پایگاه خبری آوای رودکوف: در هیاهوی زندگی، گاه عشقی آرام و پرحرمت در دلها خانه میکند. این شعر، سفری است به ژرفای روح، جایی که عشق پنهان میماند اما در نالهها، سلامها و واژهها تجلی پیدا میکند. «خاموشیِ عاشقانه: در هوای حرم» بازتابی از همین عشق بیصدا و ارادت عمیقی است که از بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) الهام گرفته و در تار و پودِ تجربههای زیسته شاعر تنیده شده است. این اثر به قلم دکتر حجت بقایی، روایتی است از سلوک عاشقی در سکوت و احترام، که در هر واژه، پژواکی از حضور معشوق را به همراه دارد.
در میان هیاهوی زندگی
عشقی هست
آرام و پرحرمت
که در دلهای خسته میتپد
بیصدا
بیادعا
مانند نسیمی
از بارگاه نورانی امام رضا (ع)
دیوانگیِ من
نه هیاهوست
نه جنون
که خاموشیای پر از احترام
سرسپرده به آن مهر پاک
که در دل مشهد میدرخشد
یک جور
دیوانه شدن
که در جمع
ناپسند است
عشق
باید پنهان بماند
ابراز آن
خود را گم کردن است
قصهام را گوش کن:
سالها
در هر کوچه و گذر
کار کردم
هر بار دل که میگرفت
کربلا بودم یا مشهد
راههایم را
کسی نمیدانست
این رازی است
بین من و خدای من،
گاهی که نمی شد بروم
زوجی انتخاب میکردم
بلیطی برای رفت و برگشت
با پرسشهایی ساده
می فهمیدم عاشقند
هدیه میدادم
به آنها که
عشق به حرم داشتند
چند نفر را هم
قم فرستادم
تا دلها روشن شود
اما
روزی زنی آمد
گفت:
«شما برادری کردید
در حق من
اما شوهرم نامردی کرد.»
زن را نمیشناختم
اما داستانش تلخ بود:
شوهرش
سه بار پول گرفت
برای زیارت مشهد
ولی
نه خودش رفت
نه زنش را برد
پرسیدم:
«در آن روزها چطور بود؟»
گفت: «خوب بود،
چند روزی
نفس راحت کشیدم.»
گفتم:خدا را شکر
زن با نگاهی سرد:
او در خماری
جسارت کرد
و من آمدم
عذرخواهی کنم
دیگر پول سفر ندهید
دیگر آن مرد را ندیدم
بعد که منتقل شدم
آن رفتارم دور شد
به خاطر انتقالم
به خاطر خطاهایم
و شاید چیزهای دیگر
اما دیوانگیام
هنوز زنده است
گاهی با نالهای
قطعهای
سلامی از دور
و شعری مثل این
خود را نشان میدهد
دیوانگی من
نجات من است
در این دنیایی
که عشق پنهان است
و من همچنان
میخواهم
دیوانه باشم
با تمام جنونها
با تمام رازهای ناگفته
در سکوت این روزگار
سرویس شعر و ادب "پایگاه خبری آوای رودکوف"را اینجا دنبال کنید.