به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف؛نمایندگی مجلس در نظام جمهوری اسلامی ایران همواره مسئولیتی جذاب اما سخت بوده است. مسئولیتی که از یک سو، نماینده را در قامت قانونگذار و ناظر بر عملکرد دولت به تصویر میکشد و از سوی دیگر، او را واسطهای میان مردم و دستگاههای اجرایی قلمداد میکند. غلامرضا تاجگردون، نماینده حوزه انتخابیه گچساران و باشت، اخیراً با اشاره به دریافت بیش از ۲۳ هزار پیامک نخوانده از سوی مردم، تصویری از حجم انتظارات عمومی ارائه کرده که فراتر از محدوده وظایف نمایندگی است و مسائلی عمیقتر را آشکار میکند. این مسئله نه تنها به چالشهای شخصی یک نماینده، بلکه به نقایص ساختاری در رابطه میان مردم و نمایندگان بازمیگردد.
نخست باید توجه داشت که نمایندگان مجلس، برخلاف دیدگاه رایج، قانونگذاران ملی هستند و نه مجریان محلی. قانون اساسی وظایف مشخصی برای آنها تعریف کرده که شامل تدوین قوانین، نظارت بر عملکرد دولت و مشارکت در تعیین سیاستهای کلان کشور است. اما واقعیت اجتماعی ایران نشان میدهد که بسیاری از مردم، نمایندگان را بیشتر به عنوان کارگزارانی برای حل مسائل شخصی و محلی میبینند. این برداشت، نتیجه سالها ضعف در سیستم اداری و عدم پاسخگویی مؤثر دستگاههای اجرایی است که مردم را به جستجوی راهحلهای میانبر، نظیر ارتباط مستقیم با نمایندگان واداشته است.
واقعیت اجتماعی ایران نشان میدهد که بسیاری از مردم، نمایندگان را بیشتر به عنوان کارگزارانی برای حل مسائل شخصی و محلی میبینند. این برداشت، نتیجه سالها ضعف در سیستم اداری و عدم پاسخگویی مؤثر دستگاههای اجرایی است که مردم را به جستجوی راهحلهای میانبر، نظیر ارتباط مستقیم با نمایندگان واداشته است.
حجم عظیم پیامکهایی که تاجگردون از آن سخن گفته، نشاندهنده خلأیی عمیق در سیستمهای مدیریتی کشور است. بسیاری از مردم به دلیل ناکارآمدی ادارات و بیاعتمادی به فرآیندهای رسمی، درخواستهای خود را مستقیماً به نماینده مجلس میفرستند. برخی از این درخواستها، حل مشکلات قانونی یا اداری است که دستگاههای اجرایی باید به آنها رسیدگی کنند و برخی دیگر، متأسفانه تقاضاهایی برای دور زدن قانون یا برخورداری از امتیازات ویژه است. این موضوع، علاوه بر ایجاد فشار سنگین بر نمایندگان، به نوعی از بین رفتن عدالت اداری را نیز نشان میدهد که خود معلول فقدان نظارت و شفافیت در سیستم حکمرانی است.
تاجگردون، با بیان اینکه به دلیل مشغله کاری و جلسات کمیسیون تلفیق قادر به خواندن این پیامها نبوده، به نوعی صداقت و شفافیت در عملکرد خود نشان داده است. اما آیا این رویکرد، به تنهایی کافی است؟ آیا نمایندهای که نتواند ارتباط مؤثری با مردم منطقه خود برقرار کند، میتواند وظایف ملی خود را بهدرستی انجام دهد؟ پاسخ به این پرسشها، نیازمند بازنگری در نقش نمایندگان و نیز آگاهی بخشی به مردم است.
در گفتمان عمومی، سه دیدگاه اصلی نسبت به ارتباط نمایندگان با مردم وجود دارد:
گروهی از مردم، نمایندگان را به بیتوجهی به وعدههای انتخاباتی و قطع ارتباط با مردم پس از پیروزی در انتخابات متهم میکنند. این گروه، عمدتاً کسانی هستند که انتظاراتشان برآورده نشده و از این رو، به نوعی بیاعتمادی دچار شدهاند.
گروهی دیگر، با درک دشواریهای نمایندگی، از عملکرد نمایندگان حمایت کرده و آنها را به دلیل تلاشهایشان تحسین میکنند.
اما گروه سوم، واقعگرایانی هستند که ریشه مشکلات را در دو عامل ساختار اداری ناکارآمد و انتظارات غیرواقعی مردم جستجو میکنند.
واقعیت این است که نمایندگان نمیتوانند به تنهایی تمام مشکلات مردم را حل کنند و مردم نیز نباید چنین انتظاری داشته باشند. وظیفه اصلی نمایندگان، ایجاد تغییرات ساختاری و تصویب قوانینی است که در بلندمدت، نیازهای جامعه را برآورده سازد. از سوی دیگر، نمایندگان باید نقش تسهیلگر در ارتباط مردم با دستگاههای اجرایی را ایفا کنند و از طریق ایجاد سازوکارهای شفاف و هوشمند، امکان پیگیری عادلانه مطالبات را فراهم سازند.
یکی از راهکارهای عملی برای کاهش فشار بر نمایندگان، تقویت نظام اداری و افزایش شفافیت و پاسخگویی آن است. وقتی مردم احساس کنند که درخواستهایشان در ادارات بهدرستی بررسی و پیگیری میشود، دیگر نیازی به مراجعه مستقیم به نمایندگان نخواهند داشت. همچنین، استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات، نظیر سامانههای هوشمند برای دریافت و دستهبندی درخواستها، میتواند به نمایندگان کمک کند تا بهتر با مردم ارتباط برقرار کنند و از این طریق، اعتماد عمومی را تقویت نمایند.
نمایندگی مجلس، مسئولیتی است که تعادل میان وظایف ملی و محلی را طلب میکند. نمایندگان باید تلاش کنند تا ضمن حفظ ارتباط نزدیک با مردم، بر وظایف کلان و سیاستگذاریهای ملی تمرکز کنند. از سوی دیگر، مردم نیز باید بیاموزند که حل مشکلات ساختاری کشور، نیازمند همکاری همهجانبه و درک متقابل است. تنها با اصلاح فرهنگ عمومی، تقویت اعتماد به نهادهای اجرایی و ایجاد شفافیت در ارتباطات، میتوان این تعامل را به سوی مسیری سازندهتر هدایت کرد. نمایندگان و مردم باید بدانند که اعتماد متقابل و همکاری صادقانه، کلید موفقیت این مسیر است.