« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفهاي روزنامهنگاري پايبند ميداند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.
خبر کذب سایت دسته چندم پایش را که به دروغ گفته هایی را به آقای دکتر احمدی نژاد نسبت داده بود خواندم، متأسف از این همه بی اخلاقی شدم و یاد آیه مبارکه 10 سوره ذاریات افتادم که خدای متعال فرمود: " قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ " یعنی " مرگ بر دروغپردازان "
چند خط ذیل برای دست اندرکاران محترم سایت پایش، ان شاءالله که موثر واقع گردد.
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
1- حسد: برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[1]
2- شیطان: از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. آنجا که خداوند میفرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل میشوند.»[2]
3- گناه: از دیگر عواملی که سبب دروغگویی میشود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم میخوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت میکنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان میآورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[3]
4- مکر زنانه: از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست میگوید و او از دروغگویان است.»[4]
5- حفظ موقعیت اجتماعی: گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی میکند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمیشود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار میگیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ میشود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع میداند.
6- جلب منافع و دفع مضرات: گاهی انسان مشاهده میکند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزهای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار میرود.[5]
آثار دروغ:
دروغگویی مانند سایر بیماریهای روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز میشود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل میشود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم میسازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص، دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل میکند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
1- بی اعتباری دروغگو: زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه میزند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید میآورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث میشود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) میفرماید:سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ میگوید که راستش را هم باور نمیکنند.[6]
2- از بین رفتن ایمان دروغگو: کسانیکه به گفتههای یک دروغگو اعتماد میکنند و آن را میپذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد میگردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار میداند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) میفرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران میسازد.»[7]
3- بی آبرویی: از دیگر زیانهای اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغهای زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش میشود. رسوایی دروغگو، کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بیحیثیت و بیارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو میروند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف میکند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار میاندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری میکند. محبوبترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی میباشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن میکنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین میبرد.[8]
رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ میگوید.[9]
4- بدبینی مردم: دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر میرود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[10]
5- فقر: راستی و درستی، ثروت را میافزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار میکند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه میدارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار میکند، بلکه اعتبار موجود را نیز میبرد و کسی به وعده با او معامله نمیکند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمیشود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: عادت به دروغ، فقر میآورد.[11]
6- فراموشی: یکی از بیماریهای روانی که دروغگو بدان گرفتار میشود، فراموشی است. امام صادق(ع) میفرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[12]
7- پرده دری و بی شرمی: اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشفهای پی در پی، شرم را از او میبرد و وی را دروغگوی حرفهای میسازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود میگوید: مردم همه مرا شناختهاند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پردهدری آتش دوزخ است.[13]
والعاقبة للمتقین
[1] . یوسف،12.
[2] . شعراء،221-222.
[3] . جاثیه،6-7.
[4] . یوسف 25-26.
[5] . امین، محمد؛ آفات زبان، ص 82.
[6] . کلینی، محمد بن یعقوب؛اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363 ، ج 2، ص 341.
[7] . اصول کافی، ج 6، ص 339.
[8] .صدر، سیدرضا؛ دروغ، قم، اشنتارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 200.
[9] . محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10295.
[10] . صدر، سیدرضا؛ دروغ، ص 205.
[11] . قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، فراهانی،1363، ج 7، ص 455.
[12] . کافی، ج 2، ص 341، ح 15.
[13] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10290.