به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف؛دومین نشست مطالعاتی اداره کل کتابخانه های استان در باب شاهنامه فردوسی و با موضوع "طرح سیاست و قدرت در شاهنامه فردوسی" با حضور محمد هادی محمودی، مدیر گروه انقلاب اسلامی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی؛ محسن جبارنژاد مدیرکل کتابخانه های عمومی استان؛ امرالله نصرالهی، پژوهشگر شاهنامه و دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی؛ قاسم بدره، دبیر محافل ادبی کتابخانه های عمومی استان و جمعی از فعالان فرهنگی در سالن جلسات کتابخانه مرکزی یاسوج برگزار شد.
محسن جبارنژاد، مدیرکل کتابخانه های عمومی استان به عنوان دبیر این نشست، شاهنامه را یک نیاز ملی دانست که فردی مانند فردوسی در زمانه خویش این نیاز ملی را تشخیص داد و کتابی است که دلالت هایی را برای زندگی فردی و اجتماعی به ما نشان می دهد و می تواند ما را صاحب تاریخ کند.
جبارنژاد با اشاره به رساله دکتری امرالله نصرالهی با موضوع طرح قدرت در شاهنامه گفت: برداشت شخصی بنده اینست که هنوز کار فاخری در زمینه طرح قدرت در شاهنامه روایت نشده و ان شاالله این رساله دکتری و سلسله نشست های طرح قدرت در شاهنامه بتواند این مبحث را روشن تر کند.
محمد هادی محمودی با اظهار تعجب از انتخاب موضوع طرح قدرت و سیاست برای این نشست، اظهار داشت: قدرت در روزگار ما حرف بدی است و هر کسی از قدرت حرف بزند، قدرت طلب است ولی در عین حال وقتی به شاهنامه و همه متون اصیل در تاریخ می رسیم، می بینیم که قدرت ستایش شده است.
محمودی قدرت در شاهنامه را از نوع قدرت مطلق دانست و گفت: چگونگی مطلق شدن قدرت در شاهنامه، بالانشینی و فاصله گرفتن آن سوالاتی است که باید پاسخ داده شود.
وی افزود: در شاهنامه تخت شاهی قدرت مطلق است و بعد از پادشاهی کیسخرو ،دین در شاهنامه ظهور می کند و این تخت که ویژگی مطلق بودن دارد از دین نشأت می گیرد و قدرت الهی بوجود می آید.
محمودی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به ظهور شهر در شاهنامه گفت: شهر محل زندگی و سکونت انسان است ولی با این حال انسان در هر جایی زندگی نمی کند و در شاهنامه، داستان تولد شهر را در ماجرای سیاوش با دو شهر گنگ دژ و سیاوش دژ داریم و ما از طریق پذیرش قدرت مطلق و ظهور شهر در روی زمین آزاد می شویم.
وی در پایان یادآور شد: انسان تنها از طریق رویارویی با قدرت مطلق حدود خود را پیدا می کند و آزاد می شود و امروز ما به یادآوری طرح قدرت مطلق نیاز داریم و کشور ایران در طول تاریخش در جایی بوده که قانون و حکومت و در یک کلام قدرت وجود داشته است.
امرالله نصرالهی، پژوهشگر شاهنامه و دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی شاهنامه را متنی کلاسیک و متعلق به دنیای سنت دانست که عاری از یکدستی می باشد و این امر ناشی از سه تضاد پادشاه-رعیت، پادشاه-پهلوان و پدر-پسر می باشد و خلاصه کلام فردوسی در شاهنامه خارج از این سه تضاد نیست و از این درون این سه تضاد یک سوال اساسی پیش می آید که تکلیف رعیت خوب در برابر پادشاه بد چیست؟ و این سوال همانند چتری بر شاهنامه سایه می افکند اما پاسخ ها به این سوال در هر زمانی متفاوت است
نصرالهی افزود: تصور ما از قدرت در شاهنامه یک بحث انتزاعی است و فردوسی از همان ابتدا یک تضاد بنیادین را طرح می کند که قدرت مطلق نیست و نه تنها مطلق نیست بلکه هیچ قداستی هم ندارد و خود تخت هم قداست ندارد بلکه این افراد هستند که به تخت وجاهت می بخشند و نظر شخصی بنده اینست که نمی شود از قدرت یک معنای انتزاعی مراد کرد و این مورد حتی با اندیشه ایرانشهری و طرح دولت –ملت هم همخوانی ندارد.