پایگاه خبری آوای رودکوف- م - کوثری:در طول زندگی اتفاقات مهمی برای ما رخ می دهند که هرگز تاریخ وقوع شان را فراموششان نمی کنیم. روز ازدواج، روز تولد فرزندان ، روز قبولی در دانشگاه یا روز ترفیع گرفتن در موقعیت شغلی و ... با این وجود روزهای غم انگیزی نیز در زندگی ما آدم ها وجود دارند که به دلیل تراژیک بودنشان هرگز از یادمان نمی روند!
سال گذشته یکی از این حوادث تلخ و ناگوار، داغ ابدی بر دلم نهاد و پسرم در حالی که تنها 16 سال برای همیشه ما را ترک گرفت! بهتی عجیب و فرا تصور مرا در برگرفت و چرایی این فقدان هرگز بر من آشکار نشد. اما برخی از وقایع در دنیا غیر قابل توضیح هستند و هیچ دلیلی برای آنها وجود ندارد. کاری از دست من به عنوان پدر و کادر درمانی بر نمی آمد و پسرم که چون گلی در حال شکفتن بود به ناگاه پژمرد و ما را با یک دنیا نا امیدی و درماندگی تنها گذاشت!
با این حال باور قلبی دارم که روحش در آرامش کامل است و در حال حاضر در مکانی فوق تصور ما، به آرامشی ابدی و جاوادانه رسیده است. از صمیم قلب دعا می کنم که هیچ پدر و مادری چنین لحظات تلخی را تجربه نکنند و هیچ پدری شاهد دفن نوجوانش در زیر خروارها خاک سرد نباشد. اما گاهی زندگی آنطور که ما می خواهیم و تصور می کنیم پیش نمی رود. در این مدت دوستان و همراهان زیادی به من محبت داشتند تا جایی که اندکی از بار این فقدان به واسطه همین ابراز محبت ها و مهربانی های بی دلیل، قابل تحمل شد. کلمات نمی توانند میزان محبت هایی که به من شده را توصیف کنند و صمیمانه قدردان همه آنهایی هستم که در این مدت به من کمک کردند تا این ایام سخت را پشت سر بگذارم.
یک سال گذشت و با همه گیر شدن ویروس کرونا و در خانه ماندن اجباری، افراد بیش از هر زمان دیگری این مدت را با خانواده خود پشت سر گذاشتند و خانواده هایی که عزیزان خود را از دست داده اند، بیشتر فقدان آن ها را احساس کردند.
ما نیز در اینمدت بیش از گذشته ، کمبود فرزندمان را احساسا کردیم. اما حسی را که دوست داشتم آن را با دیگران به اشتراک بگذارم غنیمت شمردن فرصت هایی است که آسان و رایگان از دست می دهیم و آن فرصت با هم بودنهاست.فرصت هایی که در صورت از دست رفتن با هیچ سرمایه ای قادر به بازگرداندن آنها نیستم. نعمت با هم بودن، فرصت زندگی در کنار یک دیگر، فرصت در آغوش کشیدن فرزند تان ... آیا شده با خود فکر کنید تا امروز چند بار فرزندانتان را در آغوش گرفته اید؟! خصوصا شما پدربزرگواری که فرزند نوجوان و جوان در منزل دارید؟!
ما یکدیگر را زیاد در آغوش می گرفتیم... اولین بهانه ما برای در آغوش کشیدن، طرفداری مشترک از یک تیم ورزشی بود! حس مشترکمان از پیروزی های تیم پرسپولیس و لیورپول ... هنگام دیدن بازیهای این دو تیم هر بار که در ورزشگاه دو نفره منزل کنار هم بودیم با هر گلی که به ثمر میرسید در آغوش هم بودیم و شادی مشترک داشتیم. شاید عده ای طرفداری از یک تیم ورزشی بیهوده و کاری عبث بپندارند ولی باید گفت همین طرفداری از تیم های ورزشی، برای من این خاطره را تا ابد در دل و ذهنم به یادگار گذاشته که حسرت در آغوش کشیدن پسرم بر دلم نمانده است! تنها حسرتم این بوده که ای کاش همه بازیها را با هم می دیدیم ... ای کاش پرسپولیس و لیورپول هر روز بازی داشتند و هر روز با گل های بی شمار رقبایشان را می بردند!
درد از دست دادن یک عزیز همیشه وجود دارد اما ما باید همواره به چیزهای مثبت نگاه کنیم. وقتی به یاد پسرم می افتم، اول از همه به آرامشش و نوع نگاهش به بقیه انسانها و دوستانش فکر می کنم. بنابراین وقتی درد از دست دادن او به ذهنم خطور می کند، سعی میکنم لحظات خوب با هم بودن و خاطرات شیرینش را به یاد بیاورم و لبخند بزنم. اینگونه است که ما میتوانیم دردها را با اتفاقات مثبت مدیریت کنیم.
زمان در گذر است ... بی شک غم از دست دادن فرزندم را هیچگاه از یاد نخواهم برد و گاهی با خود می اندیشم که انرژی منفی این داغ تا ابد با من خواهد ماند ولی زمان در گذر است و زندگی جریان دارد... بی تردید خاطرات با هم بودن و در آغوش کشیدن فرزندم تنها بهانه من برای زیستن و کاستن انرژی منفی این داغ است!
شما هم بهانه ای برای در آغوش کشیدن فرزندان و عزیزانتان پیدا کنید. هر بهانه ای ...
عضویت در خبر نامه