نیا ردصلاحیت الیاس حضرتی ردصلاحیت محمدعلی وکیلی ردصلاحیت علی باقری ردصلاحیت سجاد سالک ردصلاحیت مجید فراهانی ردصلاحیت -----------------------------محمدرضا عارف تأیید صلاحیت علیرضا محجوب تأیید صلاحیت مهدی کوچک‌زاده تأیید صلاحیت مصطفی کواکبیان تأیید صلاحیت کاظم جلالی تأیید صلاحیت سهیلا جلودارزاده تأیید صلاحیت اسامی تعدادی از نمایندگان فعلی ردصلاحیت شده در انتخابات مجلس خبرگزاری ایسنا: تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس طبق نظر هیات های نظارت بر انتخابات بر استان های مختلف ردصلاحیت شده و یا اینکه صلاحیت آنها احراز نشده است. اسامي اين نمايندگان از اين قرار است: محمد بیاتیان نماینده بیجار، غلامعلی جعفرزاده نماینده رشت، سالار مرادی نماینده سنندج، علیرضا منادی نماینده تبریز، نعمت الله منوچهری نماینده پاوه، مجید منصوری نماینده لنجان، صفر نعیمی رز نماینده آستارا، سیدهادی حسینی نماینده قائمشهر، کمال الدین پیرموذن نماینده اردبیل، محمدسعید انصاری نماینده آبادان، جواد سعدون زاده نماینده آبادان، شمس الله بهمئی نماینده رامهرمز، عبدالله تمینی نماینده شادگان، جواد هروی نماینده قائنات، محمدباقر شریعتی نماینده بهبهان، محمدمهدی پورفاطمی نماینده دشتی و تنگستان، ارسلان فتحی پور نماینده کلیبر، علی مطهری نماینده تهران، حمیدرضا رسایی نماینده تهران، احمد شوهانی نماینده ایلام، حجت الله درویش پور نماینده ایذه و باغ ملک، مهدی موسوی نژاد نماینده دشستان و محمد دامادی نماینده ساری. طبق قانون این افراد سه روز فرصت اعتراض به شورای نگهبان دارند و شورای نگهبان نیز بررسی هایش را در روز 27 بهمن اعلام می کند و از روز 29 بهمن تبلیغات رسمی انتخابات آغاز می شود. فاطمه هاشمی: رد صلاحیتم را تلفنی اعلام کردند خبرگاری ایلنا: فاطمه هاشمی خبر انصراف برادرش از حضور در انتخابات را تکذیب کرد. فاطمه هاشمی با تایید خبر رد صلاحیت خود اعلام کرد: شب گذشته با بنده تماس گرفتند و خبر رد صلاحیت من را اعلام کردند. وی در مورد خبر انصراف محسن هاشمی از حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: فشارهای زیادی به برادرم وارد شد تا از حضور در انتخابات انصراف دهد، اما وی هیچ وقت این کار را نکرد و علیرغم صحبت‌های برخی اما محسن هاشمی انصراف نداده است. همچنين ايسنا نوشت: صلاحیت مرتضی اشراقی نوه بنیان گذار انقلاب اسلامی که برای نمایندگی در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی اعلام کاندیداتوری کرده بود، برای تصدی این سمت از سوي هيات نظارت بر انتخابات احراز نشد. انتشار شایعه استعفای استاندار خوزستان خبرگزاری فارس: از صبح امروز برخی رسانه‌‌های جریان اصلاحات خبر  استعفای عبدالحسن مقتدایی استاندار خوزستان را منتشر کردند. این رسانه‌های وابسته به جریان اصلاحات مدعی شدند که استاندار خوزستان به دلیل آنچه رد صلاحیت‌های گسترده از سوی شورای نگهبان در این استان خوانده شده، استعفا داده است. خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس در تماس‌های مکرر با استاندار خوزستان تلاش کرد تا درباره صحت این خبر کسب اطلاع کند ولی مقتدایی از پاسخگویی در این زمینه خودداری کرد. روابط عمومی استانداری خوزستان نیز در گفت‌وگویی با خبرنگار فارس به صورت شفاهی استعفای استاندار را رد کرد اما تا این لحظه تکذیبیه رسمی از سوی استانداری خوزستان درباره شایعه اصلاح‌طلبان منتشر نشده است. رد صلاحیت‌ ۹۹ درصد اصلاح طلبان خبرگزاری ایلنا: عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفت: فقط ۳۰ اصلاح طلب تایید شدند. سیدحسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان در مورد اخبار نگران کننده رد صلاحیت‌های اصلاح‌طلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاح‌طلب ثبت‌نام کرده‌اند که تنها ۳۰ نفر تایید شده‌اند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاح‌طلبان تایید شده‌اند. این عضو حزب کارگزاران با بیان اینکه این اقدام هیات‌های نظارت بر خلاف منویات مقام معظم رهبری است، افزود: این عملکرد بر خلاف سیاست‌های کلی نظام نیز هست. وی با بیان اینکه تنها پنج نامزد داوطلب در تهران و تقریبا ۲۵ نامزد اصلاح طلب در شهرهای دیگر در هیات اجرایی تایید صلاحیت شده‌اند، گفت: از شورای نگهبان انتظار داریم از حیثیت نظام دفاع کند و اجازه ندهد کاری که در هیات‌های نظارت صورت گرفته است، استمرار پیدا کند. مرعشی از محمدرضا عارف، علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و هاشمی‌زهی به عنوان تنها اصلاح‌طلبان تایید شده در تهران نام برد و گفت: این اتفاقی خوبی نیست و ما به دنبال دفاع از خود نیستیم بلکه دنبال دفاع از نظام جمهوری اسلامی هستیم.
کد خبر: ۸۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۷

هیأت اجرایی انتخابات تهران، در آخرین جلسه خود حمید رسایی، نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس را در حالی که استعلامات وی از مراکز چهارگانه مثبت بود، رد صلاحیت کرد. به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس نهم طی مطلبی در صفحه شخصی اینستاگرامش نوشت: هیأت اجرایی انتخابات تهران که ریاست آن با فرماندار تهران است، در آخرین جلسه خود که در ساعات پایانی فرصت اظهارنظر هیأت های اجرایی (یک شنبه شب 13 دی ماه)، حمید رسایی، نماینده تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس را در حالی که استعلامات وی از مراکز چهراگانه مثبت بود، رد صلاحیت کرد! دلیل این رد صلاحیت بر اساس مستندات کذب ارائه شده از طرف هیأت بدوی تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری بوده است که ریاست آن با اشرفی اصفهانی است.نکته جالب توجه این است که اشرفی اصفهانی سال گذشته در مصاحبه با یک رسانه همسو با دولت به شکل ناشیانه ای از این پروژه خبر داده بود. وی در در تاریخ 7 بهمن 93 طی مصاحبه با سایت خبرآنلاین، اعلام کرد: «دو نماینده مجلس هستند که به دلیل تخلفات گسترده برای آنها پنج و ده سال محرومیت از خدمات دولتی صادر کرده ایم... طبق قانون این دو نفر نمی توانند در پست های کلیدی قرار بگیرند حتی نمی توانند دیگر نماینده مجلس شوند چون این حکم ما برای آنها نوعی سوءسابقه محسوب می شود.»عجله او برای این خود شیرینی، باعث شد تا چند روز بعد در تاریخ 13 بهمن 93 در مصاحبه با روزنامه شرق نیز بگوید: «دو نماینده مجلس داریم که چون تخلفات آنها خیلی سنگین بوده، برای آنها محرومیت از پست های دولتی صادر شده... اینها فقط تا پایان این دوره می توانند در مجلس باشند و این پرونده برای دور بعد، روی صلاحیت آنها تاثیر می گذارد.» همه این اظهارات اشرفی اصفهانی که باعث شد تا رسایی از وی به دادگاه شکایت کند اولا درباره یک رأی بدوی بود که هنوز در همان هیأت تخلفات هم قطعی نشده بود و ثانیا مستند بود به موضوع «تخلف اداری» در جابجایی مبلغ حدود 300 میلیون تومان که بعد از ثبت در سیستم اداری در دفعات مختلف طی دو سال از یک «حساب غیردولتی» به «حساب دولتی» آن هم جهت پرداخت حقوق نیروهای شرکتی اداره ارشاد قم جابجا شده بود که البته این مبالغ پس از تأمین اعتبارات دولتی مجددا به حساب غیردولتی (انجمن نمایش) عودت داده شده بود اما از آنجا که این اقدام خلاف مقرارت بود به عنوان تخلف توسط سازمان بازرسی گزارش شده بود. جالب تر اینکه پرونده مورد پیگیری نهاد ریاست جمهوری دولت آقای روحانی در مورخ 30/10/88 طی نامه شماره 2341/34 به عنوان یک تخلف اداری توسط سازمان بازرسی استان قم جهت رسیدگی به دادگاه ویژه روحانیت و هیأت تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری وقت (در دولت دهم) ارجاع داده بود که در همان زمان با بررسی پرونده در دادگاه ویژه روحانیت کلاسه 88/956/و/1 موضوع مورد رسیدگی قرار گرفت و طی دادنامه شماره 92114230026 مورخ 18/9/92 شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت از آنجا که بدون قصد سوء و بدون حیف و میلی در بیت المال صورت گرفته بود موجب تبرئه رسایی و صدور قرار موقوفی تعقیب برای او شد و بالطبع این پرونده در هیأت تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری در دولت گذشته نیز بایگانی شد.اما حمید رسایی در حالی توسط عناصر دولت آقای روحانی در فرمانداری تهران رد صلاحیت شده است که نه تنها پاسخ استعلامات وی از مراکز چهارگانه مثبت بوده بلکه وی گلیه مستندات اشاره شده را طی یک نامه رسمی در روزهای گذشته و پس از ثبت نام در انتخابات تحویل فرمانداری تهران داد اما برخی چهره های سیاسی که در فتنه و کودتای سال 88 نقش جدی داشته اند، از جمله فردی که در محل تحت مدیریت وی اسلحه کشف شده بود و در استعلامات ارائه شده توسط مراکز همین دولت، صلاحیت آنها برای انتخابات رد شده است، توسط فرمانداری تهران تأیید شده اند! حتی افرادی با سابقه شرابخواری و مشهور به فسق و فجور نیز که قلم از ذکر آنها شرم دارد، توسط هیأت اجرایی تأیید صلاحیت شده اند! مقام معظم رهبری امروز تأکید کرده بودند که رد صلاحیت و تأیید صلاحیت بی مورد و غیرقانونی، مصداق خیانت در حق الناس است.بر اساس اطلاعات دریافتی از درون فرمانداری تهران، رد صلاحیت رسایی موضوعی نبوده که این رده ها درباره آن به تنهایی تصمیم گرفته باشند بلکه این مطالبه جدی برخی چهره های خاص سیاسی و مدیریتی بوده است. گفتنی است که طی سال گذشته و امسال، رسایی چند وزیر دولت یازدهم را به مجلس کشاند و باعث شد تا آنها به دلیل عملکرد ضعیف شان از نمایندگان ملت، کارت زرد بگیرند از جمله وزیر اقتصاد را به دلیل افت شاخص بورس و ضرر و زیان های هنگفت سهامداران خُرد و نعمت زاده، وزیر صنعت را به دلیل وضعیت اسفبار صنعت و همزمانی عضویتش در هیأت مدیره و مدیر عاملی 19 شرکت خصوصی که اکثر آنها مربوط به پتروشیمی ها بود، همچنین وزیر راه و شهرسازی را به دلیل عدم تحقق وعده ها در باره مسکن مهر و وزیر ارشاد را به دلیل برخوردهای تبعیض آمیز با رسانه های منتقد. علاوه بر این نطق های رسایی در صحن علنی و تذکرات او باعث شده بود تا تیم رسانه ای و تخریبی برای حذف وی تشکیل شود. به زودی اخبار مهمتری در باره پشت پرده های این اقدامات دولت مدعی قانونمداری از طریق نماینده تهران اعلام می شود. لازم به ذکر است که آقای روحانی و اصلاح طلبان، پیش از این در برداشتی غلط، اعلام می کردند که نظارت استصوابی و رد صلاحیت کاندیداها کار درستی نیست و باید اجازه داده شود تا مردم در باره کاندیداها نظر بدهند! محمدحسین مقیمی، رئیس ستاد انتخابات کشور و معاون وزیر کشور، در انتخابات سال 88 مسئول ستاد انتخابات میرحسین موسوی بود. وی در این ایام به بنیاد باران رفت و آمد دارد و همچنان به دیدار یکی از سران فتنه می رود. مقیمی در اولین حضور تلویزیونی خود پس از انتصاب، رسما اعلام کرد که یک اصلاح طلب است اما در انتخابات طبق قانون عمل خواهد کرد! رسایی در روز ثبت نام وقتی یک از رسانه های دولتی از او درباره احتمال رد صلاحیتش سئوال کرده بود، پاسخ داد: دلیلی برای رد صلاحیت خودم نمی بینم اما اگر رد صلاحیت شوم مثل برخی از چهره هایی که در فتنه 88 بودند و الان در دولت یازدهم مسئولیت دارند، نه شیشه مغازه مردم را می شکنم، نه بانکی را آتش می زنم، نه به مسجد لولاگر و عزاداری امام حسین تعرض می کنم و نه چادر از سر زنان ایرانی می کشم و نه مثل فائزه هاشمی زیر پل کالج ساندویچ می خورم، طبعا مطابق قانون اعتراض می کنم و پرده از چهره نفاق کنار می زنم.
کد خبر: ۸۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۵

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

آقای تاجگردون، آقایان مرحوم نبی‌زاده، جعفری و حسینی نمایندگان دو دوره مجلس بوده‌اند تمام دارایی های این سه نفر به اندازه یک صدم سرمایه شما نیست
کد خبر: ۷۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۳

نشست مشترک رئیس‌جمهور با شخصیت‌های سیاسی و احزاب با حاشیه‌هایی از جمله ترک جلسه از سوی برخی اصولگرایان به دلیل حمایت برخی اصلاح‌طلبان از سران فتنه همراه بود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com)، به گزارش گروه خبرگزاری میزان، حجت الاسلام  غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با اشاره به ترک جلسه ضیافت افطاری با رئیس جمهور از سوی برخی اصولگرایان به دلیل حمایت برخی از اصلاح طلبان از سران فتنه اظهار داشت: بنده ضیافت افطاری رئیس جمهور را به دلیل حمایت‌هایی که از سران فتنه در این جلسه مطرح شد ترک کردم. مصباحی مقدم ادامه داد: کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران در این جلسه میرحسین موسوی را به سید مظلوم تعبیر کرد در حالیکه اگر بناست او سید مظلوم باشد لابد ظلم کننده به او نیز نظام است. سخنگوی جامعه روحانیت تاکید کرد: این درحالی است که او ظلم بزرگی به نظام مرتکب شده و از این رو به نظر بنده نشستن در فضای این جلسه مشروعیت ندارد. غلامعلی حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس نیز طی سخنانی در مراسم افطاری رئیس‌جمهور با شخصیت‌های سیاسی و حزبی که در سالن سران اجلاس برگزار شد، اظهارداشت: اگر قانون اساسی، رهبری و اصل نظام را مبنا قرار دهیم اختلافات از بین می‌رود، با همدلی و همزبانی در چارچوب قانون اساسی قطعاً می‌توانیم آینده بهتری را بررای کشور رقم بزنیم. وی افزود: نباید نگاه قبیله‌ای داشت و اینکه حتماً باید مملکت دست قبیله ما باشد و بقیه کنار روند. نشست مشترک رئیس‌جمهور با شخصیت‌های سیاسی و احزاب امشب چهارشنبه سوم تیرماه پس از سخنرانی غلامعلی حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان، قدرت‌الله علیخانی مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران، فاطمه راکعی عضو مجمع زنان اصلاح‌طلب، کاظم جلالی رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس، اسدالله بادامچیان عضو حزب مؤتلفه و الهه کولایی عضو مجمع زنان اصلاح‌طلب پایان یافت. این نشست مشترک با حاشیه‌هایی از جمله ترک جلسه از سوی برخی اصولگرایان به دلیل حمایت برخی اصلاح‌طلبان از سران فتنه همراه بود.
کد خبر: ۶۶۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۳

سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com) جلیل محبی در الف نوشت:۱. چندي است بحث ها بر سر بازگشت و قدرت گرفتن محمود احمدي نژاد داغ شده است كه اين علل مختلفي از جمله ناكارامدي دولت جاري در اداره اقتصاد، ركود و بيكاري شديد، انفعال شبيه به موت برخي در مقابل بيگانان و دشمنان ايران، توهين هاي به انتقاد كنندگان و غير آنها دارد. وقايع و رفتارهايي كه دوراني نه چندان دور را به ياد مي آورد: دوراني كه علي رغم فشار هاي اقتصادي دولت در صحنه بود از اين استان به آن استان سركشي ميكرد. هر روز ابتكار جديدي از ناحيه دولت سر ميزد كه شايد موفق هم نميشد اما نشان از پويايي دولتمردان داشت. سخنراني نبود كه به دشمن حمله نشود و باهركلمه از سخنراني قيمت نفت بالا و پايين نرود... ۲. اطرافيان محدود احمدي نژاد را كه چند رسانه اي به دست دارند و همچنان از مفاسدي مانند رحيمي و غيره دفاع ميكنند را كنار بگذاريم، ميتوان باقي مردم را به نسبت احمدي نژاد اين گونه تعريف كرد: - عده اي كه متعصبانه از ميرحسين موسوي دفاع كردند و ميكنند. - عده اي كه متعصبانه در مقابل ميرحسين از احمدي نژاد دفاع و حمايت كردند لكن حمايت ايشان حمايت از نظام اسلامي مقابل شعار هاي منحرف از ارزشها بود. اين عده بعد از ۸۸ به مرور دست از حمايت از شخص احمدي نژاد برداشتند و به حمايت گفتماني از وي پرداختند. - و دسته سوم توده عمومي مردم كه فارغ از گرايش هاي سياسي سياسيون به موقع انتخاب با معجوني از خاطرات و احساسات و شرايط روز و شب و اقتصاد و بين الملل به سمتي متمايل ميشوند كه عده تعيين كننده و سرنوشت ساز هميشگي كشورند؛ از ۷۶ تا ۸۸... ۳. سال هفتاد و هشت كه انتخابات مجلس شوراي اسلامي برگذار شد، هاشمي رفسنجاني دوران سقوطي را آغاز نمود كه سال ۸۴ به قعر خود رسيد و سال ۸۸ با رفتار سياسي اش خود را در داخل نظام نيز به حاشيه اي راند. به نحوي كه در دوره اي مطرود از مردم و حاكميت شد. حوالي سال نود ديگر كسي فكر نميكرد كه هاشمي در سپهر سياست ايران جايي داشته باشد. اما توده عمومي مردم ورق را به نفع هاشمي چرخاند. اگر هاشمي رد صلاحيت هم نميشد ميتوانست با ابزار ايجاد تفرقه در ميان كانديداهاي حريف و احمدي نژاد سازي از جليلي و با نقش پر رنگ شاگرد ديرين علي اكبر ولايتي و با ايجاد وحدت ميان اصلاح طلبان يك تنه به ميدان رقابت بياد، اما آنچه موجب پيروزي اش شد نگرش تغيير كرده توده مردم بود. اگر همه آنهايي كه سال هشتاد و هشت به موسوي راي داده باشند هم اگر به هاشمي راي دهند باز هم عده اي از راي دهندگان احمدي نژاد بودند كه موجب راي آوري بديل هاشمي (روحاني) شدند. نتيجتاً رسيدن از اوج به حضيض و بازگشت نسبي به اوج امر ناممكني نيست و ميبينيم كه در ساليان نه چندان طولاني اتفاق افتاده است. ۴. بي شك احمدي نژاد سوداي بازگشت به قدرت دارد. توهمي هم در سر نمي پروراند. حقيقت آن است كه روز به روز گرايش به او بيشتر ميشود و او به فراست اين را دريافته است و شايد سكوت دو ساله او نيز خود نوعي دميدن در همين گرايش است. اما آنچه بازگشت احمدي نژاد را مشكل ميكند موانع قانوني (شوراي نگهبان قانون اساسي) است. احمدي نژاد با خود اين گونه فكر ميكند كه نظام از طرفي از دست وادادگي و انفعال مفرط سياست خارجي دولت به ستوه خواهد آمد و از طرف ديگر نمي تواند مردمي را كه در هيات هاي مذهبي و مراسماتي مانند سه شنبه غواصان به او ابراز علاقه مي كنند كنترل نمايد و هر دو عامل موجب تاييد صلاحيت او خواهد شد. هرچند با تركيب فعلي شوراي نگهبان چنين امري بسيار بعيد به نظر ميرسد و با اقداماتي مانند رد صلاحيت هاشمي ديگر جايي براي ترس از رد صلاحيت كس ديگر باقي نمي ماند، لكن هر امري محتمل است و احمدي نژاد بر همين احتمال سرمايه گذاري ويژه اي كرده است. ۵. احمدي نژاد هاشمي نيست كه بتواند با سازماندهي قدرت بديل خود را به صحنه سياست وارد كند و پشت صحنه به اداره او بپردازد. احمدي نژاد شخصيتي منحصر به فرد و غير قابل تكثير است. حتي اگر ميتوانست نزديك ترين فرد خود يعني اسفنديار رحيم ميشايي را به قدرت برساند باز كاركردي كه اكنون روحاني به نيابت از هاشمي انجام ميدهد قابل اجرا نبود. سخن راندن احمدي نژاد مهمترين ابزار اوست كه قابل انتقال به غير نيست. نه مشايي و هيچ كس ديگر و اين مسئله اي است كه احمدي نژاد ميداند. شخصيت احمدي نژاد هم آنگونه نيست كه بخواهد يك جريان سياسي را راهبري كند. او به دنبال ايستادن بر قله اجراست. بدود، كار كند، دربيافتد، زمين بزند، زمين بخورد و برخيزد و هماوردي را خود به شخصه باز آغاز كند. ۶. تكرار كنيم: هرچند با تركيب فعلي شوراي نگهبان چنين امري بسيار بعيد به نظر ميرسد و با اقداماتي مانند رد صلاحيت هاشمي ديگر جايي براي ترس از رد صلاحيت كس ديگر باقي نمي ماند، لكن هر امري محتمل است و احمدي نژاد بر همين احتمال سرمايه گذاري ويژه اي كرده است. اما اگر موفق شود از سد قانون اساسي بگذرد يقيناً موفق خواهد شد و آن روز ديگر شما با احمدي نژاديسم راديكال مواجه هستيد.
کد خبر: ۶۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۲

هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروزی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:متن مصاحبه علی اکبر جوانفکر با هفته نامه پنجره در ادامه آمده است: بازگشت به قدرت در عرصه سیاست فی نفسه امری چندان مطلوب ارزیابی نمی شود. بدین معنا که بسیاری از منتقدان علم سیاست این موضوع را به عنوان ضعف نظام حاکم در تربیت نیروهای تازه نفس و عدم رعایت اصول سیاست ورزی از سوی سیاسیون ارزیابی می کنند. شما این گزاره را چگونه ارزیابی می کنید؟ بازگشت به قدرت لزوما یک موضوع منفی محسوب نمی شود و این امر در بسیاری از کشورهایی که مدعی دمکراسی هستند نیز مسبوق به سابقه است. برای مثال در فرانسه که خود را مهد دمکراسی می داند، ژاک شیراک ، بازگشت به قدرت را تجربه کرد و مردم هم به او رای دادند و دراسپانیا هم آقای فلیپ گونزالس 14 سال نخست وزیر بود. به طور کل کشور را نمی توان از تجارب گذشته محروم کرد اما در نگاهی دیگر، اجازه رسوب به برخی افراد در جایگاههای مدیریتی و عرصه های تصمیم سازی یا تصمیم گیری تا آخرین روز حیات هم کاری هوشمندانه و همساز با منافع یک ملت نیست زیرا چنین رویکردی کشور را از اندیشه های نو ، انگیزه های تازه و ابتکارات و خلاقیت ها محروم می کند. ممانعت یا سنگ اندازی در راه بازگشت یک فرد کارامد و توانمند به عرصه سیاست و مدیریت کشور، به همان اندازه قابل تقبیح و آسیب زننده است که اجازه داده شود عناصر ضعیف و ناکارامد در سایه مناسبات قدرت ، برای مدتهای مدید ، نقش ذی نفوذی را در کشور برعهده داشته باشند.    وقتی کشور در یک مدار بسته مدیریت می شود، چرخش نخبگان مفهوم خود را از دست می دهد و یک ملت از این جهت دچار آسیب های جدی می شود. در هر نوبت که قصد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را داریم مردم ناگزیر از مواجهه با چهره های تکراری هستند که پیش از آن نزد مردم نمره قبولی برای تصدی چنین مسئولیتی را نگرفته اند. این حضورهای تکراری توهین به شعور سیاسی یک ملت محسوب می شود زیرا می خواهد بگوید که در نوبت قبل شما مردم نفهمیدید و به من رای ندادید و این بار بفهمید و رای بدهید. این امر همچنین به منزله راه بندان در مسیر ورود نیروهای تازه نفس در عرصه سیاست و مدیریت کشور است. شورای نگهبان نیز در تایید صلاحیت نامزدها ، اغلب به عامل شهرت تکیه ای اساسی دارد و نیروهای تازه نفس برای این منظور ، خود را ناگزیر از ورود به دسته بندیهای سیاسی و گروهی و مناسبات قدرت می بینند. معمولا عناصر توانمند و کارامد به اینگونه مناسبات تن نمی دهند و اغلب کسانی از این نردبان بالا می روند که بیش از آنکه برای کشور آورده داشته باشند ، هزینه بر هستند.      با توجه به اینکه یکی از انتقادات وارده بر سیستم اداره کشور و نوع گزینش مسئولین، استفاده از مهره های تکراری در دوره های پیش از انقلاب اسلامی بوده است، شما وضعیت بازگشت به قدرت در جمهوری اسلامی ایران را چگونه ارزیابی می کنید و مهم ترین مصداق های این امر را در رفتار کدام یک از سیاسیون بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می بینید؟ در دوران رژیم ستمشاهی ، خاندان پهلوی  بر کلیه ارکان کشور اعمال حاکمیت مطلق داشت و اعضای این خاندان ، عناصر جیره خوار و وفادار به خود را در پست ها و مسئولیت های اجرایی یا نظارتی کشور به کار می گماشتند. مدل انتصاب مدیران در آن دوران را نمی توان با نظام جمهوری اسلامی که بر اساس انتخابات و رای مردم شکل گرفته است، مقایسه کرد، در دوران پیش از انقلاب، بازگشت به قدرت، کاملا یک طرفه بود . یعنی رژیم اراده می کرد و بازگشت یک نفر به قدرت عملی می شد اما در نظام جمهوری اسلامی ایران ، ساز و کارها متفاوت است و اگر کسی بخواهد در موقعیت های مهم و حساس ، به قدرت بازگردد بدون توجه به عامل مردم و تصمیم و اراده آنها قادر به انجام این کار نخواهد بود. البته من کتمان نمی کنم که در دوره های اخیر ، شاهد بوده ایم که شورای نگهبان با حرکت در یک مدار کاملا بسته ، نامزدهای ریاست جمهوری را تایید صلاحیت کرده است و حوادث غم انگیز انتخابات 88 نشان داد که رویکرد شورای نگهبان و تصمیمات آن تا چه حد می تواند برای کشور خطرساز باشد. به اعتقاد بنده حتی در نتیجه انتخابات 92 نیز ، ملت ایران از آسیب های این رویکرد عمیقا متضرر شده است. از سوی دیگر توجه داشته باشید که مشکل امروز ما مواجه شدن با یک حقیقت تلخ است زیرا به تدریج شبکه هایی از قدرت و ثروت در درون نظام شکل گرفته اند و عناصر داخل این شبکه ها با هم مناسبات فامیلی و ارتباطات دوستانه و نزدیکی برقرار کرده اند و برپایه منافع مشترک ، یکدیگر را مورد حمایت قرار می دهند. این شبکه ها دوام و بقاء اعضای خود را در قدرت تضمین می کنند و قسمت تاسف بار آن این است که به پشتوانه قدرت و ثروت، فرزندان و بستگان آنها به صورت فزاینده ای در مصادر امور کشور حاکمیت پیدا کرده اند و آنها همواره در تلاش بوده اند تا بازگشت یک نفر را به قدرت تسهیل کنند و مانع از بازگشت فردی دیگری به قدرت شوند. افرادی مثل آقای هاشمی رفسنجانی ، خود را صاحب و مالک انقلاب و آن را وابسته به خود و خود را وابسته به آن می دانند که به اعتقاد بنده، این امر ، برای انقلاب ، یک آسیب جدی محسوب می شود. انتظار این بود که افرادی نظیر آقای هاشمی با وجود نقش موثری که در مقاطعی از سالهای پس از انقلاب داشتند، اجازه می دادند که انقلاب نسل به نسل به حرکت رو به جلوی خود ادامه بدهد و نسل های بعد از آنها با انقلاب احساس پیوستگی و تعلق خاطر پیدا کنند.  از نظر دور نداریم که ایران به عنوان یک کشور بزرگ و ذی نفوذ، در منطقه ای بسیار حساس و دارای ذخایر مهم و حیاتی برای جهان قرار دارد و از این رو دولتهای زیاده خواه و مستکبر ، همواره در صدد دست اندازی بر این کشور بوده و هستند و رهبران کشور در سالهای پس از انقلاب ناگزیر از مقابله و مواجهه با طرحهای خباثت آمیز و کینه توزانه دشمنان قسم خورده ملت ایران بوده اند و شاید به همین دلیل بوده است که یک هژمونی در قدرت شکل گرفته است . این هژمونی ، به زعم خود حفظ وضع موجود را برای بقاء و تداوم انقلاب و مقاومت در برابر توطئه های دشمن ضروری می داند. من فکر می کنم که اگر رهبران فعلی نظام و انقلاب به این باور برسند که چارچوب ها و رویکردهای قابل اعتمادتری برای تحکیم و تداوم انقلاب و در امان ماندن کشور از آسیب های ناشی از ادامه روند فعلی وجود دارد، به تدریج از آن استقبال خواهند کرد.    آیا بازگشت آقایان هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی در جریان انتخابات های ریاست جمهوری گذشته را به نوعی بازگشت این آقایان به عرصه قدرت در نظام سیاسی ایران محسوب می کنید؟ آیا از دیدگاه شما این بازگشت با توجه به لزوم برخورداری از پایگاه اجتماعی صورت گرفته است؟ حضور در قدرت یا بازگشت به آن ، بدون برخورداری از پشتوانه های مردمی یا داشتن پایگاه اجتماعی ، امری غیر ممکن است ، اما اینطور نیست که داشتن چنین پایگاهی برای بازگشت به قدرت کفایت بکند زیرا عوامل موثر دیگری هم وجود دارند که در بزنگاه یک انتخاب عمومی ، می تواند پایگاه اجتماعی افراد را جا به جا کند.  پایگاه اجتماعی یک فرد یا از قبل در سایه تلاشهای موثر او و همفکرانش، بوجود آمده و او توانسته است توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کند یا آنکه فرد قصد دارد با استفاده از مناسبت و فرصت انتخابات، به تبیین دیدگاهها و نظرات خود و احتمالا تشریح برنامه هایش برای آینده کشور ، بپردازد و از رهگذر آن ، حمایت ها و آراء مردم را متوجه خود کند. تجربه هم نشان داده است که افرادی با پایگاههای اجتماعی کمتر و ضعیف تر توانسته اند در موسم انتخابات با گفتمان سازی و ارائه یک برنامه منسجم تر بر کسانی که در ظاهر دارای پایگاه اجتماعی قابل قبولی بوده اند، تفوق و برتری پیدا کنند، بنابراین درست است که پایگاه اجتماعی لازمه بازگشت به قدرت است اما کافی نیست و فرد باید بتواند با گفتمان سازی و حضوری موثر ، پایگاه اجتماعی خود را گسترش دهد و آراء مردم را متوجه خود سازد. بدون تردید عناصری مانند آقایان هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی هر یک به زعم خود ، دارای پایگاه اجتماعی تعریف شده ای بودند و با این تصور که در یک حرکت منسجم و هماهنگ می توانند قدرت را در اختیار بگیرند ، وارد عرصه انتخابات شدند. اشتباه اساسی آنها این بود که از ابتدا برای دعوا و منازعه پا به عرصه انتخابات گذاشته بودند. آنها قصد انجام یک رقابت سالم ، سازنده و منطقی را نداشتند ، بلکه آمده بودند تا به هر قیمت ممکن دکتر احمدی نژاد را از جایگاه ریاست جمهوری به زیر بکشند به طوریکه آقای هاشمی رفسنجانی با لفظی همراه با توهین، تصریح کرده بود که هر کسی به جز احمدی نژاد. میرحسین موسوی به جای ارائه یک برنامه منسجم کاری برای اداره مطلوب کشور، دکتر احمدی نژاد را آماج تبلیغات پرحجم خود قرار داد و تخریب شخصیت وی را نشانه گیری کرد. او را دروغگو و فریبکار نامید و کوشید آمار و ارقام ارائه شده از سوی دولت نهم را خلاف واقع جلوه دهد. موسوی ، هاشمی و خاتمی، این حقیقت را درک نکردند که آقای احمدی نژاد در طول چهار سال فعالیت خود در جایگاه ریاست جمهوری ، موفق شده بود با ارائه یک کارنامه درخشان عملکردی ، اعتماد توده های مردم را جلب کند و ارتباط صمیمانه ای را با آنها و بویژه با طبقات متوسط و پایین جامعه برقرار سازد. ادعاها ، اتهامات و هجمه های موسوی برای اکثریت مردم ایران که آثار عملکرد دولت نهم را در جای جای کشور ، پیش روی خود مشاهده می کردند، قابل باور نبود و به همین دلیل جبهه موسوی ، هاشمی و خاتمی که بعدا کروبی هم به جمع آنها اضافه شد، با شکست سخت و سنگینی مواجه شد. آنها خود را از قبل ، پیروز قطعی انتخابات فرض می کردند و با هجمه گسترده سیاسی و رسانه ای علیه دکتر احمدی نژاد، بر این باور بودند که مردم برای بار دوم به او رای نخواهند داد.   انتخابات ریاست جمهوری سال 92 به هیچ وجه قابل مقایسه با انتخابات پرشور سیاسی سال 1388 نیست. هیچکس تردید ندارد که آقای روحانی از هرگونه پایگاه اجتماعی در کشور بی بهره بوده است و من پیروزی او را ، محصول یک خلاء اساسی و جدی در فضای رقابت های انتخاباتی می دانم. در واقع یک رقابت میان شاگرد تنبل های کلاس بود و آقای روحانی توانست به صورت ناپلئونی نمره قبولی را کسب کند. از نظر بنده حضور روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، به معنای بازگشت هاشمی ، خاتمی و موسوی به قدرت نیست. درست است که هاشمی همواره خود را بیش از آنچه که هست می نمایاند اما او جایگاهی بیش از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ندارد. مجمعی که به اعتقاد بنده ، عملکردش در بسیاری از مواقع ، نه فقط سنخیتی با قانون اساسی نداشته ، بلکه آشکارا در تضاد با آن بوده است. در چند ماهه اخیر زمزمه هایی از بازگشت آقای احمدی نژاد به عرصه قدرت در تریبون های مختلف جریان دارد. برخی از اقدامات ایشان همچون اقدام به راه اندازی پایگاه اطلاع رسانی شخصی و برخی اظهارات ایشان در جمع دانشجویان و اصحاب رسانه و فعالان مجازی نیز از سوی اهالی سیاست و رسانه، اماره ای مبنی بر قصد ایشان برای حضور دوباره ارزیابی شده است. سوال اول اینکه شما این گزاره را تا چه حد درست می دانید؟ و سوال بعد اینکه آیا تصمیم برای این حضور دوباره، تصمیم درستی است؟ آیا ایشان از الزامات اولیه این بازگشت همچون پایگاه اجتماعی و همراهی مردم برخوردار هستند؟  آقای احمدی نژاد هیچ علاقه و انگیزه شخصی برای بازگشت به صحنه مدیریت عالی اجرایی کشور  ندارند و تا کنون نیز مطلبی دائر بر احتمال اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ایشان بیان نشده است، مگر آنکه تحت تاثیر تحولات و اتفاقات سیاسی و اجتماعی در کشور ، ایشان به احساس تکلیف تازه ای برای انجام یک وظیفه ملی برسند و حضورشان به یک امر ضروری و حیاتی یا مطالبه ای عمومی و فراگیر تبدیل شده باشد. پایگاه اطلاع رسانی نیز با هدف بی اثر کردن برخی خبرهای خلاف واقع راه اندازی شده است. متاسفانه ما در یک فضای مسموم و آلوده سیاسی و رسانه ای زندگی می کنیم و برخی رسانه ها و به دنبال آن برخی افراد نام و نشان دار ، با بی پروایی تمام، مطالبی را به دکتر احمدی نژاد نسبت می دهند که کاملا خلاف واقع است. هدف از پایگاه اطلاع رسانی، روشنگری و آگاه کردن مردم از نظرات دکتر احمدی نژاد است و هیچ قصد و نیت دیگری در این کار وجود ندارد. در پاسخی که به پرسش های قبلی دادم ، تلاش کردم اهمیت و نقش پایگاه اجتماعی افراد و در کنار آن ضرورت گفتمان سازی و داشتن برنامه ای منسجم و چشم اندازی روشن از آینده را توضیح دهم ، بنابراین از تکرار مطالب برای پاسخ به این سئوال خودداری می کنم.
کد خبر: ۶۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲

حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی، نماینده 5 دوره مجلس شورای اسلامی و رئیس شورای فرهنگی ریاست جمهوری دولت یازدهم مهمان این هفته برنامه «شناسنامه» بود. به گزارش «تابناک»، اکرمی در ابتدای برنامه گفت: من در سال 40 برای طلبگی وارد قم شدم و حجت‌الاسلام حسن روحانی هم همان سال از سمنان به قم آمدند و در مدرسه آیت‌العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند. من نیز در مدرسه جهانگیرخان قم مشغول به تحصیل شدم. در خیلی از درس‌های سطح با هم همدوره و هم سطح بودیم. من در طول این 53 سال از روحانی هوش،گوش، دانش و کوشش را دیدم. ** حصر قانونی و شرعی است اکرمی در پاسخ به این سوال که در انتخابات 88چطور حاج اقای اکرمی سمت میرحسین موسوی رفتند، گفت: من تنها نبودم ستادی تشکیل دادیم آقای غفوری فرد و دکتر آخوندی و آقای کاتوزیان ومن بودم و انصارالله؟ ستادی به عنوان حمایت از میرحسین من برای خودم سه تا دلیل داشتم خوب دوران دفاع ایشان نخست وزیر بود چندسالی هم که من نماینده بودم ایشان را از نزدیک دیدم ساده زیستی و کوشش و تلاش .بیست سالی هم که از زمان نخست وزیری تا آن زمان خ داده بود من انصافا نقطه منفی از ایشان ندیدم در جامعه روحانیت مبارز هم نشسته بودیم برخی صحبت کردند که آقای میرحسین با رهبری زاویه دارد به دلیل آن قراین دوره ریاست جمهوری ونخست وزیریش. وی ادامه داد: آیت الله امامی کاشانی در آن جلسه نقل کرد گفت من از ایشان سوال کردم اقای میرحسین شما با آقا زاویه فکری و عملی داشتید الان چه می گویید؟ ایشان با صراحت نقل کرد که آقای میرحسین گفته است که من رهبری آقا را قبول دارم ان زمان زمان خودش بود و الان زمان دیگر است. بنابراین من علاقه‌مند به آقای موسوی بودم و به این دلیل انتخاب کردم قانون مداری و ساده زیستی و کوشش آن دوران نخست وزیری نداشتن هیچ نقطه منفی آن بیست سال این هم نسبت به ولایت فقیه. ولی در همان دوره تبلیغات در ستادی که ما داشتیم یکی دو مورد بود. ** به شعار نه غزه نه لبنان اعتراض کردم رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری اضافه کرد: مثلا برخی هوادارانش شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران می دهند من به آقای دکتر آخوندی گفتم که به میرحسین بگو این شعار ها یعنی چی ما همچین چیزی نداریم، ما فلسطین را به عنوان کار استراتژیکی داریم نه به عنوان تاکتیک و این حرف‌ها نمی‌شود و یک مورد دیگر به آقای آخوندی گفتم به میرحسین منتقل کند چهارشنبه آخرین روز تبلیغات به قول آقای ناطق کرکره را کشیدیم پایین و 5شنبه شد و جمعه هم رای گیری بود. اکرمی تصریح کرد: بعد از انتخابات من در مراسم تنفیذ آقای احمدی نژاد توسط رهبری و مراسم تحلیف در مجلس شرکت کردم نامه تبریک نمایندگان را امضا کردم و بعد آنچه که در خیابان ها گوشه و کنار چه عاشورا چه غیر عاشورا و روز قدس اتفاق افتاد همه را از دم، محکوم کردم و الان هم باورم این است که حصری که انجام گرفته قانونی و شرعی است و من با تمام وجود آن را پذیرا هستم و مقام معظم رهبری روی دشمن ما حساسند و باید هم باشند امریکا و اروپا و ارتجاع عرب نسبت به انقلاب ما طمع دارند نپذیرفتند ولو به ظاهر بگویند ما باید نسبت به آنها حساس باشیم و کاری نکنیم که دشمن در اندیشه و عمل ما زاویه ببیند باید دشمن را با تمام وجود محکوم کنیم بعد هم نسبت به آن حوادث واقعا جفا شد، بلاخره فتنه بود 8ماه کشور درگیر بود. ** رهبر انقلاب بعد از 25 سال بدیل ندارند "من در دوران انتخابات هم میرحسین را ندیدم چه رسد به بعد من حشر و نشر حضوری که نداشتم بله آن روز احساس وظیفه کردیم ولی به قول معروف کارمان تمام شد ولی من در تمام حوادثی که رخ داد در مجلس بودم و می‌دیدم که انتخابات تمام اما حوادث ادامه دارد. اما این نکته را هم عرض بکنم اگر بنا باشد ما روی فتنه88 به صورت جامع بررسی بکنیم، معتقدم باید روی آن مناظره که برخی شورش ها و اختلافات را کلید زد هم بررسی کنیم. شب ارتحال امام بود می‌خواستیم مراسم سالگرد امام را برگزار کنیم. من اشاره کردم رهبرمعظم انقلاب همین الان هم بعد 25سال بدیل و عدیل (همانند) ندارد." وی افزود: باید ما با تمام وجود براساس عقیده و تجربه تسلیم باشیم نه اینکه چشم و گوش بسته، اینها اسناد است. من هیچ وقت رابطه‌ام را با جامعه روحانیت نداشتم.بعد از قصه ان مناظره یک مقداری به قول معروف گل آلود شد. واقعا به اقای ناطق جفا شد. برخی از دوستان ما هم نسبت به ایشان کم لطفی کردند بالاخره یک اطلاعیه ای لااقل .خدمت ایت الله مهدوی کنی رحمت الله علیه فرمودند من بعد از آن مناظره فردا در حرم امام به آقای احمدی نژاد تندی کردم گفتم این چه حرفی بود شما زدید چرا اسم بردید ولی این بیشتر می بایست به قول معروف بارز باشد. اقای روحانی هم خیلی کم در جامعه رو حانیت شرکت می کردند. اما بعد از این قصه یک کم جدی تر شد. الان که اقای روحانی انقدر گرفتار است .اقای ناطق هم ما خواهانیم که بیایند اما هنوز قانع نشدیم که بیایند. وی در پاسخ به این سوال که چرا با آقای روحانی برای ثبت نام انتخابات سال92به وزارت کشور رفتید اما قبلا با آقای هاشمی نرفتید؟ گفت: من با آقای روحانی واقعا مثل دوبرادر هستیم ما را کنار اقای هاشمی نگذارید. اقای هاشمی شخصیتی است که ما برایشان دعا می کنیم وامیدواریم که ایشان را از خطاها مصونیت عنایت کند ولی با آقای روحانی خیلی صمیمیت داریم. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما در یادداشتی در روزنامه ای گفتید به عنوان شخص حقیقی که شورای نگهبان آقای هاشمی را تایید صلاحیت نکرد انتقاد دارید؟ گفت: من یادم نمی آید. وی در پاسخ به این سوال که دولت اقای روحانی دولت سوم آقای هاشمی است؟ گفت: من بین این دو تشابه و سنخیت میبینم اما حتما دو فردند اصلا شرایط آقای هاشمی با شرایط فعلی اقای روحانی فرق می کند. اکرمی در پاسخ به این سوال که اصلاح طلبان نقش ویژه ای در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ گفت: من سه نکته اینجا عرض می کنم اولا تا مادامی که این واژه ی اصلاح طلبان اصولگرایان یک تعریف مشخص و گویا ندارد ما نمیتوانیم آنچه که پیش می اید را بگویم برای اصلاح طلبان است یا اصول گرایان .مثلا اقای روحانی تا روز سه شنبه ای که پنج شنبه اش انتخابات ممنوع می شود در نظر سنجی ها نفر سوم چهارم یاپنجم است .اما دیدیم روز سه شنبه و چهارشنبه سفر به مشهد که خود یک تابلو شد و وضع به گونه ای دیگر تغییر پیدا کرد که اقای روحانی دارد به جلو می آید و ایشان گفتند در دیدار با آقای طبسی فرمود من به شما تبریک می گویم .درنظرسنجی ها چیزی که موردتوجه قرار نمی گرفت نظرنداده ها بودند که ان عدد بالایی بود وآن عدد بالا روز جمعه خودش را نشان داد .مثلا خیلی ها باورنمیکردند آقای روحانی در روستاها آنقدر رای داشته باشد با اینکه او اصلا سفر نکرده بود ولی مردم روستا رای دادند. بالاخره 30 درصد مردم کشور روستایی‌ها هستند. یا اینکه در مشهد که جایگاه قالی‌باف و جلیلی بود ولی رای روحانی بالاتر بود. ما تامادامی که در کشور تشکل و حزب و تحزب نداریم، جمعیت ما شناور است. نه فقط برای روحانی، شما در سال 76 فکر می‌کردید خاتمی رای بیاورد؟ در مورد احمدی‌نژاد هم اینگونه بود. این از اشکالاتی است که ما داریم. ما باید به تشکل تن دهیم و حزب را شکل دهیم و کار مرامنامه ای در طول سال داشته باشیم. به نظر من این افراد هستند که خودشان را نشان می‌دهند نه جریان‌ها. جریان‌های اصوگرا، اصلاح‌طلب یا قسمت سوم خلی تاثیرگذار نیستند. مردم خودشان تشخیص می‌دهند و انتخاب می‌کنند. وی در مورد اینکه رفتار اصولگرایان در این چند سال با دولت روحانی چگونه بوده است، گفت: ابتدا ما باید بنشینیم و اصولگرایی و اصلاحطلبی را معنا کنیم. من اصولگرایی هستم که اصلاح طلبی را قبول دارم. ما باید در روشهایمان تجدید نظر بکینم. همین اقتصاد مقاومتی امری ضروری است که ما باید به آن توجه کینم و این برای ما ضروری است. ما 2 چیز را باید همیهش حکم قرار دهیم، اول رهبری و بعد قانون. الان وقت نظر دادن نیست. ما سند چشم انداز 20 ساله، برنامه 5 ساله پنجم، قوانین و رهبری را داریم. این را باید جدی بگیریم و به آن عمل کنیم. قطعا هرکسی که اصلاح طلب جدی است قطعا باید اصولگرا باشد زیرا اصلاحات را که نمی‌توان در هوا انجام داد و باید به اصولی پایبند بود. اکرمی در پایان گفت: من درباره شهادت و شهدا 3 تا حرف دارم. اول اینکه وجدانا باور دارم شهدا با آگاهی و تعقل و ایمان پذیرفتند و رفتند جلو. من باور دارم هرکس در هر لباس و هر پستی نسبت به شهدا و خانواده شهدا از روی علم و عمد و عناد خیانت کند حتما چوب می‌خورد و واگذار به آخرت هم نمی‌شود. من این را در زندگی لمس کردم. حرف آخرم در مورد شهید خودم است. من در دوکوهه و عملیات کربلای 8 بودم که به من خبر داددند که ایشان شهید شده است. من 2 رکعت نماز شکر به جا آوردم که بچه 19 ساله من در این مسیر عاقبت به خیر شد. وقتی ساک او را تحویل گرفتم دیدم کتاب دانشگاهی است و رویش قرآن است. نواری هم از صدای او بود که با شنیدن آن فهمیدم پسر من خوب و زیبا انتخاب کرده است و با اطمینان و آرامش این مسیر را انتخاب کرده است و در حرفهایش هم داشت که این امام بود که ما را به آنجا رساند. از سال 66 تا حالا من نسبت به او و راه شهدا وفادارم و از خدا می‌خواهم ما را مدیون شهدا نکند زیرا آنها نسبت به امام خیلی مخلص بودند. دشمنان انقلاب خیر نمی بینند و دوستان انقلاب سرفراز خواهند بود.
کد خبر: ۵۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۷

نماینده ادوار هفتم و هشتم مجلس و عضو جبهه پایداری گفت: امیرالمومنین(ع) را با شعار اعتدال کنار گذاشتند
کد خبر: ۵۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۹

رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کهگیلویه و بویراحمد گفت: باید پرسید چرا برخی افراد به وضوح از خاتمی، کروبی و میرحسین موسوی به عنوان عناصر اصلی فتنه سال 88 نام نمی‌برند و سکوت می‌کنند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، جلسه ستاد بزرگداشت 9 دی ظهر امروز در سالن جلسات استانداری و به ریاست مدیرکل فرهنگی و اجتماعی استانداری کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد که خالی از حاشیه نبود. در این جلسه ابتدا حجت‌الاسلام علی‌فتح میر‌محمدی مدیرکل فرهنگی و اجتماعی استانداری کهگیلویه و بویراحمد حادثه فتنه 88 را نتیجه تندروی‌های جریانات سیاسی در کشور دانست و گفت: بعد از انتخابات ریاست جمهوری عده‌ای تندروی‌هایی داشتند که موجب ایجاد فتنه شد. مدیرکل فرهنگی و اجتماعی استانداری کهگیلویه و بویراحمد ادامه داد: عده‌ای به بهانه واهی تقلب در انتخابات و با هدف براندازی حکومت اسلامی و با حمایت شبکه‌های بیگانه خارج از کشور اقداماتی را انجام دادند که حضور به موقع مردم در 9 دی این حرکت را خنثی کرد. در ادامه این جلسه صفدر پناهی رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه استان کهگیلویه و بویراحمد با بیان اینکه موضوع 9 دی را نباید سیاسی کنیم، بیان کرد: باید پرسید چرا برخی افراد به وضوح از خاتمی، کروبی و میرحسین موسوی به عنوان عناصر اصلی فتنه سال 88 نام نمی‌برند و سکوت می‌کنند. وی ادامه داد: برخی که طرفدار نظام‌، رهبری و انقلاب هستند چرا در این خصوص سکوت می‌کنند و یا می‌گویند عده‌ای از دو جریان سیاسی تندرویی کردند این در حالی است که عناصر فتنه برای تمام مردم شناخته شده هستند. رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کهگیلویه و بویراحمد گفت: حرکات و اقدامات فتنه‌انگیز خواص را نمی‌توان نادیده گرفت که این افراد در فتنه‌ای که ایجاد کردند سبب مرگ حداقل 70 نفر شدند پس به وضوح بگویید که عناصر فتنه سه نفری بودند که همه مردم آنها را می‌شناسند.
کد خبر: ۵۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱

3مرداد ماه سال 88 نامه‌ای با عنوان "بازگشتِ ایران به دوران سیاه ستمشاهی" از سوی محمد خاتمی، میرحسین موسوی ، مهدی کروبی در فضای رسانه‌های ضد انقلاب منتشر می‌شود که امضای فرهادی؛ وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی وزارت علوم نیز پای آن بوده است. به گزارش "خبرگزاری دانشجو"؛ 3مرداد ماه سال 88 نامه‌ای با عنوان "بازگشتِ ایران به دوران سیاه ستمشاهی" از سوی محمد خاتمی، میرحسین موسوی ، مهدی کروبی در فضای رسانه‌های ضد انقلاب منتشر می‌شود. این نامه از سوی تنی چند از چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب به مراجع عظام تقلید نوشته شد که به بازداشت‌های فتنه 88 اعتراض داشت و  در راستای تحریک مراجع برای ورود به این مسئله نوشته شده بود. محمد فرهادی وزیر پیشنهادی روحانی برای تصدی وزارت علوم از جمله امضاکنندگان این نامه در کنار افرادی چون  مرتضی الویری، سید کاظم اکرمی، رحیم ابوالحسنی، عباس عبدی، محمدعلی نجفی، سید هاشم آقاجری، محسن آرمین،‌ محمدرضا تاجیک، نجفقلی حبیبی، حمید میرزاده و دیگران بود.                                                                              در بخشی از این نامه آمده است: هم‌زمان با اعلام نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، موج وسیعی از دستگیری‌ها از میان فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدهای غیردولتی و شهروندانی که در راهپیمایی‌های مسالمت آمیز شرکت جسته بودند آغاز شد که در ادامه، با گسترش موج اعتراضات مردمی نسبت به تخلفات گوناگون و گسترده‌ای که در قبل، حین و بعد از انتخابات صورت گرفت، افزایش یافته و هنوز هم ادامه دارد. بازداشت‌های انفرادی و گروهی، از اقشار مختلف اجتماعی از جمله اساتید دانشگاه‌ها، فعالان سیاسی، روزنامه‌نگاران، که بدون صدور مجوزهای قانونی صورت گرفته و همراه با برخوردهای خشونت‌بار و استفاده از شیوه‌های بازجویی که یادآور دوران سیاه ستمشاهی است و بسیاری از امضاکنندگان این نامه در آن زمان خود بارها قربانی آن بوده‌اند، به هیچ روی زیبنده نظام و کشوری که داعیه برپایی قسط و عدل دارد نبوده و نخواهد بود و چهره جمهوری اسلامی را در روح و جان هر ایرانی و نیز انظار جهانیان تیره و تار خواهد کرد.
کد خبر: ۴۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : از ویژگی های برجسته امام خميني (ره) شناخت خوب و همه جانبه دشمن بود. بخصوص شناخت ایشان از نوع دشمنی های استکبار جهانی و شیوه های برخورد با آنها. ایشان از همان ابتدا، نرمش و اعتماد به آمريكا را برابر با باز کردن میدان عمل بیشتر برای دشمن می دانستند.آنچه در ادامه مي آيد ذكر خاطره اي  از مقام معظم رهبري توسط  استاد مرحوم پرورش است كه به خوبي روحيه و تفكر انقلابي امام را در مواجهه با دشمني هاي آمريكا نشان مي دهد. انتشار اين خاطره در زماني كه بحث مذاكرات هسته اي با 5+1 داغ است، خالي از لطف نيست!به گزارش رویش نیوز، مرحوم استاد پرورش در يكي از سخنراني هايشان* فرمودند: در زمان صدارتم در وزارت آموزش پرورش برای گزارش خدمت رهبر معظم انقلاب که در آن زمان رئیس جمهور بودند رسیدم. در همان جلسه به یکباره چندین پوشه مهم محرمانه جهت بررسی به حضرت آقا دادند. ايشان قبل از اینکه بنده گزارشی بدهم، یکی از این گزارشات فوق سری و محرمانه را  برای مطالعه به من دادند، گزارش محرمانه این بود که زیر دریایی های آمریکایی به سمت خلیج فارس به جهت تهدید ایران اسلامی حرکت نموده اند. از گزارش موجود متوجه شدم که جناب آقای خامنه ای به جهت اهمیت مسئله بنای پیگیری موضوع را دارند و فرصت گزارش من وجود ندارد لذا من از محضر ایشان عذر خواهی کردم تا ایشان پیگیر این مسئله مهم امنیتی بشوند. چند روزبعد و به جبران جلسه ای که موفق به گزارش نشدم مرا خواستند و ایشان از اینکه من در جلسه قبل موفق به ارائه گزارش نشدم عذرخواهی کردند و فرمودند که بعد از اینکه شما تشریف بردید ما به جهت اهمیت موضوع به اتفاق جناب آقای هاشمی، موسوی اردبیلی، میرحسین موسوي و چندی از فرماندهان نظامی خدمت امام رسیدیم. حضرت امام پرسیدند چه اتفاقی به یکباره افتاده که در این سطح اینجا تشریف آوردید؟! گفتیم که گزارش شده که زیر دریایی های جنگی آمریکایی به سواحل ما  نزدیک می شوند و الان حدود 500 کیلومتری ما هستند و این یک تهدید بسیار بالقوه و خطرناک است! حضرت امام پرسیدند که امکان دارد که اینها سر از آب بیرون آورند؟ نظامیان گفتند بله امکان دارد. حضرت امام پرسیدند موشک هایی قوی با این برد هم شما دارید؟ جواب دادند بله داریم امام فرمودند اگر آمده اید بامن مشورت کنید من به شما می گویم که بلافاصله که یکی از آنها سر از آب بیرون آورد دو تا موشک پشت سر هم بدان شلیک کنید و آن را متلاشی بکنید! همه ما از این نظر مشورتی حضرت امام حیرت کردیدم، آقای هاشمی خطرات غیر قابل جبران این موضوع را به حضرت امام متذکر شدند. ما از حضرت امام پرسیدیم شما از سر جد این مطلب را فرمودید؟!  حضرت امام فرمودند اگر آمده اید با من مشورت کنید نظر مشورتی من همین بود که عرض شد. امام دیدند که ما ظرفیت قبول این نظر مشورتی را نداریم، فرمودند خودتان هرچه بنظرتان رسید عمل کنید!جلسه تمام شد و ما در حالی که از این نظر مشورتی حضرت امام در حیرت بودیم از خدمت امام اجازه  مرخصی خواستیم و ازایشان خدا حافظی کردیم و در حال رفتن بودیم که حضرت امام مرا صدا زدند و فرمودند آقای خامنه ای! نظر همین بود که گفتم و من تردیدی در این نظر ندارم! ولی حرف دیگر هم به شما بزنم و آن این است که  در مقابل آمریکایی ها و تهدیدات آنها چاره ای جز این ندارید که تو دهان آمریکایی ها بزنید و جواب آنها را بلافاصله، محکم و دندان شکن بدهید و در این موضوع تامل نکنید و این ها هیچ غلطی نمی توانند بکنند، بشرطی که شما محکم برخورد کنید و جواب آنها را بدهید.     * سخنراني استاد پرورش در يكي از جلسات دوره اي مديريت اسلامي
کد خبر: ۴۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۸

میرحسین موسوی برای عمل جراحی چشم به یک مرکز درمانی منتقل شد. تابناک به نقل از روزنو نوشت: میرحسین موسوی به توصیه پزشک معالج روز شنبه برای عمل چشم به یک مرکز تخصصی انتقال یافت.  بر اساس این گزارش، عمل جراحی انجام شده و حال مهندس موسوی خوب و نتیجه عمل نیز موفقیت‌آمیز بوده است.  چندی قبل پزشکان معتمد دولت که مورد اعتماد خانواده نیز هستند، پس از معاینه چشم میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بر لزوم عمل جراحی چشم برای ایشان تاکید کردند.
کد خبر: ۴۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۰

یک عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی از گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال معرفی دکتر فرهادی به عنوان وزیر پیشنهادی علوم خبر داد.به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا ،عبدالوحید فیاضی در گفت‌وگویی، اظهار کرد: من در حد گمانه‌زنی شنیده‌ام که ممکن است آقای فرهادی به عنوان وزیر پیشنهادی علوم از سوی دولت به مجلس معرفی شود. وی افزود: البته هنوز بحث‌ها در مورد معرفی وزیر پیشنهادی دولت قطعی نشده و احتمالا این موضوع به بعد از شروع کار مجلس پس از تعطیلات سه هفته‌ای پارلمان موکول خواهد شد. این عضو کمیسیون آموزش مجلس همچنین گفت که بحثی در مورد احتمال معرفی محمدعلی نجفی سرپرست فعلی وزارت علوم به عنوان گزینه پیشنهادی دولت مطرح نشده است. نمایندگان مجلس در جلسه علنی چهارشنبه 29مردادماه به استیضاح فرجی دانا وزیر علوم رای دادند. دولت نیز محمدعلی نجفی را به سرپرستی وزارت علوم منصوب کرد تا در مهلت سه ماهه وزیر پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کند. محمد فرهادی در حال حاضر رییس جمعیت هلال‌احمر است و پیش از این ریاست دانشگاه تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی در دولت دوم میرحسین موسوی و وزارت بهداشت در دولت اول محمد خاتمی را بر عهده داشته است.
کد خبر: ۴۲۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۹

در ادامه انتصاب افراد سياسي و حاشيه دار در مراكز علمي و آموزش عالي،‌ دبير ستاد بانوان حامي ميرحسين موسوی- یکی از سران فتنه- در كهگيلويه و بويراحمد و يكي از چهره هاي سياسي افراطی،‌ به عنوان رئيس آموزشكده فني دختران ياسوج منصوب شد. به گزارش خبرنگار «خبرگزاري دانشجو» از ياسوج،‌ با گذشت فقط چند روز از استيضاح وزير پر حاشيه علوم در دولت تدبير، اميد و اعتدال كه به دليل سياسي كردن فضاي دانشگاه از بهارستان به وزارت علوم بر‌نگشت،‌ نگذشت كه انتصاب سياسي و حاشيه دار ديگر در فضاي علمي و آموزش عالي كهگيلويه و بويراحمد رقم خورد. معلم ادبيات فارسي دبيرستان هاي ياسوج،‌ كه پر رنگ ترين سابقه مديريتي وي سكان داري مدرسه بوده است،‌ سكان آموزشكده فني و حرفه اي دختران ياسوج را بدست گرفت. سيده فرزانه آرامش،‌ بانوي اصلاح طلب ياسوجي، معلم آموزش و پرورش و داراي مدرك كارشناسي ارشد ادبيات فارسي از دانشگاه علامه طباطبايي تهران است. اين نيروي اصلاح طلب سابقه دبيري ستاد بانوان چهره هايي چون بهرام تاجگردون،‌ سيد محمد خاتمي، مير حسين موسوي را در پرونده سياسي خود دارد. وی همچنین در انتخابات 92 دبیر ستاد بانوان حسن روحانی بوده است. آرامش در سفر مخفيانه و غير قانوني فائزه هاشمي به ياسوج طي چند ماه اخير، همراه و همگام اين چهره فعال در فتنه 88 بود و در رسانه هاي به دفاع از وي نيز پرداخت؛‌ جلسه اي كه به صورت مخفيانه در خانه يكي از خانزاده هاي ياسوج با حضور فرزندان خوانين و كدخداها و سران تندرو اصلاح طلب برگزار شده بود. پر رنگ ترين فعاليت علمي اين بانوي سياسي، ارائه مقاله در همايش "امام خمینی احیاگر هویت زنان" و ديدار با سيد حسن خميني در جمع بانوان شركت كننده در اين همايش بود و به جز تدريس در مدارس استان سابقه پر رنگ علمي در كارنامه خود ندارد. اين كه چه دليلي باعث انتصاب يك معلم عادي مدارس با رشته اي كاملا غير مرتبط و سابقه اجرايي متفاوت، در راس يك مركز علمي و آموزشي آن هم از نوع تخصصي و فني شده است به جز سياسي كاري و سياست زدگي در اين فضا چيز ديگري به نظر نمي رسد. مراسم معارفه سياسي اين بانوي اصلاح طلب روز گذشته با حضور چهره هاي شاخص اصلاح طلبان تند رو، در مركز علمي و دانشگاهي آموزشكده فني دختران ياسوج برگزار شد.
کد خبر: ۴۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۶

نماینده مردم ورامین، فیلمی از اظهارات توفیقی درباره حمایت از فتنه۸۸ و اظهارات فرجی‌دانا علیه دستگاه‌ اطلاعاتی کشور پخش کرد.printنسخه قابل چاپ به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، سیدحسین نقوی‌حسینی نماینده مردم ورامین در مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح امروز پارلمان که به بررسی طرح استیضاح رضا فرجی دانا وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اختصاص داشت به عنوان یکی از موافقان استیضاح صحبت کرد. وی در خلال صحبت‌های خود فیلمی را به نمایش گذاشت که در آن برخی از معاونان کنونی وزارت علوم و یکی از روسای دانشگاه‌ها در جمع فتنه‌گران 88 حضور داشتند. این فیلم از نشست تشکل‌های دانشجویی با رضا فرجی‌دانا در سوم تیرماه سال جای گرفته شده و در آن دانشجویان انتقاداتی را نسبت به انتصابات وزیر علوم  در این وزارتخانه و برخی دانشگاه‌ها مطرح می‌کنند. در این فیلم دانشجویان نسبت به وضعیت دانشگاه‌های شهید چمران اهواز و اصفهان انتقاد کرده و سرپرست کنونی دانشگاه را از حامیان فتنه می‌دانند و می‌گویند که در دانشگاه اصفهان تا 6 ماه پس از فتنه 88 با دستبند سبز در دانشگاه حضور می‌یافتند که وزیر هم در پاسخ به این دانشجویان می‌گوید متاسفم که سیستم اطلاعاتی مملکت این‌قدر عقب مانده است! نقوی‌حسینی در این لحظه با قطع فیلم، خطاب به فرجی‌دانا می‌گوید سیستم اطلاعاتی مملکت بسیار هم قوی است، اما این سیستم برخی از گزینه‌های شما را برای انتصابات رد کرد، اما شما به آن عمل نکردید و آن سرپرستان را تغییر ندادید. در ادامه این فیلم تصاویری پخش شد که حضور سرپرست فعلی دانشگاه شهید چمران اهواز در تجمع فتنه‌گران سال 88 را نشان می‌دهد. در ادامه این فیلم سرپرست کنونی دانشگاه شهید چمران اهواز در حال قرائت بیانیه فتنه‌گران است. در ادامه این فیلم تصاویری پخش شد که جعفر توفیقی مشاور عالی وزیر علوم را در جمع متحصنین فتنه 88 نشان می‌دهد که وی با بیان سخنانی علیه رئیس جمهور دوره دهم و حمایت‌ از میرحسین موسوی یکی از سران فتنه، سعی در آرام کردن متحصنین دارد. توفیقی در سخنان خود در جمع متحصنین می‌گوید از هر جنبه‌ای که نگاه می‌کنیم ابعاد این موضوع تاسف و تالم بیشتری را نشان می‌دهد؛ رای شخصیت با تقوا و مدیر مثل میر حسین موسوی را بگیرند و به اسم کسانی بنویسند که انقلابیون و مدیران چند روزه هستند. سیدحسین نقوی‌حسینی پس از این کلیپ راجع به این سخنان جعفر توفیقی که القای تقلب در انتخابات 88 را مطرح می‌کنند، گفت: براساس فرموده مقام معظم رهبری کسانی که القای تقلب کردند مجرم هستند، اما امروز این مجرمان در وزارت علوم حضور دارند و آقای فرجی‌دانا هم از این افراد دفاع می‌کند.
کد خبر: ۴۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۹

