کد خبر: ۲۴۸۸۰
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۶
زهرا ابراهیمی استاد دانشگاه و مدیر مهد کودک رایان
کودکانی که به مهدکودک می‌روند زمینه رشد اجتماعی‌شان تعدیل می‌شود. این بدان معنا نیست که زود تر رشد می کنند بلکه رشد برخی مهارت ها نظیر مهارت های کلامی، عاطفی، احساسی ، تجسمی و .. کانالیزه می شود و .....
پایگاه خبری آوای رودکوف -وحید حاج سعیدی:در جامعه کنونی به دلایل مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ثبت نام فرزندان در مهد های کودک روند رو به رشدی پیدا کرده است و اکثر خانواده ها ترجیح می دهند ، برای رشد اجتماعی و روانی کودک شان از همان سنین خردسالی برنامه ریزی کنند . هر چند مادران بسیاری کودکان پیش دبستانی شاغل هستند ولی اکثر آنها ترجیح می دهند به جای سپردن فرزندان شان به پدر و مادر خود یا نزدیکان ، آنها را به مهدهای کودک بسپارند. نا گفته نماند که در حال حاضر اکثریت خانم های خانه دار نیز به ضرورت ثبت نام فرزندان شان در مهد های کودک پی برده اند و طبق آمار مادران  53 درصد از کودکان شان که در مهد های کودک نگهداری می شوند، خانه دار هستند.

در حقیقت این باور در خانواده ها به وجود آمده است که مهد های کودک یک مکان نگهداری صرف نیستند و در رشد تربیتی، اخلاقی، اجتماعی کودکان و آماده سازی آنها برای ورود به مدرسه یا حتی جامعه نقشی اساسی بازی می کنند.

چرا که این دوران از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و  تأثیرات محیطی دوران کودکی در شکل گیری شخصیت و خلق و خوی  افراد تاثیری بی بدیل داشته و نقش بسیار مهمی بازی می کنند. بر همین اساس همواره یکی از بزرگترین دغدغه های پدران و مادران چگونگی تربیت فرزندانی است که شخصیت پایداری داشته باشند و بتوانند در آینده افراد موفق و مسئولیت پذیری باشند.



به منظور آشنایی بیشتر با شیوه های آموزشی و تربیتی نوین در مهد های کودک ، گفتگوی کوتاهی با "زهرا ابراهیمی استاد  دانشگاه و مدیر مهد کودک رایان” شهرستان علی آباد کتول انجام داده ایم. ایشان که کارشناس ارشد روان شناسی هستند و سابقه مشاوره در امورات تحصیلی دارند از تجارب خود در این زمینه می گوید:

آموزش در کودکان از چه سنی باید آغاز شود؟

طبیعی است که تا یک سالگی تربیت کودک ضرورت ندارد زیرا تا این سنین تنها کودک نیاز به رفع نیازهای اولیه از جانب والدین خصوصا مادر دارد و تا این سن کودک متوجه امر و نهی و آموزش نکات تربیتی نمی‌شود ونیازمند حمایت مادر است و تربیت در مورد او موثر نیست. تا این سن والدین تنها ملزم به برطرف ساختن نیازهای اولیه کودک هم به لحاظ روانی وهم به لحاظ جسمی هستند.رفته به رفته کودک توانایی فهم سخنان والدین را پیدا کرده ومتوجه امر ونهی‌های آنها می‌شود.آموزش تربیت از یک سالگی به بعد شروع می‌شود ولی این به این معنی نیست که والدین از همین زمان می‌توانند قوانین سختی برای کودک در نظر گرفته واعمال کنند. در واقع تنها می‌توان در مواقعی که کودک دست به کار خطرناکی می‌زند تنها با گفتن نه او را از انجام کار بازداشت زیرا در این زمان متوجه حرف می‌شود وبه مرور وقتی به سنین دوسالگی می‌رسد قادر به تمیز رفتار بد وخوب شده ومی‌توان به شکل جدی تری تربیت کودک را آغاز کرد. از دوسالگی والدین باید در تربیت کودک جدی باشند واصول تربیتی خاصی را برای کودک مشخص کنند و این اصول را حتما رعایت کنند.

بسیاری از خانواده ها هر چه سریع تر برای یادگیری هنر، ورزش، موسیقی و … فرزندشان اقدام می کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟

حقیقت امر این است بیشتر والدین توقعات نامعقولي از فرزندان خود دارند. مثلا انتظار دارند پیش از آن‌که کودک آمادگی لازم را کسب کند، مسئولیت‌پذير باشد. از فرزندان‌شان می‌خواهند خوش اخلاق و مودب باشند، با بچه‌های دیگر بدون سروصدا مشغول بازی شوند، با آنها همکاری داشته باشند، وسط حرف بزرگ‌تر‌ها نپرند، بدون اجازه دست به چیزی نزنند، مفید باشند، سریع راه بروند، سریع صحبت کنند، قبل از دبستان حداقل به دو زبان مسلط باشند، به یک ساز تسلط داشته باشند، مانند پسر همسایه نقاشی کنند، مانند پسر دوست خانوادگی شان پشتک بزنند، مانند دختر همسایه کتاب بخوانند  و بالاخره به سرعت رشد کنند و بزرگ شوند و تمام آرزوهای فرا رویای و فرو خفته والدین خود را در اولين فرصت برآورده کنند. همه اينها در حالي است كه قرار نیست کودک تمام‌کننده والدين باشد. از سوي ديگر کسب این همه مهارت نیاز به فرصت کافی دارد و رشد، فرآیندی آرام بوده و نیاز به زمان کافی دارد.

نظر اساتید بزرگ در این خصوص چیست؟

ماریا مونتسوری به عنوان فردی که بسیار در این زمینه فعالیت کرده معتقد است: «ما نبايد کودکانمان را برای مدرسه رفتن آماده ‌کنیم بلكه باید آنها را برای زندگی کردن مهيا کنیم.» او معتقد است کودک باید مهارت‌های زندگی را بياموزد. او در ابتدا باید آويزان كردن و تا کردن لباس، گردگیری، تا کردن دستمال، استفاده از پیچ گوشتی، باز و بسته کردن درب قوطی، ریختن مایع پارچ به داخل لیوان، ریختن مایع با استفاده از قیف، چلاندن لباس، واکس زدن کفش، تمیز کردن تخته گچی، چلاندن اسفنج، باز و بسته کردن در، خشک کردن ظروف، شستن ظروف و… را ياد بگيرد. بعد از این‌که کودک این مهارت‌ها را کسب کرد نوبت مهارت‌های دیگر مانند زبان دوم، موسیقی و… می‌رسد. ولی متاسفانه بسیاری از والدین امروزه به جای والد بودن بیشتر یا در نقش معلم هستند یا قاضی و کمتر از نقش خود به عنوان والد آگاهی دارند.

نقش معلم در این شیوه چگونه ارزیابی می شود؟

معلم در این شیوه به عنوان تسهیل گر یادگیری عمل می کند و تدریس نمی کند، چیزی را یاد نمی دهد بلکه یک راهنمای تسهیل گر در کنار کودک است به او کمک می کند که خودش راهش را بیابد، کودک خود پاسخ سوالاتش را پیدا می کند، نیازهایش را رفع می کند و فعالیت ها را به روش خود و با هر سرعتی که دوست دارد انجام می دهد معلم تنها نقش تسهیلگر و همراه دارد.

شما در مهد کودک رایان چه برنامه هایی اجرا می کنید؟

آموزش از طریق بازی با اشیاء ، دست ورزی و عینیت بخشیدن یکی از اصولی است که ما سعی می کنیم بچه ها در آن به مهارت برسند و در مقام بازی و تفریح خود برخی نکات آموزشی را کشف کنند. در حقیقت آموزش مستقیم به کودکان زیر ۷ سال محلی از اعراب ندارد و مانع کودکی کردن بچه ها می شود. به عنوان مثال دو سالگی سن تحول و پیشرفت نقاشی در کودک است، زیرا کودک از لحاظ روانی و جسمی رشد می‌کند، ماهیچه‌هایش قوی می‌شود و از نظر بینایی چشمش توانایی دنبال کردن و هدایت دست به هر سمت را که می‌خواهد، دارد. کودکان معمولا سعی می‌کنند خطوطی را از چپ به راست رسم کنند. از آنجا که نقاشی آغازی برای نوشتن است، لازم است کودک را به کشیدن نقاشی تشویق کرد نه آموزش داد. بهترین سن برای شروع آموزش نقاشی به شرط آن که هدف از کلاس صرفا ایجاد خلاقیت در کودک و نه نقاشي کردن او باشد، پایان ۴‌سالگی است.

چه تفاوتی بین کودکانی که به مهد کودک می روند با سایرین وجود دارد؟

این یک واقعیت است که کودکانی که به مهد کودک می روند به دلیل تعدد بازیها و همبازی های بیشتر، نسبت به سایر کودکان فعال تر و پر تحرک ترند. در مقابل برخی کودکانی که به مهد کودک نمی روند بیشتر بازیهای نشسته انجام داده و اکثر وقت خود را به تماشای تلویزیون و بازی های رایانه ای می گذرانند که می تواند بر سلامت جسمی و روانی آنها تأثیرات منفی جسمی و روحی بگذارد. مهد کودک علاوه بر این می تواند به ارتقاء مهارتهای اجتماعی و شخصیتی، تقویت هوش و یادگیری مهارت های اجتماعی کودکان کمک کند.

یک مهد کودک خوب و استاندارد از نظر شما باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

ایمنی و بهداشت اولین مولفه در یک مهد کودک استاندارد است چرا که کودکان خیلی زودتر و سریع تر از بزرگسالان بیمار می شوند. استفاده از مربیان دلسوز، با حوصله، با دانش و دارای روحیه تعامل با کودکان از ضروریات است. استفاده از وسایل، ظروف، تجهیزات و اسباب بازی های استاندارد که کمترین خطر و حساسیت را برای کودک ایجاد کنند. توجه به ظرفیت مهد کودک و ثبت نام بر اساس ظرفیتی که امکان ارائه خدمات شایسته وجود داشته باشد. نداشتن نگاه اقتصادی صرف به مقوله نگهداری کودکان ، استفاده از تجارب اساتید و به روز نگه داشتن معلومات مربیان و مدیر یکی دیگر از مواردی است که در پویی مهد کودک موثر است. پیشگیری از بروز خطر، توجه به تهویه و گرما و سرمای محیط ، نظارت بر تغذیه کودکان، توجه پوشش مربیان، آگاهی بخشی به خانوده ها با برگزاری جلسات مشترک، آگاهی از مواد و خوراکی های غیر مجاز در مهد، نداشتن رفتار دوگانه با کودکان و … از دیگر اصولی هستند که رعایت آنها در مهد های کودک ضروری است.

سخن پایانی

در پایان باید خاطر نشان کنم کودکانی که به مهدکودک می‌روند زمینه رشد اجتماعی‌شان تعدیل می‌شود. این بدان معنا نیست که زود تر رشد می کنند بلکه رشد برخی مهارت ها نظیر مهارت های کلامی، عاطفی، احساسی ، تجسمی و .. کانالیزه می شود و زمینه به منصه ظهور رسیدن آنها فراهم می شود. در ضمن آموزش ها در مهد کودک باید غیر مستقیم و کودک محور باشد. تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که به مهد کودک رفته‌اند، در مقایسه با کودکانی که به مهد نرفته‌اند، از واژه‌های بیشتری استفاده می‌‌کنند و نحوه ارتباط‌شان با دیگران راحت‌تر است، بنابراین یک مهدکودک خوب با معیارهای بهداشتی و تربیتی‌ قابل قبول تاثیر زیادی در رشد روانی کودک دارد.

گفتگو از:وحید حاج سعیدی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: