« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
روزنامه «تایمز آف ایندیا» 9 قانون عجیب داعش را از بردگی و عدم استفاده از کلمه داعش گرفته تا ممنوعیت نشستن زنان بر روی صندلی را منتشر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com  روزنامه «تایمز آف ایندیا» 9 قانون عجیب داعش را از بردگی و عدم استفاده از کلمه داعش گرفته تا ممنوعیت نشستن زنان بر روی صندلی را منتشر کرد. این 9 قانون به شرح زیر است: 1- بردگی اگر مسلمان داعشی نشوی، همیشه در خطر خواهی بود؛ زیرا داعش مخالفان خود را از شیعه و سنی تا مسیحی و ایزدی، بین بردگی و اعدام مخیر می‌کند. 2- پوشیدن لباس جین پوشیدن لباس جین و آرایش برای زنان ممنوع است و آنان فقط باید با عبا و پوشیه رفت و آمد کنند. 3- استعمال دخانیات بر اساس این قانون، مصرف سیگار ممنوع است و در صورت استعمال، فرد خاطی 80 ضربه شلاق خواهد خورد و با تکرار این عمل غیرقانونی اعدام خواهد شد. 4- عدم به کار‌گیری کلمه داعش استفاده از کلمه «داعش» در محاورات حرام است و مجازات کسانی که از این قانون سرپیچی کنند 70 ضربه شلاق است. 5- فروشگاه زنان اگر مردی وارد فروشگاه زنان شود؛ آن مغازه فوراً و برای همیشه تعطیل می‌شود. 6- تحصیل در رشته زنان و زایمان برای مردان هیچ مردی حق ندارد در رشته زنان و زایمان تحصیل و تخصص بگیرد. 7- نشستن بر روی صندلی زنان به هیچ وجه اجازه ندارند در اماکن عمومی روی صندلی بنشینند. 8- توقف کار در هنگام نماز تمامی مغازه‌داران موظفند در وقت نماز، مغازه خود را قفل و تا بعد از اتمام نماز کسی حق باز کردن مغازه را ندارد و در صورت سرپیچی از این قانون، مجازات می‌شوند. 9- مصالح عمومی اگر راننده‌ای مسیری را اشتباه برود حق ندارد پول اضافی بگیرد و چنانچه این کار را انجام دهد، باید اعدام شود. گفتنی است این قانون بارها در فلوجه عراق اجرا شده است.   منبع/ایسنا
کد خبر: ۶۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۷

خدا را شاکر هستیم که بعد از 9 ماه بلا‌تکلیفی قفل شهرستان کهگیلویه کلیدش پیدا شده و امیدواریم این کلید قفل محکم بیکاری و اشتغال جوانان را باز کند
کد خبر: ۶۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۲

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com پلیس آگاهی ناجا توصیه هایی را برای جلوگیری از دزدی خانه ها دارد که در زیر می خوانید؛ - نسبت به افرادي كه تماس تلفني می گيرند و با دادن خبر ناگوار، منجر به خروج شما از منزل می شوند حساس باشيد و از صحت خبر مطلع شويد. - قبل از خروج از منزل، به قسمت هاي مختلف ساختمان سركشي كنيد؛ اين اقدامات را شب قبل از خوابيدن نيز انجام دهيد. - هنگام خروج از منزل، در و پنجره كليه اتاق ها، بالكن، حياط خلوت، پشت بام و غيره را قفل کنید تا راه نفوذ سارقان مسدود و امكان دسترسي به بخش هاي مختلف منزل از آنان سلب شود. - اگر درب پاركينگ منزل شما داراي كنترل از راه دور است. پس از خروج از پاركينگ، منتظر بمانيد تا در كاملاً بسته شود. - هنگام ترك منزل نبايد تنها به بستن درب حياط اكتفا كنيد بلكه بايد درهاي اطاق و حتي آشپزخانه دستشويي و حمام را قفل نموده تا فرصت جستجو و راه نفوذ براي سارقين سلب شود. - هنگام خروج از منزل به اتومبيل‌هاي متوقف شده و سرنشينان آنها توجه داشته باشيد، در صورت مشكوك بودن فوراً مراتب را به كلانتري محل اطلاع دهيد. - در تمام ساعات شبانه روز درب منزل را ببنديد تا سارقان نتوانند وارد شوند.
کد خبر: ۶۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۷

آنقدر پررویی کردند که گفتند ما باید بیاییم تمام مراکز نظامی شما را هم بازدید کنیم. من گفتم به چه دلیل می خواهید بیایید؟ گفتند ممکن است کار مخفی بکنید. گفتم ممنوع! اگر کسی اجازه بدهد مامورین غربی پایشان را فقط به یک مرکز نظامی ما بگذارند، من آن کسی را که اجازه داده است با آن مامور را، هر دویشان را به جایی خواهم فرستاد که راه خانه شان را گم بکنند! معلوم بود که دنبال چه هستند. آنها به بهانه هسته ای می خواستند از قدرت دفاعی ما مطلع بشوند تا دشمنان به راحتی بتوانند نقشه آقای بوش را پیاده کنند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش دولت بهار، آنچه در ادامه می خوانید، بخشی از سخنان دکتر احمدی نژاد در سال 88 درباره بازدید از مراکز نظامی کشور است: پنج سال پیش را یادتان بیاورید، پنج سال قبل فقط. آمدند با فشار تقاضاهایی را مطرح کردند. در آن زمان با شعار اینکه ما باید تنش زدایی بکنیم، ما باید گفتگو بکنیم، دشمنان قدم به قدم خواسته های خود را مطرح کردند و بالا بردند و از این طرف قدم به قدم عقب نشینی شد و تعهد سپرده شد تا جایی که آمدند چند قرارداد خانمان برانداز را بدون تصویب مجلس بر ملت ما تحمیل کردند و متن این قراردادها آن طوری که اتفاق افتاد، به اطلاع ملت نرسید. در ماجرای هسته ای همه تاسیسات را قفل کردند. آزمایشگاههای دانشگاهها را هم درخواست تعطیلی دادند و گفتند رشته های منتهی به هسته ای هم باید تعطیل بشود. در شرایطی که دولت وقت در افغانستان و در عراق و در موضوع هسته ای کمال همکاری را کرد، کمال عقب نشینی را کرد و تقریباً کلید هسته ای را برای همیشه تحویل آنها داد، بعد از این همه همکاری تحت شعار تنش زدایی، تازه آقای بوش آمد پشت تریبون اعلام کرد که ایران محور شرارت است و باید به ایران حمله کنیم. این اخلاق مستکبران است. اگر در برابر آنها عقب نشینی بکنید آنها تا انتها می آیند. آنقدر پررویی کردند که گفتند ما باید بیاییم تمام مراکز نظامی شما را هم بازدید کنیم. من گفتم به چه دلیل می خواهید بیایید؟ گفتند ممکن است کار مخفی بکنید. گفتم ممنوع! اگر کسی اجازه بدهد مامورین غربی پایشان را فقط به یک مرکز نظامی ما بگذارند، من آن کسی را که اجازه داده است با آن مامور را، هر دویشان را به جایی خواهم فرستاد که راه خانه شان را گم بکنند! معلوم بود که دنبال چه هستند. آنها به بهانه هسته ای می خواستند از قدرت دفاعی ما مطلع بشوند تا دشمنان به راحتی بتوانند نقشه آقای بوش را پیاده کنند. وقتی یک چماقی بالای سر یک ملت است امکان عزت، امکان پیشرفت وجود ندارد. اولین وظیفه دولت این است که آن چماق را از دست دشمن بگیرد و تو سر خود دشمن بکوبد و خرد بکند والا تا زمانی که آنها خودشان را مالک می دانند، محق می دانند، ایستاده اند، هر روز دارند تهدید می کنند، کاری نمی شود کرد. یک بار برای همیشه باید این تهدید کنار برود. بعضی ها می گویند آقا! برای رفع تهدید شما بیاد کوتاه بیایید، شما بیایید لبخند بزنید، شما بیاد همکاری بکنید با تهدید کنندگان. چرا می روید در شکمشان؟ چرا از موضع قدرت برخورد می کنید؟ منطق ما روشن است. میگوییم ذات استکبار پررویی و تجاوز طلبی است. اگر در برابر متکبر تواضع کنید، پررو تر می شود، زیاده خواه تر می شود و فهرست طلبهای خودش را طولانی خواهد کرد. اگر بخواهیم جنگ را و تهدید را از سرزمینمان دور کنیم باید از موضع قدرت و شجاعت و البته تدبیر این کار را بکنیم.
کد خبر: ۶۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۴

آقای آسیب پذیر برای گرفتن امضا از یکی از مسؤلین به محل جلسه آمد اما مسؤل محترم با لحنی تند به او پرخاش کرد و گفت :_ «هرکاری را باید سر جای خودش و در مکان تعیین شده انجام داد. اصلا چه کسی به شما آدرس اینجا را داده؟ وقت شناسی هم خوب چیزی است. اداره را برای چی گذاشتند؟»
کد خبر: ۶۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۶

عنایت بفرمایید از برگه هایی که برای استخدام وزارت‌خانه‌هایتان در آنها سوال طرح می‌کنید به ما هم بدهید تا نامه ای در آنها بنویسیم برای خدایمان/آقای رئیس جمهور آیا تا به حال بی پول به مدرسه رفته اید؟؟؟آیا تا به حال شرمنده‌ی فرزندانت شدی؟؟؟آیا تا به حال نان خشک در آب زده ای و بخوری؟؟؟
کد خبر: ۶۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵

بررسی سرقت‌ از منازل، مغازه‌ها و اماکن دولتی می‌تواند اطلاعات بسیاری از شیوه و شگرد سارقان برای ورود و سرقت اموال و وجوه نقد داخل اماکن را در اختیارمان بگذارد؛ اطلاعاتی که در حقیقت راهکاری است برای در امان ماندن از دست سارقان...سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار انتظامی خبرگزاری تسنیم، رفتار مشکوک و اظهارات ضد و نقیض جوانی که سرش بانداژ و دست راستش نیز از آرنج قطع شده بود، در هنگام پرس و جو از وضعیت پسر عمویش که چندی پیش به اتهام سرقت مغازه بازداشت شده بود، شک ماموران را بیشتر کرد؛ مرد جوانی که ناشیانه مصدومیتش را ناشی از تصادف رانندگی به ماموران عنوان کرد و  تحقیقات پلیس از بیمارستان مورد ادعای وی، نشان داد که سوختگی و قطع دست پسر جوان، به دلیل سوختگی ناشی از برق گرفتگی بوده است. حتی تحقیقات تکمیلی نیز نشان داد که وی دارای سوابق متعدد کیفری در خصوص سرقت از اماکن دولتی بوده، از این رو سرقت کابل‌های فشار قوی برق، محتمل‌ترین موضوع درباره وی بود. لذا تحقیقات تکمیلی برای مشخص شدن موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت. در جریان تحقیقات و با هماهنگی رئیس حراست توزیع برق منطقه، کلیه سرقت‌های مربوط به تجهیزات برق‌رسانی در سطح شهر در محدوده زمانی مراجعه مظنون به بیمارستان بررسی شد و یک مورد انطباق با شب مراجعه متهم به اورژانس به دست آمد. در نهایت با شناسایی محل زندگی وی و انجام تحقیقات مشخص شد که این مرد جوان با همکاری چند نفر از همدستانش، در دفعات متعدد اقدام به سرقت تجهیزات اداره برق از پست‌های برق سطح شهر می‌کرده است و در شب حادثه نیز حین سرقت کابل‌های برق فشار قوی دچار برق گرفتگی شدید شده که منجر به قطع یک دست و صدمات جسمانی متعدد شده است. با کسب مجوز قانونی و در یک عملیات سریع، کلیه اعضای باند دستگیر و تحویل مقام قضایی شدند. چرا سرقت از اماکن اتفاق می‌افتد؟ شاید بهترین راه برای یافتن چرایی سرقت از اماکن و عوامل بروز سرقت، بررسی پرونده‌های پلیس آگاهی ناجا در خصوص سرقت از اماکن باشد؛ پرونده‌هایی که اشتراکات موجود در میان آنها نشان می‌دهد که عدم رعایت نکات ایمنی در راه‌های ورودی و خروجی اماکن، عدم استفاده از سیستم‌های امنیتی و حفاظتی، عدم رعایت اصول ایمنی پس از پایان ساعت کار یا در تعطیلات، استخدام افراد نامطمئن و اعتماد بی‌جا به ایشان، دسترسی مراجعان به کلیه بخش‌های ساختمان بدون وجود ضرورت، عدم کنترل ورود و خروج افراد، نگهداری بیش از نیاز وجوه نقد و اسناد مالی در مکان‌های غیرامن ساختمان، اطلاع نداشتن از موجودی دقیق اموال و عدم کنترل دوره‌ای آن، عدم کنترل ورود و خروج اموال و عدم تدوین شرح وظایف دقیق، به ویژه برای نگهبانان، انگیزه، فرصت و امکان لازم را برای سارقان به وجود می‌آورد تا بتوانند با سوء استفاده از هریک از این عوامل مذکور، نقشه خود را برای سرقت اموال و وجوه نقد ارزشمند موجود در اماکن دولتی و خصوصی را اجرایی کنند. چگونه راه سرقت از منزل و سایر اماکن را بر سارقان سد کنیم؟ 1- هنگام ساخت و ساز، خرید یا اجاره محل، به استحکام و ایمنی ساختمان به اندازه زیبایی آن اهمیت دهید. 2- راه‌های ورودی به ساختمان را ایمن‌ بسازید. 3- مقابل پنجره‌ها، نورگیر، پاسیو و روی دیوارهای کوتاه، حفاظ مقاوم و مطمئن نصب کنید. 4- حفاظ دیوارها را آن‌قدر بلند تعبیه کنید که امکان عبور سارقان از روی دیوار، حتی به کمک تیر چراغ برق، درخت و ... وجود نداشته باشد. 5- در صورت وجود فضای خالی زیر درها، آنها را با چیزی مانند سنگ یا ... بپوشانید. 6- برای کلیه درهای ساختمان، به ویژه درِ ورودی، از قفل ‌های مطمئن استفاده کنید. 7- برای اتاق‌هایی که اموال با ارزشی نظیر مدارک مهم، اسناد مالی، تجهیزات گران قیمت و ... در آنها نگهداری می‌شوند، درهای ضد سرقت نصب کنید. 8- ساختمان را به تجهیزاتی مانند دزدگیر، دوربین‌های مداربسته و ... مجهز کنید. 9- دوربینی نصب کنید که تصاویر را با کیفیت مناسب، به ویژه در تاریکی شب، ضبط کند. 10- سیستم‌های حفاظتی خود را به برق اضطراری (UPS) مجهز کنید. 11- چشمی دوربین نباید در معرض دید و دسترس همگان باشد. 12- چنانچه از آژیر خطر استفاده می‌کنید، محل نصب آن را جایی قرار دهید که سارقان نتوانند به راحتی آن را تشخیص دهند. 13- اطلاعات مربوط به تجهیزات امنیتی تنها باید در اختیار مسوول آن و در صورت لزوم مدیریت قرار داشته باشند. 14- کابل‌های مربوط به دوربین و دزدگیر، نباید به نحوی در دسترس باشند که به راحتی بتوان آنها را قطع کرد. 15- از فایل‌های اطلاعاتی ضبط شده توسط دوربین‌های مداربسته، قبل از پر شدن حافظه آن، فایل پشتیبان تهیه کنید تا در صورت لزوم بتوانید به آن مراجعه کنید. 16- هنگام پایان یافتن ساعت کار و خروج از ساختمان، دزدگیر را روشن کنید. 17- در صورت بروز عیب در سیستم‌های حفاظتی، فوراً آن را برطرف کنید. 18- مطمئن شوید که کلید ساختمان در اختیار افراد ناشناس یا غیرمطمئن قرار ندارد. 19- از دادن کلید به افراد غیرمطمئن، شرکت‌های خدماتی و کارگرانی که برای تعمیر مراجعه می‌کنند، خودداری کنید. 20- در صورت نقل مکان به ساختمانی که به تازگی خریده یا اجاره کرده‌اید، قفل تمام درها را عوض کنید. 21- هنگام عوض شدن مستأجر، حتی‌الامکان توپی قفل درهای ورودی و اصلی را عوض کنید. 22- اگر فردی که قبلاً کلید ساختمان را در اختیار داشته، دیگر در این مکان کار نمی‌کند، قفل درها را عوض کنید؛ حتی اگر کلید خود را تحویل داده است. 23- قفل ‌هایی را که کلید یدکی آنها گم شده و یا برای مدتی در اختیار دیگران بوده است، سریعاً تعویض کنید. 24- پس از پایان ساعت کار و هنگام خروج، از خالی بودن ساختمان مطمئن شوید و کلیه درها و پنجره‌ها را ببندید. 25- در تعطیلات طولانی مدت، نظیر عید نوروز، نکات امنیتی را رعایت کنید. 26- از روشن و سالم بودن سیستم حفاظتی، اطمینان حاصل کنید. 27- شیفت‌های کاری نگهبانان را طوری تنظیم کنید که همیشه حداقل یکی از آنها در محل کار خود حضور داشته باشد. 28- درها و پنجره‌ها و تمام راه‌های ورود و خروج ساختمان را قفل و کنترل کنید. 29- نگهبان‌ها را موظف کنید که به طور روزانه داخل ساختمان و درها و پنجره‌ها را کنترل کنند. 30- هنگام تعطیلات بلند مدت، وجوه نقد و اسناد مالی با ارزش را به بانک، صندوق و امانات یا سایر مکان‌های امن بسپارید یا حداقل داخل گاوصندوق مطمئن قرار دهید. 31- از ورود افراد ناشناس به ساختمان جلوگیری کنید. 32- در صورت امکان، آیفون تصویری نصب کنید تا بتوانید ورود و خروج افراد را کنترل کنید. 33- در ساختمان‌هایی که دارای نگهبانی هستند، ورود و خروج افراد باید با هماهنگی نگهبان صورت پذیرد. 34- برای پاسخگویی به مراجعین، فضای جداگانه‌ای در نظر بگیرید تا به سایر بخش‌ها دسترسی نداشته باشند. 35- هنگام اسباب‌کشی یا انجام کارهای ساختمانی که در واحد خودتان یا دیگر واحدهای ساختمان انجام می‌شوند، مراقب تردد افراد گوناگون باشید. 36- از باز کردن در برای کسانی که با واحدهای دیگر ساختمان کار دارند، خودداری کنید. 37- برای جلوگیری از ورود خودروهای ناشناس، در ورودی‌های ماشین‌رو، از راه‌بند الکترونیک استفاده کنید. 38- در صورت امکان برای ساختمان نگهبان استخدام کنید. 39- هنگام به کار گرفتن افراد، به ویژه نیروی خدماتی، نگهبان، نظافتچی و آشپز با احتیاط عمل کنید. 40- برای نظافت ساختمان و محوطه، از افراد مشکوک و ناشناس استفاده نکنید. 41- هنگام استخدام افراد، به ویژه سرایدار و نگهبان برای ساختمان، از آنها ضامن و معرف معتبر بخواهید و با استعلام از مراکز انتظامی، از عدم سوء پیشینیه آنان مطمئن شوید. 42- از آنها ضامن و معرف معتبر بخواهید. 43- از معتبر بودن مدارک شناسایی افراد، اطمینان حاصل کنید و مدرک معتبری از وی نزد خود نگه دارید؛ حتی اگر افراد از طرف یک شرکت معرفی شده باشند. 44- هرگز اجازه ندهید نیروی خدماتی، نگهبان یا ... دوستان و آشنایان خود را به ویژه پس از پایان ساعت اداری، به ساختمان راه دهند. 45- به نگهبانان تاکید کنید، به ویژه در هنگام شب، به هیچ وجه محل کار خود را ترک نکنند. 46- نگهبانان شب کار شرکت‌ها و ادارات نباید به درخواست‌های کمک افراد ناشناس که خواهان حضور نگهبان در بیرون محوطه و یا حضور خود در داخل - محوطه حفاظت شده هستند، ترتیب اثر دهند و در صورت لزوم نیز تنها از محل نگهبانی خود به راهنمایی آنها بپردازند. 47- نگهبانان در صورت مواجهه با درخواست افراد ناشناس برای استفاده از سرویس بهداشتی نیز باید برخورد احساسی را کنار بگذارند و حتما پاسخ منفی بدهند. 48- در صورتی که محوطه ساختمان فاقد روشنایی کافی است، روشنایی لازم را تامین کنید. 49- در صورت داشتن آیفون تصویری یا چشمی در، حتماً محل را با نصب یک چراغ روشن نگه دارید تا قادر به دیدن و تشخیص افراد باشید. 50- چراغ را طوری نصب کنید که امکان روشن یا خاموش کردن آن از داخل ساختمان نیز وجود داشته باشد. 51- استفاده از چراغ‌های دارای حسگر که با حرکت افراد روشن می‌شوند، توصیه می‌شود. 52- به ایمنی ساختمان‌هایی که کنار خرابه‌ها، گاراژ‌ها، بوستان‌ها و مکان‌های خلوت، تاریک و کم تردد قرار دارند، بیشتر اهمیت دهید. 53- در صورتی که کنار ساختمان شما، ملک مخروبه‌ای وجود دارد، دیوارهای ساختمان را با آهن یا بتون، محکم و غیرقابل نفوذ کنید. 54- وجوه نقد و سایر اسناد مالی خود را در گاو صندوق نگه دارید. 55- وجوه نقد و اسناد مالی و محل نگهداری آنها نباید در معرض دید مراجعین قرار داشته باشند. 56- به منظور نگهداری مقطعی و ضروری وجوه نقد و اسناد مالی خود، آنها را داخل گاو صندوق قرار دهید. 57- همیشه و هنگامی که کارتان با گاو صندوق تمام شد، درِ آن را ببندید و کلیدش را از روی آن بردارید. از به کار بردن گاو صندوق‌های قابل حمل خودداری کنید. 58- گاو صندوق را به حسگرهای هشداردهنده مجهز کنید. 59- قبل از پایان ساعت اداری، کلیه اسناد مالی را به واحد مربوطه تحویل دهید تا در گاو صندوق مطمئن گذاشته شوند. 60- کلید و رمز گاو صندوق را به هیچ وجه در اختیار دیگران قرار ندهید. 61- مشخصات اموال با ارزش را در جایی ثبت کنید. 62- روی اموال و تجهیزات اداری برچسب اموال بزنید و مشخصات آنها، به ویژه مشخصات خاص و منحصر به فردشان را به طور دقیق در فرم‌های مخصوص ثبت کنید و در صورت امکان از آنها عکس تهیه کنید تا در صورت وقوع سرقت، شناسایی و دستیابی مجدد به آنها امکان‌پذیر باشد. 63- در صورتی که در اماکنی نظیر اماکن ورزشی، به مراجعین، تجهیزاتی را تحویل می‌دهید. در ازای آن کارت شناسایی معتبر دریافت کنید. 64- در صورتی که اموال با ارزشی نظیر خودرو، کامپیوتر یا ... را کرایه می‌دهید. در ازای تحویل اموال، وثیقه معتبر و متناسب دریافت کنید. 65- هر چند وقت یک بار، برای کنترل موجودی اموال خود، انبارگردانی کنید. 66- ورود و خروج کلیه اموال، باید با اجازه مدیریت یا فرد مسوول صورت پذیرد. 67- نگهبان نباید به هیچ وجه اجازه خروج اموال و تجهیزات را بدون مجوز فرد مسؤل بدهد؛ حتی به کارکنان اداره یا شرکت. 68- شماره تلفن‌های پایگاه‌ آگاهی منطقه و کلانتری محل را در دسترس داشته باشید. 69- فهرستی از این شماره‌ها تهیه و در قسمت‌های مختلف ساختمان نصب کنید تا در مواقع اضطراری همه کارکنان به آن دسترسی داشته باشند. 70- حتما اموال و تجهیزات گران قیمت را بیمه کنید. در صورت وقوع چه باید بکنیم؟ - خونسردی خود را حفظ کنید. - با پلیس 110 تماس بگیرید. - برای حفظ اثر انگشت سارقان و سایر آثار جرم، به هیچ چیز دست نزنید و جای چیزی را تغییر ندهید. - به افراد غیر مسوول اجازه دست زدن به صحنه سرقت را ندهید. - تا آمدن پلیس، به هیچ کس اجازه خروج از ساختمان را ندهید. - از تجمع افراد در محل سرقت خودداری کنید. - مراحل پیگیری سرقت توسط پلیس را برای هیچ‌کس، حتی کارکنان اداره یا شرکت بازگو نکنید. - کلیه مدارکی که از اموال سرقتی در دست دارید، نظیر عکس، فاکتورهای خرید، شماره سریال و ... را در اختیار پلیس قرار دهید. - اگر اموال سرقتی دارای مشخصات ویژه و منحصر به فردی هستند، آنها را به پلیس اطلاع دهید.
کد خبر: ۶۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶

سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمر، در آستانه فرا رسیدن سال نو و آغاز سفرهای نوروزی، ۱۰۰ نکته ایمنی را برای هموطنان و مسافران توصیه کرده است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از مهر، با فرا رسیدن سال نو و افزایش سفرها، رعایت نکات ایمنی و آشنایی به برخی از مسائل امدادی می تواند در کاهش وقع حوادث و تصادف و تسریع در روند امدادرسانی موثر باشد. ۱ . شماره ملی ندای امداد ۱۱۲ جمعیت هلال احمر در خدمت حادثه دیدگان نوروزی است. ۲ . در صورت بروز هرگونه حادثه ای ضمن حفظ خونسردی با شماره ملی ندای امداد ۱۱۲سازمان امدادو نجات تماس حاصل گرفته یا به نزدیکترین پست امدادی مستقر در محل یا جاده مراجعه نمایید. ۳ . در صورت رفتن به مسافرت قبل از ترک محل زندگی، درها و پنجره ها را ببندید و کنتور برق و گاز را قطع کنید. ۴ . در زمینه ایمنی و عملکرد مناسب سیستم های آب، برق و گاز ساختمان برای مواقع حادثه و اضطرار اطلاعات لازم را کسب کنید. ۵ . پیش از سفر به پیش‌بینی‌های هواشناسی توجه کنید. ۶ . قبل از مسافرت اطلاعات کامل را از شرایط آب و هوایی مقصد و مسیر حرکت بدست آورید. ۷ . قبل از سفر از برطرف شدن اشکالات فنی خودرو خود مطمئن شوید. ۸ . قبل از آغاز سفر، خودروی خود را بررسی نمایید و از کارکرد‌ صحیح قسمت‌های مختلف وسیله نقلیه اطمینان حاصل کنید. ۹ . فشار باد تایرهای خودرو را کنترل نمایید، اختلاف فشار باد تایرها، کنترل خودرو را تحت تأثیر قرار‌داده و حتی باعث بروز حادثه می‌شوند. ۱۰ . هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی مطمئن شوید. ۱۱ . در زمان سفر همراه داشتن نقشه و قطب نما برای موارد اضطراری به شما بسیار کمک می کند. ۱۲ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، زمان خروج و مقصد سفر را به اطرافیان اعلام کنید. ۱۳ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، جهت جلوگیری از حوادث احتمالی، از وسایل و تجهیزات ایمنی استفاده کنید. ۱۴ . در هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی اولیه (کیف امدادی) مطمئن شوید. ۱۵ . سیستم برق اتومبیل شامل سیم کشی‌ها، مدارهای برقی، فیوز و باطری باید مرتباً بازرسی و کنترل شود تا از سالم بودن کارکرد آنها اطمینان کامل حاصل گردد. ۱۶ . هنگام رانندگی به علائم راهنمایی و توصیه ها و تذکرات پلیس راه توجه کنید. ۱۷ . از سوار کردن کودکان کم سن و سال در صندلی جلو، جداً خودداری نمایید. ۱۸ . از خوردن هر نوع نوشیدنی و خوراکی در پشت فرمان و در هنگام حرکت اجتناب نمایید. ۱۹ . در موقع سفر به مناطق سردسیر و برف‌گیر از لاستیک یخ‌شکن استفاده کنید و یا زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. ۲۰ . هنگام مسافرت، در جاده‌های اصلی و مسیرهایی که امکان رسیدن امدادگران وجود دارد رانندگی کنید. ۲۱ . هنگام رانندگی در مسیر های شیب دار، از دنده های سنگین استفاده کنید. ۲۲ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی، از ترمزهای بی‌مورد اجتناب کنید. ۲۳ . به آرامی رانندگی کنید و مراقب خرابی ها و شیب های تند جاده باشید. ۲۴ . در صورت احساس خطر در جاده (باران شدید، خطر ریزش کوه، وقوع سیلاب، بارش برف، خواب‌آلودگی و … ) خود را به اولین کمپ امدادی،‌ استراحت‌گاه، پایگاه نوروزی و … برسانید و تا عادی شدن وضعیت از حرکت خودداری کنید. ۲۵ . اگر به هر علت در جاده به ویژه در بزرگراه‌‌ها ناچار به توقف می‌باشید، باقراردادن علائم ایمنی (مثلث شب رنگ) رانندگان دیگررا از حضور خود مطلع نمایید. ۲۶ برای حفظ ایمنی و پیشگیری از بروز حوادث رانندگی همواره با سرعت‌مطمئنه رانندگی کنید، سرعت غیر مجاز یکی از عوامل اصلی ایجاد حوادث رانندگی و بروز تلفات جبران ناپذیر ناشی از آن است. ۲۷ . برای توانایی در مهار و کنترل موقعیت‌های خطرناک خودرو، همواره فاصله ‌ایمن را با خودرو مقابل رعایت نمایید. ۲۸ . پس از هر دو ساعت رانندگی، از خودرو پیاده شوید و با انجام حرکات نرمشی از بی‌حس شدن اعضای بدن جلوگیری کنید. ۲۹ . هنگام رانندگی حتما کمربند ایمنی را ببندید. زیرا وسیله کارآمدی است که نقش مهم آن در کاهش ضایعات نخاعی و آسیب‌های ناشی از حوادث رانندگی، به اثبات رسیده است. ۳۰ . قبل از حرکت کمربند ایمنی را به همراهانتان یادآوری نمایید. ۳۱ . یک راننده ماهر باید به همه جوانب دید داشته و با کمک همه حواس خود رانندگی کند تا خطای دیدش کم شود. ۳۲ . در شرایط بیماری، استرس، نگرانی و عصبانیت و خواب آلودگی، برای حفظ‌جان خود و همراهانتان، به هیچ عنوان رانندگی نکنید. ۳۳ . هنگامی که قصد رانندگی دارید از مصرف داروهای آرام‌بخش و خواب‌آور خودداری نمایید. ۳۴ . برای حفظ ایمنی خود و اعتلای فرهنگ رانندگی، اصول و قوانین رانندگی را بدانیم و به نحو شایسته به آن عمل نماییم. ۳۵ . شدت حوادث ناگوار رانندگی و خسارات ناشی از آن رابطه مستقیمی با سرعت غیر مجاز خودرو دارد. ۳۶ . سرعت بالای خودرو، حرکات جانبی را تحت تأثیر قرار داده(چرخهای عقب) و سبب غیر قابل کنترل شدن خودرو می‌گردد. ۳۷ . توجه دقیق یک راننده به نکات ایمنی، حافظ جان خود و سرنشینان خودرو است، از انجام رفتارهای پر‌خطر مثل نقض قوانین، سهل‌انگاری، خستگی، عدم تمرکز و خواب‌آلودگی، سبقت بی‌جا، صحبت و بحث با سرنشینان و پاسخگویی به تلفن همراه خودداری نمایید. ۳۸ . رانندگی یک کار پرهیجان، پرمخاطره و غیر قابل پیش‌بینی است، اگر سابقه بیماری قلبی دارید برای حفظ ایمنی و سلامت خود و دیگر همسفران، از رانندگی خودداری نمایید. ۳۹ . قدرت بینایی انسان در شب، یک ششم روز است، از مهم‌‌ترین اصول اساسی در رانندگی، دقت در صحیح دیدن و دیده شدن است. ۴۰ . در صورتی که می‌خواهید از سرعت خود بکاهید، به آرامی از ترمزها استفاده کنید تا چراغ‌های ترمز روشن و رانندگان پشت سر، از کم شدن سرعت شما آگاه شوند. ۴۱ . در هوای مه‌آلود، به چراغ‌های عقب خودرو جلویی، اعتماد کامل نداشته باشید. ۴۲ . در صورت مه‌آلود ‌بودن جاده، چراغ‌های مه‌شکن خودرو را روشن و سرعت خود را کم کنید. ۴۳ . اگر خودرو شما در برف، قادر به حرکت نبود، گاز ندهید، زیرا باعث عمیق‌تر شدن محل فرورفتگی چرخ‌‌ها می‌شود. ۴۴ . در هوای برفی و بارانی از ترمز نمودن‌‌های بی‌موقع و انحراف ناگهانی خودرو، خودداری نمایید. ۴۵ . هنگام رانندگی در شب برای حفظ ایمنی خود و خودروهایی که از روبرو می‌آیند، از نور پایین استفاده نمایید. ۴۶ . مراقب باشید، افتادن وسایلی مانند: بطری‌آب، آچار، قفل فرمان و… زیر پای راننده یا زیر پدال، باعث ازکارافتادن ترمز خودرو نشود. ۴۷ . ورود به شانه خاکی جاده با سرعت بالا، مساوی با انحراف و چپ شدن خودرو است. ۴۸ . اگر بوی داغ‌شدن لنت ترمزها به مشام رسید، در جای أمنی توقف‌ نمایید تا به آرامی خنک شوند. ۴۹ . برای اینکه در سطوح لغزنده زیاد از ترمز استفاده نکنید، با سرعت مطمئنه حرکت نمایید. ۵۰ . فاصله مجاز و ایمن خودرو از دیگر وسایل نقلیه هنگام بارندگی، دو برابر فاصله آن در روزهای صاف و آفتابی است. ۵۱ . در مسیر حرکت به تابلوهای هشدار دهنده و خطوط وسط و کنار جاده توجه کنید. ۵۲ . قبل از هرگونه تغییر مسیر یا سرعت، حتماً از چراغ راهنما استفاده کنید. ۵۳ . در هنگام رسیدن به ورودی‌های شهر و روستا، همیشه سرعت خودرو را کاهش دهید. ۵۴ . به جز در مواقع ضروری، هنگام رانندگی از نور بالا استفاده نکنید، نور بالای خودروی شما به شدت قدرت دید راننده مقابل را کاهش می دهد و سبب تغییر مسیر، انحراف خودرو و برخورد ناگهانی می‌گردد. ۵۵ . بلافاصله علائم هشدار‌دهنده را برای رانندگان عبوری برقرار نمایید و ۱۰۰ متر قبل از محل تصادف، جاده را سنگ‌‌چین کرده و دیگر رانندگان را از وضعیت موجود مطلع نمائید. ۵۶ . اگر خودرو شما لیز‌خورد، بدون ترمز‌گرفتن، پدال گاز را رها کنید و با خونسردی فرمان را در جهت حرکت خودرو بچرخانید تا خودرو به طور مستقیم در مسیر صحیح قرار‌گیرد، تا زمانی که خودرو به حالت مستقیم در‌نیامده از دنده‌سنگین‌تر استفاده نکنید. ۵۷ . در شرایط خاص (تغییرات جوی نامناسب و تاریکی جاده‌ها) که شما دید و احاطه کامل به اطراف ندارید، با رعایت ایمنی دیگر خودروها از نور بالا استفاده نمایید. ۵۸ . هنگام کولاک و بوران تا حد امکان از رانندگی در نواحی کوهستانی پرهیز کنید. ۵۹ . در هنگام رانندگی با تلفن همراه صحبت نکنید. ۶۰ . مقررات را رعایت کنید و به قوانین رانندگی احترام بگذارید. ۶۱ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی از ترمزهای بی مورد اجتناب کنید. ۶۲ . در هنگام سیلاب و باران شدید در سطح جاده، با دنده های سنگین رانندگی کنید. ۶۳ . تفاوت زمان رسیدن به مقصد با سرعت غیرمجاز و سرعت ایمن، کمتر از ۱۰ تا ۲۰ دقیقه است، برای این فرصت زمانی ناچیز،حق زندگی را از خود و دیگران نگیریم. ۶۴ . نحوه صحیح خروج مصدوم از داخل خودرو را فرا بگیرید و در مواقع حادثه به همان شیوه عمل نمایید. ۶۵ . کبریت، فندک و وسایل آتش زا از دسترس کودکان دور نگه دارید. ۶۶ . در صورتی که به خودروها یا عابران اخطاری می‌دهید علایم باید واضح و به‌موقع باشد تا وقت کافی برای عکس‌العمل مناسب داشته باشند. ۶۷ . هنگام بروز تصادف‌های شدید، اولین اقدام خروج همه افراد ازداخل خودرو است. ۶۸ . هنگام حوادث، از قسمت های هموار جاده عبور کنید و به محل هایی که امکان فروریختن آنها وجود دارد، نزدیک نشوید. ۶۹ . در جاده‌های خلوت به شگردهایی که سارقین خودرو برای فریب شما به کار می‌برند، آگاه باشید. ۷۰ . اولین اقدام در برخورد با خودرو تصادفی، خاموش‌‌کردن موتور خودرو، سنگ چین چرخ‌ها، گذاردن دنده در مخالف جهت شیب، کشیدن ترمز دستی و برداشتن سرباتری خودرو است. ۷۱ . چنانچه در سطح جاده بنزین، روغن، گازوئیل و مواد لغزنده ریخته شده با ریختن مقداری خاک یا شن روی جاده، موقعیت تصادف را ایمن کنید. ۷۲ . اگر موتور اتومبیل شما آتش گرفت و شما خیلی زود متوجه شدید، موتور را خاموش کنید و با احتیاط کاپوت را به اندازه قراردادن سرشلنگ اطفا حریق باز نموده و با کمک کپسول اطفا حریق آتش را خاموش کنید. ۷۳ . به هیچ وجه مصدوم مشکوک به آسیب ستون مهره‌ها را جابجا نکنید. ۷۴ . خونسردی اولین گام مقابله با حوادث است. ۷۵ . تلاش کنید در اسرع وقت آموزش کمک‌های اولیه را فرا بگیرید. ۷۶ بیایید با پیشگیری بهنگام از حوادث، خطرها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۷۷ . در شعب و مراکز جمعیت‌هلال‌احمر کمک‌های اولیه را فرا بگیرید. ۷۸ . در هنگام وقوع حوادث، به کودکان، سالخوردگان و افراد ناتوان کمک کنید. ۷۹ . همیشه برای برخورد با حوادث آماده باشیم. ۸۰ . جمعیت هلال احمر می‌کوشد تا فرهنگ خود امدادی را در میان تمام افراد جامعه رواج دهد. ۸۱ . رعایت دستورالعمل‌های ایمنی و امدادی در هنگام حوادث، ضامن سلامتی شماست. ۸۲ . کاهش خطر در گرو افزایش آگاهی و آمادگی شماست. ۸۳ . تدبیر قبل از وقوع از تلخی حادثه می‌کاهد. ۸۴ . با آموزش به موقع، امدادگر خود باشیم. ۸۵ . در زمان سوانح حق تقدم درعبور و مرور،همواره با گروههای امدادی است. ۸۶ . آرامش خود را در زمان سانحه حفظ کنید. ۸۷ . با خود امدادی و فراگیری آموزش های لازم، خسارات ناشی از حوادث را کاهش دهیم. ۸۸ . بیایید با پیشگیری به هنگام از حوادث، خطر ها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۸۹ . در زمان کولاک در جاده‌ها و خیابان‌ها مراقب سقوط درختان، تیرها و کابل‌های برق باشید. ۹۰ . هنگام بروز حادثه، درصورت حضور امدادگران با نیروهای امدادگر هماهنگ و بدون اطلاعات پزشکی و امدادی از انجام هر کاری خودداری کنید. ۹۱ . با امدادگران و نیروهای انتظامی در امر کمک رسانی همکاری کنید و مانع فعالیت آنها نشوید. ۹۲ . در زمان حوادث،حق تقدم درعبور و مرور،همواره با نیروهای امدادی است. ۹۳ . برای آمادگی و حفظ ایمنی خود و عزیزانتان، خودرو خود را مجهز به «جعبه کمک‌های اولیه و کپسول اطفاء حریق» نمایید. ۹۴ . مراکز امدادرسانی مسیرهای سفر خود را شناسایی کنید. ۹۵ . در کنار رودخانه و زیر درختان چادر برپا نکنید. ۹۶ . اگر ماشین شما در آب هایی گیر کرده که سطح آنها به سرعت بالا می آید فورا آن را رها کنید و به محل مرتفعی بروید. ۹۷ . در زمان رعد و برق شدید از منزل خارج نشوید و به مکان های مرتفع نروید. ۹۸ . پس از وقوع حادثه چنانچه با روش‌های امداد و نجات آشنایی ندارید در این زمینه هرگز اقدام نکنید. ۹۹ . برای آمادگی در برابر حوادث احتمالی سفر برنامه ای برای خانواده خود تهیه کنید. ۱۰۰. برای آموزش و آمادگی کودکان و سالخوردگان در حوادث برنامه ریزی کنید.مهر، با فرا رسیدن سال نو و افزایش سفرها، رعایت نکات ایمنی و آشنایی به برخی از مسائل امدادی می تواند در کاهش وقع حوادث و تصادف و تسریع در روند امدادرسانی موثر باشد. ۱ . شماره ملی ندای امداد ۱۱۲ جمعیت هلال احمر در خدمت حادثه دیدگان نوروزی است. ۲ . در صورت بروز هرگونه حادثه ای ضمن حفظ خونسردی با شماره ملی ندای امداد ۱۱۲سازمان امدادو نجات تماس حاصل گرفته یا به نزدیکترین پست امدادی مستقر در محل یا جاده مراجعه نمایید. ۳ . در صورت رفتن به مسافرت قبل از ترک محل زندگی، درها و پنجره ها را ببندید و کنتور برق و گاز را قطع کنید. ۴ . در زمینه ایمنی و عملکرد مناسب سیستم های آب، برق و گاز ساختمان برای مواقع حادثه و اضطرار اطلاعات لازم را کسب کنید. ۵ . پیش از سفر به پیش‌بینی‌های هواشناسی توجه کنید. ۶ . قبل از مسافرت اطلاعات کامل را از شرایط آب و هوایی مقصد و مسیر حرکت بدست آورید. ۷ . قبل از سفر از برطرف شدن اشکالات فنی خودرو خود مطمئن شوید. ۸ . قبل از آغاز سفر، خودروی خود را بررسی نمایید و از کارکرد‌ صحیح قسمت‌های مختلف وسیله نقلیه اطمینان حاصل کنید. ۹ . فشار باد تایرهای خودرو را کنترل نمایید، اختلاف فشار باد تایرها، کنترل خودرو را تحت تأثیر قرار‌داده و حتی باعث بروز حادثه می‌شوند. ۱۰ . هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی مطمئن شوید. ۱۱ . در زمان سفر همراه داشتن نقشه و قطب نما برای موارد اضطراری به شما بسیار کمک می کند. ۱۲ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، زمان خروج و مقصد سفر را به اطرافیان اعلام کنید. ۱۳ . در صورت ضرورت مسافرت در شرایط نامساعد جوی، جهت جلوگیری از حوادث احتمالی، از وسایل و تجهیزات ایمنی استفاده کنید. ۱۴ . در هنگام مسافرت از داشتن وسایل ایمنی اولیه (کیف امدادی) مطمئن شوید. ۱۵ . سیستم برق اتومبیل شامل سیم کشی‌ها، مدارهای برقی، فیوز و باطری باید مرتباً بازرسی و کنترل شود تا از سالم بودن کارکرد آنها اطمینان کامل حاصل گردد. ۱۶ . هنگام رانندگی به علائم راهنمایی و توصیه ها و تذکرات پلیس راه توجه کنید. ۱۷ . از سوار کردن کودکان کم سن و سال در صندلی جلو، جداً خودداری نمایید. ۱۸ . از خوردن هر نوع نوشیدنی و خوراکی در پشت فرمان و در هنگام حرکت اجتناب نمایید. ۱۹ . در موقع سفر به مناطق سردسیر و برف‌گیر از لاستیک یخ‌شکن استفاده کنید و یا زنجیر چرخ به همراه داشته باشید. ۲۰ . هنگام مسافرت، در جاده‌های اصلی و مسیرهایی که امکان رسیدن امدادگران وجود دارد رانندگی کنید. ۲۱ . هنگام رانندگی در مسیر های شیب دار، از دنده های سنگین استفاده کنید. ۲۲ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی، از ترمزهای بی‌مورد اجتناب کنید. ۲۳ . به آرامی رانندگی کنید و مراقب خرابی ها و شیب های تند جاده باشید. ۲۴ . در صورت احساس خطر در جاده (باران شدید، خطر ریزش کوه، وقوع سیلاب، بارش برف، خواب‌آلودگی و … ) خود را به اولین کمپ امدادی،‌ استراحت‌گاه، پایگاه نوروزی و … برسانید و تا عادی شدن وضعیت از حرکت خودداری کنید. ۲۵ . اگر به هر علت در جاده به ویژه در بزرگراه‌‌ها ناچار به توقف می‌باشید، باقراردادن علائم ایمنی (مثلث شب رنگ) رانندگان دیگررا از حضور خود مطلع نمایید. ۲۶ برای حفظ ایمنی و پیشگیری از بروز حوادث رانندگی همواره با سرعت‌مطمئنه رانندگی کنید، سرعت غیر مجاز یکی از عوامل اصلی ایجاد حوادث رانندگی و بروز تلفات جبران ناپذیر ناشی از آن است. ۲۷ . برای توانایی در مهار و کنترل موقعیت‌های خطرناک خودرو، همواره فاصله ‌ایمن را با خودرو مقابل رعایت نمایید. ۲۸ . پس از هر دو ساعت رانندگی، از خودرو پیاده شوید و با انجام حرکات نرمشی از بی‌حس شدن اعضای بدن جلوگیری کنید. ۲۹ . هنگام رانندگی حتما کمربند ایمنی را ببندید. زیرا وسیله کارآمدی است که نقش مهم آن در کاهش ضایعات نخاعی و آسیب‌های ناشی از حوادث رانندگی، به اثبات رسیده است. ۳۰ . قبل از حرکت کمربند ایمنی را به همراهانتان یادآوری نمایید. ۳۱ . یک راننده ماهر باید به همه جوانب دید داشته و با کمک همه حواس خود رانندگی کند تا خطای دیدش کم شود. ۳۲ . در شرایط بیماری، استرس، نگرانی و عصبانیت و خواب آلودگی، برای حفظ‌جان خود و همراهانتان، به هیچ عنوان رانندگی نکنید. ۳۳ . هنگامی که قصد رانندگی دارید از مصرف داروهای آرام‌بخش و خواب‌آور خودداری نمایید. ۳۴ . برای حفظ ایمنی خود و اعتلای فرهنگ رانندگی، اصول و قوانین رانندگی را بدانیم و به نحو شایسته به آن عمل نماییم. ۳۵ . شدت حوادث ناگوار رانندگی و خسارات ناشی از آن رابطه مستقیمی با سرعت غیر مجاز خودرو دارد. ۳۶ . سرعت بالای خودرو، حرکات جانبی را تحت تأثیر قرار داده(چرخهای عقب) و سبب غیر قابل کنترل شدن خودرو می‌گردد. ۳۷ . توجه دقیق یک راننده به نکات ایمنی، حافظ جان خود و سرنشینان خودرو است، از انجام رفتارهای پر‌خطر مثل نقض قوانین، سهل‌انگاری، خستگی، عدم تمرکز و خواب‌آلودگی، سبقت بی‌جا، صحبت و بحث با سرنشینان و پاسخگویی به تلفن همراه خودداری نمایید. ۳۸ . رانندگی یک کار پرهیجان، پرمخاطره و غیر قابل پیش‌بینی است، اگر سابقه بیماری قلبی دارید برای حفظ ایمنی و سلامت خود و دیگر همسفران، از رانندگی خودداری نمایید. ۳۹ . قدرت بینایی انسان در شب، یک ششم روز است، از مهم‌‌ترین اصول اساسی در رانندگی، دقت در صحیح دیدن و دیده شدن است. ۴۰ . در صورتی که می‌خواهید از سرعت خود بکاهید، به آرامی از ترمزها استفاده کنید تا چراغ‌های ترمز روشن و رانندگان پشت سر، از کم شدن سرعت شما آگاه شوند. ۴۱ . در هوای مه‌آلود، به چراغ‌های عقب خودرو جلویی، اعتماد کامل نداشته باشید. ۴۲ . در صورت مه‌آلود ‌بودن جاده، چراغ‌های مه‌شکن خودرو را روشن و سرعت خود را کم کنید. ۴۳ . اگر خودرو شما در برف، قادر به حرکت نبود، گاز ندهید، زیرا باعث عمیق‌تر شدن محل فرورفتگی چرخ‌‌ها می‌شود. ۴۴ . در هوای برفی و بارانی از ترمز نمودن‌‌های بی‌موقع و انحراف ناگهانی خودرو، خودداری نمایید. ۴۵ . هنگام رانندگی در شب برای حفظ ایمنی خود و خودروهایی که از روبرو می‌آیند، از نور پایین استفاده نمایید. ۴۶ . مراقب باشید، افتادن وسایلی مانند: بطری‌آب، آچار، قفل فرمان و… زیر پای راننده یا زیر پدال، باعث ازکارافتادن ترمز خودرو نشود. ۴۷ . ورود به شانه خاکی جاده با سرعت بالا، مساوی با انحراف و چپ شدن خودرو است. ۴۸ . اگر بوی داغ‌شدن لنت ترمزها به مشام رسید، در جای أمنی توقف‌ نمایید تا به آرامی خنک شوند. ۴۹ . برای اینکه در سطوح لغزنده زیاد از ترمز استفاده نکنید، با سرعت مطمئنه حرکت نمایید. ۵۰ . فاصله مجاز و ایمن خودرو از دیگر وسایل نقلیه هنگام بارندگی، دو برابر فاصله آن در روزهای صاف و آفتابی است. ۵۱ . در مسیر حرکت به تابلوهای هشدار دهنده و خطوط وسط و کنار جاده توجه کنید. ۵۲ . قبل از هرگونه تغییر مسیر یا سرعت، حتماً از چراغ راهنما استفاده کنید. ۵۳ . در هنگام رسیدن به ورودی‌های شهر و روستا، همیشه سرعت خودرو را کاهش دهید. ۵۴ . به جز در مواقع ضروری، هنگام رانندگی از نور بالا استفاده نکنید، نور بالای خودروی شما به شدت قدرت دید راننده مقابل را کاهش می دهد و سبب تغییر مسیر، انحراف خودرو و برخورد ناگهانی می‌گردد. ۵۵ . بلافاصله علائم هشدار‌دهنده را برای رانندگان عبوری برقرار نمایید و ۱۰۰ متر قبل از محل تصادف، جاده را سنگ‌‌چین کرده و دیگر رانندگان را از وضعیت موجود مطلع نمائید. ۵۶ . اگر خودرو شما لیز‌خورد، بدون ترمز‌گرفتن، پدال گاز را رها کنید و با خونسردی فرمان را در جهت حرکت خودرو بچرخانید تا خودرو به طور مستقیم در مسیر صحیح قرار‌گیرد، تا زمانی که خودرو به حالت مستقیم در‌نیامده از دنده‌سنگین‌تر استفاده نکنید. ۵۷ . در شرایط خاص (تغییرات جوی نامناسب و تاریکی جاده‌ها) که شما دید و احاطه کامل به اطراف ندارید، با رعایت ایمنی دیگر خودروها از نور بالا استفاده نمایید. ۵۸ . هنگام کولاک و بوران تا حد امکان از رانندگی در نواحی کوهستانی پرهیز کنید. ۵۹ . در هنگام رانندگی با تلفن همراه صحبت نکنید. ۶۰ . مقررات را رعایت کنید و به قوانین رانندگی احترام بگذارید. ۶۱ . برای پیشگیری از تصادفات رانندگی از ترمزهای بی مورد اجتناب کنید. ۶۲ . در هنگام سیلاب و باران شدید در سطح جاده، با دنده های سنگین رانندگی کنید. ۶۳ . تفاوت زمان رسیدن به مقصد با سرعت غیرمجاز و سرعت ایمن، کمتر از ۱۰ تا ۲۰ دقیقه است، برای این فرصت زمانی ناچیز،حق زندگی را از خود و دیگران نگیریم. ۶۴ . نحوه صحیح خروج مصدوم از داخل خودرو را فرا بگیرید و در مواقع حادثه به همان شیوه عمل نمایید. ۶۵ . کبریت، فندک و وسایل آتش زا از دسترس کودکان دور نگه دارید. ۶۶ . در صورتی که به خودروها یا عابران اخطاری می‌دهید علایم باید واضح و به‌موقع باشد تا وقت کافی برای عکس‌العمل مناسب داشته باشند. ۶۷ . هنگام بروز تصادف‌های شدید، اولین اقدام خروج همه افراد ازداخل خودرو است. ۶۸ . هنگام حوادث، از قسمت های هموار جاده عبور کنید و به محل هایی که امکان فروریختن آنها وجود دارد، نزدیک نشوید. ۶۹ . در جاده‌های خلوت به شگردهایی که سارقین خودرو برای فریب شما به کار می‌برند، آگاه باشید. ۷۰ . اولین اقدام در برخورد با خودرو تصادفی، خاموش‌‌کردن موتور خودرو، سنگ چین چرخ‌ها، گذاردن دنده در مخالف جهت شیب، کشیدن ترمز دستی و برداشتن سرباتری خودرو است. ۷۱ . چنانچه در سطح جاده بنزین، روغن، گازوئیل و مواد لغزنده ریخته شده با ریختن مقداری خاک یا شن روی جاده، موقعیت تصادف را ایمن کنید. ۷۲ . اگر موتور اتومبیل شما آتش گرفت و شما خیلی زود متوجه شدید، موتور را خاموش کنید و با احتیاط کاپوت را به اندازه قراردادن سرشلنگ اطفا حریق باز نموده و با کمک کپسول اطفا حریق آتش را خاموش کنید. ۷۳ . به هیچ وجه مصدوم مشکوک به آسیب ستون مهره‌ها را جابجا نکنید. ۷۴ . خونسردی اولین گام مقابله با حوادث است. ۷۵ . تلاش کنید در اسرع وقت آموزش کمک‌های اولیه را فرا بگیرید. ۷۶ بیایید با پیشگیری بهنگام از حوادث، خطرها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۷۷ . در شعب و مراکز جمعیت‌هلال‌احمر کمک‌های اولیه را فرا بگیرید. ۷۸ . در هنگام وقوع حوادث، به کودکان، سالخوردگان و افراد ناتوان کمک کنید. ۷۹ . همیشه برای برخورد با حوادث آماده باشیم. ۸۰ . جمعیت هلال احمر می‌کوشد تا فرهنگ خود امدادی را در میان تمام افراد جامعه رواج دهد. ۸۱ . رعایت دستورالعمل‌های ایمنی و امدادی در هنگام حوادث، ضامن سلامتی شماست. ۸۲ . کاهش خطر در گرو افزایش آگاهی و آمادگی شماست. ۸۳ . تدبیر قبل از وقوع از تلخی حادثه می‌کاهد. ۸۴ . با آموزش به موقع، امدادگر خود باشیم. ۸۵ . در زمان سوانح حق تقدم درعبور و مرور،همواره با گروههای امدادی است. ۸۶ . آرامش خود را در زمان سانحه حفظ کنید. ۸۷ . با خود امدادی و فراگیری آموزش های لازم، خسارات ناشی از حوادث را کاهش دهیم. ۸۸ . بیایید با پیشگیری به هنگام از حوادث، خطر ها و عوارض ناشی از آن را کاهش دهیم. ۸۹ . در زمان کولاک در جاده‌ها و خیابان‌ها مراقب سقوط درختان، تیرها و کابل‌های برق باشید. ۹۰ . هنگام بروز حادثه، درصورت حضور امدادگران با نیروهای امدادگر هماهنگ و بدون اطلاعات پزشکی و امدادی از انجام هر کاری خودداری کنید. ۹۱ . با امدادگران و نیروهای انتظامی در امر کمک رسانی همکاری کنید و مانع فعالیت آنها نشوید. ۹۲ . در زمان حوادث،حق تقدم درعبور و مرور،همواره با نیروهای امدادی است. ۹۳ . برای آمادگی و حفظ ایمنی خود و عزیزانتان، خودرو خود را مجهز به «جعبه کمک‌های اولیه و کپسول اطفاء حریق» نمایید. ۹۴ . مراکز امدادرسانی مسیرهای سفر خود را شناسایی کنید. ۹۵ . در کنار رودخانه و زیر درختان چادر برپا نکنید. ۹۶ . اگر ماشین شما در آب هایی گیر کرده که سطح آنها به سرعت بالا می آید فورا آن را رها کنید و به محل مرتفعی بروید. ۹۷ . در زمان رعد و برق شدید از منزل خارج نشوید و به مکان های مرتفع نروید. ۹۸ . پس از وقوع حادثه چنانچه با روش‌های امداد و نجات آشنایی ندارید در این زمینه هرگز اقدام نکنید. ۹۹ . برای آمادگی در برابر حوادث احتمالی سفر برنامه ای برای خانواده خود تهیه کنید. ۱۰۰. برای آموزش و آمادگی کودکان و سالخوردگان در حوادث برنامه ریزی کنید.
کد خبر: ۵۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۸

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مقتدر مظلوم:مطالعه تاریخ و تجربیات رخ داده برای انقلاب های مردمی و ضد استعماری و خصوصا انقلاب اسلامی ایران نشان می دهد  ، استعمارگران آمریکایی  و انگلیسی ، به کمک سرویس های اطلاعاتی و دستگاه ایدئولوژیک خود ، همواره از الگوها و روش های آزموده شده و ثابتی برای دزدیدن این انقلاب ها و ایجاد انحراف در آن ها و نهایتا زمینه سازی برای بازگشت و اعمال سلطه مجدد به کشور مورد نظر با تمرکز بر دو عنصر مردم و مسئولان و انقلابیون استفاده می کنند .در این مطلب  به سه روش ( یک روش عام و دو روش خاص ) اصلی ، رایج ، آزموده شده و موثر آمریکا و انگلیس که مشخصا با محوریت و تمرکز بر مسئولان و کادر انقلابیون طراحی و اجرا می شوند اشاره می کنم :1-   نفوذ در کادر انقلابیون و مسئولان آینده نظامبطور خلاصه این روش از این قرار است که سرویس های اطلاعاتی استعمارگران آمریکایی انگلیسی ، در ماه های منتهی به انقلاب و سقوط سیستم وابسته ( نظیر حکومت شاه ) با براورد این که دیگر عمر این سیستم تمام است ، اقدام به تربیت و آماده سازی عوامل مدنظر خود برای نفوذ در کادر اصلی انقلابیون و مسئولان نظام آینده و اثرگذاری بر نظام آینده می نمایند .در این روش ، در آستانه وقوع انقلاب ها ، عوامل مد نظر تحت بهانه های نظیر ادامه تحصیل به کشورهای اروپایی و آمریکایی منتقل می شوند .این عوامل در این کشورها1.      آموزش های مورد نظر ( هم در حوزه ماموریت های آتی و هم در حوزه تخصص کاری ) را فرا می گیرند ، و برای خود هویت و عنوان علمی و تخصصی می سازند2.      خود را به کادر انقلابیون و رهبران انقلابی خارج از کشور نزدیک می کنند و برای خود کسب اعتبار و هویت انقلابی می کنند .بعد از وقوع انقلاب ها نیز ، در شرایطی که کشور انقلاب کرده به یکباره خالی از نیروهای متخصص رژیم سابق شده و ساختارها و سازمان ها نیاز به عناصر و مدیران متخصص دارد ، این افراد انقلابی به کشور بازمی گردند و با استفاده از تخصص کسب شده ، هویت ساخته شده و کمک سایر عوامل نفوذی ، به سرعت در کادر اصلی انقلابیون و مسئولان رده بالای نظام تازه تاسیس نفوذ و به سرعت رشد می کنند و ارتقا میابند .تجربه های تاریخی نشان می دهد که این افراد در راستای ماموریتشان ، در ابتدای کار و در  آغاز انقلاب ها ، اتفاقا از خود وجهه ای بسیار انقلابی و حتی بعضا افراطی ترسیم می کنند و جز انقلابی ترین افراد شناخته می شوند . اما این وجهه در سال های بعد و بعد از توفیق در نفوذ در رده های بالای حاکمیتی ، کم کم رنگ می بازد و به سمت تجدیدنظر طلبی و ساخت وجهه اپوزوسیونی میل می کند .   2-   جذب و به دام انداختن مسئولان و کادر انقلابیونبه طورخلاصه ، سرویس های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ،  در این روش به دنبال به دام انداختن و اسیر کردن مسئولان و کارد انقلابیون هستند . منظور از به دام انداختن ، ایجاد شرایطی است که در نتیجه ی آن ، فرد مورد نظر همواره برای جلوگیری از افشای  یا برهم خوردن آن ، مجبور به عمل به فرامین سرویس اطلاعاتی دشمن و بازی کردن در پازل مد نظر آن ها هستند.به طور معمول ، بستر اصلی اجرای این روش ، در هنگام سفر و اقامت مسئولان کشور و خانواده هایشان در این کشورها حین ماموریت های کاری یا سفرهای تحصیلی مهیا می شود .هدف سرویس ها نیز بدست آوردن آتو  یا نقطه ضعف از این افراد یا خانواده شان است . شیوه های این بدست آوردن آتو البته بسیار متنوع است ولی روشی که بسیار شایع است و این سرویس ها و تشکیلات یهود محور در آن فوق تخصص دارند ، طراحی سناریوی های غیراخلاقی و استفاده از دام های غیر اخلاقی  و ابزار  زن است که از ابتدای تاریخ تا به الان موفق ترین و موثر ترین ابزار اغوا و جاسوسی خصوصا از سوی یهودیان بوده است .در این روش ، سرویس های اطلاعاتی همواره به مانند شیاطین اقدام به طراحی سناریوهایی می کنند که نتیجه اش لغزش اخلاقی یا امنیتی مسئول و فرد مورد نظر باشد . بعد از رخ دادن این لغزش از سوی فرد مورد نظر نیز ، همین لغزش تبدیل می شود به کلید قفل اسارت سوژه مورد نظر تا انتهای عمرش . !بعد از این لغزش ، فرد مورد نظر بخواهد یا نخواهد مجبور است که تا آخر عمر خود گوش به فرمان سرویس اطلاعاتی آمریکا یا انگلیس باشد و هر دستور و هر فرمانی را اجرا کند و به هر قیمت که شده هرکس را بگمارد و هر رویکرد و تصمیمی را اتخاذ کند تا بلکه مبادا آن ها روزی اسناد لغزش و فساد وی را افشا نکنند و فرد مورد نظر تمام آبرو و حیثیت سیاسی اجتماعی یک عمر خود را به یکباره از دست دهد .این روش نیز از روش های بسیار خطرناک ، موثر ، آسان و بشدت مورد استفاده سرویس های اطلاعاتی شیطان بزرگ و روباه پیر و خصوصا موساد است . منطقا هر چقدر هم میزان حضور و سکونت مسئول و فرد مورد نظر در محیط تحت کنترل سرویس اطلاعاتی فوق ( اروپا یا آمریکا یا دوبی و ترکیه و ... ) بیشتر باشد ، احتمال آلودگی و به دام افتادن از این روش ها نیز بالاتر می رود . از دیگر روش های این حوزه ، می توان به برنامه ریزی سرویس ها بر استفاده از ظرفیت آقازاده ها وخانواده مسئولان ساکن در کشورهای غربی اشاره کرد . هم روش به دام انداختن ، وهم روش اغوا از طرقی نظیر اخذ ویزا و اقامت و بورسیه و موقعیت شغلی و ... برای این گروه مورد اجرا قرار میگیرد که در اکثر موارد نتیجه ی آن در نهایت به همکاری پدر یا همسر مورد نظر  با سرویس کشور دشمن ختم می شود . متاسفانه . 3-   استحاله و تغییر نظام ارزشی و فکری مسئولان و انقلابیون - تربیت مدیران تراز نظام لیبرال دموکراسیاین روش ، روش عامی است که غرب و نظام لیبرال دموکراسی به رهبری آمریکا آن را به طور کلی ، برای تربیت رهبران و کارگزارن آینده کشورهای جهان خصوصا کشورهای غیر همسو و متخاصم پیاده می کند .بستر اجرای این روش نیز مشخصا بستر آموزش و تحصیل در دانشگاه هایی است که عملا نقش کادر سازی برای تربیت مدیران لیبرال ، تکنوکرات و سکولار را برای نظام جهانی مطلوب آمریکا و انگلیس و در واقع شبکه صهیونیسم بین الملل فراهم می کند .نخبگان ، مدیران و انقلابیونی که بدون آمادگی قبلی و با عمق کم اعتقادات ایدئولوژیک مذهبی و با هدف کسب تخصص ، خود خواسته یا هدایت شده وارد این دانشگاه ها می شوند و اما خروجی که در انتها بدست می آید استحاله و تغییر نظام ارزشی این افراد و تبدیل آن ها به مهره های بی جیرومواجبی است که به طور خودکار در کشورهایشان  اراده ، رویکرد ، نظام و طرح های مطلوب نظم آمریکایی – انگلیسی را اجرا کرده و به پیش می برند .این روش ، میان مدت ، آرام و دیربازده است و اما وقتی به ثمر می نشیند حجم و کیفیت تغییرات صورت گرفته به حدی است دیگر عملا کاری از نهادهای انقلابی و امنیتی بر نمی آید .. استحاله که صورت گرفت ، دیگر خود مسئولان تکنوکرات و سکولار و انقلابیون خسته و پشیمان ، کلید کشور را تقدیم استعمارگران سابق می کنند و برای بازگرداندن مجدد آنها به کشور ، از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند . . . پینوشت :1- چه بسا همین الان که در حال مطالعه این متن هستید ، چندین مدیر آینده تراز نظام لیبرال دموکراسی و نظم آمریکایی انگلیسی در حال تحصیل در دانشگاه های کادرساز آمریکایی انگلیسی و مهیا شدن برای تصدی پست های کلیدی سالیان آینده جمهوری اسلامی ایران هستند  . . .2- بسیاری از تحولات ایران و نقش آفرینی های تاریخ ساز افراد را در این بستر نگاه و تحلیل کنید . آنوقت بسیاری از گره های ذهنیتان باز می شود .علت  بسیاری از رفتارها و غش کردن ها و قراردادهای تاریخ ساز و تمایلات ، برایتان روشن می شود .مهره ها از بین نمی روند ، با کناررفتن یکی ، بلافاصله دیگری جایگزین می شود . مهره ها رشد می کنند و حمایت می شوند و  روی کار می آیند تا به وظایف خودشان عمل کنند . و می کنند. . .فتامل یا اولی الابصار . . .
کد خبر: ۵۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۸

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: دولت به جای پاسخ به منتقدان صریح خود، در حال پرونده سازی برای آنهاست.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حجت‌الاسلام حمید رسایی مدیر مسئول هفته نامه 9 دی و نماینده تهران در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، نسبت به توقیف هفته نامه 9 دی واکنش نشان داد. وی در همین زمینه گفت: توقیف هفته نامه 9 دی چیز عجیبی نیست و اتفاقی بود که با توجه به روحیه حاکم بر دولت آقای روحانی توقع آن را داشتیم. در روزهای آینده هم روند قانونی را پیگیری می کنیم و با دفاع مستدل و حقوقی از هفته نامه انشاء الله 9 دی را مجددا منتشر خواهیم کرد و خاری در چشم آنها که عصبانی هستند باقی خواهیم ماند. رسایی ادامه داد: وقتی رئیس دولت در طول عمر یک سال و نیمه خود، بیش از 45 بار با استفاده از الفاظ ناشایست و ادبیات نامناسب، منتقدان خودش را خطاب می کند و به جای پاسخگویی به منتقدان تلاش می‌کند تا با تخفیف آنها از میزان تأثیر انتقاداتشان کم کند، توقیف یک هفته نامه از سوی وزارت ارشاد این دولت عجیب است؟ هنوز جای شکرش باقی است که این دولت کم تحمل اجازه می دهد تا منتقدانش نفس بکشند. وی در خصوص دلایل توقیف هفته نامه 9 دی گفت: هنوز به صورت مکتوب چیزی به ما ابلاغ نشده اما بر اساس آنچه معاونت مطبوعاتی ارشاد اعلام کرده «شائبه توهین به امام راحل» یکی از دلایل توقیف عنوان شده که البته دلیل مضحکی است آن هم از طرف کسانی که در برابر توهین به ولایت امیرالمومنین یا توهین به رسول خدا خودشان را به ندیدن می زدند. مدیر مسئول 9 دی اظهار داشت: دست اندرکاران هفته نامه 9 دی که بنده کوچکترین آنها هستم همگی از نیروهای ارزشی مطبوعات هستند که به امام راحل عشق می ورزند برای همین هم همواره این رسانه مورد کینه دشمنان امام و رسانه های بیگانه بوده است و دنباله های داخلی آنها برای حذفش جشن می گیرند. رسایی افزود: دولت در حالی به بهانه «شائبه توهین به امام» یک رسانه منتقد خود را توقیف می کند که برخی از توهین کنندگان به شخص امام راحل و مبانی آن رهبر عظیم الشان در بخش هایی از بدنه دولت در رفت و آمدند و حتی این افراد از وزارت ارشاد جایزه می گیرند تا جایی که اخیرا به یکی از توهین کنندگان به رهبر معظم انقلاب که از اقوام معاون مطبوعاتی است، در وزارت ارشاد مسئولیت داده شد. این فرد که نتوانسته بود کتاب توهین‌آمیز خود را در ایران به چاپ برساند، کتابش را در خارج از کشور منتشر می کند. مدیر مسئول 9 دی درباره دلیل دیگری که برای توقیف 9 دی ذکر شده گفت: یکی از دلایل یادداشت های 9دی در نقد عملکرد وزارت خارجه در موضوع هسته ای بوده است که ما نسبت به انتقادات فنی و دلسوزانه خود از روند مذاکرات هسته ای و توافقنامه ژنو افتخار می کنیم به طوری که امروز بعد از گذشت یک سال و چند ماه از امضای این توافقنامه ژنو، صحت و قوت نقدهای 9 دی و چند رسانه منتقد دیگر بر همگان روشن شده است. رسایی اضافه کرد: دولت به جای پاسخ به منتقدان صریح خود، در حال پرونده سازی برای آنهاست به طوری که از نمایندگان منتقد مجلس شکایت می کند و رسانه های منتقد را توقیف یا به دادگاه ارسال می کند. مدیر مسئول 9 دی گفت: اگر معاونت مطبوعاتی وزیر ارشاد در ادعای خود صادق است، صوت جلسه امروز هیأت نظارت بر مطبوعات را منتشر کند تا معلوم شود که دلیل اصلی توقیف 9 دی چه بوده، چرا آقای جنتی در جلسه امروز صبح عصبانی بوده و اعلام کرده 9 دی باید توقیف شود و هر هزینه ای هم دارد، داشته باشد. وی گفت: هیأت نظارت بر مطبوعات که اکثر اعضای آن از دولت یازدهم هستند، هنوز بعد از گذشت پنج ماه درباره فضاسازی چند رسانه منتسب به دولت در خصوص اسیدپاشی به صورت نظام اسلامی و همنوایی با رسانه‌های بیگانه توضیحی نداده اما برای توقیف 9 دی، بولتن تهیه کرده و به جلسه هیأت نظارت برده است بعد مراجع عظام تقلید را افرادی معرفی می کند که تحت تأثیر بولتن به روند غلط فرهنگی ارشاد تذکر می دهند. نایب رئیس کمیسیون اصل 90 گفت: عصبانیت آقایان از پیگیری موضوع استیضاح وزیر ارشاد توسط بنده در مجلس است در حالی که این وظیفه نمایندگی بنده است و ربطی به هفته نامه 9 دی ندارد، نمی دانم چرا این را به آن ربط داده اند. رسایی ادامه داد: بر اساس تماس تلفنی یکی از اعضای دولت در شب گذشته، عصبانیت آقایان از تیتر اول 9 دی در هفته جاری است که به پیگیری موضوع جیسون رضائیان و کمک کلیدی بابک زنجانی به ستاد انتخاباتی بنفش اختصاص داشت و کسی حاضر به پاسخگویی درباره آن نیست بلکه به جای پاسخگویی، فحاشی می کنند. نماینده تهران همچنین خاطرنشان کرد: تیتر هفته آینده 9 دی هم به موضوع پرونده مهدی هاشمی و گزارشی از اسنادی که توسط وی در سال 88 در جاده تلو لواسان سوزانده شده بود اختصاص داشت که ظاهرا برای جلوگیری از انتشار آن چنین برخوردی صورت گرفت اما بنده و دوستان دیگر سانتریفیوژ نیستیم که با پلمب و توقیف و قفل و بند دهانمان بسته شود بلکه دولت باید پاسخ انتقادات را بدهد و مطالبات مردم را بی جواب نگذارد. رسایی افزود: از این به بعد تا رفع توقیف 9 دی، بوسیله رسانه های دلسوز دیگر یا در سایت شخصی ام یا در شبکه های مجازی ای که دارم، این مطالبات را  دنبال و اطلاع رسانی می کنم.
کد خبر: ۵۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفت‌وگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم. * در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار به‌نام اصفهان بود. * در کدام محله تهران زندگی می‌کردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانه‌ای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر می‌کنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانی‌ام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم. * پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم. * دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ هم‌بازی‌ای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظه‌کار بودند. * به لحاظ سیاسی؟ – از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی می‌گذاشت و در آن را قفل می‌کرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر می‌کنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامه‌ای هم در خانه ما پیدا نمی‌شد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمی‌دادند. * با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچ‌کس را نمی‌دادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه می‌رفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایش‌های شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر می‌شدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت می‌کرد. من نیز برای بعضی سخنرانی‌هایم به هر طریق ممکن از کتاب‌های مرحوم شریعتی استفاده می‌کردم. در آن مقطع کتاب‌های زیادی می‌خریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت. * در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آل‌احمد، مرحوم شریعتی، گروه‌های اسلام‌خواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروه‌ها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچ‌کدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک می‌کرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایش‌های سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب می‌گرفتم و می‌خواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی می‌آمدند، اما من هیچ‌گاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاه‌های متدین را مطالعه می‌کردیم. همچنین کسانی که سیاسی‌تر بودند کتاب‌های مرحوم آقای طالقانی را می‌خواندند. به خاطر ندارم دیدگاه‌های ملی‌گرایان در آنجا رواج داشته باشد. * گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتاب‌های سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه می‌کردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت می‌کرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیه‌ای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردند. بنده نیز به منزل ایشان می‌رفتم و از طرف دیگر در جلسات بچه‌های انقلابی نیز شرکت می‌کردم. بنابراین فکر می‌کنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم. * چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت می‌کردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیک‌تر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم می‌گفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد. * پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلم‌های مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او می‌شد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانواده‌ام اصرار می‌کردم. * یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم. * چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که می‌خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. * و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدام‌یک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر می‌کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدی‌مان مصادف با شب‌های احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند. * به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکایی‌ها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانی‌ها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل می‌دادند. هر جایی که می‌رفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس می‌کردم. فارغ از گرایش‌های مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبت‌نام کردم به اندازه کافی دانش‌آموز ایرانی وجود داشت. * از ملیت‌های دیگر هم بودند؟– چینی‌ها هم بودند. عرب‌ها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانی‌ها جو غالب را تشکیل می‌دادند. در مجموع در طول دوران دانشجویی‌ام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت می‌توانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود. * پس می‌دانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکایی‌ها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکایی‌ها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب می‌شناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی می‌کنند، اسم غذاها و ادویه‌ها را به انگلیسی می‌دادند اما من و هسمرم هنوز نمی‌دانیم. * چون رستوران کم می‌رفتید؟– به رستوران مسلمان‌ها می‌رفتیم یا به رستوران‌هایی که ماهی یا سبزیجات سرو می‌کردند. به خانه آمریکایی‌ها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم. * یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار می‌کنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بوده‌ام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحت‌تر هستم. * رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متن‌هایم را با کامپیوتر تایپ می‌کردم. * در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقه‌مند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب می‌نوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر می‌گفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام می‌دانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقی‌ای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش می‌شد، می‌گفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش می‌کردیم. برخلاف فرزندانم، هیچ‌گاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو می‌نوازد. پسرم نیز سنتور می‌زند. * آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشته‌ای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ای‌کاش کامپیوتر می‌خواندید و در شرکتی کار می‌کردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر می‌گذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشته‌ای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر می‌کنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر می‌کنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمی‌کنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچ‌گاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکرده‌ام. ماشین یا خانه‌ای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران می‌دیدند و هم از طرف دوستان خودمان. * نمی‌دانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیده‌اید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود می‌بینید؟ می‌توانید با آن شخصیت شباهت‌هایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کرده‌ام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است. * و تفاوت‌های شما با حاجی واشنگتن؟– فکر می‌کنم بقیه ویژگی‌های او، جزو تفاوت‌هایمان باشد. * در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر می‌دانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کرده‌اید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری می‌دانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاش‌هایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستی‌های مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بسته‌ام.
کد خبر: ۵۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

درحالی که هنوز ۲ ماه تا پایان سال باقی مانده اما باخبر شدیم که اغلب بانک ها به شعب خود دستور توقف پرداخت تسهیلات را داده اند و عملاً متقاضیان دریافت تسهیلات باید چند ماه منتظر بمانند
کد خبر: ۵۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹

معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد گفت: در زمان اسارت وقتی هر روز سرباز عراقی به جای آب دادن آن را روی صورتم می ریخت به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و از طریق ایشان این سرباز اصلاح شد
کد خبر: ۵۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۴

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو است. باربر ، حمّال و نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند.  امّا کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه، روح بلندی وجود دارد، صاحب مقامی رفیع که ملازم و همنشین حجّت یگانه خداوند، واسطه فیض زمین و آسمان، حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)گردیده است. مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی 1309 ه.ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است، حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان نقل گردیده است. نوشتار زیر، داستان این حکایت است: نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود. چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد.    هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود. در همین بین، ناگهان چشمم به میرزا حبیب، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟!  چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! ... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »كشيكچي کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم. به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!» میرزا حبیب، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست، گفت: «قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.» با کنجکاوی و تعجب گفتم: «بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.» میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد:  « همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است  احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم.   شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم. در آن حال، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: «چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: «اگر سببی غیر از این دارد بگو.» چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم. در این هنگام دیدم، حضرتش فردی بنام «هالو» را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم.   حضرت رو به او نموده فرمودند: «اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.» آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند. آن شخص، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «درست ببین، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای.»   من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم. هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام.    مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج،  در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: «از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد. روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین، ناگاه هالو، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و از من خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن، نزد من آمد و آهسته گفت: «آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم.» آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم، نه دیرتر و نه زودتر.  تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر او را در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود. صبح با خود گفتم خوب است ساعتی زودتر به ملاقات هالو بروم تا با او درباره مولایمان و راز و رمز ارتباطش با امام زمان (عج) گفتگو کنم. به آدرسی که داده بود رفتم، اما اثری از منزل هالو و نشانه هایی که گفته بود نیافتم. ساعتی جستجو کردم تا سرانجام در همان ساعتی که وعده کرده بودیم ، منزلش را یافتم.» میرزا حبیب در حالی که بشدّت منقلب شده بود و اشک از دیدگانش جاری بود، آه بلندی کشید و با صدایی لرزان ادامه داد:  «وقتی خود را پشت درب خانه هالو یافتم، آماده در زدن شدم که ناگاه دیدم درب خانه باز شد و سید بزرگواری غرق نور با عمامه ای سبز بر سر و شال مشکی به کمر از خانه هالو خارج شد و هالو نیز شتابان به دنبال او از خانه بیرون آمد در حالی که بشدت ادب می کرد و تواضع و احترام فوق العاده ای نثار آن جناب می نمود. در آن حال صدای هالو را می شنیدم که می گفـت: «سیدی و مولای! خوش آمدید، لطف فرمودید به خانه این حقیر تشریف فرما شدید... » هالو تا انتهای کوچه آن سید بزرگوار را بدرقه کرد و بازگشت. مقابلم که رسید، آثار شعف و شور زایدالوصفی را در سیمایش مشاهده کردم. سلام کردم و با حالتی آمیخته از بهت و حیرت از او پرسیدم: «هالو! او که بود؟» چهره اش دگرگون شد و پاسخ داد: «وای بر تو!! مولا و صاحب خود را نشناختی؟!!.... او سرور و مولایم، حضرت حجت ابن الحسن (عج) بود که در واپسین روز عمرم، لطف فرموده و به دیدار نوکر خود آمده بود....» آن گاه مرا با خود به داخل خانه اش برد و چنین گفت: «از شما می خواهم فردا به ابتدای بازار بروی و دو ساعت مانده به ظهر، حمال ها و کشیکچی ها را با خود به این خانه بیاوری. درب این خانه باز خواهد بود و وقتی به آن وارد می شوید ، من از دنیا رفته ام. کفنم را به همراه هشت تومان پول آماده کرده و داخل صندوق گوشه اتاق گذاشته ام. آن را بردار و خرج کفن و دفنم نما و در قبرستان تخت پولاد به خاکم بسپار....!! »   با شنیدن این سخنان ، تأثّری عمیق بر جانم نشست. مات و مبهوت از آنچه دیدم و شنیدم، با جناب هالو، وداعی سخت و حسرت آلود نمودم و خانه اش را ترک گفتم. امروز صبح به بازار رفتم و دوستان و رفقای حمّال و کشیکچی هالو را خبر کردم و با هم به سمت منزل هالو به راه افتادیم، بی آنکه طبق خواسته جناب هالو، کس دیگری را با خبر سازم. در ساعت مقرّر به منزلش رسیدیم، در حالی که درب خانه باز بود و همانطور که خودش دیروز خبر داده بود، روح از بدنش مفارقت کرده و در اتاق، رو به سمت قبله آرام گرفته بود. درب صندوقی را که گوشه اتاق بود گشودم و داخل آن کفنی دیدم با هشت تومان پول که در آن نهاده شده بود. جنازه او را غریبانه برداشتیم و اکنون طبق وصیّت او سوی قبرستان تخت پولادش می بریم....» صحبت های میرزا حبیب که به اینجا رسید، با صدای صلوات تشییع کنندگان که تعدادشان از عدد انگشتان دست فراتر نمی رفت، متوجه شدم که کار غسل و تکفین میت تمام شده است. حالت عجیبی داشتم. بغض سنگینی در گلویم نشسته بود و از اینکه تاکنون از وجود امثال هالو در اطراف خویش بی خبر بوده ام، در وجود خویش احساس شرمساری می کردم. بی اختیار میرزا حبیب را در آغوش گرفتم و چشمان او را که لیاقت دیدار مولا و صاحبمان، حضرت ولی عصر (عج) را یافته بود، غرق بوسه خویش کردم.   چیزی نگذشت که تابوت جناب هالو دوباره بر دستان اقلیت تشییع کننده بسوی آرامگاه تخت پولاد روانه شد. خود را به زیر تابوت آن ولیّ خدا رساندم و با چشمانی اشکبار او را تا تخت پولاد مشایعت کردم. دلم می خواست، پرتوی از نور معرفت یکی از عاشقان و دلباختگان ملازم و همراه حجّت خدا، وجودم را روشن سازد.   مراسم تدفین جناب هالو که تمام شد، دیدم میرزا حبیب تاجر که تا همین جا نیز سوز و بی قراری بی اندازه اش در فراق هالو، حاضران و تشییع کنندگان اندک او را که همگی از دوستان و همکاران او بودند به حیرت وا داشته بود، طاقت از کف داد و خود را بر خاک مزار او انداخت، در حالی که با صدای بلند می گفت: «ای مردم! هیچ کدام از شما او را نشناختید!... او یکی از اولیای خدا و از ملازمان امام زمان (عج) بود....» و در آن هنگام کسی از حاضران جز من، راز سوز و گداز بی اندازه میرزا حبیب را نمی دانست. صبح فردای آن روز، میرزا حبیب به سراغ من فرستاد تا به مسجد بازار بروم. من که هنوز مبهوت ماجرای دیروز و حکایت میرزا حبیب و هالو بودم، بی درنگ خود را به مسجد رساندم. دیدم جمع زیادی که اکثر آنها از حاجیان کاروان حج امسال و همسفران میرزا حبیب بودند در مسجد جمع شده اند. چشم میرزا حبیب که به من افتاد جلو آمد و گفت: «می خواهم راز شگفت انگیز سفر حج خود را با همسفریان و هم کاروانیان خویش در محضر مبارک آیت الله چهارسوقی فاش نمایم و پرده از چهره غریب و گمنام چناب هالو بردارم.» لبخند رضایتی به نشانه تأیید از خود نشان دادم و سپس در معیّت میرزا حبیب و دیگر همسفران او عازم بیت آیت الله سید محمد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات شدیم. در منزل آیت الله روضاتی (چهار سوقی) همهمه و شور و حال عجیبی بود. میرزا حبیب تاجر، در حالی که ردای مشکی بر تن داشت و مصیبت زده ای را می مانست که نزدیک ترین فرد زندگیش را از دست داده است، با صدایی لرزان و گریان، حکایت عجیب و شگفت انگیز سفر حج خود و ماجرای عنایت حضرت صاحب الأمر (عج) بواسطه جناب هالو را برای حضرت آیت الله و دیگر حاضران تعریف می کرد و در این بین صدای گریه و ضجّه مردم، همراه با ذکر یابن الحسن آنها شور و حال عجیبی در بیت روحانی بزرگترین عالم شهر ایجاد کرده بود. سخنان میرزا حبیب که تمام شد ولوله ای وصف ناشدنی در حاضران ایجاد شد و از همه پر سوز و گدازتر، حال خود مرحوم آیت الله روضاتی بود که با شنیدن حکایت میرزا حبیب و جناب هالو، در حالی که اشک شوق از دیدگان مبارکش روان بود، منقلب و پریشان از جای برخاسته و عازم تخت پولاد، محل دفن جناب هالو گردید. موج زیادی از جمعیت، یابن الحسن گویان در حالی که مرحوم آیت الله روضاتی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد بسمت تخت پولاد روانه شدند. لحظه به لحظه بر شمار جمعیت افزوده می شد و طولی نکشید که سیل مشتاقان امام زمان (عج) به قبرستان مقدّس تخت پولاد رسید. مرحوم آیت الله سید محمد چهارسوقی در حالی که بشدت گریه می کرد و پریشان بود، خود را بسرعت به کنار قبر هالو رساند. سپس این عالم ربّانی خود را بر روی قبر جناب هالو افکند و پس از گریه ها و راز و نیازهای فراوان، برخاست و رو به جمعیت فرمود: «مردم اصفهان! در همین جا به شما وصیّت می کنم، هنگامی که مُردم، مرا اینجا کنار قبر هالو دفن کنید. می خواهم وقتی امام زمان به زیارت قبر هالو تشریف می آورند، از روی قبر من عبور کنند و نگاهی هم به قبر من بیندازند.» اکنون سالیان درازی از آن روز می گذرد و مزار مرحوم میرزا حسین کشیکچی ، مشهور به « هالو» در تکیه صاحب روضات تخت پولاد اصفهان ، این خاک تابان و سرزمین ستارگان درخشان علم و عرفان و معرفت ، ملجأ و زیارتگاه عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (عج) است تا روزی که ان شاء الله دل های عاشق و طوفانزده منتظرانش به ساحل آرامش ظهور مبارکش ، اطمینان و سکون یابد. در پایان نکته ای باید خاطرنشان كرد که دسترسی ما به منابع محدود بوده و درباره دیگر شرح حالات این والامقام اطلاع خاصی در دست نمی باشد، لذا اگر افرادی هستند که جزییات بیشتری از سیر و سلوک این بزرگوار می دانند، مطالب و مستندات خود را به اين ايميل ارسال فرمايند: info@rooyeshnews.com
کد خبر: ۵۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

علی مطهری را باید بازنده بزرگ رای اعتماد به وزیر پیشنهادی علوم دانست؛ کسی که ار علی لاریجانی، الیاس نادران و 195 نماینده دیگر و حتی از وزیر محمد فرهادی هم نه شنید تا شاید فکری به حال ولع بی پایان شهرت طلبی اش کند
کد خبر: ۴۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۵

