« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
ژنرال "الکساندر دورنیکوف" رئیس ستاد مشترک منطقه نظامی مرکزی در سوریه در مراسم قدردانی از عملکرد نظامیان روس در سوریه که از سوی "ولادیمیر پوتین" نشان قهرمان روسیه به وی اعطا شد هدیه‌ای جالب به پوتین داد. او عکسی را که از پشت بام یکی از ساختمان‌ها در سوریه گرفته شده و در آن سوری‌ها تشکر و قدردانی خود را از روسیه اعلام کرده‌اند، به پوتین هدیه کرد. این عکس عبارات تشکر را به زبان روسی نشان می‌دهد که با رنگ سفید روی صفحه قرمز نقش بسته است: «صبح بخیر روسیه! خوش آمدید. شما دوستان و برادران ما هستید. سپاسگزاریم.» این عکس توسط "وادیم ساویتسکی" گرفته و یک بالگرد نظامی روس نیز در آن دیده می‌شود.
کد خبر: ۹۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۹

در دو سال گذشته گروه تروریستی داعش هزاران تن از نیروهای خود را از دست داده است و این مساله قابلیت این گروه برای پیشبرد جنگ متعارف در عراق و سوریه را به شدت تضعیف کرده است؛ در نتیجه این گروه مجبور شده وارد فاز افزایش حملات انتحاری شود. به گزارش آوای رودکوف  به نقل از ایسنا، به نقل از خبرگزاری دویچه وله، دو سال پیش تروریست‌های داعش با تصرف مناطق وسیعی از خاک عراق و سوریه باعث تعجب فراوان درجهان شده و حتی تا چند کیلومتری شهر بغداد، پایتخت عراق نیز پیش رفتند. امروز این گروه تروریستی که همچنان به دنبال ایجاد یک خلافت است با وجود آنکه تاحد زیادی قدرت خود را از دست داده اما همچنان به عنوان یک سازمان تروریستی قدرتمند مطرح است. کارشناسان نظامی از جمله حسن حسن، کارشناس موسسه "پژوهش‌های امور خاورمیانه" در واشنگتن معتقدند که حملات هوایی تحت رهبری آمریکا به همراه پشتیبانی نظامی نیروهای محلی تا حد زیادی توانستند قدرت نظامی متعارف داعش را خنثی کند. حسن حسن با اشاره به این وضعیت گفت: آنها (شبه نظامیان داعش) هم به لحاظ تاکتیکی و هم به لحاظ عملیاتی تضعیف شده‌اند. آنها دیگر نمی‌توانند کاری را که در سال ۲۰۱۴ انجام دادند یعنی تصرف موصل و رسیدن به دروازه‌های بغداد را تکرار کنند. حباب قدرت آنها ترکیده اما این گروه همچنان قدرتمند است. به گفته وی داعش قرار نیست از میدان جنگ خارج شود بلکه با توجه به ظرفیت تضعیف شده‌اش برای دست زدن به حملات نظامی متعارف به دنبال آن است که در غالب یک سازمان تروریستی محدود تغییر شکل دهد. حسن اظهار داشت: در چهار ماه گذشته داعش دست به صدها عملیات انتحاری زده است. این به شما نشان می‌دهد که آنها همچنان از حمایت زیادی برخوردار هستند. رابرت ایت واک، کارشناس مرکز "وودرو ویلسون" در واشنگتن نیز با استناد به یکسری آمارهای وزارت امور خارجه آمریکا گفت: داعش ۴۰ درصد از اراضی خود در عراق را از دست داده است. به گفته وی اکنون این امید و یا حتی انتظار وجود داردکه به زودی داعش را وادار به خارج شدن از اراضی بیشتر کنیم. وی اظهار کرد: ارتش عراق در حال آماده شدن برای حمله قابل انتظاری به منظور آزاد کردن موصل دومین شهر بزرگ این کشور است. اما مساله بغرنج این است که آزاد کردن موصل نیاز به یک جنگ‌ شهری بسیار سخت خواهد داشت. مقام‌های آمریکایی معتقدند بازپس‌گیری موصل نه فقط برای ساکنان این شهر بلکه از لحاظ راهبردی یک امر حیاتی است. گروه‌های تروریستی در میان توانایی‌های خود به علت کنترل شهرهای بزرگ و مناطق وسیع از ابزارهای قدرتمندی به منظور جذب تروریست‌های بالقوه به خود برخوردار هستند. لیت واک خاطرنشان کرد: بزرگترین چالش برای آمریکا ایجاد یک نیروی نظامی محلی موثر در عراق است تا رهبری عملیات برای بازپس‌گیری موصل را به عهده بگیرد. این کار می‌تواند یک ضربه روانی مهلک به داعش وارد کند. نیروهای نظامی محلی چه در قالب ارتش عراق در مرکز این کشور و چه در قالب نظامیان کرد در شمال نقشی کلیدی در موفقیت‌های نظامی علیه داعش دارند. به همین دلیل است که داعش بیشتر در عراق متحمل شکست شده است تا سوریه. از نظر واشنگتن بدون پشتیبانی یک نیروی نظامی محلی در منطقه قدرت هوایی کشورهای غربی برای عقب راندن تروریست‌ها چه داعش و چه القاعده محدود خواهد بود. ۹ ماه پیش با مداخله نیروی هوایی روسیه در سوریه به یکباره وضعیت در این کشور نیز تغییر کرد. با این حال حسن حسن معتقد است: ورود روسیه به سوریه باعث پیچیده‌تر شدن وضعیت شده و کار را برای دستیابی به یک راه حل سیاسی دشوارتر کرده است. غرب در حال حاضر امیدوار به یک راه حل سیاسی برای سوریه است و همزمان نیز در حال پیشبرد راه حل نظامی خود در عراق است.
کد خبر: ۹۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۰

منصور نظری: قطعه مثنوی «آخرین منجی» تقدیم به "کلزار العویوی" دختر 13 ساله فلسطینی که در نزدیکی حرم حضرت ابراهیم(ع) در الخلیل هدف تیراندازی نظامیان صهیونیست قرار گرفت و بر اثر شدت خونریزی به شهادت رسید
کد خبر: ۸۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۱

 به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، «عباس حاجی نجاری» در روزنامه «جوان» به رویداد اخیر دستگیری نظامیان آمریکایی در آب‌های ایران پرداخت و نوشت: ماجرای ورود غیرقانونی قایق‌های نظامی امریکا به آب‌های ایران و برخورد قدرتمندانه و عزتمندانه ایران با این حادثه، یک بار دیگر موضوع اقتدار و توان ایران را به موضوع اصلی رسانه‌ها و مراکز تصمیم‌گیری جهان تبدیل کرد. این حادثه اگرچه حادثه منحصر به فردی نیست و معمولاً اینگونه تجاوزات صورت می‌گیرد و مسئله به صورت خصمانه یا دوستانه حل می‌شود، ‌اما به طور قطع آن را باید با همه نمونه‌های مشابه آن متفاوت دید.عاملان تجاوز نیروهای امریکایی بودند که تجاوز به سرزمین‌ها به بخشی از قاموس و فرهنگ آنها تبدیل شده است و معمولاً وقتی اینگونه حوادث از سوی آنها مطابق برنامه‌های از پیش طراحی شده و یا اشتباهاً اتفاق بیفتد، معمولاً از موضع قدرت و زورگویی سعی می‌کنند مسئله را به تثبیت توان و سلطه امریکا تبدیل کنند، همانگونه که در ماجرای تجاوز به آب‌های جزیره فارسی فرماندهی ناو امریکایی مستقر در نزدیک جزیره مرتکب شد و تلاش داشت با قدرتنمایی حافظان قدرتمند آب‌های ایران را مرعوب کند، اما به رغم تصور امریکایی‌ها این برخورد متکبرانه آنها در مواجهه با نیروهای سپاه نتیجه عکس داشت و پاسداران را نسبت به اهداف پنهان نظامیان امریکایی مشکوک کرده و نهایتاً سبب شد که تا پس از کسب اطمینان از عدم سوءنیت آنها در تجاوز به آب‌های ایران و در پی پیگیری‌های دیپلماتیک و در همراهی با دستگاه دیپلماسی کشور آنها را آزاد کنند.اما این حادثه واجد چند پیام آشکار خطاب به امریکا و دیگر پادوهای منطقه‌ای نظام سلطه خواهد بود.1 ـ آمادگی و هوشیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حراست از تمامیت ارضی و آب‌های سرزمینی کشور که حتی تجاوز سه مایلی را هم به دقت تشخیص داده و تحمل نمی‌کند روشن‌ترین پیام نسبت به هرگونه تجاوز احتمالی در حال و آینده است.2 ـ عدم موازنه نظامی در نیروهای مستقر در جزیره فارسی با دو ناوگان بزرگ امریکایی و فرانسوی مستقر در نزدیکی جزیره، تردیدی در نیروهای سپاه در مواجهه قدرتمندانه با این تجاوز ایجاد نکرد و این در اصل نشانگر وجود همان روحیات ایثار و از خودگذشتگی در میان پاسداران انقلاب اسلامی است که از همان نقطه آغاز انقلاب و در جنگ تحمیلی، عملاً تمامی معادلات نظامی را بر هم زد و اکنون نیز به رغم گذر نسلی، نیروهای جدید سپاه نیز به وجود آن می‌بالند.3 ـ واکنش سپاه به تجاوز امریکایی‌ها پاسخ عملی به بسیاری از ابهامات، در مورد تحولات اخیر منطقه و برخی از گزافه‌گویی‌های جوانان خامی بود که این روزها با سلاح‌های عاریه‌ای امریکایی احساس قدرت می‌کنند. آنها با این حادثه باید متوجه شده باشند که اصلاً در معادلات منطقه محلی از اعراب ندارند تا نیاز باشد که جمهوری اسلامی مستقیماً به آنها پاسخ دهد.4 ـ این حادثه اوج وابستگی برخی از سیاسیون داخلی را نیز آشکار کرد، چراکه به محض بروز حادثه با القای اینکه سپاه دارد در آستانه اجرای برجام روابط را بر هم می‌زند، به جای محکوم کردن متجاوز، نیروهای سپاه را در شبکه‌های مجازی و رسانه‌ای خود محکوم کردند اما پس از اعتراف دشمن به تجاوز پس از حل مقتدرانه آن، بدون عذرخواهی تلاش کردند تا آن را به نفع «دیپلماسی لبخند» مصادره کنند و این در حالی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داده است که بسیار فراتر از ادعاهای این جماعت مرعوب، ملاحظات کلان امنیت ملی را در نظر داشته و همواره بیشترین همکاری را با دولت‌های مستقر و به ویژه دولت یازدهم داشته است.5 ـ اما این ماجرا چرایی دشمنی دشمنان علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نشان داد. پس از تصویب برجام و قبل از اجرایی شدن آن در کنگره امریکا چندین تحریم جدید علیه ایران مطرح شد که برخی از آنها هم توسط کاخ سفید امضا و ابلاغ شده است. بیشتر این طرح‌های تحریم سپاه و شرکت‌ها و مؤسسات همکار با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف گرفته است. این روند نشان می‌دهد که آنها از یکسو جلوه‌های اقتدار ایران را هدف گرفته‌اند و به زعم خود تصور می‌کنند با این فشارها و تحریم‌ها قادر به مهار توان نظامی ایران خواهند بود و از سوی دیگر متناسب با روند تحولات اخیر به این تصور رسیده‌اند که قادرند از این طریق کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند.سال‌ها پیش رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 87/9/24 در دانشگاه علم و صنعت بر این نکته تأکید کردند و یادآور شدند:«اگر جمهوری اسلامی دچار شاه‌سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرئت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نمی‌کنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمی‌کنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.»‌ اکنون این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به رغم تصورات و برآوردهای دشمنان، کار را به نفع نظام اسلامی تمام کرد و نشان داد که آنجا که پای مصالح ملی و تمامیت ارضی و استقلال و عزت ایرانی در میان باشد، لحظه‌ای غافل نخواهند بود.
کد خبر: ۸۳۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

فرمانده یگان اطلاعات ارتش سوریه از تسلیم‌شدن دست‌کم پنج‌هزار فرد مسلح به نیروهای ارتش و توافق آنها برای جنگ با تروریست‌های داعشی خبر داد. به گزارش  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از  تسنیم، فرمانده یگان اطلاعات ارتش سوریه گفت توافقی میان شماری از افراد مسلح سابق در شبه‌ نظامیان جیش الحر که در حومه‌های درعا و السویداء حضور داشتند، و میان ارتش سوریه مبنی بر همکاری میان دو طرف برای نابودی داعش در مقابل دستیابی این افراد مسلح به عفو به دست آمد، این افراد مسلح که خود را تسلیم ارتش کرده‌اند، تعهد دادند با داعش در تمام جبهه‌های سوریه بجنگند. این فرمانده میدانی گفته است مذاکرات از سه ماه پیش با نظارت شیوخ عشایر در درعا و دیرالزور آغاز شد و از حدود یک ماه پیش این توافق آماده اجرا شد که بر اساس این توافق، افراد مسلح جیش الحر از درعا و حومه آن به جبهة القریتین در حومه شمالی حمص و اطراف السلمیه در حومه حماه می‌روند تا این مناطق را از اشغال تروریست‌های داعشی تحت پوشش هوایی روسیه آزاد کنند. این مقام سوری افزود ستون‌هایی از گروه‌های جنگجو که تعداد آنها به پنج ستون و هر ستون متشکل از هفتصد نفر است، با تجهزات کامل از منطقه اللجاه در حومه درعا به‌سمت مناطق تمرکزی که درباره آن توافق شده است، عزیمت کردند تا این مناطق را از لوث داعش پاکسازی کنند. این فرمانده میدانی گفت این گروه‌ها تحت نام "اسود الشرقیه و کتائب تحریر سوریا" عمل خواهند کرد و به‌عنوان پشتیبان ارتش سوریه قلمداد می‌شوند. بر اساس این توافق، ارتش با این افراد نمی‌جنگد، بلکه آنها را به سلاح و مهمات هم مجهز می‌کند و پوشش هوایی هم برای آنها ایجاد می‌کند تا مناطقی که در اشغال داعش است، آزاد شود.  فرمانده میدانی ارتش سوریه می‌گوید شمار افراد مسلحی که خود را تسلیم نیروهای ارتش کردند، به 4900 نفر می‌رسد که بیشتر آنها از نیروهای عشایری هستند که نام اسود الشرقیه را بر خود گذاشته‌اند. این فرمانده میدانی تأکید کرد اولین عملیات این گروه‌ها روز گذشته انجام شد که سه شهرک را از لوث تروریست‌های داعشی آزاد کردند که از منطقه المبعوجه نزدیک السلمیه در حومه حماه آغاز شد و آنها در حال حاضر در حال پیشروی در اطراف شهرک مهین در حومه حمص هستند تا نبرد آزادسازی این منطقه را هم آغاز کنند.
کد خبر: ۷۹۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۲

نخست‌وزیر ترکیه در جدیدترین اظهارات، هشدار داد که اگر ایران به رویکرد خود در قبال ترکیه ادامه دهد، روابط دو کشور به شدت آسیب خواهد دید. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از فارس «احمد داوداوغلو» نخست‌وزیر ترکیه در پی تنش‌های اخیر کشورش با روسیه و به دنبال آن، اقدامات تنبیهی مسکو، هشدار داد که اگر لازم باشد، ترکیه نیز تحریم‌هایی علیه روسیه وضع می‌کند. وی همچنین مدعی شد که «اطمینان دارم که تمام ایرانی‌ها از دولت خود می‌خواهند که در کنار ترکیه باشد و این اظهارات توهین‌آمیزی غیرقابل قبول است». «احمد داوداوغلو» نخست‌وزیر ترکیه در نشست گروه پارلمانی حزب عدالت و توسعه (AK) ترکیه در روز سه‌شنبه (امروز) اعلام کرد ترکیه مصمم است «هماهنگی» با اتحادیه اروپا را در زمینه متوقف کردن جریان آوارگان در قبال دریافت پول نقد تسریع بخشد. وی همچنین از ایران خواست تا از عقلی سلیم استفاده کند و ادامه داد: «ما از آنها (ایران) وقتی که تمام جهان علیه آنها در سازمان ملل ایستاد حمایت کردیم. ترکیه و برزیل علیه تحریم‌های ایران رأی دادند، اما اکنون ایران به خوبی می‌داند که حق با ترکیه است، حاضر به حمایت با ما نیست». وی مجدداً لفاظی‌های ترکیه علیه ایران را تکرار کرد و گفت اگر ایران به رویکرد خصمانه خود در قبال ترکیه ادامه دهد، روابط آنکارا و تهران تا حد زیادی دچار آسیب خواهد شد. داوداوغلو همچنین تصریح کرد که ترکیه 2 هزار نفر را به درخواست فرماندار موصل در کمپ «بعشیقه» آموزش داده است و ادامه داد که به زودی به بغداد سفر می‌کند و مدعی شد:« ترکیه هیچ چشمداشتی به سرزمین‌های هیچ‌کس ندارد». وی ادامه داد که کمپ بعشیقه جدید نیست و بیش از یکسال است که فعالیت می‌کند و نقش چشمگیری در بازپس‌گیری «سنجار» از تروریست‌های داعش داشته است. داوداوغلو تأکید کرد که افزایش تعداد نظامیان ترکیه یک اقدام احتیاطی و در راستای نگرانی‌های امنیتی است و تأکید کرد آنهایی که این اقدام ترکیه را به گونه دیگری تفسیر می‌کنند، در واقع هدف ما را تحریک‌ می‌کنند. وی در توجیه حضور نظامی ترکیه در عراق گفت: «ترکیه تلاش زیادی کرده است تا صلح و ثبات را برای منطقه اطراف خود فراهم آورد». سخنگوی وزارت خارجه ترکیه نیز درباره عقب‌نشینی نظامیان ترکیه‌ای از «بعشیقه» عراق گفت: «سربازان ترکیه از بشیقه عقب‌نشینی نمی‌کنند اما انتقال نیرو متوقف شده است».
کد خبر: ۷۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۷

حسن روحانی در کتاب خاطراتش، به ماجراهای دوران سربازی و مشکلاتی که دیگران برای نماز خواندن آن‌ها به وجود آوردند، اشاره می‌کند.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ، حسن روحانی در کتاب خاطراتش، به ماجراهای دوران سربازی اشاره کرده و می‌نویسد: در گروهان ما افراد نمازخوانی بودند که از نمازخواندن در میان جمع، گویی خجالت می‌کشیدند. بدین‌جهت مقوایی برمی‌داشتند و به پشت ساختمان دستشویی که محل خلوتی بود، می‌رفتند و نماز می‌خواندند. ... برای از بین بردن این وضع ناخوشایند در پادگان، با چند نفر از دوستان نزدیک مشورت کردیم. ابتدا شماری از دانشجویان نمازخوان را شناسایی کردیم. سپس با یک‌یک آن‌ها که حدود بیست نفر بودند، صحبت کردیم و گفتیم: بهتر است در محل مناسبی (جلوی سالن استراحت) پتو پهن کنیم و با کمال افتخار و سرافرازی نماز بخوانیم. بنابراین فردای آن روز هنگام ادای نماز مغرب و عشا جلوی استراحتگاه خودمان، چند تخته پتو پهن کردیم و هر کس نماز خود را به صورت فرادی خواند. این کار سبب شد که در شب‌های بعد، افراد نمازخوان دیگری به ما بپیوندند. تعداد نمازخوان‌ها به حدود چهل پنجاه نفر رسید. پس از چند شب، قرار گذاشتیم نماز را به جماعت بخوانیم. همگی استقبال کردند و به‌این‌ترتیب نماز جماعت برپا شد که در پادگان کاملاً بی‌‌سابقه و قابل‌توجه بود. چپی‌ها که نماز جماعت را دیدند، رفتند و فردا شب، هنگام اقامه نماز مغرب و عشا آمدند و روبه‌روی ما شروع کردند به تمبک‌زدن و رقصیدن! پس از نماز، برخی از دوستان خیلی عصبانی شده بودند و می‌خواستند با آن‌ها درگیر شدند که به آن‌ها گفتم: کار آن‌ها را نادیده بگیرید و درگیر نشوید. ما نماز خودمان را می‌خوانیم و آن‌ها هم هر کاری می‌خواهند انجام دهند. یکی دو شب همین بساط بود تا اینکه دوباره مأموران ضداطلاعات آمدند و من را با خود به ضد اطلاعات بردند. در آنجا گفتند که نماز جماعت در ارتش ممنوع است. آن‌ها به ماده‌ای در قانون اشاره می‌کردند که بر مبنای آن تجمع نظامیان ممنوع است. به آنان پاسخ دادم ما فقط نماز می‌خوانیم و تجمع سیاسی در کار نیست، ولی آن‌ها نماز جماعت را مشمول آن ماده می‌دانستند. خلاصه، هرچه بحث کردم بی‌فایده بود و بالاخره ناچار شدیم که نماز جماعت را تعطیل کنیم و هر کس نماز خود را به صورت فرادی بخواند.[1] [1] - خاطرات حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، 1388، صص 374 و 375     منبع: مشرق
کد خبر: ۷۸۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۴

یکی از خلبانان هواپیمای سوخو 24 سوریه که روز گذشته توسط ترکیه در خاک سوریه سرنگون شد و امروز با عملیات ویژه ارتش سوریه نجات پیدا کرد ، از راز سرنگون شدن هواپیمای روسی پرده برداشت. به گزارش به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ، نخستین جملات این خلبان حاکی از این است که ادعاهای مقامات نظامی ترکیه مبنی بر اینکه این هواپیما وارد حریم هوایی ترکیه شده و یا حدود ده بار به خلبانان اخطار شده که حریم هوایی ترکیه را ترک کنند، کذب بوده است . بر اساس این گزارش،خلبان نجات یافته جنگنده سوخو 24 روسیه، در مصاحبه ای با سایت خبری اسپوتنیک اعلام کرده که از طرف جنگنده ها ی ترکیه هیچ اخطاری برای آنان ارسال نشده،نه اخطار رادیویی و نه اخطار تصویری, نظامیان ترکیه هیچ تماسی با خلبانان نداشتند. وی اشاره کرد که  به همین خاطر بود که ما طبق برنامه در حال انجام ماموریت خود بودیم. شما باید متوجه  باشید که سرعت یک بمب افکن کروز  نسبت به یک جنگنده اف 16 چقدر کمتر است. این خلبان اضافه کرد که اگر آنان می خواستند به ما اخطار بدهند می توانستند با پرواز کردن جلوی  هواپیمای ما  به ما اخطار بدهند.اما هیچ یک از این کارها انجام  نشد  و یک راکت ناگهان به انتهای هواپیمای ما برخورد کرد. ما حتی فرصت مانور برای فرار از این راکت را هم نداشتیم.ما با منطقه آشنایی کامل داشتیم و دقیقا مطابق مسیر از پیش تعین شده در حال بازگشت به  پایگاه هوایی بودیم. وی در پایان صحبت هایش همچنین گفت : بی صبرانه منتظر تایید سلامت از طرف تیم پزشکی ام و میخواهم هرچه زودتر به انجام ماموریت هایم بازگردم چرا که من دینی نسبت به مردم و کشورم دارم که باید آن را ادا کنم . این در حالی است که در ساعات گذشته مقامات ترکیه اظهارات ضد و نقیضی را درباره این حادثه ابراز داشته اند. از یک سو مقامات نظامی این کشور مدعی هستند که این هواپیما حریم هوایی ترکیه را نقض کرده و در طول کمتر از پنج دقیقه بیش از ده اخطار برای ترک حریم هوایی ترکیه دریافت کرده است. اما نخست وزیر این کشور مدعی است که هویت این هواپیما برای مقامات نظامی ترکیه نامشخص بوده است. با این حال مقامات نظامی روسیه در واکنش به این حادثه خویشتنداری از خود نشان داده اند و رئیس جمهور و وزیر خارجه روسیه نیز اظهاراتی تندی در این باره خطاب به مقامات ترک از خود بروز نداده اند. رئیس جمهور کشورمان نیز در واکنش به این حادثه ضمن دعوت ترکیه به خویشتنداری در جمله ای طعنه آمیز که خطاب آن به مقام های ترکیه برمی گردد گفته است که هواپیما و موشک اسباب بازی نیستند که اینقدر راحت برخی درباره استفاده از آنان صحبت می کنند.   منبع/تابناک
کد خبر: ۷۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۴

رئیس‌جمهوری روسیه تصریح کرد: اگر بناست تروریست‌ها بخشیده شوند، این کار بر عهده خداوند خواهد بود، ولی وظیفه نظامیان روسیه، فرستادن این افراد به «آن دنیا» است.به گزارش به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از  فارس، «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه که با اقدامات و حرکات جالب، در میان جوانان و رسانه‌های روس برای خود جا باز کرده، حالا از نقل قول‌های فیلم‌های معروف تاریخ سینما برای نشان دادن عزم ارتش سرخ در راه مبارزه با داعش استفاده کرده است. بر اساس گزارش «آی‌بی‌تایمز»، رئیس‌جمهور روسیه دیروز در خصوص میزان جدیت ارتش کشورش در نابودی تروریست‌های سوریه گفت: «بخشش تروریست‌ها به خدا مربوط است، فرستادن آنها به سمت وی (کشتن آنها) اما به من مربوط است.» وی در ادامه سخنان مهیج خود گفت: «تروریست‌ها هر جا که بروند، تعقیبشان می‌کنیم؛ اگر در فرودگاه باشند ما هم در فرودگاه خواهیم بود. اگر در توالت باشند، آنها را می‌گیریم و در حیاط خلوت به زباله تبدیلشان می‌کنیم. اینطور مسئله یکبار برای همیشه حل می‌شود.» پوتین در این سخنان از دیالوگ «دنزل واشنگتن» هنرپیشه معروف هالیوود در فیلم «مرد آتش» که سال 2004 بر روی پرده رفت، الهام گرفته است.
کد خبر: ۷۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۹

همرزم شهید کریم آقایی‌وندا گفت: شهید آقایی‌وندا به فرمان امام راحل طی عملیاتی برون‌مرزی تا قلب تل‌آویو نفوذ کرد. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از فارس ، بیژن آقایی‌وندا امروز در مراسم رونمایی از کارنامه دانشگاه علمی کاربردی گچساران دو اظهار کرد: شهید «کریم آقایی‌وندا»، در خانواده‌ای کارگری متولد شد که دوران تحصیلی خود را تا دوران دیپلم در آغاجاری به پایان رساند و بلافاصله برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت. همرزم و عموی شهید کریم آقای‌وندا افزود: این شهید با آغاز جنگ تحمیلی دروس حوزه را رها کرده و از طریق سپاه به جبهه اعزام شد و در آن مدت به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی سپاه خوزستان در جنوب کشور فعالیت می‌کرد. وی با بیان اینکه شهید آقایی‌وندا به زبان‌های عربی و انگلیسی مسلط بود، گفت: این شهید همزمان در مرکز فنی و حرفه‌ای صنعت نفت آغاجاری و اهواز به عنوان مدرس قران و دروس فنی تدریس می‌کرد. آقایی‌وندا تصریح کرد: در همین مدت کم 30 نفر از شاگردان وی در جبهه‌های جنگ به فیض شهادت نائل آمدند. وی با بیان اینکه شهید آقایی‌وندا در سال 61 در رشته الکترونیک در دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و علاوه بر تحصیل دانشگاهی ارتباط تنگاتنگی با جبهه‌های حق علیه باطل داشت. آقای‌وندا افزود: این شهید یکی از کارآمدترین نیروها در طراحی و برنامه‌ریزی موشکی در زمان جنگ بود که نخستین موشک شلیک شده به عراق موسوم به کرم ابریشم زیر نظر وی شلیک شد که با اصابت موشک به هدف سبب بهت و تعجب نیروهای عراقی شد. همرزم و عموی شهید آقایی‌وندا عنوان کرد: یکی از همرزمان شهید آقایی‌وندا عنوان کرد که وی در پرتاب موشک به عراق بسیار بی‌تاب بوده، به گونه‌ای که به دعا و نماز مشغول شد. آقایی‌وندا ادامه داد: همرزم شهید عنوان کرد که بلافاصله پس از اصابت موشک به هدف شهید آقایی‌وندا تا صبح سجده شکر به جا آورد. وی در ادامه با اشاره به انجام موفق عملیات برون‌مرزی توسط شهید آقایی‌وندا گفت: شهید بر اساس فرمان امام راحل که اطلاعاتی را در خصوص وضعیت درونی رژیم صهیونیستی می‌خواستند با چند نفر از مبارزان «عمل» در لبنان به قلب تل‌آویو نفوذ کردند. آقایی‌وندا ادامه داد: بر اساس خواست مجاهدان «عمل» شهید باید شبانه اسرائیل را ترک می‌کرد، اما با اصرار درخواست کرد که تا صبح آنجا بماند که با روشن شدن هوا صدای تیراندازی و شلیک گلوله سربازان اسرائیلی با سر و صدای زیاد آمد که این امر با عقب‌نشینی چند کیلومتری نظامیان رژیم صهیونیستی ادامه یافت. وی افزود: فرمانده مبارزان گروه «عمل»، دلیل این رویداد عجیب را از شهید پرسیدند که وی با لبخند در پاسخ عنوان کرد که هیچ فقط شب گذشته چند پوستر امام خمینی(ره) را بر تانک‌های آنها چسباندم. همرزم شهید کریم آقایی‌وندا با اشاره به وصیت‌نامه این شهید گفت: وی در وصیت‌نامه خود دعا کرده بود که مانند امام حسین(ع) بی‌سر و حضرت عباس(ع) بدون دست شهید شود که چنین شد و بر اساس گواهی شاهدان شب شهادت خود را نیز پیش‌بینی کرده بود.
کد خبر: ۷۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴

یک خبرگزاری غربی در گزارشی ضمن اذعان به توان موشکی ایران در منطقه، خاطر نشان ساخت که جمهوری اسلامی می‌تواند منافع و زیر ساخت‌های دشمنانش را در منطقه با توان موشکی خود نابود سازد.  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، یک خبرگزاری غربی در گزارشی ضمن اذعان به توان موشکی ایران در منطقه، خاطر نشان ساخت که جمهوری اسلامی می‌تواند منافع و زیر ساخت‌های دشمنانش را در منطقه با توان موشکی خود نابود سازد. خبرگزاری «رویترز» در گزارشی نوشت: اسرائیل و برخی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، موشک‌های ایران را تهدید علیه خود می‌دانند. رویترز در گزارش خود ضمن اشاره به ضعف نیروی هوایی ایران در قیاس با رقبای حاشیه خلیج فارس ایران که میلیاردها دلار در خرید جنگنده‌های غربی هزینه کرده‌‌اند و البته مقداری هم ایران هراسی، نوشت: اما در زرادخانه موشکی ایران در مغایرت با این موضوع  قوی‌ترین نیروی موشکی در خاورمیانه است و حمله بالقوه موشک‌های ایران بر تاسیسات نفتی و مراکز پرجمعیت باعث نگرانی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس شده است. بر این اساس، ارتقا دقت هدف گیری موشک‌ها که از جمله اهداف فعلی ایران است ، می‌‌تواند موجب بکارگیری بالقوه آن‌ها در ضربه به پایگاه‌های نظامی یا حمله به زیر ساخت‌های تاسیسات آب شرب ، فرودگاه‌ها و پایانه‌های صادرات نفت شود. یک مقام نظامی قطر در این زمینه گفت ، قابلیت موشکی ایران به عنوان بزرگترین تهدید متعارف علیه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و نیز پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه و مسیر‌های کشتیرانی بین‌المللی است. این منبع خبری در خاتمه با اشاره به نگرانی‌های ریاض و تل‌آویو  از توان موشکی بالقوه ایران نوشت:  اسرائیل نیز حملات موشکی بالقوه را تهدید می‌داند به‌طوری‌که «موشه یعلون» وزیر جنگ اسرائیل هفته گذشته بدون اشاره مستقیم به ایران گفت، بر این باور  است که برجام نتوانسته تهدید‌های جنگ افزار هسته‌ای ایران را برطرف سازد. اسرائیل همچنین از شبه نظامیان حزب‌الله لبنان و موشک‌های دریافتی آن‌ها از ایران نیز احساس خطر می‌کند در حالی‌که عربستان سعودی نیز ایران را به آموزش مبارزان حوثی در یمن که مجهز به موشک‌های اسکاد هستند، متهم کرده است.   منبع/فارس
کد خبر: ۷۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۳

در کنار دو جنگنده رژیم صهیونیستی، 16 هواپیماهای سعودی و اماراتی مشاهده می شدند و در مقر فرماندهی نیروی هوایی عربستان نیز تعدادی افسر صهیونیست حضور داشتند که نقشه حمله نظامی به یمن با بمب‌های شکافنده را بررسی می‌کردند.  به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir  به نقل از مشرق، عملیات حمله موشکی نیروهای یمنی به پایگاه نظامی سعودی «خالد بن عبد العزیز» نگاه و توجه بسیار محافل منطقه ای و بین المللی را به دنبال داشت، شاید یکی از مهمترین دلایل این توجه میزان خسارات و زیان های وارد شده به آن و مطرح شدن آن به عنوان یکی از پایگاه های فعال و مطرح در تجاوز عربستان سعودی علیه یمن بود. در عین حال خسارات سنگین وارد شده به این پایگاه، موجب شد، این سوال از سوی بسیاری از تحلیلگران مطرح شود که چرا سیستم موشکی «پاتریوت» در برابر موشک های «اسکاد» تا این اندازه ناکارآمد نشان داد؟ چه اطلاعات و اخبار مهم و جدیدی درباره این حمله به دست آمده است و بازتاب های این ناکامی و شکست سعودی را چگونه می توان تحلیل و ارزیابی کرد؟ حقایقی درباره آنچه در این پایگاه نظامی پیش از حمله موشکی نیروهای یمنی به آن جریان داشت: منابع آگاه یمنی 24 مهر گذشته اعلام کردند که ارتش و کمیته های مردمی یمن و رزمندگان جنبش «انصار الله» پایگاه هوایی خالد بن عبد العزیز در منطقه «خمیس مشیط» در استان «عسیر» در جنوب غربی عربستان سعودی را با موشک های «اسکاد» هدف قرار دادند. به گفته این منابع این حمله موشکی اهداف خود را با دقت هرچه تمام تر محقق کرد و در این راستا سرهنگ «غالب لقمان»، سخنگوی رسمی ارتش یمن نیز اعلام کرد که رژیم صهیونیستی مقادیری موشک و بمب به پایگاه نظامی خمیس مشیط منتقل کرده است. به موازات آن، فرماندهی نیروهای مشترک شرکت کننده در تجاوز به یمن که مقر آن در ریاض قرار دارد، به این حمله موشکی اذعان کرد، تا بعد از آن خبر کشته شدن فرمانده نیروی هوایی سلطنتی عربستان سعودی نیز توسط این منبع منتشر شود.  در همین راستا مطبوعات کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تاکید کردند که نظامیان آمریکایی و صهیونیستی در زمان حمله موشکی نیروهای یمنی در این پایگاه هوایی حضور داشتند که تماما کشته شدند و همین موضوع موجب شد تا ریاض زیان ها و قربانیان واقعی این حمله را کتمان کند. اما مهم تر از این اخبار، اطلاعاتی است که منابع محلی یمنی درباره زمان شلیک موشک های اسکاد و آنچه در این پایگاه رخ می داد و میزان واقعی خسارات و تلفات است. به گفته این منابع محلی زمان انجام این حمله موشکی از پیش برنامه ریزی و به دقت محاسبه شده بود. اما در خصوص آنچه در این پایگاه هوایی جریان داشت، اطلاعات موثق به دست آمده تاکید می کند که صبح روز حمله موشکی نیروهای یمنی به خمیس مشیط یک فروند جنگنده صهیونیستی حامل بمب های شکافنده در این پایگاه بر زمین می نشیند. به دنبال این جنگنده صهیونیستی یک فروند هواپیمای غیر نظامی نیز در این پایگاه بر زمین می نشیند که حامل 15 کارشناس نظامی صهیونیستی بود که ماموریت داشتند، بر عملیات تحویل و راه اندازی بمب های شکافنده نظارت و اشراف داشته باشند.  در همین برهه زمانی در کنار این دو فروند هواپیمای وابسته به رژیم صهیونیستی، 16 فروند هواپیماهای سعودی و اماراتی حامل تسلیحات و تجهیزات نظامی نیز مشاهده می شدند، درحالی که در مقر فرمانده نیروی هوایی عربستان تعدادی از افسران صهیونیستی حضور داشتند که به همراه افسران ائتلاف سعودی ضد یمن نقشه حمله نظامی با بمب های شکافنده به یمن را مرور و بررسی می کردند و این مهمترین دلیل حمله موشکی نیروهای یمنی به این پایگاه نظامی بود و موجب شد، رسانه ها تاکید کنند که در کنار افسران سعودی و اماراتی کشته شده در این حمله افسران آمریکایی و صهیونیستی نیز وجود داشتند. اما عربستان سعودی برای جلوگیری از بازتاب های منفی این رسوایی واقعیت خبر را پنهان می کرد و مانع ورود خبرنگاران به پایگاه می شد. موشک های اسکادی که نزدیک بمب های شکافنده و هواپیماهای حامل تجهیزات و تسلیحات نظامی اصابت کردند، موجب انفجارهای شدید و وارد آمدن خسارات بسیار گسترده ای شدند که به گفته منابع محلی جغرافیای منطقه را تغییر داد.  تحلیل حمله و بازتاب های آنپس از این حمله موشکی کارشناسان تحلیل های بسیاری در خصوص آن ارائه دادند، اما کتمان و عدم افشای این اطلاعات که در سطور بالا به آنها اشاره شد، موجب می شود، درستی این تحلیل ها زیر سوال رود، بنابراین براساس این اطلاعات جدید باید گفت: یک: با توجه به آنچه در پایگاه هوایی خمیس مشیط گذشت، بار دیگر عربستان سعودی ثابت کرد که همکاری گسترده و عمیقی با دشمن صهیونیستی دارد و این همسویی سیاسی تل آویو و ریاض را نشان می دهد. اگرچه این موضوع جدیدی نیست، اما اثبات می کند که عربستان سعودی شایستگی و لیاقت به دست گرفتن رهبری هیچ محوری را در جهان ندارد، به خصوص پس از کشتارهایی که در یمن به راه انداخت. دو:حمله موشکی به خمیس مشیط این سوال مهم و اساسی را مطرح می کند که سعودی ها و صهیونیست ها چه نقشه تروریستی و خطرناکی را می کشیدند که در آن حتی استفاده از سلاحی مجاز شده بود که جزو سلاح های نامتعارف و تحریم شده بین المللی به شمار می آید. سه: از سوی دیگر این عملیات بحث و جدل بسیاری درباره کارآیی نظام موشکی پاتریوت و عدم موفقیت آن در برابر موشک های اسکاد به راه انداخت. موضوعی که در این خصوص برای کارشناسان امور نظامی سوال برانگیز و تعجب آور بود، از کار افتادن این نظام موشکی بود، به گونه ای که بسیاری از رسانه ها و مطبوعات جهان عملیات نظامی عربستان سعودی در یمن و امکان تحقق اهداف ریاض در یمن را زیر سوال برده و تاکید کردند که یمنی ها در این عملیات نشان دادند که توان پیروزی نظامی علیه سعودی ها را دارند و این بدین معناست که عربستان تاکنون به اهداف نظامی خود در یمن از جمله نابودی توانمندی و قدرت نظامی یمن دست نیافته است. درحالی که هر روز بیش از پیش ابعاد جدیدی از شکست های مفتضحانه ائتلاف سعودی علیه یمن برملا می شود، عملیات پایگاه هوایی خمیس مشیط انجام شد تا اثبات کننده میزان و حجم توطئه های بین المللی علیه مردم یمن باشد. «منصور عواض»، فرمانده نظامی نیروهای یمن در منطقه «جیزان» در مصاحبه با پایگاه خبری یمنی «لحج نیوز» ابعاد دیگری از آنچه در پایگاه هوایی خمیس مشیط جریان داشت، را افشا کرد و در این خصوص تاکید کرد: براساس هماهنگی های صورت گرفته بین ریاض و تل آویو مقرر بود، ارتش رژیم صهیونیستی بمب های شکافنده خود را در حمله جنگنده های سعودی و اماراتی به منطقه «جبل نقم» یمن آزمایش کند که اساسا سلاحی نامتعارف و تحریم شده در سطح بین المللی بود، چون خسارات مادی و تلفات انسانی و آسیب های زیست محیطی بسیاری از خود برجا می گذاشت و با وجود اینکه در نزدیکی جبل نقم مناطق مسکونی و غیر نظامی بسیاری وجود دارد، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی همچنان بر آزمایش این بمب ها علیه مردم یمن اصرار داشتند. فرمانده نظامی نیروهای یمن در جیزان در ادامه افشاگری های خود توضیح می دهد که پیش از اتمام عملیات تجهیز و ارسال جنگنده های صهیونیستی دو اسکادران از جنگنده های اف 16 سعودی و اماراتی نیز تدارک دیده شدند تا جنگنده های صهیونیستی «شبح» را در این عملیات همراهی کنند. از سوی دیگر، ضربه وارد شده به عربستان سعودی در پایگاه خمیس مشیط چنان سنگین و کمرشکن بود که مسئولان امر را در ریاض سرگردان و متحیر کرده و موجب شده تا تصمیمات و اقدامات مضحکی برای توجیه این شکست بزرگ اتخاذ کنند، از جمله اینکه منابع خبری اعلام کردند که وزارت دفاع سعودی افسران و نظامیان مسئول محافظت و مراقبت از این پایگاه نظامی را به خیانت متهم کرده است. در این راستا وزارت دفاع عربستان سعودی فرماندهان نظامی این پایگاه را احضار و آنها را به دلیل ناتوانی در شناسایی مسیر موشک های اسکاد به خیانت ملی و خیانت به کشور متهم و شماری از این فرماندهان را بازداشت کرده و نشست ها و جلسات محرمانه ای درحال برگزاری است تا درباره این نظامیان تصمیم گیری نهایی شود. ضربه وارد شده به عربستان سعودی در پایگاه هوایی خمیس مشیط چنان سنگین بود که ریاض را وادار کرد، کشته شدن فرمانده نیروی هوایی خود در این پایگاه را با انتشار این دروغ کتمان کند که مرگ وی در اثر سکته قلبی و طی ماموریتی که خارج از عربستان درحال انجام آن بوده، رخ داده تا بعدها به واقعیت امر اشاره کند. پایگاه خبری صهیونیستی «والا» که گفته می شود، به محافل نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی نزدیک است، نیز به نقل از منابع نظامیش افشا کرد که نیروهای یمنی 15 موشک اسکاد به پایگاه هوایی خمیس مشیط شلیک کرده بودند، در حالی که رسانه های سعودی از شلیک 5 موشک خبر داده بودند. به نوشته این پایگاه خبری صهیونیستی نظامیان آمریکایی که در این پایگاه حضور داشتند و مسئول استفاده از نظام موشکی پاتریوت بودند، تنها موفق شدند، 2 یا 3 موشک را رهگیری و منهدم کنند و نظامیان سعودی از این حمله به شدت غافلگیر شده بودند. این پایگاه خبری در ادامه گزارش خود مدعی شد که ایران اطلاعات این پایگاه و حضور فرمانده نیروی هوایی عربستان سعودی در آن را در اختیار نیروهای یمنی از جمله انصار الله قرار داده است.والا تاکید کرد که عربستان سعودی برای جلوگیری از بازتاب های منفی کشته شدن فرمانده نیروی هوایی این کشور به خصوص بر روحیه و معنویات نظامیان سعودی شرکت کننده در تجاوز به یمن تلاش بسیاری کرد که واقعیت را کتمان کند. این اولین باری نیست که پرده از مشارکت رژیم صهیونیستی در کنار عربستان سعودی در تجاوز به یمن پرده برداشته می شود، چون پیش از این نیز «علی عبد الله صالح»، رئیس جمهوری برکنار شده یمن از شناسایی یک هسته تروریستی مرتبط با رژیم صهیونیستی در یمن و بازداشت اعضای آن سخن گفته بود که بیانگر چشم داشت ها و مطامع این رژیم در یمن است که حضوری ریشه دار و قدیمی در این کشور دارد.
کد خبر: ۷۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۴

موسسه امریکن انترپرایز از تغییر روند نبرد در سوریه خبر داد. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، موسسه امریکن انترپرایز در پایگاه اینترنتی خود و در گزارشی به قلم "متیو مک اینیس" نوشت: نیروی هوایی روسیه، ارتش سوریه، حزب الله لبنان و شبه نظامیان ی که تحت آموزش و هدایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران قرار دارند، نقش مهمی در نبرد سوریه ایفا می کنند. در گزارش این موسسه آمده است نیروها به عنوان بخشی از یک تلاش چند جبهه ای به منظور تضعیف دستاوردهای سال 2015 نیروهای مخالف بشار اسد – رئیس جمهور سوریه -- قصد دارند حلب، دومین شهر بزرگ این کشور را باز پس گیرند. نقش جدید روسیه در هدف گرفتن مخالفان سوری کاملا شفاف است. اما علت دقیق افزایش آشکار حضور ایران که احتمالا پیامدهای قابل توجهی نیز خواهد داشت، همچنان در پرده ای از ابهام قرار دارد. گزارش ها حاکی از آن است که در چند هفته اخیر ایران 2 هزار شبه نظامی مورد حمایت خود را به خطوط مقدم نبرد اعزام کرده است. تهران همچنان به طور رسمی تاکید می کند که نیروهایش تنها وظیفه ارائه مشاوره را برعهده دارند و در نبرد شرکت نمی کنند. از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال 2011 این ادعا در مورد مداخله ایران در این کشور صحت داشته است. فرماندهان مجرب و نیروهای متخصص سپاه قدس سپاه پاسداران ایران، نیروهای زمینی و شاخه های بسیج - متخصصان جنگ های نیابتی، عملیات ضد شورش و شبه نظامی - نیروهای امنیتی سوریه را به یک ارتش ترکیبی متعارف-شبه نظامی تبدیل کردند که از کمک حزب الله لبنان و دیگر شبه نظامیان شیعه از افغانستان و عراق برخوردار بود. با این وجود، ایرانیان به ندرت در میدان های نبرد حضور داشتند.   امریکن انترپرایز در ادامه مدعی شد با این وجود، شاید نیروهای جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پا را فراتر بگذارند. اکنون تهران و مسکو به طور قطع برای هدایت و تقویت مبارزات جدید حکومت سوریه در حلب و دیگر نقاط نیازمند اهرم های جدید هستند. گزارش ها حاکی است که نیروهای جدید سپاه پاسداران انقلاب به طور مستقیم درگیر نبرد نیز هستند. افزایش اعلام خبر کشته شدن نیروهای سپاه و بسیج نشان می دهد ایران دست کم راحت تر درمورد هویت نیروهای کشته شده خود اطلاع رسانی می کند و احتمالا نشان دهنده آن است که تهران قصد دارد افراد بیشتری را در این راه قرار دهد. در ادامه این گزارش آمده است سخنان سران ایران نیز نشان دهنده یک تغییر رویه است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، به طور تلویحی از تغییر نقش ایران در سوریه خبر داد. وی اظهار داشت نیروهای نظامی ایران همچنان نقش مشاور را ایفا می کنند. دیگر مقامات ارشد نیز اذعان داشتند که اگر دمشق یا مسکو بخواهند، ایران احتمالا حضور نظامی خود را در سوریه گسترش خواهد داد. در گزارش موسسه انترپرایز آمده است حال این پرسش مطرح است که چرا حضور نیروهای ایرانی در نبرد سوریه اهمیت دارد؟ اول آن که این مسئله نشان دهنده یک تحول تاریخی و شاید تغییر در دکترین نظامی محسوب می شود. این نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق در دهه 1980 خواهد بود که واحدهای سپاه به جای ارائه مشاوره، آموزش، تجهیز و اجرای ماموریت های نیابتی، به نبرد اعزام می شوند.  حتی اگر این تغییر از روی نیاز باشد، اما کل منطقه خاور میانه [غرب آسیا] اکنون باید نگران نیروهای ایرانی باشند که به جای جنگ نیابتی در سایه می خواهند آشکارا در طول مرزها بجنگند. دلیل دوم این است که این مسئله نشان دهنده عمق مشکلاتی است که تهران و دمشق برای ایجاد نیروی کافی به منظور دفاع از سرزمین های سوریه با آن مواجه اند. معقول به نظر می رسد که ایران تمایلی به گسترش نیروهایش در سوریه نداشته باشد؛ اما احتمالا چاره دیگری نبوده است. این استقرار نیروهای سپاه در ابعاد کوچک می تواند آزمونی باشد برای افزایش حضور آنها در صورت نیاز.   دلیل سوم این که شاید پوتین برحضور نیروهای ایرانی تاکید کرده باشد. البته باید گفت که از لحاظ راهبردی روسیه احتمالا اهدافی متفاوت با ایران در نظر دارد. احتمالا اگر شرایطی ایجاد شود که منافع پوتین تامین و پایگاه دریایی روسیه در سواحل مدیترانه حفظ شود، روسیه با قربانی کردن اسد یا موضع درحال ظهور ایران برضد اسرائیل در بلندی های جولان مشکلی نخواهد داشت. از این رو شاید افزایش حضور ایران در سوریه واکنشی باشد به نگرانی واگذار کردن کنترل راهبری اوضاع به روسیه و تلاش به منظور تضمین این مسئله که ایران در هر مذاکره ای که برگزار شود، اهرم قدرت را در اختیار خواهد داشت.
کد خبر: ۷۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱

منابع آگاه در کاخ کرملین از دستور رئیس جمهور روسیه برای زنده دستگیر کردن سرکرده اصلی گروه تروریستی داعش خبر دادند.  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irبه گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه "میدل ایست پانوراما،" برخی منابع اگاه در کاخ کرملین اعلام کردند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از نیروهایش که عهده دار جنگ ضد داعش هستند خواسته است سرکردگان داعش و در رأس آن، ابوبکر بغدادی را زنده بازداشت کنند. پوتین دستور داده در صورتی که این مسأله امکان پذیر نباشد، دست کم اجساد آنها را به همراه خود بیاورند. این منابع گفته اند درخواست پوتین برای این است که سرکرده داعش در روسیه اعدام شود و یا جنازه اش در این کشور به نمایش درآید.این منابع تصریح کردند روسیه می خواهد آمریکا در تنگنا قرار گیرد و شکستش در نابودی این گروه تروریستی در دوسال حملات ائتلاف بین المللی آشکار شود. سخنگوی رسمی وزارت دفاع روسیه پیشتر گفته بود حملات هوایی روسیه هم اکنون بر پایگاه اصلی داعش متمرکز شده است. ایگور کوناشنکوف اعلام کرده بود این حملات شهر رقه، پایگاه اصلی داعش و اولین شهر سوریه را که این گروه تروریستی بر آن مسلط شد و اعلام خلافت کرد هدف گرفته است.
کد خبر: ۷۴۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۳

مهاجرانی در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به مواضع رهبر معظم انقلاب در خصوص فاجعه منا گفت: صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای در جمع نظامیان منتهای قدرت و منطق یک رهبر در حمایت از شهروندان کشورش است به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، خبرآنلاین نوشت:عطاالله مهاجرانی در گفتگو بی بی سی فارسی گفت: صحبت های آیت الله خامنه ای در جمع نظامیان منتهای قدرت و منطق یک رهبر در حمایت از شهروندان کشورش است. مهاجرانی عملکرد عربستان در فاجعه منا را مورد انتقاد دانست و گفت: دولت سعودی در اطلاع رسانی حادثه منا بد عمل کرد، در تحویل جنازه ها کارشکنی می کند و براساس فتوای عبدالعزیز آل شیخ که اصلا صلاحیت فتوا ندارد عده ای از حجاج را قصد داشته در مکه دفن کند. او در بخش دیگری از سخنانش گفت: طرح عربستان برای رهبری منطقه و ایجاد کمپین سیاسی علیه ایران شکست خورده؛ وقتی نزدیکترین هم پیمان منطقه ای عربستان، امیر قطر این چنین درباره ایران در سازمان ملل صحبت می کند: " ایران کشور بسیار مهم منطقه است، ما براساس مصلحت منطقه به همکاری با ایران نیازمندیم و رابطه دوجانبه ما با ایران مشکلی ندارد." مهاجرانی گفت: سعودی فکر می کند که هرجا در منطقه به مشکلی می خورد، این مشکل را ایران ایجاد کرده درحالیکه این یک فضای تبلیغاتی سنگین است که اسرائیل بر علیه ایران تشکیل داده و عربستان دچار آن شده است.
کد خبر: ۷۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹

با میانجیگری ایران برای سومین مرتبه در چند شهر سوریه، آتش بس برقرار شد.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از عصر ایران ، شماری از رسانه های منطقه می گویند با میانجیگیری ایران، آتش بس چند روزه ای میان ارتش سوریه و اعضای نظامی حزب الله لبنان از یک سو و گروه های مسلح از سوی دیگر در چند شهر غرب سوریه برقرار شده است. این آتش بس به دنبال مذاکرات میان هیات هایی از ایران و گروه مسلح تندرو به دست آمد. براساس این توافق،  4 شهر کوچک شیعه نشین سوریه از جمله الفوعه و کفریا سوریه واقع در نزدیکی مرزهای لبنان شاهد آتش بس هستند.   هم اکنون ارتش سوریه، نظامیان حامیان دولت سوریه و شماری از اعضای حزب الله لبنان در حال دفاع از دو شهر شیعه نشین الفوعه و کفریا در مقابل حملات سنگین گروه های افراط گرای اسلامی هستند. همزمان آنها تلاش می کنند کنترل شهر الزبدانی سوریه واقع در نزدیکی مرز لبنان را از گروه های مسلح پس بگیرند. به گفته گروه "دیده بان حقوق بشر سوریه" (از گروه های وابسته به مخالفان دولت سوریه) از روز جمعه تاکنون در درگیری های مسلحانه، دست کم 106 نفر در شهرهای الفوعه و کفریا کشته شدند. "رامی عبدالرحمن" مدیر دیده بان حقوق بشر سوریه گفت که در میان کشته شدگان گروه های مسلح دست کم 30 فرد مسلح از کشورهای عربی جنوب خلیج فارس، شمال آفریقا، آسیای میانه و اعضای حزب ترکستان اسلامی دیده می شوند.  علاوه بر آن ارتش سوریه نیز 40 نفر از نیروهای خود را از دست داد و 7 شهروند نیز کشته شدند
کد خبر: ۷۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۳۰

مسکو بار دیگر بر حمایت خود از دولت مشروع دمشق تاکید کرد و گفت: حضور نظامیان روس امر بی سابقه ای نیست و آنها برای رساندن تجهیزات به ارتش سوریه در این کشور حضور دارند. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir  «سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه حضور نیروهای مسکو را در خاک سوریه با هدف تحویل تجهیزات نظامی و کمک های بشر دوستانه به ارتش و مردم سوریه مورد تایید قرار داد و گفت: پرسنل نظامی روسیه چندین سال است که در خاک سوریه حضور دارند. نقش آنها در چارچوب تحویل سلاح به ارتش سوریه و در راستای مقابله با داعش و دیگر گروه های افراطی تعریف می شود. لاوروف که پرواز هواپیماهای روسی به خاک سوریه را در چارچوب اهداف گفته شده تایید کرد، درباره احتمال اعزام نیروی نظامی بیشتر به این کشور سخنی به میان نیاورد.   منبع/مهر
کد خبر: ۷۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۰

در روز ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ رئیسعلی دلواری فرمانده نیروهای مقاومت تنگستان در برابر نیروهای انگلیسی به شهادت رسید
کد خبر: ۷۱۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۲

وزارت دفاع یمن در بیانیه‌ای از حمله موشکی به یک پایگاه نظامی عربستان و کشته و زخمی شدن تعدادی از سربازان سعودی خبر داد.خبرگزاری فارس: وزارت دفاع یمن در بیانیه‌ای از حمله موشکی به یک پایگاه نظامی عربستان و کشته و زخمی شدن تعدادی از سربازان سعودی خبر داد. وزارت دفاع یمن در بیانیه‌ای اعلام کرد که نیروهای ارتش با موشک‌های «النجم الثاقب» پایگاه «المسارحه» عربستان در جیزان را هدف قرار دادند. در ادامه این بیانیه آمده است که در این حمله موشکی تعدادی از سربازان عربستانی کشته و زخمی شدند. فرماندهی نیروهای مشترک ارتش عربستان شب گذشته در بیانیه‌ای اعلام کرد که گروهبان «محمد بن علی آل ملید» از نظامیان نیروهای زمینی ارتش سعودی صبح روز دوشنبه کشته شد. در ادامه این بیانیه آمده است که این گروهبان عربستانی در حمله موشکی نیروهای یمن به منطقه مرزی نجران کشته شد. منابع یمنی اعلام کردند که حملات موشکی یمن به پایگاه‌های نظامی عربستان تا زمانی ادامه داد که تجاوزات هوایی عربستان و بمباران مناطق یمن ادامه داشته باشد.
کد خبر: ۶۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۰