از جیب مبارک آقایان یا جیب بیت المال؟!
برخي همچنان به جاي "كار و خدمت" درصددند تا از طريق "نمايندگي ناهنجاريهاي اجتماعي" كسب محبوبيت كنند. به اين ترتيب بايد آماده پرداخت هزينه هاي آن هم باشند.
کد خبر: ۱۳۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۲۰
آوای رودکوف:فرزند کوچک استاد شجریان در یادداشتی با اشاره به مراحل درمانی که برای این موسیقیدان برجسته ایرانی در آمریکا طی شده، از سلامتی استاد شجریان سخن به میان آورد و تا آنجا پیش رفته که از بازگشت دوباره استاد به صحنه موسیقی سخن به میان آورده است.
کد خبر: ۹۱۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷
گمانه زنی های محفل خصوصی سیاسیون : چه کسی یا کسانی در انتخابات 96 در مقابل روحانی به رقابت خواهند پرداخت؟آیا رئیس جمهور سابق به عرصه رقابت باز خواهد گشت؟
کد خبر: ۹۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
آوای رودکوف:سردار عدل هاشمی پور در سفر اخیر خود به دیشموک و در جمع مردم این منطقه با بیان جزئیاتی از کلیپ منتشر شده ، بابت قسم جلا له خود در چند سال پیش از امام زاده میر سالار (ع) عذرخواهی نمود
کد خبر: ۹۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۴
آوای رودکوف: ستار هدایتخواه ،غلام رضا تاجگردون ،غلام محمد زارعی ، عدل هاشمی ، محمد بهرامی ، سید محمد موحد و دکتر دهبانی پور در پیامهای جداگانه ای فرا رسیدن عید نوروز را به هموطنان عزیز و مردم شهرستانهای بویراحمد و دنا،گچساران و باشت و کهگیلویه بزرگ تبریک و تهنیت عرض نمودند
کد خبر: ۹۱۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۱
یک طنزپرداز با استفاده از موضوع «خانهتکانی»، با برخی چهرههای سیاسی شوخی کرده است.
آوای رودکوف:آیدین سیارسریع در ضمیمه طنز روزنامه «قانون» نوشت: «ایام منتهی به عید است و هموطنان عزیزمان در راستای اجابت دعوت آن خواننده بیموی بزرگوار که میگفت تکون بده، مشغول خانهتکانی و استقبال از سال جدید هستند. امروز میخواهیم ببینیم چهرههای سیاسی این روزها چه کار میکنند و چه جوری خانههای خودشان را میتکانند.
محسن رضایی: لباسهای قدیمی را از توی کمد درمیآورد و لباسهای نو را دور میاندازد. اصلا هم شوخی ندارد.
علی لاریجانی: صندلیهای قدیمی را دور میاندازد و صندلیهای جدید میخرد. با شوق و ذوق روی یکی از صندلیها مینشیند. نگاهی به اطرافش میاندازد. اعضای خانه را صدا میکند تا مطمئن شود کسی در خانه نیست. بعد با خودش تمرین ریاست مجلس دهم میکند! صدایش را صاف میکند و میگوید لطفا بنشینید! اهم اهم ... بنشین آقا! قاضیپور حرف نزن! کواکبیان اینقدر نیا بالا! هاشمزایی بشین ... مطهری آرومتر! حالا آقای علیزاده! عارف بیا سر جای من، من برم یه دقیقه دست به آب ... وای چقدر خوبه! هیع (ذوق)
علی مطهری: کمد لباسها را باز میکند. نگاهی به آنها میاندازد. یکیشان پاره شده، تو جیب یکیشان سنگ است، توی آن یکی آجر ... رو به همسرش میکند و می گوید: «یه دفعه دیگه هم برم شیراز با این مصالحی که با خودم میارم میتونیم اینجا رو بکوبیم چهار طبقه بسازیم!» یکهو روحالله حسینیان از تو کمد در میآید و میگوید: «سیمان نمیخواین؟» مطهری میگوید: «نه!» حسینیان میگوید: «پس من یه دونه از این شلوارا برمیدارم.»
محمود احمدینژاد: مینشیند روی تپهها و گلهای روی تپه که متاسفانه به دلیل عدم رسیدگی دولت یازدهم خشک و پژمرده شدهاند را آب میدهد (با شیلنگ) و همینطور که به بهار سلام میکند با یک حرکت سریع تپه مذکور را متحول میکند و لبخند میزند.
یاران احمدینژاد (پاکدستان): دستهایشان را دوباره با آب و صابون میشویند. بعد در گاوصندوق خانهشان را باز میکنند و آه عمیقی میکشند. یک گردگیر پر شترمرغ دستشان میگیرند و در حالی که چشمهایشان را بستهاند به یاد صندوق ذخیره ارزی، گاوصندوق را پاک میکنند و لذت عجیبی میبرند.
حسین شریعتمداری: شیشهها را با منابع فراوان موجود پاک میکند ولی در میان کار متوجه میشود که ایجاد شفافیت، خواست نهادها و سرویسهای جاسوسی و امنیتی غرب و اصلاحطلبان جیرهخوار داخلی است و دوباره اقدام به کثیفکردن شیشهها میکند ولی متاسفانه دستهایی پشت پرده هستند که تا برادر حسین میرود شیشهها را تمیز میکنند. (مسئولان برخورد کنند)
قالیباف: فرش خانه را میآورد در حیاط آویزان میکند. بعد یک چوب خوشدست را با ژست آن بازیکنان بیسبال که همهاش منتظرند توپ بیاید سمتشان و حرصشان را خالی کنند، دستش میگیرد و در حالی که با تمام توانش روی فرش بیگناه میکوبد، تکرار میکند: من میانهروام! من میانهروام! من میانهروام!
بیقانون از همه سیاستمداران عزیز کشور تقاضا میکند خانهتکانی منزل را بیخیال شوند و به همان خانهتکانی دل و پاککردن کینهها از سینهها و این دست کارهای کلیشهای مشغول شوند.»
کد خبر: ۹۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
به گزارش آوای رودکوف،حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان و تولید آستان مقدس حضرت ثامن الحجج علیه السلام در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما حضور یافت تا درباره آخرین تحولات حوزه ماموریت خود صحبت کند.
مشروح سخنان دادستان کل کشور، تولید آستان مقدس امام رضا(ع)، عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان و رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما را در ادامه میخوانید: جمع بندی و ارزیابی خبرگان ملت از انتخابات 7 اسفند چه بود؟ دستور جلسه مجلس خبرگان، موضوع برگزاری انتخابات بود و آیت الله جنتی نیز گزارشی داشتند که جزئیات برگزاری انتخابات و عملکرد شورای نگهبان را عنوان کردند. ایشان گفتند تمام دقت را شورای نگهبان برای انجام وظایف قانونی خود داشتند لکن اشکالی در قانون وجود دارد که 12 هزار نفر در مدت 20 روز باید بررسی صلاحیت شوند. این کار بسیار مشکل است. از بیان ایشان برآمد که ضرورت اصلاح قانون باید سریعا صورت گیرد. انتخابات 7 اسفند باشکوه بود و 63 درصد شرکت کردند و این رقم با شکوهی که در برخی شهرها تا نیمه شب رای گیری طول کشید را نشان می دهد. علی رغم دشمنی های دشمنان، انتخابات با شکوه بود. جا دارد از سوی هیات های اجرایی و نظارت، انتخابات بررسی و آسیب شناسی شود و اصلاح قانون ضرورت اجتناب ناپذیر است. رهبری نیز در این باره تاکید داشتند؟ بله، امروز نیز فرمودند اشکالات جدی به قانون بر می گردد و برخی از عناوین باید اصلاح شود تا انتخابات از سلامت برخوردار باشد. ساز و کار قانون، سلامت انتخابات را تضمین می کند ولی روند و فرآیند انتخابات از ابتدا تا انتها، باید بازنگری شود. برای خبرگان رهبری، قانون انتخابات مجلس خبرگان را خودشان عوض می کنند؟ این موارد قرار شد در کمیسیون آیین نامه مجلس خبرگان انجام شود. در نهایت مصوبه در مجلس بررسی می شود. این باعث کمک به مجموعه اصلاح قانون می کند. قرار است موارد احصا شود. درباره جایگاه ولایت فقیه امروز در مجلس خبرگان خیلی اصرار شد. چه نکته ای وجود دارد؟ تعیین رهبری یکی از وظایف اصلی مجلس خبرگان است. این نظام مردم سالاری دینی است که تمدن ما به جهان ارائه کرده. تاکنون توانسته بعد از 37 سال این را به دنیا اثبات کند که تمام نهادها از صدر تا نظام قانونگذاری و اجرایی به رای مردم بند است. امام فرمودند میزان رای ملت است، امر تشریفاتی نیست. یک باور جدی است. مردم، نهادهای اصلی نظام را با رای خود رقم می زنند. در آفریقا در ماموریتی بودم. یک حقوقدان برجسته از دوستان آقای نلسون ماندلا که مامور تدوین قانون اساسی آفریقای جنوبی بود را دیدیم. ایشان گفت من همه قوانین اساسی کشورها را خواندم و مترقی ترین قانون اساسی را در کشور شما یافتم. شما بین دموکراسی و آرمان یعنی مردمسالاری دینی، جمع قائل شدید. یکی از وظایف مهم خبرگان، حمایت و صیانت از جایگاه ولایت در نظام است. در جلسات مختلف خبرگان، مباحثی مطرح می شود و در بیانیه پایانی، دغدغه جدی خبرگان را مطرح می کنند که صلابت کافی جریان ولایت جلوه کند. بحثی را مقام معظم رهبری فرمودند که سیرت و حقیقت نظام و عمل به باید و نبایدهای الهی باشد، علی الدوام مورد عنایت خبرگان بوده و هست. برخی از اعضای مجلس خبرگان مصاحبه کرده اند و می گویند اعضای این مجلس بیش از حد فعلی، اختیارات دارند و باید از اختیارات را به کار گیرند. شما با آنها موافقید؟ قانون اساسی دو وظیفه بر عهده خبرگان گذاشته یکی تعیین رهبری و دیگری مراقبت در شرایط مندرج در قانون اساسی درباره رهبری است. این دو وظیفه را قانون اساسی تصریح کرده. نظارت نیز مراقبت نسبت به تداوم شرایط است. وظیفه سوم نیز صیانت از جایگاه ولایت و حمایت از رهبری است. این وظایف را مجلس خبرگان کاملا انجام داده است. موضوع تعیین رهبر آینده را امروز مقام معظم رهبری مطرح کردند. چه ضرورتی داشت به این موضوع اشاره شود؟ وظیفه اصلی خبرگان تصمیم گیری در مقطع مورد ضرورت بر اساس وظیفه الهی بود. کاری که بعد از رحلت امام انجام شد و امیدی که در دل مستضعفان جهان ایجاد شد، مجلس خبرگان بررسی کردند و در بحث کارشناسی رسیدند به جانشین به حق امام که مقام معظم رهبری است. هر روز که می گذرد؛ بر دقت بر این انتخابات، می رسند. انشالله خداوند متعال عمر با برکت و با عزت بر مقام معظم رهبری عنایت کند ولی مجلس خبرگان مانند پادگان آماده و مجهزی است که ممکن است جنگی نباشد، ولی این پادگان امیدبخش است که امروز اسلامیت و جمهوریت نظام، تضمین تداوم این دو است. این خط سیری بود که مقام معظم رهبری فرمودند امروز مجلس خبرگان رهبری باید انقلابی فکر کند، انقلابی عمل کند و انقلابی بماند. این مهم است برای برخی از جریاناتی که در برخی مجلس برای تصمیم گیری ایجاد می شود، این مجلس منزه باشد. روحیه انقلابی بسیار مهم است. برخی تلاش می کنند خبرگان وارد بحث بازیهای سیاسی و طیفی شوند. به خصوص نتایج خبرگان پنجم را اینطور تفسیر می کنند. درون خبرگان چنین فضایی است؟ مسئله گروه بازی ها و جریانات سیاسی که در مجالسی مانند مجلس شورای اسلامی می بینیم در خبرگان واقعا نداریم. در نوع انتخابات نیز مردم دیدند که با مجلس همزمان شد و برخی مسایل ایجاد شد، ولی انتخابات خبرگان متفاوت از سایر انتخابات است. در انتخاب اعضای رئیسه، که هر دو سال یک بار انجام می شود طیف بندی مصطلح سیاسی نداریم. ممکن است هر کسی نظری داشته باشد ولی طیف بندی و فراکسیون در مجلس خبرگان نداریم. این که می گویند خبرگان پنجم با ادوار قبلی متفاوت است، منظور چیست؟ فکر می کنم عمل انقلابی از شاخص های دوره پنجم است. اصولا سیاسیون بعضا قلم می زنند و گمانه زنی می کنند. این در دوره چهارم نیز بود. ولی وقتی در خبرگان یک تصمیم گیری می شد، مرحوم آیت الله مهدوی کنی زمانی رئیس بود. زمانی آیت الله مشکینی رییس بود. ریاست یک کاندیدا بیشتر نداشت. اصولا یک سری از طیف بندی های سیاسی نمی گویم فضایش نیست یا در بین سیاسیون مطرح نمی شود، ولی اصولا در مجلس خبرگان چنین چیزی نمی بینیم. مردم از خبرگان انتظار دارند مسایل به مسئولان منتقل شود. در نشست آقای نوبخت هم گزارش اقتصادی بود. این پل که انعکاس مشکلات مردم به مسئولان توسط مجلس خبرگان است، شکل گرفته؟ اعضای مجلس خبرگان، امنای ملت هستند و ارتباط با مردم دارند. در هر اجلاس 15 نفر صحبت می کنند که تمام اینها دغدغه های مردم است. مثلا امام جمعه یک شهر، ملجا مردم است. تمام دغدغه های مردم پیش او می آید. سخنران ها نیز متناسب با این موارد دعوت می شوند. آقای نوبخت که در این اجلاس حضور پیدا کردند، دغدغه خبرگان این بود که دولت در زمینه اقتصاد و به خصوص اقتصاد مقاومتی چه کرده. کاملا مسایل به صورت شفاف مطرح می شد. البته جلسات غیر علنی است ولی اخبار بیرون می آید. آقای نوبخت گزارشهایی درباره اقتصاد مقاومتی داشت. آقایان معتقد بودند دولت باید بیش از این در جریان مشکلات معیشتی مردم باشد. به ویژه در روستاها و نقاط مرزی. عزیزان در مناطق دور افتاده مشکلاتی را دیدند. آقای نوبخت هم مشکلات را یادداشت کرد. در مجموع این وضعیت اقتصادی، پاسخگوی نیاز مردم نیست و راه حل را بیان کردند که در دست توانای ملت ایران وجود دارد. هیچ راهی برای برون رفت از وضعیت فعلی جز پای بندی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیست و دولت نیز بارها اعلام کرد اقتصاد مقاومتی را اجرایی کنیم. آقا نیز بیان کردند یک قرارگاه باید باشد و یک فرماندهی این کار را مدیریت کند. دشمن نمی خواهد ملت ایران رشد کند. این یک جنگ است و نیاز است قرارگاه داشته باشیم. محصول جلسه از صحبت آقای نوبخت و سایر مهمانان و اعضای خبرگان این بود که باید با تمام وجود در جهت اقتصاد مقاومتی گام برداشت. شما هنوز دادستان کل کشور هستید؟ روزهای پایانی این ماموریت را هستم. ریاست محترم قوه قضاییه رایزنی هایی را برای دادستانی کل آینده شروع کرده اند و ظرف چند روز آینده تصمیم می گیرند. ما آمادگی داریم مسئولیت دادستانی را محول به عزیز دیگری کنیم. تصمیم با ریاست قوه قضاییه است. اینها گمانه زنی های رسانه ای است. درباره جلوگیری از زمین خواری چه تمهیداتی را در نظر دارید؟ یک پیش نویس قانونی برای مبارزه با این پدیده نهایی شده است و در این جلسه مشترک قوه قضاییه و مجلس در مجلس مطرح است. این طرح با نظر سه قوه است و اشکالات قانون قبلی در آن برطرف شده. این همان طرح اصلاح اراضی است؟ این طرح جلوگیری از تغییر غیرقانونی اراضی باغات و کشاورزی است که اصلاح شده که بتواند با موارد تخلفات برخورد کند. این قبلا در مجلس رفته بود ولی نظر قوه قضاییه اخذ نشده بود. در چند ماه گذشته در جلسات کارشناسی مطرح شد و امیدواریم آنچه تهیه شد مشکلات قبل را نداشته باشد و گامی جهت تغییر کاربری های اراضی باشد. یک بحثی این روزها خیلی خبرساز شده که ماجرای قاچاق میوه است. دادستانی درباره قاچاق میوه ورود کرده؟ اگر بحث ما از اقتصاد ملی، مبتنی بر تولید ملی است، قطعا قاچاق مخالف تولید ملی است. قاچاق استقلال کشور را از بین می برد. بسیاری از بخشهای قضایی درگیر قاچاق کالا هستند. برخورد با قاچاق از اصول اصلی است که باید در اقتصاد مقاومتی مورد بررسی است. گیر کار است که قاچاق از لحاظ اقتصادی نباید برای قاچاقچی صرفه کند. تا قاچاق صرفه داشته باشد، بسیاری از بنیادها را مورد تهدید قرار می دهد. قانون جلوگیری از قاچاق کالا نیز اجرایی نمی شود. اشکالات عدیده ای دارد. از دادستانی آماری درباره قاچاقها داریم ولی باید وقتی در بازار می روید، ثمره این مبارزه را ببینید. یک ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز داریم که زیر نظر رئیس جمهور است. این ستاد باید جدی تر وارد میدان شود. چون قاچاق نابود کننده تولید و اقتصاد ملی است. درباره شبکه های اجتماعی نیز انگار دیگر جلسات مربوطه تشکیل نمی شد. درباره تلگرام نیز قرار است برخی مسایل غیراخلاقی را دنبال کنند. جمع بندی جدیدی درباره شبکه های اجتماعی داشتید؟ شورای عالی فضای مجازی تشکیل شده که روسای سه قوه در آن حضور دارند. مسئله بسیار مهمی است. اگر فضای مجازی را مدیریت نکنیم یقین بدانید افکار، اخلاق، عملکردها، وضعیت روانی و اخلاقی جامعه و نیز امنیت اخلاقی و اجتماعی ما تهدید می شود. همه دنیا، می دانند باید این شبکه ها را کنترل کنند. گاهی نیز شما درباره انگلیس و اروپا یا برخی کشورهای آسیایی می شنوید که فلان شبکه را فیلتر کردند. فیلترینگ هوشمند موثر است ولی باید بالاتر از این کار را باید انجام دهیم. اگر این شبکه ها می خواهند در ایران اسلامی فعال باشند باید سرورهایشان را داخل بیاورند تا وزارت ارتباطات ما بتوانید روی آنها مدیریت کند. وقتی یک اتوبان داریم ولی هیچ کنترلی روی این نمی شود، قطعا هزاران مشکل پیش می آید. الان در این شبکه ها حریم خصوص خانواده ها مورد تجاوز قرار می گیرد. شکایت هایی که پلیس فتا دنبال می کند این را نشان می دهد. گاهی در این شبکه ها مسایل ضد اخلاقی و ضد دینی دنبال می شود، ولی مسئله فراتر از این حرفهاست و بحث امنیت ملی است. چند میلیون کاربر حضور دارند که مدیریت بر آنها نگاه امنیت ملی می طلبد. برخی با نگاه امنیت ملی به این مسئله نگاه نمی کنند. همه باید بدانند شبکه های اجتماعی باید قوانین جمهوری اسلامی را به رسمیت بشناسند. طبیعتا هر شبکه ای که نمی خواهد این را دنبال کند باید مسدود شود. شما رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما هستید. عملکرد صدا و سیما در انتخابات چطور بود؟ عملکرد صدا و سیما قابل تقدیر است. مسئولیتم در شورای نظارت بر صدا و سیما نیز روزهای پایانی خود را طی می کند. برداشت دوستان ما در دبیرخانه شورای نظارت، این است که حرکت صدا و سیما در جهت انتخابات، قابل تقدیر است. درباره مسئولیت جدید و تولیت آستان مقدس امام رضا(ع) که اخیرا خدمت شما تقدیم شد، دستورالعملی را حضرت آقا مشخص کردند که مهم است. چه افقی را درباره کار خودتان پیش بینی کردید؟ من به درگاه خداوند متعال شکرگذارم نسبت به عنایت حضرت رضاعلیه السلام و اعتماد مقام معظم رهبری و امیدوارم مشمول عنایات خاصه حضرت ثامن الحجج علیه السلام قرار داشته باشم و دعای مردم را به عنوان خدمتگزاری صادق حرم مطهر ایشان نیاز داریم. 7 بند فرمایشات مقام معظم رهبری در دستور کار بنده است. مهمترین آن نیز توجه به فقرا و مستمندان است و در ذهنم مواردی را بر این اساس برنامه ریزی کرده ام و از برخی عزیزان نیز کمک گرفته ام. هر عزیزی نیز می تواند در این باره کمک کند، نیازمند هستیم. زائر محوری نیز در این باره مهم است و امیدواریم همه امکانات برای زائران حضرت مهیا باشد. امیدواریم توفیق داشته باشیم اقدامات مرحوم حضرت آیت الله طبسی را دنبال کنیم.فرارو
کد خبر: ۹۰۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۱
جا دارد که از مردان و زنان اصلاح طلب واقعی که نشان دادند اصلاح طلبی زمان و مکان و نژاد و قوم و قبیله نمی شناسد تشکر ویژه داشته باشم .
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ،دکتر علی کامرانی نامزد اصلاح طلب حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ که در انتخابات 7 اسفند در جایگاه سوم انتخاب مرد قرار گرفت طی بیانیه ای از حضور مردم و هواداران خود تقدیر و گلایه های خود از بعضی سیاسیون را در قالب شعر«ما ز یاران چشم یاری داشتیم /خود غلط بود آنچه می پنداشتیم» بیان نمودند.متن این بیانیه به شرح زیر است:به نام تغییر دهنده تغییر ناپذیرمردم عزیز و فهیم شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، لنده، چرام و بخش های تابعه کامرانیاکنون که با حضور گسترده خود در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگ زرین دیگری در تاریخ پر فراز و نشیب این دیار به یادگار گذاشته اید برخود لازم می دانم بخاطر این حضور ارزشمند از همه شما عزیزان تشکر و قدردانی کنم.آنچه باعث شد در این صحنه حضور پیدا کنم احساس دینی و عشق خدمت صادقانه و نیز دغدغه ای بود که نسبت به سرنوشت کشور و مردمم داشتم و مسئولیتی که از جانب مجمع مشورتی اصلاح طلبان کهگیلویه بزرگ بر دوش اینجانب گذاشته شده بود. بر این اساس تمامی ناملایمات و بداخلاقی ها را به جان خریده و دعوت شما را اجابت کردم و با شعار وحدت، همدلی و آرامش و خدمت برای رسیدن به شهر و دیاری امن و پاک و قدرتمند در کهگیلویه بزرگ به صحنه آمدم و براین باور بودم که دانش و تجربیات چندین ساله تفکر اصلاح طلبی می تواند گره گشای از مشکلات مردمی باشد که با شور و امید آمده بودند.اگر چه سایه سنگین معامله گری ها و بازی دستان ناپاک با عزت و صداقت مردم از یک سو و تن دادن به قوم گرایی و تعصبات قبیله ای از سوی دیگر در فرصت کمی که در اختیار داشتم مجال مطرح نمودن همه بحث ها و روشنگری ها را نمی داد، لیکن الحق و الانصاف شما مردم سنگ تمام گذاشتید و نسبت به فرزند خودتان نهایت لطف و محبت را ابراز داشته اید.این حمایت و همراهی، برخی از عزیزان حاضر در صحنه انتخابات را نگران نمود و با متوسل شدن به انواع و اقسام شانتاژها و هجمه های ناجوانمردانه و سخیف بر آن شدند تا افکار عمومی را منحرف نموده و در این راه از تمام حربه ها برای تخریب و تضعیف استفاده نمودند.در این میان اما دوستانی هم بودند که آب به آسیاب رقیب ریختند، هر چند که تمامی حرکات از چشمان تیزبین مردم و جوانان فکور پوشیده نیست و در آینده نزدیک نقش و اثر خور را در تحولات نشان خواهند داد:ما ز یاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آنچه می پنداشتیمالبته اینجانب به وظیفه ام عمل نمودم و فارغ از رقم خوردن هرنوع نتیجه ای به صحنه آمدم. باید گفت که:آن نخل ناخلف که تبر شد زما نبودما را زمانه گر شکند سبز می شویملازم می دانم از سایر کاندیداها که با حضور و تلاش خود به گرم شدن تنور انتخابات کمک کردند، و بر این حقیر منت گذاشته و به نفع اینجانب از صحنه رقابت خارج شدند صمیمانه تشکر می کنم.همچنین از همه عوامل اجرایی، فرمانداری ها، بخشداری ها، شوراهای تامین، مجریان، شوراها و دهیاری ها، نیروهای انتظامی، مردم شریف و دوست داشتنی و به ویژه جوانان پرشور کمال تشکر و قدردانی را دارم.جا دارد که از مردان و زنان اصلاح طلب واقعی که نشان دادند اصلاح طلبی زمان و مکان و نژاد و قوم و قبیله نمی شناسد تشکر ویژه داشته باشم و از شما می خواهم که با تلاش روزافزون در جهت بسط آگاهی و دانایی در جامعه زمینه حذف دیدگاههای قومی و متعصبانه را فراهم سازید.هر چند به دلایل مختلف به نتیجه انتخابات معترض هستم و از مجاری قانونی پیگیر حقوق مردم شریف و عزیز خواهم بود، از همه هوادارن خود درخواست می کنم که با حفظ وحدت و همدلی و رعایت ارزشهای اخلاقی و آرامش کامل و با احترام به همه سلیقه ها و بینش ها و با تحمل مخالف و مدارا با کج اندیشی ها و کوته نظری ها زمینه را برای کار و تلاش به منظور ساختن ایران عزیز فراهم نمایید.تلاشتان را ارج می نهم و عواطف و احساستان را می ستایم و نسبت به کوتاهی ها و قصور خود در این مدت از همه شما حلالیت می طلبم.با تشکر و سپاس بیکرانبرادر کوچک شمادکتر علی کامرانی
کد خبر: ۸۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۲
در مدت اخیر، برخی سیاسیون ، خود را معتدل و میانهرو و مخالفان خود را تندرو و افراطی معرفی کردهاند و با تکرار این ادبیات، در پی تخریب وجهه طیف انقلابی و حزباللهی کشور هستند. رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز خود این رفتار اشتباه را تقبیح کردند
کد خبر: ۸۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۶
کماکان خود را سربازی کوچک برای انقلاب و در خدمت ولی فقیه زمان می دانم و از سالوس و تزویر سیاسیون بیزارم و چون رهبر فرزانه انقلاب ،انقلابی بودن را افتخار خود می دانم
کد خبر: ۸۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
آوای رودکوف:تعدادی از پیشکسوتان یک نهاد نظامی حضور خود در لیست حامیان یک نامزد انتخاباتی را تکذیب و خواهان پیگیری موضوع از طریق نهادهای نظارتی شدند
کد خبر: ۸۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
«عباس حاجی نجاری» در روزنامه «جوان» به رویداد اخیر دستگیری نظامیان آمریکایی در آبهای ایران پرداخت و نوشت:
ماجرای ورود غیرقانونی قایقهای نظامی امریکا به آبهای ایران و برخورد قدرتمندانه و عزتمندانه ایران با این حادثه، یک بار دیگر موضوع اقتدار و توان ایران را به موضوع اصلی رسانهها و مراکز تصمیمگیری جهان تبدیل کرد.
این حادثه اگرچه حادثه منحصر به فردی نیست و معمولاً اینگونه تجاوزات صورت میگیرد و مسئله به صورت خصمانه یا دوستانه حل میشود، اما به طور قطع آن را باید با همه نمونههای مشابه آن متفاوت دید.عاملان تجاوز نیروهای امریکایی بودند که تجاوز به سرزمینها به بخشی از قاموس و فرهنگ آنها تبدیل شده است و معمولاً وقتی اینگونه حوادث از سوی آنها مطابق برنامههای از پیش طراحی شده و یا اشتباهاً اتفاق بیفتد، معمولاً از موضع قدرت و زورگویی سعی میکنند مسئله را به تثبیت توان و سلطه امریکا تبدیل کنند، همانگونه که در ماجرای تجاوز به آبهای جزیره فارسی فرماندهی ناو امریکایی مستقر در نزدیک جزیره مرتکب شد و تلاش داشت با قدرتنمایی حافظان قدرتمند آبهای ایران را مرعوب کند، اما به رغم تصور امریکاییها این برخورد متکبرانه آنها در مواجهه با نیروهای سپاه نتیجه عکس داشت و پاسداران را نسبت به اهداف پنهان نظامیان امریکایی مشکوک کرده و نهایتاً سبب شد که تا پس از کسب اطمینان از عدم سوءنیت آنها در تجاوز به آبهای ایران و در پی پیگیریهای دیپلماتیک و در همراهی با دستگاه دیپلماسی کشور آنها را آزاد کنند.اما این حادثه واجد چند پیام آشکار خطاب به امریکا و دیگر پادوهای منطقهای نظام سلطه خواهد بود.1 ـ آمادگی و هوشیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حراست از تمامیت ارضی و آبهای سرزمینی کشور که حتی تجاوز سه مایلی را هم به دقت تشخیص داده و تحمل نمیکند روشنترین پیام نسبت به هرگونه تجاوز احتمالی در حال و آینده است.2 ـ عدم موازنه نظامی در نیروهای مستقر در جزیره فارسی با دو ناوگان بزرگ امریکایی و فرانسوی مستقر در نزدیکی جزیره، تردیدی در نیروهای سپاه در مواجهه قدرتمندانه با این تجاوز ایجاد نکرد و این در اصل نشانگر وجود همان روحیات ایثار و از خودگذشتگی در میان پاسداران انقلاب اسلامی است که از همان نقطه آغاز انقلاب و در جنگ تحمیلی، عملاً تمامی معادلات نظامی را بر هم زد و اکنون نیز به رغم گذر نسلی، نیروهای جدید سپاه نیز به وجود آن میبالند.3 ـ واکنش سپاه به تجاوز امریکاییها پاسخ عملی به بسیاری از ابهامات، در مورد تحولات اخیر منطقه و برخی از گزافهگوییهای جوانان خامی بود که این روزها با سلاحهای عاریهای امریکایی احساس قدرت میکنند. آنها با این حادثه باید متوجه شده باشند که اصلاً در معادلات منطقه محلی از اعراب ندارند تا نیاز باشد که جمهوری اسلامی مستقیماً به آنها پاسخ دهد.4 ـ این حادثه اوج وابستگی برخی از سیاسیون داخلی را نیز آشکار کرد، چراکه به محض بروز حادثه با القای اینکه سپاه دارد در آستانه اجرای برجام روابط را بر هم میزند، به جای محکوم کردن متجاوز، نیروهای سپاه را در شبکههای مجازی و رسانهای خود محکوم کردند اما پس از اعتراف دشمن به تجاوز پس از حل مقتدرانه آن، بدون عذرخواهی تلاش کردند تا آن را به نفع «دیپلماسی لبخند» مصادره کنند و این در حالی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داده است که بسیار فراتر از ادعاهای این جماعت مرعوب، ملاحظات کلان امنیت ملی را در نظر داشته و همواره بیشترین همکاری را با دولتهای مستقر و به ویژه دولت یازدهم داشته است.5 ـ اما این ماجرا چرایی دشمنی دشمنان علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نشان داد. پس از تصویب برجام و قبل از اجرایی شدن آن در کنگره امریکا چندین تحریم جدید علیه ایران مطرح شد که برخی از آنها هم توسط کاخ سفید امضا و ابلاغ شده است. بیشتر این طرحهای تحریم سپاه و شرکتها و مؤسسات همکار با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف گرفته است. این روند نشان میدهد که آنها از یکسو جلوههای اقتدار ایران را هدف گرفتهاند و به زعم خود تصور میکنند با این فشارها و تحریمها قادر به مهار توان نظامی ایران خواهند بود و از سوی دیگر متناسب با روند تحولات اخیر به این تصور رسیدهاند که قادرند از این طریق کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند.سالها پیش رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 87/9/24 در دانشگاه علم و صنعت بر این نکته تأکید کردند و یادآور شدند:«اگر جمهوری اسلامی دچار شاهسلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرئت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.» اکنون این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به رغم تصورات و برآوردهای دشمنان، کار را به نفع نظام اسلامی تمام کرد و نشان داد که آنجا که پای مصالح ملی و تمامیت ارضی و استقلال و عزت ایرانی در میان باشد، لحظهای غافل نخواهند بود.
کد خبر: ۸۳۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد دهدشت طی بیانیهای از تخریب دانشجویان انقلابی در کهگیلویه و بویراحمد توسط بیانیههای هتاکانه و سکوت برخی نهادها در این خصوص انتقاد کرد
کد خبر: ۷۸۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۳
آیا فرماندار بویراحمد که خود باید عامل حفظ امنیت و مدیریت بحران در شهرستان باشد باید اینگونه در میدان سیاسیون بازی کند?
کد خبر: ۷۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
علیرضا نریمانی در رویش نیوز نوشت: چندی است در برخی رسانه ها و یا توسط بعضی افراد و جریان ها شاهد القای موضوع خاصی در جامعه هستیم. موضوعی که به شدت روی آن کار می شود تا به یک اصل غیر قابل انکار تبدیل شود. موضوعی که این جریان روی آن کار می کند کمرنگ کردن شعار مرگ بر آمریکا و مباحث استکبار ستیزی است. افراد و رسانه های همسو با این جریان با استدلال ها و برخی مباحث در پی کمرنگ کردن و از بین بردن این شعار که یکی از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی بوده، هستند.
آخرین اقدامی که این جریان در راستای اهداف خود انجام داده است صحبت های صادق زیبا کلام در مناظره اخیرش با حجت الاسلام رسایی است. زیبا کلام که پیش از این هم سابقه ایراد چنین سخنانی را داشته است در این مناظره بیان داشته است: "شما میتوانید به مصاحبههای مرحوم امام خمینی نگاه کنید. نزدیک به12 مصاحبه در نوفل لوشاتوداشتند که وقتی از ایشان سوال شده علت مخالفت شما با شاه چیست گفتهاند برای آزادی بیان ،آزادی مطبوعات، آزادی سیاسیون و اجرای حاکمیت قانون و مفاهیمی که ذیل جامعه مدنی و حقوق شهروندی است مبارزه کرده و به دنبال انقلاب هستند. در اوایل انقلاب پدیده استکبارستیزی و غربستیزی نه تنها اهداف مدنی انقلاب را تحت الشعاع قرار داد، بلکه به گفتمان مسلط تبدیل شد. اگر کسی از خارج وارد ایران میشد تصور میکرد هدف از انقلاب فقط آمریکا و غربستیزی بود."
در پی سخنان صادق زیبا کلام سایت خبری عصر ایران نیز برای حفظ این خط و ادامه دادن مسیر این جریان اقدام به انتشار مطلبی در تحلیل صحبت های زیباکلام کرده است. مقصود عصر ایران از این مقاله این است که شعار مرگ بر آمریکا و مبارزه با استکبار جهانی از اصول اصلی قانون اساسی و اهدافی که امام خمینی از انقلاب اسلامی بیان داشته اند نبوده است و این شعار پس از انقلاب و در پی برخی هیجانات یا اتفاقات خاص به اصل انقلاب اضافه شده و جزیی از ارزش های نظام جمهوری اسلامی شده است.
سایت خبری مذکور در این مقاله با چشم پوشی از اصول قانون اساسی که مبارزه با استکبار را بیان می کند و برخورد گزینشی با آن صرفاً به ذکر برخی اصول قانون اساسی پرداخته است که درباره مسائل داخلی است و در آن ها صحبتی از مبارزه با استکبار و این شعار نشده است و این گونه نتیجه گیری کرده است که مبحث مبارزه با استکبار در قانون اساسی وجود ندارد و حضور این شعار در حال حاضر به خاطر جابجایی جایگاه ارزش ها است.
اما در جستجویی که در اصول قانون اساسی داشتیم به اصولی برخورد کردیم که از دید نویسنده این مقاله مغفول مانده است. این اصول که در باب مباحث سیاست خارجی نظام است به روشنی درباره این موضوع صحبت کرده است و تکلیف مسئولان و سیستم دیپلماسی کشور را مشخص کرده است:
1- اصل 2 قانون اساسی که درباره اهداف اصلی جمهوری اسلامی ایران است. در بند 5 این اصل و به عنوان یکی از اهداف آمده است: 5. طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب
2- در بند 16 اصل 2 قانون اساسی نیز به این موضوع پرداخته شده است و اینگونه آورده شده است: 16. تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان
3- اصل 10 قانون اساسی نیز به همین موضوع اشاره دارد: به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پیگیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.
4- اصل 151 قانون اساسی نیز درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران آورده است: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیزمتقابل با دول غیرمحارب استوار است.
5- اصل 153 قانون اساسی نیز پیرامون حمایت از مستضعفین جهان است: جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد. بنابراین در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.
همانطور که مشاهده شد در اصول قانون اساسی به دقت پیرامون این موضوع صحبت شده است که به هیچ وجه هم قابل انکار نیست. آیا حمایت از مستضعفین در سراسر جهان و یا حرکت در جهت وحدت امت واحده جز با استکبار ستیزی و نفی مصداق اتم آن یعنی ایالات متحده ممکن است؟ آیا زمانی که در قانون اساسی صحبت از تنظیم سیاست خارجه کشور بر اساس معیارهای اسلام می شود، به معنی مبارزه و مقابله با استکبار و ایادی آن نیست؟ آمریکا که در جنگ 8 ساله ابتدا به صورت حمایت همه جانبه و بعد از آن علناً وارد جنگ با ایران می شود، آمریکایی که هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی را با قریب به سیصد مسافر زن و مرد وکودک مورد حمله قرار می دهد، مستکبرانی که با اعمال تحریم های ظالمانه مشکلات بسیاری را برای مردم ایران درست کرده اند و کشوری که علناً برای یک گروه تروریستی مخالف جمهوری اسلامی که سابقه 60 هزار ترور در ایران را دارد مجلس عزا برپا می کند، آیا چنین کشور و نظامی با این همه سابقه دشمنی با ایران و مردم آن که هنوز هم ادامه دارد، مصداق کامل یک دولت محارب که قانون اساسی ما را از رابطه با آن منع کرده است، نیست؟ بر خلاف تصور نویسنده مقاله ذکر شده، مبارزه با استکبار در متن قانون اساسی آمده است و همانطور که وی اشاره می کند برای فهم اهداف انقلاب باید به قانون اساسی رجوع کرد.
رهبر انقلاب نیز در دیدار اخیر خود با مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور با ذکر این نکته که سیاست خارجی کشور همان سیاست خارجی نظام در قانون اساسی است، خاطر نشان کردند: "این سیاست خارجی متخذ از اسلام و منبعث از اهداف و آرمانهای انقلاب است. سیاست خارجی کشور مانند همهی کشورهای جهان بر منافع بلندمدت و اصول و ارزشها استوار است و با رفتوآمد دولتها با سلایق سیاسی گوناگون، تغییر نمیکند؛ دولتها فقط در تاکتیکها و ابتکارات اجراییِ راهبردهای سیاست خارجی تأثیرگذار و دخیلند".
با توجه به صحبت های مقام معظم رهبری و اصول ذکر شده قانون اساسی می توان به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که سیاست خارجی جمهوری اسلامی که مبارزه با استکبار جهانی نیز در آن ها بیان شده است از اصول جدایی ناپذیر انقلاب اسلامی است و با برخی تحرکات رسانه ای یا اقدام مقامات مسئول نمی توان آن را حتی کمرنگ کرد.
کد خبر: ۷۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۸
رئیس شورای همگرایی اصولگرایان با تاکید براینکه وحدت اصولگرایان نزدیک است، گفت: احزاب و تشکلهای اصولگرا روی "اصول مشترک" با حفظ سلیقهها اتفاق نظر دارند.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، حجتالاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی امشب در جمع اصولگرایان کهگیلویه و بویراحمد اظهار داشت: اعتقاد به خط سیاسی انتخاب شده، عزم جزم و حرکت در راه صحیح و زود رنج نبودن از ویژگی بارز یک فرد سیاسی است.
وی با تاکید بر اینکه گاهی شعار و خطا برای سیاسیون کهنهکار هم مشتبه میشود، افزود: نمایندگانی که در هنگام تبلیغات انتخاباتی به اعضای ستادشان قول پست میدهند تا از خجالتشان دربیایند، کار مذمومی است.
تقوی تنها راه رسیدن به موفقیت جریان اصولگرایی را وحدت و همگرایی عنوان کرد و افزود: در صورتی که در این مجموعه وحدت نباشد بیشتر به یک گروه ناامید کننده تبدیل میشود که البته با سازکارهای انجام شده وحدت اصولگرایان نزدیک است.
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور با اشاره به اینکه مهمترین اصول نظام، انقلاب، قانون اساسی، خط امام و رهبری است، ابراز کرد: احزاب و تشکلهای اصولگرا روی اصول مشترک با حفظ سلیقهها اتفاق نظر دارند.
تقوی تصریح کرد: برای رسیدن به موفقیت باید در برخی مواقع حتی از حق خود بگذریم تا بتوانیم نتیجه مطلوب به دست بیاوریم.
وی با ارزیابی مطلوب از وحدت و همگرایی اصولگرایان در استانهای مختلف کشور، بیان کرد: اصولگرایان در استانها در زمینه وحدت و همگرایی از تهران جلوتر هستند و کارهای خوبی آغاز شده که امیدواریم منتج به نتیجه شود.
تقوی خاطرنشان کرد: جریان همگرایی اصولگرایان که در کشور فعالیت خود را آغاز کرده با هیچ کسی نبسته و تنها مقلد ولایتفقیه است و با مشورت حضرت آیتالله مهدوی کنی فعالیتش آغاز شد.
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور با اشاره به اینکه عضو جامعه روحانیت هستم، افزود: شورای همگرایی اصولگرایان ربطی به تریبون نماز جمعه ندارد و ائمه جمعه از ارزشها دفاع میکنند.
تقوی با طرح این سوال که برخی میگویند با توجه به اینکه شورای سیاستگذاری زیر نظر رهبری است این امکان وجود دارد که مقام معظم رهبری خواستار تشکیل شورای همگرایی اصولگرایان شده باشد، گفت: چنین موضوعی واقعیت ندارد و نه حضرت آقا و نه دفتر ایشان چنین درخواستی را نداشتند و من نیز نه از جایگاه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بلکه با توجه به عضویتم در روحانیت مبارز این اقدام را انجام دادم.
وی همچنین با طرح این موضوع که برخی میگویند آیا شما جریان مخالف دولت راهانداختهاید، گفت: ما مخالف دولت نیستیم و از مدیران متعهد و خدمتگذار مردم حمایت میکنیم، البته با این کارمان به نشاط سیاسی کمک میشود.
تقوی تصریح کرد: ما دنبال حمایت از مواضع مقام معظم رهبری و ترویج دیدگاههای ایشان و تقویت این راه هستیم و خط قرمز ما فتنه است و معتقدیم فتنه گران نمیتوانند میراثدار شهدا و نظام باشند.
قائم مقام جامعه روحانیت مبارز از تدوین میثاقنامه و یا سندی برای وحدت اصولگرایان خبر داد و گفت: در این میثاق نامه مقرر شده بدون توجه به اینکه افراد جزو کدام حزب و گروه هستند، تلاش شود نیروهای مومن و ولایی به عنوان نماینده انتخاب شوند. این میثاق نامه را برخی احزاب اصولگرا امضا کردند که در تلاشیم سایر گروهها را نیز زیر این چتر بیاوریم.
کد خبر: ۷۵۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۹
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
امیر وظیفه شناس در آفتاب یزد نوشت:متاسفانه بسیاری از اصلاح طلبان و بخصوص مردم عادی تصور میکنند چون محمود احمدی نژاد دوره مدیریت او توام با فسادهای حیرت انگیز بوده پس لزوما کل مردم ایران به صورت همصدا و یکدل از او نفرت دارند!
به عبارت دیگر چنانچه احمدی نژاد کاندیدای ریاست جمهوری شود نه تنها رای نمیآورد بلکه تعداد آرای او آنقدر ناچیز خواهد بود که باعث محو دائمی او از دنیای سیاست میشود!!
باور چنین دیدگاهی از طرف بسیاری برای من خیلی دشوار بود و گمان میکردم امکان ندارد جمعیت زیادی علاقه مند مسائل سیاسی و اجتماعی باشند اما تا به این حد بی اطلاع و پرت از حقایق باشند تا اینکه اخیرا عکس سخنرانی محمود در بیرجند منتشر شد و اکثریت مخالفان او شروع کردند به تمسخر او که در مساجد خالی سخنرانی میکند. این موضوع باعث کنجکاوی من شد چون اطمینان دارم در جایی چون بیرجند جمعیت عظیمی برای سخنرانی او میآیند و اتفاقا نه فقط بیرجند بلکه به جز شمال شهرتهران در هرکجا که برود قطعا جمعیت زیادی برای دیدنش تجمع خواهند کرد.
بنابراین اول فکر کردم این تحقیر کردن هم از جنس همان کل کل های فیس بوکی است ولی با کمی کنجکاوی و صحبت کردن با چند نفر متوجه شدم که نه تنها کل کل نیست بلکه اکثریت اعتقاد دارند احمدی نژاد هیچ محبوبیتی در بین مردم ندارد و هرگاه کاندید شود رای نمیآورد .
این همه بی اطلاعی از کشور بسیار غم انگیز و حتی خطرناک است.دوستان عزیزم بدون ذره ای تردید به شما عرض میکنم که احمدی نژاد در میان اقشار سطح پایین و بخصوص کسانی که اوضاع مالی خوبی ندارند وجهه دارد.
طرفداران بیشمار او در حد ستایش یک منجی عاشق او هستند آن هم، اکنون که تریبون ندارد درحالیکه چنانچه کاندیدای ریاست جمهوری شود و به اندازه بقیه کاندیداها تریبون داشته باشد با یک سخنرانی و دادن یک وعده خیلی معمولی همه طرفداران خود را متشکل و یکپارچه میکند و به سادگی جمعیت عظیم طرفداران خود را به هرسو که بخواهد می کشد. البته اعتقاد دارم طرفداران او یک اکثریت بسیار شکننده هستند. یعنی در مرز نصف رای دهندگان دائمی. یعنی چنانچه در انتخابات بعدی او کاندیدا شود ممکن است در مرحله اول رای نیاورد ولی آنچه که قطعی است رقیب او هم رای نخواهد آورد و قطعی تر این است که به صورت صد درصدی احمدی نژاد یک پای فینال است و همه کاندیداهای دیگر باید خود را برای دوم شدن آماده کنند...
امیدوارم سیاسیون عالیرتبه اصلاحات و یا تصمیم گیران همین دولت تدبیر این همه بی اطلاع نباشند.
محمود احمدی نژاد و یا بهتر است بگویم احمدی نژادیسم ریشه محکمی در این کشور دارد و تا زمانی که ایران عزیز مدرن نشود و فرهنگ کنونی پر از ایراد را پشت سرنگذارد یک پا ثابت همه منازعات خواهد بود...
کد خبر: ۷۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۳
اصلاح طلبان از رد صلاحت بیم دارند و اصولگرایان از همراهی دولت در صورت ورود کاندیدای مورد نظرشان به بهارستان در هراسند.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
خبرگزاری صدا و سیما در تحلیلی نوشت:هنوز هیچ چیز در اردوگاه دو طیف اصولگران و اصلاح طلب در کهگیلویه و بویراحمد قطعی نشده چرا که اصلاح طلبان از موضوع بررسی صلاحیت ها در هیئت های نظارت بیم دارند به همین منظور هنوز استراتژی مشخصی را در این طیف نمی بینیم و تنها راهکاری که آنها هم اکنون پیش رو قرار دادند تعدد کاندیداها است چرا که آنها بر این باورند که با معرفی تعدد کاندیداها در صورت عبور هر کدام از انها از سد شورای نگهبان دیگر کاندیداها می توانند بر روی شخص مورد نظر ائتلاف کنند .
اما در سوی دیگر اصولگرایان نگرانی از بابت رد صلاحیت ندارند و اختلاف و چند دستگی ، موضوعات قومیتی و دلخوری های شخصی بزرگترین مشکل این طیف است و این معضل را در سه حوزه انتخابیه استان شاهد هستیم .
ظهور راست افراطی و قدرت نمایی آنها در عرصه سیاسی کشور و فاصله گرفتن اصولگرایان عملگرا از تندروها و بلاتکلیفی گروههایی همچون موتلفه و جمعیت ایثارگران به نظر ائتلاف همه جانبه در این جریان را بعید مینماید و بهترین سرنوشت همان سرنوشت ائتلاف ولایتی، قالیباف و حداد عادل باشد.
در این جبهه هدایتخوا فعال سیاسی و عضو فعال پایداری حضور دارد همچنین زارع نماینده کنونی شهرستان های بویراحمد و دنا نیز دیگر اصولگرای میدان دار است و شخصیت هایی چون شیر علی خرامین ( استاد دانشگاه علوم پزشکی ) ، محمد رحیم دهراب پور ( عضو جبهه پایداری ، محمد علی دانشی دبیر حزب موتلفه ، حبیب الله پیشوا وکیل و عضو فعال اصولگرا ،ایروان مسعودی اصل نیز حضور دارند .
غلام محمد زارع اصولگرایی که هم اکنون کمتر به عنوان یک اصولگرا به وی نگاه می شود در سوی دیگر هم اصلاح طلبان وی را در جبهه خود نمی گنجانند ، آنهایی که دستی بر اتش دارند وی را در جبهه لاریجانی ها می دانند و معتقدند در صورت نبود یک کاندیدای قوی اصلاح طلب در این حوزه اصلاح طلبان بر روی زارع ائتلاف می کنند و وی شانس بیشتری نسبت به سایر رقبا دارد.
دهراب پور که عضو جبهه پایداری است نیز در تلاش است تا از سوی اصولگرایان به عنوان نامزد مورد نظر این طیف معرفی شود اما تا کنون بخت با وی یار نبوده است اما هنوز فرصت دارد .
علی خرامین که در انتخابات قبلی منتقد هدایتخوا و حامی زارع و مسئول ستاد انتخاباتی ولایتی در ریاست جمهوری قبلی بود و از طایفه بزرگ طامرادی است ، برخی از سیاسیون معتقدند وی چهره ای معتدل و بدور از تندروی است و اصولا شخصیتی سیاسی ندارد اما به سبب داشتن پایگاه قوی در سطح استان می تواند از شانس خوبی برای کاندیدا شدن برخوردار باشد ، اگر چه خرامین در ماههای اخیر به فعالین جبهه پایداری در استان کهگیلویه و بویراحمد نزدیک شده است ( از این ناحیه انتقادات تندی نیز به او شده است که شاید بتوان این رفتار او را در جهت رفع کدورتهای قبلی و حرکت در چهارچوب کار تشکیلاتی دانست.)
اصولگرایان حوزه بویراحمد و دنا ابتدا خلیفه خلقی پور را در اولین نشست خود معرفی کردند اما این انتخاب با انتقاد های سایر اعضای این طیف همراه بود به گونه ای که چند روز بعد خلقی پور عطای نمایندگی را به لقایش بخشید و انصراف داد اما در نشست بعدی که صفدر پناهی رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه استان حضور داشت شورای حکمیت تشکیل شد و صفدر پناهی ( رئیس شورای حکمیت ) بعد از بحث و گفتگوهای زیاد ستار هدایتخواه کاندیدای ( دور هفتم و هشتم ) را به عنوان شخص مورد نظر شورای معرفی و دست وی را بالا برد اما هدایتخوا به این انتخاب واکنش نشان داد و بهانه خود را علاقه به کار فرهنگی دانست و گفت: من تکلیف خود را بهتر می شناسم و ترجیح می دهم کار فرهنگی انجام دهم تا به بهارستان بروم .
بعد از هدایتخواه گزینه مورد نظر شورا شیر علی خرامین است ، خرامین با توجه به سابقه ی اجرایی وشخصیتی به نظر نیز مطلوب ترین گزینه بعد از هدایتخواه میباشد و حتی برخی آگاهان میگویند با توجه به شرایط سیاسی کشور خرامین از جهت پایگاه مردمیدر این دوره از خود هدایتخواه شرایط بهتری دارد. اما خرامین در میان این گروه از اصولگرایان منتقدین تندی دارد و خیلی از نیروهای میانی آنها خرامین را غیر خودی میدانند و معتقدند بخش عظیمیاز شکست دور قبلی هدایتخواه و پیروزی زارع محصول حمایت خرامین و فعالیت او برای زارع بود.
امتیاز دیگر خرامین آن است که با حضو ر او بخش زیادی از نزدیکان دهراب پور و حتی زارع نیز از خرامین حمایت خواهند کرد و اگر در نهایت هم اصلاح طلبی در صحنه نماند این شانس برای خرامین وجود دارد که بخشی از آرای مردد آنها را جذب نماید. و امتیاز دیگر آن است که با توجه به بافتار و ساختار جغرافیایی استان خرامین موقیعت بهتری برای جذب آرا اصطلاحا سرگردان دارد.
با این همه بزرگترین مشکل و مانع خرامین اول حضور احتمالی خود هدایتخواه است و دوم دلخوری و نقد اصولگرایان تند این جریان از اوست.ایروان مسعودی اصل از طایفه بادلانی ها دارای سابقه مدیریتی مناسب است ولی برخی معتقدند وی از پایگاه قوی در بین مردم برخوردار نبوده و بسیاری نیز وی را نمی شناسند زیرا وی در خارج از استان فعالیت داشته است حتی در نشست اصولگرایان این خطه نیز شرکت نکرد .
دیگر چهره این گروه حبیب الله پیشوا از طایفه دشمن زیاری است از طیف موتلفه است و مورد حمایت محمد علی دانشی دبیر این حزب در استان است
حال باید دید این گروه در نهایت تکروی را پیشه قرار می دهد یا در نشست های بعدی به یک تصمیم
کد خبر: ۷۳۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹
رئیس شورای اسلامی شهر لنده:ما و شما هردو نماینده مردم و از جنس مردم هستیم لذا انتظار داریم در انعکاس اخبار و بیان مشکلات و معظلات مردم و مصالح مردم در اولویت قرار گیرند
کد خبر: ۶۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۹