کد خبر: ۳۱۵۵۲
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۹
✍️حسن بهنام
شب یلدا یا چله، گرچه در پندار بسیاری از ایرانیان، فارسی‌زبانان و علاقه‌مندان فرهنگ و هنر و ادب ایرانی، در پهنه ایرانِ فرهنگی، گاه بزم و شادمانی است....
پایگاه خبری آوای رودکوف-حسن بهنام:شب یلدا یا چله، گرچه در پندار بسیاری از ایرانیان، فارسی‌زبانان و علاقه‌مندان فرهنگ و هنر و ادب ایرانی، در پهنه ایرانِ فرهنگی، گاه بزم و شادمانی است، اما از دیرباز در سنت ادب پارسی، این شبِ دراز و دیرپا، نماینده ظلم و ظلمت و انتظار بوده است!


حافظ در غزل مشهوری با مطلعِ «بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که غصه سرآید»، می‌فرماید:

«صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید»

استاد بزرگ و جاودانه‌نام، محمدرضا شجریان نیز سال‌ها پیش در برنامه گل‌های تازه (شماره ۳۱)، این غزل زیبا و امیدبخش را چنان با صدای آسمانی و دلنشین خود خواند که بدون تردید، شاهکاری در آوازهای هنرمندانه او و موسیقی فاخر این سرزمین دیرپای محسوب می‌شود.

حافظ در این غزل، ما را به «صبر و شکیبایی» دعوت می‌کند تا با «امید»، بر شکست‌ها، تلخی‌ها و ناهمواری‌های سخت زندگی چیره شویم. او چیرگی بر غم و غصه را «وعده حق» می‌داند که همچو نور خورشید بر تاریکی شب یلدا انتظارها را به پایان می‌رساند و غنچه امید را در گلستان ظفر می‌شکوفاند.

صبر و ظفر هر دو دوستان قديم‌اند
بر اثر صبر، نوبتِ ظفر آيد

بگذرد اين روزگارِ تلخ‌تر از زهر
بار دگر روزگارِ چون شكر آید

اما هشدار نیز می‌دهد که همنشینی با فرمانروایان بیدادگرِ سرمست از باده قدرت، ستمگر و خودشیفته، به منزله فرورفتن در تاریکی شب یلداست که باعث کدورت و سیاهی دل می‌گردد و روشنایی و آگاهی از دل‌ها می‌زداید. تحقق «وعده حق» را به تأخیر می‌اندازد و خاطرها پریشان می‌سازد و جان‌ها می‌فرساید!

از خورشیدِ عدالت، نورِ هدایت طلب کن، باشد که این مهرِ جانتابِ عدالت، طلوع کند!
یقینا بستر تحقق این «پیروزی موعود»، همین هشداری است که حافظ فرموده است!

الهی غنچهٔ امید بگشای
گلی از روضه‌‌‌ٔ جاوید بنمای

بخندان از لب آن غنچه، باغم
وز این گل، عطر پرور کن دماغم
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: