این حادثه تلخ، همچون آینهای در برابر ما قرار گرفت تا چهرهٔ پنهان زخمهایی را ببینیم که بیاعتنایی به اخلاق و قانون بر پیکرهٔ اجتماع حک کرده است. اما امید، همچنان زنده است؛ چرا که دستگاه قضایی و نیروی انتظامی، با درایت و عزمی استوار، عاملان این بیحرمتی را به دام قانون سپردند.
قلم عدالت، باید با جوهری از قاطعیت بنویسد؛ قاطعیتی که نه از سر خشم، بلکه از سر تدبیر و مسئولیت است. چراکه در سایهٔ این قاطعیت است که چراغ اعتماد عمومی دوباره روشن میشود و امنیت روانی جامعه، جانی تازه میگیرد.
فضای مجازی، با تمام فرصتهایی که به همراه دارد، گاه میتواند به عرصهای برای جولان بیقانونی و بیاخلاقی بدل شود. این فضا، به مراقبت و صیانت نیاز دارد؛ همانگونه که باغی برای روییدن گلها، به نگهبانی از گزند آفتها محتاج است. هر محتوای خشونتآمیز یا هنجارشکن، چونان بادی مسموم، بذر خشونت و ناهنجاری را در دل جامعه میکارد.
اکنون، هنگام آن است که بهجای تسلیم شدن در برابر این طوفانها، با همتی دوچندان، دیواری از آگاهی، قانونمداری و اخلاق در برابرشان بنا کنیم. خانوادهها، رسانهها و دستگاههای آموزشی، هر یک مسئولیتی خطیر بر دوش دارند. باید به نسل جوان آموخت که حرمت انسان، از هر تصویری ارزشمندتر است و هیچ کلیپی نمیتواند بر آتش وجدان، خاکستر فراموشی بپاشد.
قلم قانون، این بار نیز نوشت؛ نوشت تا دیگر هیچ دستی جرئت نکند که بر حرمت و حیثیت انسان بتازد. این نوشتار، نه تنها پیامی به متجاوزان، بلکه هشداری به همگان است که قانون، حافظ عدالت است و هیچ بیحرمتیای بیپاسخ نخواهد ماند.
درخت عدالت، با آبیاری قاطعیت است که بارور میشود. و این بار، سایهٔ این درخت، بر سر دختری افتاد که حقش، عدالت بود و بس.