کد خبر: ۳۶۰۲۷
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۸
فعال سیاسی اصولگرا، با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود، نوشت:
فعال سیاسی اصولگرا، با انتشار یادداشتی در کانال تلگرامی خود، نوشت: «اصلاح‌طلبان را قسم می‌دهم این متن را نخوانند».

فعال اصولگرا: اصلاح‌طلبان را قسم می‌دهم این متن را نخوانند

به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف؛محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، با انتشار یادداشتی با عنوان «اصلاح‌طلبان را قسم می‌دهم این متن را نخوانند» در کانال تلگرامی خود نوشت: ما اصولگراها چه کرده ایم با خودمان؟ چرا نمی‌توانیم مثل سالهای دور مردم را دور خودمان جمع‌کنیم؟ چرا دافعه مان اینقدر زیاد است و جاذبه مان آنقدر کم؟

مگر اسلاف مااصولگراها همانها نبودند که از صدقه سر حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز و هم پیمانان شان، ۹۰درصدمجلس اول و دوم را مال خود کردند؟ و در انتخابات ریاست جمهوری، شهیدرجایی و آیت الله خامنه ای و مرحوم هاشمی رفسنجانی را با اقتدار بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند؟

چه شد که از دوره سیدمحمدخاتمی ورق برگشت و بعدش روحانی و پزشکیان ، طومارمان را در هم پیچیدند؟ و تازه همان احمدی نژادی که ششدانگ مال خود می‌دانستیم، چنان درآمد که نه تنها حاضر نیستیم اصولگرایش بنامیم بلکه کمترین صفتی که به او و تیمش می دهیم، جریان انحرافی است؟

مگر ما خودمان را اصل نظام و انقلاب و اسلام نمی‌دانیم؟ مگر خودمان را تکه ای از جواهر فرودآمده از عرش نمی دانیم؟ پس چرا به این حال و روز فلاکت بار افتاده‌ایم؟

همین اسفند ۱۴۰۲ را بیاد بیاوریم. چه رسوایی به بار آوردیم سر افشاگری علیه یکدیگر؟ آبرو حیثیت برای همدیگر گذاشتیم؟ همدیگر را دزد خطاب نکردیم؟ باران فحش و ناسزا و تهمت و دروغ بر سر هم نباریدیم؟
الف‌بچه های سیاست باز، حرمت بزرگترها را زیر پا نگذاشتند؟عمامه به سرهامان بی‌ادبانه حرف نزدند؟حرمت لباس پیغمبر را خرج رای آوردن این و رای نیاوردن آن نکردند؟

فعالان فضای مجازی‌مان را که نگویم. آن برادر"عزیز" ،با سلامت اخلاق و روان جامعه چه کرد؟ با یک لشکر آدم دروغگو و هتاک وسط میدان نیامد؟ می‌خواست مااصولگراها رای بیاوریم؟ می‌خواست با چوبی که توی جوی لجن فرو می‌کند، روی دیوار بنویسد"نظافت را رعایت کنید؟" خب، حالا رای هم نیاورده‌ایم و شده‌ایم چوب دوسر طلا! خسرالنیا والآخره

کاری به اصلاح‌طلبان ندارم. آنها از نظر مااصولگراها پلشت و پلید و نجس و ضدخدا و ضدنظام اند. اما ما آنگونه که می نماییم هستیم؟ در مناظره ها سه کاندیدایمان چه کردند؟ حرفی زدند که سرمان را بالا بگیریم و به آن افتخار کنیم؟ یا باید از خجالت آب شویم؟

اصلاح طلبان که نمی‌دانند اما ما خودمان که می‌دانیم با این فکر و شیوه رفتاری که داریم حتی زن و بچه‌مان قبولمان ندارند.چند نفر از سرشناسان اصولگرا را می‌شناسیم که فرزندانشان در دانشگاه و محل کار، از پدرهاشان برائت می جویند؟

چرا در بین این همه امام‌جمعه اصولگرا باید حسرت شهیدآل‌هاشم را بخوریم؟ که رفیق خلق خدا بود و وقتی نهی از منکر می‌کرد برجان شنونده خوش می‌آمد؟ کنار مردم در ورزشگاه می نشست و عارش نمی‌امد که با مردم کوچه و خیابان که عقیده‌اش را نمی‌پسندند همکلام شود. اگر برخی ملاحظات سیاسی نبود، آل‌هاشم آخوندی می‌شد که بدحجابها و بالاتر بگویم بی‌دین ها هم عاشقش می شدند.

نتیجه انتخابات ۱۵تیر را دیدید؟ قند توی دلمان آب شد که پزشکیان فقط ۲۶درصد رای آورده. اما اصلا کک مان نگزید که چرا نصف مردم رای ندادند. قبول دارم که به طور متوسط ۳۰درصد مردم همیشه غایب انتخاباتند. اما می‌فهمیم که ۲۰درصد بقیه یعنی ۱۲میلیون رای؟ و این را می فهمیم که از این ۱۲میلیون حتی یک نفرش به جریان ما رای نمی دهند؟ اگر بر فرض این عده بخواهند پای صندوق بیایند، چنان سونامی راه می افتد که همه مااصولگراها را مثل پر کاه خواهد برد. دلمان را به چنددرصد از مردم خوش کرده‌ایم؟

در انتخابات ۸و۱۵تیر هرچه بلدبودیم علیه پزشکیان و حامیانش گفتیم. کاندیدای‌مان در تلویزیون هرچه دروغ و تهمت توانست علیه رقیب گفت. صداوسیما مال ما بود. شورای نگهیان طرف ما بود. وزارت کشور هم همینجور.مدیران ارشد، یار ما بودند؛ دوقطبی ساختیم و قصه دیو و دلبر راه انداختیم. آخرش هم خاک برسرمان شد و باختیم. حالا هم از شدت غیظ داریم خودمان را پاره می کنیم. برای چه؟ برای خدا؟ برای نظام؟ حاشا که چنین باشد. خشم مان از آنجاست که امید بسته بودیم ۸سال بمانیم و سر ۳سال خدا حالمان را گرفت . ناراحتیم که وقتی شورای نگهبان و خیلی جاهای حاکمیت، یاری کردند تا ما حکومت داری کنیم، عرضه اش را نداشتیم. چون کوتوله هامان را به میدان آوردیم و حتی به مرحوم رئیسی ستم کردیم.

حالا باید اقلا ۴سال دیگر صبرکنیم یا اینکه تلاش‌مان بر این باشد که همه زورمان را بزنیم تا پزشکیان نتواند کار کند. دقیقا همان کاری که در دوره خاتمی و روحانی کردیم. مگرنه اینکه اعتقاد داریم دیگی که برای مااصولگراها نمی جوشد، بگذار کله سگ در آن بجوشد؟

این راه که میرویم نه به ترکستان که به قبرستان است. قبرستان اخلاق. گورستان سیاست. قبرستان بی آبرویی. قبرستان ضدیت با مردم و حتی بچه های خودمان. و به تمام معنا قبرستان اصولگرایی.

فاتحه مان را خوانده‌اند، لااقل حلوایش را بخوریم که کمتر بسوزیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: