به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ؛ ادیب آیین در تلاش برای ایجاد تلفیقی بین هنرهای مختلفی نظیر موسیقی، شعر و نقاشی، داستانی بینظیر و چشمگیر به نام "ملا ممدجان" به وجود آورده است در این آثار هنری، او نه تنها از نقاشی با رنگهای گوناگون و تکنیکهای مختلف برای ایجاد تصاویری زیبا و معناپردازی استفاده کرده، بلکه با تلفیق آهنگ موسیقی ملا ممدجان و شعر دوبیتی در هفت پرده نیز، یک زمینه عمیق و چندحسی را برای تجربه بینندگان فراهم کرده است ادیب آیین با استفاده از نقاشیهای خود و ترکیب آنها با رنگهای متناسب با نتهای موسیقی ملا ممدجان، توانسته است تجسمی زیبا و منحصربهفرد از داستان عاشقانه ملا ممدجان و عایشه را به تصویر بکشد استفاده از کنش و حرکت در نقاشیها، همچنین پیوند داستان با جشن نوروز و آرزوهای دل عایشه که در جوار آرامگاه علی برآورده شود، تماماً زیبایی و عمق معنایی این آثار را تا ابعاد بسیار عمیقتری گسترش داده است این تلاش برای پیوند هنرهای مختلف، یک تجربه چندحسی و جذاب را به بینندگان ارائه میدهد ادیب آیین با این کار، یک تعامل هنری بین موسیقی، شعر و نقاشی ایجاد کرده و احساسات و داستان ملا ممدجان را به یک تجربه هنری عمیق و فراگیر تبدیل کرده است.
اثر نقاشی بنام ملا ممدجان
که بر بینندگان اثر گذاشته و آنها را به عمقی بیشتر در داستان و زیباییهای آن هدایت میکند ملا ممدجان و عایشه، داستانی از عشق و اراده دو جوان در دوران فرمانروایی تیموریان است که در زمان سلطان حسین بایقرا (1469-1506 میلادی) روایت میشود در آن دوران، در ایام نوروز، مردم هرات به مسجد کبود میآمدند و دولت هزینههای عروسی جوانانی که در مزار شریف ازدواج میکردند، را تامین میکرد هنر گلبافی و تأسیس مدارس مختلف در هرات نیز از ویژگیهای این دوره بود در این محیط، ملا ممدجان، یکی از طلاب مدرسه نزدیک به سرحدیده شمال هرات، هر روز از محل سرحدیره تا چشمه قلمفور میرفت و درس میخواند در یک روز، عایشه، دختر یکی از افسران مقرب دربار تیموریان، به همراه دیگر دختران سرحدیره به چشمه قلمفور میرفت در اینجا، در حین وضو گرفتن ملا ممدجان و روسری عایشه، آن دو ناگهان به هم نزدیک شدند و این اتفاق ناگهانی باعث شناخت و دلبستگی بین آن دو شد ملا ممدجان و عایشه عاشق یکدیگر شدند، اما موانع اقتصادی و اجتماعی مانع از ازدواج آنها شد با این حال، آن دو تصمیم گرفتند که اگر ازدواج آنها ممکن شود، به مزار شریف بروند و مدتی را در آرامگاه علی بن ابیطالب خاکروبی نمایند عایشه همواره در بین عصر و شام به چشمه قلمفور میرفت و در جمع دختران سرحدیره، آهنگ عاشقانه ملا ممدجان را با خود زمزمه میکرد، اظهار عشق و آرزوهای دل خود را ابراز میکرد این داستان عاشقانه نشان دهنده عشق پاک و اراده قوی دو جوان در مواجهه با موانع زندگی است که تصمیم گرفتند عشقشان را تا آخرین لحظههای زندگیشان ادامه دهند.
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
به دربار سخیجان گله دارم یخن پاره ز دست تو نگارم
پس از مرگم بیایی بر مزارم مدامم در دعا در انتظارم
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
به تن کردی گلم رَختِ سیاه را کنم تعریف یار بیوفا را
به دنیا مه اگه غمخوار ندارم بگیرم دامن شیر خدا را
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
بیا زیارت کنیم شیر خدا را به چشم مالیم همان قلف طلا را
مه دعا میکنم آمین بگوین خدا کامیاب کنه هر دوی ما را
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
داستان عاشقانه ملا ممدجان و عایشه نشاندهنده اراده و عشق بیقید و شرط دو جوان در مواجهه با موانع اجتماعی و اقتصادی است آنها با تصمیم به ازدواج و آرزوی دیدار در آرامگاه ملا ممدجان، ازدواج خود را تأمین میکنند و نشان میدهند که عشق میتواند موانع را شکست دهد آهنگ "ملا ممد جان"، یکی از محبوبترین ترانههای قدیمی افغانستان است که توسط دهها خواننده اجرا شده است این ترانه، همراه با ملودیهای سنتی و شعرهای محلی، با سازهای سنتی افغانستانی اجرا میشود و ترکیبی از موسیقی و شعر محلی است ادیب آیین با تلفیق موسیقی هندوستانی کارناتیک Carnatic music، با نقاشی به سبک انتزاعی، بهویژه در گامهای ملاکارتا Melakarta (هفت پرده) و راگا بهیروی، Bhairavi Raga یک تجربه هنری بسیار جالب و چندحسی را به وجود میآورد. این ترکیب هنری با استفاده از موسیقی و نقاشی، از طریق صدا و رنگ، احساسات و تجربیات هنرمند را به نمایش میگذارد. آهنگ "ملا ممد جان" که در افغانستان محبوب است، از موسیقی راگاهای ملاکارتا و بهیروی بهره میبرد و همچنین از نقاشی انتزاعی به عنوان یکی از عناصر هنری استفاده میکند. این تلفیق بین موسیقی و نقاشی باعث میشود که احساسات و تجربیات هنرمند به شکلی چندبعدی و چندحسی ارائه شوند و از طریق صدا و رنگ، به مخاطبان انتقال یابند. این ترکیب هنری، از طریق هماهنگی میان موسیقی هندوستانی و نقاشی انتزاعی، یک تجربه هنری فراگیر و غنی را بوجود میآورد که با استفاده از زبانهای مختلف هنری مثل صدا و رنگ، احساسات و تجربیات هنرمند را به مخاطبان منتقل میکند و آنها را در دنیایی از ادراکات هنری عمیقتر هدایت میکند. در آثار ادیب آیین باعث ارائه یک اثر دو وجهی و چندبعدی با هماهنگی میان موسیقی و نقاشی شده است نقاشیهای او، به عنوان یک زبان تصویری، وضعیت ذهنی و احساسات خود را انتقال میدهد و این اثر با استفاده از موسیقی راگا و سبک انتزاعی در نقاشیها، تجربه هنری جذابی را برای بیننده به ارمغان میآورد راگا مالا، یک سبک موسیقی هندی است.
که در چهارچوب زمان، روز و شب یا فصل خاصی سروده میشود این سبک اکسپرسیونیست انتزاعی، در افغانستان نیز رایج است و اصطلاح "راگا" بیانگر یک مفهوم موسیقی انتزاعی است که ساختار قطعی خاصی ندارد ترکیب موسیقی با نقاشی در آثار انتزاعی ادیب آیین، یک تلاش خلاقانه است که به عنوان یک فرآیند کاتارتیک، احساسات و افکار خود را به شکل تصویری به نمایش میگذارد و این نوع ترکیب هنرها نشان میدهد که هنر میتواند مرزهای گوناگون هنری را متحد کند ادیب آیین، هنرمندی است که از زمان و نسلی خود بهعنوان یک آیین در هنر مشهور است او با تلاش و تجربههای هنری، توانسته است ارتباطات عمیقی را میان دو هنر، نقاشی و موسیقی، ایجاد کند آثار و اثراتی که از طریق ترکیب این دو هنر ایجاد کرده، به شکلی جذاب و ماندگار عرضه شدهاند در نقاشیهایش، ادیب آیین از تأثیرات موسیقی کلاسیک الهام گرفته و با ترکیب عناصر بصری و احساسات، داستانهای شعری و موسیقی را به تصویر کشیده است با استفاده از رنگها و فرمها، احساسات موسیقی را به تصویری تبدیل کرده که امکان تجربه موسیقی از زاویه هنری را برای بینندگان فراهم میکند تلاش ادیب آیین در تلفیق نقاشی و موسیقی، تجربهای چندحسی را برای بینندگان به وجود آورده است این تلاش به عنوان یک حس مشترک میان دو رشته هنری، یک تعامل جذاب و نوآورانه را ارائه میدهد و به بینندگان امکان میدهد تا در عمق معانی هنر کلاسیک، بهطور عمیقتر و غنیتر نفوذ کنند ادیب آیین در آثارش به دلیل ظرافت و اهمیتشان در تاریخ هنر، هنجارهای اجتماعی را به چالش میکشاند و با ترکیب موسیقی و نقاشی، نمایشهای جدید و متفاوتی را ارائه میدهد آثار نقاشی ادیب آیین، بهویژه مثل "ملاممد جان"، با استفاده از تکنیکهای مختلف و ترکیب عناصر هنری، ارتباطی نو و عمیق با بیننده را ایجاد میکنند و باعث تفکر و تأمل بیشتر در مفاهیم هنری میشوند.