« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت. در ابتدای این برنامه گزیده‌ای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازاده‌هایی نیست که به پدر و خانواده‌اش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصه‌های مختلف انقلاب و سختی‌های پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ می‌توان گفت سختی‌های عرصه‌های مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساس‌ترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.» به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفت‌وگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است. شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم. شناسنامه: در بحث‌های طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمی‌کنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درس‌های مختلف اساتید شرکت می‌کردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بین‌الملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم. شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیت‌الله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیت‌الله آذری قمی، آیت‌الله گرامی و آیت‌الله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد. شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی این‌ها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من ‌خوانده‌ام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانی‌های بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟ جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاه‌ها نفوذ داشت و فعالیت‌های تبلیغاتی انجام می‌داد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبه‌هایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمی‌توان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعف‌هایی در گفتار و برداشت‌های وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح می‌شد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی می‌شد که تمام روحانیت را زیر سوال می‌برد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار می‌داد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتاب‌های شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید می‌کردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند. شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است. شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام می‌شد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آن‌ها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب می‌‍شود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد می‌کردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد. شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم. شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکی‌های فدایی‌های خلق بود که بزرگ‌ترین عملیات آن‌ها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آن‌ها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آن‌ها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آن‌ها نیز مسلحانه بود.قبل از آن‌ها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمی‌شد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانه‌ای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش می‌کردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آن‌ها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آن‌ها ارتباط داشت، با آقای عزت‌الله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشته‌ها و دست‌نوشته‌های مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت می‌کردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور می‌کردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم. شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر می‌شد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند. شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبه‌های جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر می‌کرد.عمدتا نیز به فعالیت‌های مبارزاتی مشغول بودند و پیام‌های حضرت امام (ره)، کتاب‌های ایشان، را منتقل می‌کردند و با شخصیت‌های مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آن‌ها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ این‌ها از پاکستان به دمشق منتقل می‌شدند که در این میان آن‌ها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزش‌های نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی می‌شدند. شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزش‌های سیاسی می‌دادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند. شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینی‌ها بده و بستان داشتید به طوری که آن‌ها آموزش‌هایی برای ما می‌گذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آن‌ها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاه‌هایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزش‌ها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را می‌ساختند. بیشتر این آموزش‌ها هم در لبنان داده می‌شد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش می‌دیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخواره‌ای نیز همراهشان بود. تحت آموزش‌های مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقام‌های فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیام‌های لازم و نقشه‌هایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و این‌ها بردند این پیام‌ها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمک‌های مالی و مشورت‌ها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورت‌های لازم و کمک‌های مالی را دریافت کردم. مقداری کمک‌های مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمی‌توانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر می‌گفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر. شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد. شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است. شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی می‌توانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورت‌های ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم. شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمی‌شود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاش‌هایی که صورت گرفت و سختی‌ها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آینده‌ای را می دیدند که بر ما پوشیده بود. شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینی‌ها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم. شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان می‌خواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروه‌های چپ و مارکسیست‌ها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آن‌ها ناموفق شد و افراد فرار کردند. شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام می‌فرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد. شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقی‌اش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامه‌ها را رصد می‌کردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمی‌آمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند. شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسده‌ای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی می‌گویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشته‌اند اما برای این که صدای علما درنیاید گفته‌اند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را می‌زنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزه‌ای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانم‌ها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروه‌های خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانم‌ها اجرا شده است. شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانم‌ها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده. شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک می‌رفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکان‌هایی را برای فعالیت خود می‌خواستند. شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم. شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت می‌کردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاه‌های خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللی‌شان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیت‌الله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم. شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیه‌های مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاست‌هایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم. شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت می‌کردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم. شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آن‌ها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدی‌نژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العاده‌ای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم. شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانی‌های من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته می‌شود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم. شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم. شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رای‌ها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم. شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانه‌ها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند. شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم. شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریت‌های من معمولا در دوره‌های اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید می‌شد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند. شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت می‌کند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت می‌کنند و بعد عنوان می‌کنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم می‌زدند و این مطبوعات به این قضایا دامن می‌زدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند. شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانه‌های مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام می‌دادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسی‌های مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارت‌خانه‌های دیگر هستم. شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسی‌ها من بودم. شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود. شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم. شناسنامه: یعنی ارتباط آن‌ها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم. شناسنامه: برخی از روزنامه‌ها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید می‌زنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا می‌خواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آن‌ها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست. شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزش‌های انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامه‌ای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبه‌های خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشرده‌ام که نسبت به ارزش‌های انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاست‌های مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.‌آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد. شناسنامه: چه روش‌هایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرموده‌اند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبهه‌ای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاست‌هایی که ایشان ابلاغ می‌کنند دنبال می‌کنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزه‌های متخلف و بخش‌ها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرموده‌اند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است. شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیت‌های علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزه‌ها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونت‌ها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ می‌دانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت می‌کنند؛ صحبت شما را چگونه می‌توان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمی‌آید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمی‌دانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتاب‌های بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آن‌ها داده نشد. شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتی‌شان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است. شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود. شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلم‌ها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدم‌های بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیت‌هایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود. شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است. شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار می‌کردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگ‌های زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازه‌ها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است. شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آن‌ها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آن‌ها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد. شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته می‌شود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد می‌کنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود. شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلت‌های والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد. شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند. شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری می‌کنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح می‌شود. شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او می‌شد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آن‌ها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت. شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶

صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد. حاج صادق آهنگران بعد از پایان دوران جنگ با رویه ای جدید به سراغ مداحی رفت. او حال از نوحه خوان های جدید و سبک مداحی امروزی با ایران 7 می گوید. صدای حاج صادق آهنگران،  در آن روزها،  صدای عشق و جذبه بود.  صدای نسلی که در دوران دفاع مقدس شکفت و شناسنامه‌دار شد.  حالا بعد از این همه سال، از آن دوران چه دارید بگویید؟ عزیزانی که با عرفا در ارتباط هستند یک روایتی دارند،  می‌گویند، کنار علما زانو بزنید؛  چرا که اینها باطن پاکی دارند،  این باطن پاک عرفا، اولیای خدا و افرادی کنار آنها می‌نشینند، دل به آنها می‌بندند،  شیفته‌شان می‌شوند، اثر می‌کند. غیر از کلام،  با سخن،  کلام و رفتارشان شخصی که شیفته‌شان شده،  متحولش می‌کنند،  دین‌اش را قوی می‌کنند،  اعتقادش را محکم می‌کنند،  شجاعت و بصیرت به او می‌دهند. بنده،  کنار همچون بزرگانی نشستم.  امام (ره) فرمودند « اینها ره  صدساله را یک شبه طی کردند».  من در کنار بسیجیانی که اسمشان روی دیوارها و تصاویرشان در بنر‌هاست، مثل  مهدی باکری، حاج همت،  حسین علم الهدی، مجید وفایی،  علی‌ هاشمی و. . .  خیلی از بچه‌هایی که اسمی از آنها نیست و گمنامند،  فقط در محله،  شهر، روستاهایشان اسم‌های آنها بر زبان اهالی در شهرهایشان جاری است، اسم چندانی ندارند، اما در پیش خدا قرب دارند، نشستم، پس باطن اینها در بنده و صدایم اثر کرد.  از سوی دیگر اولین شعری که با آن شهرتی پیدا کردیم و  مسیر زندگی ما را تغییر داد،  در محضر امام (ره) بود، گویا ایشان هم یک نظر باطنی به بنده داشتند. تا الان هم نوکری امام حسین (ع) و نوکری شهداست، که صدای ما را اثرگذار کرد.    وارد ایام محرم شده‌ایم اما به نظر می‌رسد حضورتان در مجامع نوحه خوانی و مراسم مذهبی کمرنگ‌تر شده است. محرم امسال چکار می‌کنید؟ از همان ایام جنگ که بسیجی‌ها از روضه خوانی و حماسه خوانی استقبال کردند،  به حرم حضرت امام رضا(ع)رفته و از ثامن الحجج خواستم این لیاقت را به من بدهد تا موقعی که زنده‌ام تا آخر در خانه امام حسین‌(ع) و شهدا و اهل بیت (ع) باشم. الحمدلله می‌بینیم این خواسته به اجابت رسیده و تا الان کار اصلی‌ام نوحه خواندن است، تلویزیون هم  برنامه‌های مرابخصوص در ایام دفاع مقدس و هفته بسیج و ...  پخش می‌کند. البته کارهای فرعی مثل مشاور صدا و سیمای خوزستان و  عضو هیأت امنای هیأت رزمندگان اسلام هم هستم،   یک مؤسسه‌ای فرهنگی هم داریم که بیشتر در رابطه با امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و دفاع مقدس وکارهای فرهنگی فعالیت می‌کند.    آیا سبک و سیاق نوحه‌خوانی شما، همان سبک دفاع مقدس است یا تغییر کرده؟ از آن سبک فاصله نگرفته‌ام،  چون ما را با آن چهره می‌شناسند،  البته نمی‌توانم بگویم سبک مال خودم است،  سبک خوزستانی است،  اخیراً هم در اجلاس پیر غلامان اهل بیت‌(ع) که در اهواز برگزار شد،  ثبت ملی کردند. سبک خوزستانی و جنوبی خوب مطرح نشده و من آن را مطرح کردم،  بنابراین به نام من تمام شد و مرا به نام سبک خوزستانی و آهنگران می‌شناسند،  وجوان‌ها به خاطر ضرورت وضعیت امروز،   سبک‌های دیگر را از من نمی‌پذیرند،  مثلاً یک سری شعرها را نمی‌توانستم با سینه زنی بخوانم. اشعار حماسی،  مثل مرگ بر امریکا را با موسیقی حماسی  خواندم،  «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» بخصوص برای ولایت و رهبری خواندم که اثرگذار باشد ولی اعم کار من همان سنتی خواندن و در راستای اهل بیت (ع) و شهداست.    از حال و هوای هیأت‌های امروزی برای‌مان بگویید؛ چه تفاوتی با هیأت‌های دوران دفاع مقدس دارد؟ تفاوت‌هایی کرده،  ولی من باهمان سبک و سیاق زمان جنگ و دوران دفاع مقدس می‌خوانم، به خاطر استقبالی که جوان‌ها از روضه‌های امام حسین (ع)، سینه‌زنی و سنتی خوانی‌ می‌کنند، که آثار آن در جنگ و پیروزی انقلاب مشخص شد و همه اثر داشتند  در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و الان که با سینه ستبر در مقابل دشمن ایستاده ایم،  دشمن برنامه‌ریزی کرده همان طوری آیت‌الله سید احمد خاتمی در مجلس خبرگان گفتند،   از سازمان سیا مدارکی بدست آمده که در هیأت‌ها و مداحان می‌خواهند ورود پیدا کنند،  این به خاطر اثرگذاری و اهمیت کار مداحان است،  لذا شروعش بی‌حکمت هم نیست. مثلاً مسائلی در سبک و سیاق‌ها واردشد و اثر گذاشت و سبک‌های غربی را وارد کردند،  بدون این‌که جوان‌ها حواسشان به این قضیه باشد،  شعرهای ضعیفی وارد کردند. در بعضی هیأت‌ها به شکلی هیأت‌داری و سینه‌زنی و عزاداری می‌کنند که واقعاً در شأن اهل بیت (ع) نیست.  ضعف و بهانه به دست دشمن می‌دهند؛ دشمنی که میلیاردها دلار هزینه می‌کند تا بتواند بین مذاهب و ادیان و شیعه و سنی تفرقه بیندازد. سبک‌ها را به شکلی وارد می‌کنند که تفرقه برانگیز است. مشخص است دشمن با حساب و کتاب کار می‌کند.  از یک طرف،  می‌خواهد شیعه را با قمه زنی‌،  زخمی کردن  خود با زنجیرهای سه خار،  یا راه رفتن روی آتش و ...  خشن نشان بدهند تا کسانی که به طرف تشیع و اسلام می‌آیند، آنها زده بشوند.  باید مواظب باشیم   چون هیچ مکتبی به جز تشیع،  رسانه وسیع مداحی امام حسین (ع) را ندارد که این چنین جمعیتی را جمع کند که اثراتش مکرر در تمام دوران انقلاب و دفاع مقدس،  دیده شده است،  دشمن خیلی در این زمینه فعالیت می‌کند، شبکه‌های ماهواره‌ای چگونه از انگلیس هدایت می‌شوند؟ خیلی از رهبران این شبکه‌ها که مرکزشان انگلیس است، از آنها‌ خط می‌گیرند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که بین اهل تسنن  و تشیع تفرقه بیندازند، سفارشم به مداحان این است وقتی که آقا می‌گوید   این کارها حرام است،   باید از این جلسه بیرون بیایند و اعتراض کنند تا این فرهنگ شکل نگیرد و دشمن نتواند  بهره ببرد و در این مرحله هم شکست بخورد.    به نظر شما مداحی چه نقشی در رشد فرهنگ عاشورایی دارد؟ مقام معظم رهبری جمله بسیار جالبی دارند که می‌گویند: «یک بیت شعر کار چندین سخنرانی را می‌کند»،  چون یک مداح می‌تواند چندین هنر را با هم ارائه دهد. شعر که یک هنر است، صدای خوب و  مجلس گردانی  همچنین محتوای قوی و اعتقادی را در شعر جا دادن و ربط به روضه‌ دادن نیز یک هنر است. چندین هنر در مداح نهفته شده که قطعاً اثرش بیشتر از یک سخنران است.  یک مداح می‌تواند کار سخنران و شاعر را انجام دهد، چه بهتر که بتواند اعتقادات  را تحکیم بخشد.  مداحان می‌توانند وقتی مستمع تمام حواسش به مداح است و  دارد اشک می‌ریزد و تمام عاطفه‌اش را به مداح داده نوایشان را توأم با احساس،  معرفت بخشی و بصیرت کنند.  این می‌تواند اعتقادات را همراه با حماسه و پیام به عمق تاروپود مستمع نفوذ دهد.    بهترین خاطره‌ای که از محرم و تاسوعا و عاشورا دارید، چیست؟ یک بار شب تاسوعا در دزفول بودم.  آن زمان بعثی‌ها موشک‌های 12 متری به دزفول می‌زدند،  شهر خالی از سکنه شده بود. ما شب تاسوعا با بسیجی‌ها، در سنگر بودیم.   مردم شب‌ها به شهرک‌های  اطراف می‌رفتند و روز،  بازمی‌گشتند،  آن شب شهید حسین علم الهدی با چند نفر از بچه‌های بسیجی‌ و سپاهی آنجا بود. عزاداری دزفولی‌ها در تاسوعا و عاشورا معروف است. شهیدحسین علم الهدی گفت: امشب،  شب تاسوعاست. اینجا باید غوغایی می‌شد و سینه زنی در خیابان‌ها راه می‌افتاد. برای امام حسین (ع) باید بیرون بیاییم تا شهر اینگونه خاموش نشود و بسیجی‌ها و مردمی که بیشتر برای دفاع از شهر مقاومت می‌کردند، روحیه بگیرند. 4،  5 نفری بیرون آمدیم و من شروع به نوحه خوانی کردم.  خیابان‌ها خلوت بود،  فکر نمی‌کردم اشخاص زیادی بیایند.  یواش یواش جمعیت به ما ملحق شد، نفرات آنقدر زیاد شد که صدایم به جمعیت نمی‌رسید و با بلندگوی دستی شروع به خواندن کردم. مجلس بسیار حماسی و تبدیل به خاطره شد. بعدها،  از این ماجرا الهام گرفته و هیأت رزمندگان تشکیل شد که هم اکنون 640 شعبه در تمام کشور دارد.    چگونه به مداحی علاقه مند شدید؟ این استعداد را از کودکی در خود احساس می‌کردید؟ صدایم را از پدرم به ارث بردم،  البته صدای حزین مادرم هم در خانواده معروف بود،  به نظرم صدایم را بیشتر از خانواده پدری به ارث برده‌ام،  این علاقه و استعداد صدا در تمام خانواده‌ ما وجود دارد، یکی از عموهایم مداح و یکی قاری قرآن است،  ولی علاقه من به نوحه خوانی در خانواده بیشتر از همه بود،   در سه سالگی برای روضه خوانی یک روحانی به منزل ما می‌آمد که نابینا بود،  با توجه به علاقه‌ای که به روضه خوانی داشتم جلوی او می‌نشستم و از او تقلید می‌کردم، این علاقه همین طور ماند تا این‌که بزرگ شدم،  اینقدر این مسأله با من عجین شده بود که در کلاس اول و دوم دبستان، سر کلاس هم می‌خواندم،  چون خانواده‌ام  مذهبی بودند،  پدرم مرا به مسجد محل می‌برد،   درشب‌های احیا مابین دو نماز جوشن کبیر می‌خواند و من هم در این فضا پرورش یافتم و مداح شدم. تاسوعا و عاشورا، در دزفول خیلی شلوغ می‌شد 7،  8 ساله که بودم آرزو می‌کردم در یکی از هیأت‌ها بخوانم. یادم می‌آید در یک بلندی می‌نشستم و به هیأت‌های عزاداری نگاه می‌کردم که رد می‌شدند، نمی‌دانستم که خدا به من این توفیق را می‌دهد که در دزفول عصر تاسوعا و عاشورا این گونه زمزمه کنم. من از کوچکی دوست داشتم بخوانم و اکنون این دعای من مستجاب شده است.    شما درنوحه خوانی از چه کسی الگو می‌گیرید؟ آیا آموزشی هم دراین باره دیده‌اید؟ الگو گرفتن من بیشتر از سبک‌های جنوب، بخصوص دزفولی است. نوحه‌ها و شعرهای حماسی که در زمان جنگ خواندم همه از سبک‌های قدیمی دزفول بود، یادم هست،  سال 59 که جنگ شروع شد،   یک سبکی حاج حبیب الله معلمی که شاعر دفاع مقدس بود،  نوحه‌های جنگی و حماسی می‌خواند، «حرخطا کارم،  پشیمانم» و من اول جنگ آن را می‌خواندم. می‌گفت این مال 15 سال قبل است که من سال 59 با خواندن آن سبک قدیمی دوباره آنرا زنده کردم. البته درمورد آموزش هم باید بگویم که من به طور مستقیم نزد کسی آموزش ندیدم،  بیشتر سبک مداحان را ضبط کرده و از روی نوار، سبک‌شان را تقلید می‌کردم.    بحث‌ها و نقدهای زیادی درباره مداحی‌های امروز در جریان است. جایگاه مداحی را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید و چه پیامی برای نوحه‌خوان‌ها دارید؟ طبق روایات پیامبر (ص) هر سال که می‌گذرد، حرارت عشق و محبت  امام حسین (ع) در قلوب مؤمنین بیشتر می‌شود.  مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند که جدا از سخنرانی و مداحی،  می‌توانند بصیرت بخشی کنند. غیر از شور، شعور را هم انتقال بدهند، صفات امام حسین (ع) را بیان کنند، همه این هنرها را مداح‌ها  می‌توانند انجام دهند، متأسفانه کسانی را داریم که می‌گویند شما غیر از بحث روضه و امام حسین (ع) وارد بحث دیگری نشوید.  مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند، چندین هزار نفر پای منبر مداحان می‌نشینند. مداحان باید حواسشان باشد که این جایگاه را خداوند به آنها داده و بهترین موقع بهره‌برداری و استفاده علیه دشمن است،  دشمن از همین محرم و صفر ضربه خورده،  همانگونه که امام (ره) فرمودند،  باید این جایگاه را حفظ کنند و  بتوانند از آن بهترین بهره را ببرند.    رمز دلنشین بودن صدای خود را در چه می‌دانید؟ جز این‌که اهل بیت (ع) منتی  بر من گذاشتند،  نمی‌دانم سببش چه بوده است. خودم را نگاه می‌کنم،  واقعاً چنین لیاقتی را نداشتم، جز این که بگویم بر من منت گذاشتند «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد» این میل و لطف را به ما کردند،  من جوانی‌ام را در کنار اولیای خدا، مثل مهدی باکری، کاوه، دستواره،  حاج همت و یا بسیجیانی که گمنام شهید شدند گذراندم که اکنون  در میان ما نیستند،  اینها به صدا، درون و حنجره ام اثر کردند.  یکی دیگر از نعمت‌ها را وجود پربرکت سپاه می‌دانم،  چون عضو سپاه بودم،  جناح‌ها نتوانستند به خاطر سپاهی بودنم،  مرا به طرف خودشان بکشند،  جز بحث ولایت که بحث اعتقادی است که همه ما باید سینه چاک ولایت باشیم. بنابراین صدایی که ما داشتیم به نظرم صفای امام (ره)، دعای پدر و مادر و خانواده شهدا بود که اثرگذار و ماندگار شد. یکی از نوحه‌هایی که شما در دوره دفاع مقدس ‌خواندید«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» بود که خیلی در روحیه رزمندگان اثرگذار بود، این نوحه را چه زمانی خواندید؟ شعر «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» که ما را مشهور و رسانه‌ای کرد،  اولین شعری است که از معلمی گرفتم. یعنی اولین نوحه‌ای بود که شعر آن توسط پسرش به دست من رسید، این  نوحه را قبل از این‌که خدمت امام (ره) بروم، برای نیروهای هویزه که می‌خواستند عملیات کنند به واسطه حسین علم‌الهدی، خواندم. وقتی هم بود که عشایر را خدمت امام (ره) برده بودند، آن موقع رژیم بعث شایعه کرده بود، عرب‌های اهواز با صدام هستند و علم الهدی می‌خواست بابردن عشایر پیش امام، نشان دهد که چنین چیزی نیست، تصور نمی‌کردم که فضای اینجوری پیش بیاید، ولی به عشق زیارت امام آمدم، وقتی عشایر را به جماران بردیم و آنجا خواندم، آن روز سه باراز تلویزیون پخش شد،  اولین شعر از معلمی و نخستین اجرایم برای کسانی بود که جز 4،  5 نفر آنها همه‌شان شهید شدند، اجرای بعدی در محضر امام (ره) بود و همه اینها دست به دست داد تا این شعر زندگی ما را عوض کند و مسیر زندگی‌ام همین بشود که دارم.    چه پیامی برای نوحه خوان‌ها دارید؟ به دقت سفارشات مقام معظم رهبری را بخوانند و به آن عمل کنند؛ اگر این سفارشات را اجرا کنند مداح موفقی خواهند شد و مورد رضایت اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) واقع خواهند شد. همه سفارشات در پیام آقا هست و چیزی کم و کسر ندارد.    امسال در تهران هم برنامه دارید؟ محرم امسال تهران نخواهم بود،  البته چند وقت پیش دو شب در مهدیه  و در هیأت خوزستانی‌های مقیم مرکز بودم، محرم امسال در شهرهای مختلف خوزستان مثل بهبهان،  دزفول، شوشتر و اندیمشک و ... خواهم بود.  
کد خبر: ۴۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۸

مداح اهل بیت(ع) گفت: از طرف من بنویسید ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچ‌گونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  محرم آن سال همه ایران داشتند این نوا را می‌خواندند. آن قدر دلچسب و در عین حال حزین بود که هر تیپ آدمی با آن ارتباط برقرار کند و "انا مظلوم حسین" را زیر لب زمزمه کند؛ قطعه‌ای که شبکه سه از حسینیه‌ای در کربلا پخش می‌کرد و یک مرد جوان عرب با عرقچین و چفیه و دشداشه عربی داشت آن را می‌خواند و همه مردم هم با می‌خواندند و سینه می‌زدند. استقبال از آن قطعه آن قدر فوق العاده بود که اربعین آن سال، "نزار القطری" که اتفاقا فارسی هم بلد بود و از قضا اصالتاً‌ برای لارستان استان فارس بود،‌ برای اولین بار در ایران مرثیه‌سرایی کند، مراسمی که از فرط حضور جمعیت،‌ اتفاق عجیب و غریبی به حساب می‌آمد.... و همه این‌ها یعنی "نزار القطری" شد یک مداح دوست‌داشتنی در ایران. مداحی که می‌داند است چطوری بخواند و چه طوری دل ایرانی ها را با خودش همراه کند.در ادامه گفت و گوی ما با نزار القطری را می‌خوانید: * یادتان هست اولین باری که در یک جمع مداحی کردید چه زمانی و کجا بود؟ الان دقیقا چند سال است برای امام حسین(ع) می‌‌خوانید؟سلام برحسین و یارانش، سلام بر شما و شیعیانش. می‌توانم بگویم از هشت سالگی مداحی می‌‌کنم. الآن هم که ۴۳ ساله هستم یعنی ۳۵ سال است که مداحی می‌‌کنم. اولین بار هم در یکی از حسینیه‌های قطر بود. * شما قطر به دنیا آمدید؟ الان کجا زندگی می‌کنید؟آره در قطر به دنیا آمدم و تا ۲۸ سالگی آنجا زندگی می‌‌کردم. بعد نزدیک پنج سال در لندن بودم اما الآن کارم منتقل شده به کویت و به همین دلیل الان کویت زندگی می‌‌کنم. * و محرم امسال هم لندن برنامه دارید؛ درست است؟آره من خیلی کشور‌ها برای عزاداری رفته ام. امسال هم لندن هستم. اما تعیین کننده مجالس خود حسین بن علی علیه السلام است. اصلا چیزی دست ما نیست. * مردم ایران شما را با قطعه معروف "انا مظلوم حسین" می‌شناسند؛ ماجرای آن قطعه را برای ما می‌گویید؟ شاعرش کیست، چه شد که این قطعه را خواندید؟ اولین بار کجا آن را اجرا کردید؟ کمی در این مورد صحبت کنید...می‌ توانم بگم تقریبا ۳۵ سال است که دارم آن را می‌خونم؛ نه من سیر شدم نه سینه زن‌ها.من همیشه مجلس را به همین نوحه ختم می‌ کنم و بهش می‌گم ختم مجلس. چون باید همه مجالس به ذکر مصیبت ابی عبد الله ختم بشود.این نوحه شاعر معینی نداره؛ خیلی از مقاطع عربیش زبان قال امام حسین هست و خیلی از مقاطع زبان حال؛ بعضی از مقاطع از صامت بروجردی نقل شده و بعضی مقاطع را توی کتابها دیده ام که نوشته ناشناس؛ ولی این‌ها مهم نیست؛ چون شاعرش پیش امام حسین آشناست. * خاطره جالبی هم درباره برخورد مردم با این قطعه دارید؟بله ... الحمدلله من تقریبا هرساله می‌‌روم حج؛ یکی از سالها در منطقه جمرات به علت مریضی شدید من غش کرده بودم و افتاده بودم؛ وقتی چشم‌هایم را باز کردم خودم را در آمبولانس دیدم؛ چیزی یادم نیست فقط یادم هست که آن‌هایی که مرا بلند کرده بودن و به آمبولانس تحویل داده بودند؛ چند نفر از مردمان شریف ایران بودند؛ چون فقط صدایشان را می‌شنیدم که می‌گفتند: « این همون مداحیه که آنا مظلوم حسین می‌خونه!» * اتفاقا همان سال، شما اربعین به ایران آمدید و مردم ایران استقبال بسیار پرشوری از شما کردند؛ درباره آن سفر که "انا مظلوم حسین" را برای نخستین بار در ایران خواندید، برایمان توضیح می‌دهید؟آن سال یکی از سال‌های بسیار پربرکت برای من بود؛ من به دعوت صدا و سیما و برخی از دوستان مذهبی و بسیجی به ایران آمدم و برای اولین بار در مسجد بلال تهران توانستم مداحی بکنم و صدای لبیک یا حسین را از حنجره‌های مردم ایران بشنوم. * آن مراسم خیلی هم مورد استقبال مردم قرار گرفته بود...به‌یاد مانده‌ترین مجلس عمرم بود واقعا. تا آبد از یادم نمی‌رود. * آن مراسم چرا انقدر خاطره انگیز شد به نظرتان؟خب اولین بار بود که در ایران می‌‌خواندم؛ به خصوص بعد از قطعه انا مظلوم حسین... * تا به حال ایام محرم برای اجرای به ایران امده اید؟ دوست دارید یک بار دهه اول محرم در ایران مداحی کنید؟نه خیر تا حالا نیامدم. اما خیلی دلم می‌خواهد عزاداری دهه اول آنجا داشته باشم. * کلا قطعات چند زبانه از شما زیاد شنیده ایم. چرا روی این کار اصرار دارید؟دلیل اصرار داشتن من این است که به خیلی از کشورها سفر می‌کنم و با مردمان مختلفی ملاقات می‌کنم؛ همه از من می‌خواهند که به زبان‌های مختلف نوحه‌هایم را اجرا کنم؛ آخر امام حسین مال همه هست خب! * اتفاقا می خواهم مسیر بحث را ببرم سمت نوحه خوانی. در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در جامعه‌های مختلف شیعی، درباره عزاداری امام حسین تحریف‌هایی به وجود امده. مثلا استفاده از ملودی‌های آهنگ‌های اروپایی (که در بین بعضی از مداحان جوان ایران اتفاق می‌افتد) یا برخی کارهایی که در عزاداری باعث سوء استفاده رسانه‌های ضد اسلامی می‌شود. نظرتان در باره این کارها و تأثیر منفی آن‌ها روی موضوع عزاداری امام حسین و جامعه شیعه چیست؟ببینید برادران عزیز این کشتی، کشتی بزرگی است و مردمان زیادی سوار این کشتی هستند. حالا بعضی‌ها با فرهنگ بالا و برخی سطح فرهنگ‌شان پایین تر از بقیه. برخی هم سوار شده اند برای ایرادگیری و سوراخ کردن این کشتی؛ اما ما یک ناخدا داریم و یک سرور و یک ولی؛ برای در امان بودن از مشکلاتی که برخی مردم بوجود می‌آورند و این مشکلات شکافهایی به بدنه کشتی می‌نشاند؛ باید به ناخدا مراجعه کرد باید به سرور و ولی مراجعه نمود؛ ما بحمد الله ولی فقیه داریم و تا ولی فقیه داریم همیشه در امانیم وکسی نمیتواند جرأت صدمه زدن به کشتی را بکند.مقام معظم رهبری ملاقاتهای زیادی با مداحان داشتند که در این ملاقاتها مطالبی فرمودند که درمان همه این دردهاست؛ وباید همه مداحان از فرمایش ایشان استفاده نمایند تا هیچکس از جاده حق و از صراط مستقیم خارج نشود. * یک مقدار راجع به وقایع اخیر جهان اسلام صحبت کنیم. همین جنگ آفرینی‌هایی که جبهه النصرة و داعش انجام داده اند و مسلمانان زیادی را آواره کرده و این همه بلا سر مردم بی گناه آورده اند. از طرفی هم مقامات دولتی و مراجع دینی سنی و شیعه بارها بر حفظ وحدت میان مسلمانان تاکید کرده اند...هیچ تردیدی نیست که این جنگها توسط آمریکا و بعضی از وابستگانشان در خاورمیانه پیاده شده و همچنین شکی در آن نیست که زبانه ی این آتشها به خودشان برمی‌گردد؛ آتش‌هایی که توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین برافراشته شد؛ الآن دود این آتش‌ها به چشمان شان می‌خورد؛ ناگفته نماند که این آتش‌ها تحت حمایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و متأسفانه بعضی از کشورهای عربی برافراشته شده است.داعش و نصره و غیره هم همین وضع را دارند خیلی واضح و نمایان است رجوع داعش به مهد اولیه خود؛ این روزها صحبتهای زیادی در رسانه‌ها وجود دارد درباره برگشت داعش بر علیه سران اصلی خود.و ما مسلمانان باید به وظیفه خود عمل کنیم؛ همیشه متحد باشیم و همیشه بیدار باشیم و سنگر هایمان را رها نکنیم چون دشمن کینه‌های فراوانی برای ما مسلمانان در دل دارد. چه در حال جنگ وچه در حال صلح باید وحدت بین مسلمین را حفظ کرد.یک مثال بزنم؟ همنی آمرلی عراق. بهترین دلیل برای شما می‌توانم مردم شهر آمرلی عراق را مثال بزنم که خودم با چشم خودم دیدم که چگونه مردم این شهر توانستند در مقابل داعشی‌ها مقاومت کنند و نگذارند یک وجب از شهرشان بدست آنها بیفتد با اینکه عددشان کم و سلاحشان جز چند قطعه سلاح سبک چیزی دیگری نبود أما بزرگترین سلاحشان وحدت و همبستگی بین مردمان شهر بود. * یه ذره هم از ارادت تان به حضرت امام و حضرت آقا و اصل ولایت فقیه صحبت کنیم...چه بگویم که وقتی حرف از حضرت امام است زبانم لال می‌شود. اما به موضوعی اشاره کنم که شما مردم ایران قدر امام خمینی و مقام معظم رهبری را بدانید؛ تا حالا به وضع انقلاب‌هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است فکر کرده اید؟ دلیل ویرانی و نا بسامانی این انقلاب‌ها را می‌دانید؟ آیا می‌دانستید که دلیل به ثمر نرسیدن تمام این انقلاب‌هایی که در کشورهای شمال افریقا مثل تونس و لیبی و مصر رخ داده است؛ نبودن یک رهبر مقتدر و مدبر است؟یقین داشته باشید که این انقلاب‌ها (هرچند بوی انقلاب مردمی می‌دهد) به هیچ وجه به پیروزی نخواهند رسید. بدلیل نبودن رهبری همچون حضرت امام (ره) وحضرت آیت الله خامنه ای دام ظله؛ انقلاب‌هایی که به پیروزی خواهند رسید و رسیده اند انقلاب‌هایی است که امتدادشان از انقلاب ماست؛ امتدادشان از خط حسین بن علی می‌باشد و می‌توانم با تمام افتخار بگویم انقلاب أهل یمن یکی از انقلابهایی است که رابطه مستقیم با انقلاب حسین ابن علی علیه السلام دارد همانگونه که انقلاب اسلامی ایران امتدادی از انقلاب کربلا بود.آخرش از قول من بنویسید: ای مردم شریف ایران قدر مقام معظم رهبری را بدانید. * حتما. خدا کند که مردم یمن به زودی پیروز شوند انشالله. باز هم برگردیم به خودتان. شما از آن دسته مداحانی هستید که آلبوم‌هایی با مضمون اسلامی و اهل بیت و با استفاده از موسیقی هم منتشر کرده اید. چه شد که این کار کردید؟ دلیل اصلی این کار شما چه بود؟نخیر هیچ‌گاه از موسیقی در آلبوم‌هایم استفاده نکرده ام. نواهایی که بعضا با آنها کار کرده ام موسیقی نیست. آن هم بدلیل اینکه ریتم‌ها وآهنگ‌هایی که استفاده می‌شود گاهگاهی با آهنگهای نامرغوب برخورد می‌کند. فقط از موسیقی برای کودکان استفاده کرده ام چون خیلی از محیط آهنگهای نامرغوب دور است. * یه مقدار از فعالیت‌های اجتماعی تان برای ما بگویید. چون می‌دانم علاوه بر مداحی اهل بیت، کارهای مفید اجتماعی دیگری را هم انجام می‌دهید...چرا من؟ ما شاالله این همه مردم خیّر در جامعه دارند فعالیت می‌کنند؛ فعالیتهای من چیزی نیست در برابر بقیه. لکن هم به خودم و هم به برادران و خواهرانم نصیحت می‌کنم که همیشه دستشان به صدقه باز باشد و سعی کنند در کارهای خیر شرکت کنند؛ هرچند کوچک باشد بدانید که اثرش در جامعه وهمچنین در فرزندانتان بزرگ می‌باشد. * فکر می‌کنم فعالیت‌های شما درباره کودکان خیلی پررنگ تر و وسیع تر است. تا جایی که فعالیت‌های زیادی را در تلویزیون دارید و برنامه‌هایی جذاب و شاد برای تربیت اسلامی کودکان مسلمان تولید می‌کنید. مقداری در این باره برایمان توضیح می‌دهید؟ چه شد که وارد این موضوع شدید؟بعد از به دنیا آمدن فرزند اولم (کوثر) و بعد از آن پسرم (حسین) احساس کردم که جنگ بسیار بزرگی علیه این کودکان وجود دارد که ما سالهاست از آن غافل بودیم و هنوز هم مردمان بسیار زیادی از آن غافلند؛ این جنگ، جنگ نرمی است که از طرف غرب علیه کودکان بپا شده است. یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار. برای همین هم بر خود واجب دانستم که نه فقط از کودکانم بلکه تا می‌توانم از کودکانی که هدف این جنگ قرار گرفته اند دفاع کنم؛ خوب حالا شما بگویید آیا می‌شود به غیر از سلاح کارهای فرهنگی به جنگ فرهنگی رفت؟ * طبیعتا نه...به همین دلیل شروع به کارهای فرهنگی کردم. مخصوصا کارهای فرهنگی مرتبط به کودکان. چه ساختن فیلم و کارتون، چه کلیپ و چه برنامه‌های مختلف دیگر.نا گفته نماند که هنوز جنگ ادامه دارد و پیشرفتی که غرب کرده است. صدها برابر بالا تر از پیشرفت ماست. آن هم بدلیل نبودن امکانات و همچنین تنها بودن در این سنگر سرد. * در میان ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین قلباً به کدامیک از ائمه ارادت دارید؟ یا مثلاً در میان اصحاب و اولاد امام حسین علیهم السلام مانند حضرت علی اکبر، حضرت زینب، حضرت عباس، حضرت رقیه به کدامیک از ایشان بیشتر ارادت قلبی دارید؟همیشه ارادت خاصی به أم البنین داشتم وخواهم داشت؛ آخر کسی که حاجتم را یک بار براورده کنه حتما مقامش بزرگه؛ حتما پیش خدا وجاهت دارد؛ باز هم می‌روم سراغش؛ همیشه بهش رو می اندازم؛ نوکرش هم می‌شوم... * راستی مداحی‌های مداحان ایرانی را هم دنبال می‌کنید؟بله حتما... * و کدوم را بیشتر می‌پسندید؟همشون دارن خدمت می‌کنند. هرکس مخلص تر باشد عمل ش هم بیشتر به دل می‌نشیند. یک جورهایی شبیه عطر خوشبو. عطر خوشبو که دیگه نیاز به تعریف ندارد! * درست است که از این سئوال زیرکانه رد شدید اما این دلیل نمی‌شود که من به رابطه نزدیک شما با حاج صادق آهنگران اشاره نکنم...!من از کودکی به ایشان ارادت خاصی داشتم. ایشان استاد من است. استادی که هرگز در کلاسش حضور نداشتم ولی هم سنگر ش بودم. أیام جنگ که در قطر بودیم جز رادیو چیز دیگری نبود که أخبار جنگ را بشنویم؛ با شنیدن مداحیه ای استادم می‌فهمیدم که سربازان اسلام پیشرفت کرده اند و با نوحه‌هایش و ناله‌هایش می‌دانستم که بچه‌ها شهید شده اند. هنوز یادم هست که نوحه‌های ایشان را بلافاصله به عربی مبدل می‌کردم و در هیأت‌های قطر شبانه می‌خواندم. خداوند عمر پر برکت وبا عزت به ایشان عطا نماید. * در آخر، اگر نکته یا صحبت خاصی مد نظر دارید بفرمایید...صحبت خاصی نیست ولی از طرف من بنویس: ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچگونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید.     منبع/خبرگزاری دانشجو
کد خبر: ۴۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

  من در زمان امام (ره) و زمان مقام معظم رهبری به تامین نظرات رهبری مقید بودم. در زمینه هایی که از نظرات رهبری بی اطلاع بودم جویای نظرات می شدم و همان در زمان امام(ره) و هم اکنون نظرات مقام معظم رهبری را در مسائل جویا می شوم به عبارت دیگر تابع امام (ره) و رهبری بودم
کد خبر: ۴۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵

سردار شهید دکترحاج سیف الله حیدرپور فرمانده فرمانده تیپ مستقل 48 فتح ،متولد شهر رضا در استان اصفهان شهيد سيف الله حيدرپور شهرضايى در 25 ارديبهشت سال 1339 مصادف با 18 ذي القعده 1381 قمرى در خانواده‌اى مذهبى، شهيد پرور در شهرضا ديار عاشقان و سلحشوران راه خمينى كبير ديده به جهان گشود. سال‌هاى تحصيل در مقاطع مختلف را در شهرضا سپرى كرد و سال 1358 از دبيرستان شهيد رجايى شهـرستان شهرضا در رشته رياضى فيزيك فارغ التحصيل گرديد. همان سال در آزمون دانشگاه‌هاى دولتى و سراسرى كشور شركت نمود و در رشته فيزيك دانشگاه اصفهان پذيرفته شد. هنوز سال اول دانشگاه را به پايان نرسانده بود كه متجاوزين بعثى عراق خاك كشورمان را آماج حملات و گلوله‌هاى خود قرار دادند، او به نداى امام خمينى معمار و بنيان گذار انقلاب پرشكوه اسلامى پاسخ داد، به عضويت سپاه درآمد و از سنگر علم به كردستان و سپس به سوى جبهه‌هاى نبرد حق عليه باطل شتافت و تا پايان هشت سال دفاع مقدس در آن جبهه نورانى حضورى مستمر، گسترده و فعال داشت و اگر چه روزهاى اول تك‌ور بود، ولى به مرور زمان مسئوليت‌هاى فرماندهى مختلفى از جمله فرماندهى دسته و گروهان و گردان در تيپ و سپس لشكر امام حسين(ع) و در ادامه جانشينى فرماندهى تيپ 44 قمر بنى هاشم و فرماندهى تيپ3 لشكر 25 كربلا و فرماندهى تيپ 48 فتح را به عهده گرفت. پس از پايان جنگ نيز تصدى مسئوليت‌هاى اجرايى و مديريتى از قبيل فرماندهى دانشكده علوم و فنون زرهي، فرماندهى لشكر3 ويژه شهدا سپاه و جانشينى فرماندهى قرارگاه مركزى صاحب الزمان (عج) را عهده‌دار شد. سردار شهيد حاج سيف‌اله حيدرپور در عمليات‌هاى فرمانده كل قوا، طريق القدس، چزابه، فتح‌المبين، رمضان، محرم، والفجر مقدماتى، والفجر4، خيبر، بدر ، والفجر 8 ، كربلاى5 ، والفجر 10 در رده‌هاى مختلف از نيروى عادى تا فرماندهى تيپ و لشكر خدمت كرد و به خاطر رشادتهاى فراوان، از خود گذشتگى، ايثارگرى و نبوغ نظامى‌اش پس از پايان دفاع مقدس مفتخر به دريافت نشان فتح از سوى مقام معظم رهبرى و فرمانده كل قوا گرديد. عضويت در كميته دكترين عمليات نيروى زمينى سپاه و اعطاى درجه سرتيپ دومى و سپس سرتيپ تمامى از سوى مقام معظم رهبرى از افتخارات ديگر اوست و همواره مورد تقدير مقامات عالى رتبه سپاه بود. در سال‌هاى پس از جنگ نيز در جبهه‌اي ديگر به جهاد علمى پرداخت و به درجه كارشناسى علوم سياسى از دانشگاه آزاد اسلامى نائل آمد، سپس در ادامه مقطع كارشناسى ارشد مديريت علوم دفاعى دانشكده فرماندهى و ستاد دانشگاه امام حسين(ع) را پشت سر گذاشت و سپس دانشجوى دوره دكتراى علوم استراتژيك در دانشگاه علوم استراتژيك دفاعى شد، اين در حالى بود كه كم‌كم آثار جراحات و مصدوميت هاى دوران دفاع مقدس كه سبب 70 درصد جانبازى او شده بود بر پيكر پاكش عارض مى‌گشت و روز به روز جسم مطهرش را نحيف‌تر مى‌ساخت. اما با وجود مشكلات جسمى و بينايى همچنان در تحصيل علم و دانش كوشا بود و سرانجام در رشته مديريت آموزش عالى در مقطع دكترى تخصصى در دانشگاه آزاد اسلامي به تحصيل خود ادامه داد. دانشجويى ساعى و كوشا براى اساتيد خود و استادى مهربان و دلسوز براى دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامى شهرضا و دانشكده‌هاى مختلف سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و نيروهاى مسلح به شمار مى‌رفت. آنگونه طالب علم و دانش بود كه دانشگاه را خانه دوم خود مى‌دانست. با پشتكارى مثال زدنى با وجود جانبازى، جراحات شديد دوران جبهه‌هاى نور طالب آموختن و تجربه كردن بود. او براى جمهورى اسلامى ايران سربازى فداكار، پركار و كم خرج بود. زندگى او فوق العاده ساده و به تعبير حضرت امام رحمه الله عليه، و مقام معظم رهبرى ساده زيست بود. منش، رفتار و اخلاق و ادب او از يك سو، پشتكار، علاقه مندى و شوق خدمت موجود در وجود او، وفادارى به راه و آرمان حضرت امام و شهدا از سوى ديگر از او انسانى موحد ساخت كه تا آخرين ثانيه‌هاى عمر گرانبهايش مريد، مقلد و شيفته مقام معظم رهبرى بود و با بردبارى تمام از ياران معظم له در همه سنگر ها و جبهه‌ها دفاع مى‌نمود و سرمشق و الگوى همه ياران، جوانانى بود كه او را مى‌شناختند، به طورى كه در سوگش اشك، حسرت و دريغ ريختند. سرانجام دكتر سيف‌الله ‌حيدرپور  در تاريخ 15 بهمن ماه سال 1386 مصادف با 26 محرم الحرام 1429 در اثر جراحات متعدد، و مصدوميت‌هاى شيميايى كه بر جسمش وارد شده بود به ياران آسمانى‌اش پيوست و روح پاكش در كنار ارواح طيبه دوستان شهيدش آرام گرفت. يادش گرامى و راهش پر رهرو باد.
کد خبر: ۴۳۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

یادواره ی شهدای سنگر ساز بی سنگر و 110 تن از شهدای محدوده ی پایگاه بسیج شهید آیت الله سعیدی (ره) حوزه امام حسین (ع) ناحیه کاشان ، پنجشنبه و جمعه 27 و 28 شهریور ماه بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار می گردد
کد خبر: ۴۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

در سال 1364 با خانواده رفته بودیم تشیع جنازه یکی از شهدای فامیل شهید زکی نژاد ، موقع برگشتن ایشان گفتند: این دفعه تشیع جنازه شهید زکی نژاد رفتیم و دفعه بعد نوبت من است و این جمله همیشه در ذهنم ماندگار شده است
کد خبر: ۴۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۴

«روی هم رفته، این چهار شهر در مسیر یک شاهراه از سوریه تا بغداد قرار گرفته اند و امکان پیشروی شبه نظامیان از غرب کشور برای محاصره پایتخت عراق، افزایش یافته است.» به گزارش سرویس بین الملل جام نیوز، سی ان ان (CNN) نوشت: چهار شهر غربی عراق با پیشروی های داعش سقوط کرد. براساس این گزارش، یک مقام ارشد امنیتی عراق مستقر در استان الانبار گفت: یک گذرگاه استراتژیک مرزی به همراه سه شهر دیگر در غرب عراق روز یکشنبه به کنترل شبه نظامیان داعش درآمد. وی افزود: داعش، علاوه بر حملاتش در شمال عراق، موضع خود در استان غربی الانبار –بزرگترین استان عراق- را نیز تقویت کرده و کنترل "گذرگاه قائم" به همراه شهرهای "راوه"، "عنا" و "حصیبه" را به دست گرفته است. این درحالی است که باراک اوباما، درخواست نوری مالکی برای حمله هوایی آمریکا به تروریست های داعش را بی پاسخ گذاشته و فقط از اعزام مشاوران نظامی به بغداد سخن گفته است. سی ان ان با اشاره به اینکه مشاوران نظامی آمریکا هم هنوز به عراق نرفته اند، می نویسد: دولت عراق، منتظر گروه اولیه از مشاوران نظامی آمریکایی است که قرار است به زودی به بغداد برسند. مقام امنیتی عراقی گفته، در این میان از همه مهمتر به دست گرفتن کنترل شهر استراتژیک القائم در مرز سوریه توسط نیروهای داعش است، جایی که جنگجویان دشمن از سنگر امنی برخوردار شده اند. سی ان ان افزود: روی هم رفته، این چهار شهر در مسیر یک شاهراه از سوریه تا بغداد قرار گرفته اند و امکان پیشروی شبه نظامیان از غرب کشور برای محاصره پایتخت عراق، افزایش یافته است. شهر حصیبه تنها 100 کیلومتر با بغداد فاصله دارد.
کد خبر: ۳۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۱

یک پژوهشگر حوزه اعتیاد گفت: فراگیری مهارتهای زندگی واکسن پیشگیری از اعتیاد است.به گزارش فارس، محمدحسن فرهادی در رابطه با اجتماعی‌کردن مبارزه با مواد مخدر اظهار داشت: اعتیاد مسئله پیچیده‌ای به شمار می‌رود و عوامل مختلفی در آن دخیل است. این موضوع هیچگاه حذف نمی‌شود ولی می‌توان آن را به طور چشمگیری کاهش داد. وی با بیان اینکه در میان اقشار مختلف جامعه نوجوانان و جوانان در موضوع مواد مخدر، اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی آسیب‌پذیرتر هستند، افزود: این موضوع لزوم توسعه آموزش‌ها در نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده و مدرسه را نشان می‌دهد. این پژوهشگر حوزه اعتیاد ادامه داد: مسئله آموزش مهارت زندگی و آگاهی رساندن به جوانان و نوجوان در مورد عوارض مصرف مواد مخدر در همه دنیا مسئله ثابت شده‌ای در راستای پیشگیری از اعتیاد در جامعه است. فرهادی از مدرسه به‌عنوان یک سنگر مهم در امر مبارزه با مواد مخدر و پیشگیری از اعتیاد یاد کرد و گفت: باید مسئولان آموزش و پرورش سیاستگذاری‌های درسی را به سمتی پیش ببرند که از آموزش‌ها به سمت خلاقیت پیش رود و فقط موضوع حفظ درس و مفاهیم مد نظر نباشد. این مسئله علاوه بر اینکه فضای آموزشی را از یک نواختی جدا می‌کند، نشاط و خلاقیت دانش‌آموز را به همراه دارد. وی همچنین با تأکید بر ضرورت گسترش آموزش‌های پیشگیری از اعتیاد در سنین نوجوانی و جوانی، خواستار پررنگ شدن نقش خانواده و مدرسه در این رابطه شد. این پژوهشگر حوزه اعتیاد با اشاره به ریشه‌کن کردن فلج اطفال در سال‌های گذشته با یک عزم ملی و همکاری بسیاری از نهادها خاطرنشان کرد: این مسئله نشان داد که ظرفیت مبارزه با مسائل و مشکلات اجتماعی در کشور وجود دارد و اعتیاد نیز با یک عزم ملی قابل کنترل است. فرهادی ابراز امیدواری کرد که با بسیج بسیاری از نهادها و دستگاه‌های دولتی و غیر دولتی و همکاری خانواده‌ها شاهد چشمگیر معضل اجتماعی اعتیاد در جامعه باشیم.
کد خبر: ۳۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۵

«ذوالفقار» به فتح فا و کسر آن، اسم شمشیر رسول الله(ص) است.‏ در وجه تسمیه این شمشیر گفته‏ اند: پشت آن خارهای پست و بلندی مانند ستون فقرات آدمی داشته است. ماجرای ذوالفقار، از یکی از جنگ های صدر اسلام نشأت می گیرد. جنگ احد یکی از سخت ترین جنگ های صدر اسلام است. در این جنگ خطرناک، آن که بیش از همه فداکارى مى‏ کرد و هر حمله‏ اى که از جانب دشمن به پیغمبر مى‏ شد دفع مى ‏نمود، على ابن ابى طالب (ع) بود. على (ع) با کمال رشادت مى‏ جنگید، تا اینکه شمشیرش شکست، پیغمبر (ص) شمشیر خود را که موسوم به «ذو الفقار» بود، به امام على(ع) داد. سرانجام پیغمبر (ص) در جایى سنگر گرفت، و امام على (ع) هم چنان از او دفاع مى ‏کرد، تا آنکه طبق نقل بعضى از مورخان بیش از شصت زخم به سر، صورت و بدن او وارد آمد، و در همین موقع بود که پیک وحى به پیامبر (ع)عرضه داشت: اى محمد! معناى مواسات همین است، پیغمبر فرمود: “على (ع) از من است و من از او هستم” و جبرئیل افزود: و من هم از هر دو شما. امام صادق (ع) در حدیثی می فرماید: “چون زمان قبض روح پیامبر رسید، علم و سلاح اش را به علی (ع) داد. در حدیث دیگر، امام صادق (ع) می فرماید: “نزد من، انگشتر و زره و شمشیر و پرچم رسول خدا است” و امام رضا (ع) دربارۀ ذوالفقار می فرماید:” ذوالفقار اکنون پیش من است”. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده است: « و شمشیر آن حضرت هنگام ظهور، همان شمشیر پیامبر «ذوالفقار» است». بنابر روایات، ذوالفقار جزء وسایل مخصوصی است که از پیامبر(ص) به دیگر امامان -به ترتیب- به ارث رسیده است و امروز این شمشیر پر برکت، در دست امام عصر (عج) است.
کد خبر: ۳۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۳

فرماندار جدید لنده معرفی و از خدمات فرماندار سابق تجلیل شد. آوای دنا:در مراسمی با حضور جمعی از مسولان استانی و محلی، محمدمرادی به عنوان فرماندار جدید شهرستان لنده معرفی و از خدمات یدالله فاطمیان اولین فرماندار این شهرستان که کمتراز یک سال دراین سمت فعالیت داشت تجلیل شد. در این مراسم امام جمعه ،شهردار ،فرماندار اسبق و جدید شهرستان لنده و دکتر فتاح محمدی به ایراد سخن پرداختند. مشکل شهرستان لنده با عزل و نصب ها حل نمی شود در این مراسم که در سالن اجتماعات آمورش و پرورش شهر لنده برگزار شد حجت الاسلام کیانی امام این شهر گفت :تلاش برای خدمت رسانی به مردم عبادت است وهر چه تلاش مضاعف باشدخوشنودی خداوند را بیشتر به همراه خواهد داشت. وی افزود :مدیران باید مردم سالاری و شایسته سالاری دینی را در رأس امور محوله قرار دهند حجت الاسلام کیانی با اشاره به تازه تأسیس بودن شهرستان لنده گفت:تا زمانی که امکانات و تجهیزات نباشد تغییر و تحول و عزل ونصب ها نمی تواند چاره کار باشد و لازمه هر تحولی حمایت و مساعدتهای مالی و ابزاری است. تغییر و تحول و چرخش نخبگان امری طبیعی استدکتر محمدی معاونت سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد تغییر و تحول و چرخش نخبگان را یک امری طبیعی دانست و بااشاره به جانباز و آزاده بودن هر دو فرماندار قبلی و جدید شهرستان لنده گفت:خدمت به مردم ایثار می خواهد وایثارگرانی که در عمل به تکلیف قانونی و شرعی خود ،ثابت قدم باشند .وی تجلی عبادت رادر خدمت صادقانه دانست و مسئولیت را امانتی از حکومت اسلامی برشمرد که شأن و منزلت آن باید حفظ شود و مسیر آن در راستای تکامل و خدمت به حکومت اسلامی باشد دکترمحمدی راه پیشرفت وتعالی هر جامعه را در دست مردمان آن برشمرد و افزود با تعامل و تفاهم با مسئولین میشود راه صد ساله را یک شبه پیمود. ما از شهرستانی فقط اسمش را نمی خواهیممحمد تقی تقی زاده شهردار جوان لنده این شهر را سرزمین اولین های استان برشمرد و افزود :صدور اولین شناسنامه ،بنای اولین مسجد و حسینیه ،تشکیل اولین هیئت عزاداری ،اولین هنگ ژاندارمری و اولین مرکز بخش استان کهگیلویه وبویراحمد در تاریخ وتمدن این دیار ثبت شده است و اکنون نام آقای فاطمیان به عنوان اولین فرماندارنیز به این جمع افزوده شد.تقی زاده ضمن تبریک مسئولیت محمد مرادی از او خواست تا در برنامه بلند مدت خود به فکر جذب سرمایه گذار در بخش صنعت و معدن و کشاورزی در این شهرستان باشد که اشتغال زایی از بزرگترین دغدغه مردمان این شهرستان است . وی استقلال ادارات و اصلاح جاده های ارتباطی رااز دیگر مطالبات مردم برشمرد و افزود ما از شهرستانی فقط اسمش را نمی خواهیم . ایشان از تلاشهای مستمر یدالله فاطمیان تقدیر کرد. ازمردم بخاطر انچه انجام نشد پوزش می طلبمفاطمیان فرماندار اسبق لنده ابتدا با اهدائ دسته گل به فرماندار جدید و هم سنگر وهم سلول خود درعراق حضورش را گرامی داشت و از شورای اداری و مردم طلب حلالیت کرد و افزود :دکتر خادمی استاندار کهگیلویه و بویراحمد مدیری کارآمد و تواناست و بهترین فاکتور ایشان بومی بودنش می باشد و همه احزاب و سلایق سیاسی و قاطبه مردم استان باید از ایشان و مدیرانی که انتصاب می کنند حمایت کنند تا در مرکز کشور بدانند نیروهای بومی در استان ما اقبال عمومی را در پی دارند و مسئولیت های بزرگ را هرچه بیشتر در اختیار فرزندان این استان قرار دهند.وی از حجت الاسلام بزرگواری نماینده مردم شهرستانهای کهگیلویه چرام بهمئی ولنده همچنین حجت الاسلام ملک حسینی نماینده مقاممعظم رهبری در استان ،به خاطر حمایت هایشان در ترقی شهرستان لنده تقدیر کرد. ایشان از مردم بخاطر انچه حقشون بود و انجام نشد عذر خواهی نمود. به چهار اصل ولایتمداری ،مردمداری،قانونمداری و حرکت اعتدالی اعتقاد دارممرادی فرماندارجدید شهرستان لنده با جمله افتخار می کنم که مسئولیتم در دولت امید به ریاست دکتر روحانی است سخن را آغاز کرد و افزود شعار من کار،کار، کار است.وی ولایت مداری ،مردمداری ، قانون مداری و حرکت اعتدالی را ،چهار اصل در اجرای برنامه های خود عنوان کرد و از همه خواست تا با یک دلی به سوی شهرستان آباد گام بردارندوی قدمت تاریخی و فرهنگی و سیاسی و دینی شهرستان لنده را بیانگر وجود تفکرات بزرگ خواند و خدمت در چنین مکان متمدنی را افتخاری برای خود برشمرد. *شهرستان لنده دارای یک شهر دو بخش و 80 روستا می باشد که در 35کیلومتری مرکز شهرستان کهگیلویه واقع شده است . خبر/احمدعلی کریمی زاده
کد خبر: ۲۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۲

كساني كه به زمين و زمان خورده مي گيرند و نافشان را با نقد بريده اند در مدت زمان بيش از 5ماه نتوانستند يك نفر را انتخاب كنند و رودر رو براي هم سنگر مي گيرند تخريب مي كنند و باند و دسته مي سازند و سر انجام همه اين كارها مي شود انتخاب نيرويي غير بومي  
کد خبر: ۲۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۳۰

تعرض وبی حرمتی به آمران به معروف و ناهیان از منکر از سوی برخی افراد نابخرد و کوردل با احکام و قوانین سازگار نبوده و از قوه ی قضائیه و نیروی انتظامی می خواهیم در چارچوب قوانین و مقررات خود را موظف به حمایت قضائی از آمران و ناهیان بدانند
کد خبر: ۲۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۷

جا دارد نمایندگان ملت جلوی سلطه گری افراد سودجو و فرزندان آنها را بگیرند و نگذارند پس از انقراض سلطه خانوادگی پهلوی بر مقدرات کشور این قبیل خانواده ها تشنه ریاست و قدرت بر دانشگاه ازاد مسلط شوند
کد خبر: ۲۱۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۷

تمام هجمه‌ای که بر علیه بنده به خاطر آن جمله شوخی مانند صورت گرفت و جنجال‌هایی که موج‌سواران به راه انداختند تا از احساسات پاک برادران و خواهران لر زبان استفاده کنند همه بر علیه مواضع اصلی من بود که نسبت به فتنه‌گران حامیان آنها و رانت‌خواران گرفتم
کد خبر: ۲۰۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۲

آوای دنا/تنها چند روز مانده به عمر دولت دهم بازار داغ لغو ابلاغ ها واستعفاها در اداره آموزش وپرورش شهرستان بهمئی ، هر روز داغ تر می شود ،این لغو ابلاغ ها البته درون تشکیلاتی می باشد یعنی نیروهای جریان اصولگرا ابلاغ همدیگر را یا لغو یا همدیگر را مجبور به استعفا میکنند. مهمترین لغو ابلاغ شده روزهای اخیر آقای بهمن جشانی پور معاون پرورشی و فرهنگی شهرستان بهمئی می باشد وی در مصاحبه ای که یک نسخه از آن برای پایگاه خبری آوای دنا ارسال شده است ماجرا را اینگونه تعریف می نمایدکه البته به نظر می رسد وی بی پرده اظهارات خود را بیان نموده ،لذا سایت تحلیلی خبری آوای دنا حق پاسخگویی به عزیزانی که نامی از آنها برده شده است را محفوظ دانسته و آماده درج پاسخ انهانیز می باشد. سوال : جناب آقای جشانی پور چرا عزل شده اید؟ با یاد و نام خداوند بزرگ و درود بر روح ملکوتی حضرت امام (ره)و یاد وخاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس بویژه شهیدان جهان نژادیان و ورزنده (شهدای امورتربیتی شهرستان بهمئی) و آرزوی سلامتی برای حضرت امام خامنه ای و آرزوی قبولی طاعات و عبادات همه همکاران محترم، بنده حدود 23 سال در سمت های مختلف مربی پرورشی، دبیر الهیات و معارف اسلامی ، مدیر دبیرستان های شهرستان بهمئی خدمت می کردم و از سال 1386 تاکنون اولین معاون پرورشی و فرهنگی شهرستان بهمئی بوده ام.علت عزل اینجانب در آخرین روزهای حیات دولت دهم و آن هم از ناحیه تشکیلات خودی، دو علت داشت: 1) مهمترین علت , عدم همراهی اینجانب با تشکیلات حاکم بر آموزش وپرورش بهمئی در رای دادن به آقای دکتر ولایتی بود بنده طرفدار آقای جلیلی بودم چون اهداف و آرمان های جبهه پایداری را واقعا قبول دارم و می پسندم. 2) علت دوم ، بنده در کمیته انتصابات وستاد سازماندهی سال جاری حتی یکبار راه داده نشدم تا انتصابات و سازماندهی دستمایه خود خواهی ها ، خود محوری ها و یکسویه نگری های شخص رئیس اداره آموزش وپرورش آقای دهبان زاده قرار بگیرد به همین علت به شدت معترض بودم. سوال: شاید معاون پرورشی و فرهنگی عضو کمیته انتصابات و یا ستاد سازماندهی اداره آموزش وپرورش نباشد؟ بحث اصلی دقیقا همین جاست. اتفاقا بنده به عنوان معاون پرورشی و فرهنگی عضو اصلی ستاد سازماندهی بوده ام و ابلاغم در مورخه 1/3/1392 به شماره 5/3315 و با امضای شخص رئیس آموزش و پرورش بهمئی صادر گردید. از طرفی بخشنامه شماره5/40265/701 اداره کل مورخه 6/9/1390 هر سه معاون اداره آموزش وپرورش را به عنوان اعضاء اصلی کمیته انتصابات معرفی می نماید ، مهمتر از همه حتما باید معاون پرورشی و فرهنگی در کمیته انتصابات حضور داشته باشد زیرا دستورالعمل «  طرح احیاء نقش تربیتی معلم » حضور معاون پرورشی را در کلیه ارکان اصلی و تصمیم گیری های کلان آموزش وپرورش الزاما سهیم می داند. تنها معاونی که عضو ارشد شورای آموزش وپرورش است معاون پرورشی است که ریاست آن بر عهده فرماندار هست واین مساله یعنی الزام به حضور معاون پورشی در تصمیم گیری های کلان آموزش وپرورش. اما همان طور که عرض کردم ، خودخواهی ، خودکامگی و یکجانبه گرایی آقای دهبان زاده رئیس آموزش و پرورش باعث شد تا بنده نقشی  در کمیته انتصابات و سازماندهی نداشته باشم. سوال : حتی در سازماندهی نیروهای پرورشی هم هیچ دخالتی نداشتید؟ سازماندهی نیروهای پرورشی برابر بخشنامه ابلاغی اداره آموزش وپرورش باید 14/4/1392 انجام می شد که به علت کارشکنی رئیس آموزش وپرورش به روز شنبه 22 تیرماه موکول گردید و  روز شنبه نیز این سازماندهی برگزار نشد که باعث اعتراض مربیان عزیز پرورشی گردید. همان روز ابلاغ اینجانب لغو گردید و روز یکشنه 23 تیرماه سازماندهی معاونین و مربیان پرورشی بدون حضور اینجانب و بوسیله رئیس آموزش وپرورش انجام گردید که اعتراضات به نحوه سازماندهی هنوز هم ادامه دارد. سوال : برگردیم به گذشته مگر جنابعالی جزء تشکیلات حاکم بر آموزش و پرورش نبوده اید که حالا از طرف دوستان خودتان لغو ابلاغ گردیده اید؟ وقتی می گوئیم تشکیلات حاکم مسئله رنگ وبوی سیاسی پیدا میکند کار آموزش و پرورش در مرحله اول فرهنگ سازی است. مسائل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و... باید در مراحل بعد از فرهنگ قرار گیرند. بنده از فعالان ستاد آقای احمدی نژاد بودم ، همچنین طرفدار بی حاشیه آقای بزرگواری در طول هر دو دوره بوده ام . از زمانی که وارد آموزش وپرورش شده ام ، سیاست زدگی و نگرش صرفا سیاسی و نگاه به افراد بر مبنای اینکه طرفدار کدام طیف سیاسی هستند را بر اداره آموزش وپرورش بهمئی حس کرده ام. کار سیاسی شده بود هدف اول و فرهنگ در مرتبه دوم قرار گرفته بود. هرکس با بزرگواری بود، موجه ، نورجشمی و بدون برچسب بود، بقیه محکوم ، غیر موجه و دسته چندم بودند. ملاک ارزیابی و ارزشیابی افراد شده بود موضع سیاسی که آقای صمدی نسب و رفقا طرفدار آن بودند. فضا بسیار بد ونامناسب شده بود همین مساله باعث شد تا نیروهای بااستعداد وتوانا و مسلط به مسائل علمی از شهرستان یا مهاجرت نمایند یا به حاشیه رانده شوند. به جرات می توان گفت در چنین شرایطی بسیاری از چهره های علمی شهرستان به دلیل فضای بسیار بد صرفا  سیاسی به شهرهای همجوار مهاجرت نمودند. سوال : اوج به حاشیه راندن نیروهای کار آمد وعلمی وتوانمند و صرفا کسانی که همسو با تفکر سیاسی آقای صمدی نسب نبودند چه سالهایی بود؟ ایشان در دولت نهم مطلقا به احمدی نژاد رای نداد و حتی در صندوق های رای هم آقای احمدی نژاد را تخریب می کرد. طرفدارن مثال زدنی آقای دکتر احمدی نژاد چند تن از فرهنگیان خوب شهرستان بهمئی از جمله آقایان کریم افتخاری ، منوچهر چک نژاد، ابوالحسن مومن نژاد ، علی طاهری و خدایار ثقفی  و کلیه بچه های هیئت های مذهبی بودند اینان گمنام بودند وبدون پشتوانه ، و کسی موفقیت آنان را باور نداشت تلاششان نتیجه داد اما آقای صمدی نسب شد میراث خوار بدون زحمت و تمامیت خواهی وی و رفقایش باعث شد تا زحمتکشان آقای دکتر احمدی نژاد به حاشیه رانده شوند که خداوند قطعا بین اینها و آقای صمدی نسب و بزرگواری قضاوتی بسیار عادلانه خواهد نمود. به هر حال مبارزه با نیروهای کارآمد از زمان دولت نهم آغاز گردید و تاپایان دولت دهم همچنان ادامه دارد. اما در سال1388 و به دنبال پیروزی دوباره دکتر احمدی نژاد و حوادث فتنه 1388 ، عده بسیار زیادی از نیروهای خوب و علمی و مذهبی صرفا به علت طرفداری از جناح چپ مورد هجمه سنگین آقای صمدی نسب و تشکیلات حاکم قرار گرفتند. کار به جایی رسید که همین نیروهایی که اکثرا جانباز ، رزمنده و خانواده شهید بودند در محاکمه ای قبل از اتهام از طرف آقای صمدی نسب « فتنه گران شهرستان بهمئی » نامیده شدند. چه برچسب هایی که زده نشد ، چه اتهاماتی که وارد نشد ، چه مسائلی که گفته نشد. همین افراد چند روز بعد این همه اتهامات وبیدادگری ها فتنه 1388 را خودشان محکوم کردند و در نهم دیماه 1388 همین افرادی که از طرف آقای صمدی نسب « فتنه گران شهرستان بهمئی » نامیده شدند پیشقراول حماسه نهم دیماه شدند. اینها در ایمان ، تقوی ، جانبازی و رزمندگی، اکثرا از امثال صمدی نسب ها جلوتر بودند. بعضی از همین افراد کسانی بودند که در حوادث مهم انقلاب تا پای شهادت پیش رفتند و حالا همین برچسب که آقای صمدی نسب به این افراد زده زمان زیادی می خواهد تاپاک شود. سوال: نقش جنابعالی اینجا چه بود و چرا شما مغضوب واقع شدید؟ من همیشه منتقد افراط بودم، من در اداره آموزش وپرورش حضور داشتم اما خودکامگی ها و خودخواهی ها و افراط را قبول نداشتم همیشه از آقای صمدی نسب به خاطر طرد نیروهای خوب و کارآمد و انقلابی انتقاد می کردم. اصولگرای متعصبی بودم اما افراط را نمی پذیرفتم و اعتقاد داشتم یک نیروی فرهنگی ، مومن و رزمنده صرفا به خاطر یکبار رای دادن به کسی نباید طرد شود، بلکه باید کار فرهنگی نمود و بصیرتی را که مقام معظم رهبری( مدظله العالی) بر آن تاکید داشت ترویج نمود. سوال : اما آقای دهبان زاده که در آن زمان کاره ای نبود ، حالا چرا با وی مشکل دارید؟ آقای دهبان زاده پسر  عموی آقای صمدی نسب می باشد.در زمان آقای صمدی نسب ایشان مسئول ارزیابی و رسیدگی به شکایاتِ اداره آموزش و پرورش بهمئی بود. در سال1387 به دنبال یک تخلف محرز در اداره آموزش وپرورش بهمئی بازرسی وزرات آموزش و پرورش کشور دخالت نمود و دهبان زاده را از سِمت ارزیابی و رسیدگی به شکایات خلع نمودو اجازه پست گرفتن مجدد در اداره آموزش وپرورش !!! را از وی سلب نمود. اما پس از مدتی آقای صمدی نسب حکم کارشناس امور اداری اداره آموزش و پرورش را برای ایشان امضاء کرد (دهن کجی به بازرسی وزارت آموزش وپرورش). در این سمت به دنبال اخلاق بسیار تند و غیر متعارف ایشان ، منفور اکثر فرهنگیان شهرستان شده بود و بعضا همکاران شکایت از وی را نزد اینجانب می آوردند و بنده مرتب به وی تذکر می دادم همین عدم انتقاد پذیری و انعطاف پذیری باعث شد تا برای همیشه ما باهم میانه خوبی نداشته باشیم. سوال: پس از آقای صمدی نسب آقای حصار حکم رئیس اداره آموزش وپرورش گرفتند آیا باز هم جنابعالی تحت فشار بودید؟ آقای صمدی نسب پس از جریانات و حوادث در زمان تصدی اش برآموزش وپرورش از جمله دخل و تصرف در نوار سخنرانی امام جمعه وقت« حجت الاسلام والمسلمین فرجام» و شکایت حاج آقای فرجام از ایشان که منجر به بازداشت وی توسط نیروی انتظامی گردید و به حاشیه راندن نیرو های کارآمد و توزیع نامناسب امکانات در روستاها و شهر مورد به شدت مورد انتقاد افکار عمومی قرار گرفت تا جائی که ادامه کار ایشان در آموزش و پرورش شهرستان میسر نبود. از طرفی طرفداران وی از جمله آقای بزرگواری ، آقای دانشی و آقای سید محمود موسوی در ماجرای نوار سخنرانی امام جمعه بدون توجه به اینکه کدام طرف حق است و کدام طرف باطل ، جانب آقای صمدی نسب را گرفتند و وی را به سمت معاون اداری مالی اداره کل آموزش و پرورش استان منصوب نمودند، علیرغم میل باطنی آقای صمدی نسب ، آقای حاج حصار رئیس آموزش و پرورش شهرستان بهمئی گردید منصفانه بگویم با ورود ایشان به اداره آموزش وپرورش افراط گرایی ها از بین رفت ، آموزش و پرورش تا حد خیلی زیادی به اصل خویش بازگشت، فضای رفاقت و دوستی حاکم گردید و فضا بسیار تلطیف شد. اما آقای صمدی نسب انتظار داشت تا آقای حاج حصار راه او را برود ، چون چنین نشد در مدت 2 سال و اندی از زمان ریاست آقای حصار ، وی به شدت مورد غضب آقای صمدی نسب قرار گرفت و مدیرکل هم در رابطه با این مسئله واقعا منفعلانه عمل کرد تا جایی که در سال 1391 درحالی که تنها چند ماهی به بازنشستگی آقای حصار باقیمانده بود ایشان را عزل و پسر عمویش آقای دهبان زاده را به جای ایشان  نشاند. سوال: آیا لغو ابلاغ جنابعالی از طرف آقای دهبان زاده با هماهنگی اداره کل بویژه معاون پرورشی استان انجام گرفت ، یا عزل جنابعالی خودسرانه بود؟ عزل اینجانب با دستور ویژه آقای صمدی نسب و توسط اقای دهبان زاده بدون هیچ گونه کم کاری از طرف اینجانب و همچنین بدون هر گونه هماهنگی با معاون پرورشی استان انجام شده است. اما بنده معلمم و معلم در هر سنگر ی باید رسالت دینی و اعتقادی خود را به بهترین وجه انجام دهد چه رئیس باشد ، چه معاون و چه پای تخته کلاس، به هر حال باید وظیفه را خوب به سرانجام رساند.در پایان اگر صحبتی هست بفرمائید؟ من از همه مربیان و معاونین عزیز پرورشی و فرهنگی و مشاوران و مربیان تربیت بدنی و همکاران عزیز خودم حلالیت می طلبم. جهت احقاق حق آنها تا جایی که در توان داشتم انجام وظیفه کردم اگر گاها نتوانستم به بعضی از خواسته های همکارانم پاسخی بدهم شاید از انجام وظیفه ام فراتر بود. جا دارد از استاد عزیز و فرهیخته ام حضرت حجت الاسلام مصطفی شجاعیان که مدت 6 سال در کنار وی با آرامش خاطر در سنگر بزرگ معاونت پرورشی و فرهنگی به راحتی انجام وظیفه نمودم تشکر و قدردانی کنم واز همکاران عزیزم در اداره آموزش وپرورش بهمئی کمال تشکر و قدردانی را دارم. بهمن جشانی پور 09163714550
کد خبر: ۱۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۳۰

رییس‌جمهور، استفاده از زمین و اراضی کشور، استفاده از معادن کشور، اجرای کامل هدفمندی یارانه‌ها و اصلاح نظام بانکی کشور را چهار راهکار اصلی برای حل مشکلات اقتصادی کشور عنوان کرد.
کد خبر: ۱۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۲۷

اوای دنا:همزمان با درگذشت حضرت ایت الله ملک حسینی نماینده ولی‌فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد، نماینده مردم بویراحمد و دنا در مجلس شورای اسلامی بیانیه‌ای صادر کرد که در این بیانیه آمده است:ارتحال جانسوز اسوه تقوا و فضیلت، عالم شجاع و مجاهد فی‌سبیل‌‌الله، جامع فضائل و کمالات معنوی و علمی، حضرت آیت‌الله سید کرامت‌الله ملک حسینی، قدس‌الله نفسه الزکیه که عمر پربرکت و گرانمایه خود در مسیر مبارزه با طاغوت و اعتلای ارزش‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صرف نمود را به پیشگاه ولی‌الله الاعظم امام عصر (عج) و مقام معظم رهبری دامه برکاته و ملت شریف ایران، مردم غیور استان کهگیلویه و بویراحمد و بیت رفیع ملک‌حسینی خصوصا فرزند فاضل و عالم ایشان، حوزه‌های علمیه، شاگردان آن بزرگمرد تسلیت و تعزیت عرض می‌نمایم.مهربانی پدرانه او برای مردم و پاسداری از حقوق آنان هرگز از خاطره ها پاک نخواهد شد.آن عزیز سفر کرده به دیار باقی را همان بس که حیات سراسر طیبه‌اش را به تربیت شاگردان فاضل و متعهد و عمر با برکت خود را در راه پایداری بر مسیر نورانی ولایت و در راه پاسداری از ولایت فقیه در سنگر مقدس مجلس خبرگان به عنوان نماینده مردم ولایتمدار استان کهگیلویه و بویراحمد طی نمود.فقدان این مرد کم‌نظیر در حقیقت مصداق اتم خسران برای جامعه اسلامی و ضایعه‌ای بزرگ برای روحانیت و استان کهگلویه و بویراحمد است. خداوند روح بلند آن فقید حکیم و مرد الهی را با ارواح طیبه اجداد طاهرینش ائمه معصومین صلوات‌الله علیهم، محشور فرماید.غلام محمد زارعی، نماینده مردم شریف بویراحمد و دنا و رئیس مجمع نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی
کد خبر: ۱۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۲

جنگ، جنگ است، چه نرم باشد و چه سخت!بسم اللهديده بانهاي جنگ نرم كجا هستند؟ اوای دنا-وبلاگ سیاست ما عین دیانت ماست نوشت:به لطف پروردگار از بركت وجود ولايت فقيه، خيلي خوب ميدانيم كه جنگ نرمي هم در كار است. عبارت نرم اگر چه علي الظاهر، خوش آيند تر از جنگ سخت است ولي تبعات و خساراتش به مراتب بيشتر از جنگ سخت است. از بس رهبري تكرار و تاكيد كرده اند كه تهاجمات امروز در عرصه ي فرهنگي به مراتب بيشتر از عرصه ي نظامي است همگي ازبر شده ايم. ولي ازبر شدن مثل كسي است كه شعري يا عبارتي را حفظ كرده ولي از معنا و مفهوم آن بي اطلاع است.هر جنگي جبهه اي دارد و هر جبهه اي خاكريزي، و هر خاكريزي  سنگر ي، جنگ چه نرم باشد چه سخت، هم پدافند لازم دارد و هم توپخانه، نيروي هوايي و دريايي هم مي طلبد، اين يعني هر كاري تخصص مربوط به خودش را ميطلبد.ديروز جسممان هدف گلوله ها بود  ولي امروز افكارمان در تير رس است،تيراندازي ها به همان سبك سياق گذشته وجود دارد ولي جنس گلوله ها فقط عوض شده است. ديروز تخريب گلوله ها با كاليبر مشخص ميشد، ولي امروز قدرت تيرها باتخريب افكار و عقايد سنجيده ميشود.ديروز هر گلوله اي كه بيش تر خسارت به بار مي آورد، تشويق ميشد، و امروز هر كتاب و فيلم و برنامه اي كه بيشتر عقايد را تخريب كند جايزه ميگيرد.ديروز وقتي گلوله به تنت ميخورد خون جاري ميشد، ميتوانستي امدادگر را صدا بزني، ولي امروز تو وقتي متوجه اصابت گلوله ميشوي كه ديگر كار از كار گذشته است!شايد بيشتر از يك دهه است كه رهبري هشدار جنگ نرم را داده اند، ولي هنوز ما نه جبهه را، نه خاكريز را و نه سنگر را مشخص نكرده ايم. هنوز ما نميدانيم كه موضع تهاجمي دشمن از شمال تفكراتمان است يا از جنوب عقايدمان، هنوز توپخانه هاي جبهه ي فرهنگي ما به كار نيفتاده است. نيروي هوايي و دريايي و جبهه ي نرم ما هنوز آرايش دفاعي به خود نگرفته اند، آنقدر سراسيمه عمل ميكنيم كه گاهي اوقات نيروهاي خودي را هم هدف قرار ميدهيم.من كه هنوز فرق گرگ و ميش را ندانسته ام، براي حفظ كدام گله بايد براي كدام گرگ چوب تكان بدهم؟ديروز مرزهاي غرب و جنوب كشورمان جولانگاه دشمنانمان بود ولي امروز هر گوشي موبايلي، هر خانه ي خالي، هر كتاب و فيلمي، و حتي تلويزيون هم شده است جولانگاه دشمن، توپخانه ي صدا و سيما هم كه چون هنوز سنگر ها را تشخيص نداده اكثر اوقات نيروهاي خودي را ميزند.جنگ نرم هم مثل جنگ سخت ديده بان ميخواهد، ديده باني كه گراي دشمن را خوب بگيرد، مشخصات توپخانه هايشان را اعلام بكند، اگر يك ديده بان خواب باشد يا آدرس را اشتباهي بدهد، هم مهمات هدر ميرود و هم وقت تلف ميشود!امروز ديده بانهاي جنگ نرم بايد در اردوگاه آويني ها آموزش ببينند، مكتب خميني از افتخاراتش تربيت ديده باني ماهر و زبده همچون آويني است!
کد خبر: ۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۳۱

اوای دنا:سیدحاجی محمد موحد" نماینده کنونی بهبهان در مجلس هشتم شورای اسلامی و کاندیدای رد صلاحیت شده در حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام و بهمئی در پیامی به مردم این حوزه انتخابیه، آنها را به حضور حداکثری در انتخابات دعوت کرد. این نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی در این پیام آورده است: مردم شریف و حق شناس شهرستان های کهگیلویه، بهمئی و چرام، از آنجا که برایم امکان پذیرنبود تا با ملاقات حضوری دست های پرلطف و محبت شما را بفشارم، لازم دانستم مراتب سپاس و امتنان خود را به محضر شما مردم بزرگوار که در طول دوره نمایندگی با درک انقلابی و شعور سیاسی و با حمایت بی دریغ بنده را به عنوان خدمتگزار خود در سنگر مجلس شورای اسلامی انتخاب کردید، بالاخص حضور حماسی و انقلابی شما تا آخرین لحظات این دوره، تقدیر و تشکر کنم و بر دستهای یکایک شما بوسه زده و قدم های شما را به دیده منت می گذارم.در این پیام آمده است: اینجانب خود را همواره سرباز نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای دانسته و خود را به اطاعت از از رهنمودها و فرامین معظم له ملزم و با تاسی از اوامر ایشان، حفظ حرمت و قداست نهادهای نظام به ویژه شورای محترم نگهبان را ضروری و واجب می دانم و در این راستا مردم پاک سیرت و دلاور کهگیلویه، بهمئی و چرام و بخش ها و دهستان های تابعه را به حفظ نظم وآرامش و حرکت در مدار قانون توصیه می کنم و انتظار دارم با حضور پرشور و نشاط در پای صندوق های رای معاندین و مخالفین نظام را همچون گذشته مایوس کنید.
کد خبر: ۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۵