« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
منصور نظری :قطعه مثنوی «یا لثارات الحسین» تقدیم به مدافعان حرم آل الله  آن منتظران راستین ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
کد خبر: ۸۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۱

منصور نظری :مثنوی «عروسی عشاق»تقدیم به شهید مدافع حرم امیر سیاوشی، تازه دامادی که به مراسم عروسی اش نرسید
کد خبر: ۸۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۷

دارد خبر اشکِ سَحَر، مرگِ سفیرِ نور را - بر تن سیه پوشیده مَه، آن کُشتۀِ مَستور را
کد خبر: ۷۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۶

از یمن آید شمیم بوی یار / اندک‌اندک می‌رسد ما را  بهار می‌رسد آخَر به پایان انتظار /بی‌قراران، می‌رسد ما را قرار
کد خبر: ۷۲۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۱

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــنمنصور نظری :به مناسبت  سالروز شهادت جان‌گداز پنجمین  اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام محمد باقر علیه‌السلام مثنوی «سوگِ عشق» به ساحت نورانی و مقدس این امام همام تقدیم می‌گردد : سوگِ عشق هَم گُداز آهِ زینب در دَمشق    - کربلا را می‌سُرایم سُوگِ عشق قد کمان و دل پریش و رو کبود   -   می‌دهد گیسویِ زهرا بویِ دود دست بر پهلویِ خون آلودِ خویش -  از غم و دردِ علی، دل را پریش در میانِ اشک و آه و سوز و ساز      -     تا سحر بنشسته می‌خواند نماز   چَشمِ باران گشته خیس از اشکِ عشق   -  می‌کِشد بر دوش ،زهرا مَشکِ عشق می‌کِشد بر دوشِ تنهاییِ خویش   -   مَشکِ درد و رنجِ زهراییِ خویش مانده جای زخمِ کُهنه بر تَنَش   -   تَر شده از خونِ دل، پیراهنش بَس که می‌گیرد ز خونِ دل وُضو  -  گَشته سجاده ز خون، رنگین از او    آن  خدا را بسته چشمانش قُنوت    - بی‌صدا می‌گرید او شب را سکوت می‌چکد خونش به خاکِ کوچه باز    -  با قَدِ خَم گَشته می‌خواند  نماز محشری بر پا به عرش حق شُدَست  -  می‌زند بر سر ملک شوریده دَست عرشیان بر سینه و بر سَر زنان   -    از غمِ زهرا به لب آورده جان آسمان از داغ او از پا نشست   -  غرقه در خون جسمِ زهرا گشته است   میزند بر سر ملک شوریده دَست  - که ین مه در خون نشسته فاطمه َست ؟!!  وین به خاک کوچه‌ها افتاده کیست؟ - کَز غمش باید خدا را خون گِریست ؟ ضَجه زهرا می‌زند در پُشتِ دَر     -   خاکِ ماتم می‌کند حیدر به سر بینِ دیوار و دری جا مانده عشق    -   در میانِ کوچه تنها مانده عشق  پهلویِ زهرا به میخ در شِکَست   -   کربلا در کوچه‌ها بر پا شُدَست  اسمان خواهد بیفتد بر زمین      -   لرزه افتاده به ارکانِ یقین دست و بازو بسته و تنها، وَلی    -  می‌چکد خون از تنِ یاسِ علی  می‌زند سَر از دِلِ حیدر شَرَر    -  می‌کند بر مرگِ زهرایش نظر زان شَرارِ در دلِ تفتیده‌اش   -   اشکِ آتش می‌چکد از دیده‌اش گَشته پرپر یاسِ تنهای علی  - غرقه در خون گشته زهرایِ علی شب چراغانیِ چشمِ خیسِ او  - بغضِ غم، ره بسته او را بر گلو بَستۀِ خون، چشمِ غَرقه شَبنَمَش  - در بغل بگرفته زانویِ غَمَش  بر غمِ عشقِ علی آن مبتلا   -  قامتش خم گشته از بارِ بلا  خانۀِ خاکیِ او درگاهِ عشق   -  مُلکِ دل را او که شاهنشاهِ عشق     در شبِ تارِ علی او ماهِ عشق -   شد علی را جان فدا در راهِ عشق  هم گُدازِ سوزِ آه و ناله‌اش –قومِ عاشق در  طوافِ هاله‌اش آتش و میخِ در و ضربِ لَگد   -    کربلا را نقش خون بر چهره زَد با لگد تا دربِ خانه باز شد    -  ماجرایِ کربلا آغاز شد  بر زمین، خونِ دلِ زهرا  چکید   -  کربلا زان ماجرا آمد  پدید  کربلا  آمد ‌چنین آغازِ عشق  -   فاشِ خون شد بر سرِ نی، رازِ  عشق رویِ زهرا شد ز سیلی تا کبود   -این چنین آمد بلا اَندر وجود قلب زینب این‌چنین شد پُر شَرار  -  بر دمشقِ عاشقی شد رهسپار زآسمان چشمِ  زینب در  دمشق   - تا همیشه می‌چکد بارانِ عشق حُبِّ دنیا سینه‌ها بیتاب کرد    - ظلم بر اولاد زهرا باب کرد در دلِ آن کوچۀ آتش فِشان   -          ابتدایِ کربلا آمد نشان از لهیب جور ضحاکان دون   -- زان سپس شد فرقِ حیدر غرقه خون   کُشته شد آن شاهِ بی‌همتای دین -     شد روان، مینای خونش بر زمین تیغِ کین آمد علی را تا  فُرو -     شد روان، خونِ خدا از فرقِ او باده نوش  فُزتُ ربَّ الکعبه مَست   -   رهسپارِ وادیِ دورِ  اَلَست سِرُّ الاَسرار وَلا او را عَیان    -   او شد او تا من نباشد در میان   چون علی را آمد آخر دُورِ دَرد   -    بارِ تنهایی چو قَدَّش تا بِکَرد دورِ غم را نوبت آمد بر حَسَن   - تا کند شولای غربت را به تن بی‌کس و بی‌یار و یاور چون علی  -    نورِ زهرایی ز رخسارش جَلی وانهادندش به میدان‌های دَرد   -    در شب دِیجور غم‌ها ،کوچه گرد آن غریبِ شهرِ تنهاییِ خویش   -   کربلایِ بی‌کسی را سر به‌پیش بی‌کس و تنهاترین سردارِ عشق    -    می‌کِشَد مستانه سر بر دارِ عشق در بقیع عاشقی بر خاکِ آه    -  خُفته ماهِ فاطمه بی‌سرپناه   از فریب و فتنۀِ بَد روبهان   -   لخته‌لخته  خون برونش از دهان   وز لبانش خورده احمد انگبین   - پاره‌پاره شد جگر او را ز کین چون هلاک آمد علی را نورِ عِین   -  عاشقی را نوبت آمد بر حُسین  عاشقی را مُنتَها آمد پدید   -  نوبتِ بر کربلایِ او رسید غرقه در خون شد پگاهِ عاشقی   -  بر سر نی شد اِلهِ عاشقی    شد روان خون خدا بر خاکِ عشق -  کربلا شد مرکزِ افلاک ِعشق زان سپس شد دورِ زینُ العابِدین   -  ساقیِ میخانۀ عینُ‌ُالیَقین آن جگرخونِ غم و دردِ حُسین  -   زنده او را کربلا از شور و شین داغ و دردِ کربلا را دیده او    -  خون دل از چشم تر باریده او شاهد بزم بلا در روزِ هست  -   خط نویس دفترِ سرخِ الَست بر سر نی سِرِّ حق را دیده فاش    -   چهرۀِ آیینه‌ها را غم خراش از تبار فاطمه، سجادِ عشق     -   پیرِ زینب در خراباتِ دمشق ساربانِ کاروانِ اشک و آه     -بر شبِ تارِ غریبان گَشته ماه تازیانه خورده تن او را بَسی   -  آن امیر کاروان بی‌کسی دست و پا در بند و زنجیر و اسیر   -    از غمِ شام ِغریبان گَشته پیر آن قَتیلِ گریه و سوز و گداز   - خوانده بر سجادۀِ آتش نماز   بر سر نی دیده حق را رمز و راز -  اَرغَنون کربلا را غم نواز  دل به درد عشق زهرا مبتلا   - سینه‌اش ماتم سرایِ کربلا  آن لبالب دیده‌اش از ژاله‌ها -   هم نشین اشک و آه و ناله‌ها روضه خوانِ مجلسِ داغِ حسین  -  سروِ قَد، خَم گشتۀِ باغِ حسین غم سُرایِ ساقی و دستان و مَشک   -  شب نشینِ مجلسِ غمبارِ اَشک ما رایتُ فی البَلا الِّا جَمیل    -   زهرِ کین آخر نمود او را قَتیل نینوا را راویِ عشق و وَلا -   مانده جا از کاروانِ کربلا آن به داغ و درد و محنت مبتلا   -  دورِ  او هم شد به پایان  در بَلا آن به آب، آتش گرفته سینه‌اش -غرقه باران دیدۀ آیینه‌اش خرقۀِ سبز ولا را لاله پوش   -   از مِیِستان ولا مِی کرده نوش   آخر افکندش زِ پا زهرآبِ کین   -   کُشته شد لب تِشنه زینُ العابدین دورۀِ سجاد و غم‌ها شد به سر   -   کربلا شد نوبتِ ماهی دگر      زان فریبا غنچه‌هایِ یاس عشق   -  سهم باقر شد فَدَک، میراثِ عشق وارث حیدر به علم و فَهم او   -  خرقۀ سبز ولا شد سَهم او   از حسین و از حسن او را تبار  -  از گناه عشق زهرا سر به دار یاد زهرا داده قلبش را جَلا    -  بر دلش داغ کبود کربلا    دیده اشک و آه زینب را عیان   -    قصۀِ سرخ ولا را غم بیان پنجمین شمس فروزان ولا  - وارث میراث سرخ کربلا بی ضریح و گنبد  و بی بارگاه   - وارث زهرا به اشک و سوز و آه حیدری دیگر به شهر کوفه باز  - غرقه سوز و گریه می‌خواند نماز راویِ غمنامۀِ ساقیُ و مشک   - کربلا را قصه گویِ آه و اشک  نورِ چشمان تر سجادِ عشق  -  داده زُلفِ غرقه خون، بر بادِ عشق آن قدح نوشِ شرابِ حیدری   -  آن علی را وارثِ انگشتری کرده زهر کین جگر خونش به درد -    می‌کشد از سینه پُر غم، آهِ سرد خِرمنِ زهرا به آتش کِشته باز –  پردۀِ دل میزند شوریده ساز در بقیع عاشقی،  ای گَشته خاک -  ای به زهرِ کینِ نامردان هلاک بر تو ای مولای تنها اَلسَّلام    - بر دلت ای داغِ زهرا اَلسَّلام بر بقیع و غُربت و دردَت سلام  -   بر غزلنوشانِ شبگردت سلام بر جگر، خون گَشته از زَهرَت سلام -  بر وجود نادِرِ دَهرَت سلام بر تن رنجورِ بیمارت سلام   - بر دو چشمِ خیسِ غمبارت سلام   بر حسن بر باقر و صادق سلام -  هرکه را بر فاطمه عاشق سلام ای اسیر بند و زندانِ دمشق    -  ای شهیدِ کربلای شور و عشق اَلسَّلام ای باقرِ اولادِ یاس   -  اَلسَّلام ای با محمد هَم جِناس از دَمَت ای زنده اسلام آمده    -   ای ز عِلمَت شیعه را نام آمده   تشنه لب ای کُشته، بر کامَت سلام  -  بر گُلِ یاسِ علی، مامَت سلام بر حسین آن جَدِّ مظلومت سلام   - بر دل تنهای مغمومت سلام می‌چکد خونِ جگر از چشمِ ماه   -  می‌کند زهرا پریشانش نگاه باقر علم نبیین کشته شد   -  زهر کین را قلب او آغشته شد نور چشمِ خیسِ زین العابدین    -سینه‌اش پر تاب و تب  از زهرِ کین   شیعه را هستی به یغما می‌رود  -  فاخِرِ اولادِ زهرا  می‌رود   می‌رود تا کربلایی‌تر شود   -  در شهادت وارث حیدر شود می‌رود تا زنده ماند نام عشق  -  تا به مرگ  خود کند اکرام عشق این‌چنین باشد سر انجام وَلا  - تشنه لب جان دادنِ در کربلا به امید ظهور حضرت یار.....29 شهریور ماه 1394 منصور نظری
کد خبر: ۷۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹

به مناسبت شهادت جان‌سوز«ریهام دوابشه» مادر نوزاد فلسطینی که توسط صهیونیست‌ها زنده سوزانده شد،مثنوی اشک و آتش به این شهیدۀِ مظلوم و نوزاد شهیدش علی دوابشه تقدیم می‌گردد
کد خبر: ۷۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۷

مثنوی از تبار شقایق تقدیم میگرد به سردار رشید لشکر اسلام، مدافع حرم آل الله، شهید هادی کجباف و تمامی همرزمان دلاورش
کد خبر: ۷۱۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۲

اصحاب رسانه شهرستان لنده به مناسبت سالروز ورود آزادگان سربلند به کشور با فرماندار آزاده شهرستان دیدار کردند
کد خبر: ۷۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۷

رئیس جمهور خطاب به متجاوزان منطقه گفت: کمک مالی به تروریست‌ها در سوریه، لبنان و عراق به چه معناست؟ بمباران یمن به چه معناست؟ بذر کینه را در دل مردم منطقه نشاندید که پاسخ آن را دیر یا زود خواهند داد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار مهر، حسن روحانی رئیس جمهور امروز شنبه در مراسم رژه روز ارتش گفت: روز ارتش جمهوری اسلامی را به ملت ایران به فرماندهی کل نیروهای مسلح، مقام معظم رهبری و به همه خانواده های شهدا، جانبازان، آزادگان و ایثارگران ارتش، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی و بسیج قهرمان تبریک می گویم. وی اظهار داشت: ارتش از آستانه روزهای پیروزی انقلاب در همه صحنه های مهم پیوند خود را با ملت فداکار در برابر ارزش های بزرگ اسلامیت، ایرانیت و جمهوریت به خوبی نشان داده است. روحانی ادامه داد: آن روز که در آستانه پیروزی نهضت اسلامی بودیم اگر ارتش به ندای امام راحل پاسخ مثبت نمی داد، انقلاب به این سادگی و سهولت به پیروزی نمی رسید. رئیس جمهور گفت: ارتش در میان دو راهی خواست یک رژیم نامشروع حاکم بر این کشور و همچنین استعمارگران به ویژه آمریکا از یک طرف و خواست ملت و امام و رهبری، دومی را برگزید و مورد تجلیل امام قرار گرفت. وی تاکید کرد: بعد از پیروزی انقلاب هم، همصدا برای دفاع از نظام و کشور در صحنه، مقاومت و ایستادگی کرد. در آن روزهای غربت جمهوری اسلامی و توطئه گروهک ها در غرب کشور، پایگاه هوانیروز کرمانشاه و قهرمانانی چون کشوری، شیرودی و پایگاه هوایی تبریز و شهید فکوری در صف اول ایستادگی کردند و نگذاشتند امام (ره) و ملت تنها بمانند. روحانی تصریح کرد: نه آن روزهای بعد از پیروزی انقلاب و توطئه گروهک ها، که آن گاه که توطئه منطقه ای و جهانی علیه ملت طراحی شد نیروهای ارتش، سپاه و نیروی انتظامی و بسیج بودند که در برابر تهاجم بیگانه ایستادگی کردند. رئیس جمهور گفت: عملیات ثامن الائمه که حصر آبادان را شکست، عملیات بستان، فتح المبین، بیت المقدس، آزادی خرمشهر که ارتش در کنار سپاه، نیروی انتظامی و بسیج توانستند قهرمانی های بزرگی را از خود خلق کنند، ما به همه آن جوانمردی ها و دلاوری ها درود می فرستیم و به همه آنهایی که در مسیر جنگ و دفاع از استقلال کشور ایستادگی کردند از صیاد شیرازی ها تا نامجوها، بابایی ها و همه شهیدان و سرداران میدان نبرد و دلاوران و خانواده های آنان و همه آنان که در راه دفاع مقدس ایستادگی کردند، به تلاش و ایثار آنها ارج می نهیم. ارتش همواره در خط مقدم اطاعت از رهبری بوده است وی تصریح کرد: هر جا امام و رهبری دستور و فرمانی دادند و مسیری را برگزیدند، ارتش در خط مقدم اطاعت بود. روحانی ادامه داد: آنگاه که امام (ره) فرمودند نیروهای مسلح در احزاب و جناح ها و بازی های سیاسی وارد نشوند، ارتش امتحان خوبی در تاریخ انقلاب از خود نشان داد. رئیس جمهور تاکید کرد: ارتش تنها مظهر اقتدار ملی نیست، ارتش مظهر نظم، انضباط، مدنیت، سلامت اداری، سلامت اقتصادی، فراجناحی بودن، فراحزبی بودن، اسلامی بودن، دینی بودن و ملی بودن است. وی اظهار داشت: هر مقدار نیروهای مسلح از گروه و جناح و حزب فاصله بگیرند، در دل های ملت بیشتر جای می گیرند و اعتماد ملت و نیروهای مسلح بیشتر می شود. روحانی تاکید کرد: امروز ارتش مایه آرامش ملت و آرامش ملت های منطقه است. رزمایش ارتش و سپاه مایه آرامش مردم منطقه رئیس‌جمهور گفت: هیچ یک از ملت‌های منطقه نگران حضور ارتش و سایر نیروهای مسلح در مرزهای ایران و آبهای آزاد نیستند. وی رزمایش ارتش و سپاه را مایه آرامش مردم منطقه نامید و گفت: دکترین ما، دکترین نظامی و جنگ نیست؛ بلکه دکترین نظامی و دفاعی است. رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه استراتژی ایران، بازدارندگی فعال است، گفت: استراتژی ما، بازدارندگی برای استقرار صلح و امنیت در داخل کشور و کشورهای منطقه است. هدف قدرت بزرگ نظامی ایران، صلح و امنیت است نه تجاوز به مظلومان روحانی افزود: نیروهای مسلح ایران در سایه خودباوری، خود اتکایی در سایه نوآوری، امروز بزرگترین نیروهای مقتدر مسلح در این منطقه هستند، اما این قدرت بزرگ نظامی، هدفش صلح و امنیت است نه تجاوز و حمله به مظلومان و کودکان. وی با تاکید بر اینکه نیروهای مسلح ایران همواره در حال دفاع از مظلومان هستند، گفت: ارتش و نیروهای مسلح ایران یک نمونه ارتش مقتدر و نیروهای مسلح مقتدر و صلح‌خواه در منطقه است. دیگران از ارتش ایران بیاموزند و دنبال فتنه در منطقه نباشند رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه دیگران باید از ارتش ایران بیاموزند، گفت: دیگران دنبال فتنه در منطقه نباشند، به کودکان، پیرمردان و پیرزنان حمله نکنند، حمله به مظلومان برای کسی افتخار نمی‌آفریند. حمله به مردم و مظلوم، ننگ دو جهان برای متجاوزان به وجود خواهد آورد. روحانی خطاب به متجاوزان منطقه گفت: چرا از این فرصتی که نیروهای مسلح ایران به وجود آورده‌اند، استفاده نمی‌کنید؟ چرا دست دوستی و آشتی دراز نمی‌کنید؟ کمک مالی به تروریست‌ها در سوریه، لبنان و عراق به چه معناست؟ بمباران یمن به چه معناست؟ دنبال چه هدفی می‌گردید؟ آیا کشتن دیگران برای شما قدرت‌آفرینی و اقتدار به وجود می‌آورد؟ بذر کینه را در دل مردم منطقه نشاندید که پاسخ آن را دیر یا زود خواهند داد. وی تصریح کرد: ارتش ایران علی رغم قدرت و اقتدارش، هدفش صلح و امنیت در سراسر منطقه است. ارتش استوار و سپاه پایدار و بسیج قهرمان در خط رهبری معظم، فرماندهی کل قوا در پی ایجاد آرامش برای مردم خود و مردم منطقه هستند. یک ملت مقتدر اجرای قانون را برای خود افتخار می‌داند رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه ایران علاوه بر قدرت، تابع قانون است، گفت: در فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای، ایران راه مذاکره را انتخاب کرد چرا که خواستیم به دنیا نشان دهیم که هیچ مشکلی در منطقه و جهان نیست که پای میز مذاکره حل نشود. روحانی افزود: خواستیم بگوییم یک ملت مقتدر، اجرای قانون را برای خود افتخار می‌داند و ما همه قوانین بین‌المللی را برای اعتماد جهانیان نسبت به صلح‌آمیز بودن فناوری هسته‌‌ای‌مان اجرا خواهیم کرد. وی با تاکید بر اینکه ملت ایران اهل تجاوز نیست، گفت: هیچ‌گاه ایران تجاوز را نخواهد پذیرفت و ملت ایران راه توسعه را ادامه خواهد داد. رئیس‌جمهو همچنین با اشاره به شعار سال گفت: امسال سال همدلی و هم‌زبانی در کنار یکدیگر است و نیروهای مسلح ما همواره همدل با مردم و دولت بوده‌اند و امسال این مهم نیز ظهور و بروز بیشتر خواهد داشت و همه با وحدت و انسجام بیشتر از منافع ملی دفاع می‌کنیم. هدف سرداران نظامی و دفاعی ما با سرداران دیپلماسی یکی است روحانی خاطر نشان کرد: هدف سرداران، امیران و دلاوران نظامی و دفاعی ما با سرداران دیپلماسی ما، یکی است و آن صلح و امنیت، اقتدار مشروع و دفاع از منافع و حقوق ملی و کمک به مظلومان منطقه و مظلومان جهان است.
کد خبر: ۶۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۹

خانم افسر فاضلی شعر خود را که در وصف شهیدان طهماسبی، الله دادی و مغنیه سروده بود در مراسم گرامیداشت این شهیدان در شهربابک قرائت کرد. شما می توانید در ذیل متن شعر را بخوانید: گلی پرپر زمجنون بازگشته                بهار دیگری آغاز گشته کنون از باغ خونین شهادت                پس از سی سال و اندی درد غربت گل گمگشته ی مادر رسیده                در آغوش وطن منزل گزیده کجایی ای پدر، برگشته یوسف                        کجایی از سفر برگشته یوسف؟ کجایی مادر چشم انتظارش                 که روز و شب بنالی بر مزارش؟ رضا طهماسبی برگشته اینک             ز شوقش دیده ها تر گشته اینک رضا طهماسبی آن مرد خیبر              همان در خاک و خون گشته شناور همان مفقود چندین ساله ی ما              همان پرپر گل آلاله ی ما همان رزمنده پاک و فداکار                به اسلام و به ایران او وفادار همان رفته به امر رهبر خویش                       فدا بنموده هم جان و سر خویش کنون برگشته از میدان سرافراز          سبکبال و سبک با بال پرواز رضا برگشته تا عطر شهادت              بپیچد باز در کوی ولایت رضا برگشته تا شهر شهیدان              شود در مقدم سرخش گل افشان ز دیدارش خبرها دارد این شهر           شراری در جگرها دارد این شهر رضا طهماسبی برگشته و باز             چه جاویدالاثرها دارد این شهر و اینک باز هم بوی شهادت               رسید از مرزهای عشق و عزت شهادت تازگی دارد همیشه                 که رحمت وار می بارد همیشه شهادت مرد می خواهد که داریم          دل پر درد می خواهد که داریم شهادت رایگانی نیست مردم               به غیر از جان فشانی نیست مردم شهادت قیمتش خیلی زیادست              شهادت مزد مردان جهادست چه پیغامی شنید الله دادی                   چه راهی بر گزید الله دادی حریم یار را چون در خطر دید                        به پای سر دوید الله دادی عجب نظر شهادت کرده بود او                       که از دنیا برید الله دادی شهادت آرزو و عشق او بود              به عشق خود رسید الله دادی سپاه قدس را او یاری کرد                  عجب شد رو سفید الله دادی همان دیرینه یار حاج قاسم                 همان مرد سعید الله دادی به همرزمان خود پیوست آخر             چه هجران ها کشید الله دادی گل سرخ شهادت را چه زیبا               ز روی شاخه چید الله دادی به همراه جهاد مغنیه تاخت                بر آن خصم پلید الله دادی شهید خشم اسراییل غاصب                چه زیبا پر کشید الله دادی الهی بود و اللهی یقیناً                      خدا دادش نوید الله دادی درود ما بر آن سردار عاشق               شهید آری شهید الله دادی شعار او نبود ایران و ایران               فقط ایران و نه غزه نه لبنان که با حزب خدا همگام بود او             و در جغرافی اسلام بود او گهی در سوریه احساس می شد                       برای زینب او عباس می شد برای پاسداری از ولایت                   قدم می زد به میدان شهادت همان مردی که دلها بود جایش                        بلندی های جولان زیر پایش همان عاشق همان فرمانده ی مرد         که جانش را به راه دین فدا کرد خدا او را برای خویش می خواست      که دل ها را ز داغش ریش می خواست. بر آن پیروزمند نهر جاسم                 زیارتنامه خوان شد حاج قاسم چه دانیم از جهاد کوه و دشتش؟                       ز بدر و خیبر و والفجر هشتش ز نصر و کربلاهایش چه گویم؟          ز اخلاص و تمنایش چه گویم؟ بلی آن یادگار سالها جنگ                  به دیدار شهیدان بود دل تنگ به همراه جهاد آن مرد میدان               جهادی مرد حزب الله لبنان همان فرمانده ی از خود گذشته                        ز رسم و راه بابا بر نگشته همان خصم ستمکاران سرکش             مقاوم مرد میدان های آتش به اسراییل و تکفیری و داعش                        چه رزم و همتی داد او نمایش شد اینک فخر ثارالله کرمان                شهیدی از بلندی های جولان به امیدی که با آزادی قدس                 هم آزادی و هم آبادی قدس بگیریم انتقام این شهیدان                   ز آمریکا و اسراییل نادان *افسر فاضلی شهربابکی*
کد خبر: ۵۵۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۰

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: رویش نیوز- هجرت ایزدی: سیاست خارجی یک دولت بر خلاف آن چه پنداشته می شود یکی از کارویژه های دولت نیست بلکه صورت تمام عیار فکری، فرهنگی و تمدنی آن دولت است. وقتی ایالات متحده ی امریکا عالم را برده ی خویش می بیند و ابزارهای متعدد برای حفظ قدرت خویش به کار می برد همه نشان آن است که حیات این دولت با استثمار مستضعفین عالم سامان یافته و این روح استکبار طلبی و استخدام گری امریکا را طاغوت زمانه ساخته است. تا زمانی که بشر در سیر انا لله و اناالیه راجعونی حضرت حق را ملاقات نکند همواره در این عالم غریب است و یار می طلبد. لذا اجتماع های اولیه اگرچه برای برآوردن نیازهای ظاهرا مادی تشکیل شد لکن حضور حضرت آدم علیه السلام از همان ابتدای خلقت ازآن جهت بود که با پیوستن زمین به آسمان از غربت انسان کاسته شود تا این که تاریخ پیامبران بالاخره به غدیر متصل شد و شیعه با پذیرش ولایت انسان کامل حیاتی بس مبارک را پیش خویش گشود.   در تقابل باشیعه که جانش با امام حاضر پیوسته است مستکبران عالم غریب ترین افراد در عالمند. لذا برای آن که خلا دوری از ولایت حق را پر کنند به ساز و کارهای محکم مادی روی می  آورند تا با دوستان مستضعف بتوانند قدرت خویش را در زمان تثبیت کنند. بنابراین  طواغیت عالم مستضعف ترین اهل عالمند که با ابزارهای بیشتر متورم شده اند و هرگاه یکی از آن سازو کارهای خود مدارانه  و دوستان استثمار شده از رده خارج شوند آن ها هم طاقت نمی آورند و تمام می شوند. در این راستا مذاکره ی دولت ها با طواغیت عالم دو گونه است؛ عموم دولت ها از طواغیت عالم می ترسند لذا با مذاکره و کسب حمایت بیشتر می خواهند فربه شوند وصورت دوم آن که دولت ها می دانند تمنای مذاکره با مستکبران قبل از کسب هویت برای خویش هویت بخشی به کافران و مشرکان است لذا فقط برای اتمام حجت و تذکر مذاکره می کنند. در حالی که مذاکره برای طواغیت عالم رفع غربت از خویش است و دنیای اطلاعاتی با حضور بی ریشه ی شبکه های اجتماعی به یک باغ وحش تبدیل شده است ، رسانه های دنیای مدرن به ملت ها القا می کنند که اگر آن ها با انتخاب دول سکولار دوستی با ابر قدرت های مادی را پیشه ی خویش کنند منافع آن ها بیشتر تامین خواهد شد. از آنجا که عادت ها و ترس بشر بزرگ ترین سلاح شیطان برای دوری از حق است دولتمردان کشورهای مستضعف به دلیل حضور فیزیکی قدرتمندانه ی دنیای مدرن خودشان را در مدار طواغیت عالم می گذارند تا خلا های مادی و امنیتی خویش را جبران کنند. انقلاب اسلامی در عصر قدرت نمایی دنیای مدرن نه ابزار های دنیای مدرن بلکه روح طواغیت عالم را به چالش طلبید. لذا طواغیت عالم پس از آن در ذیل انقلاب اسلامی باید خودشان را معنا می کردند.از آن جا که طاغوتیان نمی توانستند حقیقت غدیری و ولایی انقلاب اسلامی را برتابند با چنگ و دندان نشان دادن ها امید آن داشتند تا بتوانند براین حقیقت فرهنگی و تمدنی ابدی در تاریخ فایق آیند. دولت هایی که پس از انقلاب روی کار آمدند عموما نتوانستند این غنای فرهنگی بی نظیر انقلاب اسلامی را درک کنند لذا مسحور ابزار های دنیای مدرن گردیدند و هم رنگ زمانه شدند تا بالاخره بتوانند به اسم تامین امنیت و رفاه برای مدت کوتاهی از شر طواغیت در امان بمانند . از ابتدای پدید آمدن رشته ی روابط بین الملل همواره دو گرایش اساسی وجود داشته است؛ آرمانگرایی صلح طلب و واقع گرایی جنگ طلب. واقعیت آن است که تئوری های روابط بین الملل حتی در صورت آرمان گرایانه ی برد-برد چیزی جز هویت بخشیدن به طواغیت عالم نبوده است و آن چه این دو گروه به صحنه ی سیاست خارجی آورده اند جز ستم بر انسان های بی گناه و مظلوم نبوده است. دولتمردانی که در پارادایم های روابط بین الملل به دنبال ترقی جایگاه خویشند در یک بازی شیطانی وارد شده اند که حدود وثغور آن را مستکبران عالم طراحی کرده اند که در صورت ورود از عوارض و نتایج آن گریزی نیست. وقتی رهبرعزیز انقلاب متذکر می شوند که این جوانان خضوع قدرت های بزرگ را در مقابل ملت ایران خواهند دید همانند رهبران سیاسی عالم بلوف نمی زنند. ایشان نور جاری انقلاب اسلامی را در تاریخ می بینند و در راستای تحقق وعده های الهی ما را به مقاومت دعوت می کنند. انقلاب اسلامی تا ظهور امام عصر زنده است لذا همان گونه که دامنه ی شیطنت جباران ذیل ربانیت حضرت حق است دشمنی کافران و مزدوران آن ها با جمهوری اسلامی ذیل غدیر و انقلاب اسلامی است و نه عکس آن. طواغیت عالم هر چه می کنند انوار انقلاب اسلامی را شدید تر خواهد کرد. دولتمردان اگر جایگاه غدیری انقلاب اسلامی را بشناسند از سقیفه های متعدد ترسی به خود راه نمی دهند. هر ابزاری در این عالم آن قدر ظرفیت دارد که بشر به آن هویت می دهد. آدمی اگر نقش ابزار را همان سان که گفتمان حاکم بر دنیای مدرن حد اکثری می داند، معنا کند به همان ابزارها واگذار می شود ولی اگر افق نگاهش را ورای تحریم ها سامان دهد نه تنها ابزار را از دست آن ها ربوده است بلکه مقتدرانه و عزتمندانه اقدام می کند همان گونه که  انقلاب در هستی خویش عزیز است و مورد  غفلت قرار گرفته است. مگر از تمدن بحران زده ی ابزاری دنیای مدرن با پشتوانه ی خودمدارانه ی بیکنی و دکارتی و استراتژیست های جن زدهِ امریکایی چیزی جز بدهی چند د ه هزار میلیارد دلاری و فروپاشی فرهنگی دنیای مدرن پدید آمده است که بعضی مسئولان هنوز چشم امید به آن ها دارند. مقامات امریکایی به این عکس ها و قدم زدن های دیپلماتیک برای شکستن مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی بسیار امید دارند و متاسفانه وزارت خارجه  از این توانایی عزت مندانه ی جمهوری اسلامی در راهبری جنبش های اسلامی به شدت غافل است. پس از توافق نامه ی سعدآباد در 1382 تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان در یک جلسه ی خصوصی اعلام کرد که میوه ی عراق را از دستان حسن روحانی دبیروقت شورای عالی امنیت ملی ایران به دست آورده است. این توافقنامه ها که با توافقنامه ی پاریس کامل شد ایران تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم را پذیرفت. نتیجه ی این اعتمادسازی ها چیزی جز تصویب چند قطعنامه ی شورای حکام در سال 83 نبود . با این همه که همه ی جریان کفر علیه جمهوری اسلامی  دست به کار شدند به برکت ظرفیت های توحیدی انقلاب اسلامی شهید شهریاری ها در غنی سازی بیست درصد از قبل همین فشارها و تحریم ها روییدند. مطالبات زیاده خواهانه ی فعلی دول غربی برای تعطیلی فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی طی بیست سال و حتی بیشتر نیروهای انقلابی دیگری را پرورش خواهد داد و خدعه ی مکاران عالم راخنثی خواهد کرد. لذا در صورت مذاکره ی غیر انقلابی  ذات غدیری تمدن ساز انقلاب اسلامی در ظلمات فشارها همچون ستاره ای چشم جهان را خیره خواهد کرد.همان گونه که دولت با سیاست خارجی اعتدالی قصد عبور از تحریم ها را داشت و  بانفت زیر 50 دلاری مواجه شد حضرت حق مسئولان نظام را به سوی وحدت بیشتر برای تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی سوق داد. در حالی که روح توحیدی انقلاب اسلامی برهمه ی عالم احاطه دارد و مقامات امریکایی و اروپایی به این امر به خوبی واقفند متاسفانه بعضی مقامات داخلی از این عزت فرهنگی غافلند و برای رفع مشکلات هم چنان چشم به آن سوی مرزها دوخته اند. در صورتی که همین اقتدار فرهنگی است که ورای همه ی ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی گنبد آهنین را آماج حملات متعدد کرده است و هر حمله ای از سوی رژیم صهیونیستی از سی و سه روزه و بیست و دو روزه و هشت روزه و پنجاه  و یک روزه در نهایت آن ها را وادار به عقب نشینی می کند. امروز جنبش های عدالت خواهانه در عالم برای استمرار حیات خویش  باید از روح توحیدی انقلاب اسلامی مدد بگیرند و این ها نشان آن است که انقلاب اسلامی فراتر از مرزهای خویش عالم گیر خواهد شد . لذا نیروهای دلسوز انقلابی گمان نکنند که با دیپلماسی فعلی  تاریخ به عقب بازگشته و توافق نامه ی سعد آباد و پاریس دیگری امضا شده است بلکه حضرت حق که کل یوم هو فی شان است هردم برای ظهور ولایت مطلقه ی امام معصوم در ظلمات ابزارهای مرده ی دنیای مدرن تجلی خواهد کرد و نیروهایی به صحنه  خواهد آورد که  وعده های الهی را به منصه ی ظهور رسانند. انشا الله
کد خبر: ۵۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

ی! «ما رایت الا جمیلا». بزرگ‌ترین اجتماع همه تاریخ. این از حماسه خون خدای ما. این از اربعین حسین‌(ع) ما. این از زینب(س) و عباس‌(ع) ما. این از بین‌النهرین و بین‌الحرمین ما. کدخدا هم اگر قادر است جمعیت خود را رو کند! اصلا مانده برایش بشریتی؟ که حتی در خود آمریکا هم «مرگ بر آمریکا» می‌گویند! محبوبیت که داشت؛ به قدرت کل هم رسیده! حسین‌بن‌علی‌(ع) را می‌گویم! حضرت خون خدا را! حاکم بلامنازع قلب آدم. آن هم چه قدرتی! چه جمع و جماعتی! چه جمعیتی! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حسین قدیانی:‌… آری! «ما رایت الا جمیلا». بزرگ‌ترین اجتماع همه تاریخ. این از حماسه خون خدای ما. این از اربعین حسین‌(ع) ما. این از زینب(س) و عباس‌(ع) ما. این از بین‌النهرین و بین‌الحرمین ما. کدخدا هم اگر قادر است جمعیت خود را رو کند! اصلا مانده برایش بشریتی؟ که حتی در خود آمریکا هم «مرگ بر آمریکا» می‌گویند! محبوبیت که داشت؛ به قدرت کل هم رسیده! حسین‌بن‌علی‌(ع) را می‌گویم! حضرت خون خدا را! حاکم بلامنازع قلب آدم. آن هم چه قدرتی! چه جمع و جماعتی! چه جمعیتی! عجیب در دست گرفته سیدالشهدا نبض حوادث جهان را. سلسله موی دوست، حلقه دام بلاست. آن از عاشورا، این هم از اربعین… و البته که همه جا کربلاست. اینک خون خدا حاکم بلامنازع جهان است. اگر بپرسی چه کسی بر جهان حکومت می‌کند، جواب می‌دهم مسبب حماسه بی‌نظیر دیروز. دیروز، روز همان روز بود اما روزگار، روزگار دیگری بود! سیلی به این سرخی، هرگز کدخدا نخورده بود از خون خدا! دیروز، شمر زمانه… این جلاد تحریم فهمید که همچنان با غیرت و غرور اباالفضل‌(ع) طرف است؛ آن هم درست در محل منازعه! محل مبارزه! محل جنگ! بین‌الحرمین مگر رها می‌کند گریبان شمر را؟ دنیا اگر شمر دارد اما از وجود حسین‌(ع) هم خالی نیست! و شب اگر سیاهی و ظلمت دارد، لیکن از وجود ماه هم خالی نیست! دیروز حضرت سیدالشهدا با اربعین خود، فقط یک چشمه نشان داد! جانم! جانم از مناسک حج خون. مشعر عاشورا. منای کربلا. و اگر بپرسی عرفات قیام حسینی کجاست، من همین اربعین را نشانت می‌دهم! آدمی که در حج، نسبت به خدا و خود معرفت می‌یابد، در اربعین، به شناخت خون خدا می‌رسد. اینجا اما خبری از وقوف نیست که سراسر باید در هروله باشی. حرکت. جوش و خروش. اینجا همه چیز وقف رفتن است؛ رفتن و نایستادن! اینجا خیمه برپا نمی‌کنی، بلکه به سمت خیمه می‌روی… تا افق. تا آفتاب. تا نور. اینجا به تمنای آب، پای بر زمین کوبیده نمی‌شود، بلکه مراد، خون خداست. اینجا قصه هاجر نیست! داستان هجرت است! هجرت، نه از یک شهر به شهر دیگر، که از عصر غیبت به دوران ظهور. اینجا هجرت، مهاجرت از زمانی است به زمان دیگر… و آن چشمه اصل کاری که حسین‌(ع) به اذن خدا برای دنیا رو خواهد کرد «حضرت منتقم» است. راهپیمایی اربعین را در حرکت از شهر نجف به شهر کربلا نبین! این هروله‌ای است از غدیر تا عاشورا… از علی‌(ع) تا حسین(ع)… از آدم(ع) تا خاتم(ص)… از همه دیروز تا همه فردا… و از همه ازل تا همه ابد… در این منظومه، آن که از همه حی و حاضرتر است، منتقم خون سیدالشهداست. حقا که در این عرفات حسینی نیز می‌توان چشم بر یوسف زهرا(س) گشود… و جرعه‌ای از نور چشید. این فقط راه قدس نیست که از کربلا می‌گذرد! راه قدسی ظهور نیز از کرب و بلا می‌گذرد. حال که اینچنین تکیه داده مهدی فاطمه(س) بر خون خدا، دیر نیست آن روز که شاهد تکیه منتقم خون حسین‌(ع) بر دیوار کعبه نیز باشیم. چشم ما روشن است! به پشتوانه حضور اربعین، چشم ما به جمال ظهور روشن است. اگر تا عاشورا شناخته نشود، ظهور محقق نخواهد شد، اینک به مدد اربعین، جهان به معرفت عاشورا رسیده و باز هم بیشتر خواهد رسید. همچنان که زینب(س) پیامبر خون حسین‌(ع) بود، اربعین نیز برای روز عاشورا مشغول پیامبری است… و اربعین به شهادت دیروز وظیفه خود را به خوبی بلد است! اگر ابنای آدم، اربعین را تنها نگذاشته‌اند، اربعین هم به‌هنگام به داد ایشان رسیده… و حسین‌(ع) دقیقا همین‌گونه هوای ما را دارد؛ با شهرش که کربلا باشد، شهر خودمان! با یوم‌العیارش که عاشورا باشد، روز خودمان! و با اربعین… اربعین خودمان! ما هنوز داشتیم «لبیک یا حسین» می‌گفتیم که حضرت ارباب، خود جواب ما را داد! در وادی عشق، آن که باز هم جلودار بوده، حضرت حسین‌(ع) است. اربعین، سلام ارباب است بر ما. این سفره‌ای است که خود حضرت گشوده. هیچ دیده‌ای راهی را که با خون خدا باز شود؟ در کار دین خدا، هر گره‌ای که دشمن بزند، ما به پشتوانه خون خدا بازش می‌کنیم. به شهادت شهدای‌مان، ما سهم داریم از سیدالشهدا. ثارالله کمی بیشتر بجوشد، الله، بقیه..‌الله را خواهد فرستاد. یکی ـ دو عاشورای دیگر، چند اربعین دیگر… حسین‌(ع) کامل خواهد کرد رسالت خود را. در این غدیر آخرین یعنی اربعین، گویی تقدیر خدا بر آن است که ثارالله دست بقیه..‌الله را بالا برد. دیگر حتی لازم نیست جاماندگان، خود را به صحنه برسانند و جلوتر رفتگان، گامی به عقب بردارند، چرا که عظمت دیروز را همه دیده‌اند! دشمنی که می‌خواست یک هفته بعد از بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی ملت ایران را انکار کند، هیچ فکر نمی‌کرد به پست «انقلاب اربعین» بخورد! اینک شعار «مرگ بر آمریکا» فراتر از میدان امام حسین‌(ع) تا میدان آزادی، از غدیر تا عاشورا شنیده می‌شود! اگر نیک بنگری، دست روح‌الله را هم حضرت ثارالله بالا برده بود. قم، قمقمه، قیام… همه دست اباعبدالله بود. از چشم حسین‌(ع) باید دید حوادث نیک عالم را… و امروز هم حضرت سیدعلی به پشتوانه همین دست، همین چشم، همین چشمه، همین چفیه و همین اربعین… همین عظمت با دشمن سخن به اقتدار می‌راند. بهمن ۵۷ ما به پشتوانه همین اربعین با دنیا سخن گفتیم. ایمان ما به فردایی بود که با خون حسین‌(ع) می‌جوشید! دیروز، شهر خودمان دست دشمن بود، اما شعار شهدای‌مان این بود؛ «کربلا کربلا! ما داریم می‌آییم». اگر دیروز، شهر را پس گرفتیم و امروز، افق را… این همه را مدیون تو هستیم ‌ای امام عاشورا. اینک دنیا دیری است پشتوانه ما را دیده اما پشتوانه جبهه باطل کجاست؟ مشتی شمر تکفیری و حرمله سلفی که نشد پشتوانه! پشتوانه باید متکی به جمعیت باشد، به یدالله مع‌الجماعه، به ثارالله مع‌الجماعه، نه ترور! از ترور اگر کاری ساخته بود، خون علی‌اصغر‌(ع) به زمین برمی‌گشت… و از پس عاشورای ۶۱ هرگز به اربعین امروز نمی‌رسیدیم. کربلا یعنی جاذبه آسمان از زمین بیشتر است… و جذبه خون ۶ ماهه از تیر سه‌شعبه بیشتر است! صلح و سازش با دشمن، هرگز به هیچ اربعینی نمی‌رسد! دقت شود! اربعین دیروز در همین دنیا حادث شد! دنیا را هم اگر می‌خواهیم، باید راه حسین‌(ع) را برویم! خوب است بعضی‌ها بیشتر در تصاویر اربعین مداقه کنند، بلکه ملتفت شوند با چه پشتوانه‌ای مشغول مذاکره‌اند! پشتوانه اگر حقیقتا اربعین باشد، تو از دشمن، امتیاز خواهی ستاند! و از موضع بالاتر با او سخن خواهی گفت! بزرگان واقف بر این پشتوانه‌اند که اسرائیل را ناامن می‌خواهند. مع‌الاسف جهل نسبت به این پشتوانه، توافق کذا را در پی دارد! امان از جهل! این جهل است که باعث می‌شود تو درس کربلا را هم وارونه بفهمی! و این جهل است که باعث می‌شود اربعینیان را همصدا با اسرائیل بخوانی، حال آنکه ایشان همصدا با رجز عباسند در شب عاشورا… که پاره کرد امان‌نامه شمر را! و خیال نکرد آن جلاد تحریم، مودب و باهوش است! و خیال نکرد امیدی به وعده‌های شمر هست! راه قدسی ظهور که از مسیر کربلا گذشت و مهدی(عج) که آمد، تازه آن موقع، ما به دوران خواهیم رسید! بعضی‌ها عجیب اشتباه می‌کنند؛ ما هنوز به دوران نرسیده‌ایم! ما را عقیده بر آن است که تا از خون حسین‌(ع) انتقام گرفته نشود، هیچ دورانی نگذشته الا آنکه دَوَران روزگار بوده باشد. شکوه و عظمت و حماسه و حکومت از آن خون خداست، آن‌وقت بعضی‌ها دل به وعده کدخدا خوش کرده‌اند! امان از جهل! اربعین ۱۴۳۶ وقت مناسبی برای پذیرفتن امان‌نامه شمر نیست! اینک حسین‌(ع) در اوج قدرت بلامنازع قرار دارد… و بزرگ‌ترین اجتماع همه تاریخ، از آن اوست. اربعین ۱۴۳۶، بهمن ۵۷ خون خداست که بلاشک منتهی به ظهور خواهد شد ان‌شاء‌الله. الان که وقت آویزان شدن از کدخدا نیست! آنهم کدخدایی که اساسا دیگر نیست! اگر شاه رفت؛ کدخدا را هم دیگر باید رفته حساب کرد! همچنانکه فی‌الحال در عراق، حاج قاسم هست و خبری از ژنرال نگون‌بخت جناب پرزیدنت نیست! خدا با اربعین خون خود، گویی در تدارک مقدمات ظهور است. لرزه افتاده بر اندام بطالین. ناامن‌اند و بی‌امان. ببینید! بشنوید! از حکومت ثارالله، صدای حکومت بقیه..‌الله می‌آید…***یا اباعبدالله! حکومت تو بر قلب عالم و آدم، محشری بر پا کرده که جز «ما رایت الا جمیلا» تفسیری ندارد. تو با کربلا، با عاشورا… و با اربعین، چه زیبا پاسخ دادی ندای غربت بشر امروز را. عصر، عصر غیبت است لیکن خون خدایی تو، همواره به نفع اولاد آدم جوشیده، التیام داده زخم آدمیزاد را. حتم دارم برکت خون تو، زخم جانسوز و یلدایی غیبت را نیز مداوا خواهد کرد. دیروز، حضور با اولاد آدم بود در کربلای تو… و فردا، وقت آن است که ظهور مهدی(عج) امت، از مسیر کربلای تو بگذرد. یا اباعبدالله! با این اربعین با آن عظمت، چشم دنیا به دعای ثارالله است… ما کم از خون خدا معجزه ندیده‌ایم!
کد خبر: ۵۱۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳

ای شهید گمنام!من و تو در گمنامی با هم شریکیم!تو پلاکت را گم کردی و من هویتم را!تو پلاکت را گم کردی و من همه چیزم را!
کد خبر: ۳۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۳

کاش کشتن اسیر، کشتی آزاد بود تا پیام‌ها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال‌مان کن گروهبان. آوای دنا-رسول بهروش در بانک ورزش نوشت:یکشنبه شب درست در دقایقی که بارسا و رئال آماده استارت زدن یکی از تماشایی‌ترین دوئل‌های قرن می‌شدند، خبری در ایران سینه به سینه و صفحه به صفحه می‌چرخید که بند دل را پاره می‌کرد: «گروهبان جمشید دانایی‌فر توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل کشته شد.» چقدر دوست داشتیم خبر دروغ باشد، شایعه‌ای از جنس همان هزلیات اینترنتی، همان‌ها که از سر تفریح یک روز خبر مرگ فلان هنرپیشه را می‌دهند و روزی دیگر از ازدواج این ستاره کاغذی با آن سوپراستار الکی حکایت می‌کنند. به اینجا که رسید اما، انگار فیس‌بوک هم شد منبع موثق. انگار درست همان لحظه‌ای که مسی و رفقا از پله‌های چارتر شیک بارسا پایین می‌آمدند، مرزبان بی‌پناه ایرانی از سکویی دیگر بالا می‌رفت تا مرگ را غریبانه در غربت به آغوش بکشد. حلال‌مان کن گروهبان! باور کن دست‌های‌مان خالی بود. دیری‌است که برای جماعت گرفتار در خاک خودمان هم کاری از پیش نبرده‌ایم، چه برسد به تو و دوستانت که آن سوی مرز در اسارت جهل بودید. همه آنچه در توان‌مان بود را به کار بستیم، اما این جهد چند صد هزار نفری با آن اینترنت زغالی و این سامانه پیام کوتاه به جایی نرسید که نرسید. انگار جای چیزی خالی بود؛ چیزی شبیه یک عزم دیپلماتیک، یک اراده ملی که به جای لب‌تاپ و کامپیوتر، از پشت میز مسوولان به جوشش دربیاید. با این مسیج‌ها فوق فوقش بشود استیلی را حیا داد، یحیی را ادب کرد و سراغ دلجویی از مهدوی‌کیا رفت، به قوچان‌نژاد «دمت گرم» گفت و بین زیبایی‌های گل قاضی و خلعتبری، یکی را برگزید. آخرین رمق این پیامک‌ها شاید بالا بردن ستون‌های رنگارنگی باشد که نقش هیزم کری‌خوانی برای تیفوسی‌ها را بازی می‌کنند. آزاد کردن اسیر، ماموریت سختی بود برای این صفر نهصد و فلان‌ها... حلال‌مان کن گروهبان! زورمان نرسید. چشم دوخته بودیم به دست آنها که سالانه میلیون‌ها دلار صرف برپایی سمینار و راه‌اندازی کنفرانس و تولید فیلم و سریال‌های سیاسی می‌کنند تا شاید سر سوزنی از این سیل اسکناس را پای نگهبانان مرز بریزند، اما ظاهرا خود عبث بود آنچه می‌پنداشتیم. سخت است که صورت نوزادت را نبینی و بروی، می‌دانیم. سخت است که از ته دلت بخواهی و نتوانی، بدان. این یک معامله یکطرفه بود؛ تو برای مرز جانت را گذاشتی و مرز برای تو هیچ. دریغ از یک پیغام تسلیت خشک و خالی. اس‌ام‌اس تبریک سال نوی روحانی رسید، اما خبری از شراکت در غصه‌های نوروزی خانواده تو نبود. کاش کشتن اسیر، کشتی آزاد بود تا پیام‌ها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال‌مان کن گروهبان.
کد خبر: ۲۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۴

اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی می ماند،مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان پر مهر مادرم مادرم در این روز آهم را بنگر و دریغم را شاهد باش هنوز باور ندارم که تو از پیش ما رفته ای هنوز دست احساس تو را حس میکنم چون تو زنده ای مادرم عمری صبور ،درد کشیدی،چه بی صدا یک روز عصر بریدی ،و چه بی صدا راحت بخواب ! گل نیلوفری ، بخواب ما مانده ایم و غربت بی مادری ، بخواب فتاح بدری
کد خبر: ۲۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۹

ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را
کد خبر: ۲۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۵

آوای دنا-احمدعلی کریمی زاده:دیشب مراسم شام غریبان در لنده همچون یک قرن گذشته برگزار شدو گروه های تعزیه خوان بر ایجاد صحنه دلدادگی به اهل بیت رسول گرامی اسلام رنگ و بوی کربلا دادند. دیشب شام غریبان بدن‌های بی‌سر در کربلا بود، دیشب شب دختران دامن آتش گرفته‌ای‌ بود که چون شهاب در تاریکی بیابان کربلا به این طرف و آن طرف می‌ دویدند و به جای شمع بر مزار شهیدان دشت کربلا می‌سوختند. دیشب شمع های بسیاری در  هیئت های مذهبی شهرستان لنده به یاد غربت   اهل بیت امام حسین (ع) روشن شد .همزمان بااجرای تعزیه شام غریبان در مسجد جامع صاحب الزمان (عج) در مسجد قمر بنی هاشم (ع)نیز نمایش تعزیه واقعه عاشورا برگزار شد .عصر دیروز نیز نیز مثل 120سال گذشته ، تعزیه بزرگ عاشورا با استقبال وصف ناپذیر مردم لنده و شهرستانها و استان های همجوار برگزار شد.متاسفانه شهرستان لنده با قدمتی بیش از یک قرن در تعزیه خوانی هنوز میدان تعزیه ندارد.
کد خبر: ۲۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۴

9 سالی می‌گذرد که حسین در "دژکوه" آرمیده همو که آهسته در گوش باد می‌گفت: "من حسینم، پناهی‌ام، خودمو می‌بینم، خودمو می‌شنفم تا هستم جهان ارثیه بابامه، سلاماش و همه عشقاش و همه درداش، تنهائیاش. وقتی هم نبودم مال شما."
کد خبر: ۱۹۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۴

غریب تر از تو قصه غربت رسول خدا(ص)ست که سالها مواجه با نفاق بوده است. غریب تر از تو قصه علی(ع) است؛ قصه دل پردرد و غصه خنجر و تیر و محراب و قلب شکافته و اینکه او ادامه راه رسول خدا(ص)ست
کد خبر: ۱۸۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۴

آوای دنا:مردم شهیدپرور شهرستان لنده در مراسم وداع و خاکسپاری دو شهید گمنام حضوری پرشور را به تصویر‌ کشیدند. صبح امروز 25 فروردین مردم انقلابی و همیشه در صحنه شهرستان لنده در مراسم وداع در میزبانی از دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس با حضور پرشور و استقبال بی‌نظیر خود بار دیگر حماسه‌ای بزرگ در دفتر زرین افتخارات خود ثبت کردند. در این آیین معنوی که از محل میدان ورودی شهرلنده با حضور مردم آغاز شد، مردم سینه‌زنان به طرف تپه نورالشهدا به حرکت درآمدند و با شهدای گمنام مراسم استقبال و وداع را به جای آوردند و پیکر پاک و مطهر این دو شهید 17 و 25 ساله در نهایت غربت ولی آشنای آشنا به خاک سپرده شد. شب گذشته هم به همین مناسبت  مراسم شبی با شهدا و وداع با پیکر مطهر شهدای گمنام دفاع مقدس در میدان انقلاب این شهر با حضور گسترده مردم برگزار شد.
کد خبر: ۱۵۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۲۵