« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
شهید حججی
متن وصیت نامه شهید مدافع حرم محسن حججی همزمان با مراسم تشییع و تدفین پیکر مطهر او منتشر شد.
کد خبر: ۱۹۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۰۶

شعر/استاد محمد رضا جعفری
همزمان با سالروز ولادت بانوی دوعالم ،کوثر آل محمد و ناموس دهر ،استاد محمد رضا جعفری قطعه شعری سروده است که در ادامه با هم می خوانیم.
کد خبر: ۱۷۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۹

شعر -استاد محمد رضا جعفری
" استاد محمدرضا جعفری " به مناسبت دومین بعثتِ مُبارکِ دین و آغاز امامت حضرت مهدی صاحب الزّمان (عج) شعری را سروده اند که در ادامه با هم می خوانیم :
کد خبر: ۱۵۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۹

شیراز ؛
سی و یكمین شب شعر سراسر عاشورا با حضور شاعران آئینی سراسر كشور و درخشش شاعر جوان کهگیلویه و بویراحمد طی روزهای ۱۲ و ۱۳ آبان‌ماه جاری در شیراز برگزار شد.
کد خبر: ۱۵۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۵

کد خبر: ۱۴۹۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۳۰

دینی و اعتقادی؛
سوگند دروغ عقیده و ایمان مردم را تضعیف می کند، اعتماد در جامعه را از میان می برد و راه را برای سقوط فردی و اجتماعی فراهم می آورد و جامعه را با بحران بی اعتمادی عمومی و فروپاشی درونی مواجه می سازد.
کد خبر: ۱۴۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۲

شعر: منصور نظری
منصور نظری شاعر جوان آئینی سرا با سرودن غزلی به مناسبت درگذشت استاد شهریار، یاد این شاعر بزرگ را گرامی داشت.
کد خبر: ۱۴۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۷

من تمنا می‌کنم از بعضی حضرات که این همه به شعور جمهور توهین نکنند! اولا آقای روحانی، نه اولین رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی است و نه آخرین آن!
کد خبر: ۱۳۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۱

یاداشت
در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد. ضمن این که برخی از اتفاق‌های ناخوشایند در زندگی معلول گناهان ماست و ربطی به ایام ندارد
کد خبر: ۹۲۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۳

شهید زرین ،در اطراف گچساران در سال 1320 به دنیا آمدند. پدرشان و پدربزرگشان از بزرگان منطقه بودند. خوانین منطقه با این ها دشمن بودند و پدر بزرگشان را در سنین کودکی ایشان میکشند و بدر ومادرش را هم در کودکی از دست میدهد
کد خبر: ۹۰۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۴

بارون دوبد روسی همسفر شخصی می شود که از وی به عنوان "دوست بهمئی اش" به نیکی یاد می کند و به آن هنگامی اشاره می کند که مرد بهمئی در طول سفر چندین بار مهربانانه نان بلوطی را که در میان عشایر بسیار لذیذ است به او تعارف می کند
کد خبر: ۸۶۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۵

رسانه های معلوم الحال هر کسی را که همراه احمدی نژاد است می کوبند تا چیزی از آن باقی نماند. من در این مملکت قلم می زنم چون ایران را دوست دارم. این مملکت مظلوم است و مورد هجمه تبلیغاتی قرار دارد. من می نویسم تا اجازه ندهم مشتی ادم کوچک، محقر و خودفروش با تحریف و دروغ مردم را گیج کنند. هر کس در مملکت مورد توجه مردم واقع می شود او را می کوبند. وقتی در مجلس ترحیم مادر آقای احمدی نژاد شرکت کردم، گفتند چرا به آنجا رفتی؟ گفتم دلم خواست بروم، شما چه کار دارید؟ خیلی هم کار خوبی کردم.به گزارش  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir همزمان با پخش سریال معمای شاه که مقطعی 10 ساله از دوران پهلوی را روایت می کند، حملات رسانه ای به خسرو معتضد مجددا اوج گرفته است. این مورخ برجسته اگرچه طی چند سال اخیر به دلیل همراهی با رئیس جمهور سابق حملات زیادی را متحمل شد اما ترجیح داد از کنار ادعاهای غیر علمی و کینه جویانه با سکوت عبور کند. استاد معتضد می گوید تا آنجایی که خودش هدف حملات بوده، نیازی به دفاع و پاسخگویی ندیده است اما حالا که به بهانه همکاری او با سریال معمای شاه، این مجموعه مورد هجوم قرار گرفته لازم است نکاتی را مطرح کند. خسرو معتضد در گفت و گو با خبرنگار دولت بهار با بیان اینکه سریال معمای شاه حاصل تلاش 4 ساله 150 نفر از عوامل فنی و 1900 بازیگر و هنرور است، گفت: سریال معمای شاه واکنشی به هیچ یک از سریال ها و مستندهای پخش شده توسط شبکه های ماهواره ای نیست، بلکه این سریال مطابق برنامه ریزی صدا و سیما برای روایت تاریخ معاصر کشورمان ساخته شده است. تا امروز سریال های تاریخی زیادی ساخته شده و به حوادث دوره قاجار از جمله جنگ های ایران و روس در قرن 19 میلادی، وقایع دوران ناصرالدین شاه، دوره امیر کبیر، وقایع بعد از مشروطه، اواخر قاجاریه و احمد شاه و دوره پهلوی پرداخته شده است و سریال معمای شاه نیز در همین سیر قرار دارد. وی با اشاره به اینکه از سیاه ترین ادوار ترکیه، دوره حکمرانی عثمانی هاست، اظهارکرد: دولت عثمانی یک دولت ستمگر و زورگو بود و امثال سلطان سلیم، سلطان سلیمان، سلطان مراد، سلطان احمد و سلطان محمد بارها به کشور ما تجاوز کردند و هر بار ایرانی ها در نبردهایی جانانه از پس آن ها بر آمدند. به خصوص سلطان سلیم و سلطان سلیمان با خفت از ایران رانده شدند. در دوران ضعف صفویه بعد از مرگ شاه طهماسب، عثمانی ها توانستند برای مدت 18 سال آذربایجان را از ایران جدا کنند تا اینکه در زمان شاه عباس صفوی دولت ایران دوباره قدرتمند شد. شاه عباس ابتدا ازبک ها را که خراسان را اشغال کرده بودند از خاک ایران بیرون کرد و سپس عثمانی ها را از تبریز و پرتغالی ها واسپانیایی ها را از جنوب ایران راند. با توجه به تحریف تاریخ توسط سریال های ترکیه ای، این ها از جمله مقاطع تاریخی است که می تواند دستمایه ساخت سریال و مجموعه های تلویزیونی باشد. ماجرای همکاری با معمای شاهمورخ برجسته کشورمان درباره همکاری اش با سریال معمای شاه، خاطرنشان کرد: نویسنده و کارگردان این سریال آقای محمد رضا ورزی است که مطالعات تاریخی زیادی دارد. سریال معمای شاه زیر نظر آقای دکتر موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر انجام شده و ایشان یکی از محققین برجسته در این حوزه است. آقای محمد رضا ورزی از آنجایی که وسواس زیادی برای روایت درست تاریخ با همه جزئیات دارد، به توصیه آقای حقانی به سراغ من آمد تا درباره جزئیات حوادث تاریخی به این سریال کمک کنم. وی افزود: مسائل فرعی روایت شده در این سریال مانند حادثه 30 تیر، 28 مرداد و سوم شهریور و نیز مسائل جزئی تری مانند لباس پاسبان ها، اسلحه سربازان و ... بر عهده من بوده و کارشناسی فنی این امور را انجام داده ام و مسئولیت پاسخگویی در قبال این موارد بر عهده اینجانب است. علت دشمنی رسول جعفریان با خودم را نمی دانم استاد معتضد با بیان اینکه هیچگاه در قبال اتهام زنی های که شخص خودم را هدف گرفته بود، از خودم دفاع نکردم اما امروز می بینم که به بهانه دشمنی با من به سریال معمای شاه حمله می شود، گفت: علت دشمنی رسول جعفریان با خودم را نمی دانم البته اهمیتی هم برای او قائل نیستم. آقای رسول جعفریان همواره پست های حکومتی زیادی در اختیار داشته و زندگی مرفهی دارد اما با این وجود به نظر می رسد اوقات بیکاری زیادی دارد که صرف اتهام زنی های بی مورد به افراد کند. وی سه سال قبل یک به اصطلاح افشاگری انجام داد و گفت خسرو معتضد زمانی که کارمند وزارات اطلاعات و جهانگیری بوده در سال 50 مقاله ای در مدح شاه نوشته است. روزنامه نگار قدیمی کشورمان در باره ماجرای این مقاله گفت: من در سال 1338 روزنامه نگاری را آغاز کردم و یک سال پیش از آن در حالی که دانش آموز دبیرستانی بودم در رادیو مشغول به کار شدم. همکاری ام با رادیو تلویزیون همواره به صورت قراردادی بود و مدت کوتاهی در سال 43 کارمند پیمانی شدم اما رها کردم و به وزارت بهداری رفتم و در بخش تبلیغات بهداشت مشغول به کار شد و تا سطح رئیس اداره پیش رفتم. خسرو معتضد افزود: در آن زمان به مناسبت جشن های کذایی شاهنشاهی تمام دستگاه ها از جمله ارتش، وزارت اطلاعات و جهانگردی و دانشگاه ها مجبور به همکاری در این زمینه بودند. من در روزنامه ای که به صورت ضمیمه روزنامه های کیهان و اطلاعات منتشر می شد و سردبیر آن ایرج نقوی بود، سلسله مقالاتی درباره تاریخ سامانیان، سلوکیان و تاریخ 500 مورخی که به ایران پرداخته بودند، نوشتم. علاوه بر این مقاله ای هم درباره کوروش نوشتم که سردبیر روزنامه بنا به دلایلی چند سطری به آن اضافه کرد و این همان مقاله مورد اشاره آقای جعفریان است. پیشگویی شوم، راز 71 سالهمورخ برجسته تاریخ معاصر با بیان اینکه در آن زمان جوانی 29 ساله بودم، خاطرنشان کرد: من در سال 44 کتابی نوشتم به نام "پیشگویی شوم، راز 71 ساله" درباره قتل ناصرالدین شاه. محمد علی میرزا درباره ناصر الدین شاه پیش بینی کرده بود که ممکن است در 50 سالگی سلطنتش کشته شود. در این کتاب جریانات مربوط به ناصرالدین شاه را نوشتم و کتابی معمولی بود. انتشار این کتاب مواجه شد با روز 22 فروردین یعنی یک روز پس از تیراندازی به شاه. در نتیجه ساواک به تصور اینکه من در جریان تیراندازی به شاه قرار داشتم، مورد بازجویی ام قرار داد و با حمله به انتشارات همه کتاب های چاپ شده را سوزاند. من به ساواک گفتم که فقط یک مورخ هستم و اطلاعی از تیراندازی به شاه ندارم و این همزمانی کاملا اتفاقی است. ساواک بالاخره نتوانست ارتباط بین این کتاب و تیراندازی به شاه را ثابت کند اما از آنجا روی من بسیار حساس شدند. در آن مقطع کتاب هایی چون بردار کردن شیخ فضل الله و کمیته مجازات را هم نوشتم. وی افزود: سردبیر آن نشریه دولتی برای اینکه کمکی به من کرده باشد و بگوید کتاب معتضد درباره ناصرالدین شاه صرفا تاریخی بوده و حساسیت ساواک را نسبت به من کاهش دهد، چند سطر به مقاله من درباره کوروش اضافه کرد. در آن دوره همه اساتید تاریخ دانشگاه تهران مشغول استخراج تاریخ شاهنشاهی بودند چون تاریخ ایران بود و ربطی به پهلوی نداشت. همه می دانند که من قبل از انقلاب در رادیو و تلویزیون کار می کردم و از سال 39 روزنامه نگار بودم. روزنامه نگار بودن هم در دوران قبل از انقلاب یعنی یعنی پذیرش سانسور. من سردبیر مجله ترقی بودم و همه شماره های آن قبل از انتشار سانسور می شد با این وجود سه بار توقیف شد. در سال ترور منصور اولین کسی بودم که خبر ترور او را دادم چون وظیفه ام اگاه سازی مردم بود. حالا آقای جعفریان می گوید من مداح شاه بوده ام. من از آقای جعفریان می پرسم شما آن موقع کجا بودید؟ احتمالا یا به دنیا نیامده بودید یا آنقدر بچه بودید که خبری از وضعیت سانسور آن موقع نداشته باشید.   معتضد با بیان اینکه هر روز ساعت 13 از رادیو جوان درباره هخامنشیان صحبت می کنم، اظهارکرد: همیشه درباره تاریخ کهن ایران صحبت کرده و خواهم کرد زیرا اگر من به کوروش و تاریخ هخامنشیان نپردازم آدم های بی سواد و نادان در شبکه های ماهواره ای دروغ تحویل مردم می دهند. مردم باید دلایل قدرت و فراز و فرود و در نهایت اضمحلال هخامنشیان را بدانند. علت اینکه اسکندر 23 ساله همه ایران گرفت چیزی به جز فاسد شدن حکومت در اواخر دوره هخامنشیان نبود. 7 ردیف بالاتر از هاشمی رفسنجانیمورخ برجسته کشورمان به اشاره به ممنوع القلم شدنش پیش از انقلاب، خاطرنشان کرد: سند ساواک که خسرو معتضد را ممنوع القلم اعلام کرده، موجود است. جالب اینکه در این سند نام من 7 ردیف بالاتر از آقای هاشمی رفسنجانی و دوستانی چون آقای جلال الدین فارسی قرار دارد. رسانه های معلوم الحال همراهان احمدی نژاد را می کوبندمعتضد ادامه داد: حملات از زمانی شروع شد که در دولت آقای احمدی نژاد کمیسیونی برای گرفتن غرامت جنگ جهانی دوم تشکیل شد و من مقاله ای در این باره نوشتم. مرتبا می گفتند معتضد رفیق آقای مشایی است و بد و بیراه می گفتند در حالی که من آقای مشایی را فقط دوباره دیدم آن هم درباره همین مساله غرامت. رسانه های معلوم الحال هر کسی را که همراه احمدی نژاد است می کوبند تا چیزی از آن باقی نماند. من در این مملکت قلم می زنم چون ایران را دوست دارم. این مملکت مظلوم است و مورد هجمه تبلیغاتی قرار دارد. من می نویسم تا اجازه ندهم مشتی ادم کوچک، محقر و خودفروش با تحریف و دروغ مردم را گیج کنند. هر کس در مملکت مورد توجه مردم واقع می شود او را می کوبند. وقتی در مجلس ترحیم مادر آقای احمدی نژاد شرکت کردم، گفتند چرا به آنجا رفتی؟ گفتم دلم خواست بروم، شما چه کار دارید؟ خیلی هم کار خوبی کردم. بازگشت به رادیو به دستور رهبر انقلابوی با بیان اینکه تا امروز 150 جلد کتاب نوشته که اکثر آن ها توسط بخش خصوصی چاپ شده است، گفت: من یک محقق هستم نه یک چهره سیاسی و با نهادهای مختلف همکاری می کنم. به هیچ جناحی وابسته نیستم. اخیرا 3 جلد کتاب برای وزارت دفاع، 2 جلد کتاب برای نیروی زمینی و 10 جلد کتاب برای شرکت ملی نفت نوشته یا در دست تحریر دارم و به درخواست نهادهای مربوطه روی تاریخ یگان ویژه، آب و برق و صنعت پتروشیمی هم در حال کار هستم. کار من مطالعه و تحقیق است و زمان انقلاب بازنشسته شدم و بازگشتم به رادیو به دستور مقام معظم رهبری بود. اصرارشان بر این است که همه باید به اردوگاه آقای روحانی بروندمورخ برجسته کشورمان با بیان اینکه کینه ها و قساوت ها ناشی از مشاهده لطف و محبت مردم است، گفت: برنامه پلی به گذشته که بسیار پر بیننده بود پس از 8 سال در نتیجه همین قساوت ورزی ها متوقف شد اما محبت مردم متوقف نمی شود. من حاضرم همین الان با آقای جعفریان برویم بین مردم و واکنش آن ها را بسنجیم. اصرارشان بر این است که همه باید به اردوگاه آقای روحانی بروند اما من تمایلی ندارم. گناه من این است که کنار احمدی نژاد هستم و می مانم چون احمدی نژاد تاریخ را دوست دارد و از آن استفاده می کند. آقایان توقع دارند من مثل خودشان ابن الوقت باشم. رسانه های معلوم الحال می خواهند مملکت را تهی کنند و کاری کنند که همه با آسودگی خاطر کنار بکشند تا مملکت دست آدم های بی سواد و بی عرضه باشد.
کد خبر: ۷۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

یکی از فعالان حوزه و دانشگاه در صفحه اینستاگرامش توضیحی درمود یک شایعه در خلال بازی دیشب تیم ملی والیبال ایران و آمریکا منتشر کرد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com)؛ حجت الاسلام علی سرلک در خصوص مطلبی که در حین بازی تیم ملی والیبال ایران و آمریکا در گروه های مجازی منتشر می شد، با این مضمون که "بازیکنان تیم ملی والیبال آمریکا از دو ساعت قبل از بازی وارد استادیوم شدن و تا اذان مغرب تهران به احترام ایرانیان داخل استادیوم لب به آب نزدند"، نوشت: نمیتوانم بگویم آب نخوردن آمریکاییها بقول ارسطو آیا کار بدیست؟ باهر دلیل وتوجیه و انگیزه ای از جمله حتی ترس و فریبکاری و سیاست بازی و ... کارشان نوعی احترام تلقی میشود. بقول شهید مطهری جفاست که حرمله لعنت الله علیه را تیرانداز قابلی ندانیم. اگر چه تمام وجودمان از او لبریز از کینه و نفرت است ولی نشانه گیری اش که خوب است. حالا حکایت آب نخوردن این تیم قدر والبته بازنده در برابر ایران است. اولا چقدر زود بعضی مثل آب خوردن جو زده میشوند و شروع میکنند به مدح و ثناء آمریکا و از آن بدتر تحقیر و تعریض به فرهنگ و منش خودمان. ثانیا چقدر ساده انگارانه بعضی - از جمله مسولان وزارت ورزش- تصور می کنند این میدان فقط ورزشی است و ازاثرات و ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اش غفلت می کنند و نسبت به آن طرح و برنامه مهمی ندارند. این را هم اضافه کنم که تردید ندارم در این مسئله به ظاهر کوچک آب نخوردنشان، مشاوره و بلکه دستوالعمل از طرف دولتشان داشته اند.مشرق/
کد خبر: ۶۶۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۱

امام علی علیه السلام در کتاب غررالحکم و دررالکلم می فرمایند :کسی که عیب و کاستیهای تو را پنهان کند و به منظور اصلاح، آنها را به تو تذکر ندهد دشمن توست
کد خبر: ۶۲۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۶

در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد. ضمن این که برخی از اتفاق‌های ناخوشایند در زندگی معلول گناهان ماست و ربطی به ایام ندارد
کد خبر: ۶۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۳

می بایست روشی درست برای فرهنگ سازی در مواجهه مناسبت های مذهبی و ملی اتخاذ کنیم و آن را الگوی عمومی جامعه قرار دهیم
کد خبر: ۵۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۲

عید غدیر خم یکی از اعیاد بزرگ و باشکوه مسلمانان است. روزی که در آن دین کامل شد و پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه در جمع کم‌نظیری از مسلمانان، علی علیه‌السلام را ولی پس از خود معرفی کردند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: در این اجتماع عظیم، آنچنان که ابن جوزی نقل کرده، ۱۲۰ هزار نفر حاضر بوده‌اند و آن‌چنان که در میان اهل سنت مشهور است، ۴۰ هزار نفر حضور داشته‌اند «مَن کُنتُ مولاه فَهذا علیّ مولاه أللهم والِ من والاه و عادِ من عاداه»، عصاره خطبه غدیر است که در آن پیامبر اسلام صلوات‌الله‌علیه به مومنان ابلاغ می‌کند که هر که او را مولای خویش می‌دانسته، از این پس علی بن ابیطالب را مولا و رهبر خویش بداند و به پیشگاه خداوند دعا می‌کند که پیروان و دوست‌داران او را یاری کند و دشمنان او را دشمن دارد. آنچه پیامبر اکرم فرمودند، پس از آن روی داد که پس از پایان مناسک حج در سال دهم هجری و در میانه راه مکه و مدینه، در سرزمینی به نام غدیر خم، بر پیامبر خدا وحی شد که «ای پیامبر! آن چه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده [به مردم] برسان. اگر این کار را نکنی، رسالت الهی را به انجام نرسانده‌ای و خداوند از مردم نگاهت خواهد داشت.» مهاجر و انصار، سفید و سیاه پس از آن پیامبر برای مسلمانان خطبه خواند و فرمود: «ای مردم! بدانید که خداوند علی را ولی و امام شما قرار داده و اطاعت او را بر مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کنند، و بر شهری و روستایی و عجم و عرب و آزاد و مملوک و بزرگ و کوچک و سفید و سیاه واجب کرده است.» آیه مبارکه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينًا» پس از خطبه پیامبر اکرم نازل شد و خداوند با این آیه دین را تمام کرد و کافران را از دین اسلام ناامید نمود. آنچنان که در منابع مختلف اسلامی آمده است، آیین بیعت مسلمانان با پیامبر و علی بن ابیطالب علیهم‌السلام، ۳ روز به طول انجامید و حتی زنان با قرار دادن دست در ظرف بزرگ آبی که در سوی دیگر آن دست امام علی علیه‌السلام بود، بیعت خود را اعلام کردند. غدیر در بیان ۱۴ معصوم پیامبر اکرم و ائمه معصوم صلوات‌الله‌علیهم همواره اهمیت فراوانی به واقعه غدیر و اعلام ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام نشان داده‌اند تا حقیقت غدیر بر مومنان پوشیده نماند و راه از بیراهه متمایز گردد.۱شیخ صدوق در کتاب «امالی» از امام محمد باقر علیه‌السلام نقل کرده است که روزی پیامبر اکرم به امیرالمومنین فرمود: ای علی! خداوند آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک» را درباره ولایت تو بر من نازل کرد.» پیامبر در ادامه خطاب به علی علیه‌السلام فرمود: ای علی! من جز سخن خدا نمی‌گویم.۲از امام علی علیه‌السلام نیز نقل شده است که خطاب به مهاجر و انصار فرمود: ای مسلمانان و مهاجر و انصار! آیا نشنیدید که رسول خدا صلوات‌الله‌علیه روز غدیر خم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایی که پیامبر در آن روز فرموده بود به مردم یادآوری کرد. همگی گفتند: آری.۳ابن عقده در کتاب خود «الولایة» از محمد بن اُسید نقل می‌کند که از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها پرسیدند آیا پیامبر پیش از رحلت خود درباره امامت علی بن ابیطالب چیزی فرمود؟ دختر پیامبر پاسخ داد: «وا عجبا! انسیتم یوم غدیر خم»؛ شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟!۴از امام حسن مجتبی علیه‌السلام نیز نقل شده است که هنگامی که می‌خواست با معاویه صلح کند، به او فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: انه منی بمنزلة هارون من موسی. امام حسن علیه‌السلام پس از آن فرمودند: همچنین دیدند که پیامبر وی را در غدیر خم به عنوان امام نصب فرمود.۵آنچنان که سلیم بن قیس نقل کرده، امام حسین علیه‌السلام، قبل از مرگ معاویه خانه خدا را زیارت کرد و سپس بنی‌هاشم را جمع کرده و فرمود: آیا می‌دانید پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه، علی را در روز غدیر خم نصب کرد؟ همگی گفتند: آری.۶ابن اسحاق در سیره امام سجاد علیه‌السلام آورده است: به علی بن حسین گفتم «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» یعنی چه؟ حضرت فرمود: «أخبرهم انه الامام بعده»؛ یعنی به مردم خبر داد که علی امام بعد از اوست.۷ابان ابن تغلب از امام باقر علیه‌السلام نقل می‌کند که درباره «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» فرمود: «ای اباسعید! پیامبر فرمود امیر مومنان در میان مردم جانشین من خواهد بود.»۸زید شحام از امام جعفر صادق علیه‌السلام نقل کرده است که زمانی در محضر امام صادق علیه‌السلام بود و مردی معتزلی از ایشان درباره سنت پرسید. امام علیه‌السلام در پاسخ فرمود: هر چیزی که فرزند آدم به آن نیاز دارد، حکم آن در سنت خدا و پیامبر صلوات‌الله‌علیه وجود دارد و اگر سنت نبود، خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمی‌کرد. مرد پرسید: خداوند با چه چیزی بر ما احتجاج خواهد کرد؟ امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به مرد معتزلی فرمود: با «الیوم اکملت لکم دینمکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمی‌کرد.۹عبدالرحمن بن حجاج از امام موسی بن جعفر علیه‌السلام درباره نماز در مسجد غدیر خم پرسید، ایشان فرمودند: صل فیه فإن فیه فضلا و قد کان ابی یأمر بذلک؛ یعنی نماز بخوان. به درستی که در آن، فضل فراوان است و پدرم به آن امر کرد.۱۰محمد بن ابی نصر بزنطی نقل می‌کند که در خدمت امام رضا علیه‌السلام بود و جمعیتی فراوان مشغول گفتگو درباره غدیر بودند و برخی منکر این واقعه بودند. امام فرمود: «پدرم از پدرش روایت کرد که روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است از اهل زمین.» امام سپس رو به ابی نصر بزنطی کرد و فرمود: «خداوند گناه ۶۰ سال را از مردان و زنان مومن و مسلم می‌زداید و دو برابر آنچه در ماه رمضان از آتش دوزخ می‌رهاند، در این روز آزاد می‌کند.»۱۱ابن ابی عمیر از امام جواد علیه‌السلام روایت کرده است که درباره آیه «یا ایها الذین آمنو اوفوا بالعقود» فرمود: پیامبر گرامی در ۱۰ مکان به خلافت اشاره کرده است و پس از آن این آیه نازل شد. (و از بندگان خود خواست به عهدهای خود وفا کنند).۱۲شیخ مفید در کتاب شریف ارشاد زیارت امیر مومنان علیه‌السلام را از امام حسن عسکری و آن امام از پدر خویش امام هادی علیه‌السلام نقل می‌کند و می‌گوید: در روز عید غدیر حضرت علی علیه‌السلام را در روز عید غدیر زیارت کرد و فرمود: «اشهد انک المخصوص ب مدح ة الله المخلص لطاعة الله»؛ یعنی شهادت می‌دهم که مدح خدا به تو اختصاص دارد و در طاعت او مخلصی.» سپس شیخ مفید نقل می‌کند که امام هادی علیه‌السلام داستان غدیر را نقل فرمود.۱۳حسن بن ظریف به امام حسن عسکری علیه‌السلام نامه نوشت و پرسید: «من کنت مولاه فعلی مولاه» یعنی چه؟ امام یازدهم فرمود: خداوند اراده فرمود که این جمله نشان و پرچمی باشد تا اهل خدا هنگام اختلاف‌ها با آن شناخته شود.۱۴در دعای شریف ندبه که بنابر اسناد روایی منسوب به امام زمان عجل‌الله‌تعالی فرجه است، آمده است: «فلما انقضت ایامه اقام ولیه علی بن ابیطالب صلواتک علیهما و آلهما هادیا اذ کان هو المنذر و لکل قوم هاد فقال و الملأ امامه من کنت مولاه فعلیّ مولاه.» امام دوازدهم علیه‌السلام به صراحت به شهادت پیامبر در برابر مردم اشاره می‌کند که در برابر جمعیتی از مسلمانان بر ولایت امام علی علیه‌السلام بر مسلمانان پس از خود حکم کرد.(مهر)
کد خبر: ۴۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۱

اوای دنا: لقمان حکیم در توصیه به فرزندش اظهار نمود:فرزندم ! دل بسته به رضاى مردم و مدح و ذم آنان مباش ؛ زیرا هر قدر انسان در راه تحصیل آن بکوشد به هدف نمى رسد و هرگز نمى تواند رضایت همه را به دست آورد فرزند به لقمان گفت :- معناى کلام شما چیست ؟ دوست دارم براى آن مثال یا عمل و یا گفتارى را به من نشان دهى .لقمان از خواست با هم بیرون بروند بدین منظور از منزل همراه درازگوشى خارج شدند. پدر سوار شد و پسر پیاده دنبالش به راه افتاد در مسیر با عده اى برخورد نمودند. بین خود گفتند: این مرد کم عاطفه را ببین که خود سوار شده و بچه خویش را پیاده از پى خود مى برد. چه روش زشتى است ! لقمان به فرزند گفت :- سخن اینان را شنیدى . سوار بودن من و پیاده بودن تو را بد دانستند؟گفت : بلى !- پس فرزندم ! تو سوار شو و من پیاده به دنبالت راه مى روم پسر سوار شد و پدر پیاده حرکت کرد باز با گروهى دیگر برخورد نمودند آنان نیز گفتند: این چه پدر بد و آن هم چه پسر بى ادبى است اما بدى پدر بدین جهت است که فرزند را خوب تربیت نکرده لذا او سوار است و پدر پیاده به دنبالش راه مى رود در صورتى که بهتر این بود که پدر سوار مى شد تا احترامش محفوظ باشد اما اینکه پسر بى ادب است به خاطر اینکه وى عاق بر پدر شده است از این رو هر دو در رفتار خود بد کرده اندلقمان گفت : سخن اینها را نیز شنیدى ؟گفت : بلى !لقمان فرمود:- اکنون هر دو سوار شویم هر دو سوار شدند در این حال گروهى دیگر از مردم رسیدند آنان با خود گفتند: در دل این دو آثار رحمت نیست هر دو سوار بر این حیوان شده اند و از سنگینى وزنشان پشت حیوان مى شکند اگر یکى سواره و دیگرى پیاده مى رفت ، بهتر بود. لقمان به فرزند خود فرمود: شنیدى ؟فرزند عرض کرد: بلى !لقمان گفت : حالا حیوان را بى بار مى بریم و خودمان پیاده راه مى رویم مرکب را جلو انداختند و خودشان به دنبال آن پیاده رفتند باز مردم آنان را به خاطر اینکه از حیوان استفاده نمى کنند سرزنش کردند.در این هنگام لقمان به فرزندش گفت :- آیا براى انسان به طور کامل راهى جهت جلب رضاى مردم وجود دارد؟ بنابراین امیدت را از رضاى مردم قطع کن و در اندیشه تحصیل رضاى خداوند باش ؛ زیرا که این کار آسانى بوده و سعادت دنیا و آخرت در همین است .
کد خبر: ۹۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۱۲

اوای دنا:چاپلوسي از ديگران، کاري ناشايست و سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست. تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است. ريشه اصلي و چاپلوسي و ستايش نابجا، حقير بودن شخصيت فرد است. بدين ترتيب، کسي که احساس کمبود در خود نمي کند، هرگز لب به چاپلوسي تأييد نادرست ديگران نمي گشايد.چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند.بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد هر انساني با تعريف و تمجيد موافق است او آهسته آهسته احساس غرور کاذب نموده و خود را منجي جامعه مي داند. رفته رفته و با تکرار اين گونه رفتارها از سوي افراد متعدد، آن فرد به تملق شنوي عادت مي کند و از آن پس اگر کسي بسيار محترم و به طور منطقي خواسته خود را بيان کند به او اعتنائي نخواهد کرد! در نزد مسئولين هم تملق گوئي زياد است. برخي براي دستيابي به اهداف بلند پروازانه که قطعا همچنين افرادي از عزت نفس برخوردار نمي باشند ـ به طور غير باورانه اي دست به ريا و تظاهر مي زنند. آن قدر تملق مي گويند تا شايد وي را ارتقا سازماني دهند و يا به مقامي بالاتر برسد. اين جاست که شايسته سالاري جاي خود را به مدح و ثنا گوئي مي سپارد. درارتباط بين مسئولين و مراجعين هم طرح ديگري از ريا و تظاهر در حال نمايش است. مسلم است اگر ارباب رجوع، توصيفات مسئول را بيش از آن چه مستحق است بيان کند ممکن است آن مسئول از حالت طبيعي خود خارج و کاري خارج از حدود و ضوابط و موازات انجام دهد. اقتصاد ضعيف و در مقابل آن رشد فزاينده رفاه طلبي، تقابل غني و فقير و فاصله اين دو طبقه از هم؛ براي زورگيران خشونت؛ مجرمان سرقت، و براي افراد معمولي تظاهر و مدح و ثنا به ارمغان مي آورد. جونز چاپلوسي را يک سري رفتارهاي استراتژيک مي داند که به صورت نامشروع براي نفوذ بر يک فرد خاص، با توجه به ويژگي ها و جذابيتهاي شخصي، طراحي شده اند. وارتمن و لينزنمير چاپلوسي را نوع رفتار استراتژيک تعريف مي کنند که توسط فرد براي افزايش جذابيتهاي خويش در نزد ديگران انتخاب مي شوند. رندي گوردن چاپلوسي را يک نوع استراتژي رفتاري مي داند که فرد از آن براي کسب وجهه مناسب و در نتيجه پيشرفت و ارتقاي شغلي بهره مي گيرد و اگر با زيرکي انتخاب گردد کارکنان را به جلو سوق مي دهد. اين تعريف، چاپلوسي را نوعي رفتار منفي و نامشروع نمي داند و به افراد پيشنهاد مي کند که از چاپلوسي به عنوان وسيله اي براي افزايش محبوبيت و جلب توجه استفاده کنند. از نظر تدسکي و ملبورگ چاپلوسي يک دسته از رفتارهاي خود آگاهانه است که افراد آن را با هدف کسب رضايت اشخاص مجهز به کنترل پاداشها و منابع مورد نياز به کار مي گيرند. اين تعريف متعادلي است و ماهيت رفتار چاپلوسي را به عنوان يک رفتار پويا و آگاهانه که براي افزايش احتمال دريافت پاداشهاي مورد نظر استفاده مي شود، به خوبي روشن مي کند و به راحتي آن را به محيط سازماني مربوط مي سازد. همچنين چاپلوسي را نبايد جزو رفتارهاي دغلکارانه و فريبکارانه محسوب کرد.دکتر کاظمي پور جامعه شناس معتقد است چاپلوسي و تملق در بين افرادي ديده مي شود که تخصص و اطلاعات کافي ندارند و با اين روش سعي مي کنند خود را حفظ يا ارتقا بخشند (ولي آنچه به رواج اين عادت رفتاري دامن مي زند شرايط جامعه خصوصاً سيستم اداري ما است و ما شاهديم که افراد متملق از جايگاه و موقعيت ويژه اي برخوردارند و البته مديران و رؤسا نيز از اين رفتار (احساس رضايت مي نمايند) اين رفتار ها در جوامع جهان سوم بيشتر به چشم مي خورد و دليل آن هم حاکميت رابطه به جاي ضابطه و قانون است. بنابراين چاپلوسي راه حلي براي برقراري ارتباط با افراد قدرتمند و بانفوذ قرار مي گيرد.)دکتر اميد ناصري روان شناس مي گويد: «تملق و چاپلوسي در جامعه اي رشد مي کند که جايي براي اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز اين رفتار مؤثرند».مليحه امنعي کارشناس ارشد روانشناسي با اشاره به نقش خانواده و نظام آموزشي مي گويد: «تملق و چاپلوسي نوعي رفتار است که آموخته مي شود و خانواده و مدرسه و رسانه هاي گروهي به عنوان کانون هاي مهم آموزشي و تأثير گذار به صورت مستقيم و غيرمستقيم در اين زمينه مؤثرند».همچنين در خانواده نيز عواملي مانند مردسالاري ايجاد محدوديت اجبار و تحميل، نظرخواهي نکردن از کودکان در مورد مسائل مربوط خودشان و در نتيجه مشارکت نداشتن آنها در انجام امور از جمله عوامل ايجاد کننده روحيه تملق است.همچنين در مطالعه چنگ رابطه بين جو سازماني و ميزان رفتار چاپلوسي بدين صورت بيان گرديده که کارمنداني که معتقدند جو سازماني آنها منفي است، تمايل بيشتري به استفاده از رفتار چاپلوسي نسبت به کارمنداني که احساس جو و فرهنگ سازاني مثبتي مي کنند، دارند. مطالعات ليندن و ميچل: علاوه بر اين ليندن و ميچل نشان داده اند در سازمانهايي که داراي سياستهاي پرسنلي کمي هستند و يا در سازمانهايي که اين سياستها در آنها وجود دارد اما به نحو مطلوبي کنترل و نظارت نمي شوند، رفتار چاپلوسي بيشتري دارد. حجت الاسلام جعفر پژوم سعيدي- پژوهشگر متون ادبيات، معنا و بازخورد واژه هاي تملق و چاپلوسي را چنين مي خواند: «تملق کلام غيرواقع جلوه دادن حقيقت و چاپلوسي نوع تزوير و خدعه براي فريب مخاطب است. بيان مسئله و موضوعتعاريف- در فرهنگ لغت دهخدا، چاپلوسي يعني تملق. چرب زباني. خوشامدگويي.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است، چاپلوسي نام دارد. اين کار نوعي آفت زباني و اجتماعي است. - چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرور مافوق انساني در کالبد مدير توزيع مي کند. - چاپلوسي يک نوع باج دادن به طرف مقابل است. - احساس کمبودي است که فرد براي جبران آن لب به تأييد ديگران مي گشايد.- هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در موارد نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است. - چاپلوسي، حالتي است برخاسته از ضعف نفس و نوعي اسارت روحي انسان که در برابر ديگر آدميان براي جلب منافع و کسب امتيازهاي مادي صورت مي گيرد.-  تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است چاپلوسي نام دارد.اين کار نوعي آفت زياني و اجتماعي است.- واژه تملق در فرهنگ معين به معني «چرب زباني کردن، چاپلوسي و اظهار فروتني و محبت کردن» است در جامعه اي که راه هاي دستيابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز در دست گروهي خاص، توزيعش معقول نبوده  هرکس در جاي واقعي خود قرار نداشته باشد يعني تصاحب منزلت ها و مناصب اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد يکي از وسايلي که ابداع مي شود تملق است زيرا راهي کوتاه و بي هزينه است.- تملق دروغي است زشت که جامه زيبا بر آن مي پوشانند و در نظر مديران مي آرايندو به عنوان کالا آن را مي فروشند تا موقعي مناسبتر بدست آورند. تملق نوعي دروغ است و چاپلوسي نوعي ريا.انواع چاپلوسي: بدون توجه به قصد و نيت فرد خود شيرين از اين رفتار، چهارنوع تاکتيک چاپلوسي عمده عبارتند از:الف- تعريف و تمجيد: در اين تاکتيک فرد خودشيرين به بيان نظرات و قضاوتهاي مطلوب درباره فرد هدف مي پردازد، چرا که اين حالت رواني در افراد وجود دارد که چنانچه متوجه شوند مطلوب و مورد توجه ديگران هستند، خود به خود تمايل و علاقه ويژه اي نسبت به آنها پيدا مي کنند. رفتارهايي مانند تحسين و چاپلوسي از اشکال ديگر اين تاکتيک هستند.ب- لطف و مرحمت: دومين شيوه لطف و مرحمت است. در اين شيوه که معمولاً به صورت ترکيب با تعريف و تمجيد به تکار مي رود، فرد خودشيرين، با لطف و مرحمت در موارد مختلف نسبت به فرد هدف و برآوردن نيازهاي وي علاوه بر آنکه خود را فردي انسان دوست نشان مي دهد، وي را نسبت به خود مديون مي سازد. ج- همسويي عقايد: در همسويي عقايد فرد خودشيرين، خود را همسو و هم جهت با نظرات، عقايد و ارزشهاي فرد هدف نشان مي دهد. همسويي براساس اين فرض شکل مي گيرد که انسانها افرادي را دوست دارندکه داراي ارزشها و عقايدي نظير خودشان هستند. براي مثال، زير دستاني که مي داند مافوقشان از همتاي خويش راضي نيست و از وي در برابر مافوق خود انتقاد مي کنند، از اين شيوه غيرمستقيم چاپلوسي و رفتار چاپلوسي استفاده مي کنند. د- خودنمايي: ‌چهارمين شکل از رفتار چاپلوسي خودنمايي است. يعني رفتار به شيوه اي که از نظر فرد هدف مطلوب و مناسب است و يا رفتار به شيوه اي که فرد را داراي ويژگي خاصي نشان دهد و وي را براي فرد هدف جذاب کند. آسيب هاي ناشي از چاپلوسي1-    مانع پيشرفت خلاقيت مي شود2-    باعث ايجاد باورهاي کاذب مديران مي شود3-    باعث پرورش افراد نان به نرخ روز خور مي شود4-    تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش مي کشاند5-    چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد 6-     سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست.7-    تکبر را سبب مي شود و شخص را از عزت دور مي سازد.8-    بي انگيزگي9-    از بين رفتن خلاقيت10- عدم استاندارد  11- آلودگي هاي فکري  12- عدم بهره ورياين حرکت، براي ستايش شوندگان دروغين فخرفروشي و خودبيني بار مي آورد و براي ستمگران و خيانتکاران نيز، نوعي تأييد و تشويق عملي به شمار مي آيد. گروهي از افراد، از چاپلوسي ديگران مغرور مي شوند و خود نيز به باوري بي اساس از خويش مي رسند. اينان در وظايف و مسئوليت هاي خود، سستي و خيانت روا مي دارند و در عين حال؛ خود را وظيفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم مي پندارند و از آنان انتظار تأييد و سپاسگذاري دارند.            اهميت و ضرورت پژوهشچاپلوسي در سازمان، سبب آلودگي فرهنگي و اخلاقي محيط کاري مي شود و به مرور، افراد غير کارآمد سرپرستي امور را به دست مي گيرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نيز پايين آمدن بهره وري در نتيجه فرو پاشي سازمان را منجر خواهد شد.چاپلوسي و يا آفات اخلاقي در هر مجموعه اي نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهاي حاکم بر آن جامعه است. چنين فضايي در جامعه زماني شکل مي گيرد که منزلت ها و نقش ها آن گونه که شايسته افراد است توزيع نشود و در واقع شايسته سالاري به معني واقعي آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جايگاه در خور نشان خود قرار گيردو مطابق با منزل واقعي اش از نقش اجتماعي مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعي نيز از سلامت کافي برخوردار خواهد شد. انگيزه هاي چاپلوسي با کندوکاو درباره تملق و علل بروز آن در جوامع، در مي يابيم که در آن جوامع، فرديت رشد نکرده و افراد هويت خود را هضم شدن در جمع يا اشخاص بزرگ مي جويند. در جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش. علل پيدايش چاپلوسي 1-       عدم احساس مسئوليت2-       فقدان باورهاي اخلاقي3-       نبود وجدان کاري4-     پايبند نبودن به تعهدات خود در قبال سازمان5-        حاکميت ارزشهاي مادي در برابر ارزشهاي معنوي6-        تجمل پرستي مدير7-        خلأ منزلت و نبود شايسته سالاري در ساختار اداري 8-       شدت زياد تضاد طبقاتي9-       سيستم اداري و بوروکراسي10-       ضعف مديريت سازمان در حاکميت رقابت سالم11-       ضعف مديريتي و سبک مديريتي 12-        عوامل فردي- شخصيتي 13-         متغيرهاي وضعيتي14-       تمرکز قدرت   راههاي جلوگيري از چاپلوسيروش بزرگان دين در برخورد چاپلوسانپيشوايان اسلام نه تنها از چاپلوسي و ستايش نابجا بيزار بودند، بلکه مدح آميخته به تملق را نيز عيب اخلاقي مي شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باري که با غرور و شرف انساني مغاير بود، سکوت نمي کردند و اگر کسي مرتکب چنين عمل خلافي مي شد، از او انتقاد مي کردند مؤلف کنزالعمال، روايتي بدين مضمون آورده که:جماعتي از قبيله «بني عامر» به محضر پيامبر وارد شدند و شروع به مداحي و ستايش آن حضرت کردند. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به آنان فرمود: «سخن خود را بگوييد، ولي مواظب باشيد که شيطان شما را به زياده روي در کلام وادار نسازد». حضرت با اين سخن حکيمانه، گوشزد مي کند که هرگاه زبان را به حال خود واگذاريد، بيم آن مي رود که از حد خود تجاوز کند و زياده بر آنچه شايسته است، بگويد. در عين حال، به پيروان خود هشدار مي دهد که حتي درباره شخصيتي چون پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم نيز از ستايش و چاپلوسي بپرهيزند. خاموشييکي از بهترين و مناسب ترين روش هاي برطرف سازي رفتارهاي تملق آميز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حيطه روان شناسي، «خاموشي» ناميده مي شود. بدين ترتيب، اين گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غير مؤثر و تحقيرآميز مي يابند و به اجبار، با تجديدنظر در شخصيت خود، سعي خواهند کرد رفتارهاي مناسبي را جايگزين رفتار پيشين خود نمايند.همانگونه که پيامبراکرم صلي الله عليه و آله وسلم در نکوهش چاپلوسي و مدح بي جا مي فرمايد: «اَحْثُّوا التُّرابَ عَلي وُجُوهِ الْمَدّاحينَ؛ به صورت چاپلوسان و مدح ان خاک بپاشيد».تقويت مثبت در مقابل، توجه و نيز پاسخ دهي مثبت به رفتارهاي مناسب و اصلاح شده اين گونه افراد، روش مکمل براي تکنيک خاموشي است و اين تکنيک، در اصطلاح روان شناسان «تقويت مثبت» نام دارد.پيامدهاي اجتماعي چاپلوسيچاپلوسي و تملق، غرور مي آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمي دهد و اگر اين حالت او با قدرت همراه شود، هرکس را به سختي و بدبختي مي افکنند. بر اين اساس، پيامبر گرامي اسلام صلي الله علي و آله وسلم فرمود: «اذا مدح ت اخاک في وجهه امررت علي حلقه موسي؛ هرگاه برادرت را پيش رويش بستايي، چنان است که تيغ بر گلوش نهاده اي». فرد چاپلوس، افزون بر اينکه مرتکب دروغ، نفاق و ميدان دادن به ستمگران مي شود، به نسبت موقعيت ستمگران و آثار ناگواري از تملق و چاپلوسي او پديد آمده، خود يکي از عوامل فساد و شريک جرم زيان ها و خسارت هاي وارد شده از اين ناحيه به شمار مي رود. هرکس به مقدار دخالت، همکاري، تأييد و تشويق خود از ديگران، در پيدايش فساد و ارتکاب جرم ها و ظلم، سهيم و شريک است. چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر و واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند. راه هاي کاهش تملق و چاپلوسي1-    بايد به تدبيري براي حفظ و پاسداشت حريم حقوق و اخلاق فردي همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرتمند واقع نشود.2-    تنها مي بايد شايستگي کامل- هرچه بيشتر- کامل، مبناي نيل به امکانات قرار گيرد. در اين زمينه، کم کاري و کم لطفي متوليان امور جامعه را هم نبايد دست کم گرفت.3-    اصلاح ساختاري اداري و همچنين عملي و نه در حد شعار، باور به شايسته سالاري مي تواند به از بين بردن عادات ناپسند ديرين چاپلوسي، کمک زيادي کند. 4-    علت وجود تملق گويي در اين است که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکنان چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند. 5-    مدير بايد هنر حرفه اي بودن در کار موظف خود را ياد بگيرد. مسئوليت پذير باشد. در آن صورت، زيرمجموعه او هم مسئوليت پذير خواهد شد. 6-     مدير مي بايد تجارب کارکنان سازمان تحت مديريت خود را مورد توجه خود قرار بدهد و حالت مشورتي و تأملي داشته باشد نه آن که فرضاً يک مديريت خشک، بدون انعطاف و خودرأي باشد چرا که در چنين فضايي، جو چاپلوسي به وجود مي آيد. 7-    يک مدير پيش از هر اقدامي بايد زمينه سازي محيط کار را مورد توجه قرار دهد و برآموزش و بهسازي منابع انساني تأکيد داشته باشد تا جريان بهره وري و کارايي سازمان را بالا رود. وقتي که يک مدير داراي منابع انساني کارآمد باشد، ديگر جايي براي حرف و حديث، چاپلوسي و چرب زباني باقي نمي ماند. 8-    اصل تکنولوژي در اختيار مدير و نه مدير در اختيار تکنولوژي، معطوف به ابهام زدايي در سيستم مديريتي است.9-    بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است.10-      شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجراي را در پي دارد11-      وجود مديران مستحکم12-      پرورش فرهنگ شايسته سالاري13-      گسترش آزادي نقد و انتقاد14-      اصلاح ساختارها و عملکردها15-      رشد افراد غيرمتملق16-ايجاد فضاي مناسب و سالم عوامل مؤثر بر جلوگيري و محو چاپلوسي:1) شيوه هاي تربيتي حاکم بر خانواده نقش بسيار مؤثري در بروز اين ناهنجاري ها دارد. 2) اصلاح روابط مناسب اجتماعي افراد از طريق آموزش و پرورش و متحول کردن ارزشهاي اجتماعي 3) تأمين نيازهاي مادي به منظور آلوده نشدن به اعمال غير قانوني ضروري به نظر مي رسد. 4) رفع کمبود هاي رواني و مديريتي که موجب آگاهي افراد مي شود. 5) داشتن روحيه انتقاد پذيري مسئولان که باعث تکامل و خلاقيت کارکنان مي شود تا آنان را براساس لياقت و شايستگي شان مورد محک و ارزيابي قرار دهند. امامي- پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره دلايل ديگر بروز چاپلوسي به ضعف مديران سازمان در حاکميت رقابت سالم اشاره مي کند و مي گويد: «علت وجود تملق گويي در اين بوده که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکناني چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند...             دلايل رفتار چاپلوسي: چاپلوسي مي تواند دو دسته دليل داشته باشد:1- دلايل تدافعي: رفتار چاپلوسي تدافعي به منظور حفاظت شخصي از نتايج عملکرد ضعيف صورت مي گيرد. در اين حالت فرد ممکن است به منظور برانگيختن حس دلسوزي سرپرست خود به اين گونه رفتار کند. 2- دلايل سوداگرانه: رفتار چاپلوسي سوداگرانه واکنشي نيست. بلکه اهداف بلندمدتي را دنبال مي کند و اغلب توسط فرد به عنوان وسيله اي براي ارتقاء و يا شيوه اي براي دستيابي به اهداف شخصي استفاده مي شود.  تملق مانع پيشرفت خلاقيت فرهنگ تملق و تکريم هاي بودار برخي از کنارکنان لطمه زياد به تحرک و شيوه کاري مي زند به خصوص زماني که مدير يک اداره يا شرکت آدمي باشد که از تشويق ها و تعظيم و تکريم هاي زيرمجوعه اش همواره استقبال مي کند اما هيچ اقدام مؤثر در پيشرفت و توليد تحت نظارت خود به عمل نمي آورد. کارفرما و رئيس ضعيف النفس خيلي لذت مي برد که کارگر يا کارمند تحت امرش از او تمجيد کند و چشم و گوش بسته فرامين او را اطاعت کند. چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرورمافوق انساني د رکالبدش توزيع مي کند. تکرار اين کرنش و پذيرش، انرژي و قواي فعالانه انساني در تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش ميکشاند و خمودگي در روحيه همه افراد جايگزين کوشش براي خلاقيت حرفه اي مي شود نتيجه اين شيوه هاي منع تحولات محيط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگي، مصرف گرايي و مهار نوآوري مي شود. علت عقب ماندگي برخي جوامع، نداشتن سرمايه مادي (سرمايه ملي) نيست، بلکه تخمير انديشه هاي فعال، پژوهشي، تتبعات نوين و در يک کلام، وجود مديريت ستايش پذير و تملق طلب و بدون عرق ملي و تعهد اخلاقي است.  چاپلوسي و تملق معمولاً نسبت به چه افرادي صورت مي پذيرد؟چاپلوسي، اغلب نسبت به کساني صورت مي پذيرد که از توانمندي اقتصادي، سياسي، اجتماعي يا اداري بهره مندند و البته اين وضع محدود به تاريخ معاصر نيست و پيش از اين نيز گفتارهايي از تاريخ کهن وجود دارد که براساس آن مي توان دريافت که چاپلوسي در مناسبات ايرانيان از ديرباز وجود داشته است و جانثاران دروغين زيادي در همه عرصه ها باعث مي شوند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسياري از افراد متين جامعه ناديده گرفته شود.  رابطه چاپلوسي و صداقتدر محيط هايي که چاپلوسي متداول است، هر نوع تغييري بايد مورد پسند طبقه خاصي از جامعه باشد. در اين حالت، نتيجه اين مي شودکه صداقت و پايبندي به اصولي که تأمين کننده منافع واقعي مردم است جاي خود را به تحسين مبالغه آميز و در نهايت به چاپلوسي مي دهد.            نتيجه گيري شهوديدر جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش.چاپلوسي، هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در مواردي نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است.چه بسا کساني که با ستايش ديگران، فريب خوردند، ستايش بي اندازه(تملق گويي)خودپسندي مي آورد و انسان را به سرکشي وا مي دارد. آدمي که حيثيت و نفس انساني اش را ولو در نگاه آشنايان و همکاران خرد ميکند در مقابل شخصي به هر صورت توانمند و داراي تيتر کلاسيک و يا سازماني تبديل به يک موجود ذيروح مفلوک مي کند تا مثلاً مشغول کاري شود، رتبه بگيرد، ارتقاء پست نصيبش شود و يا خلاصه به اصطلاح نورچشمي فلان مدير و بهمان صاحب کارخانه و ... شود، اين آدم هيچ گاه مورد اعتبار اخلاقي و دلبستگي از سر صدق و صفا واقع نمي شود و او به فردي که نان را به نرخ روز مي خورد معروف است. - تملق و چاپلوسي نشاندهنده عدم توانايي فرد است زيرا فردي که توانايي دارد نياز به چاپلوسي ندارد. - مديراني که به چاپلوسي و تملق کارکنان خود اهميت مي دهند جوي پر از رويا و دروغ را در سازمان خود ايجاد مي کنند که در خاتمه به ضرر سازمان خودشان تمام مي شود. - بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. - شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غيرکارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد منابع: حوزه نت،مسائل جاري مديريت
کد خبر: ۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۶