خاطره مرحوم نادعلی عبدالله زاده از واکنش شهید بازگیر لحظاتی قبل از عملیات به تولد دخترش:
خودم را به او رساندم و احوالش را پرسیدم که چرا گریه می کنی؟ با چشمان اشکبار که فقط من دیدم و خدا ؛گفت این نامه تازه رسید خبر دادند که دخترم به دنیا آمد.....
پایگاه خبری آوای رودکوف: مرحوم نادعلی عبدالله زاده از پاسداران شجاع دفاع مقدس در کتاب ابرمردان ایل(نقش آفرینی مردم شهرستان لنده در دفاع مقدس) با ذکر خاطره ای به واکنش شهید بازگیر به تولد دخترش لحظاتی قبل از عملیات اشاره می کند و نوشت:
نیروهای گردان امام علی علیه السلام برای حضور در عملیات والفجر ۸ آمادگی کامل داشتند و لحظه شماری میکردند.
در گوشهای متوجه شهید عنایت الله بازگیر فرمانده گروهان سوم گردان شدم که داشت نامه ای را می خواند و گریه می کرد.
خودم را به او رساندم و احوالش را پرسیدم که چرا گریه می کنی؟ با چشمان اشکبار که فقط من دیدم و خدا ؛گفت این نامه تازه به دستم رسید؛ خبر دادند که دخترم به دنیا آمد این هم عکس پنج انگشت دستش خیلی دلم میخواهد او را ببینم آرزو می کنم در این عملیات پیروز شویم و سلامت برگردیم نگاهی به نام انداختن دست دخترش را روی کاغذ نامه گذاشتند و با خودکار دور دستش را خط کشیدند .
علیرغم شوخطبعی که داشتم سکوت کردم و حق را به عنایت دادم زود به خود آمدم و گفتم نگران نباش انشالله بعد از عملیات به سلامت برمیگردی و دخترت را میبینی او هم انشاءالله گفت و سراغ گروهان تحت امرش رفت .
شجاعت های او در کل گردان زبانزد بود عملیات شروع شد و دشمن را حسابی تارومار کردیم و پیروز شدیم اما تیر اجل قلب عنایت بازگیر را باز کرد.
پیکر مجروحش را دیدم که با همان نامه و همان نقاشی دستان کوچک دخترش قلب خونینش رامر هم گذاشت .
نامه با خون شهید خونین شده بود و سرنوشت او را از دیدار با دخترش ناکام گذاشت تا دیگر پدران و دختران ایران زمین در کنار هم و با افتخار زندگی کنند.
عضویت در خبر نامه