کمال رستمعلی در کانال تلگرام خود نوشت:آن چه نام و یاد و خاطره یِ امیرمومنان را تا امروز و برایِ همه یِ روزهایِ در راه تا وقوعِ آن واقعه یِ بزرگ توام با شیرینی و شکوهی بی مانند می کند، عدالت است.
انسان هماره عدالت را ستود و انسانِ توحیدیِ ایرانی بیش و پیش از هر ملتی طالب و تشنه یِ عدالت و قانون بوده است، که این ملتِ بزرگ زمانی که بخشِ وسیعی از آسیا و دنیا در تیرگیِ بی قانونی و ظلم دست و پا می زد، در جریانِ مشروطه خواهی، فریادگرِ عدلیه و قانون شد.
عدالت یعنی دستی که به خطا و دزدی دراز می شود را اندازه نباید گرفت، که قانون برایِ دست هایِ دراز و پروار که بویِ عطرهایِ گران قیمت دارند، باید همان قانونی باشد که برایِ دست هایِ کوتاه و ضعیف.
عدالت یعنی قانون برایِ پدر و برادر و فرزندِ حکم دهنده باید همان اقتدار و صلابتی را داشته باشد که برایِ پدر و برادر و فرزندِ دیگران.
عدالت یعنی فرصتِ دفاع دادن، یعنی احترام به همه، یعنی حتی احترام به متهم، عدالت یعنی احترام و مهر و پرهیزگاری و خداترسی، یعنی حتی نگاه های قاضی باید به تساوی بینِ طرفین تقسیم شود.
یعنی قاضی باید مدام با خدای خود خلوت کند و مدام خود را در خلوت به محاکمه و محاسبه بکشد و مدام دست به آسمان باشد که: خدایا! به من قدرت و فرصتی داده شد، من از همه به احوالِ خود آگاه ترم، خدایا کمکم کن دلی را نشکنم، خدایا یاری ام کن آبرویی را نریزم، خدایا کمکم کن هوا و پست و میز و قدرت مرا به وادیِ ستم نکشاند.
رویایِ مردمِ ایران، رویایِ همه یِ ملت ها در همه یِ دوره ها این بود و غیر از این نبود که حب و بغض ها در رسیدگی به پرونده ها نباشد، به جایگاه کسی، پولِ کسی، نسبتِ خویشاوندیِ کسی نگاه نشود، دعوا و خصومتِ شخصی مبادا مبادا مبادا که چهره یِ زیبایِ عدالت را مخدوش سازد.
به خدایی که جانم در دستِ اوست اگر به هر ترتیب و تدبیری فریادِ عدالت خواهی جمعی خاموش شود، فریاد های بلندتری شنیده خواهد شد که این سنتِ الهی و ماجرایِ تکراریِ تاریخ است.
انسانِ امروز بیش از هر دوره و زمانی قیمتِ عدالت را می داند؛
چقدر باید گوش سنگین باشد، چه پنبه ای باید درونِ آن فرو شده باشد که این همسراییِ جهانی عدالت را نشنود.
عضویت در خبر نامه