« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۶۵۱۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵
مطلبي که مي خوانيد  يادداشت یکی از  مخاطبين گرامی «آوای دنا» است و انتشار آن الزاما به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. مي توانيد با ارسال يادداشت خود، اين مطلب را تأييد يا نقد کنيد. در حاشیه: 2 نکته راجع به پنجمین همایش فرهیختگان و دانشجویان کهگیلویه و بویر احمد در تهران۱- در این دو سه جلسه اخیر حضور داشتم نمیدانم چرا احساس میکنم در این جلسات بوی سیاست به مشام می رسید و چرا حالا که نزدیک انتخابات پارلمانی هستیم این دوستان به فکر فرهیختگان و دانشجویان مقیم تهران افتادند که از توانایی ها آنها استفاده کنند در ابتدا که اسمش بود همایش دانشجویان و نخبگان مقیم تهران و بعد شد فرهیختگان و دانشجویان و کسی نمی دونه منظور از فرهیختگان چه کسانی هستند. بدون شک همه انسان ها ویژگی های دارند که این ویژگی های انها را می توان به پای فرهیختگی آنان حساب کرد، پس به نوبه خود همه انسان ها فرهیخته هستند، حالا آیا اون کارگر ساختمانی مقیم تهران که اون هم به نوبه خود انسان فرهیخته ای است می تواند در این جلسات شرکت بکند، یا اون پزشک چی؟ اینجاست که باید دنبال معیارهای فرهیخته گشت ؟ کاری به این این اسم فرهیخه ندارم ترسم از آن است که این انسان های فرهیخته و دانشجو بازیچه سیاست بازی این افراد شوند، آنان خوب می دانند که این فرهیختگان و دانشجویان مقیم تهران چه سرمایه عظیمی هستند، سرمایه عظیم نه از این لحاظ که بتوانند در استان از توانایی ها و تخصص های انها استفاده کنند بلکه از این جهت که از این دانشجویان و فرهیختگان بتوانند در جهت هدف های سیاسی خود از انها استفاده بکنند حداقل آن اینکه اندیشه و عقاید هر دانشجو و یا همان انسان فرهیخته(البته فرهیخته تا فرهیخته داریم) مقیم تهران با توجه به کمبود و یا عدم آگاهی در برخی مناطق استان می تواند بر خانواده و فامیل های دور و نزدیک خود تاثیر بگذارد و چه کسی بهتر از دانشجویان و فرهیختگان مقیم تهران.۲- پس اتمام مراسم و رفتن به مسجد دانشگاه برای نماز و پس از آن نوبت به شام رسید که حرفی برایم باقی نگذاشت از فرهیخته ای که ده تا غذا را زیر پایش قایم کرده بود تا اون دانشجویی که ده تا غذا را برداشت و رفت، نوش جونشون (غذاها را در بسته های ده تایی از رستوران آورده بودند، خیری پیدا شد پول شام را داد). خوب یا بد بعد از چند سال در تهران دور هم جمع شدیم و از فرهنگمون در مقابل بیگانگان دفاع کردیم(چندتا مهمان غیراستانی هم داشتیم).می خواهم بگویم با کلمات بازی کنیم ، سیاست بازی کنیم، روزی پنج تا کارگروه تشکیل بدیم، مفتی دروغ بگیم. می خواهم بگویم انسان فرهیخته در استان پیدا نمیشه!!! می خواهم بگویم همین جلسات و تشکیل دادیم که استانمون این قدر پیشرفت داره!! می خواهم بگویم برای رضای خدا دارید این کارا را می کنید!!!!!!!! می خواهم بگویم شما یه وقت فکر نکنید که بعضیا در تهران دارند یه کارهای انجام می دهند…
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
بهنام .الف
|
United States
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۳/۰۸
0
0
هرچند در نگارش ملغمه ای از زبان گفتاری و نوشتاری استفاده شده است اما در خصوص اصل داستان با شما به شدت موافق هستم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: