به گزارش آوای رودکوف ؛ من آزادی می خواهم. من دیگر بزرگ شده ام و خودم به تنهایی می توانم تصمیم بگیرم که کجا بروم یا نروم. دختر جوان خطاب به مادرش گفت: این همه در کارهای من دخالت نکنید و کاری به کار من نداشته باشید. من دختر تحصیلکرده ای هستم و خوب و بد رفتار و گفتارم را تشخیص می دهم و...
این ها بخشی از اظهارات دختر جوانی است که به خاطر شکایت از مادرش در کلانتری حضور داشت او به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: مادرم مرا درک نمیکند. از زمانی که پدرم فوت کرده است سخت گیری های مادرم به شدت مرا آزار می دهد. من 25 سال دارم و دیگر بچه نیستم که همیشه برای رفتن به میهمانی و پارک از مادرم اجازه بگیرم. دختر جوان که از رفتار مادرش خیلی عصبانی و آزرده خاطر شده بود ادامه داد: من به همراه مادر و 2 برادرم زندگی می کنم. از 5 سال قبل که پدرم را از دست دادم مادرم سرپرستی ما را به عهده دارد. البته برادر بزرگ ترم ازدواج کرده و درگیر مسائل کاری و زندگی خودش است. از آن جا که پدرم شغل آزاد داشت، مادرم با اجاره بهای مغازه و یک واحد آپارتمان هزینه های زندگی مان را تامین می کند و از نظر مالی مشکل خاصی نداریم ولی مادرم با خریدهای گوناگون و متنوع من مخالف است و اجازه نمیدهد آن طور که دلم می خواهد لباس بخرم و بپوشم.اختلاف سلیقه و عقیده های من و مادرم ادامه داشت تا این که دیشب به خاطر این که دیروقت به منزل بازگشتم با هم درگیری لفظی پیدا کردیم و او با سیلی که به صورتم زد شخصیت مرا لگدمال کرد. مادر آیدا نیز گریه کنان، از رفتار دختر گلایه کرد و گفت: من در نبود همسرم مسئولیت سنگینی در قبال فرزندانم دارم و نمی توانم در مقابل کارهای نادرست آن ها سکوت کنم و چیزی نگویم. آیدا در حالی که دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است با دوستی با دخترانی که پوشش و اخلاق نادرستی دارند موجب ناراحتی من می شود چرا که او هم به تقلید از آن ها همانند دوستانش رفتار می کند و این در شأن خانواده ما نیست. من در زندگی ام در جهت فراهم کردن احتیاجات فرزندانم تمام تلاشم را کرده ام تا این که مدتی قبل در کمال ناباوری، دخترم درخواست مبلغ هنگفتی از من کرد که می خواست برای انجام عمل زیبایی بینی اش هزینه کند و همچنین عنوان کرد که بعد از عمل، قصد ازدواج با مرد تبعه خارجی (افغانستانی) را دارد که 10 سال نیز از خودش بزرگ تر است تا بتواند به خارج از کشور سفر کند. با شنیدن این موضوع شوکه شدم و از این که او آن قدر گستاخ و بی ادب شده که در مقابل من این گونه صحبت می کند خودم را ملامت کردم. من که هیچ بی احترامی نسبت به پدر و مادرم روا نداشتم و از آن ها در پیری وناتوانی شان نگهداری کردم حالا نمی دانم چطور فرزندم با من این رفتار وقیحانه را دارد. در خلوت خودم می اندیشم که چرا...
رکنا/
عضویت در خبر نامه