یک نماینده اصولگرای مجلس خطاب به رییس‌جمهور گفت: ما موفقیت شما را موفقیت جمهوری اسلامی و شکست شما را شکست جمهوری اسلامی می‌دانیم و هیچ منتقد دلسوز و ولایتمداری از شکست شما خوشحال نمی‌شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  حجت‌الاسلام حمید رسایی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز (سه‌شنبه) مجلس، اظهار کرد: امروز چهارم آذر و سالگرد توافقنامه ژنو است. سال گذشته وقتی خبر توافقنامه ژنو اعلام شد عده‌ای به دلیل خوش‌بینی نسبت به آمریکا و ایادی‌اش آن را یک پیروزی بزرگ دانستند و جشن گرفتند. رییس‌جمهور محترم در پیام خود به مقام معظم رهبری اعلام کرد که با این توافقنامه حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت‌های بزرگ قرار گرفته و همچنین حقوق هسته‌ای ما به رسمیت شناخته شده، تحریم‌ها برداشته شده و فروپاشی سازمان تحریم‌ها آغاز شده است. وی افزود: هنوز جوهر توافقنامه ژنو خشک نشده بود که آمریکایی‌ها هم حق غنی‌سازی ملت ما را انکار کردند و هم از باقی ماندن تمام تحریم‌ها سخن گفتند و مواضع مسئولان ایرانی را برای مصرف داخلی دانستند. آقای روحانی و آقای ظریف هم این سخنان را رد کردند و لغو تحریم‌ها و تثبیت حق غنی‌سازی را بدیهی دانستند و مواضع آمریکایی‌ها را برای مصرف داخلی دانستند. نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به مذاکرات ایران و ۱+۵ در وین، خاطرنشان کرد: آنچه دیروز در وین اتفاق افتاد یعنی عدم توافق امر تازه‌ای نبود. این عدم توافق از یک سال قبل و یک ساعت بعد از آنچه آن را پیروزی بزرگ می‌نامیدند اتفاق افتاده بود و همه اشکالات به متن ضعیف و مبهم توافقنامه ژنو بر می‌گردد. رسایی اضافه کرد: سال گذشته ما انتقاد داشتیم چرا مذاکرات محرمانه است؟ چرا متن توافقنامه منتشر نمی‌شود؟ الان هم نمی‌دانیم در وین بر چه چیزی توافق شده که آمریکایی‌ها خوشحال و راضی‌اند؟ اکنون یک سال از زمانی که آقای روحانی کلیدشان را با خوش‌بینی در قفل خوی استکباری آمریکا چرخاندند تا این خوی استکباری را تغییر دهند، می‌گذرد اما به جای اینکه قفل باز شود کلید خوش‌بینی و اعتماد به آمریکا شکست؛ بدیهی بود که قفل باز نشود چرا که آمریکا به تعبیر خمینی کبیر گرگ است و خوی گرگی در ذات گرگ است. این نماینده مجلس ادامه داد: یک سال قبل توافقنامه ژنو امضا شد تا تحریم‌ها برداشته شود، به ملت توهین نشود، گرانی‌ها کاسته شود و چرخ کارخانه‌ها بچرخد. اما از زمان توافقنامه ژنو تاکنون ۱۰۰ مورد تحریم جدید داشته‌ایم، توهین‌ها بیشتر شد، سانتریفیوژها پلمپ شد، چرخ کارخانه‌ها ایستاده و گرانی‌ها بیشتر شده است. وی با بیان اینکه آمریکا برای هزارمین بار ثابت کرده به دنبال صلح نیست و نباید به او اعتنا کرد، افزود: امام در آخرین پیام خود به مناسبت هفته بسیج فرمودند من به خلوص بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم مرا با بسیجیان محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که بسیجیم. امام همچنین می‌گوید چه در جنگ و چه در صلح، بزرگ‌ترین ساده‌اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته‌اند. نباید لحظه‌ای از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی (ص) موج می‌زند. رسایی همچنین یادآور شد: رهبر انقلاب سال گذشته دو هفته قبل از توافقنامه فرمودند که من به این مذاکرات خوش‌بین نیستم. ایشان فرمودند من در جزئیات دخالت نمی‌کنم اما فکر نمی‌کنم از این مذاکرات آن نتیجه‌ای که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید لکن پشتوانه‌ای برای ملت ایران است. ما از مسئولین که در جبهه دیپلماسی فعالیت می‌کنند حمایت می‌کنیم اما ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می‌افتد تا بعضی از تبلیغات‌چی‌های مواجب‌بگیر دشمن که از روی مزد و مواجب و ساده‌لوحی می‌خواهند افکار عمومی را منحرف کنند نتوانند. این نماینده اصولگرای مجلس در ادامه خطاب به رییس‌جمهور گفت: ما موفقیت شما را موفقیت جمهوری اسلامی و شکست شما را شکست جمهوری اسلامی می‌دانیم. هیچ منتقد دلسوز و ولایتمداری از شکست شما خوشحال نیست. انتقاد ما به خوش‌بینی شما نسبت به غرب بود. همه حرف ما این است که اکنون نه سانتریفیوژها می‌چرخد و نه کارخانه‌ها و دلیل آن اعتماد به کدخداست به جای اعتماد به خدای کدخدا. وی اضافه کرد: در مقطع فعلی سانتریفیوژها نماد استقلال ماست. ما از شما تشکر می‌کنیم که بعد از عقب‌نشینی‌های غیرقابل دفاع در توافقنامه ژنو امسال در وین دقت کردید و ایستادید. رسایی همچنین گفت: متاسفانه آقای روحانی در یک سال گذشته همواره منتقدین خود را با تعابیری چون بی‌سواد، افراطی، بی‌شناسنامه، ترسو و بزدل خطاب کرد و ما را به جهنم حواله داد. ما منتظر بودیم شب گذشته آقای روحانی از منتقدین عذرخواهی کند اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. وی با اشاره به حضور پدر و مادر شهید احمدی‌روشن در جلسه امروز مجلس، گفت: پدر و مادر شهید احمدی‌روشن امروز تصمیم گرفتند به مجلس بیایند و از مواضع مجلس در موضوع هسته‌ای تشکر کنند، کاش قانون اجازه می‌داد پدر احمدی‌روشن امروز از پشت تریبون مجلس نطق کند، ایشان فرمودند: «آقای رییس‌جمهور ما برای موفقیت شما در تحقق مطالبات رهبری دعا می‌کنیم. دلسوزانه می‌گوییم که به دوستان مصطفی و به جوانان این کشور اعتماد کنید، دوستانی که با تمام وجود به خدای کدخدا اعتقاد دارند». آقای احمدی‌روشن همچنین گفت من وقتی خوشحالی همکاران شهید تهرانی‌مقدم را در شلیک موشک‌های اسرائیل‌زن دیدم سجده شکر کردم و دلم می‌خواست خوشحالی دوستان مصطفی مردم و رهبرم را نیز ببینم.   منبع/ایسنا
کد خبر: ۴۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۴

صبا پارسایی به علت تب شدید و نبود امکانات و پزشک در روستای مشایخ دشمن زیاری و به علت نبود امکانات حمل و نقل خیلی دیر به بیمارستان ممسنی رسید وبا نبود پزشک کشیک 13 ساعت بستری شد و در نهایت دار فانی را وداع گفت. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش خبر نورآباد- شهریار گودرزی: دوسال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت، دست تقدیراو را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.دو سال از پرواز معصومانه اش گذشت، این دوسال را با یاد و بی حضورش چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خونها که از دل چکید و چه اشک ها که بر رخ دوید. هنوز به یادش اشک میریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم. شاید خیلی از مردم این دنیا آمدن و رفتنشان را به عنوان یک حقیقت بپذیرند و زندگی خود را چه خوب و چه بد بگذرانند. ولی در بین همین مردم عده ای هستند که آمدنشان مانند همه است ولی رفتنشان گاهی پر از درد،گاهی پر از امید،گاهی پر از درس و گاهی هم مانند یک دختر دوساله هم درد دارد و هم امید و هم درس. دوسال قبل در تاریخ 1390/08/30ممسنی در سوگ مرگ دختری دو ساله از توابع دشمن زیاری نشستند.صبا پارسایی دختر دو ساله مشایخی دو سال قبل به علت نبود امکانات و همچنین حضور پزشک در این روستا آن چنان مظلومانه از بین مردمش رفت که همه برای او به سوگ نشستند.و این در حالی بود که ممسنی در تولید نخبه زبان زد عام و خاص در منطقه بود.   البته میتوان گفت که این سوگواری برای از بین رفتن شایسته سالاری در بین مسئولان بوده که در آن زمان جدیت در نظارت و خدمت رسانی را با دبدبه و کبکبه های اطرافیان اشتباه گرفته بودند.   ولی هیچ کس نمیداند که نبود پزشک و بدتر از آن کم توجهی مسئولین شبکه بهداشت به تامین نیاز های اولیه یک پزشک در روستا هایی مانند مشایخ را با چه بهانه ای توجیه کند. البته بدتر از این ها توجیه مرگ وجدان در وجود انسان هاست.   بسیار سخت است توجیه نبود امکانات در یک روستا ولی باز مردم این روستا و صبا با این امکانات کم هم گذران زندگی میکردند.ولی نبود پزشک در شب کشیش بیمارستان آن هم در مرکز شهر را با هیچ عذر و بهانه ای نمیتوان توجیه کرد. این موضوع بیانگر این مطلب است که ممسنی در آن وقت به آن درجه از سلامت مسئولیت پذیری مدیران نرسیده بود.   البته یاد صبا در خاطر همه ما ماندگار است و امیدواریم که مسئولین و بانیان اصلی این بی توجهی ها درس هایی را از رفتن این دختر دوساله بگیرند تا دیگر مردم ممسنی و دیگر نقاط شاهد چنین مسائلی نباشند.   گزارش مرگ صبا پارسایی:   اگر چه در هزاره سوم دیگر مرگ مادر و کودک به دلیل نبود مراقبت های بهداشتی معنایی ندارد، اما با همه این اوصاف باز هم در جوامع روستایی و فقیر شاهد این رویداد اسفناک هستیم.   مرگ صبا پارسایی دختر بچه دو ساله از روستای مشایخ دشمن زیاری می تواند گویای این نابرابری در برخورداری از مراقبت های پزشکی باشد.   روستای مشایخ به عنوان مرکز دهستان مشایخ از توابع بخش دشمن زیاری است که در ضلع شرقی شهرستان ممسنی قرار گرفته است. روستایی که تقدیم 21 شهید و صد ها جانباز، رزمنده و اسیر می تواند دلیری و اخلاص این مردم را به تصویر بکشد.   اما چرا این روستا و خیلی از روستا های ممسنی از امکانات اولیه بهداشت ، تغذیه و فضای آموزشی محروم هستند. همه این درد ها می توانند قابل تحمل باشد. اما مرگ دختر بچه بی گناه و معصوم نه تنها قابل تامل و تحمل نیست بلکه نمک بر زخم هم هست.   مادر صبا پارسایی در مورخه 30/8/91 ساعت 7 صبح ، متوجه تب شدید و ضعف دختر بچه خود می شود . هراسان و پای پیاده به امید کمک به سمت درمانگاه روستا که حدود یک کیلومتر از خانه شان دور بود و در بالای روستا قرار داشت راه می افتد، اما غافل از اینکه درمانگاه 5 سال است که سرهم دو ماه پزشکی و یا حتی به ورزی در آن حضور نداشته . بعد از دیدین درمانگاه قفل شده با تشنج دختر بچه اش روبه رو می شود و با مراجعه به خانه بهداشت روستا هم نتیجه ای نمی گیرد.   او برای بردن دختر بچه دوساله خود به نزدیک ترین بیمارستان راهی جز خبر کردن شوهرش که با تراکتور بر سر کار رفته بود نداشت.   ولی چه خبر دادنی، پدر صبا تا به دختر در حال مرگش رسید ساعت حدودا ده شده بود.آنها با خانواده هایی که اتومبیل داشتند تماس گرفتند تا شاید بتوانند سریع صبا را به بیمارستان برسانند.   ولی تقدیر داشت بر کم توجهی تمام کسانی که بانی به وجود آمدن چنین رخدادهایی بودند مهر تایید میزد.   ماشینی در روستا نبود، مادر و پدر صبا همراه دختر بچه خود که در آتش تب می سوخت بر سر راه روستا می ایستند و حدود ساعت 11:30 صبح با التماس یک وانت بار وارد شده به روستا را دربست میکنند و تا روستای سردشت دشمن زیاری می روند تا شاید بتوانند دخترشان را نجات دهند.   خانواده صبا موفق میشوند دختر دوساله خود را به بیمارستان شهر نوراباد برسانند ولی با کمال تعجب شاهد غیبت پزشک کشیک در آن روز میشوند.پزشکی که با رفتن به عروسی و از پشت تلفنپرستاران را راهنمایی و دارو تجویز میکرد.   صبا بعد از 13 ساعت بستری شدن و مبارزه با تب در بیمارستان بدون پزشک مرکز شهرستان ممسنی در صبح روز 1391/09/01به دیار حق شتافت.   پزشک کشیش  برای امضای گواهی فوت صبا به بیمارستان آمد.   به امید اینکه چنین مسائلی تلنگری بر بیداری مسئولان ممسنی باشد. صبا خوابیدی بدون لالایی و قصه              حالا آسوده بخواب بی درد و غصه   دیگه کابوس زمستون نمی بینی         توی خواب گلای حسرت نمی چینی   (روحش شاد و معصومیتش دعا گوی ما باشد). با آرزوی صبر از خداوند منان برای خانواده صبا   با تشکر از طیب پارسایی
کد خبر: ۴۹۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸

مخابرات لیکک مرکز شهرستان بهمئی در کهگیلویه و بویراحمد دچار آتش سوزی شد و بطور كامل در آتش سوخت
کد خبر: ۳۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۶

آوای دنا-سایت خیریه همت نوشت: رسول اکرم(صلی الله علیه و آله): رمز عبور از صراط، صدقه در شب قدر است سلام و خداقوت طاعاتتون قبول این فراخوان برای تهیه هزینه های درمان یک مادر نیازمند است که توسط گروه جهادی فجرصادق تهیه شده است. روستای تنگه تی (روستایی در بخش دیشموک از استان کهگیلویه و بویراحمد ) با انواع محرومیت ها دست و پنچ نرم می کنند. اما مردم روستا و دهیار آنجا گروه را به سمتی خارج از روستا بردند و برای یک خانواده ۷ نفره استمداد طلبیدند که درخانه ای بسیار تنگ و تاریک و پر از چوبهای نیمه سوخته پر زندگی می کنند. این خانه کوچک محل نگهداری۱۱ گوسفند و بز آنها هم هست؛ خانه ای نمور با بوی نامطبوعی که تهوع آور بود و چنان گروه را نگران کرد که نتوانستیم جلو سرازیر شدن اشک هایمان را بگیریم. وقتی که از خانه بیرون آمدیم با زنی که با چوب دستی خود را نگاه داشته بود مواجه شدیم که آن کاشانه را مدیریت می کرد. وقتی که جویای احوالش شدیم متوجه شدیم که مدت هاست زانوی یکی از پاهایش قفل شده است و خود را به سختی حرکت می دهد و این در حالی است که بیشتر کارهای خانه و بسیاری از کارهای سخت را هنوز انجام می دهد و به جز آهی که درونمان را سوزاند هیچ نمی گوید. چند روز بعد با پرداخت هزینه او را به شهر فرستادیم تا به پزشک مراجعه کند و پس از پیگیری از ایشان نامه دکتر را مبنی بر تعویض مفصل زانو که تنها راه درمان ایشان است دریافت کردیم. حالا امروز برای درمان ایشان هزینه ای معادل ۱۵ میلیون تومان لازم است که حدود ۹ میلیون تومان آن بابت خرید پروتز و ۶ میلیون تومان هزینه های بیمارستانی و جراحی می باشد. همت کنید تذکر مهم درصورت عبور کمکها از سقف مورد نیاز صرف موارد بعدی خواهد شد برای شرکت در این امر خیر  اینجا کلیک کنید.
کد خبر: ۳۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۵

بتازگی دستگاهی ساخته‌ شده است که بر روی درِ خانه نصب می‌شود و کاربر را از ورود و خروج افراد و تماس‌گیرنده‌ها باخبر می‌کند
کد خبر: ۳۶۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۳۰