« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۴۶۹۲
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۱
یاداشت از وحید حاج سعیدی؛
در جراید آورده بودند: «در صورت تائید وزارت ارشاد بانک ترانه تاسیس می‌شود. این بانک می‌تواند علاوه بر ثبت یک ترانه به نام صاحبش و حفظ حقوق معنوی و کپی رایت آن، بایگانی باشد تا خوانندگان، آهنگسازان و تولید کنندگان آلبوم های موسیقی به آن مراجعه کنند و از ترانه هايي که به تصويب وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی رسيده است، استفاده کنند.»

پایگاه خبری آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:ما گاهی اوقات که روزنامه های قدیمی را تورق می‌کنیم یا برای تمیز کردن شیشه پنجره ها از آنها استفاده می‌کنیم، متوجه می‌شویم که چه طرح های سوفسطایی و مارمالاد شده ای در مملکت تصویب شد و به اجرا در نیامد که هر کدام می‌توانست مایه خیرات و مبرات فراوانی شود یا نشود.

یکی از این طرح های فلک فرسا مربوط به بانک ها بود. بانک ها که فقط برای پول و وام و این جور حرفها نیستند و گاهی اوقات در کنار بنگاهداری و خرید و فروش ملک و زمین و کارخانه و کشتی و طیاره و تیم فوتبال می‌زنند توی کار فرهنگی! هر چند ما همه رقم بانک دیده بودیم؛ از بانک خون و اعضای بدن گرفته تا بانک سی دی و پروتئین و مو؛ اما «بانک ترانه» حقیقتاً نوبر است! تا دیروز ملت همه از بانکها گریزان بودند که نکند رئیس بانک خِفتشان را بابت چهار تا قسط عقب افتاده بگیرد و ممنوع الخروج شوند، اما بخشنامه ای سال ها قبل در خصوص ترانه صادر شده بود و با تاسیس «بانک ترانه» ملت بی خود و بی جهت می‌توانستند به بانک بروند و دلشاد شوند و اگر در سایر بانک ها صحبت از چک و سفته و برات است در این بانک «شعر است و دوبیتی و ترانه...» اصلاً به قول مولوی خدا بیامرز: «فی الجمله هر آن کس که در این بانک رهی یافت. .. سلطان زمین ست و سلیمان زمانه‌ست!»

اما اصل ماجرا چه بود؟ در جراید آورده بودند: «در صورت تائید وزارت ارشاد بانک ترانه تاسیس می‌شود. این بانک می‌تواند علاوه بر ثبت یک ترانه به نام صاحبش و حفظ حقوق معنوی و کپی رایت آن، بایگانی باشد تا خوانندگان، آهنگسازان و تولید کنندگان آلبوم های موسیقی به آن مراجعه کنند و از ترانه هايي که به تصويب وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی رسيده است، استفاده کنند.» (جام جم – 25 آذر 91)

البته تاسیس بانک فی نفسه بد نیست و اگر برای من و شما آب ندارد، برای عده ای نان دارد! در حقیقت اگر این داستان ادامه پیدا می‌کرد دیگر هنرمندان مجبور نبودند در اثر قلت ترانه شناسنامه دار از قلیان، گلدون، آفتابه و دمپایی بخوانند و می‌توانستند با مراجعه به این بانک چهار تا ترانه درست و حسابی تهیه کنند و آلبوم خوب بیرون بدهند. علی ای حال با عنایت به اینکه گاهی اوقات افرادی به علت عدم آشنایی با ساز های کوبه ای و زهی ممکن است سرنا را از سر گشاد آن بنوازند، افتتاح چنین بانک هایی ممکن بود عواقب ناگواری مثل موارد زیر در پی داشته باشد:

الف) سازمان بازنشستگی هوس کند به جای پاداش آخر سال بازنشستگان به آنها سهام بانک ترانه پرداخت کند و به آنها بگویند « بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد!»

ب) به منظور جلوگیری از قاچاق ترانه به آن سوی آبها یا استودیوی های زیر زمینی دوستان باید برنامه می‌کردند تا بلای بنزین، گازوئیل، طلا، قیر، گوسفند و... سر ترانه نیاید و قاچاق ترانه به معضلات کشور اضافه نشود!

پ) از دیگر مضرات این بانک ها احتمال افزایش پول شویی بود که ممکن بود هر خزعبلاتی به نام ترانه، میلیاردها تومان خریداری و پول هنگفتی شستشو و آهار داده شود! سایر مضرات یا مبرات این قبیل بانک ها را خودتان لیست بفرمائید!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: