« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۲۰۶۷
تاریخ انتشار: ۳۱ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۰
به قلم سرهنگ پاسدار حاج عطاء الله بدری ؛
هوا کم کم روشن می شد و به صبح نزدیک می شدیم رزمندگان گردان 909 با فریاد الله اکبر خود وارد دشت شدند تنها سلاح ما اسلحه ی کلاشینکف بود و بس و جالب اینکه فشنگی در تفنگ نداشته ایم و اینگونه با تانکهای ضد گلوله ی دشمن روبرو شدیم!

 به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ؛حاج عطاء الله بدری  يكي از پاسداران و رزمندگان 8 سال دفاع مقدس مي باشد كه خاطرات زيادي از روزهاي سخت و شيرين نبرد را در دل به غنيمت گرفته است .

روایتی جالب از دفاع مقدس

این رزمنده و جانباز دفاع مقدس جزء اولین های سپاه پاسداران (سال 61)می باشد كه در گفتگویی کوتاه با خبرنگار ما ضمن بيان خاطرای از دوران دفاع مقدس بر كسب مدارج عالي عرفاني و معنوي توسط رزمندگان , اخلاص , ايثار و شجاعت آنان صحه مي گذارد.سرهنگ حاج عطالله بدری ضمن تبریک هفته دفاع مقدس و گرامی داشت یاد و نام و خاطره ایثارگران ،خاطره ای زیبا از جنگ تحمیلی را اینگونه بیان فرمودند :

اوایل اسفند ماه شصت و یک بود که با  تیپ المهدی گردان 909 جهت آزاد سازی جاده مرزی فکه از شوش حرکت کردیم سرانجام بعد از 12 ساعت پیاده روی به پشت تپه های مشرف به دشت ماسه زار فکه رسیدیم.

وی ادامه داد:هوا کم کم روشن می شد و به صبح نزدیک می شدیم رزمندگان گردان 909 با فریاد الله اکبر خود وارد دشت شدند تنها سلاح ما اسلحه ی کلاشینکف بود و بس و جالب اینکه فشنگی در تفنگ نداشته ایم و اینگونه با تانکهای ضد گلوله ی دشمن روبرو شدیم!

این رزمنده دفاع مقدس اضافه کرد: وقتی موفق شدیم در چنین شرایطی جاده را تصرف نماییم یکی از دوستان و همرزمانم بنام کشواد حسن پوراهل شهرستان چرام در اوج خوشحالی و شادمانی از این پیروزی با صدای بلند دعا می کرد خداوندا شهادت  را نصیب ما بگردان که چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید که گلوله ای به گلوی وی اصابت نمود و در این لحظه وی را روانه ی بیمارستان نمودیم که بعدها به دلیل جراحات وارده و استجابت دعای وی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و یادش گرامی باد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: