کد خبر: ۱۶۰۶۰
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۴
یاداشت-جهانگیر ایزدپناه
جمعی از صاحب نظران فولکلور را فرهنگ عامه و فرهنگ قومی تعبیر می کنند که همه سنت ها و آداب و رسوم و دستاوردهای مادی ( دست سازهاودست بافتها )هنرهای تجسمی – نمایشی –پوشاک وادبیات شفاهی -عامیانه رادربرمی گیرد .
پایگاه خبری آوای رودکوف -جهانگیر ایزدپناه: تعریف مختصری از فولکلور(folklore) :طبق تعریف لغت نامه دهخدا فولکلور از دو کلمه فولک به معنای عامه مردم وتوده مردم و لور به معنای دانش تشکیل شده است که می توان آن را به باور های عامیانه و شفاهی توده مردم معنی کرد.
البته پدید آورندگان این ادبیات عامیانه اشخاص خاصی نیستند و بانیان اصلی فولکلور نامعلوم است .
گرچه فولکلور از نسلی به نسل دیگردچار تحول و دگرگونی می شود و لی از اندیشه یا حتی حکومت خاصی چنان که باب میل مردم نباشد پیروی نخواهد کرد ، یعنی نوعی تربیت و پرورش غیر رسمی است که رایج میگردد و میراث گذشتگان ماست اما امروزه همچنان سرزنده و پابرجا است و هویت یک قوم یا ملت است و باعث انسجام و پیوند مشترک بین انها میگردد .

جمعی از صاحب نظران فولکلور را به هنری شفاهی محدود می کنند و اسطوره ها ، قصه ها ، افسانه ها و ضرب المثل ها ، افسون ها و معما ها و ، ترانه ها و آواز های بومی محلی و دیگر دست آورد ها و باورهای ادبیات شفاهی و … را فولکلور می دانند و هنرهای دیگر مثل هنر دست ساخت ها و دست بافت ها و هنر های تجسمی و سبک زندگی سنتها و پوشاک ، پرشکی ، و رسومات را فولکلور نمی دانند و فولکلور را به ادبیات عامیانه و شفاهی محدود می کنند . بنا بر این تعریف ،فولکلور ادبیات عامیانه.وشفاهیست . اما جمعی دیگر از صاحب نظران فولکلور را فرهنگ عامه و فرهنگ قومی تعبیر می کنند که همه سنت ها و آداب و رسوم و دستاوردهای مادی ( دست سازهاودست بافتها )هنرهای تجسمی – نمایشی –پوشاک وادبیات شفاهی -عامیانه رادربرمیگیرد .
فولکلور به جامعه های صنعتی و پیشرفته هم منتقل میشود (البته این انتقال ها هم به علت سازگاری و عدم تناقض با جوامع پیشرفته بوده است و اصطکاک یافته و چه بسا بخشی ازان انتقال نیافته و بر اثر ناسازگاری به فراموشی سپر ده می شود.

شکل گیری فولکلور هم بر حسب زمینه و شرایط زبانی ، قومی –جغرافیایی و شرایط زندگی و امکانات زیستی و شغلی بین گروه های کوچک و بزرگ شکل گرفته و به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر باجرح و تعدیل و آرایه و پیرایه منتقل شده است . فولکلور هم قابل ادغام است و هم مقاوم و توانایی نفوذ بر محدوده های محلی وملی دیگر را دارد و گاها در جاهایی که به طور غیر طبیعی و به اجبار منع و سعی بر وادار به فراموشی آن شده دوباره مورد پذیرش قرار گرفته است .
آیا جهانی شدن توان غلبه بر فولکلور را دارد ؟

عده ای بر این عقیده اند که با رشد تکنولوژی و فناوری و روند رو به رشد جهانی شدن فرهنگ ها و ویژگی ها ی پراکنده و خرده فرهنگ ها در فرهنگ مسلط جهانی ذوب و مضمحل خواهند شد و همگان به تدریج در یک فرهنگ مشترک خواهند زیست . این نظریه ، نظریه ای معتدل نخواهد بود و در آن افراط دیده می شود زیرا اگر فرض را بر دولت جهانی و فرهنگ جهانی بگذاریم باز یک پارچگی فرهنگی وجود نخواهد داشت چنانچه ما می بینیم حتی دریک دولت ملی باز ویژگی های فرهنگی مختلف و متنوع وجود دارد که خود میراث و نعمتی شایسته است .

اما نظریه ای هم وجود دارد که معتقد است که فرهنگ های مختلف در گذشته از هم جدا بوده اند و کمتر ارتباط و آمیزش داشته اند. در عصر جهانی شدن در تماس با یکدیگر قرار خواهند گرفت و با در هم آمیختن این فرهنگها و بهره گیری از همدیگر نوعی فرهنگ ایجاد خواهد شد که دارای عناصر مختلف و برگرفته از فرهنگهای مختلف است . میتوان گفت گرچه نکات مشترک فرهنگی افزایش خواهد یافت ولی باز به معنی عدم وجود ویژگی های فرهنگی نخواهد بود.

فرهنگ ملی سراسری یک کشورواحد با فرهنگ های محلی ان و ویژگی هایش یکسان نیست تا چه برسد به عرصه جهان .

جهانی شدن هم می تواند به کمرنگ شدن ویژگیها بیانجامد و هم می تواند به تقویت و بزرگداشت ویژگی های فرهنگی کمک کند.

علی رغم تلاش قدرت های بزرگ برای مسلط نمودن فرهنگ خود باز شاهد آن هستیم که از سوی سازمان های بین المللی همه ساله فستیوال ها و همایش های فرهنگ های ملی و محلی مختلف برگزار می شود که استقبال شایسته ای از آن ها صورت می گیرد .

با در نظر گرفتن تضاد ها و کشمکش های بین المللی در دهه های اخیر رگه هایی از واقعیت وجود دارد که تئوری ” برخورد تمدن ها ” را توجیه می کند ولی در کل نمی توان نظریه برخورد تمدن ها و فرهنگ ها را پذیرفت و این تئوری می تواند برای زندگی مسالمت آمیز همه مردم دنیا در جوار همدیگر، تهدید به حساب آید. تمدن ها و فرهنگ های گوناگون از ویژگی های مفید و موثر همدیگر بهره می گیرند و تناقضات ونا هماهنگی ها و ناسازگاری ها را به شکل طبیعی و تدریجی حل خواهند کرد و پیوند و همگونی نسبی و نکات مشترک با حفظ ویژگی ها هم امری ممکن است . تکثر فرهنگی و تنوع آن ها خود یکی از دستاورد های ملل مختلف جهان است که باید به آن احترام گذاشت و در حفظ و اشاعه آن کوشش نمود . هر قدرتی که بخواهد فرهنگ خود را فرهنگ بلامنازع و غالب عنوان و تبلیغ کند در واقع به برابری مردم و احترام به آن بی توجه است و در پی سلطه اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است و در عمل اعتقادی به احترام به عقاید و حقوق انسان های دیگر ملت ها و قوم ها و ویژگی هایشان ندارد .

چند نکته پیرامونی :

حفظ فرهنگ و آداب و رسوم و کوشش در راه آنها و شناساندن مردم سرزمین خود و هویت آن ها هیچ تضاد و تقابلی با نواندیشی و هماهنگ بودن یا شرایط و تکنولوژی و فرهنگ سراسری ندارد ونکا ت نا سازگار فلکلور هم به طور طبیعی محو خواهد شد و قابل دفاع و جلوگیری هم نیست .

فکرنکنیم که آداب و رسوم وادبیات عامیانه وسنتها باعث عقب افتادن ازقافله ترقی وتوسعه میباشد این رسوم بتدریج ازسرند وصافی اقتضایات.زمانی وملی وبین المللی خواهد گذشت وانچه ناسازگار با زمانه نباشدکمرنگ ومحو خواهد شد وانچه که سازگار باشد همراه باتغییر وتحول مقتضی باقی خواهد ماند وهویت وپیشینه تاربخی ماست ومایه افتخار است . ما ضمن حفظ وارتقا ویزگیهای بومی خود میبایست در راه رشد وبالندگی فرهنگ ملی کشور خود هم تلاش کنیم .اگر در صددابطال یا ناچیز انگاشتن پیشینه تاریخی بومی وملی خود براییم نه سبب ترقی واقعی ماخواهد شد ونه برمنزلت واعتبارمان در چشم جهانیان ومردم خود خواهد افزود ، بلکه موجب بی هویتی وسرگردانی وخلا فرهنگی وخدشه در غرور ملی خواهد شد وموجب میشود که به اسانی تسلیم هر نوع فرهنگ بیگانه حتی در سطح پایین تر از فرهنگ خود شویم .

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: