کد خبر: ۱۶۸۲۴
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۸
یادداشت
آمریکا در ظاهر و باطن، شمشیر را برای ایران از رو بسته است، خواه بلوف باشد یا نه. از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، برخی احساس خطر کرده اند.
به گزارش آوای رودکوف به نقل از  اطاق خبر 24: احساس خطر آنها دروغین و نمادین یا از روی ترس و نگرانی، یک نکته را در خود نهفته دارد و آن نکته این است که چنین افراد و گروه هایی پس چگونه آن همه دشمنی، تهدید و تحریم هایی که آمریکا در زمان ها و در دوران ریاست جمهوری هر رئیس جمهوری علیه ایران اعمال کردند ندیدند؟ و اکنون ترامپ یک غول بی شاخ و دُمی شده است که باید از آن ترسید!

ترامپ هم مانند دیگر روسای جمهوری آمریکا است و تفاوتی با آنها ندارد. هر کدام از روسای جمهوری ایالات متحده به فراخور حال و روز داخلی و تحولات بین المللی برگزیده می شوند و بر همین اساس موضع گیری می کنند.

ترامپ نیاز امروز آمریکا است، شرایط به گونه ای است که ایالات متحده به یک هوچی گر، لاف زن و حراف نیاز دارد تا بتواند خود را اداره کند.

اگر یادتان باشد، هنگامی که باراک اوباما در تبلیغات انتخاباتی خود دم از تغییر و اصلاح می زد، همگان تصور می کردند که شعارهای او چه شعارهای خوبی است، پس به او رأی می دهیم تا آن وعده های تغییر محقق شود.
چند درصد از وعده های باراک اوباما اجرا شده و شعار تغییرات او در آمریکا پس از 8 سال ریاست جمهوری تعبیر گشت؟

اگر بگوییم هیچ، پر بیراه نگفته ایم، تبلیغات رسانه ای و سخنرانی های تبلیغاتی اوباما حتی هنگامی که وارد کاخ سفید هم شد، ادامه داشت. وعده ها پشت سر هم ردیف می شد، اما دریغ از عملیاتی شدن یکی از آنها!

ترامپ هم با شعارهای فریبنده و دهان پر کن وارد کارزار انتخاباتی شد و با همان شعارها پیروز رقابت شد.

شک نکنید که وعده ها و شعارهایی که او سر داده است، محقق نخواهد شد.

اما یک نکته مهم را باید همواره در خاطر داشت، به مصلحت نیست که با آمریکای دوران ترامپ با مصلحت رفتار کنیم. همانطور که در دوره های گذشته مصلحت نکردیم. مصلحت اندیشی یعنی عقب نشینی.

رفتارهای آمریکا با جمهوری اسلامی ایران تفاوتی نکرده است. روش و منش آمریکا، سیاستی که حاکمیت این رژیم علیه ایران به کار می برد، سیاست براندازانه است. راه و روش آن هم بستگی به شرایط زمان و مکان دارد.

نمی توان تفاوتی میان روسای جمهور پیشین این کشور با رئیس جمهور کنونی آمریکا قائل شد، چرا که سیاست ها از جای دیگر آماده شده و دیکته می شود و رئیس جمهور هم مجری آن سیاست هاست.

عقب نشینی در مقابل آمریکا، پیشروی آنها را در پی خواهد داشت، این خصلتی است که هنگام نبرد از هر نوعی، در وجود دو طرف تقابل دیده می شود و این ویژگی در آمریکایی ها به صورت بسیار سیری ناپذیری پرورش یافته است.

تنها راه مقابله با گرسنگی سیری ناپذیر آمریکا، ایستادگی و مقاومت همراه با پیشروی هوشمندانه و مدبرانه است. یک پیشروی که باعث شود، حمله دشمن مهار شده و زمین گیر گردد و کپ کند.

مصلحت اندیشی، کوتاه آمدن مقابل تهدیدات پوشالی آمریکا، عقب نشینی با شعار مصلحت! آمریکایی ها را جسورتر می کند و این جسارت، آنها را به پیشروی تشویق خواهد کرد.

بارها از سوی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری این سخن به گوش همگان رسیده که کوتاه بیایید آنها چند گام جلو خواهند آمد.

پیشروی گام به گام آنها به تسخیر می انجامد و این آرزویی است که نزدیک به 40 سال محقق نشده است.

حضرت آیت الله خامنه ای در مهر ماه امسال در دیدار «نخبگان علمی جوان» با ایشان، درباره همین موضوع فرمودند؛ «اگر در هسته‌ای عقب نشینی کنید آنها مسئله موشک را پیش می‌کشند، اگر باز هم عقب بروید بحث حمایت از مقاومت را مطرح می کنند، اگر به عقب نشینی ادامه دادید موضوع حقوق بشر را جلو می آورند. بعد اگر معیارهای آنها را پذیرفتید سراغ حذف معیارهای دینی در حکومت می‌روند.»

اگر به خیال و گمان این که ما کوتاه بیاییم، آمریکا هم دست از دشمنی برمی دارد و آنگاه رفتارش با جمهوری اسلامی ایران دوستانه می شود، باید گفت زهی خیال باطل!

آنهایی که چنین تصور و رویایی دارند، به برجام نگاهی بیندازند. آیا برجام تجربه پند آموز برای خوش خیالان نیست؟

چنین رفتاری از سوی آمریکا ربطی به دوران ریاست جمهوری اوباما، ترامپ، بوش یا ریگان ندارد، بلکه ذات درونی آمریکا است تا از عرض اندام کشورهای مستقل جلوگیری کند.

به ویژه اگر یک کشور مستقلی مانند ایران در جهان ظهور یابد که با حکومت دینی خود چالشی جدی را برای دنیای لیبرال سرمایه داری که تنها در اندیشه های شیطانی خود سیر می کند، ایجاد کرده است.

مشکل اساسی فرهنگ غربی با ایدئولوژی ای که ایران آن را رواج می دهد، نبرد میان حق و باطل است. باطل در یک طرف ماجرا قرار گرفته و تا پیش از انقلاب اسلامی، هماوردی هم مقابل خود نداشته است.

اکنون که انقلاب اسلامی روز به روز قدرتمندتر و توانمندتر از گذشته می شود، وحشت و عصبانیت شیطان بزرگ هم بیشتر می شود، به همین خاطر تهدیدات و لفاظی های بیشتری علیه جمهوری اسلامی ایران به کار می برد.

این که برخی مثال هایی مانند روابط ژاپن و آمریکا یا ترکیه و آمریکا را مطرح می کنند، این مثال ها غیر قابل تعمیم در قبال جمهوری اسلامی ایران است.

ژاپن، شکست خورده جنگ جهانی دوم است، این کشور از آن زمان تاکنون زیر سلطه آمریکا قرار داشته و اگر پیشرفتی هم در صنعت این کشور دیده می شود، بهره کشی آمریکا از ژاپنی ها است.

آیا ژاپن استقلال دارد؟ آیا می تواند برای خود تصمیم بگیرد که با کدام کشور رابطه داشته باشد با کدام نه؟ سربازان آمریکا هر غلطی که بخواهند در این کشور انجام می دهند و همان قانون کاپیتولاسیون دوران رژیم شاه در ایران، برای ژاپنی ها اجرا می شود.

ترکیه مثال دیگری است که برخی آن را مطرح می کنند، این کشور با وجود این که سرسپرده آمریکا و اروپا بود، اما همواره به عنوان یک پایگاه از آن بهره برده شده است.

اکنون که اندکی به خاطر شرایط و تحولات منطقه و بین الملل، ترکیه احساس خطر کرده و از همسویی خود با آمریکا و اروپا کاسته است، رفتاری که آمریکایی ها و اروپایی ها با ترکیه دارند چگونه است؟

یادمان نرود و آنهایی که یادشان رفته به خاطر بیاورند که آرمان های انقلاب اسلامی ظلم ستیزی است، اگر آمریکا ستیزی نمود یافته است به خاطر ظلمی است که علیه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مظلوم روا می دارد.

پس چگونه می توان در قبال کشوری که ظالم است و باطل، کوتاه آمد و حق را زیر پا گذاشت، در جایی که حضرت علی امیر مومنان (ع) می فرماید، حق را بگویید اگر به زیانتان باشد.

اگر به اعتقادات دینی و شیعی پایبند هستیم و باور قلبی داریم، که داریم، پس تحقق مرگ بر آمریکا دور از انتظار هم نخواهد بود. اشتباه برخی در این است که معادلات را با عقل و منطق و بر اساس فرمول های دانشگاهی و تحلیل های آکادمیک محاسبه می کنند، در حالی که وعده الهی بسیار فراتر از آن آموزه هایی است که در دانشگاه های غربی فرا گرفته شده است.

آیا 38 سال پیش از این کسی تصور می کرد، انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی برسد در حالی که حامی اصلی شاه آمریکا بود؟ همان آمریکایی که برخی او را قدرت مطلق دنیا و کدخدا می پندارند؟
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: