« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۴۹۲۴
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۳۴
يقين بدانيد كه به لطف خدای عليم و كثرتِ رويش های خودجوش و پويش‌های علمی جوانانِ كهگيلويه بزرگ، اسفند 1402، پايان استبدادِ منفعت طلبی و آغاز رنسانسِ توسعه طلبی خواهد بود.

به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف از دهدشت، طی روزهای گذشته یادداشتی با عنوان «ماجرای وزارت نفتی شدن موحد» بر روی خروجی این پایگاه خبری قرار گرفت که باعث واکنش برخی از سایت‌های خبری شده و نگارنده نیز دوباره نسبت به آن مطلبی نوشت.

پاسخی به «احترام به رأی مردم به جای نبشِ قبرِ حوادث گذشته»

«تا نشانِ سُمِ اسبت گم کنند/ ترکمانا، نعل را وارونه زن»

«وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ‌ وَ عِنْدَ اللَّهِ‌ مَکْرُهُمْ‌ آنها نهایت مکر خود را به کار زدند؛ و همه مکرها نزد خدا آشکار است»

مطلبی را به عنوان «ماجرای وزارت نفتي شدن حاج آقای موحد» در رسانه های استان منتشر کردم که بر اساس مشی نویسندگی، قضاوت را به مردم وانهادم. اما آنگونه که معمولِ جریان حاج آقای موحد است و هيچگاه خود را ملزم به پاسخگویی به افکار عمومی نمی‌دانند، گروه در حد و اندازه واتساپ راک نیوز و دهدشت نیوز به اصلاح، نعل وارونه زدند. يعنی چی؟

آنگونه که در دانشنامه های زبان فارسی آمده است، ضرب المثلِ نعل وارونه زدن به 4 معنی بکار می رود که عین عبارت این است؛
1- یعنی با فریب و نیرنگ، کسی را گمراه ساختن.
2- به کسانی می گویند که همیشه دنبال نقشه کشیدن برای دور کردن ذهن ها از خطای خویش هستند.
3- این ضرب المثل را برای افراد منافق، خطاکار و دشمنان به کار می برند زیرا کسی که کار خطایی انجام نداده باشد هرگز در پی گمراه کردن دیگران نمی رود.
4- این ضرب المثل یک نوع جنگ نرم را نشان می دهد؛ زیرا در ظاهر، چیزی فراهم است و افراد به دنبال راهی می‌روند که واضح و بی عیب است (طبق رد پاهای اسب) اما غافلند که در پس این کار هیچ مقصد درستی در پیش نیست و آخر هم مجبورند به راه خودشان برگردند (زیرا نعل اسب برعکس بوده) اما همانطور که این افراد سرگرم راه رفتن اشتباه هستند، دشمن به هدف خود رسیده است. (دزد فرار کرده).

اولاً نیوز های باقی مانده در جریانِ فکر ستیز و آزادی گریز، مغلطه های زیادی را به هم پیوست دادند تا بدون پاسخ دادن به اصل موضوع و مطالبة جوانانی که همواره در پاردوكسِ تصميمِ سه نوع خودکار، تحقير بودند و اجازه نداشتند به علت العلل هاي خودکشی، اعتیاد و گوجه چینی بپردازند، حق طلبی را نبش قبر نامیدند تا بر ذهن مردم، نعل وارونه بزنند.

رسانه هایي که باید پاسخی متقن و قابل هضم را برای مخاطبین منتشر کنند، رفتارِ غلطِ دیگر نمایندگانی که اتفاقاً تجربۀ بدتر از حاج آقای موحد برای مردم حوزۀ انتخابیه خود داشتند را ناخواسته تأييد و براي توجيه خيانتِ صورت گرفته به جوانانِ كهگيلويه بزرگ، مُحق می‌شوند. اينكه جوانان بيكار و مستأصل در تأمين مايحتاج اوليه زندگی‌شان بدانند كه نماينده آنها به جاي دفاع از حقوق شان، پيگيري انتقال به وزارتِ سرمايه داران بود، نبش قبر است؟

آيا نبايد بدانيم كه چرا نماينده 20 ساله‌مان در هيچ كميسيونی كه بتواند گرهی از مشكلات و محروميت مان باز كند، نبوده و نرفته و شايد او را نخواسته اند؟ نبايد والدين صادق و متدين و مستمندی كه آرامش و امنيت اجتماعي شان، از ترس خودكشي فرزندانِ بيكار و مغفول مانده خود به مخاطره افتاده است، بدانند كه وكيل‌شان در مجلس، بيش از آنكه به دنبال آينده مردم و محروميت منطقه باشد، به فكر رفاه دورانِ بازنشستگی خود و فرزندانش است؟
آيا تكرار تخلفِ آقايان زارعی و انصاری نمايندگان بويراحمد و ممسنی يعنی آقای موحد مصونيت از گناه شد؟
اگر قرار باشد از محروميت نپرسيم، از بی‌توجهی اش به مردم ديشموک و بيدانجير و ممبی و سرفارياب و توگبری و مورخانی و لنده و ... نپرسيم، از چرايی اقدامات 1000 روزه‌ای كه 16 سال به طول كشيد تا مهندس هاشمی‌پور آمد هم نگويیم، از معادنی كه به خارج از استان بارگيری مي شوند نپرسيم، از نقش محوريشان در مرزبندی بويراحمد و ثلاث هم ندانيم، از كشته های جاده سوق- دهدشت، لنده- سوق، كت- ليكك، سرفارياب- سادات امام زاده علي(ع)، دهدشت- چرام، دهدشت، فيلگاه هم نپرسيم، مُردة قبرتان تكريم می‌شود؟

چرا عوامل اصليِ در متن بنده را فراموش كرديد و به فرع آن پرداختيد؟ چرا از دستاوردش در ميزباني از سيدمحمد خاتمی ننوشتيد؟ چيزی جز تفرقه و كينه توزی در اصل جريان اصلاح طلبي برای كهگيلويه بزرگ داشت؟ آيا ادعای «اگر خودم و خانمم باشيم، قبولم» يا «با اختلاف ...... رأی قبولم»، يا «هاتفی به خوابم آمد و گفت قبولم»، دال بر خوی استبدادی و بی‌توجهی به نظر و رأی مردم نيست؟

مسلماً يا با مردم شوخی می‌كنيد كه صد در صد غلط است و يا باورتان بر اين است كه عين استبداد و نگاه از بالا به مردم داشتن ثواب است كه اسفندِ ارغواني نزديك است. به موضوع «شانس» اشاره داشتيد، چرا از «دام» نگفتيد؟ وقتي در طول 20 سال نمايندگی دستاوردی برای توسعه نداريد كه بيان كنيد، جملة «هيچ حريفی يارای رقابتش را ندارد»، منطقی شد؟
همين ژستِ ژورناليتسی، مفسر مردِ مستبد نيست؟ چرا از مفهوم جمله منفی، صفت موجه برای خود درست می‌كنيد؟ مگر امام علی(ع) توانست در مقابل مكر معاويه تاب بياورد و جماعتش را متقاعد كند؟ حضرت علي(ع) مكر نمي دانست يا ايده مكارانه نداشت؟
معبدِ كاهنان و راهبان نباشيد. قرار نيست كه رسانه منبع القای هجويات و نشر مغالطه ها باشد. رسانه بايد واقعيات را بگويد و دل مردم را به نور حقيقت آشنا كند. مهمترين وظيفة شما طبق بند «الف» ماده«2» رسالت مطبوعات و رسانه، «روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در یک یا چند زمینه (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها)، است. آيا فرار از افشای حقيقتِ «وزارت نفتی شدن موحد»، حكايت از دستپاچگی من دارد يا دست بوسی شما؟

آيا هنگام آن نرسيده است كه متوجه غفلت ها و نعل وارونه زدن بر فهم مردم بشويد؟ آيا فكر می‌كنيد كه اين استقبال مردم بويژه جوانان از رسانه متعهد، اجازه موج سواری جريان عزت ستيز را به ايده های نيهليسم(پوچ گرایی) و سپتی سيسم (شك در واقعيت) خواهد داد؟

يقين بدانيد كه به لطف خدای عليم و كثرتِ رويش های خودجوش و پويش‌های علمی جوانانِ كهگيلويه بزرگ، اسفند 1402، پايان استبدادِ منفعت طلبی و آغاز رنسانسِ توسعه طلبی خواهد بود.

به قلم صـــبا ســـاداتی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: