« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
خبرنگار شبکه «بی بی سی» در سفر به تهران از مدرن بودن این شهر علی‌رغم سال‌ها تحریم‌ و اینکه تصاویر آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای در همه جای شهر به چشم می‌خورد، به مخاطبان این شبکه خبری گزارش داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «کیم گاتاس» خبرنگار شبکه خبری «بی بی سی»، بنگاه سخن‌پراکنی رسمی دولت بریتانیا، در سفری که به تهران داشته است، گزارشی از این سفر تهیه کرده که در آن مسائلی همچون مدرن بودن شهر تهران علی‌رغم سالها تحریم‌ برایش عجیب به نظر می‌رسد. وی در توصیف شهر تهران و مسیری که به سمت جنوب تهران طی می‌کند، اینطور می‌گوید: پارک‌ها و مکان‌های سرسبز زیادی در تهران به چشم می‌خورد. علیرغم سال‌ها تحریم و روابط بدی که ایران با دیگر نقاط جهان به ویژه غرب داشته، بزرگراه‌های عریض و توسعه یافته‌ای در تهران به چشم می‌خورد. خبرنگار بی بی سی که مدرن بودن شهر تهران برایش عجیب به نظر می‌رسد، می‌گوید: علی‌رغم سال‌ها تحریم، تهران شبیه یک مخروبه نیست و تقریباً شهر مدرنی می‌باشد. وی در توصیف خانواده‌های ایرانی می‌گوید: زوج‌های جوان و خانواده‌ها و دختران و پسران تقریباً تمام روز در خیابان‌های تهران حضور دارند ولی سعی می‌کنند که از موانع عبور کنند و می‌بینید که موهایشان از روسری‌هایشان بیرون ریخته شده است. این خبرنگار که سفرش به ایران جنجال‌برانگیز شده است، ادامه می‌دهد: 60 درصد از جمعیت ایران را جوانان زیر 30 سال تشکیل می‌دهند که خواستار ارتباط با جهان هستند. وی در گفت‌وگو با مردم تهران تأکید می‌کند که شهر قشنگی است و در گفت‌وگو با یکی از شهروندان ایرانی درباره چشم‌انداز توافق هسته‌ای ایران و 1+5 برای آینده ایران سوال می‌پرسد که این مرد ایرانی پاسخ می‌دهد: احتمالاً‌ تغییرات مثبتی از نظر اقتصادی حاصل می‌شود اما باید منتظر ماند و دید که چه نتیجه‌ای از این مذاکرات بیرون می‌آید. این مرد ایرانی ادامه می‌دهد: همه طرف‌ها حرف زده‌اند اما هم‌اکنون باید اقداماتی نیز صورت گیرد. شعار مرگ بر آمریکا، در واقع علیه مردم و ملت آمریکا نیست بلکه علیه رویکرد صهیونیستی آمریکا است. اگر آمریکا واقعاً نگرش صهیونیستی خود را تغییر دهد، دیگر مردم آمریکا، شعار مرگ بر آمریکا سرنمی‌دهند. تا وقتی که گرایش صهیونیستی آمریکا ادامه داشته باشد، شعار مرگ بر آمریکا نیز ادامه خواهد داشت. خبرنگار بی بی سی سپس از مصاحبه خود با «معصومه ابتکار» می‌گوید: به دفتر «معصومه ابتکار» یکی از معاونان رئیس‌جمهور ایران رسیدیم. او امروز در دولت «حسن روحانی» بعنوان یک اصلاح‌طلب می‌باشد اما در سال 1979 بعنوان یک فرد افراطی انقلابی معروف بود. او سخنگوی دانشجویانی بود که گروگان‌های آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران را نگه داشته بودند. آن گروگانگیری 444 روزه در سفارت آمریکا موجب شد که لطمه زیادی به روابط ایران با غرب وارد شود و بعد از آن نیز تحریم‌های بیشتری به واسطه برنامه هسته‌ای، علیه ایران وضع شد. کیم گاتاس سپس در خصوص مواضع مقامات ایرانی در قبال سوریه اینگونه گفت: اکثر مقامات ایرانی به وضوح از «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه و حزب‌الله حمایت می‌کنند. وی در مصاحبه با ابتکار سوال کرد که ایران قصد دارد، پول‌هایی را که در نتیجه لغو تحریم‌ها، دریافت می‌کند را صرف چه اقداماتی بکند؟ ابتکار پاسخ داد: خیلی واضح است که ما بدهی‌های ملی داریم. ما طرح‌های توسعه‌ای در دست اجرا داریم. البته مسائل دفاعی هم مهم است. ما نیاز داریم که از خود دفاع کنیم و در این مسئله هیچ تردیدی وجود ندارد. ما در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که شاید حدود صد کشتی نظامی آمریکایی وجود دارد. ناآرامی در منطقه وجود دارد و افراط‌گرایی در منطقه رو به افزایش است. ما باید در مقابل این رخدادها از خود دفاع کنیم. مسئله‌ دیگری که برای خبرنگار بی بی سی جالب بود، وجود تصاویر امام راحل (ره) و رهبر انقلاب در خیابان‌های تهران بود. وی در اینباره گفت: در اتاق مصاحبه، تصویر آیت الله خمینی و آیت‌الله علی خامنه‌ای به دیوار آویزان شده بود. شما تصویر آیت الله خامنه‌ای و آیت الله خمینی را در همه‌جا، خیابان‌ها، ادارات، لابی هتل، صرافی‌ها و مغازه‌ها و حتی بازار تهران می‌بینید. خبرنگار بی بی سی در پایان ضمن تعریف از بازار تجریش و تازه بودن میوه‌ها و سبزی‌های آن گفت: میلیون‌ها ایرانی، توافق هسته‌ای را یک فرصت ناب در تاریخ خود می‌دانند و امید به بهتر شدن اوضاع دارند.
کد خبر: ۷۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۸

از همان نخستین روزهای تصرف بخش هایی از عراق و سوریه توسط داعش، اخبار مختلفی درباره جنایات فجیع تروریست های این گروه در مناطق تحت کنترل، از جمله تجاوز به زنان و دختران روایت شده است. در این میان، آنچه ماجرا را دردناک تر می کند این است که تروریست های عضو داعش سعی می کنند با تحریف آیات قرآن و رویه های دینی، این گونه جنایت های خود را توجیه نمایند. به گزارش به نقل از سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com «تابناک»، روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی مفصل به موضوع تجاوز به زنان و دختران نوجوان توسط داعش و دیگر جنایات این گروه در عراق و سوریه پرداخته و می نویسد اعضای این گروه با ادعای اینکه قرآن از این اقدامات آن ها حمایت می کند، عملاً در مناطق تحت کنترل خود نوعی برده داری جنسی به راه انداخته و از این موضوع به عنوان ابزاری برای جذب اعضای جدید نیز استفاده می کنند. در این گزارش اشاره شده که تجاوز سیستماتیک به زنان و دختران ایزدی، از همان روزهای نخست ظهور داعش به پدیده ای رایج در مناطق تحت کنترل این گروه تبدیل شده است. مصاحبه با 21 زن و دختر که به تازگی از چنگ این گروه گریخته اند و همچنین نگاهی به بیانیه های رسمی داعش، نشان می دهد که چطور این رویه تجاوزگری به یک محور اعتقادی در این گروه تبدیل شده است. بر همین اساس، ربودن و سوءاستفاده از زنان و دختران ایزدی، به نوعی تجارت برای داعش تبدیل شده است. بر اساس اخبار و گزارش های منابع محلی، سال گذشته 5270 ایزدی توسط داعش ربوده شده اند که از این میان، 3144 نفر هنوز در اسارت این گروه هستند. به منظور سوءاستفاده از این اسرا، یک بوروکراسی وسیع برده داری جنسی توسط داعش ایجاد شده که مدیریت آن بر عهده دادگاه های این گروه است. از سوی دیگر، وجود چنین رویه ای به ابزاری برای داعش تبدیل شده تا از آن برای تبلیغ جهت عضویت مردان استفاده کند. گفتنی است به عنوان پشتوانه ایدئولوژیک این جریان، مباحثات فروانی در بحث برده داری توسط داعش مطرح شده که یکی از آن ها، ماه گذشته در یک دستورالعمل منتشره توسط اداره تحقیق و فتوای این گروه نمود پیدا کرد. در حقیقت، رهبری داعش نوعی قرائت تحریف آمیز از قرآن و دیگر متون دینی ارائه می دهد تا بر اساس آن، نه تنها خشونت را توجیه کند، بلکه تجاوز جنسی را به عنوان امری دارای ثواب معنوی نیز جلوه دهد. یکی از دختران ایزدی که مورد مصاحبه قرار گرفته می گوید فرد متجاوز به وی، اقدام خود را «عبادت» می دانسته است. آغاز بیانیه های رسمی داعش در توجیه برده داری جنسی، به سوم اوت 2014، یعنی به زمانی باز می گردد که تروریست های این گروه، به روستاهای منطقه «سنجار» که محل سکونت ایزدی های عراق است، حمله کردند. در ابتدا گمان می رفت که حمله داعش به این روستاها مطابق معمول در راستای توسعه قلمرو این گروه است؛ اما به زودی مشخص شد که این بار، هدف متفاوت است. بازماندگان ماجرا می گویند از همان ساعت اولیه حمله داعش به منطقه، تروریست های این گروه مردان و پسران بالغ را جدا کرده و آن ها را به قتل رساندند و سپس زنان، دختران و کودکان را سوار کامیون های کرده اند. متیو باربر، کارشناس اقلیت های ایزدی در دانشگاه شیکاگو می گوید: «حمله به کوهستان سنجار، بیشتر یک فتح جنسی برای داعش بود تا یک تصرف سرزمینی». یک دختر 15 ساله ایزدی که در ماجرا حضور داشته می گوید تروریست ها، دختران مجرد را نیز از مادران و دیگر اعضای خانواده خود جدا کرده و آن ها را سوار اتوبوس هایی کرده و آن ها را به موصل و برخی دیگر از شهرهای تحت کنترل داعش منتقل کرده اند. پس از گذشت مدتی، آن ها دوباره تقسیم بندی شده و با اتوبوس هایی به سوریه و دیگر مناطقی از عراق که در تصرف داعش قرار دارد منتقل شده اند. گزارش های منابع محلی که مورد تأیید دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل نیز قرار گرفته، حاکی از آن است که کار تجارت جنسی توسط داعش، به طور کامل سیستماتیک و از پیش برنامه ریزی شده بوده است. بر اساس این گزارش ها، دختران پس از منتقل شدن به موصل و دیگر مناطق، توسط تروریست ها سرشماری شده و مشخصات آن ها ثبت شده است. گفته می شود این برده داری سیستماتیک جنسی داعش، تاکنون به دختران و زنان ایزدی محدود بوده و گزارش های مستدلی از حضور زنان از دیگر فرقه ها و مذاهب وجود نداشته است. باربر می گوید تأکید بر زنان ایزدی از سوی داعش احتمالاً بدان سبب است که داعشی ها آنان را کافر و چندخدایی می دانند. به همین دلیل، از دید تروریست ها وضعیت ایزدی ها حتی با مسیحیان و یهودیان نیز متفاوت است. اندکی پس از به اسارت درآمدن گروه مذکور از زنان و دختران ایزدی، داعش مطلبی را در نشریه آنلاین خود منتشر کرد که نشان می داد روند موجود کاملاً برنامه ریزی شده است. در این مطلب ادعا شده بود که اعضای داعش مدتی درباره ایزدی ها تحقیق کرده اند و بر خلاف مسیحیان و یهودیان، هیچ بختی برای آن ها وجود ندارد که با پرداخت «جزیه» آزاد شوند. بنابراین، زنان و دختران ایزدی پس از اسارت میان اعضای داعش تقسیم شده اند. بخش دیگری از این اسرا نیز به عنوان برده فروخته شده اند. انتشار اخبار مربوط به تجاوز سیستماتیک به زنان و دختران توسط داعش، در ابتدا حتی سبب شگفتی برخی از هواداران گروه شد که ضمن انکار ماجرا، از پذیرش آن خودداری می کردند. با این حال، گزارش های متعدد و مصاحبه با زنان و دخترانی که موفق به فرار از دست این گروه شده اند، بر این موضوع صحه می گذارد.
کد خبر: ۶۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۳

او کمترین نرخ باروری را مربوط به چهار استان تهران، گیلان، اصفهان و سمنان با نرخ 2/ 1 تا 6/ 1 درصد دانست و افزود: این نرخ باروری در برخی نقاط تهران کمتر از یک درصد است که بسیاری از ساکنان این نقاط نیز از قشر مرفه و دارای تحصیلات بالا هستند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.comکاهش شمار دختران در جامعه، کشور را در آینده دچار بحران تجدید نسل خواهد کرد. در سال های اخیر با چرخش 180 درجه ای سیاست های جمعیت مسائلی که افزایش جمعیت در ایران را با چالش مواجه می کند بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر اینکه مسئولان و کارشناسان درباره کاهش تمایل زوجین به فرزندآوری هشدار می دهند آنطور که اظهارنظرهای اخیر نشان می دهد بعضی از تغییرات جمعیتی نیز می تواند بحران جمعیت در ایران را تشدید کند؛ یکی از موارد تولد بیشتر نوزادان پسر نسبت به دختران است. به گزارش آرمان، در سال 90 رشد جمعیت ایران 3/1 بود که نشان از کاهش جمعیت در ایران و رسیدن به آمار جهانی رشد جمعیت 2/1 داشت. میزان باروری كل (متوسط تعداد بچه‌های زنده‌ای كه یك مادر در طول دوره باروری به دنیا می‌آورد) به زیر دو بچه كاهش یافته و این به معنی كاهش تدریجی جمعیت و نهایتا انقراض نسل است. تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کاهش جمعیت و تأثیر منفی آن بر رشد و پیشرفت کشور باعث شده است که سیاست افزایش جمعیت در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گیرد. بحران کاهش جمعیت فقط معطوف به ایران نیست و بسیاری از كشورهای پیشرفته كه نرخ باروری كلی آنها كمتر از 2 است با ارائه مشوق‌هایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب كنند. در کشور ما هم دولت تلاش کرد با اجرای برنامه‌های تشویقی مختلف نرخ باروری را در کشور بالا ببرد. یکی از این سیاست‌ها افزایش مرخصی بعد از زایمان زنان از شش ماه به نه ماه است. در صورتی که برنامه‌های افزایش جمعیت، رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در کنار افزایش جمعیت مدنظر قرار دهند می‌توانند موفقیت‌آمیز باشند. کاهش دختران در جامعه به بحران تجدید نسل می‌انجامد معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی دبیرخانه شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی گفت: کاهش شمار دختران در جامعه، کشور را در آینده دچار بحران تجدید نسل خواهد کرد. محمد اسحاقی در همایش «تبیین سیاست‌های کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان افزود: اگر همین روند ادامه یابد و بیشتر فرزندان متولد شده پسر باشند؛ در آینده با کاهش تعداد مادران به منظور فرزندآوری و تجدید نسل مواجه می‌شویم. او همچنین با بیان اینکه در حال نزدیک شدن به بحران باروری هستیم، اظهار کرد: مقرر بود نرخ رشد جمعیت در سال 90 به 3/2 درصد برسد اما به رقم 3/1 درصد رسیدیم. اسحاقی ادامه داد: مقرر بود نرخ باروری کلی از 4/6 درصد در سال 65 به چهار درصد در سال 90 برسد اما در سال 71 به این نقطه هدف رسیدیم و با ادامه روند کاهشی نرخ باروری، در سال 90 این رقم به 7 /1 درصد رسید. او کمترین نرخ باروری را مربوط به چهار استان تهران، گیلان، اصفهان و سمنان با نرخ 2/ 1 تا 6/ 1 درصد دانست و افزود: این نرخ باروری در برخی نقاط تهران کمتر از یک درصد است که بسیاری از ساکنان این نقاط نیز از قشر مرفه و دارای تحصیلات بالا هستند. اسحاقی اظهارکرد: کاهش نرخ باروری کلی، امری فراگیر در کشور شده است که این موضوع خسارت‌های بزرگی به کشور وارد می‌کند. او بیان کرد: با کاهش باروری، کشور دچار چالش‌های جمعیتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی می‌شود؛ از جمله چالش‌های جمعیتی می‌توان به کاهش جمعیت ملی، کاهش نیروی کار، بحران سالمندی و افزایش مهاجرت‌های بین‌المللی اشاره کرد. معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: براساس پیش‌بینی‌ها، اگر نرخ باروری کلی به همین روند پایین باشد، جمعیت ایران در سال 1480 شمسی به 31 میلیون نفر کاهش می‌یابد. او افزود: مهم‌ترین علل کاهش نرخ باروری تاخیر در ازدواج و فرزندآوری و همچنین کاهش فرزندآوری است که این معضلات باید با فرهنگ‌سازی، اعمال قوانین مرتبط، اصلاح سبک زندگی و مدیریت صحیح حل شود. سیاست‌های افزایش جمعیت به تعدیل جنسیت کمک می‌کنند به‌رغم ادعاهای مطرح‌شده در مورد کاهش دختران یک کارشناس جمعیت با بیان اینکه در ایران اصلا چنین پدیده‌ای را نداریم به «آرمان» می‌گوید: گرایش بیشتر به فرزند پسر در جوامع سنتی و کشاورزی روی می‌دهد که به نیروی کار پسر احتیاج دارند. چین از جمله کشورهایی بود که به‌دلیل اجباری بودن تک‌فرزندی و رواج معیشت مبتنی بر کشاورزی در آن تعداد موالید پسر افزایش یافته بود اما در جامعه ما به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی رخ نداده باشد. شهلا کاظمی می‌افزاید: تحقیقاتی که من در سه چهار ساله اخیر انجام داده‌ام نشان می‌دهد که برای اکثریت خانواده‌هایی که یک یا دو بچه دارند جنسیت بچه فرقی نمی‌کند. او تصریح می‌کند: در کشور ما به‌دلیل توسعه‌یافتگی آمار موالید پایین آمده است و شاید این پایین آمدن موالید و گرایش خانواده‌ها به تک فرزندی باعث شود که گرایش آنها به فرزند پسر بیشتر شود. او تأکید می‌کند: این درحالی است که سیاست‌های افزایش جمعیت که در جامعه دنبال می‌شوند، می‌توانند به تعدیل جنسیت در جامعه کمک کنند. روش‌های مؤثر بر تعیین جنسیت فرزند یک متخصص زنان و زایمان با اشاره به اینکه استفاده از بعضی روش‌ها می‌تواند روی جنسیت فرزند تأثیر بگذارد به «آرمان» می‌گوید: تغذیه درمانی یکی از روش‌هایی است که وجود دارد. مصرف موادی که سدیم و پتاسیم بالا و کلسیم پایین دارند احتمال پسردارشدن را بالا می‌برد و مصرف موادی که سدیم و پتاسیم پایین و کلسیم و منیزیم بالا احتمال دختردارشدن را بالا می‌برد. روناک نوری می‌افزاید: به‌جز تغذیه‌درمانی روش‌های دیگری هم وجود دارند که استفاده از آنها بر تعیین جنسیت فرزند تأثیر می‌گذارد. او تصریح می‌کند: این روش‌ها تا حدودی تأثیرگذار هستند ولی تأثیرگذاری آنها صد درصد نیست و در مورد میزان تأثیرگذاری آنها آمار دقیقی وجود ندارد. ثبات جامعه در گرو تعادل بین جمعیت پسر و دختر است یک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مورد کاهش تعداد دختران به «آرمان» می‌گوید: کاهش تعداد دختران در جامعه تبعات بسیاری به همراه دارد و جای نگرانی دارد. ثبات یک جامعه در تعادل بین جمعیت دختران و پسران است و کاهش جمعیت یک جنس می‌تواند تعادل جامعه را به هم بزند. کارن خانلری می‌افزاید: امیدوارم که این مساله موقتی باشد، زیرا در صورتی که ادامه داشته باشد عواقب بدی برای جامعه خواهد داشت که کاهش ازدواج و کاهش نرخ موالید تنها بخش کوچکی از عوارض آن است. او تصریح می‌کند: عملی شدن سیاست‌های درست افزایش جمعیت می‌تواند مساله کاهش جمعیت را حل کند و از روی دادن مسائلی این‌چنینی در جامعه بکاهد. او ادامه می‌دهد: کاهش جمعیت تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی‌ای مهمی در پی دارد و به همین دلیل توجه به آن اهمیت زیادی دارد.
کد خبر: ۶۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۳

براساس گزارش مرکز آمار در زمستان 93، استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با نرخ بیکاری بالای 70درصد مواجه هستند
کد خبر: ۶۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۲

سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com): مسعود شعربافچي زاده در رویش نیوز نوشت: در میان موجی که شهدا با حضورشان در کشور ایجاد کردند و در میان استقبال میلیونی مردم از این پیام آوران استقامت، یک روزنامه اصلاح طلب، تشییع شهدا را در تیتر اول خود اینگونه بازتاب داده است: "شهدا بی رنگ بودند، رنگی شان نکنید". از این نوع گفتارها در روزهای اخیر و با پیدا شدن شهدا به اشکال گوناگون گفته شده است. جملاتی مانند شهدا را سیاسی نکنید، شهدا مال همه اند و... بايستي به مديريت روزنامه ابتكار گفت: شهید بی رنگ شهید مطلوب شماست، نه شهدای انقلاب. شهدای ما رنگ داشتند، رنگ ولایت، رنگ عزت، رنگ شرف، رنگ مقاومت، رنگ تسلیم ناپذیری، رنگ اطاعت از ولی، رنگ دفاع از انقلاب، رنگ مبارزه با استکبار و سلطه گري، رنگ مرگ بر آمریکا و ... شما شهدا را بی رنگ می خواهید تا مردم فراموششان شود که جوانانشان برای چه آرمانی با دستان بسته به زیر خاک رفتند. شما شهدا را بی رنگ می خواهید تا فردا روزی مادر شهید نتواند جلوتان را بگیرد و بگوید با خون پسران من چه کردید. آري شهدا رنگ دارند، این را می توان از لابلای سطر به سطر زندگی و پرواز ملكوتي شان فهمید. شهدا رنگ دارند، این را می توان در تک تک جملات وصیت نامه هاشان دید، شهدا رنگ دارند، این را می توان در فريم فريم مستندهای آوینی پیدا کرد. شهید بی رنگ برای آنانی خوب است که برای آب خوردنشان هم چشم به دستان دشمن دارند، برای همین است که شهدا را بی رنگ می خواهند. شهید بی رنگ برای آن هایی خوب است که فکر می کنند استکبار می تواند در لحظه ای ایران را نابود کند، برای همین است که شهدا را بی رنگ می خواهند. شهید بی رنگ برای آناني خوب است که به خیال خودشان می خواهند به ولی زمان جام زهر بنوشانند، برای همین است که شهدا را بی رنگ می خواهند. اما شهدا رنگ دارند، رنگ آسمان. شهدا لب تشنه و با دست بسته جان دادند تا چشمتان به دست استکبار نباشد، با دستان خالی 8 سال با تمام دنیا جنگیدند تا باور کنید می توان با ایمان و اراده برابر استکبار ایستادگی کرد، و امروز آمده اند تا نشان دهند ولی تنها نیست، تا به یاد ما بیاورند چگونه رشادت کردند تا ولی زمانشان تنها نماند، تا به ما هشدار دهند، نگذاریم تاریخ تکرار شود. اما آنان که خسته شده اند، آنان که از انقلاب مانده اند، آنان که چشمشان زرق و برق دنیا را گرفته است، شهدا را بی رنگ می خواهند، تا رنگ شهدا مانع رنگ دنیاشان نشود. شهدای ما رنگ داشتند، رنگ ولایت، رنگ عزت، رنگ شرف، رنگ مقاومت، رنگ تسلیم ناپذیری، رنگ اطاعت از ولی، رنگ دفاع از انقلاب، رنگ مبارزه با استکبار و سلطه گر، رنگ مرگ بر آمریکا و ... و چه زیبا گفت رفیقی که: غواصان دیدند داریم غرق می شویم، خودشان را رساندند!
کد خبر: ۶۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۷

متن زیر، گزارش تکان‌دهنده «فایننشال تایمز» درباره رنج‌های آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است.خبرگزاری ایسنا: متن زیر، گزارش تکان‌دهنده «فایننشال تایمز» درباره رنج‌های آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است. از حمله نظامی جان سالم به‌در برد و از کشتار جمعی و تجاوز گروه‌های مختلف در سوریه فرار کرد اما درست پس از رسیدن به بهشتی امن در کشور همسایه «لبنان» بود که فاطمه 13 ساله رگ دست خود را زد. این تنها مورد خودکشی در میان آوارگان سوری نیست. پس از سه‌سال زندگی در چادر، افسردگی، خود آسیب‌رسانی، تلاش برای خودکشی و دیگر مشکلات روحی در بین دختران سوری افزایش داشته است. نام فاطمه به‌خاطر امنیت او تغییر کرده و تیم فایننشال‌تایمز نمی‌تواند خود او را مستقیما ملاقات کند. اما مادرش داستان او را با ما در میان می‌گذارد تا نشان دهد که چگونه پس از فرار از جنگ سوریه، دختران بیشماری هنوز با خطر تجاوز، سوءاستفاده خانگی و ازدواج اجباری روبه‌رو هستند. یازده‌هزار سوری مجبور شدند از خانه خود فرار کنند و هیچ نشانه‌ای از پایان جنگی که چهار‌سال از شروع آن می‌گذرد و به جنگ داخلی تبدیل شده، وجود ندارد. اولویت‌های فوری در بحران آوارگی نسبتاً مشخص هستند: مردم به سرپناه و غذا نیاز دارند. اما وقتی بحرانی طولانی می‌شود - روزی پنج هزار نفر - تلاش برای کنترل آن طاقت‌فرسا می‌شود. فاطمه و مادرش به مرکز زنان که توسط کمیته نجات بین‌المللی راه‌اندازی شده، امید زیادی بسته‌اند. کمیته نجات در‌ سال 1933 توسط آلبرت اینشتین برای نجات خانواده‌های آلمانی که با خطر نازی‌ها روبه‌رو بودند، ایجاد شد. این خیریه در حال‌ حاضر در بیش از 30 کشور جهان از میانمار تا زیمباوه کار می‌کند و پس از طوفان‌ها و سونامی‌ها به مردم کمک‌رسانی می‌کند یا درمانگاه‌های بهداشت و سلامت دائمی می‌سازد. در‌ سال 2014 کمیته نجات در سطح جهانی به 14.8 میلیون نفر از جمله چهار میلیون آواره سوری کمک‌رسانی کرد. با وجودی که در بین جمعیت آواره سوری، زنان بیش از سایرین در معرض خطر قرار دارند اما به دلیل تلاش گروه‌های امداد برای تهیه غذا، دارو و آموزش، زنان جوان غالبا فراموش می‌شوند. مادر فاطمه با سیاهی زیر چشم که از دوران سخت حکایت دارد می‌گوید: دختران مهاجر در زندان هستند... شب‌ها در اردوگاه‌ها صدای گریه زنان را می‌شنوید و مردانی که زنان خود را کتک می‌زنند. نیمی از آن زنان زیر 14 ‌سال سن دارند. با دسترسی محدود به آموزش، دختران آینده را از دست می‌دهند. والدینی که زمانی از دختران خود حمایت می‌کردند، اکنون خود زخم خورده‌اند و غالبا دخترانشان را مورد آزار قرار می‌دهند و این‌قدر فقیرند که با ازدواج زودهنگام آنان موافقت می‌کنند، یکی از امدادگران می‌گوید که در این شرایط امکان این‌که دختری به خودفروشی وادار شود نیز وجود دارد. در شرایط پیچیده‌ای که هزاران مهاجر در آن قرار دارند، ترس از تعرض یعنی این‌که بسیاری از دختران به ندرت چادرهای برزنتی را که زمستان‌ها دچار سیل می‌شوند و تابستان‌ها از گرمای هوا مانند کوره سوزانند، ترک می‌کنند، وجود دارد. مادر فاطمه که با وجود درگیری با سوءرفتار خانوادگی، هنوز امیدوار است، می‌گوید: مرکز زنان ما را تشویق به ادامه زندگی و بازسازی توانایی‌مان می‌کند. اگر آنها نبودند، دخترم جان خود را از دست می‌داد و ممکن بود، خود من هم دست به خودکشی بزنم. تلاش‌های کمیته نجات کمیته نجات بیش از 30 مرکز در اردوگاه‌های پناهندگان در شمال سوریه و کشورهای همسایه دارد. حمایت از زنان و توانمندسازی آنان یکی از هزاران برنامه‌ای است که این خیریه به‌عنوان بخشی از واکنش به مصائب سوریه اجرا می‌کند و نیازهای بهداشتی و سلامتی تا آموزش شغلی را در بر دارد. این کمیته که ‌سال گذشته 456 میلیون دلار درآمد داشت، بر فوریت و گسترش کار خود در سراسر جهان تأکید دارد و علاوه‌بر بحران سوریه که در فراخنای پنج کشور گسترده است، درمانگاه‌هایی را برای معالجه بیماران ابولا در غرب آفریقا ایجاد کرد و در مناطقی که عراقی‌ها از دست نیروهای داعش می‌گریزند، کمک‌های انسانی توزیع کرد. کمیته همچنین در آمریکا به مهاجرانی که شانس شروع زندگی جدیدی را به دست آورده‌اند، کمک می‌کند. یافتن راه‌حل‌های درازمدت برای مهاجران، جهت ثبات منطقه بسیار حیاتی است زیرا اردوگاه‌ها، زمینی حاصلخیز برای رشد گروه‌های رادیکال افراطی هستند. جابه‌جایی عظیم مردم، موجب فشارهای اقتصادی می‌شود که می‌تواند در مناطق پذیرای آنان، ناامنی به‌وجود آورد اما همان‌گونه که بزرگترین بحران آوارگان جنگ جهانی عمیق‌تر می‌شود، بودجه خیریه‌ها کاهش می‌یابد. هفته گذشته سازمان ملل اعلام کرد که به علت کمبود بودجه، لیست غذای حیاتی خود را به 1.7 میلیون آواره سوری کاهش می‌دهد. دیوید میلبند، رئیس و مدیر اجرایی کمیته نجات می‌گوید: بحران سوریه بزرگترین فاجعه بشری قرن حاضر تاکنون است. حدود نیمی از 22 میلیون جمعیت کشور مجبور به ترک خانه خود شدند و این میزان بسیار بزرگتر از آن است که داوطلبان کمک بتوانند آن را درک کنند. جنگ، بیماری و فجایع محیطی به چیزی که از زمان جنگ‌جهانی‌دوم عنوان بزرگترین بحران مهاجرت را به‌خود اختصاص داده، افزوده است. میلبند، از کمیته نجات خواسته است که به نیازهای زنان مهاجر توجه بیشتری نشان دهند. سارا ابواصالی، رئیس برنامه زنان کمیته نجات در ترکیه می‌گوید: بازپروری حیاتی و لازم است، به این موضوع از منظر دیگری نگاه کنید؛ چه کسانی سوریه را دوباره خواهند ساخت؟ فقط رسیدن به اردوگاه‌ها در سوریه بسیار چالش‌برانگیز است زیرا جاده‌ها، نقطه‌های ایست و بازرسی و شهرها مرتباً بین گروه‌های مسلح مختلف دست‌به‌دست می‌شوند. قانع‌کردن خانواده‌های محافظه‌کار که غالباً خروج زنان از خانه را ممنوع کرده‌اند، خودش مانع جدی دیگری است. با وجود این مساله، حدود دو هزار زن روزانه از هشت مرکز زنان کمیته نجات در شمال سوریه دیدن می‌کنند و از کمک و مشاوره بهره می‌گیرند. کمیته «گروه‌های سیار» را به اردوگاه‌های بیشتری می‌فرستد ولی این تلاش مانند قطره‌ای در دل اقیانوس است. سوری‌های مهاجر در طول مرز شمالی حدود 500 اردوگاه ساخته‌اند که برخی ده‌ها‌ هزار ساکن دارند. کمیته نجات می‌گوید، کارش بسیار حیاتی است زیرا بسیاری از برنامه‌های مربوط به جوانان در اردوگاه‌ها به‌طور ناخواسته دختران را از برنامه‌ها حذف کرده‌اند؛ زیرا از نظر آوارگان پس از سن بلوغ دختران و پسران نباید کنار هم باشند. آمار ناامیدکننده برنامه زنان کمیته نجات به‌طور مرتب با حداقل 32 هزار زن آواره در یک‌سال کار کرده است اما حتی داستان‌های موفق نیز به دلیل مسائل تازه‌ای که گزارش می‌شود، مایه خوشحالی نیست. فاطمه یکی از این موارد است. زخم‌های روی بازوها و همچنین افسردگی او به کمک مشاوران کمیته التیام یافت اما کمی بعد، پدرش او را مجبور به ازدواج با پسرعمویش که دوبرابر فاطمه سن دارد، کرد و به راه دوری فرستاد. در حالی که آمار قابل اعتمادی از تجاوز یا خود آسیب‌رسانی وجود ندارد، مادر فاطمه می‌گوید، بسیاری از دختران به بریدن رگ خود اقدام می‌کنند. زنان جوان دیگری از این هم فراتر رفته‌اند. یک نفر خودسوزی کرد، آنها او را بیرون اردوگاه به خاک سپردند. دیگری سعی کرد با خوردن کُلر خودکشی کند که او را به بیمارستان رسانده و معده‌اش را شست‌وشو دادند. دختر دیگری را می‌شناسم که فقط 15 سال داشت و قبل از آن خانواده‌اش سه‌بار او را شوهر داده‌اند. این دختر سعی کرد فرار کند. متوقف‌ کردن همه ازدواج‌های اجباری و زودهنگام امکان‌پذیر نیست. در برخی مناطق روستایی سوریه، این مسأله امری متداول و عادی است اما اغلب سوری‌ها تا پایان تحصیلات دانشگاهی دخترشان منتظر می‌ماندند. اکنون مدرسه‌ای نیست و درحالی‌که بحران طولانی‌تر می‌شود، خانواده‌ها توسط خواستگاران خارجی که شیربهای خوبی هم می‌پردازند، وسوسه می‌شوند. هبا، دختر 26 ساله شاد و شلوغ با کت چرمی و روسری سفید، امید خود را از دست نداده است. مناطقی در شمال سوریه جایی که او مراکز زنان کمیته نجات را اداره می‌کند، برای بازدید بسیار خطرناکند به همین دلیل او برای دیدن تیم روزنامه فایننشال‌تایمز در ترکیه از مرز عبور می‌کند. برای ایمنی وی، نامش را اعلام نمی‌کنیم. هبا بیش از هر چیز از سرنوشت دخترانی که او نمی‌تواند به آنها کمک کند، بیم دارد. «تشخیص واقعیت از شایعاتی که مرتباً دهان به دهان می‌چرخد، کار بسیار سختی است. ما به ندرت دوباره از زنانی که به آنها کمک می‌کنیم، خبری می‌شنویم. برخی زنان بدون این‌که آگاه باشند، با مردان در ترکیه یا کشورهای حاشیه خلیج‌فارس ازدواج می‌کنند و نمی‌دانند که این شرایط رسمی و قانونی نیست. گفته می‌شود بسیاریف از این دختران به فاحشگی وادار می‌شوند.» هبا می‌گوید: «حتی چادر محل اقامت یک دختر، امن نیست. خشونت جنگ، رفتارها را به‌ویژه در میان پسران ی که طی درگیری‌ها به بلوغ می‌رسند، تحت‌تأثیر قرار می‌دهد تا حدی که موارد زیادی از آزار جنسی دختران گزارش می‌شود. رهیافتن به این محیط‌ها بسیار سخت و پیچیده است. بسیاری زنان خجالتی‌تر از آن هستند که حتی بپذیرند مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند.» در لبنان، آوارگان مونث ممکن است سرپناه‌های مخفی پیدا کنند اما در شمال سوریه که از قانون خبری نیست، خانه امن یا مراکز قانونی وجود ندارد. به‌جای این مراکز، هبا و دوستانش استراتژی‌های مبارزه و کنار آمدن با شرایط را آموزش می‌دهند. در مرکز جوانان آواره در ترکیه، مشاوری به‌نام منال با گروهی از دختران خندان و شلوغ احاطه شده که پیشنهادهای خود درمورد «راه‌های نه گفتن» را با صدای بلند می‌گویند تا منال روی بورد بنویسد. دختران جملات را با هم تمرین می‌کنند تا ببینند چه کاری نتیجه بهتری دارد. کمی بعد، منال پیشنهاد می‌کند که ایده برتر را به والدینشان که اجازه نمی‌دهند دختران خانه را ترک کرده یا به مدرسه بروند، بگویند. هبا می‌گوید: «ما با چیزهای کوچک شروع می‌کنیم. اگر دختران نتوانند آن را انجام دهند، چگونه می‌توانند درمورد مسائل بسیار بزرگتر و مهم‌تری چون ازدواج بحث کنند؟ زمانی که دختران و زنان شروع به صحبت می‌کنند، اعتماد به نفس‌شان سریعا افزایش می‌یابد. گاهی لازم نیست خودمان زیاد صحبت کنیم، ما فقط فرصت را برایشان فراهم می‌کنیم... آنها خودشان همدیگر را راهنمایی می‌کنند. به‌عنوان مثال، زنان بزرگتری که قبلا و در سن کم ازدواج کرده‌اند، به مادران جوان‌تر می‌گویند، من خیلی عذاب کشیدم، سعی کن برای دخترت مادر بهتری باشی.» کمیته نجات امیدوار است با بودجه بیشتر بتواند چادرهایی ویژه آماده کند تا در آن‌جا به زنان آموزش شغلی بدهند و آنها بتوانند کار خود را آغاز کنند و در هزینه خانواده کمک‌خرج باشند. مادر فاطمه یاد می‌گیرد که قبل از این‌که دختر جوان‌ترش با سرنوشت مشابه خواهرش مواجه شود، صحبت کند. او می‌گوید: «فکر می‌کردم هیچ دوستی ندارم، از دنیا می‌ترسیدم... حالا جواب شوهرم را می‌دهم، آخرین‌بار که می‌خواست دخترم را کتک بزند، جلویش ایستادم و حرف زدم.» او لبخند می‌زند و با ناباوری می‌گوید: «شوهرم واقعا گوش کرد، بالاخره نتیجه گرفتم.»
کد خبر: ۶۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۷

همن‌بیگی می‌دانست که در روزگارانی نه چندان دیر، این سرزمین در تسخیر ایلات بود؛ ایل افشار، ایل زند و ایل قاجار. پس بر آن شد تا ایل را با رویکردی نوین متحول کند
کد خبر: ۶۳۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۶

علیرضای 11 ساله پسربچه لنده‌ای مبتلا به بیماری دیستروفی «عصبی - عضلانی» نیازمند یاری سبز هم‌وطنان است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: «جواد مسیحی»، پدر علیرضا در گفت‌وگو با ایسنا فزود: علیرضا مسیحی فرزند ۱۱ساله‌اش که در خیابان ساحل هفت شهرک شهید رجایی شهر لنده زندگی می‌کند به بیماری لاعلاجی به نام دیستروفی «عصبی - عضلانی» مبتلاست که معمولاً این بیماری از سه سالگی به وجود می‌آید. وی افزود: علیرضا را از سه سالگی پیش پزشکان مغز و اعصاب بردم و با آزمایش‌های متعدد دریافتیم فرزندم به این بیماری مبتلاست. مسیحی اظهار کرد: علیرضا هم‌اکنون۱۱سال سن دارد و به مراکز درمانی زیادی در ایران مراجعه کرده‌ایم و از درمان ناامید شده‌ایم و همه‌ی پزشکان دست رد به سینه‌اش زده‌اند. وی افزود: حدود هشت سال است که با علیرضا برای معاینه هر دو ماه یک‌بار به شیراز و تهران مراجعه می‌کنیم که تنها داروی پیشگیری به نام قرص «کل‌کورت» تجویز می‌کنند، هزینه‌های زیادی را در این هشت سال متحمل شده‌ام اما هیچ‌ نتیجه‌ای نداشته است. پدر «علیرضا مسیحی» گفت: در آخرین مراجعه به پزشک که در ۲۴ اسفندماه بود نظر پزشک معالج بر این بود که با هزینه‌ای بالغ بر۴۰میلیون تومان برای سلول درمانی به هندوستان مراجعه کنیم، اما حتی ۱۰میلیون تومان را می‌توانم به‌سختی و به‌صورت وام تهیه کنم. وی خاطرنشان کرد: بیماری علیرضا روز به روز بدتر می‌شود و در حال حاضر توان به مدرسه رفتن را ندارد، چون براثر این بیماری نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند و در صورت نشستن تنها با کمک یکی از اعضاء خانواده می‌تواند بلند شود. پدر علیرضا مسیحی در ادامه افزود: داروهایی که برای پیشگیری استفاده می‌شود از شهرهای تهران و شیراز خریداری می‌کنم که برخی از آنها کم‌یاب و بعضاً نایاب است. وی با اشاره به این‌که دارای چهار فرزند سه دختر و یک پسر هستم، گفت: تک فرزندم پسرم به بیماری دیستروفی عضلانی مبتلا هست که درمانش به ۴۰ میلیون تومان هزینه نیاز دارد اما ما با بضاعت مالی اندکمان توان تأمین آن را نداریم. پدر علیرضا خاطرنشان می‌کند: با فروش یک دستگاه خودرو پراید به قیمت بیش از 120 میلیون ریال و پرداخت بخشی از بدهی هم‌اکنون 80 میلیون ریال آن تأمین شده است اما توان تأمین بقیه‌ی هزینه درمان را نداریم.. مسیحی تصریح کرد: چنانچه راهی پیدا نشود ناگزیر از فروش یک باب منزل مسکونی هستم که در آن خانواده‌هام سکونت دارند که تنها سرپناه خانواده‌ام است. پدر علیرضا مسیحی از مسئولان و خیرین خواست تا برای درمان فرزندش به وی کمک کنند و فرزندش را به زندگی برگردانند. هم‌چنین ﺩﮐﺘﺮ «امید اریانی»، ﻣﺘﺨﺼﺺ ژنتیک و بیماری‌های ﻣﻐﺰ ﻭ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﮔﻔﺖ: بیماری دوشن(دیستروفی) بیماری ارثی عضلات بدن است. وی در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا افزود: این نوع بیماری ارثی عضلات بدن است که در آن پروتئین مورد نیاز در بدن تولید نمی‌شود و ساختار عضله کم کار و موجب ضعف عضله به نام بیماری دیستروفی می‌شود، این بیماری پیش رونده است و معمولاً در سن نوپایی و از زمان راه رفتن آغاز می‌شود. این پزشک متخصص اظهار کرد: کسانی که به این بیماری مبتلا هستند به‌علت ضعف عضلانی به‌تدریج به مرحله‌ای می‌رسند که نمی‌توانند مستقل راه بروند یا بنشینند بلکه باید از ویلچر خودکار(اتوماتیک) استفاده کنند. این پزشک متخصص مغز و اعصاب گفت: این نوع بیماری به راحتی در ایران قابل تشخیص است اما چند سال است که مراقبت استاندارد شده توسط چندین پزشک انجام می‌شود که برای هر کدام از اعضای بدن انسان یک دکتر وجود دارد چون این نوع بیماری تمام اعضای بدن را در بر می‌گیرد و به تغییر چهره خشکی و عوارض فراتر از خود ضعف عضلانی منجر می‌شود که قلب انسان را هم درگیر می‌کند. اریانی افزود: این نوع بیماری درمان ندارد بلکه داروهایی وجود دارد که سرعت پیشرفت بیماری را کند می‌کند و این نوع داروها در اروپا و آمریکا کشف شده‌اند. وی با اشاره به سلول درمانی یا استفاده از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری دیستروفی عصبی - عضلانی افزود: از علیرضا باید مراقبت استاندارد شود تا این نوع بیماری کمتر به عضلات علیرضا فشار بیاورد. این متخصص مغز و اعصاب گفت: همه باید دست به دست هم دهند تا از علیرضا و بچه‌های شبیه علیرضا حمایت شود نه تنها به‌لحاظ پزشکی بلکه از لحاظ عاطفی٬ اجتماعی٬ اقتصادی٬ مالی٬ آموزشی حمایت شوند. دکتراریانی ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ: ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻗﻮﯼ ﻭ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﻀﻼﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻪ ﻋﻀﻼﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﻭ ﻋﻀﻼت ﺑﺎﺯﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺿﻌﯿﻒ ﻭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﻋﻀﺎ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺎﻋﺪ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻗﻮﯼ‌ﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ. وی ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﺩﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ چون ﻗﺎﺩﺭﯿﻢ ﺍﺯ ﻋﻀﻼﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻗﻮﯼ ﺷﺨﺺ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻋﻀﻠﻪ ﻭ ﺳﻠﻮﻝ‌ﻫﺎﯼ ﺑﻨﯿﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻀﻼﺕ ﺿﻌﯿﻒ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﮐﻨﯿﻢ. وی با اشاره به ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﺳﻠﻮﻝ‌ﻫﺎﯼ ﺑﻨﯿﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﻤﺎﺭ در ادامه ﺑﺎ ﺗأﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﺍ برطرف می‌کند، ﮔﻔﺖ: چون ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻧﻘﺺ ﺍﯾﻤﻨﯽ، ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻀﻌﯿﻒ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﻠﻮﻝ ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﭘﺲ ﺯﺩﻩ ﻧﺸﻮﺩ. ﺳﺮﮐﻮﺏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﮐﻪ ناگزیر بودیم ﺳﻠﻮﻝﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺪﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺗﺰﺭﯾﻖ ﮐﻨﯿﻢ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺭﺩ ﭘﯿﻮﻧﺪ، ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺍﯾﻤﻨﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ. ﺩﮐﺘﺮ اریانی ﺑﺎ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﯾﺴﺘﺮﻭﻓﯽ‌ﻫﺎﯼ ﻋﻀﻼﻧﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺍﻓﺰﻭﺩ: ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻨﻔﺴﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺳﯿﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺗﻮﺍﻥ نفس کشیدن ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻃﺮﺡ ﺭﻭﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ می‌شود ﮐﻪ ﺍﺯ دیگر ﺟﻬﺎﺕ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻨﻔﺲ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ‌علت ﺿﻌﻒ ﺑﺎﺯﻭ ﻭ ﻋﻀﻼﺕ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﮐﺘﺮ اریانیﺍﻓﺰﻭﺩ: ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨ‌ﮑﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺩﯾﺴﺘﺮﻭﻓﯽ ﻋﻀﻼﻧﯽ ﺿﻌﻒ ﺷﺪﯾﺪﯼ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺳﻨﯿﻦ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺿﻌﻒ ﺗﻨﻔﺴﯽ، ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻨﻔﺴﯽ ﻭ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﺗﻨﻔﺴﯽ می‌میرد.  این بیماری وابسته به جنس و تنها در پسران ایجاد می‌شود. «علیرضا مسیحی» هم اگر در آینده نزدیک درمان نشود حتی دیگر نمی‌تواند با دستان خود غذا بخورد چون با گذشت زمان ناتوان‌تر می‌شود.
کد خبر: ۶۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵

اين مسابقات دردو بخش دختران از20 تا23 و در بخش پسران از 23 تا 26 اسفندماه در شهرستان باشت برگزار مي‌شود
کد خبر: ۵۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۰

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: "جهاد مغنیه" از رزمندگان "مقاومت اسلامی لبنان و یکی از پسران شهید "عماد مغنیه" در حمله اخیر بالگردهای رژیم صهیونیستی به مناطق اشغالی سوریه، به درجه رفیع شهادت رسید.  
کد خبر: ۵۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۸

دختر جوان که پس از شکار پسران جوان در «واتس‌آپ» آنها را به بهانه مهمانی شبانه به گرگان کشانده و با همدستی سه مرد اموالشان را سرقت می‌کرد، در دام پلیس گرفتار شد. به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  هفته گذشته مرد جوانی با حضور در پلیس آگاهی شهرستان گرگان از سه مرد و یک دختر جوان به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد و گفت: یک ماه پیش با دختر جوانی در واتس آپ آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. پس از این آشنایی، یک روز دختر جوان که شهین نام دارد با من تماس گرفت و مدعی شد که والدینش به مسافرت رفته اند و در خانه اش مهمانی گرفته است. از این رو مرا برای شرکت در این مهمانی دعوت کرد تا برای نخستین بار همدیگر را ملاقات کنیم. خواسته اش را پذیرفتم و از استان مازندران به گرگان سفر کردم. وی ادامه داد: پس از آن که به گرگان رسیدم، شهین با من تماس گرفت و درخواست کرد به یکی از بوستان های شهر رفته تا همراه پسرعمه اش به خانه آنها بروم. او نام و نشانی مرد جوان و خودروی سمندش را به من داد و خواست به محض دیدن او سوار خودرویش شوم. دقایقی از حضورم در آن بوستان نگذشته بود که خودروی مورد نظر مقابلم توقف کرد. سه پسر جوان سرنشین سمند بودند و من پس از آشنایی با آنها سوار شدم. شاکی افزود: در میانه راه آنها تغییر مسیر دادند و مرا در حومه شهر از خودرو پیاده کردند. هر سه نفر بشدت کتکم زدند و پس از آن که با چاقو زخمی ام کردند، با سرقت 400 هزار تومان پول، کیف حاوی مدارکم و دو گوشی تلفن همراه، مرا به همان حال رها کرده و متواری شدند. با ثبت اظهارات پسر جوان و اطلاعاتی که او در اختیار پلیس قرار داد، متهمان تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند. در ادامه تحقیقات مشخصات متهمان فراری و خودروی سمند آنها در اختیار گشت انتظامی قرار گرفت تا پس از مشاهده خودرو آن را متوقف کنند. در حالی که جستجوی پلیس ادامه داشت، روز های پایانی آذر امسال کارآگاهان پلیس آگاهی سرنخ هایی را به دست آوردند که نشان می داد یکی از متهمان فراری به یکی از بوستان های شهر رفت و آمد دارد. با زیر نظر گرفتن این بوستان دو روز پیش متهم در آنجا دستگیر شد. متهم با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و اظهارات متناقضی را بیان کرد، اما زمانی که در مواجهه حضوری با شاکی پرونده قرار گرفت بناچار اعتراف کرد که با همدستی دو نفر از دوستانش نقشه سرقت اموال او را عملی کرده اند. متهم در اظهاراتش به پلیس گفت: شهین دختردایی من است که پس از دوستی با شاکی متوجه شد او وضع مالی خوبی دارد. او نقشه سرقت اموال پسر جوان را طراحی کرد و از من خواست برای اجرای نقشه سرقت با او همراه شوم. با ثبت اظهارات متهم، سه همدست وی نیز تحت تعقیب پلیس آگاهی قرار گرفتند و در عملیات جداگانه ای دستگیر شدند. این سه نفر با انتقال به پلیس آگاهی و در مواجهه حضوری با یکدیگر به همدستی با هم در اجرایی کردن این نقشه دزدی اعتراف کردند. با صدور قرار قانونی برای متهمان، آنها روانه زندان شدند و تحقیقات تکمیلی از آنها برای مشخص شدن دیگر جرایم اعضای این باند و کشف اموال سرقتی مالباخته ادامه دارد. با توجه به طرح شکایت های مشابه در این زمینه تحقیقات پلیس در این زمینه وارد مرحله جدیدی شد.   جام جم/
کد خبر: ۵۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۵

مدیر کل دفتر اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال ضمن ارائه آخرین آمار وقایع حیاتی تولد، ازدواج، طلاق و فوت در هشت ماه امسال گفت: آمار ولادت با ۴.۱ درصد از مرز یک میلیون نفر گذشت.   علی اکبر محزون به آمار ولادت ها اشاره کرد و گفت: از ابتدای سال جاری تا پایان آبان یک میلیون و ۱۲ هزار و ۵۱ ولادت در سراسر کشور به ثبت رسید که نسبت به سال گذشته ۴.۱ درصد افزایش داشت.   ثبات و پایداری در شیب ولادتوی با اشاره به شیب ملایم افزایش آمار ولادت تاکید کرد: باید سعی کنیم برای افزایش آمار ولادت و رشد جمعیت به یک پایداری در این حوزه برسیم به طوری که در حال حاضر تا حدودی نسبت به سال گذشته به این امر دست پیدا کردیم. وی با تاکید بر اینکه ۷۷۹ هزار و ۸۷۷ تولد در نقاط شهری و ۲۳۲ هزار و ۱۷۴ تولد در مناطق روستایی انجام شده است گفت: از این تعداد ۵۲۰ هزار و ۶۱۷ مورد مربوط به پسران و ۴۹۱ هزار و ۴۳۴ مورد نیز مربوط به دختران بوده است. به گفته محزون در هر ماه به طور متوسط ۱۲۶ هزار و ۵۰۶ تولد و در هر شبانه روز چهار هزار و ۱۱۴ و در هر ساعت نیز ۱۷۱ ولادت به ثبت رسیده است.   قم بیشترین و گیلان کمترین نرخ ولادتوی به استان هایی که بیشترین آمار ولادت را به خود اختصاص دادند اشاره کرد و گفت: طی این مدت استان قم با رشد ۹.۵ درصدی استان البرز با رشد ۷.۶ درصد و استان یزد نیز با رشد ۷.۵ درصد بیشترین استان های کشور در رشد آمار ولادت ها بودند. همچنین رشد ولادت در استان تهران ۶.۱ درصد افزایش داشته است. مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات و مهاجرت سازمان ثبت احوال به استان هایی که آمار ولادت در آنها کم بوده است نیز اشاره کرد و اظهار داشت: به ترتیب استان های گیلان با منفی ۰.۱ درصد کهگیلویه و بویراحمد با منفی ۰.۵ درصد و خراسان شمالی نیز با منفی ۳ درصد کمترین آمار تولد را به خود اختصاص دادند.   افزایش ۸.۵ درصدی آمار طلاقمحزون به آمار طلاق اشاره کرد و گفت: طی این مدت ۱۰۳ هزار و ۳۰۲ مورد واقعه طلاق رخ داده که نسبت به مدت مشابه سال قبل از افزایش ۸.۵ درصدی برخوردار بوده است. به گفته وی، ۹۴ هزار و ۷۹۴ طلاق در مناطق شهری و هشت هزار و ۵۰۸ مورد نیز در مناطق روستایی به ثبت رسیده است .   کاهش ۶.۷ درصدی آمار ازدواجوی از کاهش ۶.۷ درصدی ازدواج نیز خبر داد و گفت: در هشت ماه امسال ۴۹۵ هزار و ۶۷۱ ازدواج به ثبت رسیده که از این تعداد ۴۱۸ هزار و ۷۲۵ واقعه در شهرها و ۷۶ هزار و ۹۴۶ واقعه در روستاها ثبت شده است. محزون تاکید کرد: به طور متوسط در هر ساعت ۱۷ طلاق و ۸۴ ازدواج ثبت شده است.   کاهش ۱.۶ درصدی وفاتمدیر کل دفتر آمار و اطلاعات و مهاجرت سازمان ثبت احوال در مورد آمار وفات نیز گفت: ۲۹۱ هزار و ۷۱۵ واقعه طی این مدت رخ داده که ۱۴۵ هزار و ۵۷ مورد مربوط به فوت مردان و ۱۴۶ هزار و ۶۵۶ مورد نیز مربوط به فوت زنان بوده است. به گفته وی، آمار وفات نسبت به مدت مشابه سال قبل منفی ۱.۶ درصد کاهش یافته است.     بهار
کد خبر: ۵۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰

مسابقات فوتسال آموزشگاه هاي شهرستان لنده كه از چند روز قبل آغاز شده بود عصر امروز با قهرماني تيم فوتسال آموزشگاه فارابی پايان يافت
کد خبر: ۵۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۵

من دختري بودم که شب‌ها روياهاي زيادي مي‌ديدم و صبح آن را زير خاک مدفون مي کردم...دنيا را خائني مي‌ديدم که هيچ وقت از من حمايت نمي‌کرد، نقشه‌هايم را مي‌خواند و لو مي‌داد...
کد خبر: ۴۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۵

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان. مجلس اول:  مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.   خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.   و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».   روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!    و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود... مجلس دوم:   کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.   و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.   اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.   دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.   غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.   ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.   ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!   ... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود. مجلس سوم:   ... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.   ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!  قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:   ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....   سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!   ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.  رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:   ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.   حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است. مجلس چهارم:   خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.   خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.   ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!   خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:   ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.   درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!   بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:   ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...   ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:   ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:   ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:   ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...   بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:   ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم... مجلس پنجم:  ... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.   مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:   ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.   سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:   ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم... مجلس ششم:   ... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.   بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!   به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.   حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش  بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.   زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.   بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:   ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!   امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:   ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:   ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:   ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی.. مجلس هفتم:   ... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.   و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.   به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...   ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.   و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.   آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد. مجلس هشتم:   سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.   ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند. او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی: یا ارهب الموت اذالموت رقا حتی أواری هی المصالیت لقی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی أنا العباس أغروا بالسقا ولا أخاف الشر یوم الملتقی (نمی ترسم از مرگ چون رو کند                 دلم با دلیری مگر خو کند بود جانم از بهر مولا سپر                  که عباسم و مشک دارم به بر نمی ترسم از جنگ با کافران                  وگر باردم جمله تیغ و سنان)   کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی: والله ان قطعتموا یمینی      انی أحامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین      نجل النبی الطاهر الأمین (قسم بر خدا کاو به حالم گواست      جدا گر کنید از تنم دست راست ز دین و امامم حمایت کنم      که فرزند پاکیزه مصطفاست)   و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی: یا نفس! لا تخشی من الکفار و أبشری برحمه الجبار مع النبی السید المختار قد قطعوا ببغیهم یساری فأصلهم یا رب حر النار (مترس ای نفس از کفار ملعون                     بشارت بر تو از حق باد اکنون که گردی با رسول الله مختار                      غریق رحمت جبار بی چون یسارم را جدا کردند دونان                       به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)   خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.   مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:   ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!   دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.   ... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.   و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود. منابع: 1)     بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره) 2)     الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید 3)     اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره) 4)     ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی 5)     چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

نیروهای کرد در کوبانی پس از روزها مبارزه با داعش به یک نتیجه بدیع رسیده اند؛ نیروهای سیاه پوش داعش از زنان جنگجو تا حد مرگ می ترسند. آنها از این نکته حداکثر استفاده را کرده اند تا جایی که گفته می شود تپه استراتژیک کوبانی را زنان کرد توانستند از داعش پس بگیرند. یکی از این مبارزان، نسرین عبدی است . نیروی پیشمرگ که لبخند اش با اسلحه ای که حمل می کند، همخوانی ندارد. او می گوید به این خاطر سلاح به دست می گیرد که شاید لازم باشد روزی به خودش شلیک کند. نسرین دانشجوی ۲۰ ساله کرد از طبقه ای متوسط است که روزگاری خوش در کنار خانواده اش داشته ولی اکنون این گونه مردن را به اسیر شدن در دست غول های داعشی ترجیح می دهد. در زادگاه او کوبانی ، شهری در مرز ترکیه و سوریه لحظات خوش بسیار نادر است مگر آن لحظه ای که او در کنار سایر مبارزان کرد تپه استراتژیک کوبانی را از دست داعشی ها گرفتند. آن زمان او با چهره ای خندان در کنار سایر همرزمان خود عکس گرفت. آنها پرچم سیاه رنگ گناه آلود داعش را پاره کردند و به جایش پرچم خود را برافراشتند تا نقطه عطفی در نبرد مرگ و زندگی در این شهر محاصره شده را نشان دهند. نسرین که دختر یک پزشک است به گروه زنان نظامی کوبانی پیوسته و می داند که هر روز می تواند برایش 'آخرین' باشد. او گفت: همه می دانند اگر داعشی ها شما را بگیرندچه اتفاقی می افتد. برای یک زن، ابتدا تجاوز است و بعد سربریدن. همه اینها را در تصاویر ویدرویی گروگان های بریتانیایی و آمریکایی دیده ایم. با ما هم همانطور رفتار خواهند کرد. من می توانم کلاشنیکف حمل کنم ولی اگر با یک داعشی رو در رو شوم نمی دانم دقیقا چه خواهم کرد. شاید او را بکشم شاید هم خودم را. نسرین عبدی راز این که همه نیروهای کرد مدافع کوبانی زن هستند را ' ایجاد رعب و هراس در دل داعشی ها' عنوان کرد. او گفت: برای داعشی ها کشتن به دست یک زن به معنای آن است که به بهشت نخواهند رفت. وقتی ما با آنها می جنگیم، خشن هستیم و به آنها می فهمانیم که می خواهیم به دست یک زن بمیرند. در میانه نبرد داغ کوبانی، زنان کرد با صدای بلند سرود های جنگی می خوانند تا حضورشان را به دشمنان سیاه پوششان اعلام کنند. نسرین گفت: این خیلی خیلی مهم است که زنان با داعش می جنگند. در فرهنگ آنها زنان برده هستند . آنها با زنان جوری رفتار می کنند که انگار هیچ ارزشی ندارند. درمنطقه تحت اشغال خلافت اسلامی که پیشروی هایش در عراق و سوریه شگفتی دنیا را به همراه داشته، دختران و زنان همه حقوق خود را برای تحصیل و فعالیت های دیگر از دست می دهند و برخی از آنها حتی به عنوان برده فروخته می شوند. نسرین گفت:زنان کرد به سختی مبارزه کرده اند تا به حقوق برابر برسند. داعش نمادی از نبرد ما برای آزادی است. حدود یک چهارم مبارزان کرد ارتش سوریه یعنی حدود هزار نفر، زن هستند. حداقل چند صد نفر از آنها در کوبانی می جنگند و می گویند از خواهر به یکدیگر نزدیکتر هستند. هاتیس سویک، یکی از فعالان کرد گفت: همه زنانی که اکنون در ارتش هستند قبلا کارنظامی نمی کردند. برخی از آنها شاغل و یا دانشجو بودند و بعضی دیگر زنان خانه دار. زنان کوبانی برای آزادیشان می جنگند و مردان کرد به آنها افتخار می کنند. پدر نسرین وقتی که او جوان تر بود درگذشت و مادر او به ترکیه رفته است ، هرچند که نگران سرنوشت دخترش است اما به او می بالد. نسرین می گوید: نمی توانم خیال مادرم را راحت کنم. به هر حال وظیفه دارم بجنگم. من این جا بدنیا آمده ام. پدر و مادرم اهل همین جا بودند. اجدادم در کوبانی دفن شده اند. همه اینها انگیزه ما را بیشتر می کند. مرگ در راه ازادی از زندگی در جای دیگر بهتر است. شب های کوبانی بی رحم است بویژه آن که هیچ تحرکی از چشمان داعشی ها پنهان نیست. نسرین هر شب احساس ترس می کند ولی می گوید عادت کرده که تا بن استخوان هایش در اثر حملات هوایی بلرزد. او گفت موسیقی روحیه آنها را بازسازی می کند. نسرین افزود: به رغم آنکه مرگ اطرافمان را گرفته ولی عشق به زندگی همچنان وجود دارد و همین هم به ما برای دفاع از زادگاهمان قوت قلب می دهد. نسرین در پاسخ به این سوال که اگر جنگ تمام شود دوست دارد چه کار کند، گفت: به دانشگاه برمی گردم و دکتر می شوم. البته من یک سال دومی بودم. او می خواهد هرچه در اطرافش در صحنه نبرد می گذرد را به صورت مستند ثبت کند. در پشت جبهه، زنانی که دختران و پسران در خط مقدم در حال جنگ هستند، آذوقه و خوراک سربازان را فراهم می کنند. در این شهر کوچک پول ارزش چندانی ندارد، ولی غذا را می توانید مجانی بگیرید. با این حال درمان مجروحان و بیماران آسان نیست. پزشکان هشدار داده اند که آنتی بیوتیک و بانداژ و داروی بیهوشی فقط تا آخر همین هفته وجود دارد. شیرخشک بچه ها زودتر از این ها تمام شده است. در میان مردم کوبانی یک جوک طرفدار زیادی دارد. می گویند ' وقتی که زنان در نبرد پیروز شدند مردان را وادار می کنند که همه جا را بشویند و تمیز کنند'. مسئولان محلی می گویند مقاومت زنان، مردان مبارز را هم استوارتر کرده است.
کد خبر: ۴۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

به نام خدا برای یادآوری:  هشتمین  یادواره سرداران و 800 شهید شهرستان بهشهر  و اربعین ارتحال حضرت ایت ا... سید صابر جباری با سپاس از همه کسانی که تلاش می کنند نهاد و الگوهای نظری، عملی، نوع دوستی، مهربانی،مردم داری و ... دوران جهاد و شهادت جریان، مستمرزندگی باشد. دردها، دلشوره ها، نگرانی ها و راه های آرامش ما نوجوانان وجوانان سال 57 خلقت خداوند بزرگ، مهربان، سرشار از حکمت و نعمت است. چه نعمت بزرگی است که پدر داشته باشی و بی پناه نباشی. چه نعمت بزرگی است مادر داشته باشی و با دعاهایش نوازش را حس کنی. چه نعمت بزرگی است برادر، خواهر داشته باشی و به آنان امر و نهی کنی. چه نعمت بزرگی است دوست و دوستانی داشته باشی، آرنج دست روی شانه آنان بگذاری و به آنان تکیه کنی. و چه نعمت بزرگی است چه زیباست دلشوره، نگرانی، انتظار، ترس، دل تنگی، درباره همه انسان های، بی ادعا،گمنام دوران جهاد و شهادت که در پیچ و خم زندگی فراموش نشوند. مگر فراموش شوند چه می شود؟ آن وقت آرزوهای:پناه داشتن، شنیدن دعاهای تداعی کننده نوازش، تجربه حس امرو نهی، تکیه گاهی برای تکیه کردن و ... نیز فراموش می شود. پسران ، دختران: مهربان، با مسئولیت می دانید چه چیزی درد دائمی و داغ همیشگی دل ماست و چگونه آرام می شویم؟ رنج و درد از دست دادن شانه هایی که به آن تکیه داشته ایم، و گردن هایی که برای دست در گردن هم بگذاریم و با هم سخن دوستانه بگوییم و راه برویم. و نگران از دست دادن دوستان جبهه ای که دادیم اما شاید تقدیر روزگار ما و آنان را از هم بگیرد. آرام می شویم، آرامش پیدا می کنیم چون به کسی اقتدا کردیم چراغ راه هدایت و کشتی نجات ماست. فرموده است:حضرت امام حسین (ع) آخرین کلام در صحنه کربلا: خدایا راضی ام به رضای تو یعنی راه درست را پیمودم، امر خدای خود را اطاعت کردم. دوران جهاد و شهادت مصداق واقعی دوران درست زندگی بوده است. آرام می شویم، آرامش داریم چون اعتقاد داریم که شماها از همه ما بهترید، چرا؟ چون مفهوم زندگی ، ثمره نهایی سال های عمرما، مدال ها، ستاره های افتخار و غرور ما شما پسران ، دختران خوب، همشهری، هم استانی و هم وطن هستید. با امید به لطف خداوند بزرگ " الف . احمدی "
کد خبر: ۴۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰

در روز روشن نقش پرنیان صد قلم رنگ بر چهره جوانان اصفهانی خودنمایی می‌کند و قامت خیابان‌های اصلی شهر به صحنه جولان پسران ی تبدیل شده که هر روز با رصد جدیدترین مدل‌های آرایش سوپراستارها، ساعت‌ها زمان خود را برای آرایش صورت و پیرایش مو در مقابل آیینه می‌گذرانند. دغدغه تغییر رنگ مو و یا استفاده از روشن کننده‌ها و ضد چروک‌های آرایشی برای این عده تا حدی است که آن‌ها را تا مرز بی‌هویتی و لبه تیز با خود بیگانگی به پیش می‌برد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به نظر می‌رسد بیش از آن‌که معیار پسران و دختران ایرانی برای انتخاب نوع ظاهر بر پایه هنجارها و ارزش‌های ملی و مذهبی کشور باشد بر مبنای خرده‌فرهنگ‌های وارداتی و ضد هنجارهایی استوار شده که درنتیجه ورود جوامع در حال توسعه در مسیر مدرنیته حاصل آمده است. براساس آمارهای رسمی موجود هفت درصد مردان کشور از لوازم آرایشی استفاده می‌کنند، این در حالی است که بر اساس بررسی‌های جهانی بازار لوازم آرایش در ایران دومین بازار بزرگ در منطقه بعد از کشور عربستان سعودی و هفتمین کشور در جهان است و آسیب شناسان اجتماعی یکی از دلایل عمده گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی را عدم مشارکت مؤثر پدر در فرزندپروری عنوان کرده‌اند، چرا که بروز این پدیده به طور مستمر کودکان را در مجاورت هم‌زیستی مستقیم با مادران قرار می‌دهد و به صورت ناخودآگاه در خلق و خوی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. عدم احساس خودباوری در مردان عامل استفاده آن‌ها از لوازم آرایشی است به اعتقاد کورش محمدی، آسیب‌شناس اجتماعی استفاده از لوازم آرایش توسط مردان ناشی از دلایل متفاوتی است، و عوامل روان‌شناختی و ارزشی، وجود شبکه‌های مجازی و الگوگیری جوانان از سوپراستارهای رشته‌های مختلف هنری و ورزشی از جمله دلایل گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی است. وی با مدنظر قرار دادن تأثیر عوامل روان‌شناختی و ارزشی افزود: کاهش سطح اعتماد به نفس عمومی در جامعه باعث می‌شود که افراد در مقایسه خود با دیگران به تصویری شکسته در آیینه وجودی خود دست یابند و این مسئله آن‌ها را وادار می‌سازد تا به هر قیمتی برای یافتن ابزاری برای محبوب کردن خود در نگاه دیگران تلاش کنند. رییس انجمن ملی آسیب‌شناسی اجتماعی ایران گفت: این افراد به علت نداشتن احساس خودباوری، خود را دگرگون شده می‌یابند و از این رو برای برطرف کردن عقده‌ها و کمبودهای درونی خود به سمت خورده فرهنگ‌هایی مانند استفاده از لوازم آرایشی روی می‌آورند چرا که به دلیل نداشتن مهارت کافی در پذیرش خود به دنبال ارائه تصویری متفاوت از خود واقعی به مخاطب هستند. لزوم مراقبت فرهنگی از جامعه در زمان گذار محمدی تصریح کرد: جامعه ایران در حال گذار از یک جامعه سنتی به جامعه صنعتی است و این مسئله طبیعی است که بسیاری از ارزش‌های ایرانی درگذر زمان دچار دگرگونی شده یا حتی تغییر ماهیت دهند، بنابراین در این میان مراقبت فرهنگی از جامعه لازم و ضروری است اما با این وجود در این زمان حساس، متولیان فرهنگی با غفلت جامعه را به حال خود رها کرده‌اند. وی ادامه داد: هر چند طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ایران توانسته در بسیاری از جنبه‌های زندگی اقتصادی پیشرفت کند و به قدرت قابل رقابتی در مقایسه با سایر کشورهای جهان تبدیل شود، اما به جرات می‌توان گفت که ایران در عرصه فرهنگ جامانده است. ورود تکنولوژی‌های وارداتی همراه با مؤلفه‌های فرهنگی رییس انجمن ملی آسیب‌شناسی اجتماعی ایران با اشاره به این‌که فضای مجازی یک تکنولوژی وارداتی است، افزود: ورود تکنولوژی‌های وارداتی همواره با ورود برخی مؤلفه‌های فرهنگی نیز همراه بوده است، مؤلفه‌هایی که در بسیاری از موارد در مقایسه با فرهنگ و سنت‌های دیرین ایرانی - اسلامی ضدارزش تلقی می‌شوند و نکته اساسی اینجاست که اجتماع ضدارزش‌ها در کنار هم ممکن است به ایجاد یک کلنی منجر شود، همان‌گونه امروز در ارتباط با نوع پوشش بانوان و یا در خصوص آرایش مردان شاهد این مسئله هستیم. محمدی اظهار کرد: ضدارزش‌های هنجار شده در جوامع باعث ایجاد نوعی طبقه ارتباطی برای نسل جوان می‌شود و افراد را فارغ از جایگاه آن‌ها در طبقات تعریف شده اجتماعی در کنار یکدیگر جمع می‌کند، پدیده‌ای که در ادامه منجر به قطع محدوده ارتباط یک جوان با دیگر مراکز فرهنگی انسان‌ساز جامعه مانند مسجد شده و او را به الگوبرداری از رفتار ناپسند دیگران ترغیب و وادار می‌کند. وی ابراز عقیده کرد: امروز ارتباطات میان دختران و پسران بسیار آزاد و خارج از حدود شرعی و دینی مسلمانان شده است، و جوانان نیز به دلیل مخالفت والدین با ایجاد روابط راحت و بدون چارچوب با جنس مخالف خود، اغلب به صورت پنهانی اقدام به برقراری این‌گونه روابط می‌کنند و در کنار ایجاد چنین دوستی‌هایی هنجارهایی را نیز بر پایه خرده فرهنگ‌های زائد وارداتی بر اساس موقعیت و طبقه ارتباطی خود تعریف می‌کنند. تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است رییس انجمن ملی آسیب‌شناسی اجتماعی ایران با تاکید بر این‌که تکنولوژی یک فرصت خوب برای بشر است، گفت: نگاه تهدیدآمیز تکنولوژی زمانی آغاز می‌شود که وسایل مختلف ارتباط جمعی بدون ایجاد ابزار و پیوست فرهنگی مناسب و کارآمد آن به کشور وارد شود چرا که بدون بیمه‌سازی در حوزه‌های مختلف فرهنگ وضع جامعه هیچ تغییری نخواهد کرد و وضع موجود بهبود نخواهد یافت. محمدی افزود: بیمه سازی فرهنگی بهترین راه ممکن برای موازنه تولیدات فرهنگی است، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه به جای مطرح کردن گزینه فیلترسازی و رفع تکلیف به دنبال تعریف تکلیف برای خود باشند، چرا که هر چند گرایش مردان به استفاده از لوازم آرایشی نتیجه استفاده افراطی و خارج از چارچوب جوانان از وسایل ارتباط جمعی و ماهواره است، اما تجربه نیز نشان داده که اعمال مقررات قضایی برای استفاده از این شبکه‌ها نیز باعث عدم استفاده مردم از این ابزارها نشده است. وی با ملزم دانستن تبلیغ رسانه‌های ملی اعم از دیداری و شنیداری برای ایجاد ارتباط جوانان با گروه‌های سالم و مثبت فضای مجازی ادامه داد: جوان امروز نیازمند تولیدات کارآمد فرهنگی است نه کار چکشی در راستای یک دستورالعمل تشکیلاتی، چرا که در عمل نمی‌توان همه کاربران تلفن‌های همراه پیشرفته در جامعه را قانون شکن دانست، در زمانی که افراد می‌توانند در کمترین زمان ممکن از طریق ایمیل‌های خود یا هزاران کانال ارتباطی دیگر به کاربردی‌ترین فیلترشکن در جهان دسترسی پیدا کنند. رسانه ملی در معرفی الگوها دقت کند رییس انجمن ملی آسیب‌شناسی اجتماعی ایران اظهار کرد: امروز رسانه ملی ما به صراحت در تبلیغ‌های خود مردان را به سمت استفاده از لوازم آرایش سوق می‌دهند، زمانی که رسانه از یک ورزشکار معروف ایرانی حمایت می‌کند که به وضوح از لوازم آرایشی استفاده می‌کند و یا از مجریان مرد گریم شده در برنامه‌های خود استفاده می‌کند، چگونه می‌توان انتظار داشت که جوان امروزی از این تصاویر الگوبرداری نکند؟ محمدی با اعتقاد به این که اصلاح‌پذیری نسل جوان امروز بسیار مشکل است، خاطرنشان کرد: دیدگاه مردی را که در باور خود نسبت به استفاده از لوازم آرایشی احساس نیاز می‌کند به سختی می‌توان تغییر داد؛ چرا که از یک سو استفاده از برخورد پلیسی در برابر این افراد بی‌حاصل است و از طرف دیگر انجام کار فرهنگی نیز هر چند لازم به نظر می‌رسد اما دیر بازده است، بنابراین بهتر است مسئولان فرهنگی جامعه بر اصلاح دیدگاه نسل نوپای امروز تمرکز کنند نسلی که نه لوازم آرایشی را می‌شناسد و نه دیدگاهی درباره استفاده از این وسایل دارد. وی گفت: آموزش‌وپرورش باید همراه با ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در همه استان‌ها و نیز سازمان بهزیستی و وزارت کار و رفاه اجتماعی بسیج شوند تا فرهنگ جامعه را در راستای افزایش سطح خودباوری و نشاط و تعالی ارتقا ببخشند، چرا که در بعضی مواقع مردان از لوازم آرایش به عنوان پوششی برای پر کردن خلأهای روانی خود استفاده می‌کنند. در ایجاد یک پدیده اجتماعی دلایل متعددی دخیل هستند در همین راستا مهدی محبی، آسیب شناش در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، با اعتقاد به این‌که استفاده از لوازم آرایشی توسط مردان یک آسیب اجتماعی است، اظهار کرد: دلایل متعددی در ایجاد یک پدیده یا آسیب اجتماعی دخیل هستند، به طوری که تأثیر عوامل شخصیتی، اجتماعی، ژنتیکی و جسمی و نبود زیرساخت‌های فرهنگی در این راستا بسیار مهم و تأثیرگذار هستند. وی افزود: هر چند عامل ایجادکننده آسیب‌های اجتماعی در افراد مختلف متفاوت هستند، اما وجود عقده‌های شخصیتی در افراد، وجود ضعف فرهنگی در جامعه، عدم مدیریت نهادهای فرهنگ‌ساز در کشور، بروز ضعف آموزش پذیری در اجتماع و شیوع چشم و هم‌چشمی میان هم‌سالان از جمله عواملی است که به فراگیری نسبی استفاده آقایان از لوازم آرایش در ایران منجر شده است. قائم مقام انجمن آسیب‌شناسی کشور در خصوص پارامترهای مستعد کننده مردان برای گرایش به استفاده از لوازم آرایش گفت: هر فرد با توجه به وضعیت خانوادگی، شخصیتی و اجتماعی خود ممکن است به سمت استفاده از لوازم آرایش ترغیب شود، بنابراین می‌توان گفت که تفکیک جوامع به دو دسته شرقی و غربی و انتساب استفاده منحصر به فرد یکی از این جوامع از لوازم آرایش امر اشتباهی است. محبی افزود: گستردگی استفاده از وسایل ارتباط جمعی در همه جای دنیا جهان را به یک "دهکده کوچک" تبدیل کرده است و استفاده از دو تعبیر جامعه غربی و جامعه شرقی بیش از آن‌که یک تعریف انسانی و ارتباطی باشد، یک تعریف جغرافیایی است. ایران در مسیر حرکت از سنت به مدرنیته وی با اعتقاد به این‌که ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است، ادامه داد: علاوه بر این‌که در این مسیر مردم با یک بحران هویت روبه رو شده‌اند، بلکه این حرکت عواقب و تبعات ناخوشایند بسیاری را برای کشور به دنبال داشته است، با این وجود نمی‌توان گفت که این پیامدهای ناخواسته محصول جوامع شرقی یا برخواسته از خصلت جوامع غربی است؛ چرا که بروز چنین پدیده‌های اجتماعی آسیب‌زایی در کشورهای در حال توسعه نتیجه رسیدن به ایده‌ال‌های مدرنیته جهانی است. قائم مقام انجمن آسیب‌شناسی کشور خاطرنشان کرد: تبعات حرکت به سوی مدرنیته زمانی آسیب تلقی می‌شود که منجر به از بین رفتن کلی دسته‌ای از ارزش‌های جامعه و یا تغییر آن‌ها شود، مانند آن چیزی که امروز در خصوص گرایش مردان به آرایش صورت و تغییر رفتار زنان در انتخاب مدهای مردانه شاهد هستیم. محبی با اشاره به تأثیر منحصر به فرد رسانه‌ها در تسریع شیوع ضدهنجارها در محیط‌های اجتماعی اظهار کرد: پدیده‌های اجتماعی حاصل رویدادهای تعمیدی هستند و رسانه عاملی است که می‌تواند سرعت شیوع یک پدیده ناهنجار اجتماعی را به یک دهم زمان طبیعی آن کاهش دهد، با این وجود باید گفت که فیلتر رسانه‌ها با هدف جلوگیری از دسترسی افراد به ابزارهای ارتباط جمعی گزینه ناکارآمدی است، همان‌گونه که تاکنون فیلتر شبکه‌های مختلف اینترنتی نتوانسته سودمند واقع شود. فرهنگ سازی از ایجاد ممنوعیت بهتر است قائم مقام انجمن آسیب‌شناسی کشور با تاکید بر انجام کار فرهنگی توسط متولیان این امر در جامعه تصریح کرد: انجام کار فرهنگی به مراتب از ممنوع کردن دسترسی مردم به شبکه اطلاعات جهانی بهتر است، جوان امروز بیش از این‌که به تماشای سریال‌های دست چندم، تکراری یا کپی شده از روی شبکه‌های ماهواره‌ای خارجی نیازی داشته باشد به شرکت در برنامه‌هایی نیازمند است که علاوه بر شاد، آموزنده، سرگرم کننده و جوان پسند بودن، متناسب با نیازهای روز آن‌ها طراحی شده باشد و با زبانی ساده به آن‌ها مفهوم صحیح زندگی کردن را بیاموزد. وی با ابراز نگرانی برای آینده ایران گفت: اگر وضعیت کنونی بدون هیچ گونه تغییری ادامه یابد به طور حتم به نقطه‌ای خواهیم رسید که جامعه صحنه بروز پدیده‌هایی به مراتب مخرب‌تر، خطرناک‌تر و ضدارزشی‌تر از اکنون خواهد شد و به روزی خواهیم رسید که ارزش‌های معنوی، سنتی و دینی ایرانیان برای همیشه به فراموشی سپرده خواهند شد، بنابراین لازم است متولیان فرهنگی جامعه از هم اکنون آموزش‌های لازم را برای تحکیم بنیان‌های خانواده به خانوارها ارائه داده و از این طریق در فرهنگ‌سازی هر چه بهتر تلاش کنند. ایسنا/
کد خبر: ۴۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

رئیس ستاد اقامه نماز کشور با بیان اینکه باید در مسیر آسان شدن ازدواج‌ها گام برداریم، تأکید کرد: من با ازدواج دانشجویی مخالفم و معتقدم که ازدواج‌ها باید دبیرستانی باشد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش مهر، حجت الاسلام و المسلمین محسن قرآئتی، شامگاه جمعه در جشن هلهله فرشته‌ها که به مناسبت سالروز پیوند آسمانی امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) در حسینیه شهدا قم و به همت هیئت یازهرا(س) برگزار شد، اظهار داشت: غفلت و شهوت از عواملی است که موجب صدمه دیدن انسان می‌شود که اقامه نماز راهی برای حل مشکل غفلت و ازدواج نیز برطرف کننده مشکل شهوت است. وی عنوان کرد: اگر نسل جوان نسبت به نماز و همچنین امر ازدواج اهتمام داشته باشد؛ تا حدود زیادی از آسیب‌ها در امان خواهد ماند، چرا که این دو عامل سدی در برابر غفلت و شهوت به شمار می‌روند. این مفسر قرآن کریم، تاکید کرد: امروز برای فرهنگ سازی در زمینه ازدواج آسان و گسترش امر ازدواج در بین جوانان نیازمند یک همت و بسیج عمومی هستیم و همگان باید در این راستا یک قیام عمومی داشته باشند. وی افزود: علاوه بر جوان که ممکن است یک بعد از ازدواج را بخواهد افراد سالخورده نیز به ازدواج برای داشتن مونس و همدم نیازمند هستند. حجت الاسلام قرائتی، ادامه داد: امروز در تهران تعداد ۱۴ هزار پیرمرد و پیر زن زندگی می‌کنند که به دلیل تنها بودن، دچار افسردگی شدند. ازدواج را نباید درگیر مسئله مدرک گرایی کنیم وی با بیان اینکه ازدواج بهترین راه پیوند دختران و پسران است افزود: برخی از دلایل همانند اختلافات سطح علمی نباید مانع ازدواج دو نفر شود و در واقع ازدواج را نباید درگیر مسئله مدرک گرایی کنیم. استاد حوزه علمیه، اضافه کرد: در بین مراجع تقلید هم داریم که سطح علمی خانم بسیار پایین‌تر ‌است، اما می‌بینیم که دارای زندگی عالمانه و خوبی هستند. وی ابراز داشت: من با ازدواج دانشجویی مخالفم و معتقدم که ازدواج‌ها باید دبیرستانی باشد و خانواده‌ها هم بدانند که ازدواج نوبتی نیست؛ بلکه امر ازدواج یک نیاز است. حجت الاسلام قرائتی عنوان کرد: زندگی را باید آسان گرفت و باید در مسیر آسان شدن ازدواج‌ها گام برداریم. رئیس ستاد اقامه نماز کشور، ابراز داشت: برخی از دختران برای من نامه می‌نویسند و از اینکه والدین خواستگار‌ها را به دلایل مختلفی رد می‌کنند گله دارند و از طرفی نیز دختران هم نباید آنقدر خواستگار‌ها را پس بزنند و رد کنند که زمان ازدواجشان بگذرد.
کد خبر: ۴۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۵

امام جمعه دهدشت گفت: افزایش خانه‌های مجردی دختران و پسران در کهگیلویه نگران کننده است و دولت باید فکری به حال تسهیل در امر ازدواج جوانان کند.به گزارش خبرگزاری تسنیم از دهدشت،حجت الاسلام سید عبدالمطلب تقوی ظهر امروز در خطبه‌های نماز عبادی سیاسی جمعه این هفته شهر دهدشت ضمن دعوت خود و همه نمازگزاران به رعایت تقوای الهی، اظهار کرد: با درآمد حرام و زبان هرزه نمی توان انتظار استجابت دعا را داشت. امام جمعه موقت دهدشت گفت: کسب و درآمد حرام در ذریه فرزندان تأثیر منفی می‌گذارد  و با حرف زدن نمی توان عمل به فرائض دینی را به فرزندانمان گوشزد کنیم بلکه والدین با عمل حسنه و درست خود می‌توانند فرزندانشان را درست تربیت کنند. وی علت عدم گرایش به دین را عدم آگاهی افراد دانست و عنوان کرد: شیطان همواره در کمین انسان‌های باتقوا و کسانی که نماز اول وقت ادا می‌کنند ،است و تلاش خود را برای باطل کردن عبادت هاب این بندگان به کار می‌گیرد. تقوی بابیان اینکه پروردگار همواره در قرآن کریم به روابط حسنه و احترام زن و شوهر به همدیگر تأکید کرده است،ابراز کرد: زنی که از شوهر خود تبعیت نکند به رغم تحجدهای فراوان و ادای فرائض دینی در بهشت جایگاهی ندارد. وی در خطبه دوم نماز جمعه شهر دهدشت،بیان کرد: یکی از معضلات مشهود کشور بعد از مسئله بیکاری  مشکل ازدواج جوانان است که بدون شک بسیاری از خانواده‌ها با آن گریبانگیر هستند. تقوی با ابراز تأسف و نگرانی از افزایش یافتن خانه‌های مجردی دختران و پسران و افزایش آمار طلاق‌های زیر 30سال،تصریح کرد: دلیل اصلی بروز چنین مشکلاتی عدم توجه خانواده و سخت‌گیری والدین در برپایی آداب و رسوم ازدواج است. خطیب موقت جمعه دهدشت بابیان اینکه زنی که خرج عروسیش زیاد شود شوم است و برای آن خانه برکتی ندارد،اظهار کرد: این تجمل گرایی‌ها سبب کاهش تمایل جوانان به امر مقدس ازدواج شده است و دولت مردان باید برای این مهر‌المثل فکری کنند. تقوی با یادآوری سالروز جنایت صبرا و شتیلا،گفت: اسرائیل با کشتن بیش از 5هزار کودک در این اردوگاه چهره پلید خود را برای جهانیان آشکار ساخت. وی جولان دادن اسرائیل در قلب جهان اسلام را یک درد دانست و ابراز کرد: اسرائیل با ایجاد اختلاف و تفرقه در بین دولت‌های اسلامی خواهان منزوی کردن مسلمین است اما دولت ایران با بلوغ سیاسی خود مکر و حیله این رژیم غاضب را نمایان کرده است.
کد خبر: ۴۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۱