« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۴۹۸۲
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۲
یاداشت به قلم عطیه محمدی کارشناس ارشد روانشناسی عمومی؛
آنچه عیان است تبعات منفی جامعه مجازی در زندگی واقعی افراد جامعه اثرات خود را نهادینه کرده و صدای طبل رسیدن به دروازه های موفقیت آن هم بدون سعی و تلاش خیلی بلند و آشکار به گوش می رسد .....

پایگاه خبری آوای رودکوف-عطیه محمدی:هفت راز موفقیت آسان، دلاری پول در بیار، آموزش زبان انگلیسی در یک ماه، یک هفته ای اوستای بورس شو، درآمد 40 میلیونی در هفته، افزایش اعتماد به نفس در یک هفته، در سه جلسه با کم رویی خداحافظی کن، کاهش وزن در دو هفته، کسب رتبه های تک رقمی با ثبت نام در دوره های فشرده ، جوان سازی پوست در یک جلسه، ترک اعتیاد در یک هفته و ...

جدال جملات انگیزشی زرد با روح و روان افراد جامعه / دروغ های شاخدار با طعم موفقیت !

آگهی های تبلیغاتی از این دست که به مدد فضای مجازی و ضریب نفوذ بالای رسانه های اینترنتی در سطح جامعه به شدت فراگیر شده است، در کنار برگزاری کارگاه ها، همایش ها و جلسات انگیزشی و کتاب های انگیزشی فراوان، باعث شده تا ذائقه جامعه به سمت حاضری خوری و راحت طلبی متمایل شود. هر چند کاملاً آشکار است که این دست تبلیغات و همایش ها و کارگاه ها نمادی از روان شناسی زرد هستند و به منظور اهداف اقتصادی طراحی شده اند ولی نسل امروز بر این باور است که با باور باورهایش می تواند بدون تلاش و زحمت، آنچه را که دیگران با تلاش و زحمت هم به سختی به دست آورده اند، به دست بیاورد. غافل از اینکه چرا باید فردی که مدعی است شما را به درآمدی بالای 200 میلیون در ماه می رساند، سی دی آموزش این کسب مدل درآمد را به قیمت 40 هزار تومان به فروش برساند! آیا کسی با این توانمندی نیازمند 40 هزار تومان یک دانشجوی مشروطی است؟ آیا یادگیری این مدل کسب درآمد میلیونی تنها با پرداخت 40 هزار تومان امکان پذیر است؟ آیا امکان ندارد با افزایش جامعه هدف این کسب و کار درآمد خود فرد آموزش دهنده کاهش پیدا کند؟

حتی نوشتن سناریوی لاغری و ترک اعتیاد و یادگیری زبان و آشپزی حرفه ای در یک هفته، برای یک فیلم طنز هم به این راحتی که در تبلیغات های امروزی دیده می شود، چندان آسان و مخاطب اجازه بازی با شعورش را حتی در یک فیلم طنز نمی دهد!

با این حال این داستان یک واقعیت تلخ است و متاسفانه با ورود بلاگر ها به این عرصه و انتشار تصاویر و فیلم های خصوصی شان در فضای مجازی و ادعای کسب موفقیت از همین شیوه و روش، این روند شتاب بیشتری به خود گرفته است و رهیافت موفقیت بدون اعمال شاقه در زمره اهداف و برنامه های نسل جوان قرار گرفته است. این رویکرد بی تعارف در حال از بین بردن منطق و حساب و کتاب در آموزش، ورزش، پزشکی، اقتصاد و … است و عده ای بدون کمترین اندیشه بر این باورند در کوتاه ترین زمان ممکن می توانند، پولدار شوند، به تناسب اندام برسند، چربی های اضافه شان را کم کنند، اعتیادشان را ترک کنند، وارد بورس شوند، به راحتی به زبان های خارجی صحبت کنند، خیلی حرفه ای و بین المللی آشپزی کنند، فن بیان بیاموزند، وارد دنیای بورس و تجارت شوند و ...

غافل از اینکه برای رسیدن به هر موفقیتی باید اندیشه کرد، تصمیم گرفت ، تلاش کرد و گاهی اوقات ریاضت کشید. ایده کسب موفقیت بدون تحمل مشقت و سختی، نه میانبر است و نه چاکراه بلکه مسیری به سمت تباهی است و اگر خیلی خوشبینانه به داستان نگاه کنیم و مثل این دوستان مثبت اندیش باشیم، قطاری که سوار آن شده ایم مثل قطار شهر بازی ما را به جای اول باز می گرداند!

هیچ آدم عاقلی منکر خوش بینی و مثبت اندیشی نیست و اساساً تفکر منفی باعث سرخوردگی و افسردگی می شود ولی باید باور داشت خوش بینی تنها راه موفقیت نیست و یکی از الزامات موفقیت داشتن روحیه مثبت اندیشی و امید به آینده است. در ضمن این نکته را هم باید پذیرفت که احساساتی مثل نا امیدی، ترس، بیم و هراس از آینده، و ... از واکنش‌های طبیعی روح و روان در شرایط گوناگون است و به معنای ضعیف‌بودن و بی‌کفایتی یک فرد نیست. بلکه باید با تلاش در صدد کنترل و مهار این احساسات برآمد و مانع از غلبه آنها بر رویاها و زندگی آینده شد.

به هر روی آنچه عیان است تبعات منفی جامعه مجازی در زندگی واقعی افراد جامعه اثرات خود را نهادینه کرده و صدای طبل رسیدن به دروازه های موفقیت آن هم بدون سعی و تلاش خیلی بلند و آشکار به گوش می رسد و نسل جوان هم که به حاضری خوری و رفتن راه صد ساله در یک شب علاقه مند است، بیشتر از سایر اقشار جامعه این ندا را نیوش می کند و به آن گوش جان می سپارد.

در جامعه ایی که کتاب، مطالعه، اندیشیدن، مراجعه به اهل فن و طلب یاری از روانشناس و مشاوره گرفتن کمرنگ شده و بلاگری، برهنگی، مد گرایی، دست برداشتن از اعتقادات مذهبی نشانه به روز بودن افراد شده، طبیعتاً تبلیغات مسموم و روانشناسی زرد، جایگاه منیعی پیدا می کند و رویکرد رسیدن به اهداف در کوتاه مدت بدون تلاش راهی برای پولدار شدن عده ایی شده که از بیسوادی و غفلت جوانان سواستفاده می کنند.

در این بین شاید مدرسه و دانشگاه بتوانند نقش مهمی در تربیت افکار نسل جدید داشته باشند. نسلی که شهرت و ثروت را در بازده زمانی کوتاه می خواهد و چنان درگیر فضای مجازی و تبلیغات دروغین شده که گویی استثمار فکری شده و به رباتی مبدل شده که خواسته ها و باورهای نادرست را در کوتاه ترین زمان و بی هیچ اندیشه می پذیرد و آن را سر لوحه ی خود قرار می دهد. استفاده از ظرفیت رسانه ها، مشاوران مدارس و روان شناسان نیز بدون شک در شناساندن راه و مسیر درست، موثر خواهند بود. کار امروز را به فردا نیفکنیم.

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: