سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
روزنامه انگليسي 'فايننشال تايمز' اعلام کرد که حملات هوايي عربستان به يمن موسوم به 'طوفان قاطعيت' شکست خورده و نتوانسته جنبش انصار الله و همپيمانان آن را مجبور به عقب نشيني کند.
به گزارش روز چهارشنبه پايگاه خبري يمني الخبر، اين روزنامه افزود: تداوم ورود نيروهاي جنبش انصارالله به جنوب به رغم تداوم حملات هوايي عربستان، بيانگر اين حقيقت است که آنها به هيچ وجه قصد عقب نشيني از مواضع خود را ندارند.
اين روزنامه به نقل از محمد البخيتي عضو دفتر سياسي جنبش انصار الله اعلام کرد که به رغم اينکه ناظران مداخله زميني عربستان در يمن را نزديک نمي دانند، نيروهاي انصار الله آمادگي کامل براي مقابله با هرگونه مداخله نظامي عربستان را دارند .
روزنامه انگليسي فايننشال تايمز همچنين نوشت که طرح تشکيل نيروي مشترک وابسته به اتحاديه عرب محقق شدني نيست، اما راي گيري اعضاي اين اتحاديه بيانگر اين است که تشکيل اين نيرو، به رياض مشروعيت منطقه اي براي فرماندهي حمله نظامي به يمن را مي دهد.
البخيتي در اين ارتباط گفت که هرگز اهداف اين مداخله محقق نخواهد شد، همانطور که ابراهيم شرقيه معاون مدير انيستيو بروکينگز در دوحه نيز پيش بيني کرد که عربستان اقدام به مداخله زميني در يمن نخواهد کرد .
ابراهيم شرقيه با اشاره به پيش بيني خود به اينکه تفکري براي مداخله زميني عربستان به مدت دو يا سه هفته و شايد يک ماه جنگ وجود ندارد، گفت: انصار الله همچنان در وضعيت قوي به سر مي برد و نيروهاي علي عبدالله صالح همپيمان آنها نيز در وضعيتي به مراتب بسيار قوي تر از آن هستند.
اين روزنامه ازهم پاشيدگي نيروهاي وابسته به عبد ربه منصور هادي رييس جمهوري مستعفي و خروج افراد مسلح وابسته به او از عدن و بازگشت آنها به استان هايشان خبر داد.
عربستان سعودي با کمک متحدان عربي اش از پنجشنبه گذشته حملات هوايي عليه کشور يمن را آغاز کرده که در اين حملات تاکنون صدها غيرنظامي يمني کشته شده اند.
در بمباران يک اردوگاه پناهجويان يمني از سوي هواپيماهاي عربستاني، بيش از 300 غيرنظامي از جمله دهها کودک و زن کشته و مجروح شدند.
جنبش مردمي انصارالله پس از ماه ها تظاهرات مسالمت آميز مردمي در يمن، از تابستان سال گذشته براي مبارزه با فساد و تروريسم، کنترل صنعا پايتخت آن کشور را به دست گرفته است.
منبع: ایرنا
کد خبر: ۶۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲
روز دوشنبه، سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان اعلام کرده بود که کشورش در حال آماده شدن برای پاسخ به تهاجم ایرانیها است
کد خبر: ۶۰۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۷
استان کهکیلویه و بویر احمد با مناظر دیدنی، بکر و منحصر به فرد خود هنوزتا حد زیادی ناشناخته مانده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی باشگاه خبرنگاران، استان کهگیلویه و بویراحمد در میان استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس، بوشهر و خوزستان قرار گرفته و به عنوان کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب کشور شناخته شده است.
کمتر کسی است که پای به کهگیلویه و بویراحمد گذاشته اما زبان به تحسین زیباییهای خدادادی این سرزمین بکر و چشم نواز زاگرس جنوبی نگشوده باشد.این سرزمین چهار فصل در میان کوههای سر به فلک کشیده زاگرس در جنوب غربی ایران، که نمایشگاهی از تنوع آب و هوایی، کوه، رود، جنگل، دشت، چشمه، آبشار و گلهای دیدنی است، قرار دارد.
وجود دو نوع آب و هوای سردسیری وگرمسیری در کهگیلویه و بویراحمد بر زیبایی آن افزوده است. در زمانی که گلهای بهاری در مناطق گرمسیری از جمله شهرستانهای کهگیلویه، گچساران، باشت، چرام، بهمئی و لنده روییدهاند در مناطق سردسیری بویراحمد و دنا برف کوهها و دشتها را سفید پوش کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
در کنار این زیبایی ها، اماکن بازمانده از دوران باستان و پس از اسلام نیز حکایت از تاریخ کهن این سرزمین دارد. قبرستان لما، پل پاتاوه، پل بریم، بلاد شاپور، چارطاقی خیرآباد و .. همه و همه این سرزمین را با تاریخ کهن ایران پیوند میزنند.
همچنین این استان یکی از اصلی ترین مکانهای زیست عشایر ایران است که شیوههای زندگی جذاب آنها و تعامل زیبایشان با طبیعت یکی از زیباترین و کمیابترین جلوههای گردشگری ایران را رقم زده است.
شهر یاسوج به دلیل جاذبه های طبیعی، توریستی و گردشگری به عنوان پایتخت طبیعت ایران شناخته شده است. این شهر با زیباییهای چشم نواز همچون قطعه حریری سبز در دامنه های دنای شرقی قرار گرفته و به واسطه این زیباییها و آب وهوای مطبوعش، هر ساله در فصل بهار و تابستان ، پذیرای گردشگران وعلاقه مندان به طبیعت است.
گرداگرد این شهر را رودهای خروشان بشار و مهریان و کوههای سر به فلک کشیده دنا با پوشش جنگلهای بلوط و بنه فرا گرفته است به طوری که برخی این منطقه را شمال جنوب مینامند.
آبشار یاسوج: این آبشار زیبا در پنج کیلومتری شمال یاسوج قراردارد و دارای هوایی مطبوع و آبی خنک و گواراست که سالانه مسافران زیادی را به خصوص در بهار و تابستان پذیراست.
تنگ گنجه ای: این مکان تفریحی که در 10 کیلومتری شمال غربی یاسوج قرار دارد منطقه ای خوش آب و هوا با رودخانه ای زلال و پوشیده از جنگلاست که دل کوههای دنا میجوشد و نوازشگر چشمان گردشگران در بهار و تابستان است.
پارک جنگلی یاسوج: این پارک جنگلی که با 80 هکتار وسعت بزرگترین پارک جنگلی درجنوب کشور است در شمال شهر یاسوج قرار دارد و پوشیده از درختان بلوط، بادام کوهی، ارزن، کیکم و بنه است.
تنگ مهریان: این تنگه که رودخانه زیبای مهریان از آن می گذرد نیز درشمال شهر یاسوج قرار دارد که آب و هوای مطبوع آن جان هر رهگذری را تازگی می بخشد. برخی از پژوهشگران تاریخ باستان معتقدند، آریو برزن سردار ایرانی در این مکان راه را بر لشکر اسکندر مقدونی بسته است.
پیست اسکی کاکان یاسوج: این پیست واقع در گردنه "باباحسن" باارتفاع برفی حدود دو متر در 15 کیلومتری شمال شهر یاسوج قرار دارد و مکانی دل انگیز برای ورزشهای زمستانی است.
دریاچه سد شاه قاسم: این دریاچه زیبا که در پنج کیلومتری جنوب شهر یاسوج قرار دارد، تابلویی زیبا از آبی آب و سبزی جنگلهای بلوط ترسیم کرده است
همچنین امامزادگانی همچون شاه قاسم، شاه مختار، شاه عبدالله، شاه فرج الله(علیهم اسلام) و ... در اطراف این شهر، پذیرای زائرینی از سراسر کشور هستند.
از میان جنگلهای هزار ساله بلوط و سینه کش کوه پایه های سترگ زاگرس جنوبی که می گذری به "سی سخت" می رسی که چون نگینی سبز، سر بر دامن سپید دنا نهاده و آرمیده است.
آنجا که کوهها پشت در پشت هم ایستاده و بلوط های هزار ساله زاگرس قد برافراشته اند، چشمه ها می جوشند و رودها می خروشند، شهر سی سخت با طبیعت رازگونه خودنمایی می کند.
شهری در ۳۵کیلومتری شمال غربی یاسوج که نام آن برگرفته ازنام سی پهلوان نامی کی خسرو کیانی و کشته شدن آنان در محلی بنام گردنه بیژن در دل قلل دناست.
دریاچه کوه گل: این دریاچه که در شمال شرقی شهر سی سخت و درحدود هشت کیلومتری آن واقع است، همچون نگین آبی انگشتری که اطراف آن را گلهای زردنرگس، بنفشه وزنبق قرار گرفته تابلویی زیبا از هنر آفریدگار بزرگ است.
این دریاچه که در ارتفاعات دامنه نزدیک به قله کوه گل دنا واقع شده دارای جاده دسترسی آسفالته تا اردوگاه بوده و با دقایقی کوهپیمایی این جاذبه زیبای خدادادی قابل رویت است.
چشمه میشی: چشمه میشی یکی دیگر از جاذبه های طبیعی این شهر است که در چهار کیلومتری شمال شرقی شهر سیسخت قرار دارد و یکی از پرآبترین و خنکترین چشمههای زاگرس بوده که آن را چشمه "بشو" نیز مینامند.
منطقه حفاظت شده دنا: این منطقه بیش از 80هزار هکتار وسعت دارد و مامن حیات وحش ایران است. سایت گوزن زرد ایرانی با 17 راس گوزن هم در این منطقه قرار دارد. همچنین وجود رشته کوه دنا با ارتفاع چهارهزار و 448 متر و 44 قله با ارتفاع بالای چهارهزار متر نیز سی سخت را به شهر کوهنوردان و صخره نوردان بدل کرده به طوریکه در طول سال هزاران کوهنورد ایرانی و خارجی به دنا صعود می کنند.
"قاش مستان"، "بیژن دو و سه"، "قزل قله"، "برج آسمانی"، "حوض دال" و ... قلههایی هستند که دل آسمان را شکافته و دست زمین را به خورشید رسانده اند.
لما: روستایی باستانی در کنار رودخانه بشار است که گورهای انسانی با قدمت سه هزار سال قبل از میلاد درآن کشف شده است.
کریک: روستایی در مسیر یاسوج به سی سخت با بافت ماسوله ای و مملو از باغات سیب، هلو، انگور و کوچه باغهای زیبا که مرقد مطهر امام زاده شاه عسکر (ع) جلوه ای معنوی به این روستا داده است.
گچساران بام نفت ایران، میزبان شایسته زائران بی بی حکیمه(س):
شهر نفت خیز گچساران با تولید سالانه 25 درصد نفت وگاز کشور به عنوان بام نفت ایران شناخته شده و به دلیل نزدیکی به بنادر گناوه و دیلم، در مسیر ترانزیتی خلیج فارس به مرکز کشور قرار گرفته است.
این شهرستان دارای اماکن زیارتی و سیاحتی فراوانی است که سالانه پذیرای هزاران گردشگر داخلی و خارجی هستند
آرامگاه بی بی حکیمه (س)، خواهر امام رضا(ع)، که در 80 کیلومتری جنوب شهر گچساران قرار دارد، سالانه میزبان هزاران عاشق اهل بیت عصمت و طهارت از سراسر ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
چشمه بلقیس چرام: این باغ در شهر چرام واقع شده و یکی از مهمترین جاذبههای توریستی این منطقه است. زمین حاصلخیز آن باعث شده که از هر گونه درخت در این باغ رشد یابد.
باغ دارای چندین چشمه است که از دهانه شمالی به باغ میریزند وآب چشمه ها در جویبارهای مشبکی که با اصول معماری قابل توجهی تراس بندی شده اند، به استخر زیبائی سرازیر میشود.این باغ به فاصله دو کیلومتری در شرق شهر چرام واقع شده و در تمام فصول سال به خصوص در فروردین ماه آماده پذیرایی از مهمانان و گردشگران است.
در کنار اینها نزدیکی این استان به بنادر جنوبی و خلیج نیلگون فارس فرصتی دیگر برای مسافران نوروزی است تا قلههای دنا و خلیج فارس را با هم در کمتر از نیمروز ببینند.
کهگیلویه وبویراحمد در کنار طبیعت زیبای خود، مردمانی مهربان و مهماننواز دارد که دلشان پر از عشق و محبت به ایرانیان است و چشمشان قدمگاه مهمانان و هرچه دارند و ندارند، برای میهمانان خود در طبق اخلاص میگذارند.
کد خبر: ۶۰۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور ضمن اعلام اینکه سهمیه نوروزی مانند سال گذشته نخواهیم داشت، از کاهش سهمیه سوخت تاکسیهای برونشهری، 950 هزار وانت بار غیرفعال و خودروهای سنگین گازوئیلی خبر داد.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علیرضا فیضبخش در نشست خبری صبح امروز یکشنبه با اشاره به ابلاغیه سال 1390 به ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور مبنی بر افزایش سهمیه تاکسیهای برونشهری گفت: در این سال براساس ابلاغیهای با توجه به افزایش سفرها در تابستان سال 1390، سهمیه تاکسیهای برونشهری 20 درصد افزایش پیدا کرد. با توجه به اینکه این مصوبه مغایر با مصوبات دولت بود و با توجه به اینکه حدود 30 هزار تاکسی برونشهری در کشور فعال هستند، از ابتدای اسفندماه سال جاری سهمیه تاکسیهای برونشهری از 900 لیتر به 750 لیتر کاهش پیدا میکند و سهمیه سوخت برای تاکسیهای برونشهری دوگانهسوز نیز از 900 لیتر به 500 لیتر کاهش پیدا میکند.
وی درخصوص وانتبارهای غیرفعال نیز گفت: از پنج ماه پیش بحث کاهش سهمیه این وانتبارها مطرح شد؛ اما به دلیل مشکلات و زمانبر بودن این سهمیهها تا امروز اصلاح این سهمیهها به طول انجامید؛ اما از ابتدای اسفندماه سال جاری، 950 هزار وانت بار غیرفعال در بخش حمل و نقل عمومی و حمل بار که تا به حال در ساماندهی وانتبارها که توسط وزارت کشور انجام شد، شرکت نکردهاند، سهمیه آنها به 60 لیتر در ماه و معادل سهمیه عادی تغییر پیدا میکند.
فیضبخش افزود: از میان دو میلیون و 100 وانتبار موجود در کشور، تا به حال یک میلیون و 250 هزار وانت بار ساماندهی شده و از ابتدای اسفندماه سال جاری، فراخوانی برای ساماندهی مجدد وانتبارها توسط سازمان شهرداریها و دهیاریهای وزارت کشور انجام میشود و با توجه به اطلاعات ارسالی از وزارت کشور به ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور، از اول فروردینماه سهمیه وانتبارها اصلاح خواهد شد.
رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور افزود: تاکسیهای بنزینسوز و دوگانهسوز بین شهری نیز که در دورهای نیز افزایش سهمیه سوخت داشتند، سهمیه سوخت آنها اصلاح میشود و به حالت اولیه بازمیگردد.
وی همچنین از اصلاح جدول سهمیه خودروهای مصرف کننده نفت گاز خبر داد و گفت: براساس مصوبهای که برای اصلاح مصرف خودروهای گازوئیلسوز داشتیم و این مصوبه تا به حال اجرایی نشده بود، از اول اسفند سال جاری، سهمیه روزانه خودروهای گازوئیلسوز نیز کاهش پیدا میکند و برای ایجاد شرایط بهتر مصرف در این بخش، زمان برداشت سهمیه سوخت این خودروها از دو روز به سه روز افزایش پیدا میکند.
فیضبخش درخصوص تعداد کارت سوختهای فعال در کشور نیز گفت: 24 میلیون کارت سوخت صادر شد که ظرف یک سال و نیم گذشته 6 میلیون کارت سوخت خودروهای فرسوده و موتورسیکلتهای فرسوده از رده خارج شد و در حال حاضر 19 میلیون کارت سوخت فعال در کشور موجود است.
سهمیه نوروزی مانند سال گذشته نخواهیم داشت
در ادامه این نشست، علیرضا فیضبخش در پاسخ به این سوال که آیا برای نوروز 1394 سهمیه بنزین ویژهای در نظر گرفته میشود، گفت: سهمیه نوروزی مانند سال گذشته نخواهیم داشت. همچنین تا این لحظه برنامهای برای تغییر سهمیهها در سال آینده نداریم.
وی درخصوص تخصیص سهمیه نفت و گاز براساس پیمایش نیز گفت: از ابتدای اردیبهشت سال 1394 و در مرحله اول خودروهای برونشهری از سهمیه نفت و گاز در قالب پیمایش و براساس بارنامه صادرشده از سوی سازمان راهداری بهرهمند خواهد شد و مرحله دوم که پیمایش براساس GPS انجام میشود، پیشبینی میکنیم این مرحله از سال 1395 آغاز شود.
وی ادامه داد: قطعا برنامه پیمایش واقعی با اجرایی شدن مرحله دوم و براساس تخصیص سهمیه بر مبنای پیمایش GPS محقق میشود.
رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور درخصوص جلوگیری از تردد خودروهای فرسوده که در سال 1391 مصوبه آن به تصویب رسید، گفت: در این حوزه ما مجری قانون نیستیم اما پیگیریهای لازم را نیز انجام میدهیم و تا به حال مکاتباتی را با پلیس راهور داشتهایم.
فیضبخش تاکید کرد: در برنامه سعی داریم روشی تنظیم کنیم که این امر محقق شود و البته ابطال کارت سوخت خودروهای فرسوده را نیز انجام دادهایم.
جزییات کاهش سهمیه وانتبارهای غیرفعال
در ادامه این نشست، حسین هاشمی معاون صنایع و انرژی ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور درباره جزییات کاهش سهمیه وانتبارهای غیرفعال در کشور گفت: علیرغم اینکه 15 درصد ناوگان کشور را وانتبارها تشکیل میدهند؛ اما مصرف سوخت آنها 30 درصد مصرف سوخت کل کشور است. از سال 1390 ابلاغیهای درخصوص اصلاحیه مصرف سوخت وانتبارها داشتیم که باید 5 میلیون لیتر روزانه مصرف سوخت این دسته از خودروها اصلاح میشد.
وی افزود: سهمیه وانتبارهای غیرفعال از اول اسفند سال جاری برای 950 هزار وانتبار شناساییشده که در حمل و نقل عمومی و حمل بارغیرفعال هستند، کاهش پیدا میکند و به 60 لیتر هماندازه سهمیه عمومی میرسد؛ البته فرآیند ساماندهی مجدد از ابتدای اسفند امسال توسط وزارت کشور انجام میشود و دو میلیون و 250 هزار وانتبار که ممکن است در مرحله قبلی ساماندهی در سال 1390 شرکت نکرده باشند، میتوانند در سایتی که توسط وزارت کشور مشخص میشود و با اعلام فراخوان، در طرح ساماندهی شرکت کنند.
معاون صنایع و انرژی ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور درخصوص اصلاح سهمیه خودروهای تاکسی برونشهری نیز گفت: با توجه به اینکه در سال 1390 سهمیه این خودروها به 900 لیتر افزایش پیدا کرده بود، این مصوبه مغایر مصوبات دولت تشخیص داده شد و براین اساس سهمیه آنها به 750 لیتر کاهش پیدا میکند.
جزییات کاهش سهمیه سوخت خودروهای سنگین
هاشمی درخصوص اصلاح جدول سهمیه سوخت خودروهای گازوئیلی نیز گفت: بخش قابل توجهی از مصرف نفت و گاز در کشور متعلق به بخش حمل و نقل است که براین اساس در سال گذشته کارگروهی در ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور شکل گرفت که اصلاح رویه نامناسب مصرف نفت و گاز در کشور و در بخش حمل و نقل را مورد بررسی قرار داد که دو دسته اقدامات کوتاه مدت و میان مدت برای این اصلاح رویه در نظر گرفته شد.
وی تاکید کرد: بر اساس مصوبه نهایی که به شرکت ملی پخش و توزیع فرآوردههای نفتی ابلاغ شد، مبنای تغییرات براساس اطلاعات بانک اطلاعاتی مصرف سوخت بوده است.
به گفته معاون صنایع و انرژی ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور، از ابتدای اسفند سال 1393 خودروهای زیر 10 تن که پیش از این 60 لیتر سهمیه نفت گاز داشتند، سهمیه آنها به 50 لیتر به صورت روزانه کاهش پیدا کرد. همچنین خودروهای 10 تا 20 تن از 180 لیتر به 144 لیتر، خودروهای 20 تا 30 تن از 250 لیتر به 200 لیتر، خودروهای 30 تا 40 تن از 300 لیتر به 240 لیتر و خودروهای 40 تا 50 تن از 250 لیتر به 240 لیتر به صورت روزانه کاهش سهمیه نفت و گاز خواهند داشت.
هاشمی تاکید کرد: کمتر از 80 درصد حق برداشت نفت و گاز سهمیهای که به این خودروها تعلق میگرفت در کشور مصرف میشد که نشان از بالا بودن سقف سهمیه در نظر گرفته شده بود. برهمین اساس جدول سهمیه این خودروها اصلاح شد.
وی ادامه داد: برای جلوگیری از مشکل درخصوص استفاده از نفت و گاز برای رانندگان بخش جادهای، میزان ذخیره روزانه آنها برای استفاده از سهمیه، از دو روز به سه روز افزایش پیدا کرد تا بهرهوری از این سهمیه برای رانندگان افزایش پیدا کند.
نحوه ساماندهی سهمیه سوخت وانتبارها
به گزارش ایسنا، در ادامه این نشست، امیر جعفرپور مدیرکل دفتر حمل و نقل شهرداریهای کل کشور، درخصوص نحوه ساماندهی سهمیه سوخت وانتبارها در اسفندماه سال جاری گفت: در سه دسته میتوان وانتبارهای موجود در کشور را دستهبندی کرد، ابتدا خودروهایی که قبلا ثبتنام و در طرح ساماندهی شرکت کردند که تلاش میشود سهمیه این خودروها حفظ شود و اگر به هر دلیلی سهمیه آنها در اسفندماه کاهش پیدا کرد، با پیگیری از فروردین سال آینده این خودروها سهمیهشان به حالت اولیه برمیگردد.
وی افزود: دسته دوم وانتبارهایی هستند که ارادهای برای فعالیت در بخش حمل و نقل عمومی و حمل بار ندارند که باید سهمیه آنها به 60 لیتر در ماه تغییر پیدا کند.
مدیرکل دفتر حمل و نقل شهرداریهای کل کشور تاکید کرد: هرکس در گذر زمان تصمیم بگیرد در بخش حمل و نقل عمومی و بخش حمل بار فعال شود یا به فعالیت خودخاتمه دهد مکانیزم روانی طراحی شده که با انجام آن فرد سهمیه متناسب را دریافت میکند.
جعفرپور دسته سوم را کسانی معرفی کرد که مایل باشند در آینده وارد فرآیند ساماندهی شوند که ممکن است تعداد آنها نیز زیاد باشد. این افراد میتوانند از اول اسفند با توجه به فراخوان در طرح ساماندهی شرکت کنند. برای این دسته از رانندگان در شهرهای بالای 100 هزار نفر جمعیت سازمانهای تاکسیرانی و در برخی از کلانشهرها مانند مشهد که سازمان مدیریت حمل و نقل بار تشکیل شده است، ارائه خدمات میکنند و این افراد میتوانند به این مراکز مراجعه کنند و پس از صدور پروانه، قادر به دریافت سهمیه سوخت وانتبار خود خواهند بود. همچنین در شهرهای کوچک زیر 100 هزار نفر جمعیت، سازمانهای حمل و نقل همگانی پاسخگوی رانندگان خواهند بود.
ایسنا
کد خبر: ۵۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶
در پدیده ای نادر در زمستان درختان بادام 6شهرستان کهگیلویه و بویراحمد به شکوفه نشست .
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:مدیر باغبانی جهاد کشاورزی استان در گفتگو با واحد خبر، با بیان اینکه شهرستان کهگیلویه در این استان به عنوان پایلوت بادام کاری کشور معرفی شده است گفت: تغییر شرایط جوی ، گرم شدن نسبی هوا و بارندگی کم را از دلایل به بارنشستن درخت بادام استآقای آذادپور با بیان اینکه درختان بادام همیشه اواخر اسفند به شکوفه می نشستند و اواخر تابستان به محصولمی روند گفت: امسال بیش از 10 هزار هکتار از مراتع این شهرستان ها به کشت بادام اختصاص داده شد .گفتنی است برخی از کشاورزان از زود به شکوفه رفتن درختان نگرانند زیرا ممکن است سرما در روزهای آینده به آنها خسارت وارد کند .
کد خبر: ۵۷۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۱
یکبار تعدادی از مردم، از شهرستان رفسنجان برای دیدار امام آمده بودند و به دلیل آشنایی که از قبل با پدرم داشتند، از طریق ایشان به ملاقات امام رفتیم.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علی جنتی از جمله افرادی است که قبل از انقلاب دروس حوزوی خود را آغاز کرد و به پایان برد و در سالهای قبل از انقلاب به همراه شهید محمد منتظری به مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی روی آورد. وی به واسطه اینکه پدرش سالها شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بود از کودکی با امام آشنا شد. در ادامه یکی از خاطرات جنتی از امام خمینی نقل میکنیم:
یکبار تعدادی از مردم، از شهرستان رفسنجان برای دیدار امام آمده بودند و به دلیل آشنایی که از قبل با پدرم داشتند، از طریق ایشان به ملاقات امام رفتیم. من نیز در این دیدار همراه آنها بودم. به یاد دارم به اتاقی در اندرونی خانه امام رفتم. امام آمدند و با دیدارکنندگان، گفتوگو کردند.
یکبار دیگر، در تابستان 41، همراه آقای خزعلی و جمعی از مردم که از شهرستان آمده بودند، خدمت امام رسیدیم. ایشان در حیاط اصلی منزلشان فرشی پهن کرده، پشتی گذاشته بودند. در پایان دیدار، یکایک افراد دست امام را بوسیده، خارج شدند. وقتی رفتم تا دست امام را ببوسم، ایشان فرمودند: «پسر آقای خزعلی هستی؟» گفتم: «نه! پسر آقای جنتی هستم.» ایشان هم به بنده اظهار محبتی نمودند که به دلم نشست.
فارس
کد خبر: ۵۵۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۸
معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه وبویراحمد از اجرای طرح ساماندهی تعطیلات درمرکز امور اجتماعی وزارت کشور خبر داد و گفت: موضوعات و نظرات پیشنهادی استان در این زمینه بویژه تعطیلی پنجشنبه ها برای تصمیم گیری نهایی به این مرکز ارسال خواهد شد
کد خبر: ۵۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب کهگیلویه و بویراحمد گفت: این استان در بهار و تابستان سال آینده با چالش بزرگ تامین آب مواجه است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرنگار مهر، سید علی لدنی نژاد ظهر چهارشنبه در جمع خبرنگاران افزود: برداشت بی رویه از منابع آب و کمبود نزولات جوی در کشور این وضعیت را به وجود آورده است.
وی بر برنامه ریزی برای کاهش تبعات ناشی از کمبود آب تاکید کرد و اظهار داشت: برنامه ریزی بمنظور پایش مداوم و حفاظت از منابع آب و تنظیم الگوی مناسب مصرف باید در دستور کار تمامی دستگاههای مسئول قرار گیرد.
لدنی نژاد تشکیل شورای آب در کهگیلویه و بویراحمد را ضروری دانست و بیان داشت: با توجه به اهمیت مسئله آب، در سطح ملی ساختار شورای عالی آب تشکیل شده و مسائل آب در سطح کلان مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد.
مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب افزود: با تشکیل این شورا برنامه ریزی برای کنترل و کیفیت بخشی به مصرف آب و حفاظت از منابع آبی به صورت بهینه انجام خواهد گرفت.
وی اظهار داشت: ایجاد ساختار شورای آب در سطح استانها به ریاست استاندار به عنوان بالاترین مقام اجرایی دولت در استان با هدف همسو کردن تلاشهای سازمانهای مختلف در تامین، مصرف و حفاظت از آب ضروری است.
لدنی نژاد بیان کرد: در این شورا شرکت آب منطقه ای استان به عنوان مسئول منابع آب استان و شرکتهای آب و فاضلاب شهری و روستایی به عنوان مسئول توزیع آب شرب و جمع آوری و دفع فاضلاب درسطح شهرها و روستاههای استان، می توانند نقش کلیدی در این شورا داشته باشند.
وی عنوان کرد: سازمانها و نهادهای دولتی از جمله سازمان جهاد کشاورزی و محیط زیست، اداره کل اطلاعات، علوم پزشکی، منابع طبیعی و آبخیزداری و آموزش و پرورش، صدا و سیمای مرکز استان به عنوان عضو اصلی و تصمیم گیرنده در برنامه های شورای آب استان باید حضور داشته باشند.
وی تاکید کرد: مکاتبات و رایزنی های لازم برای تشکیل شورای آب با شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور صورت گرفته که امیدواریم با موافقت این شرکت هرچه سریعتر شاهد تشکیل شورای آب استان باشیم تا بتوانیم با حضور همه اعضا تصمیمات لازم را در این خصوص اتخاذ کنیم.
کد خبر: ۵۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانهها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفتوگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم.
* در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار بهنام اصفهان بود.
* در کدام محله تهران زندگی میکردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانهای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر میکنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانیام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم.
* پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم.
* دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ همبازیای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظهکار بودند.
* به لحاظ سیاسی؟
– از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی میگذاشت و در آن را قفل میکرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده میکرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر میکنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامهای هم در خانه ما پیدا نمیشد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمیدادند.
* با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچکس را نمیدادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه میرفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایشهای شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر میشدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت میکرد. من نیز برای بعضی سخنرانیهایم به هر طریق ممکن از کتابهای مرحوم شریعتی استفاده میکردم. در آن مقطع کتابهای زیادی میخریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت.
* در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آلاحمد، مرحوم شریعتی، گروههای اسلامخواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروهها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچکدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک میکرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایشهای سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب میگرفتم و میخواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی میآمدند، اما من هیچگاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاههای متدین را مطالعه میکردیم. همچنین کسانی که سیاسیتر بودند کتابهای مرحوم آقای طالقانی را میخواندند. به خاطر ندارم دیدگاههای ملیگرایان در آنجا رواج داشته باشد.
* گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتابهای سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه میکردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت میکرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیهای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل میشد، شرکت میکردند. بنده نیز به منزل ایشان میرفتم و از طرف دیگر در جلسات بچههای انقلابی نیز شرکت میکردم. بنابراین فکر میکنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم.
* چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت میکردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیکتر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم میگفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.
* پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلمهای مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او میشد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانوادهام اصرار میکردم.
* یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم.
* چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که میخواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد.
* و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدامیک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر میکردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدیمان مصادف با شبهای احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند.
* به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکاییها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانیها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل میدادند. هر جایی که میرفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس میکردم. فارغ از گرایشهای مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبتنام کردم به اندازه کافی دانشآموز ایرانی وجود داشت.
* از ملیتهای دیگر هم بودند؟– چینیها هم بودند. عربها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانیها جو غالب را تشکیل میدادند. در مجموع در طول دوران دانشجوییام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت میتوانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود.
* پس میدانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکاییها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکاییها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب میشناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی میکنند، اسم غذاها و ادویهها را به انگلیسی میدادند اما من و هسمرم هنوز نمیدانیم.
* چون رستوران کم میرفتید؟– به رستوران مسلمانها میرفتیم یا به رستورانهایی که ماهی یا سبزیجات سرو میکردند. به خانه آمریکاییها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم.
* یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار میکنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحتتر هستم.
* رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متنهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
* در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقهمند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب مینوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر میگفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام میدانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقیای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش میشد، میگفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش میکردیم. برخلاف فرزندانم، هیچگاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو مینوازد. پسرم نیز سنتور میزند.
* آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشتهای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ایکاش کامپیوتر میخواندید و در شرکتی کار میکردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر میگذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشتهای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر میکنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر میکنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمیکنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچگاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکردهام. ماشین یا خانهای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران میدیدند و هم از طرف دوستان خودمان.
* نمیدانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیدهاید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهتها و تفاوتهایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود میبینید؟ میتوانید با آن شخصیت شباهتهایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کردهام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است.
* و تفاوتهای شما با حاجی واشنگتن؟– فکر میکنم بقیه ویژگیهای او، جزو تفاوتهایمان باشد.
* در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر میدانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کردهاید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری میدانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاشهایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستیهای مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بستهام.
کد خبر: ۵۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰
اطلاقصفت 'حسینقلیخانی' به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:گروه سیاسی مشرق - در نظریات علوم سیاسی همیشه درباره منشأ و نوع دولت نظریات مختلفی مطرح شده است و کتابهای زیادی درباره انواع دولت نگاشته شده است.
در این نظریات، بر اساس ویژگی شاخص یک دولت، آن را در یک دستۀ خاص قرار میدهند. مثلا، در دولتی که دین مرکزیت خود را در سازماندهی، قانونگذاری و اداره جامعه از دست می دهد و بر اساس مجموعه ای از دستورات و تعالیم فردی و اخلاقی اداره می شود به آن دولت، دولت سکولار می گویند.
یکی از اصطلاحاتی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد، دولت حسینقلی خانی است. این اصطلاح که ریشه آن به حکومت محلی فردی به همین نام در لرستان برمیگردد، به معنای دولتی است که با خودکامگی سعی در برقراری نظم در منطقه تحت نفوذ خود را دارد.
این اصطلاح چند روز قبل توسط سعید حجاریان برای نامیدن دولت روحانی استفاده شد. به همین دلیل در ادامه، طی چهار سؤال مشخص به بررسی ریشه و معنای آن پرداختهایم.
1-سعید حجاریان چه گفت؟
روزنامه آرمان به نقل از سعید حجاریان درباره نوع دولت یازدهم مینویسد: «دولت کنونی ایران را میتوان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست.
در واقع، دولت در ایران ملغمهای از این حالتهاست. درنتیجه، نمیتوان دولت را در یکی از این قالبها گنجاند، بلکه باید برای دولت در ایران تئوری مستقلی تعریف کرد. عدهای دولت را «دولت پادگانی» مینامند، عدهای آن را «دولت پاتریمونیال» خواندهاند. عدهای آن را «دولت مطلقه» دانستهاند و بعضیها هم به آن صفت «دموکراسی» دادهاند و برخی دیگر «دولت استثنایی» گفتهاند. گروهی هم از «بناپارتیسم» استفاده کردهاند و برخی دیگر آن را رانتینر دانستهاند و ... هر یک هم برای تعریف خود مبانی عرضه میکنند. الان، پیشنهاد میکنم دولت فعلی را حسینقلیخانی بنامیم تا بعدا ببینیم چه خواهد شد!»[1]
2. حسینقلی خان کیست؟
بر اساس منابع تاریخی حسینقلی خان یکی از والیان لرستان بوده که در دیکتاتوری و خشونت کمنظیر بوده است. درباره شخصیت او در تاریخ آمده است: «حسينقلي خان در زمان ناصر الدين شاه قاجار والي پشتكوه لرستان بود و قبلاً لقب «صارم السطنه» داشت و از طرف دولت ايران درجه امير توماني؛ يعني سرلشگري، هم به او اعطاء شده بود.
وی مردي به شدت خشن و ديكتاتور و در عين حال جنگجو و كاردان بود. از آنجهت وي را لايق و كاردان ميدانند كه سپاهيانش در آنزمان بطور قطع يكي از مرتبترين افواج موجود در كشور بشمار ميآمد.
در زمان حكومت حسینقلي خان، هيچكس از خود قدرت و اختياري نداشت. همه چيز به (خان) تعلق داشت و سرپيچي از خواسته و فرمانش به هلاكت و نابودي عائله و بلكه عشيرهاي منتهي ميگرديد. حسينقلي خان سه فصل بهار و تابستان و پائيز را در حسين آباد ميزيست و مردم پشتكوه از بيم ستمگريها و آدمكشيهايش خواب راحت نداشتند.»[2]
3. ضربالمثل به چه معناست؟
ظلم و ستمها و مشکلاتی که حسینقلی خان در لرستان به وجود آورده بود باعث شده که سیره و روش حکومتداری وی به عنوان یک روش دیکتاتورگونه مطرح شود و به عنوان یک ضربالمثل مطرح شود.
درباره ریشه این ضربالمثل گفته شده است: «هرگاه در منطقهای بینظمی و غارت و چپاول و یغماگری از ناحیه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانین جاریه نتواند حقوق ضعفا و زیردستان را احقاق کند آن نوع حکومت جابرانه را حسینقلی خانی گویند. به همین جهت از همان موقع کلمه حسینقلی خانی با مفاهیم خودمختاری و خودکامگی و اجحاف و ستمگری و غارت و چپاول ترادف پیدا کرده است و هرجا تعدی و تجاوز به حقوق دیگران مشاهده شود آن را به حسینقلی خانی تشبیه و تمثیل میکنند.»[3]
اطلاق صفت «حسینقلیخانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیشآمده»، «رحم اجارهای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاحطلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند و هر از چند گاهی در قالب واژگانی همراه با تحقیر و تمسخر، نارضایتی خود را از عملکرد دولت یازدهم ابراز می دارند.
کد خبر: ۵۴۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
روزنامه حامی دولت یازدهم آرمان در گزارشی درباره اوضاع بیکاری نوشته است: انتظار میرفت دولت تدبیر و امید بتواند با تصحیح روشهای نادرست گذشته در مواجهه با بیکاری و اشتغالزایی، برنامهریزیهای جدیدی را بهمنظور خروج بازار کار ایران از بنبست ارائه کند که تاکنون چنین نشده است.
هر چقدر دولت دکتر حسن روحانی در مباحث مربوط به مذاکرات هستهای و مهار تورم موفقیتهای نسبی کسب کرده؛ در زمینه بازار کار بهعنوان یکی از وعدههای مهم انتخاباتی وی به گواه آمارهای رسمی کشور، تاکنون موفق نبوده است. دستکم تا به امروز گشایش جدیدی در اشتغالزایی کشور رخ نداده است.
آمارها میگویند تعداد جمعیت فعال کشور از ۲۳ میلیون و ۷۵۶ هزار و ۱۹۴نفر در تابستان امسال به ۲۳ میلیون و ۹۳۲ هزار و ۱۸۶ نفر رسید که نشاندهنده افزایش جمعیت فعال کشور به میزان ۱۷۵ هزار و ۲۲۰ نفر است. به بیان دیگر در فاصله تابستان تا پاییز امسال، ۱۷۵ هزارنفر دیگر نیز در جمعیت شاغلان و یا صف بیکاران کشور قرار گرفتند.
سخن انلاین
کد خبر: ۵۴۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
معاون قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی گفت: وضعیت حجاب در 95 درصد دستگاههای دولتی مطلوب است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، علی ملازاده صبح امروز در جلسه حقوق شهروندی مازندران اظهار کرد: ارزیابی اولیه از ستاد صیانت از حقوق شهروندی استانها انجام شد و هدف اصلی ما این است که موضوع صیانت از حقوق شهروندی در دستور کار استان قرار دارد به نحو مطلوب اجرایی شود و مسئولان استانی نسبت به مسئله حقوق شهروندی حساسیت بیشتری در برنامه کاری خویش داشته باشند.
وی تصریح کرد: در این جلسات ابلاغیه شورای اجتماعی کشور مطرح و نسبت به لازمالاجرا کردن آن حساسیت ایجاد میکنیم.
معاون قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی با اشاره به اجری طرح سالمسازی دریا در مازندران، بیان داشت: موفقیت فوقالعادهای در کاهش تلفات انسانی در سواحل دریایی خزر در تابستان امسال شاهد بود و برای جلوگیری از تلفات در نقاط کور دریا نیز افراد منجی یاور از تابستان درسطح سواحل مستقر میشوند.
وی با اعلام اینکه در طرحهای سالمسازی دریا غرقی نداشتیم، خاطرنشان کرد: اگر شاهد غرق شدن افراد در طرحهای سالمسازی اتفاق افتاده باشد این موضوع قابل پذیرش نیست.
این مسئول با بیان اینکه اقدامات استان در حوزه ساماندهی سواحل مناسب بود، افزود: مسئولان استانی در این زمینه همکاری مناسبی داشتند، و کاهش 50 درصدی غریق در سطح سواحل نشان از اهمیت دادن مسئولان استانی به مسئله سواحل بود.
ملازاده با اعلام اینکه در ستاد صیانت از حقوق شهروندی بحث گسترش عفاف و حجاب نیز مورد توجه است، ادامه داد: توجه به مسئله عفاف و حجاب از دغدغههای جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی است و باید تلاش کنیم که مصوبات که در این زمینه وجود دارد اجرایی شود و اگر این مصوبات توسط دولتها اجرایی میشد در حال حاضر با چالش حجاب در برخی مواقع مواجه نبودیم.
این مسئول با اشاره به اهمیت توجه به مسئله حقوق شهروندی در کشور گفت: توجه به مردم و خواستههای مردم در دوران امام راحل و نیز در حال حاضر توسط رهبر معظم انقلاب به کرات تذکر داده میشود.
معاون قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی بیان کرد: در صیانت از حقوق شهروندی به دنبال احیا حقوق مردم است و در استانهای سراسر کشور نیز برنامههای متعددی در این زمینه در دستور کار داریم.
وی با اعلام اینکه برنامه آموزشی همگانی نیز به صورت جدی باید پیگیری شود، خاطرنشان کرد: برنامهریزی برای کاهش تخلفات اداری نیز باید در دستور کار قرار گیرد و تعدادی ادارات در این زمینه نیز پیگیر و فعال بودند.
این مسئول ادامه داد: با توسعه دولت الکترونیک به سمت کیفیسازی و افزایش خدمات در سطح ادارات باشیم، روانسازی مقررات نیز در برنامه کاری ادارات قرار گیرد و ستاد صیانت بهدنبال جلب رضایتمندی حقوق شهروندان است.
ملازاده با اعلام اینکه مسئله ترویج عفاف و حجاب نیز به صورت جدی باید پیگیری شود، افزود: اگر مصوبه قانونی که در زمینه عفاف و حجاب در کشور وجود دارد، تاکنون اجرا میشد وضعیت حجاب به شکل امروزی در جامعه وجود نداشت.
وی با بیان اینکه قانون عفاف و حجاب برای دستگاه ابلاغ شد، خاطرنشان کرد: وظایف بیستوچهارگانه برای دستگاهها در این مصوبه مشخص است که نیاز است متولیان در این زمینه دستورات ابلاغی را اجرایی کنند.
این مسئول خواستار بازنگری در برخی از برنامههای مهدهای کودک شد و گفت: برخی برنامههای که در مهدهای اجرا میشود متناسب با نیازهای جامعه نیست.
معاون قائممقام وزیر کشور در امور اجتماعی خاطرنشان کرد: حجاب در 95 درصد ادارات کشور به خوبی انجام میشود، مشکلاتی در بخش خصوصی داریم که نیاز داریم به مسئولان مربوطه تذکراتی قانونی داده شود.
وی به مشکلاتی که در بحث حجاب در برخی موسسات دولتی وجود دارد اشاره کرد و گفت: برخی از متولیان بانکها در پاسخ به تذکرات به کم شدن مشتریان خود اشاره میکنند که این موضوع مورد اعتراض جدی ما قرار گرفت به این دلیل که مردم در بخش خصوصی و موسسات بهدنبال رفع مشکلات و تنگناهای مالی هستند که از طریق گلوگاهی که در بخش دولتی داریم نیاز است در صدور مجوز برای این بخشها دقت نظر انجام شود.
کد خبر: ۵۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۸
مهندس جاویدبخت: بدون مشارکت مردم و دستگاه های اجرایی امکان حفاظت از عرصه های منابع طبیعی وجود ندارد
کد خبر: ۵۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
مقایسه نسبت اشتغال در بین استانهای کشور نشان میدهد که استان آذربایجان شرقی با 39.6 درصد بالاترین نسبت اشتغال را به خود اختصاص داده و استان کهکیلویه و بویر احمد با 24.9 درصد، پایینترین نسبت اشتغال را به خود اختصاص دادهاند
کد خبر: ۵۲۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۷
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
معمولا نماینده های مجلس یا نقاط خوش آب و هوای تهران را برای سکونت انتخاب میکنند، اما داستان نماینده ارومیه کمی متفاوت است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:نادر قاضی پور را خیلی ها به نطق های پرشور با لهجه شیرین آذری اش می شناسند. نماینده ای که برخلاف خیلی دیگر از نمایندگان محله نظام آباد را برای زندگی انتخاب کرده است. خانه ای ساده و قدیمی که نشانگر زندگی ساده آقای نماینده است. بخش هایی از گپ و گفتی که به بهانه روز مجلس با همشهری محله صورت گرفته در ادامه آمده است:قرار نیست خانه نماینده با بقیه فرق داشته باشد.* وقتی از چرایی ماندن در نظام آباد می پرسیم می گوید: «من هم می توانم بهترین خانه در تهران را بخرم ولی آیا بقیه مردم هم می توانند؟ قرار نیست هرکاری که می توانیم انجام دهیم! من در ارومیه زمانی که دانشجو بودم خانه خریدم. اما وقتی بخشدار و فرماندار شدم و حتی در این هفت سالی که نماینده مجلس هستم خانه ارومیه ام را عوض نکرده ام و قرار نیست خانه دوران دانشجویی ام با خانه دوران نمایندگی تفاوتی داشته باشد.»یک روز مرخصی برای ۷ سال نمایندگی* قاضی پور از معدود نمایندگانی است که به قول خودش هیچ وقت تاخیر و غیبت نداشته است و در طول ۷ سال نمایندگی مجلس فقط یکبار مرخصی گرفته است که آن هم برای تشییع پدر مرحومش بوده است.مترو «سبلان – بهارستان»این نماینده نظام آبادی تا بحال نه ماشین شخصی داشته است و نه رانندگان مجلس تا بحال رنگ نظام آباد را دیده اند. این یعنی اینکه نادر قاضی پور را هر روز صبح زود می توانید در مترو سبلان ببینید! چون آقای نماینده صبح ها از طریق مترو از سبلان راهی بهارستان می شود. قاضی پور می گوید: «تا امروز یکبار هم از مجلس ماشین نگرفته ام. معمولا با مترو به مجلس می روم. مردم اغلب باور نمی کنند که من همان نادر قاضی پور نماینده مجلس هستم. خیلی ها محبت دارند و جای خودشان را به من تعارف می کنند. برخی هم با تعجب نگاهم می کنند و من هم به اینها می گویم تا حالا آدم ندیده اید؟!(خنده)»بچه هایم کارگری می کنند!خودش از بچگی با کارگری و گله داری شروع کرده تا اینکه راهی دانشگاه شد و به بخشداری و فرمانداری و مدیرکلی رسید. بچه هایش در همان دوران دبیرستان عروس و داماد شده اند! بچه هایی که رنگ و بوی آقازادگی نمی دهند. آقای نماینده می گوید: «دو دختر و دو پسر دارم و برای همه زود آستین بالا زدم. اگر برایشان زود زن نگیری خودشان دست به کار می شوند و معلوم نیست چه کسی را انتخاب کنند! در چرخاندن زندگی کمک شان می کنم اما هیچ وقت اجازه ندادم که آقازادگی کنند! الان یکی از پسرهایم پزشکی می خواند و دیگری تازه در تهران دانشجو شده است. ولی همین پسرها تابستان ها کارگری ساختمان می کنند تا بتوانند مرد بار بیایند.»بقال محل هم مرا نمی شناسد* بعد از این همه سال بقال محل مرا نمی شناسد! من هم همیشه سرم را می اندازم پائین که مبادا بشناسد برای همین خیلی راحت هستم ولی نانوایی و میوه فروشی محل مرا می شناسند برای همین معذب هستم چون خیلی لطف دارند و گاهی پول نمی گیرند! برای همین سعی می کنم از غریبه ها خرید کنم. هرچند که زندگی مجردی من خرید زیادی ندارد!نظام آباد شهر امام صادق* خاطرم هست در فتنه سال ۸۸ فقط یکبار یک نفر روی پشت بام الله اکبر گفت و همین کافی بود تا همسایه ها سرشان را از پنجره بیرون بیاورند و به آن صدا اعتراض کنند و این پایان فتنه در نظام آباد بود و دیگر هیچ خبری نبود.به حقوق نمایندگی نیازی ندارم!* تا همین چند وقت پیش حقوق ما ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بود که الان ۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان شده است. ولی همیشه تلاش کردم که زندگی ام را بدون پول مجلس اداره کنم. بالاخره وضع مالی خانواده ام از ابتدا خوب بوده و ملک و مغازه هایی دارم که با کرایه آنها چرخ زندگی ام می چرخد. برای همین هیچ وقت وابستگی به حقوق مجلس نداشتم.»
منبع/مهر
کد خبر: ۵۰۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۲
کهگیلویه و بویراحمد نفت و گاز دارد، پر از آبهای شیرین است و یک مترمربع خاک شور ندارد، پوشیده از جنگل است و به اندازه 60 کشور دنیا در آن گیاه دارویی می روید، کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق است و خلیج فارس را در نزدیکی خود دارد اما با همه این ها هنوز غبار محرومیت بر چهره آن هویداست.
به گزارش خبرنگار مهر، از شیراز که به سمت غرب بروی، از اصفهان که به سوی جنوب سفرکنی، از اهواز که راه مشرق را بپیمایی و از بوشهر که عزم سفر به سمت شمال کنی به کهگیلویه و بویراحمد می رسی با مساحت 16هزار کیلومتر مربعی در میان کوهستانهای زاگرس.
سرزمینی که برف و آفتاب را در کنار هم دارد و از دو بخش سردسیری و گرمسیری تشکیل شده است. وقتی نیمه سردسیر این سرزمین پوشیده از برف است، بهار در نیمه گرمسیر آن چادر سبزش را پهن کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
همین تنوع آب و هوایی است که بهشتی از کهگیلویه و بویراحمد ساخته است. به همین دلیل آن را شمالی در جنوب می نامند و بر مرکزش یاسوج نام پایتخت طبیعت نهاده اند. شهری که تنها در تعطیلات عید فطر گذشته میزبان نزدیک به یک میلیون نفر از مسافران گرمادیده شهرهای جنوبی کشور بود.
زیرساختهای گردشگری متناسب با ظرفیتها نیست
با این حال به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد زیرساختهای کنونی گردشگری در این استان متناسب با ظرفیتهای بیشمار آن نیست.
محمود باقری به خبرنگار مهر می گوید: وجود بیش از دو هزار و 600میراث فرهنگی در این استان و 720اثر تاریخی، 299 بقعه متبرکه در کنار طبیعت زیبای استان با وجود 10درصد آب کشور و جنگل فراوان، کهگیلویه و بویراحمد را به عنوان یک مقصد جدید گردشگری معرفی کرده است.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
وی می افزاید: تعداد هتل ها و اماکن اقامتی در استان بسیار کم است و این میزان جوابگوی خیل عظیم گردشگران در فصول بهار و تابستان نیست.
باقری تصریح می کند: این استان از توانمندی های بالایی در زمینه گردشگری در تمام فصول سال برخوردار است که با یک برنامه ریزی منسجم و توسعه زیرساختها شاهد نقش پر رنگ گردشگری در اقتصاد آن خواهیم بود.
وی گردشگری را یکی از مهمترین محورهای توسعه این استان می داند و بیان می کند: تحقق این امر مستلزم رشد سرمایه گذاری در این بخش است.
هشت درصد آب کشور در یک درصد مساحت کشور
کهگیلویه و بویراحمد را می توان سرزمین چشمه ها و آبهای جاری نام نهاد. استانی با مساحتی یک درصدی که به واسطه قرار گرفتن در میان کوهستانهای زاگرس مرکزی بیش از هشت درصد آب کشور را در اختیار دارد.
بارش متوسط سالیانه 536 میلیمتر باران در کهگیلویه و بویراحمد به همراه آب برف قله های دنا، تامر، نور، خامی، خائیز، ساورز و حجال موجب ایجاد بیش از هزار چشمه فصلی و دائمی در کوهپایه های زاگرس جنوبی شده است.
در این میان 18 چشمه دائمی و پرآب با تخلیه سالانه 495 میلیون متر مکعب آب می جوشند و صدها نهر و رودخانه می زایند و این رودخانه ها در مسیر پر پیچ و خم خود به هم می پیوندند و چهار رود پر آب بشار، مارون، زهره و خیر آباد را بوجود می آورند.
بحران آب در یاسوج
رودهایی که مادران کارون، مارون، جراحی و هندیجان هستند و دشت های تشنه خوزستان را آب می دهند و در آغوش نیلگون خلیج فارس می آرامند.
با این حال هنوز صاحب خانه از این منبع عظیمش محروم است و مردم این استان باید تابستان های داغ و سوزان را در کم آبی بگذرانند و تشنه لب بمانند و زمین های کشاورزی آنها هم از بی آبی خشک شود و یا آنقدر از آبهای زیر زمینی برداشت کنند تا دیگر چیزی در زمین باقی نماند.
سدهایی که به استان پشت کرده اند
سدهایی که در این استان احداث شده همه پشت به استان کرده اند و اگر چه به نام کهگیلویه و بویراحمد اند اما به کام دیگر استانها هستند. سدهای کوثر، مارون و چم شیر اگرچه زمین های کهگیلویه و بویراحمد را به زیر آب می برند اما بخش زیادی از آبهایشان نصیب پایین دست می شود.
آخرین نمونه از این سدها، سد در دست ساخت خرسان 3 است که نه تنها مرهمی بر زخم های محرومیت مردم این استان نیست بلکه نمکی بر زخمهایشان بوده و با به زیر آب بردن 17 روستا تنها آوارگی و بی خانمانی را برای آنها به ارمغان می آورد.
صدای مسئولین کهگیلویه و بویراحمد بارها از سهم کم استان از سدهای خودش درآمده و استاندار نیز با انتقاد از تخصیص ناچیز استان از آب سدهایش می گوید: حق این استان در میزان استفاده از آب سدها و رودخانه ها تضییع شده است.
بحران آب در یاسوج
سید موسی خادمی می افزاید: میزان تخصیص آب از سدهای موجود در این استان وضعیت مطلوبی ندارد.
وی بیان می کند: کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای پر آب کشور است اما بخش عمده آن به هدر می رود و بخشی هم که توسط سدها مهار می شود عملا درصد کمی از آن مورد استفاده این استان قرار می گیرد.
خادمی میزان آبهای سطحی و روان آبهای این استان را بیش از هشت و نیم میلیارد مترمکعب عنوان می کند و بیان می دارد: میزان تخصیص آب از این آبهای سطحی برای مصارف کشاورزی، شرب و یا صنعت کمتر از 20درصد است.
وی تصریح می کند: سزاوار نیست در حالی که این استان خود با مشکلات مربوط به کم آبی دست و پنجه نرم میکند، مردم این استان تنها نظاره گر آب رودخانههایی باشند که از استان خارج می شود.
جفایی که به کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شد
رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد هم در این زمینه می گوید: ظرفیتهای عظیمی در بخش کشاورزی در این استان وجود دارد که متاسفانه به دلیل بیتوجهی و عدم تخصیص آب مورد نیاز برای کشاورزی استان هنوز شکوفا نشده است.
جعفر گوهرگانی در گفتگو با مهر می افزاید: وقتی آب شرب و کشاورزی استان تهران و استانهای مرکز با مشکل مواجه می شود همه به تکاپو میافتند اما کسی به فکر جفایی که در حق مردم و کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شده، نیست.
وی تصریح می کند: به دلیل عدم تخصیص مناسب استان از آب سدهایش، زمینهای مستعد کشاورزی در این استان بدون استفاده ماندهاند.
دود و آلودگی سهم گچساران از تولید 20درصد نفت کشور
در اما آب تنها سرمایه کهگیلویه و بویراحمد نیست و طلای سیاه از دیگر ثروتهای این استان غنی اما فقیر است. شهرستان گچساران یکی از تولیدکنندگان عمده نفت در کشور است و حدود 20درصد نفت کشور را تولید می کند اما تنها دود و آلودگیهای ناشی از چاههای نفت سهم آنان از این منبع عظیم طلای سیاه است.
با این حال برخورداری این استان از صنایع مربوط به نفت و گاز متناسب با ظرفیت و میزان تولیدات نفتی آن نبوده و سهم استان از این تولید و اشتغالزایی ناشی از آن کافی نیست.
این در حالی است که اجرای طرح پتروشیمی گچساران پس از یک دهه، تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و از احداث پتروشیمی تامین کننده مواد اولیه آن نیز خبری نیست.
پروژه پتروشیمی دهدشت هم که در سال 86 کلنگ زنی شد طبق وعده مسئولان قرار بود هزار روزه افتتاح شود اما اکنون هفت سال از آن روز می گذرد و تنها محدوده آن فنس کشی شده است و پس از این سالها پنج درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
اما غم انگیز تر از همه این ها روزگار عشایری است که در کنار لوله های نفت در گچساران زندگی می کنند و از آب شرب، جاده مناسب و ... بی بهره اند.
آتش سوزی؛ سریال ناتمام هشت درصد ازجنگلهای کشور
کهگیلویه و بویراحمد شاید تنها نقطه ای در جهان باشد که در کنار طلای سیاه، طلای سبز نیز دارد. جنگلهای استان هشت درصد جنگلهای کشور و 20 درصد از جنگلهای حوزه زاگرس را در خود دارد و بر این اساس سرانه جنگل در دنیا هشت دهم، در ایران دو دهم و در این استان 1.7 دهم هکتار است که می توان گفت سرانه جنگل در کهگیلویه و بویراحمد 8.5 برابر کشور و 2.1 برابر دنیا است.
همچنین تنوع گونه های گیاهی در سراسر زاگرس مرکزی، بالغ بر دو هزار گونه گیاهی است که از این میان حدود یک هزار و 250 گونه در منطقه حفاظت شده دنا شناسایی شده اند که این رقم معادل 15.6 درصد گونه های کشور است.
دو هزار گونه گیاهی و 400 گونه دارویی در کهگیلیویه و بویراحمد شناسایی شده که این تعداد 45 گونه بومی و منحصر به دنا هستند و براین اساس منطقه حفاظت شده دنا به تنهایی به اندازه 46 کشور دنیا گونه گیاهی آندومیک دارد.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
با این حال آتش سوزی جنگلها، سریالی است که هر ساله در بهار و تابستان بخش زیادی از این جنگلها را از بین می برد و به گفته معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی چند سال اخیر نزدیک به دو هزار هکتار از جنگلهای این استان طعمه حریق شده است.
پژمان نیک اقبالی به خبرنگار مهر می گوید: این آتش سوزیها 200 میلیارد تومان به جنگلهای استان خسارت وارد کرده است.
وی بیان می کند: این استان برای مهار آتش سوزی ها هیچ ابزار و امکاناتی ندارد و تنها با کمک نیروی انسانی آن هم با دست خالی اقدام به مهار آتش می کند.
رتبه اول در درآمد سرانه؛ رتبه آخر در توسعه یافتگی
اما کهگیلویه و بویراحمد با داشتن همه این ثروت ها، شاخص های توسعه یافتگی اش نسبت به سایر استانها بسیار کم است و حتی در برخی شاخصه ها فاصله زیادی با استان ماقبل خود دارد.
این استان در بحث درآمد سرانه با احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه اول کشور قرار دارد اما بدون احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه آخر کشور است.
با این حال استاندار استان سرمایه گذاری را حلقه مفقوده توسعه این استان می داند و می گوید: این استان در برخی از حوزه ها دارای عقب ماندگی تاریخی است.
خادمی می افزاید: این استان سهمی از سرمایه گذاری ها در سالیان قبل نداشته و باید زمینه را برای این مهم در استان ایجاد کنیم.
دست بافته های کهگیلویه و بویراحمد
وی بیان می کند: زمانی که دولت در استانها سرمایهگذاری میکرد زیرساختها در این استان مهیا نبود اما برخی استانهای کشور با سرمایه گذاری دولت پیشرفت کردند اما وقتی نوبت به سرمایهگذاری در کهگیلویه و بویراحمد رسید میگویند که بخش خصوصی باید در این زمینه کار کند که این بخش در استان توانمند نیست.
وی با بیان اینکه پس از انقلاب کارهای خوبی در این استان شد و سرعت پیشرفت در آن زیاد بود، اظهار می دارد: با این حال به دلیل عمق محرومیتهای گذشته و عقب ماندگی تاریخی هنوز این استان توسعه نیافته است.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن 20درصد نفت ، هشت درصد آب و هشت درصد جنگلهای کشور، یک پنجم جمعیتش تحت پوشش نهادهای حمایتی است.
اگرچه روند توسعه در این استان محروم نگه داشته شده توسط رژیم پهلوی، از پس از انقلاب آغاز شد و هرچه در این استان وجود دارد به برکت انقلاب اسلامی است اما به دلیل عمق محرومیتهای بجا مانده از گذشته هنوز زخمهای محرومیت بر تن زیبای این استان هویداست.
حالا امید مردم این دیار به دولت یازدهم و تدبیر آن است تا با نگاه ویژه خود به این استان، فاصله زیاد کهگیلویه و بویراحمد را با دیگر استانهای کشور کم کند.
کد خبر: ۴۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۲
این یک داستان واقعیاز آسیب یکدختر جوان از دوستی های اینترنتی و عضویت کورکورانه و بدون شناخت در شبکه های اجتماعی است، داستانی که هم جوانان و هم والدین باید آن را بخوانند و از آن درس بگیرند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از خراسان، دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد.
پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد.
آن قدر از جملات ادبی و زیبای «آرمان» لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم.
در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. من هم بدون آن که به کسی چیزی در این رابطه بگویم با گوشی تلفن عکسی از خودم گرفتم و برایش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهدیدم کرد که اگر برای حذف عکس از گوشی نزد او نروم عکسم را برای پدرم ارسال می کند. خیلی ترسیده بودم اگر پدرم تصویر مرا آن گونه می دید چه پیش می آمد؟
نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم، حتی نتوانستم موضوع را برای مادرم که رازدار اصلی زندگی ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردی آرمان رفتم و او نه تنها عکسم را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه های شیطانی خود فیلم گرفت که همین فیلم زمینه های سوء استفاده های بیشتر او را فراهم کرد تا این که یک روز دیگر مرا به همان خانه مجردی کشاند و به همراه ۸ تن دیگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.
دیگر همه هستی ام را از دست داده بودم و چاره ای نداشتم جز آن که ماجرا را برای مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فیلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگی من در بیراهه ای تاریک قرار گرفته است.
کد خبر: ۴۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
دولت قبل با اجرای طرح هدفمندی یارانهها، به موازات افزایش قیمت آب، برق و بنزین به مردم یارانه داد و ارادهاش بر این بود که با اجرای هر فاز از هدفمندی یارانهها، مقدار پرداخت یارانه نقدی را افزایش دهد و این بدحسابی بود ولی دولت شما برخلاف وعده شما، تلاش کرد تا مردم را از دریافت یارانه منصرف کند که با نه 97درصدی مردم روبرو شد و حالا در فاز دوم، بنزین، گاز و برق را گران کردید و یارانه دریافتی مردم را افزایش ندادید و خوشحال هستید که دولت خوش حسابی هستید؟! سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
دولت بهار - محمد جوادی/ حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر روحانی رئیس جمهور دولت یازدهم دیشب در مصاحبه زنده تلویزیونی گفت: «دولت در گذشته خوشحساب نبوده باید به یک دولت خوشحساب تبدیل شود.» در این باره سوالاتی وجود دارد:
دولت قبل به مردم قول داد که از حقوق هستهای آنها دفاع کند و با تمام وجود دفاع کرد و قدرتهای بزرگ را مأیوس کرد و متهم به بدحسابی میشود و شما قول دادید که ضمن حفظ دستاوردهای هستهای، به توافق کامل و جامع با غرب برسید و تحریمها بخشیده شود. اکنون شاهد آن هستیم ضمن آنکه همه دستاوردهای هستهای را متوقف کردهاید، به هیچ توافقی نرسیدید و تحریمها هم بخشیده نشده، خود و دولتتان را خوش حساب میدانید؟
دولت قبل به مردم قول داد که به آنها مسکن مهر بدهد و 6 میلیون مسکن مهر ساخت و بخش قابل توجهی از آن را به مردم تحویل داد. امروز دولت شما که متعهد شد طرح مسکن مهر را به پایان برساند ولی امروز آن را در همه کشور متوقف کرده و مردم را بلاتکلیف گذاشته و خوش حساب نامیده می شود؟
دولت قبل به مردم قول داد که با انجام سفرهای استانی و حذف بروکراسی اضافی همچون سازمان مدیریت و برنامهریزی به ساخت شهرها و استانهای محروم کشور سرعت بخشیده و چنین کرد و بدحساب نامیده شد. دولت شما به مردم قول داد که سازمان مدیریت و برنامهریزی را احیاء کند و پس از یکسال و نیم از گذشت دولتتان نه تنها هیچ قدمی برداشته نشده بلکه سخنگوی شما با لحنی تمسخر آمیز حکم دو معاونت رئیس جمهور برای خود را معادل تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی اعلام کرده و با روش ماستمالیزاسیون جواب خبرنگاران را میدهد. اکنون شما دولتتان را خوش قول و خوش حساب مینامید؟!
دولت گذشته به تمام کسانیکه بچهدار میشدند بلافاصله یارانه میداد ولی دولت شما با تأخیر شش ماهه و پس از فشار رسانهها شروع به دادن یارانه به تازه متولدین کرد. معنای کار دولت شما خوش حسابی است و معنای عمل به موقع دولت قبل بد حسابی است؟
دولت قبل با اجرای طرح هدفمندی یارانهها، به موازات افزایش قیمت آب، برق و بنزین به مردم یارانه داد و ارادهاش بر این بود که با اجرای هر فاز از هدفمندی یارانهها، مقدار پرداخت یارانه نقدی را افزایش دهد و این بدحسابی بود ولی دولت شما برخلاف وعده شما، تلاش کرد تا مردم را از دریافت یارانه منصرف کند که با نه 97درصدی مردم روبرو شد و حالا در فاز دوم، بنزین، گاز و برق را گران کردید و یارانه دریافتی مردم را افزایش ندادید و خوشحال هستید که دولت خوش حسابی هستید؟!
دولت قبل با یک مصوبه رئیس جمهور، هرگونه کارمزد از خرید بوسیله دستگاههای کارتخوان و همچنین پرداخت غیر حضوری قبوض را ممنوع کرد و از جانب شما به بدحسابی متهم میشود. امروز دولت شما که بدون مصوبه مجلس و بطور غیرقانونی از فروشندگان برای هر تراکنش کارمزد دریافت میکند، خوش حساب است؟!
دولت قبل به همه مردم سهام عدالت داد و سود و اصل سهام را ضمانت کرد و اتفاقا دولت بدحسابی نامیده میشود و دولت شما سهام عدالتی را که بصورت قانونی و کاملا شفاف و روشن به مردم داده شده، یک برگه بیاعتبار اعلام میکند و با یک جمله تعهد دولت به مردم را نایدیده میگیرد و دولت خوش حساب محسوب میشود!
دولت قبل به مردم قول نداد که مبالغی تحت عنوان عیدی بدهد ولی علاوه بر یارانه عیدی هم میداد آن هم با کرامت و با این وجود بدحساب نامیده شد ولی شما رسما در تبلیغات انتخاباتی به مردم قول دادید که علاوه بر یارانه نقدی سبد کالا هم بدهید و یکبار به برخی از آنها دادید و آن افتضاح در تاریخ ایران به ثبت رسید و یکباره متوقف شد. شما خوش حساب هستید؟
دولت قبل به مردم قولی در خصوص اختصاص سهمیه بنزین سفر عید و تابستان نداده بود ولی به مردم آسان میگرفت و به آنها سهمیه بنزین سفر میداد و حالا متهم به بدحسابی میشود و دولت شما که اصلا به خودش زحمت نمیدهد به این چیزها بیاندیشد و برای مردم امتیازی هرچند ناقابل قائل شود، خوش حساب نامیده میشود؟
دولت قبل در همه جای کشور در شهرهای بزرگ و کوچک به ساخت مجموعههای ورزشی و توسعه ورزش به دورترین نقاط کشور پرداخت و رتبه و تعداد مدال ایران را در بازیهای آسیایی و المپیک جهانی با یک رشد خیره کننده مواجه کرد و بدحساب نامیده میشود. دولت شما نه تنها حقوق ورزشکاران را نمیدهد بلکه برای آنها پاداشی هم قائل نمیشود و وزیر ورزشتان به قهرمان کشتی که از او انتقاد میکند میگوید "تو کی هستی که به من انتقاد میکنی" و رتبه ایران در بازیهای آسیایی را یک رتبه کاهش میدهد و خود را خوش حساب و موفق میداند و دولت قبل که برای قهرمانانش پاداشهای خوب در نظر میگرفت را بد حساب میداند؟!
کد خبر: ۴۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