پایگاه خبری آوای رودکوف-میر ناصرالسادات تقوی دوست:بالاخره هشدارهای دلسوزان و افکار عمومی نتیجه داد. در آستانهی زمانبندی تشکیل هیئت اجرایی و معتمدین عوامل اجرایی انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲، فرماندار کهگیلویه عزل شد.
گفتنی است یکی از نگرانیهای مهم شهروندان کهگیلویه بزرگ در چند ماه گذشته، وجود فرمانداران و بخشدارانی بود که ممکن است نگاه قبیلهای خود را وارد فضای انتخاباتی کنند. نمود این نگرانی را هم در گفتوگوهای روزانه مردم و هم در فضای مجازی و رسانهها میشد دید. اما اینکه چه کسی جای فرماندار کهگیلویه را بگیرد، هنوز مشخص نیست. واضح است که انتظار افکار عمومی، مبارزه با بافت تنیدهشدهی قبیلهگرا بود و حالا تا حدی نتیجه تلاشهای خود را دیده است. البته به شرط آنکه فردی دیگر با رویکردی متفاوت، به عنوان فرماندار کهگیلویه منصوب شود. انتخابات، میدان حضور شهروندان و رقابت سالم بر اساس قواعد سیاسی نظام جمهوری اسلامی است نه میدان جولان افکار قبیلهای برخی از سیاسیون. اما دهههاست که سید محمد موحد نماینده کهگیلویه بزرگ، چینشی قبیلهای بر استان و بهویژه شهرستانهای کهگیلویه بزرگ تحمیل کرده است.
حالا که در آستانهی زمانبندی تشکیل هیئت اجرایی و معتمدین عوامل اجرایی انتخابات هستیم، لازم است به چند نکته اساسی اشاره شود.
۱) اقدام دکتر احمدزاده قابل تقدیر است. گرچه فعالان فرهنگی و سیاسی با هر اندیشه سیاسی و انتخاباتی، هنوز نگران شرایط چنینششده در زیرمجموعه وزرات کشور خاصه فرمانداران و بخشدران هستند اما همین اقدام نشانگر آن است که مدیریت انتخابات در هیچ شرایطی نمیتواند در اختیار نگاه قبیلهگرایانه قرار گیرد.
۲) در خبرها و فضای مجازی، از استعفای فرماندار معزول کهگیلویه سخن به میان آمده است، اما آگاهان خوب میدانند که استعفایی در کار نبود، بلکه موسوی عزل شد.
۳) کهگیلویه در دوران نمایندگی موحد به کارگاه آزمایشی تیم سیاسی و فرهنگی قبیلهای تبدیل شده است. یکی از عوامل اجرایی این تیم قبیلهای موسوی فرماندار کهگیلویه بود.
۴) مردمی که به ادرات و سازمانها مراجعه میکنند شاهد و ناظر مدیران عشیرهای دسختپخت موحد هستند. طبیعی است وقتی فردی بدون تجربه لازم سیاسی به عنوان فرماندار منصوب میشود، تسلیم محض اوامر قبیلهای خواهد بود و ملاک تصمیمگیریاش را نیز دستورات دفتر اجرایی نماینده قرار خواهد داد.
۵) فردی که به دلیل نزدیکی به نماینده، بهعنوان معاونت سیاسی و امنیتی منصوب شده، از مسببان بسط اندیشه قبیلهگرایانه در عوامل اجرایی و سیاسی انتخابات است. به نظر میرسد همین افراد دنبال نهادینه کردن نوعی بدعت به نام پانموحدیسم در انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ هستند. این در حالی است که هیچ نوع همسوییای بین شعائر اصیل نظام جمهوری اسلامی ایران و مفاهیمی مثل سناتورسازی و پانموحدیسم وجود ندارد.
۶) در حالی که پانعربیسم، پانترکیسم و ... بر مبنای عرق به یک قومیت خاص شکل گرفته، در پانموحدیسم نه قومیت، بلکه خود شخص موحد مبنا قرار گرفته است. قبیله نیز تنها آن افرادی هستند که با موحد همسویی سیاسی دارند.
۷) گویا وظیفهی شعارسازی قبیلهای و تغییر «شهروند دارای آگاهی و حقوق شهروندی» به «رعیت» بر عهده دفتر اجرایی نماینده است که برای خود سرحدات سیاسی ترسیم کرده است. انگار از منظر دفتر اجرایی نماینده، ساکنین این حوزه انتخابیه نه شهروند، بلکه رعایایی هستند که هنوز صدای جامعه مدینه النبی را نشنیدهاند. واضح است این نگاه به مردم توهین آشکار به آنهاست.
۸) مردم کهگیلویه بزرگ در طول تاریخ و تمدن اسلامی، پیرو راستین مکتب اهل بیت بودهاند و هیچگاه نواصب و دیگر فرق و مذاهب، نتوانستهاند در میان اراده ولایی و امامی کهگیلویه بزرگ رخنه و خللی ایجاد کنند. بنابراین شایسته نیست در عصر انقلاب اسلامی، شاهد و ناظر گرایشها و اندیشههای قبیلهای باشند. فعالان فرهنگی و سیاسی کهگیلویه بزرگ، عبور از اندیشه و مکتب سیاسی حضرت امام خمینی و مبانی سیاسی رهبر انقلاب را در هیچ شرایطی تحمل نمیکنند.
۹) موحد به جای اینکه مفتخر به القاب زیطلبگی خود باشد، معلوم نیست با کدام معیار سیاسی به واژه سناتور دلخوش کرده است. گویا با «حجت و ثقه» که مراتب و میراث حوزههای دینی است، میانه خوبی ندارد.
۱۰) موحد در آخرین دوره نمایندگی خویش نشان داد که با ۲۴ سال سابقه حضور در مجلس شورای اسلامی، نتوانسته در تراز انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ظاهر شود و هنوز با آن اندیشههای قبیلهای «لوی جرگه» خود را تعریف میکند.
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان آوای رودکوف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان آوای رودکوف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.