آوای دنا-اسدا... ربانيمهر/روز خبرنگار را گرامي ميداريم و به ياد شهيد محمودصارمي خبرنگاري كه طالبان در سال 77 در افغانستان قلم و وجودش را تحمل نياوردند و او را مظلومانه به شهادت رساندند اين روز بزرگ اما مظلوم را به انسانهايي كه بدون ادعا با سلاح قلم در زمينه خطير اطلاعرساني فعاليت ميكنند تبريك و خسته نباشيد ميگوييم.
خيلي سخت است اما درددل را بايد گفت، خبرنگاري شغل سخت، كمدرآمد و كم توقع است و متأسفانه حتي تأخيرهاي چند ساعته جلسات را بايد به دوش بكشند تا ديگران بيايند و بروند، خبرنگاران تنها قشري هستند كه سرما و گرما در كارشان تأثير ندارد، اگر برف آيد ومدارس تعطيل ميشود….. اگر روز راهپيمايي است و همه ميآيند…….. اگر حادثهاي در گوشه شهر اتفاق ميافتد…….. اگر مديري از پايتخت و يا وزارت به استان جلوس ميكند……. اگر جشنوارهاي، همايش و مراسم تقديري برگزار ميگردد…اگر همه اين اتفاقات تلخ و شيرين را مرور كنيم هيچ كس به خبر خبرنگار موظف نيست كه حتماً باشد، اما خبرنگاران بايد باشند؛تابنویسندکه چه شد؟چون همه مردم که نیستند.
دولتها عوض ميشوند....مديران بازنشسته ميشوند....... مديران ارتقا مييابند.......... اما خبرنگاران بدون كمترين تغيير و تحولي حضور دارند، اما خبرنگاران بايد باشند؛تابنویسندکه چه شد؟
مشكلات خبرنگاران هميشه روز خبرنگار ديده و گفته ميشود اما بعد فراموش ميشود، كسي نميپرسد وعده وام مسكن، قرار گرفتن در رديف مشاغل سخت، تكريم خبرنگاران در ادارات، برگزاري جلسات سروقت، سايت سمان، امور رفاهي، بيمه و ... خبرنگاران چه شد؟ چرا اين همه بايد شاهد مظلوميت قشر خبرنگار باشيم و حتي بعضي وقتها افرادي كه يك شبه راه صد شبه را پيمودهاند برچسب بد هم به آنها بزنند.
با عرض پوزش خبرنگاراني با ده سال سابقه فعاليت هنوز كارت خبرنگاري ندارند، به جلو ساختمان ادارات مراجعه ميكنند و بايد با يك تلفن و هماهنگي اجازه ورود پيدا كنند، البته شايد خيلي از اين مشكلات به خود ما برميگردد كه بعضي حريمها را رعايت نميكنيم، خودمان را دست كم ميگيريم، براي بعضي افراد قلم ميزنيم، هميشه قلممان را در مسير حق به حركت در نميآوريم و همين باعث بعضي فراموشيها، بعضي سوءاستفادهها ميشود تا اين جايگاه رفيع و بلند دست كم گرفته شود.
كاش در ميان هزاران مصوبه جلسات از ابتدا تا انتهاي سال حتي يك مصوبه براي خبرنگاران بود، كاش هر سال روز خبرنگار يك برنامه ابتكاري داشتيم، كاش هر نهاد صنفي كه ما را حمايت ميكرد بيش از اين پاي كار بود و هزاران اي كاش ديگر... بگذريم، احساس ميكنم اگر بداني كه حرفهايت را ديگران گوش نميكنن و باز حرف ميزني بايد به حداقلها بسنده كني ... از باب تكليف واقعيتها را گفتيم هر چند احساس بر اين است كه ما را سودي نباشدچون شایدگوش شنوایی نباشد... ....واقعيت اين است قلم هميشه مظلوم است؛به امیدروزی که ارزش قلم واطلاع رسانی رابیشتربدانیم .....خبرنگاران عزيزاول پبشاپیش عید فطرمبارک ؛آخرش هم پيشاپيش روزتان مبارك....
عضویت در خبر نامه