«رسانهها در آمریکا معمولا به مناقشات منطقهای -چه در جنوب سودان باشد، چه سریلانکا و چه یمن- توجه چندانی نشان نمیدهند. سوریه یک استثنای کمنظیر است.»
کد خبر: ۱۴۶۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۴
رونوشت-حسین قدیانی
حضرات، هستهای را که دادند رفت هیچ، اینی هم که به اعتراف خودشان، کدخدا در عمل به مفاد توافق، بدعهد و اهل دبه بوده هیچ، من مات و مبهوت این ادبیاتشان هستم!
کد خبر: ۱۴۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۰
کد خبر: ۱۴۴۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۴
کد خبر: ۱۴۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۰
آوای رودکوف:روزنامه گلف تودی در گزارشی مدعی شد نتیجه بخش نبودن برجام، انتخاب حسن روحانی را برای بار دوم با مشکل مواجه می سازد.
کد خبر: ۹۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
آوای رودکوف: وبگاه آمریکایی در یادداشتی تاکید نمود که آمریکا تا مدتها بهای سنگین حماقتهای خود در قبال ایران را پرداخت خواهد کرد.
کد خبر: ۹۲۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۶
وزیر امور خارجه آمریکا برای یافتن سه تبعه آمریکایی که ادعا می شود در عراق مفقود شده اند، از ایران طلب کمک کرد.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از رویترز،
منابع آگاه از تمرکز آژانس های اطلاعاتی آمریکا بر روی سه گروه شیعی عراق در پی ماجرای ربوده شدن سه تبعه آمریکایی در بغداد، خبر دادند.
منابع اطلاعاتی آمریکا و عراق پیشتر ادعا کرده بودند که اتباع آمریکایی ناپدید شده در بغداد که تعداد آنها به سه نفر می رسد، از سوی یکی از گروه های شیعی وابسته به ایران ربوده شده اند. با این حال واشنگتن احتمال دخالت ایران در این موضوع را با توجه به اینکه هیچ مدرکی دال بر اثبات این ادعا وجود ندارد، رد کرده است.
به ادعای منابع امنیتی آمریکا، دلیل ربودن این سه تبعه آمریکایی اعتراض گروه های شیعی به عدم مشارکت آنها در عملیات آزاد سازی منطقه عمدتا سنی نشین «الرمادی» بوده است.
سه گروه شیعی که واشنگتن مدعی دخالت آنها در ربودن اتباع آمریکایی است، عبارتند از «عصائب اهل الحق»، «کتائب حزب الله» و «سازمان بدر».
در این میان، «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا می گوید که از ایران برای پیدا کردن سه آمریکایی ربوده شده درخواست کمک شده است.
به گفته کری، وی این مسئله را با «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران، در دیداری که روز چهارشنبه در حاشیه همایش اقتصادی داووس داشته اند، مورد رایزنی قرار داده است.
وی در این باره گفت: از ظریف برای هر کمکی که از دست ایران بربیاید طلب استمداد کردم . از او پرسیدم که آیا ایران راهی برای کمک به حل صحیح این موضوع سراغ دارد؟ در مقابل، وی قول مساعد داد که در این باره مشورت کند و هر چه که در توان دارد به کار گیرد.
کری تاکید کرد: ظریف در این باره اطلاعات خاصی که به حل سریع مسئله کمک کند، نداشت.
لازم به ذکر است افراد ربوده شده که تابعیت های عراقی-آمریکای و مصری- آمریکایی دارند، از کارمندان یکی از شرکت های طرف قرارداد با ارتش آمریکا هستند و در روز جمعه هفته گذشته در مسیر عزیمت به فرودگاه بین المللی بغداد، مفقود شده اند.
این سه نفر نخستین آمریکایی هایی هستند که از سال ۲۰۱۱ میلادی- زمان خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق- در این کشور ربوده شده اند.
به گفته یک منبع امنیتی عراق، این سه نفر تنها به دلیل تابعیت آمریکایی شان به گروگان گرفته شده اند و هیچ انگیزه شخصی یا مالی در ربودن آنها دخیل نبوده است.
این نخستین باری نیست که واشنگتن انگشت اتهام خود را به سوی نیروهای شیعی عراق می گیرد. آمریکا از سال ۲۰۰۳ که عراق را مورد تهاجم نظامی قرار داده است همواره با گروه های شیعی که مخالف اشغال این کشور بوده اند، درگیری هایی داشته است.مهر
کد خبر: ۸۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۲
امام جمعه لنده :اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام سلطه در همین مذاکرات هسته ای بهدنبال حذف یک شعار «بیاثر و بیعمل» است؟
کد خبر: ۸۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۸
هنوز چهره آنها از شنیدن این خبر در بهت فرو مانده بود که ضربه آخر نیز زده شد؛ «پلیس نتوانست کاری انجام دهد. هر ٢٧ گروگان کشته شدند.» خبر دهان به دهان میچرخید و بر گسترهاش افزوده میشد اما خارج از دنیای مجازی، کارکنان بازار موبایل ایران گوشیهای خود را میفروختند و از خواندن خبر و دیدن تصاویر آن تعجب میکردند؛ «شایعه» با سرعت شگفتآوری منتشر شده بود. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اعتماد ، صبح دیروز خبری با عنوان «کشته شدن ٢٧ نفر در گروگان گیری بازار موبایل ایران» در شبکههای اجتماعی منتشر شد. شایعهای که تنها چند دقیقه پس از انتشار، پلیس آگاهی تهران بزرگ را به واکنش واداشت. روابط عمومی پلیس پایتخت در همان ابتدا، خبر را شایعهای بیاساس دانست و گفت: «این خبر کاملا کذب است. همه نقاط پایتخت در امنیت کامل است و مشکلی وجود ندارد. ضمن اینکه پلیس با تمام افرادی که با نشر اینگونه مطالب، قصد تشویش اذهان عمومی و شایعهپراکنی داشته باشند برخورد میکند.» چند ساعت پس از تکذیب خبر، اصالت تصاویر آن نیز زیر سوال رفت. هنوز مشخص نیست چه کسانی تصاویر مربوط به مانور پلیس در اهواز و یاسوج و گروگان گیری بانک انصار شوش در سال ٩٢ را به خبر کذب « گروگان گیری در بازار موبایل ایران» دوخته و از آن شایعهای ترسناک ساختهاند. این خبر تنها شایعهای نیست که در ماه گذشته بین میلیونها کاربر شبکههای اجتماعی ایران دست به دست شده است. با جستوجویی کوتاه در شبکههای مجازی میتوان شایعههای ریز و درشتی را یافت که هرکدام در ابتدا نقش یک گلوله کوچک برف را بازی میکنند اما وقتی ذهن مخاطب را در محاصره خود میگیرند، گویی از بالای سراشیبی یک کوه به پایین میغلتند. در ابتدا سرعتشان کند است اما وقتی میلیونها نفر آنها را باور کنند، بر سرعتشان افزوده میشود و به بهمنی عظیم تبدیل میشوند که میتوانند ذهن مخاطبان را دفن کنند. این شایعهها، آب نمیشوند تا زمانیکه از موج تکذیبهای مسوولان نیز بهمنی ساخته و به آنها کوفته شود.شایعه اول؛ قتل قهرمان پرورش اندام ایرانخبر «کشته شدن بابک محمدی، قهرمان پرورش اندام ایران» نیز شایعهای دیگر است که هفته گذشته همراه با تصویری دلخراش در شبکههای اجتماعی منتشر شد. روابط عمومی فدراسیون بدنسازی و پرورش اندام ایران این خبر را تکذیب کرده است. رضا سلطانی، مدیر تیمهای ملی فدراسیون بدنسازی ایران گفت: «فردی به نام «بابک محمدی» جزو قهرمانان پرورش اندام ایران نیست و عکس دلخراشی هم که در این زمینه منتشر شده و در آن فردی با صورتی خونآلود و چاقویی در سر دیده میشود نیز مربوط به علیاکبری نیست و تنها یک تشابه ظاهری سبب انتشار این مطالب و عکسها شده است. واقعا جای تاسف دارد. خود آقای علیاکبری هم از شنیدن این خبرها شوکه و ناراحت شده است». اکنون علی اکبری، قهرمان پرورش اندام، در باشگاه در حال وزنه زدن است تا بر حجم عضلات خود بیفزاید.شایعه دوم؛ ریزش پل صدرچندی پیش تصاویری در فضای مجازی منتشر شد که خبر از ریزش پل صدر تهران میداد. خبر به سرعت دست به دست میشد اما کسی گوشش به حرف آنهایی که میگفتند «ما همین چند دقیقه پیش از روی پل رد شدیم» بدهکار نبود. جلال ملکی، سخنگوی آتش نشانی تهران، در گفتوگویی تکذیب این خبر را اینگونه شروع کرد: «در این چند ساعت ما را کلافه کردهاند، مدام زنگ میزنند که آیا پل صدر ریزش کرده؟ واقعا انتشار این اخبار کذب چه سودی دارد؟» پس از فروکش کردن موج انتشار خبر ریزش پل صدر و تایید شایعه بودن آن، مشخص شد خبر و تصاویر آن مربوط به ریزش یک پل در کیلومترها آنسوتر از مرزهای ایران است؛ پلی در یکی از خیابانهای چین.شایعه سوم؛ مرگ علی دایی و علی ضیا در حادثه مناعلی دایی، فوتبالیست مشهور ایران تاکنون چند بار به دروغ مرده است. هر از گاهی، عدهای او را میکشند و برگههای ترحیمش را در فضای مجازی پخش میکنند. آخرین بار به دو ماه پیش برمیگردد. وقتی حادثه منا رخ داد و مردم ایران در التهاب فرو رفته بودند، خبر رسید که «علی دایی، یکی از کشتهشدگان حادثه است». اما اینگونه نبود. پس از چند روز مشخص شد این «دایی علی دایی» است که در حادثه منا جان خود را از دست داده. عدهای با دست بردن در خبر، شایعهای ساختند و نوشتند: «علی دایی در منا کشته شد.» پیش از آن نیز اخباری مبنی بر کشته شدن علی ضیا، مجری تلویزیون ایران در حادثه منا در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود که محلی از حقیقت نداشت.شایعه چهارم؛ مرگ علی انصاریانتصاویر صورت خونآلودش را در فضای مجازی پخش کردند تا شاید همه، شایعه مرگش را باور کنند. اما او زنده است. شایعه مرگ علی انصاریان، فوتبالیست سابق باشگاه پرسپولیس از یک «پست خالی در اینستاگرام» آغاز شد. او چندی پیش پستی خالی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد تا عدهای همان را دستمایه قرار دهند و به شایعه مرگ بازیکن محبوبشان تبدیل کنند. انصاریان در واکنش به این شایعه در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «ممنون که نگران بودید ولی هنوز نفسی هست.»شایعه پنجم؛ نقشه داعش برای ابتلای مردم به ایدزسردار حسین ساجدینیا، فرمانده نیروی انتظامی تهران تاکید کرده است که هیچ عضو گروه تروریستی داعش در ایران وجود ندارد. با این وجود عملیات انتحاری هفته گذشته این گروه در پاریس، که دستکم ١٧٠ کشته بر جای گذاشت، پای آنها را به بازار شایعات شبکههای اجتماعی ایرانی باز کرده است. خبر ترسناک است: «داعشیها میخواهند در پوشش نیروهای امدادی، برای تست دیابت به در خانهها بیایند و با سرنگهای آلوده، مردم را به ایدز مبتلا کنند.» شایعهای است که این روزها دست به دست در شبکههای اجتماعی میچرخد اما وزارت بهداشت آن را تکذیب کرده و نسبت به آن هشدار داده است. بازار شایعه همیشه داغ است. بعید نیست پس از خواندن این گزارش بار دیگر خبر کشته شدن یک قهرمان یا گروگان گیری در یک پاساژ روی گوشی همراهتان سبز شود. شاید این خبرها نیز شایعه باشد، بهتر است قبل از اعتماد و انتشار آنها کمی درباره اصالت آن فکر کنید...
کد خبر: ۷۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۲
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
رویش نیوز نوشت : درست یک هفته قبل بود که داعش با انجام چندین عملیات تروریستی همزمان در شهر پاریس بیش از 100 نفر را به قتل رساند و شبی بسیار تلخ را برای فرانسه رقم زد. برد تیم ملی فرانسه در برابر آلمان در آن شب خونین، شاید برای سالهای سال تلخترین بردی باشد که فرانسویها تجربه کردهاند. عملیاتهای تروریستی نهایتاً با یک گروگان گیری، دخالت نیروهای امنیتی، کشته شدن عوامل تروریستی و آزد شدن گروگان هایی که هنوز زنده بودند، تمام شد تا شب کابوس بار فرانسه تمام شود.
در همان ساعات ابتدایی پس از این اتفاق موج همدردی با فرانسویها تمام جهان را فرا گرفت و از شخصیتها گرفته تا دولتمردان کشورهای مختلف در پیامهای تلفنی، تصویری، مکتوب، توئیتری و... این جنایت را محکوم کردند. نورپردازی بناهای مختلف در سطح دنیا به رنگ پرچم فرانسه درآمد تا همه جهان عزادار مردمان فرانسوی باشند و تروریستها را محکوم کنند و بگذریم از این حقیقت تلخ که در این میان فراموش میشود جان تمام کودکان سوری و لبنانی و عراقی و هیچکس برای آنها همدردی نمیکند.
این اتفاق در ظاهر یک عملیات تروریستی بوده که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفته است، اما درباره پشت پرده آن گمانهزنیهای بسیاری صورت گرفته است. از جمله اینکه این پشت پرده این اتفاق خود غربیها بودهاند تا با ساختن 11 سپتامبر دیگری بهانه برای انجام اقداماتی فراتر از حملههای هوایی در سوریه پیدا کرده تا بتوانند بشار را از سوریه حذف کنند. تصویب قطعنامهای بر ضد حکومت بشار بدون اشاره به داعش، آن هم در جو به وجود آمده به خاطر عملیات تروریستی داعش که در حال مبارزه با بشار است خود لطیفهای تلخ است که میتواند شاهدی بر این مدعا باشد. در این باره و پیامدهای دقیق این اتفاق و اینکه چه کسانی پشت پرده چنین عملیاتی بودند، زمان قضاوت خواهد کرد، گرچه سناریو بسیار تکراری است.
آنچه در این نوشته به آن خواهیم پرداخت، واکنش قشرهای مختلف در ایران به این حادثه است، از سیاستمدار گرفته تا مردم عادی و روزنامهنگار و مطبوعاتی. اگر در این زمان به آن میپردازیم بدین خاطر است که تب مرده باش و زنده باش های اولیه و شاید تا حدود بسیاری احساسی فروکش کرده باشد و بتوان چند سؤال منطقی و بدون حاشیه مطرح کرد و دغدغههایی را به اشتراک گذاشت. ناراحت شدن از فاجعه پاریس و احساس همدردی کردن با قربانیان حادثه مسئله کاملاً اسلامی است و دل هر انسانی از اتفاق رخ داده در آن شب خونین به درد میآید، پس آنچه در ادامه میآید بهطور حتم در نفی همدردی با قربانیان نیست.
در ابتدا به عملکرد دولتمردان در این خصوص نگاهی بیندازیم؛
رئیس جمهور محترم در همان ساعات ابتدایی این اتفاق طی نامهای از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی کرد و بعد از آن نامهای برای محکومیت حادثه لبنان نوشت که البته 48 ساعت از آن میگذشت. از این مسئله که چرا نزد دولتمردان ما نیز به سبک و سیاق غربیها فرانسه و مردمش مهمتر از لبنان و شیعیانش باشند که بگذریم، به متن پیام رئیس جمهور میرسیم.
رئیس جمهور از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی نمودهاند. سؤالی که پس از خواندن این پیام ذهن را مشغول میکند این است که مگر یکی از اصول دیپلماسی حرکت متوازن و هم سطح در قبال یکدیگر نیست؟ هم دردی با مردم پیامی بسیار خوب و به موقع بود، اما چرا ما باید با دولتی همدردی کنیم که سالهای سال است اصلیترین گروه تروریستی ضد نظام، دولت و مردم ما که سابقه هزاران ترور در ایران دارد را حمایت و به وی اجازه فعالیت آزادانه در فرانسه را میدهد و مطمئن باشید که پس از این هم خواهد داد؟ فیالواقع آیا دیپلماسی صحیح و نه حتی مطابق با معیارهای اسلامی و جمهوری اسلامی بلکه مطابق با معیارهای عمومی دنیا، همدردی با چنین دولتی چنین را مجاز میداند؟ دولت فرانسه در کدام یک از مواردی که ایران قربانی تروریسم بوده است، از دهه 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری گرفته تا همین اواخر ترور دانشمندان هستهای کشور و شهدای مدافع حرم در کنار ما بوده که اکنون ما بخواهیم در کنار آن دولت باشیم؟ همدردی با مردم صحیح است و باید ذکر شود، اما همدردی با دولت فرانسه آن هم از طرف ملتی که بسیاری از جوانان خود را در عملیاتهای تروریستی گروهک منافقین ازدستداده است در کدام دیپلماسی قابلقبول است؟ رئیس جمهور میتوانستند خطاب به اولاند به ملت فرانسه تسلیت بگویند و اینکه ملت ایران در کنار ملت فرانسه خواهد بود. به نظر میرسد تعیین و مشخص کردن ساز و کار برخورد مناسب و مهمتر از آن متناسب با دول غربی از جمله مواردی است که نیاز به بررسی و دقت عمل بیشتری دارد تا در آن گرفتار افراط و تفریط نشویم.
در حوزه رسانه اطلاعرسانی فوری و پوشش اصل و حاشیههای این اتفاق به خوبی در رسانههای ایران انجام گرفت. از سایتهای خبری تا روزنامهها و اخبار صدا و سیما. در این میان برخی رسانهها برای پوشش این اتفاق از تیترهایی استفاده کردند که نقش دولت فرانسه را در حمایت از داعش و تجهیز و قدرتمندتر کردن آن یادآور میشد. مسئلهای که به مذاق عدهای خوش نیامده و آن را توهین به ملت فرانسه دانستند. اینکه اروپا و دولت فرانسه بخواهند با فرار به جلو نقششان را در به وجود آمدن و یا حداقل قدرتمند شدن داعش فراموش کنند، طبیعی است، اما آیا ما نیز باید خود را به فراموشی بزنیم؟ یادآوری این نکته که دولت فرانسه اکنون دارد دستپخت خود را در چند سال جنگ افروزی در سوریه میچشد تیتری غیر انسانی به شمار میآید؟ هیچکسی از اتفاقات فرانسه خوشحال نیست، اما چه زمانی برای تذکر این نکته که آنچه در فرانسه رخ داده است، تنها گوشه کوچکی از وضعیتی است که عراق و سوریه 5 سال است به خاطر قدرتطلبی غرب و عربهای همپیمان آن با آن درگیرند، مناسبتر است؟ و نکته جالبتر اینجاست که کسانی که میگویند مگر همدردی هم دستورالعملی است که حتماً باید قبل از فرانسه با لبنان همدردی کرده باشیم، دیگران را به خاطر عدم همدردی با فرانسه شماتت میکنند؟ چنین تفسیری از تیترهای روزنامهها درباره آن واقعه که کاملاً کژاندیشی است و خلاف واقع، اما حتی با فرض درست بودن چنین تفسیری چطور عدهای را به خاطر آنچه خود انجام میدهند، ملامت میکنند؟
اما در حوزه واکنشهای مردمی حرف بسیار است و ظرفیت این نوشتار کم. لذا به طرح یک سؤال بسنده میکنیم:
اولین قدم، جامعهشناسی مردمی است که حاضرند برای کشتهشدگان فرانسوی جلو سفارت فرانسه شمع روشن کنند، اما سراغ مادران، همسران و کودکهای چند روزه و چند ماهه مدافعان حرم را نمیگیرند و بر سردر منزل آنها شمعی روشن نمیکنند. بحث بر سر انتقاد از این گروه نیست، فیالواقع چنین اتفاقی احتیاج به بررسی دقیق دارد که چه ریشهها و دلایلی میتواند یک جماعتی را آنچنان از خود بیگانه و نسبت به دیگران مهربان کند؟ البته بررسی دقیق و جامعه شناسانه و نه دلایل دمدستی از این قبیل که سوگواری برای مردم لبنان و سوریه چون مسلمانند، داخلی به حساب میآید و برای اینکه نشان دهیم ما چقدر ضد تروریسم هستیم باید برای فرانسویها که مسلمان نیستند سوگواری کنیم. این دلایل بیش از کمک، مسئله را مضحک میکنند. دقت شود که سوگواری برای مردمان فرانسه هیچ اشکالی ندارد و کسی هم نمیتواند و حق ندارد اعتراض کند که چرا عدهای پشت درهای بسته سفارت فرانسه شمع روشن کردهاند، اما این سؤال که چرا این شمعها نه قبل و نه بعد از این حادثه بر در خانههای شهدای مدافع حرم روشن نمیشود، جواب میطلبد. شاید نتوانیم اعتراض کنیم اما حق داریم که این رفتار و این تبعیض را بهت زده بنگریم.
کد خبر: ۷۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
یک عضو گروه داعش در نوار ویدیو اعلام کرد که درصدد انتقام جویی از باراک اوباما در تلافی به عملیات نیروهای ویژه آمریکا در عراق که منجر به آزادی 70 گروگان عراقی شد، می باشد.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
یک عضو گروه داعش در نوار ویدیو اعلام کرد که درصدد انتقام جویی از باراک اوباما در تلافی به عملیات نیروهای ویژه آمریکا در عراق که منجر به آزادی 70 گروگان عراقی شد، می باشد.
پایگاه خبری "دیلی میل" نوشت؛ در این نوار ویدیویی داعش که در آن گردن 4 تن از پیمشرگ های کرد از تن شان جدا می شود، یک عنصر داعش در حالیکه صورت خود را پوشانده، می گوید که از اوباما برای کشتن 20 تن از عناصر تروریستی و آزادسازی 70 گروگان عراقی در عملیات ویژه به رهبری پیشمرگ های کرد انتقام خواهد گرفت.
بنابر این گزارش، مرد نقابدار در این ویدیویی با لهجه غلیظ آمریکایی صحبت می کند که نشان دهنده آمریکایی الاصل بودن وی هست.
دیلی میل در ادامه نوشت: لهجه آمریکایی در این ویدئو به وضوح شنیده می شود. در حالی که لحن این تروریست آمریکایی حکایت از خشم بیش از اندازه او دارد، انتقام جویی این فرد ممکن است دلایل پشت پرده نامشخصی داشته باشد.
تروریست آمریکایی: "درس تازه ای به شما می دهیم".
در عملیات نیروهای ویژه آمریکا و پیشمرگ های کرد، 20 تروریست داعشی کشته و 6 تن دستگیر شدند.
این در حالی است که آمریکا از احتمال اعزام نیروهای ویژه پیاده نظام برای مبارزه با داعش در سوریه خبر داده است.
منبع/میزان
کد خبر: ۷۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
خبرنگار شبکه «بی بی سی» در سفر به تهران از مدرن بودن این شهر علیرغم سالها تحریم و اینکه تصاویر آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای در همه جای شهر به چشم میخورد، به مخاطبان این شبکه خبری گزارش داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، «کیم گاتاس» خبرنگار شبکه خبری «بی بی سی»، بنگاه سخنپراکنی رسمی دولت بریتانیا، در سفری که به تهران داشته است، گزارشی از این سفر تهیه کرده که در آن مسائلی همچون مدرن بودن شهر تهران علیرغم سالها تحریم برایش عجیب به نظر میرسد.
وی در توصیف شهر تهران و مسیری که به سمت جنوب تهران طی میکند، اینطور میگوید: پارکها و مکانهای سرسبز زیادی در تهران به چشم میخورد. علیرغم سالها تحریم و روابط بدی که ایران با دیگر نقاط جهان به ویژه غرب داشته، بزرگراههای عریض و توسعه یافتهای در تهران به چشم میخورد.
خبرنگار بی بی سی که مدرن بودن شهر تهران برایش عجیب به نظر میرسد، میگوید: علیرغم سالها تحریم، تهران شبیه یک مخروبه نیست و تقریباً شهر مدرنی میباشد.
وی در توصیف خانوادههای ایرانی میگوید: زوجهای جوان و خانوادهها و دختران و پسران تقریباً تمام روز در خیابانهای تهران حضور دارند ولی سعی میکنند که از موانع عبور کنند و میبینید که موهایشان از روسریهایشان بیرون ریخته شده است.
این خبرنگار که سفرش به ایران جنجالبرانگیز شده است، ادامه میدهد: 60 درصد از جمعیت ایران را جوانان زیر 30 سال تشکیل میدهند که خواستار ارتباط با جهان هستند.
وی در گفتوگو با مردم تهران تأکید میکند که شهر قشنگی است و در گفتوگو با یکی از شهروندان ایرانی درباره چشمانداز توافق هستهای ایران و 1+5 برای آینده ایران سوال میپرسد که این مرد ایرانی پاسخ میدهد: احتمالاً تغییرات مثبتی از نظر اقتصادی حاصل میشود اما باید منتظر ماند و دید که چه نتیجهای از این مذاکرات بیرون میآید.
این مرد ایرانی ادامه میدهد: همه طرفها حرف زدهاند اما هماکنون باید اقداماتی نیز صورت گیرد. شعار مرگ بر آمریکا، در واقع علیه مردم و ملت آمریکا نیست بلکه علیه رویکرد صهیونیستی آمریکا است. اگر آمریکا واقعاً نگرش صهیونیستی خود را تغییر دهد، دیگر مردم آمریکا، شعار مرگ بر آمریکا سرنمیدهند. تا وقتی که گرایش صهیونیستی آمریکا ادامه داشته باشد، شعار مرگ بر آمریکا نیز ادامه خواهد داشت.
خبرنگار بی بی سی سپس از مصاحبه خود با «معصومه ابتکار» میگوید: به دفتر «معصومه ابتکار» یکی از معاونان رئیسجمهور ایران رسیدیم. او امروز در دولت «حسن روحانی» بعنوان یک اصلاحطلب میباشد اما در سال 1979 بعنوان یک فرد افراطی انقلابی معروف بود. او سخنگوی دانشجویانی بود که گروگان های آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران را نگه داشته بودند. آن گروگان گیری 444 روزه در سفارت آمریکا موجب شد که لطمه زیادی به روابط ایران با غرب وارد شود و بعد از آن نیز تحریمهای بیشتری به واسطه برنامه هستهای، علیه ایران وضع شد.
کیم گاتاس سپس در خصوص مواضع مقامات ایرانی در قبال سوریه اینگونه گفت: اکثر مقامات ایرانی به وضوح از «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه و حزبالله حمایت میکنند.
وی در مصاحبه با ابتکار سوال کرد که ایران قصد دارد، پولهایی را که در نتیجه لغو تحریمها، دریافت میکند را صرف چه اقداماتی بکند؟
ابتکار پاسخ داد: خیلی واضح است که ما بدهیهای ملی داریم. ما طرحهای توسعهای در دست اجرا داریم. البته مسائل دفاعی هم مهم است. ما نیاز داریم که از خود دفاع کنیم و در این مسئله هیچ تردیدی وجود ندارد. ما در منطقهای زندگی میکنیم که شاید حدود صد کشتی نظامی آمریکایی وجود دارد. ناآرامی در منطقه وجود دارد و افراطگرایی در منطقه رو به افزایش است. ما باید در مقابل این رخدادها از خود دفاع کنیم.
مسئله دیگری که برای خبرنگار بی بی سی جالب بود، وجود تصاویر امام راحل (ره) و رهبر انقلاب در خیابانهای تهران بود.
وی در اینباره گفت: در اتاق مصاحبه، تصویر آیت الله خمینی و آیتالله علی خامنهای به دیوار آویزان شده بود. شما تصویر آیت الله خامنهای و آیت الله خمینی را در همهجا، خیابانها، ادارات، لابی هتل، صرافیها و مغازهها و حتی بازار تهران میبینید.
خبرنگار بی بی سی در پایان ضمن تعریف از بازار تجریش و تازه بودن میوهها و سبزیهای آن گفت: میلیونها ایرانی، توافق هستهای را یک فرصت ناب در تاریخ خود میدانند و امید به بهتر شدن اوضاع دارند.
کد خبر: ۷۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۸
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با نگارش نامه ای به حسن روحانی نسبت به توقیف هفته نامه "نه دی" اعتراض کرد.
به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، متن کامل نامه زباکلام به رییس جمهور به این شرح است:
بسمه تعالیجناب آقای دکتر حسن روحانیریاست جمهوری اسلامی ایران خلدالله ملکهبا سلام و تحیات، دو روز پیش هفته نامه "۹دی"به مدیرمسئولی جناب حجت الاسلام حمید رسایی با رای هیات نظارت برمطبوعات بسته شد. ظاهرا بخشی از دلیل این تصمیم (ونه همه آن) مخالفت "۹دی" باتوافق هسته ایی وین می بوده و استناد به دستورالعمل جدید شورایعالی امنیت ملی که ماه پیش و در بحبوحه مذاکرات وین خطاب به مطبوعات صادر شده است. بنده درخصوص این دستورالعمل و اساسا نفس مجاز و یا برعکس غیرمجاز دانستن شورایعالی امنیت ملی مبنی برورود مطبوعات و رسانه های کشور به موضوعات کلان ملی یکی دونکته را می خواستم بعرض برسانم.
یقینا حضرتعالی بعنوان ریاست آن شورا دستورالعمل صادره را ملاحظه فرموده اند. املاء و انشاء این دستور العمل آنقدرکلی، کشدار، مبهم، چند پهلو و قابل تفسیر است که باستناد بندهای مختلف آن،" ۹دی" که جای خود دارد حتی روزنامه سخنگوی دولت یعنی "ایران" را هم هیات نظارت بر مطبوعات و یا "دادسرای فرهنگ و رسانه" می تواند تعطیل کند.
دستورالعمل مستقیما نمی گوید مطبوعات علیه هسته ایی یا توافق حق ندارند اظهار نظر کنند. اما آنقدرمطبوعات را "ملتزم" به رعایت این بند و آن یکی؛ رعایت"خطوط کلی نظام"،"وحدت ملی"،"خطوط قرمز"،"امنیت ملی"،"نامید نکردن مردم"،"برهم نریختین وحدت کلمه"،"حفظ روحیه ملی و مقاومت مردم" و...می نماید که نویسنده نگون بخت بجزآنکه در منقبت تصمیمات و سیاست های هسته ایی دولت هر چیزدیگری بنویسد، حداقل یکی ازبندهای سیاست های مصوبه "شورایعالی امنیت ملی" را نقض کرده و می توان باستناد آن روزنامه ش را تعطیل کرد یا علیه خودش به اتهام "تشویش اذهان عمومی"،"تبلیغ علیه نظام" ،"فعالیت علیه نظام" و یا حتی هولناک تر از همه "اقدام علیه امنیت ملی" اعلام جرم نمود.
متاسفانه در مملکت ما دیواری هم از دیوار مطبوعات و اهل قلم کوتاهترنیست و باشاره ایی روزنامه ایی با دهها ابواب جمعی تعطیل می شود. همه پز ما درباره دولت عِلّیه جنابعالی آن بود که شما بر خلاف سلف تان که اجازه ابراز هیچ اظهار نظری را که در جهت تایید و تصدیق سیاست های هسته ایی کشور نمی بود را نمی داد، جنابعالی بنا ندارید اینگونه عمل نمایید.
گیریم که "۹دی" مطالب کذب یا خلافی را به توافق وین و یا به اعضاء تیم مذاکره کننده نسبت داده باشد. مگر صدا و سیما آن همه بی مهری، غرض ورزی، جهت گیری های مغرضانه علیه مذاکرات هسته ایی ننمود؟ مگر صدا و سیما اظهارات مقامات آمریکایی را مستقیم و بدون سانسور و مسئولین خودمان را ناقص، غلط و تحریف شده پخش ننمود؟
کاش می دیدید در آن اوج التهاب روزهای آخر مذاکرات وین که مردم چقدر به صدا و سیمای "ملی" گوش و چشم بسته بودند و چقدر به شبکه های باصطلاح"بیگانه"، "آنجا که عقاب پربریزد از پشه لاغری چه خیزد".
وقتی اعتبار روایت صدا و سیما از هسته ایی در نزد مردم آنقدر پایین آمده، تصور می کنید چند نفر به "۹دی" توجه واستناد می کنند؟ بیش از ده سال صدا و سیما شبانه روز تبلیغ کرد که هسته ایی چه هست و چه هست اما شور و اشتیاقی که مردم برای حل مسئله هسته ایی نشان دادند، آیا غیر از این حکایت می کرد که مردم خیلی هم آن تبلیغات ده ساله درخصوص ضرورت و حیاتی بودن هسته ایی برای کشور را باور نکرده بودند.
آخرین نکته ایی که پیرامون امکان (یا عدم امکان) اظهار نظر در خصوص فعالیت های هسته ایی کشور در کل و توافق هسته ایی در جزء خواستم به محضر شریفتان برسانم درباب درستی یا نادرستی این امکان می باشد.
جناب آقای رئیس جمهور،تجربه ۳۶ ساله بعد از انقلاب حکایت از آن دارد که هرگاه اجازه اظهار نظر از مردم و نخبگان کشور سلب شده و نظام صرفا اراده و خواست خودش را اعمال نموده، حاصل کارچندان مشعشع و تابناک در نیامده.
اشغال سفارت آمریکا در۱۳ آبان ۵۸، گروگان گیری دیپلومات های آمریکایی بمدت ۴۴۴ روز و یا ۸ سال جنگ با عراق از جمله مواردی بودند که همچون پرونده هسته ای از ۸۲ تا ۹۲، بجز نظر رسمی اجازه هیچ اظهار نظر دیگری داده نشد. امروز اما در خصوص آنها بتدریج پرسش هایی بوجود آمده اند که با صرف بی اعتنایی مسئولین محو نمی شوند.
اینکه بعد از ۲۷ سال تازه اما و اگر هایی پیرامون درستی پذیرش ۵۹۸ مطرح شده اند و برخی از فرماندهان نظامی مسئولین غیر نظامی را متهم می کنند که نمی بایستی شتاب در پایان دادن به جنگ می کردند، و متقابلا مسئولین دیگر ریشه این پرسش ها را تسویه حساب های سیاسی می دانند تا دغدغه هایی از روی صداقت و حرف و حدیث های دیگری که منظما هم در حال افزایش اند حکایت از این می کند که اگر در دوران جنگ اجازه داده می شد که بجز نظر رسمی نظرات دیگری هم در خصوص ابعاد مختلف جنگ مطرح می شد امروز شاهد چنین حدس و گمانه زنی هایی نمی شدیم.
ایضا در مورد درستی اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن که منجر به بوجود آمدن پدیده "آمریکا ستیزی" شد که تا به امروزاز محل منافع ملی مان برای آن هزینه کرده ایم. شاید اگر در تمامی این موارد و موارد دیگر مسئولین اجازه می دادند که در کنار نظر رسمی، دیگران هم می توانستند اظهار نظر بنمایند کشور ومنافع ملی مان هزینه کمتری متحمل می شدند.
جناب آقای رئیس جمهور، امروزهم اگر پاسخی به پرسش های متعددی که در خصوص هسته ایی مطرح شده اند، از جمله این پرسش مبنایی پیرامون "هزینه – فایده" آن، اینکه در مقابل هزینه های مستقیم و چندین برابرآن هزینه های غیرمستقیمی که ظرف ۱۲ سال گذشته برای فعالیت های هسته ایی مان متحمل شده ایم دستاورد آن برای کشور کدام بوده، پاسخ هایی فراهم نشود، نه این سئولات و ابهامات محو می شوند و نه فراموش و نه صدور مصوبه شورایعالی امنیت ملی باعث می شود تا این پرسش ها را کان لم یکن بسازد.
اجازه ندهید رویکرد اشتباه دولت گذشته مجددا حاکم شود و هسته ایی باز بصورت یک بت بزرگ درآید که بجز تقدیس و پرستش امر دیگری در مورد آن جایزتلقی نشود. حضور تیم مذاکره کننده هسته ایی آمریکا در سنا و گنگره آن کشور و ساعتها بحث و گفتگوی جدی، صریح و علنی با مخالفان توافق بصورت زنده در برابر دیدگان میلیونها نفر در اطراف و اکناف دنیا، کدام لطمه را برمنافع ملی آن کشور وارد نمود؟ کدام اسرار نظامی، اطلاعاتی و امنیتی آمریکا را دراختیار دشمنان آن کشور قرارداد؟
ایام بکام بادصادق زیباکلامچهاردهم مردادیکهزاروسیصدونودوچهار
کد خبر: ۶۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی با بیان اینکه یارانه خانوارهای پردرآمد در حال حذف است، گفت: وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز وظیفه شناسایی افراد پردرآمد را بر عهده دارد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
محمدباقر نوبخت در حاشیه سفر یک روزه خود به استان زنجان در جمع خبرنگاران، اظهار کرد: در حال حاضر 76 میلیون نفر در ایران یارانه نقدی دریافت میکنند که به مرور یارانه افراد پردرآمد پس از شناسایی حذف خواهد شد و افرادی نیز که اعتراض دارند میتوانند مراتب اعتراض خود را در سایت اعلام شده مطرح کنند.
وی به آخرین وضعیت مسکنمهر نیز اشاره کرد و افزود: در بخشی از مساکن ساخته شده در قالب این طرح زیرساختها آماده نیست، با این حال دولت یکهزار میلیارد تومان در ارتباط با انشعابات، برای کاهش فشار به متقاضیان متحمل شده است.
این مسئول افزود: برای بهبود شرایط مسکن برای اقشار آسیبپذیر، دولت وام ارزانقیمت در اختیار افراد قرار میدهد تا با ایجاد واحدهای تولیدی مسکن، خود نیز صاحبخانه شوند که اولویت ما زنان سرپرست خانوار و زوجهای جوان است.
وی به دغدغه صاحبان صنایع در ارتباط با ورود هیاتهای تجاری به کشور نیز اشاره کرد و یادآور شد: اولویت دولت حمایت از صنایع داخلی است و در کنار آن به دنبال جذب سرمایهگذاران خارجی هستیم تا در برخی حوزهها ورود پیدا کنند.
نوبخت در خصوص توان خرید مردم نیز گفت: این موضوع را قبول داریم و دولت برای رفع این مشکل اقدام به افزایش حقوق کارمندان دولت در دو سال گذشته کرده است، ولی باید به این نکته توجه داشت که تورم بالا عامل کاهش قدرت خرید است که دولت با برنامهریزیهای به عمل آمده درصدد کاهش آن و رساندن نرخ تورم به زیر 10 درصد است.
وی به نرخ بهره بانکی نیز اشاره کرد و افزود: اعدادی همچون نرخ بهره 12 یا 13 درصدی دستوری بوده و هیچ کجا اجرا نمی شد. در ماههای اخیر اعلام کردهایم بانکها نرخها را به 20 تا 22 درصد برسانند و بانک مرکزی با موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز نیز برخورد میکند.
رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی با اشاره به اینکه ما گروگان طرحهای گذشته هستیم، گفت: کوپن کلنگزنیها تمام شده و دولت در حال تلاش برای تمام کردن آنها است.
نوبخت همچنین در جلسه شورای برنامهریزی و توسعه استان زنجان، با اشاره به اینکه بیشتر اعتبارات برای تکمیل پروژههای عمرانی قبلی اختصاص مییابد، اظهار کرد: ما به جای اینکه کلنگهای مختلف بزنیم طرحهایی که قابلیت اتمام دارند را در اولویت قرار دادیم تا در همین دوره به اتمام برسانیم.
این مسئول با بیان اینکه برنامههای پنج ساله در درون خود به پنج برنامه یک ساله تقسیم میشود، افزود: ادارات و سازمانها اگر خواهان کمک به اجرای برنامهها هستند در قالب بودجه سالانه عمل کنند و شورای برنامهریزی و توسعه در استانها کمک شایانی به این مسئله میکند.
معاون رئیسجمهور در ادامه به سند چشمانداز 20 ساله کشور اشاره کرد و یادآور شد: این سند توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد و هدف راهبردی آن توسعهیافتگی در افق 1404 است و برای رسیدن به این هدف نیاز به برنامه داریم که نصف زمان برای برنامه 20 ساله پیش رفت، اما بنا به دلایلی نصف راه طی نشد.
نوبخت خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری در سال گذشته سیاستهای اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند که ما معتقدیم باید از سیاستهای ابلاغی استفاده و در راستای سند پیش رویم.
وی همچنین به ضرورت توجه به برنامهریزی جهت توسعه استان زنجان اشاره کرد و یادآور شد: برای امسال در نظر داریم در تخصیص اعتبارات بر اساس عدالت به استان کمک کنیم و این در شرایطی است که جایگاه استان زنجان در بودجه سال 1394 مناسب بوده است، به طوری که اعتبارات جاری استان 49.8 درصد افزایش داشت و در طرحهای عمرانی نیز به ترتیب طرحهای ملی و ویژه استانی شاهد افزایش 42 و 41 درصدی بودیم.
سخنگوی دولت با اشاره به اینکه برای سال آینده توافق شده است یک بار جهت توازنبخشی و عدالت، همه طرحهای استان را بررسی و در بودجه 1395 لحاظ کنیم، تصریح کرد: این کار با استفاده از ظرفیت نخبگان و اتاقهای فکر امکانپذیر است.
وی ادامه داد: برای طرحهای مصوب در سفر ریاستجمهوری به استان زنجان نیز برای امسال، 144 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است.
معاون مجلس و امور استانهای سازمان مدیریت و برنامهریزی نیز در این جلسه با اشاره به روند انحلال این سازمان در سالهای گذشته و مشکلاتی که در این خصوص رخ داد، اظهار کرد: یکی از تبعات این تصمیم این است که در سال 1392 تعداد پروژهها به دو هزار و 900 مورد افزایش یافت که به قیمت آن سال نیاز به 400 هزار میلیارد تومان اعتبار است و اتمام آن 18 سال به طول خواهد کشید.
علیرضا صالح خاطرنشان کرد: با تشکیل سازمان به دنبال کار کارشناسی و تصمیمسازی هستیم و در سازمان جدید حداکثر تنفیذ اختیارات را به استانها دادهایم و برای بهبود روند کار چابکسازی سازمانی در دستور کار قرار گرفته است.
وی همچنین به نظارت بیشتر بر امور اشاره کرد و افزود: نباید نسبت به این موضوع بیتفاوت بود و امیدواریم در این راه بتوانیم به موفقیتهایی دست یابیم.
منبع: ایسنا
کد خبر: ۶۹۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۳
از رسومات ديگر در اين شهر قبلاً اين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييدن و زمان شيردهي شروع مي شد .مثلاً دو همسايه به نامهاي زهرا و آسيه با هم شيروره ميكردند
کد خبر: ۶۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۴
عباس عبدی میگوید: به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت من بود، هم از ماجرا مطلع میشد و هم حتماً جلوی این کار را میگرفت البته شاید بگویند مطلع نبودند که این خیلی بدتر است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
عباس عبدی عضو در گفتوگویی با نشریه اصلاحطلب اندیشه پویا مباحث مختلفی را درباره تسخیر سفارت آمریکا، زندانی شدن در دوران ریاستجمهوری هاشمی، وقایع دولت خاتمی، انتخابات سال 84 و نیز روی کار آمدن دولت روحانی مطرح کرد که بخشهایی از این مصاحبه در ادامه میآید:*شاید این یک خوش خیالی است که برخی فکر میکنند همه مشکلات ما به دلیل نداشتن رابطه با آمریکاست همچنان که عدهای هم در مقابل این ذهنیت فکر میکنند همه بدبختی ما از وجود احتمالی چنین رابطهای است.*در موضوع تسخیر سفارت آمریکا باید چه کسی گرفته میشد؟ کارتر؟ کسی که در سفارت آنها کار میکند مثل همان سرباز جنگی است و در گروگان گیری هم همان اتفاقی میافتد که در جنگ.*آنهایی که امروز میگویند مخالفیم جدی نگیرید، آقای دکتر یزدی که در آن زمان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی بود و منطقاً باید به لحاظ حرفهاش با این کار مخالفت میکرد مدعی است من اولین کسی بودم که زنگ زدم و از این کار (تسخیر سفارت آمریکا) حمایت کردم. ولی الآن میگوید مخالفم.*آن کسی که مخالف تسخیر سفارت بود هم باید توضیح دهد که چرا نتوانسته در عقلانیت جمعی تأثیر بگذارد، من در ماجرای تسخیر سفارت اگر هم تقصیری قائل باشد برای کسانی قائلم که تجربه داشتند و در دولت بودند و بد عمل کردند نه برای دانشجویان.*در ماجرای تسخیر سفارت قدرت با مرحوم بازرگان بود، شما باید آن اتفاق را با 78 مقایسه کنید. مرحوم بازرگان تا حدی میشود معادل رئیس دولت اصلاحات، دانشجوها هم همین دانشجویان هستند و نیروهایی هم موافق دانشجویانند و نیروهایی مخالف. چنین چیزی نیست که هدف از تسخیر سفارت سقوط دولت بازرگان بوده باشد.
اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است*یک دلیل که نمیتوان درباره اشغال سفارت بحث دقیق و بیطرفانه کرد این است که این موضوع به مقوله تاریخ تبدیل نشده و مسئله اشغال سفارت هنوز یک مسئله سیاسی روز است. به این دلیل نمیتوانید خیلی جدی به آن بپردازید.*کار در وزارت اطلاعات خیلی با روحیات من سازگار نبود، استعفاء هم ندادم و یک روز دیگر نرفتم خیلی افراد دیگر هم بیرون آمدند شاید من اولین نفر بودم که سال 64 بیرون آمد و اصلاً کسی پیگیری نکرد وقتی هم که به حسابداری نرفتم یعنی همه چیز تمام شده بود.*من در جنگ حضور نداشتم من کلاً به دلایل فیزیکی جنگ نرفتم، هم گوشم در صورت صدای زیاد کر میشود و هم معاف هستم، خصلت و روحیه نظامی هم ندارم. اول انقلاب زمانی که ترور زیاد بود مدتی اسلحه دستم بود اما خیلی زود کنار گذاشتم و فکر کردم اصلاً نمیتوانم از آن استفاده کنم و یکی دیگر را هدف بگیرم.*یکی از دلایل حذف آقای خوئینیها از مرکز تحقیقات استراتژیک این بود که شاید آقای هاشمی فکر میکرد که این مرکز کارش این است که سیاستهای برنامه اول را تئوریزه کند، یک بار جلسهای بود و مرکز نظری را به آقای هاشمی انتقال داد، ایشان برای کوچک کردن گفت که این حرفها ژورنالیستی است، مرکز تحقیقات و روزنامه سلام در ذهن آقای هاشمی یکی شده بود و دیگر ادامه دادن معنا نداشت.*مسئله آقای موسوی خوئینیها با آقای هاشمی به خاطر این بود که سروکله یک روزنامه منتقد به مدیرمسئولی ایشان به نام سلام پیدا شده بود من مشکلی با ماندنم (در مرکز تحقیقات) نداشتم، من آقای روحانی را هیچ وقت ندیدم فقط آقای مهاجرانی را جای من گذاشتند و من تبدیل شدن به یک پژوهشگر عادی تا اینکه سال 72 به زندان افتادم و فردایش آمده بودند و ماشین بردند بعد از زندان دوباره سر کار رفتم اما بعد از مدتی گفتند تسویه کن و من هم تسویه کردم.*مجلس سوم که تمام شد یک عده را بازداشت کردند به سلام هم کشیده شده بود و یکی را گرفتند این احتمال را میدادند که شاید اتفاقی بیفتد اما این اتفاق خیلی زودتر از تصورم رخ داد؛ معمولاً یادداشتهای سلام به نام نبود و نویسنده خاصی نداشت و به پای کل سلام نوشته میشد. شاید برخی بیشتر از «الو سلام»ها عصبانی میشدند.
بر اساس دستور وزارت اطلاعات فلاحیان بازداشت شدم*نهایتاً بر اساس دستور وزارت اطلاعات آقای فلاحیان بازداشت شدم. ربطش هم برمیگردد به بیماری آقای منتظری که برای درمان تهران آمده بودند و خبری که در سلام زده بود بعدش من را گرفتند من اساساً حکم بازداشت نداشتم.*من نمیخواهم انگیزه آقای هاشمی را بدانم اما حتماً وزارت اطلاعات قدرتی برای این اقدام داشت و بر همین اساس کارهایی کرده بود و برایش کف زده بودند.*به نظرم آقای هاشمی اگر مخالف بازداشت هم بود هم از ماجرا مطلع میشدند و هم حتماً جلوی این کار را میگرفت البته شاید بگویند که مطلع نبودند که این خیلی بدتراست. آقای هاشمی خودش میتوانست برخورد کند و توضیح بخواهد. دیوان عالی کشور نوشته که من سه روز بدون حکم بازداشت زندانی بودم.*سؤال: برخی منتقد شما و اکبر گنجی بودند و میگفتند با این مواجهه هاشمی را به اردوگاه راست هل میدهید؛ عبدی: آقای هاشمی اصلاً همانجا بود کسی نمیخواست ایشان را به آنجا بفرستد اتفاقاً کارهایی که شد ایشان را آورد این طرف و الا ایشان آن طرف بود.*اصلاً کسی آقای هاشمی را به آن طرف هل نداد آقای هاشمی بچه نیست که بتوانید ایشان را به این طرف و آن طرف هل دهید. مصاحبه ایشان با همشهری را در جریان انتخابات مجلس ششم خواندهاید؟ نزدیکان ایشان مثل آقای عطریانفر چقدر در آن دستکاری کرده بودند آخرش هم آنطور در آمده بود آخرش هم با دستکاری نتوانستند مواضع آن گفتوگو را جمع و جو کنند؛ آن نوع آمدن علیه این طرف بود نه علیه آن طرف، اصولاً سرلیست آنان بودند. شما موضع امروز ایشان را رها کنید. در چنان شرایطی چرا نباید انتقاد میشد.*سؤال: به نظر شما سال 92 آقای هاشمی با کاندیداتوری خود گرهای باز نکرد؟ عبدی: ایشان آمده بود که رد صلاحیت شود تا موج ایجاد شود؟ آقای هاشمی باید کسی باشد که رد صلاحیت شود؟ باید کارش به اینجا بکشند؟ موج به دلیل بیکفایتی و مشکلات دیگر ایجاد شد. این حرفها برای سیاست زده میشود نه برای تحلیل واقعی. آقای هاشمی اگر کنار رفته بود، اگر نمیرفت در مجمع تشخیص مصلحت بالای دست رئیسجمهور منتخب در سال 76 بنشیند در مواقعی که این مملکت گرفتار میشد میتوانست گره را باز کند.* آقای هاشمی صریحا نمیگوید نگاهم تغییر کرده است، هاشمی آن روز با هاشمی امروز فرق میکند من میتوانم از آن زمانش انتقاد کنم و برای امروزش کف بزنم.*اگر به سال 84 برگردیم به هیچ وجه برای ایجاد اجماع بر سر آقای هاشمی تلاش نمیکنم برای آنکه آن اجماع کمکی به حل مشکل نمیکند.*سؤال: چرا امروز آقای هاشمی در این موقعیت متفاوت از آن روز ایستاده است؟ عبدی: برای اینکه اصلاحطلبان بیخاصیت هستند. اصلاحطلبان اگر قوی بودند کسی به آقای هاشمی این حد که الآن هست کاری نداشت.*رفقای ما با اولین شکست شبیه لشکر شکستخورده شدند و به جای این که به گذشته برگردند با همدیگر دعوا کردند، شروع کردند علیه رئیس مجلس حرف زدن و این مسیر تا انتخابات 84 ادامه پیدا کرد. منشأ شکست 84 رفتن به کار غیر جبههای بود.*یکی از کارهای من این است که کلیشههای ذهنی را مورد سؤال قرار دهم. هر موقع میگفتید این کار را بکنید آن کار را نکنید، میگفتند سرمایه اجتماعیمان را نباید از طریق اقدامات مسالمتجویانه از دست بدهیم اما نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که بخش قابل توجهی از نیروهای رادیکال اینها خارج نرفتند بلکه زیر چتر ندا رفتند.*پس اینطور هم نیست که جریان اصلی در جامعه خواهان افزایش مطالبات رادیکال باشد. علت اینکه مطالبات رادیکال میشد این بود که میدیدند مطالباتشان در سطح 10 درصد انجام نمیشود و آن را در سطح 20 درصد و بیشتر مطرح میکردند اما اگر رئیسجمهور همان 10 درصد را به انجام میرساند. آنها هم همانجا میایستادند. در 92 زیر چتر یک نامزدی که عضو جامعه روحانیت و سخنران بیست و سوم تیر بود آمدند آیا کسی میگوید چرا این کار را کردهاید؟ با افتخار هم با این مشی حمایت میکنند.*انتخاب آقای روحانی قضیهاش فرق میکند به نظر من اصلاحطلبان بر حسب یک راهبرد مشخص به این نتیجه نرسیدهاند چون بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان تا ساعت 4 بعد از ظهر روزی که ثبت نام تمام شد منتظر بودند کاندیدای خودشان نامزد شود.*اساساً کسانی که اینقدر مدعی هستند که میگویند ما بودیم که آوردیمش حالا هم باید مشارکت کنند اما کاری ندارم که آنها میخواهند سرمایهشان را پای روحانی بیاورند یا نیاورند اشکالی ندارد که نیاورند به شرطی که از تصمیمی که میگیرند دفاع کنند و به مردم توضیح دهند که مواضعشان چقدر در پیشرفت امور مؤثر است.*من معتقدم چیزی که اصلاحطلبان میدهند خیلی کمتر از دستاورد با ارزشی است که میتوانند بگیرند، همان چیزی را که دارند اگر به دولت کمک کنند به ازایش بیشتر گیرشان میآید و به اهدافشان نزدیک میشود.
اصلاحطلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجیشان از بین رفته است*در شرایط کنونی اگر قالیباف هم رئیسجمهور میشد با اینکه در جناح مقابل است اما اگر همینطور مذاکرات 1+5 را پیش میبرد از او حمایت میکردم چون فارغ از دعواها معتقدم امروز مهمترین مسئله این است که تنشهای بینالمللیمان به خطر جنگ منتهی نشود. بنابراین میگویم که باید سرمایه سیاسی و اجتماعیمان را با احتیاط کامل پشت دولت قرار دهیم.*امروز اصلاحطلبان قدرتشان در جامعه تضعیف شده و توان بسیجیشان از بین رفته است. وقتی یک رئیسجمهوری به نام شما بالا آمده باشد متفاوتی است با زمانی که یک رئیسجمهور از دل اصولگرایان برآمده باشد؛ خارج از چارچوب موازنه قوا نباید حرف زد.
کد خبر: ۶۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۰
رئیسجمهور کشورمان تاکید کرد: آموزش و پرورش باید از حالت دولتی بودن محض خود بهتدریج و قدم به قدم خارج شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.comحجتالاسلام حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان روز گذشته در سی و یکمین آیین بزرگداشت مقام معلم اظهارداشت: ما باید علم را جهانی بیاموزیم حتی در مهارتها باید از دنیا بیاموزیم، ولی پرورش و اخلاق را با آموزشهای دینی، اسلامی و فرهنگ ایرانی بیاموزیم.وی با بیان اینکه معلمان ممکن است مشکلات معیشتی داشته باشند، تصریحکرد: تلاش دولت به عنوان شاگردان آنان این است که در حد توان کمک کند، البته ما حق اعتراض را برای تمام اقشار و اصناف محفوظ دانسته و به رسمیت میشناسیم.روحانی، در ادامه به راهپیمایی امسال کارگران اشاره کرد و گفت: شما دیدید امسال برای اولین بار کارگران به خیابانها آمدند و راهپیمایی کردند که این در گذشته سابقه نداشته است.رسالت معلمان فهم بهتر دین به فرزندان کشور استوی با تأکید بر اینکه ترویج و بیان دین به عهده معلمان است، ابراز داشت: رسالت شما فهم بهتر دین به فرزندان کشور است.روحانی در ادامه گفت: من نسبت به معلمین نیز حق اعتراض را به رسمیت میشناسم، ما مشکلات آنان را میدانیم و البته آنان نیز مشکلات ما را میدانند.رئیسجمهور همچنین اظهار داشت: در گذشته به گونهای عمل میشد که دانشآموزان نسبت به معلم پرورشی نگاهی همچون یک پلیس یا مامور را داشتند که کیفها را بازرسی میکند، معلوم است که این دیگر معلم نیست، معلم باید جایگاهی داشته باشد که دانش آموز سفره دلش را پهن کند و معلم همچون پدر و یا مادر او را هدایت کند.غرب به دنبال انحصار علم استوی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه از زمان اسلام تا قرنها پس از آن کشورهای اسلامی مرکز علم و دانش بودند، اضافهکرد: بیمنت علم را در طول قرنهای متمادی به دنیا صادر کردیم، کتاب دادیم، دانشجو پذیرفتیم و استاد فرستادیم، به هیچ عنوان به فکر انحصار علم نبودیم.روحانی افزود: غرب به دنبال انحصار علم است، ایراد غرب این است که به هر دانشی میرسد ابتدا به دنبال انحصار است، دانش را گروگان میگیرند برای سلطه علمی، اقتصادی و حتی بالاتر سلطه سیاسی اما اخلاق ما مسلمانان این گونه نبوده است و علم و دانش را بدون اینکه به اهرم فشار تبدیل کنیم در اختیار همه گذاشتیم.وی با تأکید بر اینکه محدود کردن هنر نیست، مصون کردن هنر است و باید همه تلاشها برای آموزش و تربیت جوانهایی توانمند، قدرتمند و مصون متمرکز شود و این بار سنگین بر عهده معلمان و آموزش و پرورش است، گفت: دولت در سالهای 92 و 93، به ترتیب 112 و 107 درصد بودجه آموزش و پرورش را اختصاص داده است.آموزش پرورش نحوه درست استفاده از اینترنت را به دانشآموزان آموزش دهدروحانی با بیان «ما نباید در سنگلاخ کار کنیم و زمین برای ما صاف شده است و باید از آن بهرهبرداری کنیم» به موضوع اینترنت اشاره کرد و اظهار داشت: اینترنت و ابزار جدید یک شمشیر دولبه است که هم میتواند سود داشته باشد و هم میتواند خطرناک باشد که یکی از وظایف مهم آموزش و پرورش این است که نحوه استفاده درست از این ابزار را به جوانان و نوجوانان ما آموزش دهند.وی تصریح کرد: متأسفانه ما یکسری سختگیریهایی را میکنیم که مثلاً میگوییم نمیشود زبان را یاد گرفت، خوب، در این صورت دانشآموز میرود در کلاسهای خصوصی زبان را یاد میگیرد، اینکه بگوییم الا و بالله باید یک زبان فارسی یاد گرفته شود و هرکسی هم که در دنیا این زبان را نمیفهمد مشکل خودش است و برود یاد بگیرد راه صحیح نیست. امروز برخی از زبانها زبان علم هستند و بدون مجهز شدن به آن نمیتوان به علم و اعماق علم ورود پیدا کنیم.آموزش و پرورش باید از دولتی بودن محض خارج شودرئیس جمهور با ابراز «ما باید شرایط کنونی خود را حفظ کنیم و بدانیم که بار سنگینی بر دوشمان است» خطاب به معلمان حاضر در جلسه گفت: آموزش و پرورش باید از حالت دولتی بودن محض خود بهتدریج و قدم به قدم خارج شود. اینکه بیش از 10 درصد مدارس غیردولتی است خبر خوبی است اما باید این آمار افزایش پیدا کند. همچنین ما میتوانیم آموزش را خرید خدمت کنیم.وی ادامه داد: اعتبار مصوب آموزش و پرورش در سال 90، 12 هزار میلیارد تومان بود که این رقم امسال به 24 هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین سال 92بودجه آموزش و پرورش 15 هزار میلیارد تومان بودکه ما عملا 17 هزار میلیارد تومان پرداخت کردیم یعنی 112 درصد و سال 93 نیز بودجه مصوب 19 هزار میلیارد تومان بوده که ما عملا 21 هزار میلیارد تومان پرداخت کردیم. روحانی افزود: نمیتوان به قوه قهریه نظام که دستبند و کلت دارد گفت تو هم اجتهاد کن، هر کس وظیفه خود را باید انجام دهد، تقویت نظام و اسلام به این است که هر کسی کار خود را انجام دهد. وی تصریح کرد: یکی از جاهایی که توقع داریم و باید درخواست کنیم و وظیفه معلمان بدانیم موضوع پرورش اخلاق و تعلیم مسایل دینی است، لازم نیست در یک کلاس درس درباره خداشناسی وقت بگذاریم، همان معلم فیزیک، ریاضی، شیمی و سایر دروس با یک کلمه بجا میتواند اثر بیش از یک ساعت حرف زدن بگذارد.به گزارش فارس روحانی در پایان ضمن تجلیل از شخصیت شهید مطهری راه و روش شهید مطهری را یک الگوی حاضر برای تمامی معلمین دانست و تاکید کرد: حقیقتاً شهید مطهری به ما آموخت که چگونه بیاموزیم، عالم شویم و از خود بگذریم و برای هر بیماری که روح و روان جامعه را آزار میدهد راه درمان را تشخیص دهیم و برای درمان آن نیز داروی لازم را تجویز کنیم.
کد خبر: ۶۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۵
دالیا مجاهد کارشناس سرشناس آمریکایی مصری الاصل ، رییس و مدیر اجرایی انجمن مجاهد (شرکت آموزش اجرایی و مشاوره متخصص جوامع مسلمان و خاورمیانه) مستقر در واشنگتن دی. سی است. وی مدیر اجرایی پیشین و تحلیل گر ارشد مرکز مطالعات اسلامی گالوپ است که در آن جا تحلیل پیمایش های جهان بینی مسلمانان در آمریکا و اروپا را سرپرستی می کرد. همراه با جان اسپوزیتو کتاب مهم " چه کسی برای اسلام حرف می زند؟ میلیون ها مسلمان در واقع چگونه می اندیشند" را نوشت.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دالیا مجاهد کارشناس سرشناس آمریکایی مصری الاصل ، رییس و مدیر اجرایی انجمن مجاهد (شرکت آموزش اجرایی و مشاوره متخصص جوامع مسلمان و خاورمیانه) مستقر در واشنگتن دی. سی است. وی مدیر اجرایی پیشین و تحلیل گر ارشد مرکز مطالعات اسلامی گالوپ است که در آن جا تحلیل پیمایش های جهان بینی مسلمانان در آمریکا و اروپا را سرپرستی می کرد. همراه با جان اسپوزیتو کتاب مهم " چه کسی برای اسلام حرف می زند؟ میلیون ها مسلمان در واقع چگونه می اندیشند" را نوشت.
باراک اوباما مجاهد را به عنوان رییس انجمن مشاوره درباره ی همکاری های دینی و همسایگی در سال 2009 منسوب کرد، که وی را به نخستین زن مسلمان آمریکایی در بر عهده گرفتن چنین پست ارشدی تبدیل کرد. در این پست، مجاهد به دیگر رهبران آمریکا در ارائه پیشنهاداتی به رئیس جمهوری آمریکا درباره ی این که چگونه سازمان های دینی می توانند با دولت برای حل مسائل چالش های دشوار جامعه همکاری کنند، پیوست. مجاهد برای گرفتن رای اعتماد به صحن کمیته ی روابط خارجی سنای آمریکا درباره ی برخورد آمریکا با جوامع مسلمان دعوت شد، وی پیشنهادهای مهمی را برای انجمن مشاوره امنیت داخلی ضد گروه های تندرو خشونت گرا ارائه داد.
مجمع جهانی اقتصاد مجاهد را رهبر جهانی جوان نامید. وی عضو انجمن برنامه ریزی مجمع درباره ی جهان عرب و هم چنین سخنران معمول در کنفرانس هایشان می باشد. مجاهد هم چنین عضو خانه ی آزادی و سولیا می باشد و پژوهشگر ارشد غیر مقیم سیاست عمومی در انستیتوی سیاست عمومی و امور بین الملل ایسام فار در دانشگاه آمریکایی بیروت می باشد. مجله تجارت عربی وی را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین اعراب در جهان در سال های 2010 تا 2012 معرفی کرد . آشوکا مجاهد را نوآور اجتماعی سال جهان عرب در سال 2010 نامید و انجمن Alumni دانشگاه ویسکانسین به وی جایزه ی با اعتبار زیر 40 سال را اعطاء کرد، جایزه ای که برای کمک های مهم به وسیله ی فارغ التحصیل شدن از دانشگاه ویسکانسین می باشد.
مجاهد مفسر همیشگی در کانال های رسانه ای جهان و مجامع بین المللی و هم چنین کارشناس جهانی اتحاد تمدن ها سازمان ملل هم می باشد. تحلیل های وی در وال استریت ژورنال، مجله فارنسی پالسی، مجله ریویو بین المللی هاروارد و بسیاری دیگر از ژورنال های آکادمیک و عمومی چاپ شده اند. مخاطبان وی سران دولت، نمایندگان مجلس از سراسر جهان و رهبران مذهبی از هر دینی می باشند.
سوال: برگردیم زمانی که شما مدیر اجرایی مرکز مطالعات اسلامی گالوپ بودید، شما یک سری تحقیقات عقاید عمومی انجام دادید تا مشخص نمایید اندیشه ی مسلمانان درباره تروریسم، افراطی گری و .... چیست، شما در واقع یافته هایتان را در کتاب " چه کسی برای اسلام حرف می زند؟ میلیون ها مسلمان در واقع چگونه می اندیشند"، گردآوری کردید. درباره ی تحقیق و یافته هایتان برای ما بگویید؟ مسلمانان واقعا چگونه فکر می کنند؟
مسلمانان در سراسر جهان بسیار متفاوت می باشند، به زبان های مختلف تکلم می کنند، تاریخ های متفاوت دارند، و دین شان را به شیوه های متفاوت تفسیر می نمایند. این پلورالیسم در اسلام ساخته می شود و مورد احترام و تکریم می باشد. آن ها هم چنین دیدگاه های مختلفی درباره ی رهبری آمریکا دارند. برای مثال، در حالی که مسلمانان در خاورمیانه غیر ممکن بود رهبری آمریکا را تایید یا تصدیق کنند، مسلمانان صحرای آفریقا به صورت کلی دیدگاه ههای مثبتی درباره ی آمریکا دارند. مسلمانان هم چنین دیدگاه های متفاوتی درباره ی نقش دین در سیاست و هم چنین این که قوانین که قوانین دینی چگونه می بایست تفسیر شوند، را دارند.
اما در حالی که در میان بسیاری از جوامع مسلمان تفاوت هایی وجود دارد آنها همگی در یک چیز مشترک هستند: دین بخش مهمی از زندگی روزمره شان می باشد.
سوال: درباره ی تروریسم وضعیت چگونه است؟ جریان اصلی رسانه هنوز به ارائه بیان نامه های محکوم کننده ادامه می دهد، اغلب اسلام و مسلمانان را با تروریسم در یک صف قرار می دهند اما به ندرت درباره ی عقاید مسلمانان درباره ی تروریسم می شنویم. بر اساس تحقیقات شما چگونه مسلمانان در میانه سربرآوردن تروریسم، موضع خود را روشن می سازند؟
اکثریت مسلمانان مخالف اعمال تروریستی هستند که به نام اسلام انجام می شوند. این امر به شکل آشکار از طریق مطالعه ی مرکز گالوپ از بیش از صد کشور در سرتاسر جهان با نام دیدگاه های خشونت اثبات شد که خود من در آن شرکت داشتم. چه چیزی موجب پذیرش یا انکار عمومی حملات به شهروندان در طول ده سال از 11 سپتامبر می شود؟ برخلاف کژفهمی های عمومی، کشورهای با اکثریت مسلمان حداقل همانند دیگر جوامع حملات به شهروندان را محکوم کردند. در خاورمیانه، تلاش دینی به انکار گسترده این حملات ارتباط داشت.
بنابراین، چگونه ما تروریست هایی را که نمادها و شعارهای دینی را به کار می گیرند، تعریف می کنیم؟ نخست، بایستی به دقت گوش بدهیم و آنچه که ما از زیر لایه ی دینی می شنویم اساسا یک استدلال سیاسی است و نه دینی. از بمب گذاران بوستون تا قتل وحشتناک سرباز انگلیسی در وولویچ، تروریست ها خشونت شان را با گلایه های مدرن و نه تفسیر قرون وسطایی توجیه می کنند.
می توان همین امر را درباره ی تروریست های از هر نوعی دیگر نیز گفت. نماد ها و زبانی که آن ها به کار می گیرند به پیش زمینه ی فرهنگی شان وابسته است. اما پیام اصلی آن ها همان است: اشتباهات درک شده برای تصحیح کردن به خشونت نیاز دارند. یکی از آخرین مثال ها در این باره حادثه ی دو سال پیش در نروژ بود، هنگامی که آندرس برایفیک، که از نابودی خشونت آمیز عرب های اروپایی دفاع می کرد، ساختمان های دولتی را بمب گذاری کرد و در نتیجه ی آن 8 نفر کشته شدند و کمپ تابستانی جوانان را در اُسلو مورد حمله قرار داد، به 69 نفر تیراندازی کرد که اکثرشان نوجوان بودند.
ثانیا، آیا یک تروریست ادعای دفاع از اسلام یا اکثریت مسیحیان سفید پوست اروپا را دارد، هویت وی زمینه ی افراطی شدن وی را فراهم می کند و نه علت آن را.
سوال: منظورتان از این که هویت زمینه را فراهم می کند و نه علت چیست؟ آیا به این امر اشاره می کنید که افراطی شدن یک انحراف اجتماعی است که با به هیچ وجه اسلام ارتباط ندارد؟
مورد وید میشایل، یک برتری طلب سفید پوست راست گرا، و حمله ی وی یه یک معبد سیک ها در اُواک کریک ویسکانسین را در نظر بگیرید. بر اساس گفته های مردی که خود را به عنوان یار نظامی پیشین معرفی کرد، مهاجم اغلب درباره ی " جهان مقدس رادیکال" حرف می زد. پیش زمینه ی محافظه کارانه ی وی علت افراطی شدن وی نبود و این امر هم درباره ی مسلمان یا چچنی بودن بمب گذاران بوستون که به خشونت روی آوردند، صدق می کند. در هر دو مورد، افراطی شدن در درون یک زمینه ی فرهنگی جنایت کارانه اتفاق افتاد و بنابراین حاصل نمادها، فضای مجازی و شعار این خرده فرهنگ بود.
به معنای دقیق کلمه، جریان اصلی جامعه ی مسلمانان آمریکایی، مسئول مسلمانان منحرف نیست که به تروریسم روی می آورند، به گونه ای که حزب جمهوری خواه مسئول افراطی های راست گرا می باشد که همین کار را انجام می دهند. در واقع، فرای از تن دادن به این خشونت، بر اساس گزارش سال 2011 گالوپ درباره ی جوامع دینی آمریکا، آمریکایی های مسلمان محتمل ترین جامعه ی دینی آمریکا برای محکوم کردن صریح حملات به شهروندان به عنوان یک اشتباه اخلاقی هستند، خواه به صورت فردی و خواه به صورت نظامی.
بر اساس بهترین پژوه هش های انجام شده، افراطی شدن مسلمانان در غرب خارج از جامعه مسلمانان اتفاق می افتد، که در لجاجت و اعتراض به جامعه می باشد.
سوال: از آن جا که اثبات شده است که تروریسم خودش یک بیماری است چرا دولت ها کارهای بیشتری برای ریشه کن کردن آن به جای جنگ علیه مردمی که خود به گروگان های افراط گرایی تبدیل شده اند، انجام نمی دهند؟
کارهای بسیاری می توان انجام داد، اما هیچ چیزی موثرتر از پایان دادن به تضادهای بحرانی نیست که آمریکا در جهان اسلام با آن درگیر است و آرام کردن عادلانه تضاد میان فلسطین و اسرائیل نیست.
مسلمانان قربانیان شماره یک القاعده هستند. بنابراین هیچ کسی نمی خواهد به این خشونت های بدون معنا بیش از چیزی که آن ها انجام می دهند، پایان دهند. القاعده هم چنین مردان جوان آن ها را به دام می اندازد، از عصبانیت شان در اعتراضات مشروع رایج سوءاستفاده می کند، تا آن ها برای یک زندگی جنایی استخدام کند. بنابراین هیچ کس بیش از مسلمانان آرزوی پایان دادن به این امر را ندارد. مهم ترین گام هایی که بایستی برداشته شوند آموزش جوانان درباره ی دین شان است. اسلام قرآن نمی تواند هم زمان با ایدئولوژی القاعده در قلب و ذهن آن ها وجود داشته باشد. این ها نیروهای متضاد با هم هستند و هر چه فهم آن ها از اسلام قرآن بیشتر باشد در مشاهده ی اشتباه بودن ایدئولوژی القاعده تواناتر خواهند بود. زنان به عنوان مادران، معلمان، پژوهشگران و رهبر جامعه می توانند نقش اساسی در این زمینه داشته باشند.
سوال: نظرتان درباره ی باور غربی ها که زنان مسلمان در سایه و حاشیه زندگی می کنند، چیست؟ زنان مسلمان به چه می اندیشند؟
دیدگاه های زنان مسلمان پیچیده هستند. آن ها خواهان حقوق برابر می باشند، اما می گویند که ایمان شان مانعی برای دست یابی به این اهداف نیست، اغلب آنان ایمان شان را به عنوان نیرویی برای رسیدن به آزادی و نه تعصب می بینند. به هر حال همانند اکثر زنان، دغدغه های اصلی شان مشابه دیگر شهروندان کشورشان می باشد و حول مسائل توسعه، آموزش و بیکاری می چرخد و نه حقوق زنان. درباره ی "حجاب"، اکثریت مسلمانان می گویند آن ها موهایشان را در اماکن عمومی می پوشانند و هنگامی که چرای این کار از آن ها پرسیده می شود، رایج ترین پاسخ این است که آن ها بر این باورند که حجاب یک دستور دینی است. به صورت خیلی ساده حجاب بخشی از عمل به ایمان شان می باشد. زنانی که حجاب را رعایت می کنند آن را تنها با تقوا همراه نمی دانند بلکه همراه آن "اعتماد به نفس" و "کرامت" را می بینند.
منبع: شفقنا
کد خبر: ۵۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۷
«یالا یالا بارونی»؛
ما هفت برادران،اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت دراز مي كنيم و از شما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار
کد خبر: ۵۷۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
در اواخر ماه نوامبر گزارشهایی وجود داشت که میگفت ائتلاف بینالمللی علیه داعش و نیروهای دولت بشار اسد در دمشق، حملات هوایی خود علیه مرکز اصلی داعش در شرق سوریه یعنی شهر رقه را افزایش دادهاند.
به گزارش جام جم، اطلاعات بسیار محدودی در مورد محل سکونت ابوبکر البغدادی، رهبر داعش و معاونانش وجود دارد، اما شهر رقه به عنوان پایتخت این گروه تروریستی در سوریه شناخته می شود و به مهم ترین مظهر این گروه تبدیل شده است. براساس تحلیل تصاویری که توسط این گروه در فضای مجازی منتشر می شود، رقه شهری است که ساکنانش برداشتی افراط گرایانه از تعالیم اسلام داشته، از مشاهده اعدام افراد در انظار عمومی لذت می برند و بشدت از رهبران خشن خود حمایت می کنند؛ گفته می شود سر بریدن جیمز فولی، خبرنگار آمریکایی توسط داعش در تپه های نزدیک به این شهر انجام شده است. در واقع اطلاعات اندکی در مورد این شهر ۵۰۰ هزار نفری وجود دارد. حقیقت این است که رقه تا سال ۲۰۱۳ وارد درگیری های سوریه نشده بود.
پیش از آغاز جنگ، اگر به رقه می رفتیم و همه چیز روال عادی خود را داشت. یک شهر غبارآلود که فاصله زیادی از دیگر شهرهای مهم سوریه داشت، امکانات رفاهی اندکی به شهروندانش ارائه می کرد و به همین دلیل بیشتر مردم از این وضع شکایت می کردند. درست است که جمعیت غالب این منطقه را سنی ها تشکیل می دادند، اما برخلاف دیگر شهرها همچون حلب و حما فعالیت های اسلام گرایانه در آن دیده نمی شد. درواقع یکی از مشخصات اصلی مردم این شهر این بود که عده بسیار کمی نماز می خواندند.
اما وسعت چشمگیر، موقعیت مناسب و دور بودن از مناطق اصلی درگیری، موجب شد داعش از آن به عنوان یک دولت متمرکز استفاده کند. این گروه اکنون زمین هایی را در اختیار دارد که از حومه حلب در غرب سوریه تا نزدیکی مرزهای شرقی عراق کشیده شده است. گرچه نیروهای داعش طی چند ماه گذشته از شهر کوبانی در مرز ترکیه و سوریه به عقب رانده شدند، اما آنها توانسته اند باوجود بمباران نیروهای ائتلاف، شهر حیت در استان الرمادی عراق را به تصرف خود درآورند.از زمان تصرف موصل (دومین شهر بزرگ عراق) به دست داعش از ماه ژوئن، برخی تحلیلگران تصور کردند، این شهر به پایتخت داعش تبدیل می شود. اما در موصل که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارد، جنگ قدرت میان دیگر گروه های سنی در جریان است و در بسیاری از مناطق عراق نیز داعش با خطر نیروهای شبه نظامی شیعه و نیروهای پیشمرگه کرد روبه روست. قبایل سنی و حملات نیروهای ائتلاف را نیز باید به این جریان اضافه کرد.
برای نیروهای خارجی که به عضویت داعش درمی آیند و بیشتر از مرز ترکیه وارد سوریه می شوند، رقه محلی آسان برای عبور و مرور است. گرچه حملات نیروهای ائتلاف و جنگنده های سوری شرایط سختی را برای ساکنان این شهر ایجاد کرده است، اما این شهر همچنان به عنوان پایگاه و مرکز اصلی این خلافت به حساب می آید. سرمد جیلانی، یکی از شهروندان سوریه است که اکنون در ترکیه ساکن بوده و مدیر یک سایت تحت عنوان «نابودی آرام رقه» است. وی می گوید باور عمومی این است که این شهر پایتخت اصلی داعش است.
رهبران داعش که تعدادی از آنها نظامیان رژیم بعث عراق یا جهادی های کارکشته هستند، تعدادی از ساختمان ها در رقه را به عنوان مرکز دولت، ساختمان شهرداری و محل دفن کشته شدگان مورد استفاده قرار می دهند. گفته می شود یکی از پایگاه های پیشین ارتش سوریه به نام «گردان هفدهم» محل اعدام یا نگهداری گروگان ها و مخالفان داعش است. دادگاه های جدید، نیروهای محلی پلیس، مرکز اجرای امور اقتصادی و سیستم های بهداشتی از دیگر اقدامات جدید داعش در این شهر است.
براساس قوانینی سفت و سختی که داعش در این شهر وضع کرده، تمام زنان باید نقاب بر صورت بزنند، نباید روی لباس های مردان عکس باشد، سیگار کشیدن ممنوع است، مغازه ها باید در پنج نوبت نماز بسته باشد، در فروشگاه لباس های زنانه فقط زنان باید فروشنده باشند و زنان تنها با محارم خود به خیابان ها بیایند. گردانی از زنان به نام الخنسا و گردانی از مردان به نام الحسبه، وظیفه نظارت بر انجام دقیق این دستورات در شهر را به عهده دارد.
رقه همچنین به الگویی برای سیستم مالیات دهی تحت حکومت داعش تبدیل شده است؛ مغازه داران باید ۲.۵ درصد از درآمد خود را به عنوان زکات به داعش بدهند و در کنار آن باید ماهانه ۱۵۰۰ پوند سوریه بدهند که اصلا به عنوان مالیات به حساب نمی آید. داعش همچنین از هر خط تلفن در رقه حدود ۴۰۰ پوند می گیرد و این در حالی است که هزینه های آن بر دوش دولت سوریه است. بنا به گفته افراد محلی، در هر ماه به صورت منظم حدود ۴۰۰ دلار به کارگران شهری و مبارزان داعش داده می شود و در این میان قیمت کالا و اجناس شدیدا توسط داعشی ها کنترل می شود.
شاید تصورش سخت باشد که تمام این اتفاقات فقط در طول دو سال گذشته به وجود آمده است. رقه ازجمله شهرهایی بود که از آغاز درگیری ها در سوریه، همچنان به دولت سوریه وفادار بود. در ماه مارس ۲۰۱۳، نیروهای وابسته به گروه های تروریستی همچون احرار الشام و جبهه النصره، کنترل این شهر را از دست نیروهای دولتی گرفتند. این نیروها از خارج آمده بودند و مردم رضایتی نسبت به این موضوع نداشتند.
یک ماه بعد در ماه می ، پرچم سیاه جبهه النصره بر بالای ساختمان فرمانداری رقه بود، اما هیچ گروه تروریستی به طور کامل کنترل این شهر را در دست نداشت. به نظر می رسید شبه نظامیان بیشتر به دنبال جلب نظر مردم بودند و در همین حال به مبارزه با فعالانی می پرداختند که به دنبال برقراری دموکراسی در این شهر بودند. در آن زمان شورای شهر توسط یک وکیل اداره می شد و ارائه خدمات بهداشتی و شهری بسیار مطلوب بود.
اما رقابت میان گروه های مسلح و نبود سرمایه گذاری مناسب برای شورای شهر، مانع از شکل گیری یک دولت محلی کارآمد شد. این شرایط فرصتی برای داعش به وجود آورد تا کل شهر را تحت کنترل خود بگیرد. در آوریل ۲۰۱۳ و پس از آن که شهر رقه توسط جبهه النصره سقوط کرد، داعش رسما وارد جنگ داخلی سوریه شد. داعش همان زمان اعلام کرد با جبهه النصره، ادغام شده است، اما جبهه النصره با این موضوع مخالفت کرد که دلیل اصلی آن اولویت های متفاوت داعش بود؛ برخلاف جبهه النصره، داعش سریعا اعلام کرد که هدف اصلی اش علاوه بر مبارزه با حکومت سوریه، ایجاد یک حکومت و اداره آن براساس قوانین شریعت است و در این راه از خشونت بیشتری بهره می گیرد.
در آگوست ۲۰۱۳، نیروهای داعش حمله همه جانبه ای را علیه دیگر گروه های شبه نظامی در رقه انجام داده و به طور کامل کنترل این شهر را به دست گرفتند. داعش با افتتاح مراکزی جدید در رقه، کنترل آن را به سوری ها، عراقی ها و مبارزان خارجی داد. پس از تصرف موصل در ماه ژوئن ۲۰۱۴ به دست داعش، ورود این نیروهای خارجی به شهر رقه بیش از پیش افزایش یافت.
تحولات پس از سیطره داعش بر رقهدر روزهای نخست حکومت داعش در رقه، برخی از مردم محلی از خشونت بیش از اندازه داعش ناراضی بودند، اما برخی نیز می گفتند با حضور داعش درگیری و آشوب میان نیروهای مسلح در این شهر پایان یافته و به همین دلیل از این وضع راضی بودند. این گروه با حفظ کارمندان و اعضای متخصص در نهادهای خدماتی، اعلام کردند این افراد تحت حکومت داعش به مردم خدمات می رسانند. به معلمان مدارس اجازه داده شد به فعالیت خود ادامه دهند، اما محتوای درسی آنها توسط داعش تغییر یافت و به عنوان مثال دروس شیمی و زبان فرانسه از محتوای درسی مدارس حذف شد.
اما بسرعت مشخص شد که توانایی داعش در حفظ قدرت بستگی به میزان خشونت این گروه دارد. ابوحمزه یکی از اعضای اطلاعاتی داعش که بتازگی از این گروه جدا شده می گوید، هدف اصلی داعش برقراری حکومت از طریق اعمال شیوه های امنیتی است. بنا به گفته او، نیروهای امنیتی داعش متشکل از ملیت های مختلف هستند، اما تعداد زیادی از آنها را سوری هایی تشکیل می دهند که از حکومت سوریه جدا شده و آشنایی کاملی به مناطق کشور دارند.
از سوی دیگر، اعمال مجازات های وحشیانه از سوی این گروه موجب ترس و وحشت مردم این شهر شده است. در میدان اصلی رقه سرهای جدا شده قرار دارد و بالای آن این نوشته به چشم می خورد: مجازات متخلفان از قوانین. نام قبلی این میدان بهشت بود، اما با کنترل داعش بر شهر، به میدان جهنم تغییر نام داد. بسیاری از شهروندان رقه می گویند هدف از اعمال این مجازات های شدید، ایجاد ترس و دلهره میان مردم است. به عنوان مثال، چندی پیش یک راننده به صورت تصادفی در حالی که سیگار می کشید، با ماشین خود وارد مناطق تحت کنترل داعش شد. اعضای این گروه با مشاهده سیگار کشیدن او، به سرعت وارد ماشینش شده و در یک لحظه سرش را جدا کردند.
گرچه این گروه نتوانسته به صورت فنی خطوط تلفن و اینترنت این شهر را کنترل کند، اما اطلاعات همه افراد را جمع آوری کرده، هر فردی را که در شهر تصویربرداری کند به شدیدترین شکل مجازات می کند و اعضایی دارد که رفت و آمد شهروندان در معابر عمومی را کنترل می کند. از ماه پیش تاکنون دستورالعمل هایی منتشر شد مبنی بر این که نیروهای جهادی خارجی چگونه می توانند خانواده های خود را به رقه آورده یا با زنان این شهر ازدواج کنند. داعش به نیروهای خود خانه می دهد و زنان بیوه این نیروها نیز براساس تعداد فرزندان خود، حقوق و مزایا دریافت می کنند. در شهری که تا سال گذشته، همسایه ها با هم آشنا بودند، حال بسیاری از افراد حتی زبان یکدیگر را هم نمی فهمند.
داعش و رسانه هاهنوز مشخص نیست که ویدئوهای این گروه و مجله انگلیسی زبان آن با عنوان «دابق» در کجا تولید می شود، اما شهروندان رقه از وجود تجهیزات پیشرفته ارتباطی در شهر خبر می دهند به گونه ای که مغازه های محلی ماهواره های اینترنتی می فروشند.
بنا به گفته ابو حمزه، یک فیلمساز ایسلندی که به عضویت این گروه درآمده مسئول تهیه فیلم های ویدئویی برای جذب افراد بیشتر است. مطالب دابق نیز نشان می دهد شهروندان انگلیسی زبان، مسئول تهیه و تولید مطالب آن هستند. با وجود تمام این مسائل، بسیاری از اهالی رقه می گویند نیروهای داعش نتوانسته اند بخوبی این شهر را اداره کنند. برق در بیشتر ساعات روز قطع است، آب آشامیدنی سالم بندرت یافت می شود، خدمات بیمارستانی بسیار وخیم است، بیشتر مدارس بسته بوده و زباله ها در تمام سطوح خیابان ها دیده می شود.
به نظر می رسد حملات جنگنده های ائتلاف ضربات مهلکی به این گروه زده است. بنا به گفته منابع رسمی، تاکنون ۱۶ پالایشگاه کوچک نفتی در سوریه و تحت کنترل داعش با این حملات منهدم شده است. مردم رقه می گویند با آغاز حملات جنگنده ها، اعضای داعش در میان جمعیت حاضر می شوند تا شکار آنها سخت تر شود. با پایان یافتن این حملات در عصر، اعضای این گروه بار دیگر ظاهر شده و علیه حملات این جنگنده ها تبلیغ می کنند. در این میان برخی مردم می گویند رهبران داعش سعی دارند با استخدام رهبران محلی سوریه، جمعیت این شهر و مناطق اطراف آن را کنترل کنند. سپردن پست ها و مسئولیت های فراوان یکی از انگیزه های این افراد در پیوستن به داعش است. حال بسیاری این پرسش را دارند که چرا مردم علیه حکومت داعش قیام نمی کنند. علاوه بر این، بسیاری از مردم رقه تمایل دارند این شهر تحت حکومت سوریه اداره شود، اما مشکل اصلی ترس مردم از اقدام علیه داعش است. آنها در ماه های ابتدایی حکومت داعش در رقه قیام کردند که با سرکوب وحشیانه داعش رو به رو شدند. در ماه آگوست نیز ۷۰۰ نفر از اعضای قبیله شیطاط علیه داعش در استان دیر الزور قیام کردند که همگی قتل عام شدند، اما این جنایت به هیچ وجه مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت.
برخی از سوری هایی که تحت حکومت داعش زندگی می کنند، عقیده دارند که می توانند به آرامی علیه داعش مقاومت کنند. بنا به گفته تحلیلگران، داعش ممکن است در اداره حکومت در شهری همچون رقه ناتوان بوده باشد، اما اکنون آینده مشخصی برای مقابله با آن وجود ندارد.
کد خبر: ۵۳۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۱