پایگاه خبری آوای رودکوف:امسال آسمانِ جنوب، آرام است و خاموش. ابرها در افق، ره گم کردهاند و خاکِ دلتنگِ کهگیلویه و بویراحمد، چشم به راه قطرهای زندگی است. دل مردم، نه فقط برای کشت و کار، بلکه برای صدای ترنّم باران، برای بوی خاک خیسِ حیاط مادر، برای پنجرههای بخارگرفتهی زمستان، بیتاب شده است.
بیا باران…
بیا و دل این سرزمین خشکیده را بشوی.
بزن بر صخرههای ناسپاسی، بر دیوارهای فاصله، تا دلها دوباره نرم شوند، تا اشکِ دعا و توبه با صدای تو درآمیزد و زمین و آسمان، همنفس شوند.
کاش دوباره به قدیم، آن روزهایی که پدرانمان دستان پینهبسته را به آسمان بلند میکردند و مادرانمان زیر لب «دعای باران» میخواندند، بازگردیم…
بیایید باز هم، مثل قَلا باشیم — ساده، بیادعا، اما سرشار از ایمان. دست از گلایه برداریم و دلمان را صاف کنیم برای اجابت. شاید همین امشب، در گوشهای از آسمان، فرشتگان منتظرند که توبهی زمین بالا رود، تا فرمان باران صادر شود.
پس بخوانیم؛ از ته دل، از عمق دلتنگی، از خاطر روزهای پاک کودکی که قطرات باران از سقف ایوان سرازیر میشد و ما میخندیدیم.
بزن باران…
بیا باران…
که این دل خستهی مردم، بیصدا، زیر بار دلتنگی خداست.
🔹 پاورقی:
در گویش جنوب، «قَلا» نماد مردمِ روستاهای سادهدل و باایمان است؛ کسانی که در عین فقر، دلهایی روشن و نیتی پاک داشتند. این تعبیر یادآور سادگی و صفای روزگاران قدیم است، روزهایی که دعا از اعماق دل برمیخاست و آسمان، بیدرنگ پاسخ میداد.
✍🏻 فتاح بدری
فعال رسانهای و فرهنگی