آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
سرمای زمستان برای بسیاری از افراد آزاردهنده است و ابتلا به علائم سرماخوردگی مانند گلودرد، عطسه و آبریزش بینی برای اغلب افراد در طول این فصل اتفاق میافتد.
به گزارش ایسنا، اگرچه پزشکان معتقدند که هنوز واقعا درمانی برای سرماخوردگی معمولی وجود ندارد و بیماری باید دوره خود را طی کند اما میتوان با رعایت چند نکته ساده اما موثر، علائم آن را در همان ابتدای بیماری و تا قبل از نیاز به مصرف دارو برطرف کرد.
به گزارش شینهوا، متخصصان چند راهکار زیر را برای خلاصی از علائم سرماخوردگی پیشنهاد میکنند:
- سوپ مرغ: مصرف یک کاسه سوپ مرغ گرم در زمان بیماری حس خوبی به بیمار میدهد. این غذا با خاصیت درمانی، حاوی آمینواسیدی است که به لحاظ شیمیایی مشابه با داروهای برونشیت مخصوص کاهش التهاب است.
- حفظ آب بدن: مصرف آب، آب میوه طبیعی و ترکیب آب گرم با لیمو و عسل از میزان احتقان کاسته و مانع از دست رفتن آب بدن میشود. مصرف ویتامین C به عنوان یک آنتی اکسیدان نیز میتواند به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک کند تا روند بهبود سریع تر طی شود.
- استحمام با آب گرم: بخار، مجراهای بینی را مرطوب ساخته و در نتیجه التهاب آنها کمتر شده و تاثیر آن به از بین رفتن علائم سرماخوردگی کمک میکند.
- خودداری از انجام کارهای فشرده و سنگین: در صورتی که دچار سرماخوردگی شدهاید به خود استراحت دهید. اگر در دوره بیماری هم ورزش میکنید لازم است از شدت و مدت آن بکاهید. به طور مثال به جای دویدن، پیاده روی توصیه میشود.
- استراحت و خواب کافی: برای به دست آوردن نیرو و انرژی از دست رفته خود و از بین بردن علائم سرماخوردگی لازم است خواب کافی داشته باشید.
- شستوشوی گلو با آب گرم و نمک: شستوشوی گلو با آب گرم و نمک به مرطوب شدن گلو کمک میکند و مانع ابتلا به سرماخوردگی میشود.
کد خبر: ۸۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۲
منصور نظری
منصور نظری:مثنوی «یلدای مهدوی» تقدیم به ساحت مقدس و نورانی حضرت بقیةالله الاعظم آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) و تمامی منتظران راستین حضرت یار
کد خبر: ۸۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
در چند دهه اخیر فرهنگ غلط مصرف هندوانه در شب یلدا رواج یافته که هیچ ارتباطی با فرهنگ و سنت ایرانی ندارد
کد خبر: ۸۰۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
آوای رودکوف:منصور نظری شاعر انقلابی و متدین کشورمان در دو مثنوی جداگانه ، به نام "ظهور" با حضرت حجت(عج ) سخن گفته و دیگری «سلطان پوشالی»به یاوهگویی مقامات ترکیه در باب تهدید جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد
کد خبر: ۷۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۹
کشتار هزاران پرنده در آشوراده خیانت به محیط زیستی است که باید به صورت امانت، نگاه داشته و به دست آیندگان برسانیم. اراده پولادین و مقاومت مدنی متخصصان، کنشگران و اعضاء سلحشور سمنا مانع مرگ تدریجی آشوراده خواهد شد.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
بابک توتون چیبابک توتوچی، دبیر کل ستاد مردمی نجات آشوراده در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر با اعلام این مطلب افزود: همانگونه که در طول تاریخ بر پیکره حق و حقیقت، زخم های بسیاری وارد شده است، اما در نتیجه، حق و حقیقت از بین نرفته و نخواهد رفت، و طبیعت ستمدیده و به ویژه جزیره آشوراده نیز باوجود هجوم سرمایه سالاران قانون شکن و حملات ناجوانمردان بی اخلاقان حرمت شکن از بین نرفته و به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی فعالان محیط زیست همچون ستاره ای درخشان در آسمان شبهای ایران اسلامی خواهد درخشید.
وی افزود: امروز آشوراده تبدیل به نماد مقاومت و ایستادگی گردیده است و به شما قول می دهم هر کسی هر قدر در نابودی آشوراده نقش داشته باشد، به همان اندازه هم به صورت ظاهر در دادگاه های صالح پس از محرز شدن جرم آن شخص و هم در پیشگاه پروردگار توسط نیروهای کائنات و دست توانای طبیعت، مجازات خواهد شد.
این جامعه شناس و فعال محیط زیست خاطرنشان شد: 9 آذر ماه اولین سالگرد انعقاد قرارداد شرم آور، ننگین و نامبارکی بود که سال گذشته در سازمان محیط زیست کشور فی مابین این سازمان و میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری منعقد شده است؛ تفاهمنامه ای که در سابقه و عقبه ۱۵ ساله ی خود یک چپاول حساب شده و جزیره خواری بی بدیل را در تنها ترین جزیره طبیعی دریای مازندران پنهان کرده است و اگر کسی با این سخنان بنده مخالفتی دارد، بیاید تا در محضر مردم و اصحاب رسانه با مدارک مستدل، مناظره کنیم و حقانیت ادعایمان را بیش از پیش به اثبات برسانیم.
بنیانگذار مکتب حرمت حیات گفت: پارسال مشاهده کردیم که از شهریور ماه، آتش سوزی هایی در آشوراده اتفاق افتاد و همه روزنامه ها و سایت های خبری به ویژه انتخاب خبر نیز اخبار آن را منتشر کردند، و حتی بسیاری از مسئولینی که با تغییر کاربری آشوراده موافق بودند در مصاحبه هایشان اعلام کردند که حدود 100 هکتار از آشوراده سوخت و ما دیدیم که بعدها استانداری گلستان اعلام کرد که یک نوار کوچک ساحلی سوخته شده است و این اتفاق در محلی اتفاق افتاد که در کنار آن پاسگاه محیط بانی قرار دارد، اما افسوس که تجهیزات کافی و لازم را در اختیارش قرار نداده اند.
این فعال صلح و محیط زیست تصریح کرد: بی تردید اگر محیط زیست هم کارآگاه داشته باشد و سرنخ ها و پازل ها را کنار هم قرار دهد، مشخص می شود که یک عده در این کار دست داشتند و درصدد بودند آنجا بسوزد و ویژگی اکولوژیکی خود را از دست بدهد، تا بتوانند به راحتی جزیره را از حفاظت خارج کرده و آن را جزو منابع طبیعی به شمار آورده و به راحتی هر کاری را که بخواهند انجام دهند.
دبیر اجرایی سمنا درباره ورود شکارچیان به آشوراده و کشتار وسیع پرندگان مهاجر افزود: این حادثه به صورت بی سابقه اتفاق افتاد، چون این کشتار و شکار پرندگان مهاجر در مناطقی مانند فریدونکنار و سرخ رود، باب بوده و ما به هیچ وجه درآشوراده شاهد این مسئله نبوده ایم.
وی ادامه داد: در جایی که میزبان بیش از یک میلیون پرنده مهاجر است و در واقع یک منطقه حفاظت شده است و امکان ورود آن تعداد قایق شکاری، آن هم به صورت منظم و منسجم در یک زمان وجود نداشته، شکارچی ها با حدود 160 قایق شکاری وارد ساحل آشوراده شدند و پرندگان مهاجر را به رگبار گلوله بستند، آسمان منطقه را دودآلود کرده و اکثر پرندگان را قتل عام کردند و هزاران قطعه پرنده را از زندگی، ساقط کرده و به اصطلاح در دریای مازندران، حمام خون راه انداختند و مابقی را فراری دادند.
توتونچی افزود: بدون اینکه بخواهم شخص یا اشخاص خاصی را متهم کنم باید عرض نمایم می توان گمانه زنی نمود که این فاجعه برنامه ی حساب شده ای است که بتوانند میزان پرندگان را کاهش بدهند، چرا که این موضوع، یکی از مسائلی است که ما به دلیل آن با ساخت و ساز و گردشگری انبوه در آشوراده مخالفت می کردیم.
این در ادمه تصریح کرد: آشوراده، زیستگاه زمستان گذرانی پرنده هاست و در واقع این ها آمدند این کار را انجام دادند تا جاده صاف کن طبیعت خواران شوند.
این فعال صلح و محیط زیست درباره اقدامات مؤثر سازمان حفاظت محیط زیست کشور و استان گلستان در این خصوص گفت: متأسفانه هیچ کس پاسخگو نیست و فقط محیط زیست اعلام کرده است که با این قضایا مخالف است اما فقط گفتن کافی نیست؛ اگر واقعا محیط زیست بخواهد کاری انجام دهد، یک دستگاه نظارتی و حاکمیتی است و گارد حفاظتی دارد و در آن لحظه می تواند با همکاری نیروی انتظامی، همه شکارچیان را جمع آوری کند، چرا که معاش اکثر اهالی شریف بندر ترکمن علاوه بر کشاورزی و دامپروری، ماهی گیری بوده و تا به حال شکار پرنده در این سطح وسیع نداشته ایم.
بابک توتون چی در پایان افزود: من هیچ کس را متهم نمی کنم، اما گمانه زنی، آزاد است و بلااستثنا در موضوع ورود شکارچیان به آشوراده، ردپای یک جریانی وجود دارد که می توان با وجود سرنخ های بسیاری، به همان آتش سوزی آشوراده در سال گذشته رسید و به احتمال قریب به یقین، این امر نامبارک بی ارتباط با آنچه که قرار است در آینده آشوراده رخ بدهد، نخواهد بود.
کد خبر: ۷۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۶
دانشآموزانی که به دلیل نبود برق از نور پنجره برای روشنایی فضای کلاس خود بهره میبرند و سقف چوبی که باید دید با وضعیت موجود زمستان امسال دوام میآورد یا نه
کد خبر: ۷۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۲
اداره هواشناسی کشاورزی توصیههایی را برای ۵ روز آینده به کشاورزان سراسر کشور ارائه کرد.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
اداره هواشناسی کشاورزی توصیههای ۵ روزه خود برای روزهای بیست و پنجم، بیست و ششم، بیست و هفتم، بیست و هشتم و بیست و نهم آبان ماه را به شرح ذیل به کشاورزان سراسر کشور ارائه کرد.
استانهای آذربایجانهای شرقی و غربی، اردبیل و زنجان:
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی از اواخر دوشنبه تا پنج شنبه به دلیل بارش باران و برف
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
خودداری از هرس باغات میوه قبل از سپری شدن فصل سرما
شخم مزارع گوجه فرنگی جهت از بین بردن بقایای محصول و لارو آفت زمستان گذران مینوز گوجه فرنگی
بیل کاری پای درختان میوه جهت از بین بردن لارو های زمستان گذران آفات
حذف شاخه های خشک و آلوده و سوزاندن آنها تا قبل از ریزش برگ ها
مبارزه با جوندگان محصولات كشاورزي تا قبل از شروع بارش هاي پاييزه در زيستگاه هاي تابستاني
حوزه زراعت:
تسریع در برداشت و تحویل محصول چغندر قند به کارخانه های قند
مدیریت بقایای گیاهی محصول سال قبل از طریق برگرداندن آن در خاک
تسریع در اجرای عملیات کاشت و آبیاری زراعت گندم و جو با مساعد شدن هوا تا پایان آبان
پوشاندن چغندر های دپو شده با پوشش مناسب جهت جلوگیری از یخ زدگی
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
حوزه زنبورداری:
انتقال کندوهای زنبور عسل به مناطق زمستان گذران
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد و کاهش دما
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
تغذیه شربت به نسبت ۳ به ۲ (۳ قسمت شکر و ۲ قسمت آب) جهت تغذیه کندو های زنبور عسل
حوزه ماشین آلات کشاورزی:
بازدید از ماشین آلات و اضافه کردن ضد یخ به رادیاتور ماشین آلات کشاورزی و تخلیه محتویات داخل سم پاشها با توجه به پیش بینی کاهش دما
استان های کرمانشاه، کردستان، همدان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد:
حوزه باغبانی:
خودداری از انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در استان های کرمانشاه، لرستان، همدان و کردستان در روز های سه شنبه و چهار شنبه به دلیل بارش باران و وزش باد و در استان های چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد در روز های چهارشنبه و پنج شنبه به دلیل بارش پراکنده
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
جمع آوری میوه های آلوده انار به منظور مبارزه با کرم گلوگاه
حذف شاخه های خشک و آلوده و سوزاندن آنها تا قبل از ریزش برگ ها
تسریع در برداشت سیب زمینی
استمرار مبارزه با جوندگان كشاورزي درصورت مساعد بودن شرايط جوي
حوزه زراعت:
تسریع در کاشت مزارع گندم و جو با استفاده از بذور اصلاح شده و استفاده کمبینات و دستگاههای عمیق کار و خطی کار
تسریع در برداشت چغندر و ذرت علوفه ای جهت آماده سازی زمین و انجام کشت پائیزه
كشت نخود پاييزه
مبارزه با جوندگان محصولات كشاورزي تا قبل از شروع بارش هاي پاييزه در زيستگاه هاي تابستاني
خودداری از انجام عملیات خاک ورزی در هنگام بارندگی و خیس بودن اراضی
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
حوزه زنبورداری:
انتقال کندوهای زنبور عسل به مناطق زمستان گذران
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد و کاهش دما
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
استان های گیلان و مازندران:
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در روز دوشنبه به دلیل بارش پراکنده و در روزهای سه شنبه تا پنج شنبه به دلیل بارش باران
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
بعد از برداشت میوه مرکبات محلولپاشی نیترات پتاسیم (سه در هزار) و ترکیب FNZ (یک در هزار) به علاوه مویان (نیم در هزار) تا روز سهشنبه
لایروبی زهکش ها جهت جلوگیری از آب گرفتگی تا قبل از روز سه شنبه
مبارزه با آفت مینوز، پروانه برگخوار و کرم سفید ریشه در باغ های مرکبات تا روز سه شنبه
خودداری از برداشت زیتون، کیوی و مرکبات طی روزهای میانی تا پایان هفته به دلیل بارش باران و کاهش دما
حوزه زراعت:
کشت کلزا، شبدر، سایر نباتات علوفهای، انواع سبزیجات و همچنین محصولات زراعی پائیزه تا روز سهشنبه
برداشت مزارع سویا، پنبه، لوبیا سبز و انواع سبزیجات تا روز سهشنبه
حوزه دام داری:
تنظیم دمای سالنها و اعمال حداقل تهویه در مرغداریها به هنگام شب و اوایل پرورش جوجه به منظور خروج گازهای مضر و همچنین پیشگیری از بیماریهای تنفسی و بهینهسازی مصرف سوخت با استفاده از دریچه اینلت
حوزه زنبورداری:
استقرار کلنیهای زنبور عسل در مکانهای مناسب جهت زمستان گذرانی
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
مبارزه با آفات و بیماریهای زنبور عسل (کنه واروا)
حوزه شیلات:
خودداری از تغذیه و کوددهی استخر پرورش ماهیهای گرمآبی در صورت پائیین آمدن دمای آب (زیر ۲۰ درجه سانتیگراد)
رعایت نکات مدیریت بهداشتی در مزارع پرورش ماهیهای سردآبی جهت جلوگیری از بروز بیماریها با توجه به سردشدن هوا
آماده سازی پمپ ها، برق اضطراری و همچنین کنترل سیستم های هوادهی و آبرسانی مزرعه و اصلاح دریچه ها
ضدعفونی مزارع پرورش ماهیان گرم آبی با آهک پس از صید ماهی برای حذف ماهیان هرز و پیش گیری از انتقال بیماری ها
بستن ورودی آب به استخر و همچنین قطع غذادهی و کوددهی جهت جلوگیری از استرس در صورت گل آلود شدن آب در زمان بارندگی
حوزه منابع طبیعی:
رعایت حریم رودخانه ها و پاکسازی مسیل های خروجی
خودداری از سفرهای غیر ضروری در مناطق کوهستانی
استان گلستان:
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در روز دوشنبه به دلیل بارش پراکنده و در روزهای سه شنبه تا پنج شنبه به دلیل بارش باران
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
ترمیم تشتک پای درختان و لایروبی نهرها جهت جمع آوری و حفظ رطوبت خاک
افزایش مقاومت گیاه به تنش خشکی و سرما با استفاده از کود کلرور پتاسیم به میزان ۱۰۰ کیلوگرم در اراضی دارای EC کمتر از ۶ در هنگام مصرف کودهای پایه
حوزه زراعت:
آماده سازی بستر بذر و کشت جو، تریتیکاله و گندم در مناطق شمالی تا روز سه شنبه
عدم کاشت مجدد کلزا در مناطقی که سال گذشته آلودگی به بیماری فوما و اسکلروتینیا در مزارع کلزا مشاهده شده
استفاده از کودهای پایه (فسفر و ازت) همراه با کودهای پتاسه درهنگام کاشت کلزا
انجام شخم زراعی زمستان ه جهت کاهش جمعیت زمستان گذران آفات
خودداری از برداشت وش مرطوب، کال قوزه، قوزه های نارس یا پوسیده
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
حوزه زنبورداری:
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
انتقال کندوهای زنبور عسل به مناطق زمستان گذران
درزگیری و ایزولاسیون کندوها به منظور حفظ دمای داخلی
حوزه شیلات:
آماده سازی پمپ ها، برق اضطراری و همچنین کنترل سیستم های هوادهی و آبرسانی مزرعه و اصلاح دریچه ها
پرورش دهندگان ماهیان سرد آبی انجام مدیریت غذادهی و قطع غذا جهت جلوگیری از استرس هنگام بارش
حوزه ماشین آلات کشاورزی:
بازدید از ماشین آلات و اضافه کردن ضد یخ به رادیاتور ماشین آلات کشاورزی و تخلیه محتویات داخل سم پاشها با توجه به پیش بینی کاهش دما
حوزه منابع طبیعی:
رعایت حریم رودخانه ها و پاکسازی مسیل های خروجی
خودداری از تردد و اسکان در مناطق حاشیه ی رودخانه ها در مناطق جنگلی و تفرجگاه ها
استان های تهران، البرز، قم، قزوین، مرکزی و سمنان:
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی از بعد از ظهر سه شنبه تا پنج شنبه به دلیل بار ش پراکنده
تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارهاو ترمیم نایلون ها و شیشه سالن های گلخانه ها
برداشت هرچه سریع تر سیب و خرمالو
جمع آوری و خارج نمودن شاخه های آلوده و شکسته از کف باغات و سپس سوزاندن آنها
جمع آوری و انتقال محصولات کشاورزی به اماکن مسقف و یا استفاده از پوشش های نایلونی مرسوم
سورتینگ غده های سیب زمینی سالم جهت جلوگیری از پوسیدگی غده ها
جمع آوری برگ ها جهت تولید کود برگ به همراه کود ازته
حوزه زراعت:
کشت غلات تا قبل از آغاز بارش ها
برداشت چغندرقند و سیب زمینی
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
حوزه زنبورداری:
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد و کاهش دما
انتقال کندوهای زنبور عسل به مناطق زمستان گذران
استان های اصفهان و یزد :
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در روزهای چهار شنبه و پنج شنبه به دلیل بارش پراکنده و وزش باد
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
هرس شاخه های خشک، نیمه خشک و ضعیف درختان پسته جهت مبارزه و دفع آفت خطرناک سوسک سرشاخه خوار
اتمام برداشت سیب، انگور و انار در مناطق مختلف با توجه به کاهش دما
جمع آوری میوه های آلوده انار به منظور مبارزه با کرم گلوگاه
جمعآوری و معدوم نمودن بادامهای آلوده به زنبور مغزخوار بادام
تنظیم درجه حرارت انبارهای سیبزمینی در مناطق سردسیر
حوزه زراعت:
کاشت گندم در مناطق معتدل (مرکزی) و گرمسیر استان اصفهان
کاشت گندم و کلزا در استان یزد حداکثر تا پایان آبان
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
حوزه زنبورداری:
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد
انتقال کندوهای زنبور عسل به مناطق زمستان گذران
استان های خراسان شمالی و خراسان رضوی:
حوزه باغبانی:
احتیاط در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در روز های چهارشنبه تا جمعه به دلیل بارش پراکنده
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها
حوزه زراعت:
استفاده از ارقام مناسب گندم و جو و كلزا با توجه به تاريخ كشت آنها
برداشت پنبه
استفاده از ارقام مناسب گندم و جو با رعايت تاريخ كشت آنها
ضد عفونی بذور گندم به منظور پیشگیری از آلودگی به بیماریهای سیاهک پنهان و آشکار
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
خودداری از نگهداری گوسفند در ارتفاعات و فضای باز هنگام شب
كوچ دام ها توسط كاميون و در اواسط روز با پوشش مناسب
حوزه زنبورداری:
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد و کاهش دمای شبانه
پوشش یا انتقال کندوهای زنبورعسل به مناطق مسقف یا انتقال زنبور های عسل به مناطق زمستان گذران
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
درزگیری و ایزولاسیون کندوها به منظور حفظ دمای داخلی
استان های کرمان، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی:
حوزه باغبانی:
احتیاط در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی از روز دوشنبه تا جمعه به دلیل وزش باد
تهویه و تنظیم دما و رطوبت گلخانه ها و سالن های پرورش قارچ و انبارها
تسریع در برداشت زیتون و فرآوری مناسب آن
خودداری از کشت سیب زمینی در مناطق جنوبی استان کرمان جهت جلوگیری از سرمازگی های احتمالی در اواخر پاییز و زمستان
پایش فعالیت مگس سفید درکشت های گلخانه ای مانند نشا گوجه فرنگی، مزارع کنجد و لوبیا و کشت های جالیزی و همچنین بیماری بوته میری در گلخانه ها با توجه به شرایط جوی
برداشت زعفران در ساعات اولیه صبح و قبل از طلوع آفتاب جهت بهبود کیفیت محصول
سم پاشی علیه آفت سپر دار زرد شرقی و پسیل مرکبات با توجه به بالا بودن رطوبت
مبارزه با علف هرز در مزارع سیب زمینی و پیاز
هرس شاخه های خشک، نیمه خشک و ضعیف درختان پسته جهت مبارزه و دفع آفت خطرناک سوسک سرشاخه خوار
انتقال نهال های گلدانی پسته به باغ ها
حوزه زراعت:
ضد عفونی و بوجاری بذور گندم و جو و کشت غلات گندم و جو
مقابله با علف های هرز پیش رویشی قبل از کشت کلزا
برداشت مزارع کورپه ذرت به صورت سیلویی جهت جلوگیری از سرمای زودرس پائیزه
حوزه دام داری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها
استان های فارس، بوشهر و هرمزگان:
حوزه باغبانی:
احتیاط در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی در روز های چهار شنبه و پنج شنبه به دلیل بارش پراکنده
ترميم نايلون ها و شيشه هاي سالن هاي توليد گلخانه ها و تهویه و تنظیم دما و رطوبت سالن های پرورش قارچ و انبارها تسریع در برداشت مرکبات
با توجه به شیوع بیماری گرینینگ در مرکبات نسبت به امحا درختان بیمار با راهنمایی کارشناسان کشاورزی
حذف شاخه هاي خشك و آلوده جهت جلوگيري از شيوع آفات و بيماري هاي باغي
ازبين بردن بوته هاي برداشت شده درجاليزها جهت جلوگيري از شيوع آفاتي نظير مينوز
مصرف كودهاي فسفاته و پتاسه در باغات قبل از شروع فصل سرما جهت افزایش مقاومت به سرما و ترک خوردگی میوه درختان مرکبات
مبارزه تلفیقی با آفت پسیل، مگس سفید و کنه قرمز مرکبات در مناطق گرمسیر
برداشت هرچه سریعتر ذرت و محصولات جالیزی مانند گوجه فرنگی، خیار، هندوانه
مبارزه با جوندگان محصولات كشاورزي تا قبل از شروع بارش هاي پاييزه در زيستگاه هاي تابستاني
برداشت محصول سیب زمینی جهت جلوگیری از سرمازدگی و حمل محصولات به انبار
حوزه زراعت:
برداشت ذرت علوفه ای، لوبیا و کنجد
آماده سازی بستر کاشت جهت زراعت های شتوی
حوزه دام داری و مرغداری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها
حوزه زنبورداری:
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه و ایجاد پوشش مناسب بر کلونی ها به منظور جلوگیری از نفوذ آب در آنها
محافظت از کندوهای زنبور عسل در برابر وزش باد
قرار دادن سمت دریچه پرواز کندوها به سمت مخالف باد منطقه
استان های ایلام و خوزستان:
حوزه باغبانی:
محدودیت در انجام عملیات محلول پاشی و سم پاشی از بعد از ظهر سه شنبه تا پنج شنبه به دلیل بارش پراکنده
تهویه و تنظیم دما و رطوبت گلخانه ها و سالن های پرورش قارچ
مبارزه با علف هاي هرز بین درختان و مسیرهاي آبیاري جهت كاهش هدر رفت آب
جمع آوری میوه های آلوده انار به منظور مبارزه با کرم گلوگاه
حوزه زراعت:
آمادگی جهت ورود ادوات کشاورزی پس از اتمام بارندگی در مناطق شمالی استان خوزستان جهت کشت گندم های پیش کاشت دوروم و کلزا
انجام عملیات تنک کردن مزارع چغندر قند
تسریع در برداشت ذرت علوفه ای
تسریع در کشت کلزا تا قبل از آغاز بارش
مبارزه با علف های هرز مزارع کلزا
کاشت غلات پاییزه(گندم و جو دیم و آبی) در شهرهای شمالی استان ایلام و انجام عملیات شخم و آماده سازی زمین در شهرهای جنوبی استان ایلام
حوزه دام داری و مرغداری:
تهویه و تنظیم دما و رطوبت در مرغداری ها و دامداری ها با توجه به کاهش دما
عدم اتراق و چرای دام ها در کناره مسیل ها، رودخانه ها و ارتفاعات
حوزه زنبورداری:
محافظت از کندوهای زنبور عسل در مقابل وزش باد و کاهش دما
حذف قاب های خالی (پوکه ها) و تنگ کردن جمعیت به منظور کمک به گرم کردن کلونی های زنبور عسل
کد خبر: ۷۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۵
باران پائیزی مردم کهگیلویه وبویراحمد را غافلگیر و موجب جاری شدن سیلاب در معابراین استان شد
کد خبر: ۷۵۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۸
مثنوی عاشورایی «قتیل عشق» تقدیم میگردد به فدائی حضرت زینب، مدافع حرم اهل بیت، شهید والا مقام مهدی عزیزی و تمامی شهدای مدافع حرم اهل بیت علیهمالسلام
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
منصور نظری:بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن «قتیل عشق» تقدیم به شهید مهدی عزیزیمیگشایم کربلا را باب عشق - قبلۀ شش گوشۀِ اصحاب عشقمینویسم آن قتیل عشق را - باده نوشِ سلسبیلِ عشق را کوچه گرد عشق زینب در دمشق - غرقه شد در عمق اقیانوسِ عشقبیسر و سامان عشق فاطمه - شد نصیبش کربلا در خاتمه در سرش شور وَلا دیدی چه کرد - با وجودش کربلا دیدی چه کرد دل پریشانِ غمِ بانویِ آه -- خیمههای زینبی را شد پناه وز خُم کوثر سبوی باده خورد - در دمشقِ عشقِ زینب، جان سِپُرد سینه ها را تا گذارم داغ عشق - نقش مهدی میکشم بر طاق عشقاو که بودش کربلا را آرزو - مینویسم غصۀِ جانسوز او مینگارم بر سر نی لاله را - خونِ دل بر چشمِ زینب، ژاله رادر دمشقِ عشقِ زینب کوچه گرد - مینویسم غِصۀِ آن اهل دردتا حدیث عاشقی را بشنوی - میسُرایم کربلا را مثنوی مینویسم غصۀِ محبوب را - آن مسیحای به نی مصلوب راغرقه در خون بر سر نی ماه را - پارهپاره نعش ثارالله رادر غروب کربلا، اشراق را - چون شقایق، سینه ها، پُرداغ را بر سر نی مینگارم نور را - کرده اعجاز قَبَس در طور راکربلا را لالهها از اشتیاق - دم به دم نو میشود بر سینه داغ کربلا را این چه داغ است و چه سوز - دم به دم نو میشود هر شام و روزاین چه آتش بر دل شوریده است - گشته جاری سیل خون از دیده استتا ابد بنهاده بر دل، داغ چیست -سر جدا بر نیزه را اشراق چیستاشکِ خون از دیده میبارد قلم - بر زمین افتاده ساقی بی علمغرقه در خون بر زمین افتاده ماه - آسمان را سینه میسوزد ز آهآنکه دریا بر لبش دارد عطش - نقش زهرا میزند خون بر لبشبر لب دریا به خون آغِشته عشق - نقش زیبای خدا را کِشته عشقساقی و دست و سبو، بی باده مست - بر زمین آیینهای افتاده مستاو که خونش میزند سر از گلو - نقش زیبای خدا پیدا در او وه چه زیبا بر زمین افتاده عشق - کرده مست آیینه را بی باده عشقکِشته خود را از غم زهرا به دار - اندر او پیدا چه زیبا نقش یار سر حق را بر سر نی فاش عشق - نقش ساقی میکشد نقاش عشق از لب ساقی تراود آب نور - میزند بر نیزه سر، مهتاب نورآن لب دریا عطشناکِ لبش - عاشقی بر روی زهرا مذهبشعشق زهرا برده تاب و توش او - بیرق سبز ولا بر دوش اوچون شقایق کرده بر تن او لباس - میشود قربانیِ چشمانِ یاسساقی و جام و سبو غرقاب خون - بر زمین جاری شراب لاله گونبیسر و بیپا و دستی میرسد - ساقی زینب پرستی میرسدبر سر نی میدرخشد ماه عشق - جان فدایی گشتۀِ الله عشق قدسیان سرمست عطر و بوی او - بوی زهرا میدهد گیسوی او بسته بر سر نام یا زهرا مهی - سِر حق را چون علی دل آگهیفاتح و سردار دشت کربلا - عشق زهرا کرده او را مبتلایاور و پشت و پناه زینب او - عاشقی را کرده بر پا مذهب اوروبه سوی قبله گاه یاس عشق - پا به مقتل مینهد عباس عشقعشق زهرا بیقرارش کرده باز - سر به روی نیزه میخواند نمازآن تَیَمُم کرده با خاک ولا - غرقه خون گوید اذان کربلابا شقایقها سراید بانگ عشق - کربلا را تا زند ششدانگ عشققامت خون تا ببندد لاله مست - بانگ الا هو زند بر هرچه هستهم نماز او همه بود و نبود - قبله شش گوشه را دارد سجودآن ولا را قبلۀِ شش گوشه دار - کرده جان عاشقان را بیقراربر الستش عرشیان مست بلا - هر طرف برپا ز عشقش کربلا از دمشق و از عراق و از یمن - میتراود عطر آن گلگون کفنکُلُ ارضٍ کربلا آورده عشق - اشک زینب کرده تر خاک دمشقچون شقایق قوم عاشق بر علی - بر الست زینبی مست بلیکرده ترک خان و مان و جان و تن - لالههای پرپر گلگون کفنداده سر گلبانگ عشق یاس را - کرده بر تن جوشن عباس رابیسروسامان عشق فاطمه - کربلا را بر گزیند خاتمهعاشقی این است و عشق آخر چنین – رَدِ سرخ خون عاشق بر زمینهرکه در سر شور مستی دارد او – اندر این ره گو قدم بگذارد اوهمچو مهدیِ عزیزی مست عشق - برگزیند کربلا را در دمشقنام یا زهرا کند سر بنده نقش - غرقه در خون پا نهد بر فرش و عرشدر دمشق عاشقی شبگرد نور - باده نوشد از مِیِستان حُضورتا شود سرمست و شهر آشوب عشق - بر بلندای بلا مصلوب عشقدر دمشق عاشقی از التهاب - وز خُم زهرا بنوشد دُردِ ناب تا شود مست آن شرابِ خاص را - سِرّ بداند کلنا عباس را کربلا، پایان و هم آغازِ عشق - کلنا عباس، رمز و رازِ عشق کلنا عباس یعنی او همه - جان و روح و تن فدای فاطمهاز غم زینب غریق اشک و آه - سینهها سوزانِ از حُرمِ نگاهتا بگیریم انتقام خون یاس - شیعهایم و کلنّا مجنون یاس شعلهور از آتش احساس عشق - شیعهایم و کلنّا عبّاس عشقچون شقایق اهلِ وادیِ بلا - پاسبان خیمههای کربلاگشته بر گِرد حرم آیینه ها - داغِ عشقِ فاطمه بر سینه هاتا حرامی منگرد ناموس عشق - غرقه طوفان گشته اقیانوس عشقسینهها را قلزم خون پرخروش - بیرق سرخ حسینی را به دوشکلُّنا در تاب و تب از داغ یاس - بر حریم خیمههای او بهپاسکلُّنا در کف گرفته تیغ عشق - نوش کوثر کرده از اِبریق عشقکلُّنا دست و سر و پا را قلم - کلُّنا حیرانِ در وادیِ غمجان فدای زینب و درد و غمش - جان فدای قامت از غم خَمشجان فدای درد و رنج و ماتمش - جان فدای اشک و آهِ هر دمشچشم خون پالای غرقه شبنمش - آن مسیحا بر نیِ، دل مریمشکلنا عباس یعنی این حدیث - در دمشق عاشقی با چشم خیس گو قلم گردد ز تن ما را دو دست – ظلم شب گیرد ز ما هر آنچه هستگو دوتا فرقم شود همچون علی - خون دل از روی من گردد جلیگو به نیزه سر به دارم آورند - سر جدا از جسم زارم آورندتیر و ترکش بر تنم بارد بسی - نیزه بر تن کوبدم گو هر کسیتا مرا در تن بود یکذره جان - تا به تن باشد مرا روح و روانبر حریم حُرم زینب روز و شب – خیمهها را میدهم پاس از ادبتا نگیرد چشم زینب رنگ اشک - میکشم او را به دندان بار مشکگو جدا گردد دو دست از تن مرا - گو شود شامِ بلا مدفن مراگو بُرَند از تن سرم را تشنه لب - غرقه گردم در دل بحر تَعَبکربلا را جمله سر بردار عشق - با علی در نهروان عمّار عشقای دریغا گر که زینب وا نهیم - یاس زهرا را دمی تنها نهیمبا ولایت عاشقانِ راستین - عهد کجباف و عزیزیهاست این ای دلت خون از غم مستوریَ اش - ای فریدونی مَنال از دوریَ اشدل قوی دار ای دلت آشوب عشق - اندکاندک میرسد آن خوب عشقظلم اسکندر نمییابد دوام - میرسد ما را سحرگاه قیام یوسف زهرا عزیز مصر جان - میدهد ما را سحرگاهی اذاناندکی دیگر تحمل خوب عشق - میرسد آن شاه شهر آشوب عشقاز یمن بانگ ولا آید به گوش - میرسد آن خرقۀ احمد به دوش چون علی دلدل سواری میرسد - یوسف زهرا تباری میرسد میرسد شهزادهای از ملک حق - آفتاب حق زند سر از شفق گرد کویاش آن ملائک در طَواف - بسته محمل، ناقه را آن شب شکاف کِشته دلها عاشقان را بر صلیب - میرسد ما را سحرگاهی قریب آن مسیحا را به پی آورده باز - مینماید پرچم حق را فراز میتراود از لبانش بوی سیب - میشود ما را ظهور او نصیبروشنای چشم زهرا میرسد - آن عزیز مانده تنها میرسدمیرسد آری خدا را میرسد - یوسف گم گشته ما را میرسدشیعه را پایان شب غم میرسد - آن زلال چشم شبنم میرسدمیرسد ما را سحرگاه ظهور - شام ظلمت را شکافد تیغ نورحیدری آن روی و مو آید میان - پا نهد بر تارک افلاکیانسینه ما را بر ظهورش پرهوس – یوسفی آید مسیحایی نفس آید از ره شهسواری چون علی - وَز رُخَش نور ولایت منجلی شیعه را سر میرسد این انتظار - میرسد آن یوسف زهرا تبار آخر آید این زمستان را بهار - چشم ما روشن شود از روی یاربر شب ظلمت سحرگاهی رسد - از شبستان علی ماهی رسدبه امید ظهور یار ....20 شهریور 1394- تهران – منصور نظری
کد خبر: ۷۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۰
مثنوی از تبار شقایق تقدیم میگرد به سردار رشید لشکر اسلام، مدافع حرم آل الله، شهید هادی کجباف و تمامی همرزمان دلاورش
کد خبر: ۷۱۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
زهرا آرایش نوجوانی از قلعهرئیسی که بر اثر انفجار کپسول گاز دچار سوختگی از ناحیه دست و صورت شده نیازمند مساعدت خیرین برای بهبود است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.comصبح یکی از روهای اواخر زمستان ۹۳ مادری در قلعه رئیسی مرکز بخش چاروسا مشغول تهیه نان سنتی بود که حادثهای تلخ برای خانواده وی رخ میدهد.
اهالی بخش چاروسا که به دلیل محرومیت از گاز طبیعی مجبور به استفاده از هیزم و یا کپسول گاز در رفع نیاز هستند در پخت نان محلی(تیری) به دلیل بالا بودن حجم نان استفاده از کپسول را در تسریع پخت مناسب میدانند؛ خطر انفجار در مجاورت شعله را به جان میخرند تا از قطع درختان در حد امکان جلوگیری شود.
زهرا آرایش دختر نوجوان از قلعهرئیسی در یکی از روزهای اسفند و در حالی که هم سن و سالانش خود را برای جشن بهار آماده میکردند بر اثر انفجار کپسول گاز از ناحیه صورت و دست دچار سوختگی و مجبور به گوشهنشینی در منزل شد.
این دختر نوجوان که در پخت نان به مادر کمک میکرد از بد حادثه دچار اتفاقی شد که تا امروز خود و خانواده بیبضاعتش را گرفتار کرده است.
زهرا در حالی با مشکل درمان سوختگی دست و پنجه نرم میکند که خانواده وی از نظر تمکن مالی در شرایط مناسب نیستند؛ پدر خانواده کارگر و دارای پنج فرزند قادر به تامین نیازهای اولیه زندگی هم نیست و حالا دو سالی میشود که هزینه درمان زهرا هم به بار سنگین خرج با وجود دخل ناچیزش اضافه شده است.
خدمات درمانی کمیته امداد در پیچ و خم کاغذبازی اداری نتوانسته گرهای از مشکلات این خانواده مددجو باز کند و برای پرداخت حداقل بخشی از هزینههای میلیونی انجام شده تاریخ فاکتورها را عامل منع کمک درمانی عنوان کرده و میگویند: این نهاد در صورتی هزینه درمان پرداخت میکند که تاریخ فاکتورهای درمانی در سال جاری باشد؛ این در حالی است که حادثه سوختگی زهرا اواخر سال گذشته بوده و بخشی از درمان وی در همان وقت انجام شده است.
صورت و دستهای زهرا اکنون برای انجام جراحی تکمیلی نیازمند دستان سخاوتمندی است تا با اقدام انسان دوستانه و خیرخواهانه مردم سراسر کشور به بهبود هر چه بیشتر این دختر نوجوان کمک شود.
هیچ رنگی در زندگی انسان جز با رنگ شادمانی و شعف چهره غمگینانه این خانواده مستمند و به خصوص چشمان ملتمس مادر زهرا را رنگ نمیبخشد.
یاری رساندن به این خانواده برای تامین هزینه درمان دخترشان کولهباری از شادی و مسرت را به ارمغان میآورد.
سیده طیبه سعادتینیک
کد خبر: ۷۰۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
براساس گزارش مرکز آمار در زمستان 93، استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با نرخ بیکاری بالای 70درصد مواجه هستند
کد خبر: ۶۹۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۲
از رسومات ديگر در اين شهر قبلاً اين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييدن و زمان شيردهي شروع مي شد .مثلاً دو همسايه به نامهاي زهرا و آسيه با هم شيروره ميكردند
کد خبر: ۶۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۴
درپی درگذشت بانوی مرحومه، لطیفه عرفانی، همسر گرامی محمدرضا رحیمی، دختران وی با انتشار نامه ای از حضور و ابراز تسلیت و همدردی مردم شریف کردستان و قروه در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم، قدردانی و اندکی از انبوه رنج های سالهای اخیر را بازگو کردند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com):
به گزارش دولت بهار متن نامه دختران عزیز محمدرضا رحیمی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الذین إذا أصابَتهم مُصیبةٌ قالوا إنا لله و إنا إلیه راجعون»از خداوند منان میخواهیم که ما را مشمول کلام خود گردانَد و توان و صبرمان دهد تا در مقابل مصائب سخت و سنگینی که پیش رویمان قرار گرفته است، شکیبایی پیشه سازیم. مردم شریف کردستان، هم استانیهای عزیز و همشهریان گرامی!ای کاش پیش از این مجالی فراهم میشد تا از عمق جان با شما سخن میگفتیم و این گفتگو به چنین روزی نمیافتاد که بغض گلویمان را فشرده و اشکِ دیدههایمان، خونابه رخسار شده است.در آغاز درود میفرستیم بر غیرتِ مردانتان و عطوفت و مهرِ زنان و دخترانتان که در سختترین روزهای عمر در سالیان اخیر نوازشگر روح آزرده و آسیب دیده مان بودید. و مهربانیهای شما، دیروز و امروز تسلیبخش دلهای غم دیده مان گشته است. مهر شما افزون باد که تنهایمان نگذاشتید و شانه های آسیب دیده و رنجور ما را با کوه قامت خود پشتیبانی کردید. اینک که در سوگ مادر مظلوم و رنج دیده مان که کوه صبر و استقامت بود و عمرش را در غیاب پدر، به پای ما و برای بزرگ شدن ما سپری نمود، نشسته ایم، خوب است استحضار داشته باشید سخن ما از مهرِ مادری، سخن امسال و سال قبل نیست؛ زیرا از زمانی که چشم باز کردهایم در حسرت یک دلِ سیر دیدار پدر بودهایم و اگر نبود عاطفه بی گلایه او، طاقتمان طاق میشد و دل به طوفان ناسپاسی میسپردیم.از زمانی که چشم باز کردهایم، چشمهایمان بر در میخشکید تا شاید یک شب قبل از خواب، پدر از کارِ شبانهروزی در استانداری کردستان به خانه بیاید! دوران کودکی و نوجوانی نیز به همین صورت گذشت و ما در عمرمان فرزند استاندار و نماینده مجلس، ریاست دیوان و معاون اول رئیس جمهور و مقامات مختلف کشوری و پست های کلیدی اجرایی، تقنینی و قضایی را تجربه کردیم اما خدایمان گواه است که آقازادگی را به معنی مرسوم و رایج و البته منفور امروزی، نه میشناسیم و نه برای آن تربیت شدهایم. وضع زندگی دیروز و امروز ما به گواه اسنادی که پدرم در ابتداء و انتهای خدمتش تقدیم مقامات قضایی کرده، گواه این ادعاست. تا به امروز زندگی ما چیزی جز حقوق کارمندیِ پدر و معلمیِ مادر نبوده است. نه سهمی در بورس داریم، نه سهامی در کارخانهای و نه سفرهای غرب و شرق عالم را به چشم دیدهایم. الا سفر عمرهای که در دوره دانشجویی، خداوند بهره مان کرد هرچند آن هم مقدر نگردید. در نهایت ماحصل این 34 سال خدمت، منجر به کسب نشان درجه یک خدمت شد و پدر نیز به بهای 34 سال خدمت صادقانه، جز عناوینی اداری و البته امید به قبول خدمت از سوی خداوند، اندوختهای ندارد. البته گلهای هم نداریم و خدا را شاکریم.هماستانی های عزیز! میدانید پدر ما امروز دوران محکومیتش را بخاطر اخذ یک میلیارد و دویست میلیون تومان یا اندکی بیشتر یا کمتر، از فردی و مصرف تمامِ آن در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی سپری میکند. روالی که متاسفانه در همه ادوار مجلس شورای اسلامی متداول بوده است. اما بدانید که زندگی ما به گواه موجود، حتی ریالی آلوده به حرام نیست. گرچه این سخنِ ما ممکن است با تصورات شما و اخباری که شنیدهاید، متفاوت باشد. اما دیگر مهم نیست که رسانه های داخل و خارج درباره ما و پدرمان چه قضاوتی میکنند، زیرا آموزهای دینی و تربیتی به ما آموخته است که برخی داوریها را به نزد داور اندازیم که او احکم الحاکمین است. شوربختی ما از زمانی آغاز شد که پدرم آخرین تجربه ی مدیریتی خود را آغاز کرد و هر روز از سایتها و تریبونهای مختلف، خبری و اتهامی بیان میشد. اتهاماتی دروغ و ساختگی که علیرغم همه تلاشهای دروغ سازان هیچگاه به اثبات نرسید. دامنه ی اخبارِ منتشر شده، آنچنان وسیع شد که مادربزرگمان که بیش از هرکس پدرم را میشناخت، نتوانست آنها را تحمل کند و پس از دو بار سکته و مدتی افتادن در بستر بیماری به رحمت خدا رفت! پس از آن مادر صبور و مظلوممان که سالهای پرفراز و نشیب در کنار پدرم بود، با شنیدن اولین اخبارِ کذب، دچار بیماری شدید قلبی شد و دو بار تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و وضعیت جسمانیاش به حال غیر قابل وصفی رسید. اما به لطف خداوند پس از 22 ماه بستری شدن در بیمارستان، وضعیت سلامتی نسبی را بدست آورده بود و در منزل، خود را برای جشن عقد یکی از دخترانش مهیا مینمود تا آنکه در روزهای سرد زمستان که همزمان بود با رأی محکومیت پدرم، وقتی که بی تابیها و دلهرههای ما را با چشمان خود میدید و نای سخن گفتن نداشت و ما هم سعی میکردیم مادرمان خبر ناگوارِ محکومیتِ پدر را نشنود، ولی با تبلیغات وسیع صدا و سیما (بر خلاف فتوای صریح مقام معظم رهبری) و نیز چند برابر اعلام کردنِ جزئیاتِ حکم، و پس از مشاهده ی زیرنویس تلویزیون و مناظرههای رنگارنگِ آن، متوجه عمق فاجعه شد و دچار حالت بحرانیِ قلب، همراه با سکته مغزی شد و مادرمان راهیِ بخشِ مراقبتهای ویژه بیمارستان قلب شد و سپس پدرمان هم به زندان اوین منتقل شد و ما بین بیمارستان و اوین در حیرت و سرگردانی ماندیم و از آن زمستان سرد و غمگین، مادر عزیزمان دیگر چشمانش را به رویمان باز نکرد و در (24 خرداد) بود که گوش و هوش نیز به دنیای دیگر داد. و اینک ما ماندهایم و غم از دست دادن او و بار اتهامات ناروا ! و پایان سخن آنکه بدانید: پدرمان گرچه در عالم سیاست و خدمتگزاری، سری پر شور و شخصیتی جسور دارد اما در عالم حلال و حرام، حساس و خدا ترس است. و البته ما چه میتوانیم بکنیم جز آنکه بر مصائب رفته و مانده صبر کنیم و دست به دعا برداریم تا خداوند، خود داوری کند و پرده از چهره حقیقت بردارد و مظلومیت پدر و مادرمان به اثبات برسد. بار دیگر مهربانیهایتان را قدر دانسته و ارج مینهیم و برای سلامت و سربلندی شما دعا میکنیم. هدی رحیمی - هانیه رحیمی
کد خبر: ۶۶۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
متن زیر، گزارش تکاندهنده «فایننشال تایمز» درباره رنجهای آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است.خبرگزاری ایسنا: متن زیر، گزارش تکاندهنده «فایننشال تایمز» درباره رنجهای آوارگان و بویژه کودکان در سوریه است.
از حمله نظامی جان سالم بهدر برد و از کشتار جمعی و تجاوز گروههای مختلف در سوریه فرار کرد اما درست پس از رسیدن به بهشتی امن در کشور همسایه «لبنان» بود که فاطمه 13 ساله رگ دست خود را زد.
این تنها مورد خودکشی در میان آوارگان سوری نیست. پس از سهسال زندگی در چادر، افسردگی، خود آسیبرسانی، تلاش برای خودکشی و دیگر مشکلات روحی در بین دختران سوری افزایش داشته است. نام فاطمه بهخاطر امنیت او تغییر کرده و تیم فایننشالتایمز نمیتواند خود او را مستقیما ملاقات کند. اما مادرش داستان او را با ما در میان میگذارد تا نشان دهد که چگونه پس از فرار از جنگ سوریه، دختران بیشماری هنوز با خطر تجاوز، سوءاستفاده خانگی و ازدواج اجباری روبهرو هستند.
یازدههزار سوری مجبور شدند از خانه خود فرار کنند و هیچ نشانهای از پایان جنگی که چهارسال از شروع آن میگذرد و به جنگ داخلی تبدیل شده، وجود ندارد. اولویتهای فوری در بحران آوارگی نسبتاً مشخص هستند: مردم به سرپناه و غذا نیاز دارند. اما وقتی بحرانی طولانی میشود - روزی پنج هزار نفر - تلاش برای کنترل آن طاقتفرسا میشود.
فاطمه و مادرش به مرکز زنان که توسط کمیته نجات بینالمللی راهاندازی شده، امید زیادی بستهاند. کمیته نجات در سال 1933 توسط آلبرت اینشتین برای نجات خانوادههای آلمانی که با خطر نازیها روبهرو بودند، ایجاد شد. این خیریه در حال حاضر در بیش از 30 کشور جهان از میانمار تا زیمباوه کار میکند و پس از طوفانها و سونامیها به مردم کمکرسانی میکند یا درمانگاههای بهداشت و سلامت دائمی میسازد.
در سال 2014 کمیته نجات در سطح جهانی به 14.8 میلیون نفر از جمله چهار میلیون آواره سوری کمکرسانی کرد.
با وجودی که در بین جمعیت آواره سوری، زنان بیش از سایرین در معرض خطر قرار دارند اما به دلیل تلاش گروههای امداد برای تهیه غذا، دارو و آموزش، زنان جوان غالبا فراموش میشوند. مادر فاطمه با سیاهی زیر چشم که از دوران سخت حکایت دارد میگوید: دختران مهاجر در زندان هستند... شبها در اردوگاهها صدای گریه زنان را میشنوید و مردانی که زنان خود را کتک میزنند. نیمی از آن زنان زیر 14 سال سن دارند.
با دسترسی محدود به آموزش، دختران آینده را از دست میدهند. والدینی که زمانی از دختران خود حمایت میکردند، اکنون خود زخم خوردهاند و غالبا دخترانشان را مورد آزار قرار میدهند و اینقدر فقیرند که با ازدواج زودهنگام آنان موافقت میکنند، یکی از امدادگران میگوید که در این شرایط امکان اینکه دختری به خودفروشی وادار شود نیز وجود دارد. در شرایط پیچیدهای که هزاران مهاجر در آن قرار دارند، ترس از تعرض یعنی اینکه بسیاری از دختران به ندرت چادرهای برزنتی را که زمستان ها دچار سیل میشوند و تابستانها از گرمای هوا مانند کوره سوزانند، ترک میکنند، وجود دارد.
مادر فاطمه که با وجود درگیری با سوءرفتار خانوادگی، هنوز امیدوار است، میگوید: مرکز زنان ما را تشویق به ادامه زندگی و بازسازی تواناییمان میکند. اگر آنها نبودند، دخترم جان خود را از دست میداد و ممکن بود، خود من هم دست به خودکشی بزنم.
تلاشهای کمیته نجات
کمیته نجات بیش از 30 مرکز در اردوگاههای پناهندگان در شمال سوریه و کشورهای همسایه دارد. حمایت از زنان و توانمندسازی آنان یکی از هزاران برنامهای است که این خیریه بهعنوان بخشی از واکنش به مصائب سوریه اجرا میکند و نیازهای بهداشتی و سلامتی تا آموزش شغلی را در بر دارد.
این کمیته که سال گذشته 456 میلیون دلار درآمد داشت، بر فوریت و گسترش کار خود در سراسر جهان تأکید دارد و علاوهبر بحران سوریه که در فراخنای پنج کشور گسترده است، درمانگاههایی را برای معالجه بیماران ابولا در غرب آفریقا ایجاد کرد و در مناطقی که عراقیها از دست نیروهای داعش میگریزند، کمکهای انسانی توزیع کرد. کمیته همچنین در آمریکا به مهاجرانی که شانس شروع زندگی جدیدی را به دست آوردهاند، کمک میکند.
یافتن راهحلهای درازمدت برای مهاجران، جهت ثبات منطقه بسیار حیاتی است زیرا اردوگاهها، زمینی حاصلخیز برای رشد گروههای رادیکال افراطی هستند. جابهجایی عظیم مردم، موجب فشارهای اقتصادی میشود که میتواند در مناطق پذیرای آنان، ناامنی بهوجود آورد اما همانگونه که بزرگترین بحران آوارگان جنگ جهانی عمیقتر میشود، بودجه خیریهها کاهش مییابد. هفته گذشته سازمان ملل اعلام کرد که به علت کمبود بودجه، لیست غذای حیاتی خود را به 1.7 میلیون آواره سوری کاهش میدهد.
دیوید میلبند، رئیس و مدیر اجرایی کمیته نجات میگوید: بحران سوریه بزرگترین فاجعه بشری قرن حاضر تاکنون است. حدود نیمی از 22 میلیون جمعیت کشور مجبور به ترک خانه خود شدند و این میزان بسیار بزرگتر از آن است که داوطلبان کمک بتوانند آن را درک کنند.
جنگ، بیماری و فجایع محیطی به چیزی که از زمان جنگجهانیدوم عنوان بزرگترین بحران مهاجرت را بهخود اختصاص داده، افزوده است. میلبند، از کمیته نجات خواسته است که به نیازهای زنان مهاجر توجه بیشتری نشان دهند.
سارا ابواصالی، رئیس برنامه زنان کمیته نجات در ترکیه میگوید: بازپروری حیاتی و لازم است، به این موضوع از منظر دیگری نگاه کنید؛ چه کسانی سوریه را دوباره خواهند ساخت؟ فقط رسیدن به اردوگاهها در سوریه بسیار چالشبرانگیز است زیرا جادهها، نقطههای ایست و بازرسی و شهرها مرتباً بین گروههای مسلح مختلف دستبهدست میشوند. قانعکردن خانوادههای محافظهکار که غالباً خروج زنان از خانه را ممنوع کردهاند، خودش مانع جدی دیگری است. با وجود این مساله، حدود دو هزار زن روزانه از هشت مرکز زنان کمیته نجات در شمال سوریه دیدن میکنند و از کمک و مشاوره بهره میگیرند.
کمیته «گروههای سیار» را به اردوگاههای بیشتری میفرستد ولی این تلاش مانند قطرهای در دل اقیانوس است. سوریهای مهاجر در طول مرز شمالی حدود 500 اردوگاه ساختهاند که برخی دهها هزار ساکن دارند.
کمیته نجات میگوید، کارش بسیار حیاتی است زیرا بسیاری از برنامههای مربوط به جوانان در اردوگاهها بهطور ناخواسته دختران را از برنامهها حذف کردهاند؛ زیرا از نظر آوارگان پس از سن بلوغ دختران و پسران نباید کنار هم باشند.
آمار ناامیدکننده
برنامه زنان کمیته نجات بهطور مرتب با حداقل 32 هزار زن آواره در یکسال کار کرده است اما حتی داستانهای موفق نیز به دلیل مسائل تازهای که گزارش میشود، مایه خوشحالی نیست. فاطمه یکی از این موارد است. زخمهای روی بازوها و همچنین افسردگی او به کمک مشاوران کمیته التیام یافت اما کمی بعد، پدرش او را مجبور به ازدواج با پسرعمویش که دوبرابر فاطمه سن دارد، کرد و به راه دوری فرستاد.
در حالی که آمار قابل اعتمادی از تجاوز یا خود آسیبرسانی وجود ندارد، مادر فاطمه میگوید، بسیاری از دختران به بریدن رگ خود اقدام میکنند. زنان جوان دیگری از این هم فراتر رفتهاند. یک نفر خودسوزی کرد، آنها او را بیرون اردوگاه به خاک سپردند. دیگری سعی کرد با خوردن کُلر خودکشی کند که او را به بیمارستان رسانده و معدهاش را شستوشو دادند. دختر دیگری را میشناسم که فقط 15 سال داشت و قبل از آن خانوادهاش سهبار او را شوهر دادهاند. این دختر سعی کرد فرار کند.
متوقف کردن همه ازدواجهای اجباری و زودهنگام امکانپذیر نیست. در برخی مناطق روستایی سوریه، این مسأله امری متداول و عادی است اما اغلب سوریها تا پایان تحصیلات دانشگاهی دخترشان منتظر میماندند. اکنون مدرسهای نیست و درحالیکه بحران طولانیتر میشود، خانوادهها توسط خواستگاران خارجی که شیربهای خوبی هم میپردازند، وسوسه میشوند.
هبا، دختر 26 ساله شاد و شلوغ با کت چرمی و روسری سفید، امید خود را از دست نداده است. مناطقی در شمال سوریه جایی که او مراکز زنان کمیته نجات را اداره میکند، برای بازدید بسیار خطرناکند به همین دلیل او برای دیدن تیم روزنامه فایننشالتایمز در ترکیه از مرز عبور میکند. برای ایمنی وی، نامش را اعلام نمیکنیم.
هبا بیش از هر چیز از سرنوشت دخترانی که او نمیتواند به آنها کمک کند، بیم دارد. «تشخیص واقعیت از شایعاتی که مرتباً دهان به دهان میچرخد، کار بسیار سختی است. ما به ندرت دوباره از زنانی که به آنها کمک میکنیم، خبری میشنویم. برخی زنان بدون اینکه آگاه باشند، با مردان در ترکیه یا کشورهای حاشیه خلیجفارس ازدواج میکنند و نمیدانند که این شرایط رسمی و قانونی نیست. گفته میشود بسیاریف از این دختران به فاحشگی وادار میشوند.»
هبا میگوید: «حتی چادر محل اقامت یک دختر، امن نیست. خشونت جنگ، رفتارها را بهویژه در میان پسرانی که طی درگیریها به بلوغ میرسند، تحتتأثیر قرار میدهد تا حدی که موارد زیادی از آزار جنسی دختران گزارش میشود. رهیافتن به این محیطها بسیار سخت و پیچیده است. بسیاری زنان خجالتیتر از آن هستند که حتی بپذیرند مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند.»
در لبنان، آوارگان مونث ممکن است سرپناههای مخفی پیدا کنند اما در شمال سوریه که از قانون خبری نیست، خانه امن یا مراکز قانونی وجود ندارد. بهجای این مراکز، هبا و دوستانش استراتژیهای مبارزه و کنار آمدن با شرایط را آموزش میدهند. در مرکز جوانان آواره در ترکیه، مشاوری بهنام منال با گروهی از دختران خندان و شلوغ احاطه شده که پیشنهادهای خود درمورد «راههای نه گفتن» را با صدای بلند میگویند تا منال روی بورد بنویسد.
دختران جملات را با هم تمرین میکنند تا ببینند چه کاری نتیجه بهتری دارد. کمی بعد، منال پیشنهاد میکند که ایده برتر را به والدینشان که اجازه نمیدهند دختران خانه را ترک کرده یا به مدرسه بروند، بگویند.
هبا میگوید: «ما با چیزهای کوچک شروع میکنیم. اگر دختران نتوانند آن را انجام دهند، چگونه میتوانند درمورد مسائل بسیار بزرگتر و مهمتری چون ازدواج بحث کنند؟ زمانی که دختران و زنان شروع به صحبت میکنند، اعتماد به نفسشان سریعا افزایش مییابد. گاهی لازم نیست خودمان زیاد صحبت کنیم، ما فقط فرصت را برایشان فراهم میکنیم... آنها خودشان همدیگر را راهنمایی میکنند. بهعنوان مثال، زنان بزرگتری که قبلا و در سن کم ازدواج کردهاند، به مادران جوانتر میگویند، من خیلی عذاب کشیدم، سعی کن برای دخترت مادر بهتری باشی.»
کمیته نجات امیدوار است با بودجه بیشتر بتواند چادرهایی ویژه آماده کند تا در آنجا به زنان آموزش شغلی بدهند و آنها بتوانند کار خود را آغاز کنند و در هزینه خانواده کمکخرج باشند.
مادر فاطمه یاد میگیرد که قبل از اینکه دختر جوانترش با سرنوشت مشابه خواهرش مواجه شود، صحبت کند. او میگوید: «فکر میکردم هیچ دوستی ندارم، از دنیا میترسیدم... حالا جواب شوهرم را میدهم، آخرینبار که میخواست دخترم را کتک بزند، جلویش ایستادم و حرف زدم.»
او لبخند میزند و با ناباوری میگوید: «شوهرم واقعا گوش کرد، بالاخره نتیجه گرفتم.»
کد خبر: ۶۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۷
ماه در آسمان پیدایش شده و سکوت این روستای کوچک در ارمنستان را فراگرفته است. از کنار زمین شخم زده شده عبور میکنیم تا به دیوار سنگیِ یک خانه آجری برسیم. در اینجا کودکان به خوابی عمیق فرو رفته و کتری روی اجاق است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش فرادید به نقل از سی ان ان، زنی پچپچکنان با تلفن حرف میزند. از صدای او خستگی نمایان است، اما نمیتوان منکر هیجان صدایش شد. با سپیدهدم، زنی دیگر از خواب بیدار شده و شالی را دور سر خود میپیچد. او آماده صبحی دیگر میشود. زن با یک چوبدستی محکم، دام را از طویله خارج کرده و آنها را به محل همیشگی میبرد. چوپان روستا از آنجا وظیفه چرای حیوانات را بر عهده میگیرد.
روستایی که مرد ندارد!!!
زنی دیگر با دستان پینه خورده و خط میان ابروانش بر روی کپه سیبزمینیها خم شده و با خستگی تمام آنها را پوست میکند. او در حال آماده کردن غذای خانواده است. در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت میشود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آنطرفتر هستند. به دلیل شرایط بد اقتصادیِ این روستا، 90 درصد مردان برای انجام کارهای ساختمانی به روسیه رفتهاند تا بتوانند پول بهتری دربیاورند. بنابراین، زنان به مدت هشت تا 9 ماه این روستا را میچرخانند.
این زنان قوی و محکم هستند. صبر و قدرت مثالزدنیشان کمک کرده تا آنها شجاعانه از خانواده و روستای خود مراقبت کنند. جولین پربرِل عکاسی است که در منطقه قفقاز کار میکرده است. او شایعهای شنید که در روستایی زنان بدون مردان زندگی میکنند. او و مترجمش کمی تحقیق کردند و فهمیدند که این شایعه صحت دارد. او دو هفته در سپتامبر 2013 را صرف ثبت تصاویری از زندگی زنان لیچک کرده بود. پبرل این دو هفته را در کنار انوش و روزانا مانده بود. همسران این دو نیز در روسیه مشغول به کار بودند. روابط اجتماعی بین زنان در اینجا بسیار قوی است. همه کارهای روستا مانند دامداری، کشاورزی و تهیه نان به شکل گروهی انجام میشود.
روستایی که مرد ندارد!!!
البته به این شکل نیست که هیچ مردی در اینجا پیدا نشود. میتوان زیر سایه دیوارهای آجری را با دقت نگاه کرد تا مردان مسن را با کلاه آفتابگیرشان دید. آنها داستان تعریف میکنند و بر روی میزهای چوبی بازی میکنند. برای دانشآموزانی که خوب درس نمیخوانند و بازیگوشی میکنند، این مردان حکم پدری سختگیر را دارد. حتی با وجود این مردان، باز هم زنان تمام کارهای روستا را انجام میدهند.
انوش و روزانا آن اوایل از احساسات خود حرفی نمیزدند. اما به مرور، آنها کمی از رازهایشان را برملا ساختند. آنها میگویند: «با اینکه زنان روستا اغلب به شوهران خود اطمینان دارند، اما نگرانیم که آنها در روسیه زندگی مخفیانهای نیز داشته باشند. از همه بدتر این است که آنها دیگر هرگز برنگردند. البته ما سعی میکنیم زیاد به این چیزها فکر نکنیم.»
صبر و شکیبایی زنان و شوهران خود تحسینبرانگیز است. زمستان موسم سرور و پایکوبی است. با رسیدن زمستان و بازگشت شوهران، روستا غرق مراسم شاد مانند جشن عروسی، مهمانی و جشن تولد میشود. مردم روستا از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند. بالاخره این سه ماه نیز به اتمام میرسد. باری دیگر مردان چمدانهای خود را جمع کرده و تا دیداری دیگر از خانوادههای خود خداحافظی میکنند. دوباره زنان امور روستا را به دست میگیرند. شرایط مالی بد، کارهای فیزیکی طاقتفرسا و تنهایی هم از پس این زنان برنمیآیند؛ چرا که آنها قوی هستند و قلبی پر از عشق دارند.
کد خبر: ۶۲۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
اولتیماتوم های رئیس کل بانک مرکزی به بانکداران در حوزه نرخ سود بانکی و تاکید بر داشتن برنامه های جدی از سوی این بانک برای این حوزه را می توان سرآغازی برای گمانه زنی ها از تغییرات سود بانکی در سال ۹۴ دانست.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
یکی از مهمترین رویدادهای نظام بانکی در سال گذشته را بیشک میتوان "نوسانات نرخ سود بانکی" مثال زد چراکه این موضوع در بانکهای دولتی و خصوصی مدتهاست حواشی بسیاری را بههمراه داشته است.
استارت رقابت بانکیها برای نرخ سود بانکی از زمستان سال 92 زده شد و چند ماه بعد و در ماههای نخست سال 93 بهخواست بانک مرکزی بانکداران توافقنامهای را امضا کردند که براساس آن، نرخ سود بانکی از نرخهای نجومی بازار رقابتی کمتر میشد.
این توافق البته چند ماه بیشتر دوام نیاورد و بعد از آن شورای پول و اعتبار وارد عمل شد و مصوب کرد تا بانکیها از نرخ واحدی در سیستم بانکی تبعیت کنند؛ اما بهاذعان مسئولان ارشد نظام بانکی و با استناد به گزارشهای میدانی میتوان گفت که حتی دستور شورای پول و اعتبار هم کارساز نشد و بانکیها به نرخ واحد پایبند نبودند.
نکته دیگری که نرخ سود را کماکان در صدر اتفاقات حوزه بانکی قرار میداد این بود که نرخ سود بانکی که پیش از این با این استدلال که سود بانک باید با تورم همخوانی داشته باشد دستخوش نوسانات صعودی شده بود در ماههایی که تورم مدار نزولی را پیش گرفته بود، تغییر نکرد.
کاهش نرخ سود بانکی متناسب با کاهش تورم از ماههای قبل توسط برخی مسئولان و اقتصاددانان مطرح شده بود و در نهایت رئیس جمهوری هم به شورای پول و اعتبار تکلیف کرد همگام شدن نرخ سود با کاهش تورم را آرام آرام انجام دهد.
رئیسجمهور در جمع مدیران بانک مرکزی و بانکها با بیان اینکه اگر مردم به دولت و سیاستهای پولی اطمینان داشته باشند، در رونق تأثیرگذار خواهد بود، خواستار متناسب شدن نرخ بهره همگام با کاهش نرخ تورم شد و گفت: پرداخت تسهیلات با این نرخ سود به بخش تولید کشور نادرست است و معقول نیست و شورای پول و اعتبار و دستگاههای دیگر باید در این زمینه اصلاحات لازم را آرام آرام انجام دهند.
البته چند ماه بعد از این دستور حجتالاسلام حسن روحانی بود که رئیس شورای پول و اعتبار رسماً در قبال این وضعیت در نظام بانکی موضع گیری کرد و از برنامه جدی بانک مرکزی برای ساماندهی به بازار نرخ سود سخن گفت.
ولیالله سیف در روزهای پایانی سال 93 طی سخنانی جداگانه (یک بار در نشستی با اقتصاددانها و بار دیگر در مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل بانک پارسیان) تأکید کرد که بانک مرکزی برای نرخ سود بانکی برنامه جدی دارد اما قبل از آن میخواهد بانکها خودشان طی توافقی به وضعیت نرخ سود سامان دهند.
گفتوگوی خبرنگار ما با تعدادی از اعضای شورای پول و اعتبار هم حکایت از آن داشت که تعدادی از اعضای این شورا طی درخواستهایی از رئیس شورا خواستهاند رسیدگی به نرخ سود بانکی را در اولویت این شورا قرار دهد.
بانکیها در زمانی که نرخ تورم بالا بود نرخ سود سپردههای بانکی را 22 درصد و سود تسهیلات غیرمشارکتی را نیز حداکثر 22 درصد تعیین کردند اما بعد از گذشت چند ماه از این تغییر نرخ، روایت رسمی دستگاههای مربوطه از جمله بانک مرکزی و مرکز آمار حکایت از کاهش نرخ تورم داشت و دارد و همین باعث تشدید زمزمه تغییر مجدد نرخ سود شد.
این زمزمهها البته با همان استدلالی مطرح شد که پیش از آن از سیاست افزایش نرخ سود حمایت میکرد؛ بنابراین زمانی که نرخ تورم سیر نزولی را در پیش گرفت اقتصاددانان اعلام کردند که الآن زمان تغییر نرخ سود بانکی است چراکه تورم کم شده و طبق اعلام دولت کمتر هم میشود.
البته بانک مرکزی تأکید کرده ملاک برای تعیین نرخ سود بانکی تورم 12ماهه شامل تورم میانگین، نقطه به نقطه و ماهانه است و با همین سیاست هم ولیالله سیف کارگروه ویژهای را مسئول رسیدگی به تعیین نرخ سود بانکی کرده است.
با توجه به اینکه تغییر نرخ سود بانکی در سال 93 یکی از مطالبه های جدی دولتمردان و نمایندگان مجلس بوده است و همچنین طبق روایت های آماری مبنی بر کاهش نرخ تورم انتظار می رود که شورای پول و اعتبار در سال جدید و ماه های پیش رو تصمیمی جدی برای ساماندهی به بازار رقابتی نرخ سود بدهد.
مرجع :تسنیم
کد خبر: ۶۰۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۳
دکتر احمدی نژاد در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمیکند.ایشان میگویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
مهندس ثمره هاشمی مشاور و دستیار ارشد رئیس جمهور سابق کشورمان به گفت و گو با “روزنامه قانون” پرداخته است که متن آن در آدامه امده است:
ضرورت سفر احمدی نژاد به ترکیه چه بود؟ امسال چهارمین سال درگذشت آقای اربکان، نخست وزیر اسبق ترکیه بود و فرزند ایشان آقای فاتح اربکان که رئیس یک بنیاد خیریه در ترکیه نیز است به نام خودشان یک دعوتنامه برای آقای احمدینژاد فرستاد و تلفنی هم با دکتر صحبت وآقای احمدی نژاد هم قبول کردند.
دلیل خاصی داشت که این دعوت را قبول کردید؟ اولا نگاه آقای اربکان جهانی بود و مسلمانان را دوست داشت وباید دعوت اجابت میشد و یکی از دلایل دیگر این بود که آقای اربکان بعد دورهای از لائیکها برسر کار آمد و به مبانی دینی معتقد بود و در سخنرانیهایش مردم را به دین و جهاد دعوت میکرد و از همه مهمتر بر اساس همین مبانی به دنبال استقلال و مبارزه با آمریکا و صهیونیستها بود ودر زمان نخست وزیریاش باعث تقویت روابط ایران و ترکیه شد. دلیل دیگر همکاریهای دو ملت ایران و ترکیه است. باید برای همگرایی بیشتر میان دو کشور در این برهه از زمان که گذشته از اختلافات تهران و آنکارا منافع مشترکی را دارند، سفر انجام میشد.
احمدینژاد را برای مراسم در بورسا دعوت کردند چرا به استانبول رفت؟ اول که پرواز در استانبول مینشست و بعد هم چند برنامه در این شهر داشتیم. یکی حضور میان علما و طلاب در موسسه آل والبیت بود.این موسسه متعلق به آقای شهرستانی نماینده آیتا… سیستانی است و ما نیز مهمان ایشان بودیم و بعد از آن هم آقای احمدینژاد با یکی از شبکههای تلویزیونی ترکیه مصاحبه کردند و سپس ما به بورسا رفتیم.
در بورسا چه گذشت؟ بعد از نماز جمعه از منزل رهبرکبیر انقلاب دیدار کردیم که در حال حاضر دست یک مهندس معمار است و آن را بازسازی کرده است. هنگامیکه به محله سکونت امام(س) وارد شدیم مردم آن محله جمع شدند و به یاران وآقای احمدینژاد ابراز محبت داشتند و تسلیت میگفتند.
تسلیت برای چه؟برای در گذشت والده احمدی نژاد؟ بله، همه افراد آنجا اطلاع داشتند.در صورتیکه ما هیچگونه اطلاعرسانی نکرده بودیم و به نظرم از رسانهها مطلع شده بودند.اولین برنامه ما در بورسا حضور در مسجد جامع آن شهر و شرکت در نماز جمعه بود.
در نماز جمعه اهل تسنن شرکت کردید؟ بله. وقتی هم که نماز تمام شد، نمازگزاران و مردم خیابان استقبال چشمگیری از دکتر احمدینژاد کردند. با حضور ما جمعیت زیادی علیه آمریکا شعار میدادندکه این نشان دهنده ظرفیت ضد صهیونیستی در ترکیه و همگرایی آن ملت با ایران است. در ادامه سفر به بورسا نیز ما بعد یک مصاحبه با شبکه تیآرتی ترکیه داشتیم و در نهایت برای سخنرانی که در سالگرد آقای اربکان برنامهریزی شده بود، شرکت کردیم.در این مراسم آقای فاتح اربکان یک سخنرانی انقلابی کرد که بیشتر آن مربوط به دفاع از ایران علیه صهیونیست ها و دخالت آمریکا در منطقه بود.
اربکان علیه دولت مستقرهم حرفی زد؟ مستقیم نه، سیاستمداران برداشتهای خودشان را دارند. او بیشتر صهیونیستها را محکوم و اختلافات منطقهای را رد کرد. بعد از آقای اربکان، دکتر احمدینژاد به جایگاه رفت و با دعا برای امام زمان(عج) کار را شروع کرد و در سخنرانی پیشنهاد داد که چطور میتوانیم از مشکلات عبور کنیم.
چه پیشنهادهایی داد؟ اگرخلاصه بخواهم بگویم ابتدا به نابسامانیهای چهار صد سال اخیر نظیر برده داری و بیعدالتیها، جنگها به خصوص جنگ اول و دوم جهانی، غارت منابع و ثروت ملتها و نظامات ظالمانه حاکم برجهان اشاره کردندوگفتندبایدازاین نوع معضلات عبورشود وچندنکته راپیشنهاد دادنداز جمله به تقویت خودباوری و شناخت قدرت ملتها، گسترش آگاهی و شناخت نقشههای دشمنان، تلاش برای وحدت و همبستگی، بسط دوستیها و از همه مهمتر به تلاش برای شکل دهی مدیریت مشترک جهانی اشاره کردند.
استقبالی هم از این سخنان شد؟ این پیشنهادات برای حضار مهم بود و بارها در ضمن سخنرانی تشویق میکردند قبل از سخنرانی صحنههایی ازسخنرانی آقای احمدینژاددرسازمان ملل که در مورد حقوق مردم فلسطین صحبت میکردند و میگفتند «در حالیکه اگر جنگهای اول و دوم در اروپا اتفاق افتاده است چرا سرزمین فلسطین باید اشغال شود» پخش شد حضار با دیدن این صحنهها مرتب تشویق میکردند و تکبیرمی گفتند.
با این همه استقبال پس چه کسی سخنرانی را خراب کرد؟ کسی سخنرانی را خراب نکرد. زمانی که آقای احمدینژاد گفت این زمستان به پایان خواهد رسید و جهان رو به عدالت در پیش است و به نام مبارک حضرت مهدی(عج) اشاره کردند مردم شروع به ابراز احساسات و تکبیر گفتن کردند که در وسط جمعیت یکی با پرچم ارتش آزاد فریاد زد و علیه ایران و سوریه شعار داد که جمعیت آن را از سالن بیرون کردند.
اهل تسنن بورسا با شنیدن این سخنان تکبیر گفتند؟! بله. نام حضرت مهدی به عنوان منجی عدالت و امید در عالم آنقدر طرفدار دارد و ما میبینیم که در شهر بورسا این طرفداری میشود.
احتمال داشت آن فرد از طرف دولت آقای اردوغان باشد؟ نه تصور نمیکنم زیرا سودی برای اردوغان نداشت و شعارهای مردم علیه دولت نبود و فقط میگفتند که با تروریسم و حمایت از آن مخالفاند.
اصلیترین برنامه احمدینژاد همین بود؟ بعد از بورسا به استانبول برگشتیم و در این شهر برنامههای دیگری مانند حضور در برنامه سوال و جواب رسانهای بود که آقای احمدینژاد هم شرکت کرد و به سوالها پاسخ داد.بعد از آن در جمع مسلمانان و در مراسم بزرگداشت ولادت حضرت زینب(س)شرکت کردیم که در آن مراسم هم یک فردی مراسم را بههم زد ودر میان سخنرانی آقای احمدی نژاد به اعتراض فریاد زد.
آثار سفر را چگونه میبینید؟
این سفر نشان داد که درمسیر آرمانهای بلند، مرزهای نژادی ، قومی و مذهبی مانع از برادری نیست و همه زیر پرچم عدالت و آزادی میایستند. مطلب بعدی اینکه عموم مردم به آینده امید دارند و همه به صحنه خواهند آمد و مردم نشان دادندکه تابوی صهیونیستهاشکسته است و اگر دولتها هم بخواهند با آمریکا و اسرائیل رابطه داشته باشند ملتها نمیخواهند.باید اشاره شود که جمهوریاسلامی ازظریفت بالایی برخوردار است و درگیریهای جناحی نا متعارف آفتی برای انجام فعالیتها و ماموریتهای جهانی ایران است. احمدینژاد یکی از ظرفیتها در اختیار جمهوریاسلامی است و دکتر هرکجای دنیا برود از او استقبال میشود.
ولی خلاف گفته شما آن چیزی که ما برای مثال در سازمانملل میبینیم نکته دیگری را میرساند و از عدم استقبال از او خبر میدهد! منظور من مردم آزاده و آزادیخواه جهان هستند نه دولتهای چند کشور.ما آمریکای لاتین، آفریقا،آسیا و حتی اروپا و آمریکا که میرویم مردم از آقای احمدینژاد استقبال میکنند و نباید با بد اخلاقی سیاسی از این مهم غافل شویم.
البته به نظر شعارهایی که او میدهد سبب استقبال مردم میشود ، نه خودشخص احمدی نژاد؟ بله مردم بهدنبال حق و عدالت هستند. بیان انسانها و خواست عمومی آنها مقابله با ظلم است و انسانها توحیدگرا هستند و به این دلیل از شعارهای آقای احمدی نژاد مردم استقبال میکنند.از سوی دیگر شجاعت ایشان موردتوجه است و همه جا از ایشان عکس میگرفتند و وقتی میگفتیم چرا!؟ میگفتند به دلیلی سخنرانیهایشان در سازمان ملل و شجاعتهای ایشان است. اگر مردم احمدینژاد را میخواهند به دلیل آرمانهای دکتر است نه چهره ایشان. ولی این آرمانها باید در رفتار افراد هم باشد و آقای احمدینژاد هر چه میگوید در کردارش هم وجود دارد و این باعث استقبال از ایشان میشود. آقای احمدینژاد متعلق به نظام است و باید از آن حمایت کنیم و برای منافع حزبی شخصیت و جایگاه ایشان را مخدوش نکنیم. بله شاید شما نقد کنید ولی نباید تهمت و افترا در میان باشد.
احمدینژاد خودش بسیاری از چهرههای نظام را تخریب کرد، چرا الان به این نتیجه رسیدید؟ ایشان تهمت و افترا به کسی نزدهاند. وقتی دولت جدیدی سر کار میآید بیانگر آن است که مردم دولت تازه را میخواهند و برای همین به آن رای دادند و سر کار آوردند و سیاستهای قبلی را دیگر قبول ندارند و موافق نیستند گرچه در این دوره اخیر کسی از آقای احمدینژاد کاندیدا نبود و دولت یازدهم توانست رای مردم را برای خود کند.همه باید منصفانه نقد کنیم و منافع ملی را بر هر منفعتی ترجیح دهیم.
دلیل دعوت اربکان از احمدی نژاد چه بود؟ چرا فردی از دولت مستقر را دعوت نکرد؟ آقای اربکان در دولت ترکیه که حضور ندارد و همسوی اهداف و ارزشهای مشترک و ظرفیتهای دکتر باعث شد آقای اربکان از دکتر احمدی نژاد دعوت کند و این دعوت برای ملتها صورت گرفت.
در دیدار با عبدا… گل چه رخ داد؟ در این دیدار دو رئیس جمهور اسبق با هم دیدار و گفت و گو کردند تا برای استفاده از ظرفیتها و نزدیک شدن مردم و دولتها بایکدیگر هماهنگ شوندو جلوی پیشرفت دو کشور به دلیل اختلافات جزئی گرفته نشود .
در مصاحبه با خبرنگار بی.بی.سی چه گذشت؟ مصاحبهای قرار نبود انجام شود خبرنگاربی.بی.سی گفت از واحد مرکزی خبر کسی برای پوشش اخبار سفر دکتر احمدی نژاد نیامده و من با شما مصاحبه میکنم و ما نیز فکر کردیم از واحد دیگری برای تهیه خبرآمده داست ولی وقتی دیدیم که از جای دیگری است،پاسخ او را ندادیم و خبرنگار هم بعد به درستی در شبکه خودش درباره این ماجرا توضیح داد.
چرا پوشش این خبر برای رسانههای ملی اهمیت نداشت و به آن توجه نکردند؟ ما که به آنها اعلام نکردیم ولی آنها باید گروهی را میفرستادند و مردم را در جریان میگذاشتند تا مردم برای اطلاع پیدا کردن از جزئیات این سفر به رسانههای غیر مراجعه نکنند.
از طرف آقای اردوغان کسی برای استقبال نیامد؟ چون این سفررسمی نبود کسی از طرف شخص اردوغان برای استقبال نیامد ولی مقامات محلی آمدند واز طرف دیگر پلیس ترکیه برای حفاظت سنگ تمام گذاشت.
برخی معتقدند این سفرها بیشتر جنبه انتخاباتی و بازگشت به عرصه سیاست دارد،آیا اینگونه است؟ کم لطفی میکنند و همه چیز را از عینک سیاسی میبیند.برای مثال در مسئله درگذشت والده محترم آقای دکتر، ایشان به همه گفتند مبادا این جلسات سیاسی شود و حتی جلوی شعارهایی که در برخی از مراسم داده میشد را به شخصه میگرفتند ولی وقتی دیگر مردم از ایشان استقبال میکنند که مقصر ما و آقای احمدینژاد نیستیم.
جلسات یاران احمدی نژاد در این ساختمان(ولنجک) برگزار میشود؟ساختار اینجا چگونه است؟ بله، جلسات اینجا برگزار میشود وفقط اعضای دولت قبل حضور ندارند بلکه جلسههای علمی با علما، روحانیون و دانشگاهیان برگزار میشود و در مورد مباحث انقلاب و مبانی ارزشی بحث میشود و مسائل سیاسی به ندرت مطرح میشود.
تصمیم گیریهای سیاسی چطور؟ سیاسی کاری نداریم و تنها روی مبانی انقلاب کار میکنیم .برای مثال روی رابطه مردم و حکومت بحث میشود که ما به عنوان یک حکومت اسلامی چه باید بکنیم ودر یک کشور اسلامیمردم چه حقوقی دارند.
به نظر میرسد احمدی نژاد قصد بازگشت به سیاست از طریق انتخابات سال آینده رادارد،درست است؟ خیر ایشان اصلا در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمیکند.ایشان میگویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود
اهالی سیاست چطور؟ برای بازگشت به قدرت سراغ او نیامدند ؟
خیر بحثی تا کنون نشده است و تنها اظهار نظرهایی میشود و در آن به نظر میرسد برخی مواضعشان تند شده است و موازین را از دست داده است و تهمت میزنند و برخی هم که مواضع تندی داشتند،حال متعادلتر شدند. فضای سیاسی کشور متغیر است و باید صبر و سعی کنیم مبانی انقلاب فراموش نشود و این درگیریها نشانه این است که برخی فراموش کردند برای چه انقلاب کردند.
اگر تهمت میزنند چرا احمدینژاد در برابر آنها موضعی نمیگیرد؟ حجم توهینها و اتهامها آنقدر زیاداست که اگر بخواهیم وارد آن شویم و پاسخ دهیم از اهداف اصلی دور میشویم و این اتهامات کفهای بر آب است که خواهد رفت.البته به برخی از اتهامات در صورت لزوم پاسخ میدهیم.
کد خبر: ۵۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
بارش نخستین برف زمستان ی بخشی از کوههای اطراف شهر لنده را سفیدپوش کرد و نشاط و شادمانی را به مردم این شهرستان هدیه داد
کد خبر: ۵۷۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