زهرا حقی پژوهشگر فیلم مستند «من روحانی هستم» در نشستی رسانه‌ای خطاب به حسن روحانی رئیس جمهور دولت یازدهم تصریح کرد: ما شناسنامه داریم و برای نقد کردن شما با شناسنامه و پاسپورت حاضر شده‌ایم.آقای روحانی برای انتقادازشماباشناسنامه آمدیمبه گزارش آوای دنا، مهم‌ترین محورهای سخنان زهرا حقی، نماینده گروه "چند رسانه‌ای شفق" در نشست خبری عوامل مستند "من روحانی هستم" بدین شرح است: - از همان ابتدای روی کار آمدن آقای روحانی مشخص بود که به دلیل دوری ۸ ساله ایشان از فضای سیاسی از شخصیت ایشان سوءاستفاده کنند و تصویری جعلی از ایشان به نمایش بگذارند. به همین سبب ما سعی کردیم که بیشترین تکیه تحقیقاتمان را بر اساس منابع رسمی منتشر شده بگذاریم. به علت اینکه ما علم قطعی به حساسیت آن داشتیم بیشترین کار را بر روی تحقیق آن گذاشتیم. ما چندین بار به کتابخانه دانشگاه تهران، مجلس و مرکز اسناد انقلاب اسلامی مراجعه داشتیم. - آقای روحانی به تنظیم کتاب خاطرات خود خیلی حساسیت داشتند و این مسئله ما را در سندیت این کتاب مطمئن‌تر می‌کرد. این کتاب تا سال ۵۸ را روایت می‌کرد. برای پس از آن سعی کردیم به منابع نزدیک به ایشان رجوع کنیم. بنابراین به خاطرات آقای هاشمی رجوع داشتیم. - اولین معیار ما عدم نقض حریم شخصی بود؛ اینکه وارد حریم شخصی ایشان نشویم و هر آن چه از آقای روحانی می‌گوییم همانی باشد که آقای روحانی خودشان گفته‌اند و به صورت رسمی منتشر شده است. - معیار دوم حفظ شأن دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور ایران بود. ما اصلاً به دنبال مسائل و اطلاعات حاشیه‌دار نرفتیم. چون نمی‌خواستیم حاشیه‌ای داشته باشیم. زیرا یکی از خط قرمزهای ما عدم حاشیه‌سازی برای دولت‌هاست. - در دی ماه گذشته نسخه نهایی این مستند آماده شد. با توجه به این که روز تولد رئیس جمهور ۹ دی ماه است برای اولین بار از شبکه خبری اجتماعی افسران این مستند رونمایی شد. پس از این رونمایی درخواست اکران از سوی افراد مختلف به ما رسید. - اولین اکران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران یعنی همان دانشکده خود رئیس‌جمهور صورت گرفت و برخوردها خیلی منطقی بود و بینندگان نظرات خود را می‌دادند. - برخورد قشر دانشجو برخوردی منطقی و به دور از هیجان و جنجال بود و منتقدین و حامیان دکتر روحانی صحبت می‌کردند و تشکر هم می‌کردند. - چهار ماه از رونمایی از این مستند گذشت و اکران های زیادی صورت گرفت و ما به سراغ کار بعدی خود رفتیم. عده‌ای اولین روز بعد از آغاز فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها از طریق مصاحبه با یک منبع آگاه از نهاد ریاست جمهوری و سپس با مصاحبه تند مشاور فرهنگی رئیس جمهور که ادبیات امنیتی و واقعا شگفت‌انگیزی داشت، پروژه تخریب این مستند را آغاز کردند و به یکباره ما تیتر اول همه این روزنامه ها شدیم. مگر می‌شود چنین اتفاقی بدون اتاق فکر صورت گرفته باشد؟! چند نفر خاص برای این روزنامه‌ها مطلب می‌نوشتند و هر روز مسئولینی را که حتی مستند را ندیده بودند، وادار به موضع گیری می‌کردند. فتنه به ما نشان داد این رسانه ها از بیرون خط می گیرند. سناریویی که علیه ما اجرا شد خیلی جالب و عجیب شد. ابتدا به محتوا و تدوین اشکال گرفتند. منابع را نشان دادیم. سپس گفتند مغرضانه ساختید ولی وقتی مخاطب می‌دید برایش سوال بود که کجای آن مغرضانه است؟! و اخیراً اشکالی که همین الان که من این جا هستم به این مستند گرفته اند این است که چرا الان چنین چیزی را ساخته اید؟ - هزاران دروغ علیه ما نوشته شد چرا؟ به چه پشتوانه ای این همه دروغ گفته شد؟ اینهایی که این همه دروغ گفتند و تهمت زدند چرا خود را مصون از برخورد می دانند؟ آیا چاپ این همه دروغ با پول شخصی است یا پول بیت المال؟ چرا این همه دروغ؟ این همه افترا و تهمت؟ چرا این همه فشار بر روی قوه قضائیه برای برخورد با چند دانشجو؟ - تا مرز تکذیب هویت ما پیش رفتند. من امروز اینجا هستم با همه معذوریت‌هایی که یک خانم دارد اینجا در برابر دوربین‌ها هستم تا با شجاعت از مظلومیت این مستند دفاع کنیم. از ما شناسنامه خواستند آیا همیشه با مستندها این طور برخورد می‌کنند؟ ما با شناسنامه و گذرنامه‌مان آمده‌ایم تا بگوییم از این پس قرار است هر که نقد می‌شود با شناسنامه باشد. - تمام اطلاعات مستند ما معتبر است و با استناد به کتب منتشر شده رسمی صورت گرفته است و تمام این فیلم‌هایی که ما استفاده کردیم در اینترنت قابل دانلود است و از هیچ منبع محرمانه‌ای استفاده نکرده‌ایم. - تخریب کنندگان ما شهامت این را نداشتند که از پشت پرده بیرون بیایند. ما این مستند را از خاطرات آقای هاشمی ساخته‌ایم. اگر مدعی هستید این بخش از مستند دروغ است چرا با ما برخورد می کنید؟ شاید شهامت این را ندارید که بگویید شاید خاطرات آقای هاشمی دروغ است. - برای ما جالب است که از یک مستند ۵۶ دقیقه‌ای فقط به یک بخش خاص بپردازند تا کاری کنند که آن مستند دیده نشود. - مگر رئیس‌جمهور نگفتند بهترین ممیزی را وجدان مردم می‌دانند؟ اجازه بدهند مردم این مستند را ممیزی کنند. اجازه بدهند این مستند اکران شود تا در ممیزی وجدان مردم واقع شود نه اینکه جلوی اکران آن را بگیرند. - به ما می گویند دروغ گفته‌اید اگر می‌گفتیم روحانی اصلاح‌طلب است و به نخست وزیری میرحسین موسوی رای داده است راستگو بودیم؟ تقصیر مستندساز چیست که اقای روحانی به موسوی رای نداده است و یکی از عوامل موثر در جمع کردن غائله ۱۸ تیر است؟ - ما به کارمان اعتقاد داشتیم و جزم ما بر ادامه این راه هست. من چند جمله خطاب به اقای روحانی به عنوان فردی که شناسنامه و گذرنامه ام را نشان دادم و اثرم نیز شناسنامه‌دار است می گویم: ما فکر می‌کردیم ابتدایی ترین معذورات یک خانم و ابتدایی‌ترین اخلاق رسانه‌ای رعایت می‌شود، اما نشد. خطاب من به ایشان به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشورمان این است: ما این دغدغه را داریم کسانی که وقتی به حکم خدا توهین می شود، سکوت می کنند، امروز در برابر مستندی که سوابق انقلابی شما را نشان می‌دهد شروع به عربده کشی کرده‌اند، فکر می‌کنیم اینها قصد دارند هاله‌ای برای شما ایجاد کنند تا منتقدین شما را از شما جدا کنند. اتفاقاتی که دارد امروز رخ می دهد شباهت زیادی به سال ۷۵ دارد. این روزنامه‌های زنجیره‌ای شباهت زیادی به روزنامه‌های زنجیره ای آن سالها دارد. اقای رئیس‌جمهور اینها کسانی هستند که شعار "عبور از روحانی" را سر خواهند داد. ما به وعده های الهی اعتقاد داریم "ان تنصروالله ینصرکم" ما برای خدا کار کردیم و خدا هم به ما تفضل کرد و ما با ایمان به وعده های الهی ادامه خواهیم داد. این "غوغازیست‌ها" برای محکمه الهی چه جوابی آماده دارند؟ یقین بدانید که آن روز و آن محکمه نزدیک است. - ما چهار ماه بود که اکران داشتیم ولی بدون هیچ اتفاق خاصی بلافاصله روز بعد از آغاز اجرای فاز دوم هدفمندی‌ها رسانه هایی که حامی دولت تلقی می شوند شروع به هجمه و التهاب‌آفرینی علیه این مستند کردند. منبع/نسیم
کد خبر: ۳۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۰

حسین دهباشی سازنده مستند تلویزیونی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با انتشار متنی خطاب به وی، او را تهدید کرد.به گزارش آوای دنا، پس از آنکه خبر بستری شدن یکی یکی از سران فتنه در بیمارستان منتشر شد، دهباشی در صفحه شخصی خود در یکی از شبکه های اجتماعی با ذکر خاطره ای از روزهای قبل از انتخابات نوشت: «از خیابانِ ثارالله سرازیر شدیم پایین. پیچیدیم تویِ خیابانِ مقّدسِ اردبیلی. بعد از کنار ساختمانِ اجلاسِ سرانِ کُنفرانسِ اسلامی دور زدیم و… اتوبانِ چمران را ادامه دادیم. من رانندگی و کارگردانی می‌کردم. دکترحسنِ‌ روحانی بر صندلیِ کناری نشسته بود. بر صندلیِ عقب سه نفر نشسته‌بودند. نفرِ وسطی، سیّدعلی‌میرفتاح بعضی از سئوالات را می‌پرسید. در سمتِ چپ و راست او فیلمبردارهایمان، یکی تصویر آقای روحانی و دیگری انعکاسِ تصویر او در آینهِ جلو را می‌گرفت. و عقب‌تر از همه دکترحسام الدین‌آشنا نشسته و گاه راهنمایی‌هایی‌ می‌کرد. ماشینِ محافظِ‌ها دنبال‌مان می‌آمد و ما عمدا بیسیم همراه‌مان را خاموش کرده‌بودیم مبادا پیام اعتراض‌شان به آن شبگردیِ دیرهنگام مجبور به بازگشت‌مان کُند… این‌ها را عمدا می‌نویسم که ببینی همه ی جُزئیاتِ آن‌شب را یادم هست. در راه چندبار نگارنده و دیگران، پُرسیدیم : فُلانی، بخشِ بُزرگی از این مردم به اُمیدِ رهایی محصورین به شُما دل می‌بندند امّا مگر چه می‌تواند بکند در این میانه، رئیسِ قوّهء مُجریّه؟ و ایشان هربار پاسُخ داد: رئیسِ‌جمهور مطابقِ قانون رئیسِ شورایِ عالیِ امنیتِ ملّی است، شما قدرت‌اش را در حل این قبیل موارد دستِ‌کم نگیرید. و… حالا، برادرِ گرامی‌ام، جنابِ آقایِ دکترحسنِ روحانی، ریاستِ معززِ جمهوریِ‌اسلامی‌ایران و ریاستِ محترم شورایِ عالیِ امنیتِ ملّی کشور، که خُدا می‌داند چقدر دوست‌تان داریم …، قسم به همان شب، که اگر تارِ مویی از سرِ میرحسینِ‌موسوی کم شود و احیانا شبی چون امشب در راهِ بیمارستانِ قلبِ تهران جان‌دهد و خلاص‌شود، اینجانب به عنوان عضوِ سابقِ ستاد انتخاباتی‌تان، صرفا شُما را مسئول می‌داند.» منبع:رجا نیوز
کد خبر: ۳۲۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۰

من روحانی هستم'؛ مستندی که این روزها خبرساز شده و همه نگاه‌ها و توجهات را به خود جلب کرده است؛ مستندی که روایتی است از زندگی حجت‌الاسلام حسن روحانی؛ از تولد تا انقلاب؛ از انقلاب تا...!
کد خبر: ۳۲۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۹

داوری در صفحه شخصی خود مدعی شده است که یک طرفدار موسوی بعد از دیدن رفتار کریمانه احمدی نژاد در انتخابات به او رای داده است. به گزارش آوای دنا ، عبدالرضا داوری در صفحه فیس بوک خود به ماجرای دست ندادن یک طرفدار میرحسین موسوی به احمدی نژاد اشاره می‌کند و می‌نویسد:در جریان سفر انتخاباتی دکتر احمدی نژاد به اصفهان در سال 88 ، یکی از حامیان مهندس موسوی با حرارت و عصبانیت فراوان به سمت دکتر احمدی نژاد آمد و به دکتر گفت: آقای احمدی نژاد! من به شما رای نمی دهم! . دکتر احمدی نژاد با محبت و آرامش دستش را به طرف او دراز کرد و گفت: رای نمیدی ، دست که میدی!با این برخورد صمیمانه و کریمانه دکتر احمدی نژاد ، این حامی مهندس موسوی به شدت جا خورد و با دکتر احمدی نژاد دست داد و روبوسی کرد. بعدا از بچه های ستاد انتخاباتی دکتر در اصفهان شنیدم که این حامی مهندس موسوی به ستاد دکتر احمدی نژاد پیوست و تا 22 خرداد 88 ، تمام قد به دفاع از احمدی نژاد پرداخت.
کد خبر: ۲۶۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۳۰