پایگاه خبری آوای رودکوف-زینب خوش اندیش:شب یلدا، این بلندترین شب سال، قصهای است که هر سال با بوی انار، طعم هندوانه و گرمای جمع خانواده، تازه میشود. شبی که در آن، شعر و قصه دست به دست میدهند و خاطرههای کهن در زیر سایه کرسیهای گرم، جان دوباره میگیرند. یلدا نه فقط یک شب، که میراثی است از دل فرهنگ و ادب ایرانی، شبی که در آن شاعران با واژههایشان چراغ دلهای ما را روشن کردهاند.
در ادبیات کهن ایران، یلدا نمادی از گذر زمان و پیروزی نور بر تاریکی است. حافظ، این استاد بیهمتای غزل، یلدا را استعارهای از شبهای سخت زندگی میداند و نوید صبحی روشن را میدهد:
"صحبت حکام ظلمت شب یلداست / نور ز خورشید جوی، بو که برآید"
حافظ، سیاهی یلدا را ناپایدار میداند و معتقد است که امید، چراغ روشن این شبهاست.
سعدی نیز با لطافت کلام خود، طولانیترین شب سال را به زبانی شاعرانه ترسیم میکند:
"ای که دائم به خویش مشغولی / شب یلدا سحر نخواهد شد."
او یادآوری میکند که یلدا، با تمام تاریکیاش، فرصتی است برای تامل در خویشتن و انتظار برای سپیدهدمی روشن.
در اشعار مولانا نیز یلدا، معنایی عرفانی دارد؛ شبی برای عبور از تاریکیهای درون و رسیدن به روشنایی حقیقت:
"این شب یلدا تو را نوری دهد / آنچنان کز صبح دل نوری دهد."
یلدا در ذهن هر ایرانی، خاطرهای از جمعهای خانوادگی است. لحظههایی که کودکان با اشتیاق چشم به بزرگترها میدوزند و قصههای هزار و یکشب را گوش میدهند. شاهنامهخوانی، فال حافظ و نقل افسانههای کهن، آداب جدانشدنی این شباند. خاطرههایی که بوی انار دانهدانه و شیرینیهای خانگی را در خود جای دادهاند و تا همیشه در ذهنها زنده میمانند.
یلدا به ما میآموزد که حتی در بلندترین و تاریکترین شبها، عشق و همدلی میتواند گرما و روشنی بیافریند. این شب، یادگاری از فرهنگ غنی ایرانیان است؛ فرهنگی که در آن شعر و ادب، دست در دست مهر و محبت، زندگی را زیباتر میسازد.
یلدا شبی است که در آن گذشته و حال به هم میپیوندند، شعری که هر ساله با هر سپیدهدمی تازهتر از پیش میشود. در این شب دلهای ما به گرمای خاطرات قدیم روشن است و آسمان، همچنان شاهد عشقورزی و امید ایرانیان.