یاداشت به قلم علی آذر طلبه عدالتخواه :
انقلاب جلیلی علیه محافظه کاری
کسانی که خود را با اصطلاحاتِ اصولگرایی و اصلاحطلبی معرفی میکنند و قائل به یک سری اصول و قوانین برای خود هستند هرگاه منافع خود و حزب و قبیلهشان در خطر بوده تمامی آرمان و اصول خود را فراموش کرده و پا روی اهداف خود میگذارند.
پایگاه خبری آوای رودکوف:علی آذر: جامعهشناسان و اندیشمندان نظریات جالبی در مورد افراد سیاسی بیان میکنند که از جمله این نظریات محافظهکار بودن سیاستمداران است. یک فرد سیاسی به دلیل منافع حزبی و قبیلهای خود گاهی مواقع مجبور، به دست برداشتن از آرمان و اهدافش میشود. در اینصورت، این فرد برای ثروت، قدرت، محبوبیت و… پا روی اهداف عالی خود میگذارد.
متاسفانه در جمهوری اسلامی طی دو دهه اخیر شاهد شدت گرفتن این نوع محافظهکاری بین مسئولین و نخبگان جامعه بودیم. کسانی که خود را با اصطلاحاتِ اصولگرایی و اصلاحطلبی معرفی میکنند و قائل به یک سری اصول و قوانین برای خود هستند هرگاه منافع خود و حزب و قبیلهشان در خطر بوده تمامی آرمان و اصول خود را فراموش کرده و پا روی اهداف خود میگذارند.
مثلا در جناح اصلاحطلبی که یکی از شعار اصلیشان دفاع از حقوق زنان است وقتی شهردار تهران که از بزرگان اصلاحطلبان است مرتکب قتل همسر خود میشود کل رسانههایشان علاوه بر اینکه هیچگونه این قتل شنیع را محکوم نکردند بلکه هزاران اتهام روانه مقتول کردند.
از این طرف جناح اصولگرایی که شعارشان سادهزیستی و همدردی با مستضعفین است وقتی رئیس و مدیر و به نقلی پدرخواندهشان آقای حداد عادل یک مدرسه با شهریه نجومی را داراست مُهر خاموشی در لبان خود میزنند.
اما در این بین یک فرد یا به نقلی یک پدیده، بین این جناحین رشد کرد که شاید بتوان گفت او خود یک مکتب است، مکتبی که در آن یکی از اصولش انقلاب علیه محافظهکاریست.
دکتر جلیلی، کسی است که بین افراد سیاسی به گوشت تلخ بودن مشهور است. کسی که هیچگاه، در هیچ برههای حاضر نبوده از آرمان و اهدافش برای حزب و منافع خود دست بکشد.
جلیلی کسی است که همیشه زیر میز ائتلافهای سهمخواهانه زده و هیجگاه برای منافع خود حاضر به وحدت بر اساس منافع و قدرت نشده است.
در انتخابات ۱۳۹۲ که تمامی کاندیداها انتخاباتی به اصول انقلاب هجمه میکردند تنها کسی که پایبند به انقلاب و تفکر مقاومت بود و بر این آرمان ایستادگی کرد که این ایستادگی سبب هزینه دادن یعنی شکست در انتخابات شد جلیلی بود.
مدتی گذشت بحث برجام مطرح شد، برجام در حقیقت یک نماد است، نماد وادادگی، نماد غربزدگی، نماد دیپلماسی التماسی. ولی هنگام تصویب برجام کسی به فکر معایبش نبود. اکثر افراد از صدر تا زیل از پیر تا جوان از عوام تا خواص همگی با هم بهبه و احسنت میگفتند و میخواستند هرکدام یک گوشه از این افتخارات را نصیب خود بکنند.
اما جلیلی یکتنه در این وسط گفت نه، و بقیه یکصدا آری میگفتند، و دیدید که در آخر همان شد که جلیلی گفت. در عالم سیاست کمتر کسی پیدا میشود که خود را در برابر افکار عمومی قرار بدهد و هزینه و چالش برای خود ایجاد کنند اما جلیلی منزوی و بایکوت شدن را میپذیرد ولی رفتار خلاف مصالح مردم و مملکت را خیر.
خدا در قران در مورد عملکرد حضرت یوسف میفرماید؛ قَالَ رَبِ السِّجْنُ أَحَبُ إِلَيَ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ؛ یوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینان مرا به آن دعوت میکنند.
البته به شما حق میدهم که از وجود جلیلی لجتان بگیرد و حضور او برایتان خار در چشم باشد، چون اون را نمیتوان با زر و زور و تزویر فریفت. زیرا که؛ با جلیلی بودن یعنی "نه” به تمامی توجیهات حالبهمزنِ اشرافیت مذهبی. با جلیلی بودن یعنی دست کشیدن از محافظهکاری به هر نوع و سبک ان. با جلیلی بودن یعنی بایکوت و حصر رسانه شدن توسط تمامی رسانهها. با جلیلی بودن یعنی یک "نه” به محافظهکاری و یک "آری” به شجاعت و عدل و انصاف. با جلیلی بودن یعنی نه اینکه فقط دم انتخابات دم از ضد فساد بودن بزنی بلکه همیشه یک پایت در دادگاه باشد برای اینکه مقابله با مفسدین کردهاید.
انشاءالله مردم عزیز ایران در ۱۴۰۰ ثابت خواهند کرد که با انتخاب دکتر جلیلی به ریاست جمهوری یک مشت محکم به دهان محافظهکاری فسادآور خواهند زد.
طلبه عدالت خواه علی آذر
عضویت در خبر نامه