مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب شهری کهگیلویه و بویراحمد گفت: در حال حاضر آب شرب مردم شهرستان گچساران و حومه از طریق سد کوثر تأمین میشود و در نظر داریم آب مصرفی چهار شهرستان استان نیز از همین سد تأمین شود.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، سید علی لدنینژاد بعد از ظهر امروز در جمع خبرنگاران اظهار کرد: 69 منبع تأمین آب شرب در استان وجود دارد که از این تعداد 60 حلقه چاه عمیق، 6 حلقه چشمه و یک مورد سد است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب شهری کهگیلویه و بویراحمد تصریح کرد: 81 درصد آب شرب یاسوج از طریق چاههای عمیق، هشت درصد از طریق چشمه ها و 11 درصد از طریق سد کوثر تأمین میشود که منابع آبی شهرستان گچساران از طریق سد کوثر تأمین میشود.
وی بیان کرد: 90 درصد منابع آب شرب مردم استان از طریق چاههای عمیق و سدها با صرف هزینههای زیادی تأمین میشود که لازم است مردم در مصرف آب صرفهجویی کنند.
این مسئول با اشاره به تأمین منابع آب از سفرهای زیرزمینی گفت: تأمین منابع آبی از سفرهای زیرزمینی درست نیست و با توجه به منابع موجود در استان آب شرب مردم باید از طریق منابع آب سطحی تأمین شود.
لدنینژاد بیان کرد: در حال حاضر آب شرب مردم شهرستان گچساران و حومه از طریق سد کوثر تأمین میشود و در نظر داریم آب مصرفی چهار شهرستان استان نیز از همین سد تأمین شود.
وی خاطرنشان کرد: دو چاه منابع آب زیرزمینی در مناطق مادوان و یاسوج اواخر آذر و اوایل دی ماه جاری خشک شدند که کمبود بارش عامل اصلی خشک شدن چاههای آب است که امیدواریم با بارش مطلوب در مابقی روزهای سال این مشکل مرتفع شود.
این مسئول خاطرنشان کرد: تأمین آب از منابع زیرزمینی ناپایدار است و باید برنامهریزی مناسبی برای تأمین آب شرب مردم از طریق منابع سطحی صورت گیرد.
کد خبر: ۸۲۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
محرمی دیگر را گرامی می داریم چراکه دیگر بار که چندین قرن از غروب غریبانه عاشورا و كربلای ۶۱ هجری میگذرد، یاد رشادت، پایداری، عدالتخواهی، شهامت و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، ابوالفضل العباس(ع) و هفتادو دو پایمرد صحرای کربلا دوباره در دلها جان گرفته است. چون حماسه كربلا و واقعه ی عاشورا مهمترین رخدادی بوده كه مظلومیت امام حسین(ع) و ددمنشی دشمنان اهل بیت را روایت می کند که شاید نظیر چنین حادثه ای در هیچ جای تاریخ اتفاق نیفتاده است.
نام حسین(ع) با محرم پیوند خورده و جانفشانی او و یاران باوفایش به محرم، روح و حیات دمیده است. ماه محرم برای شیعیان و عاشقان حسین(ع) از آن سالهای دور تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است. آنان همه ساله به عشق امام حسین(ع) گرد هم می آیند، بر مظلومیتش اشک ماتم می ریزند و از چشمه زلال عنایتش سیراب می شوند ...
الا... ای محرم! تو آن مظهر اثبات مظلومیت در زمانی هستی كه بر زاده زهرای اطهر، آن نوه ی پاك پیامبر، جگر پاره نبوت، حضرت امام حسین (ع) سالار شهیدان رحم نكردند و آن جنایت را بوجود آوردند كه تاریخ هرگز آنرا فراموش نخواهد كرد و تا آزادگی در جهان باقی است نام امام حسین (ع) بر سر زبانهاست كه برای آزادگی سر مباركش از بدن جدا شد تا تاریخ شهادت دهد كه او برای آزادگی و مقاومت در مقابل ظلم تا پای جان هستی خود را فدای دین جدش حضرت محمد (ص) نمود.
الا... ای محرم! تو آن خشم خونین خلق خدایی که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد. تو بغض گلوی تمام ستمدیدگانی که در کربلا، نیمروزی به یکباره ترکید. تو خون دل و دیده روزگاری که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت. تو خون خدایی که با خاک آمیخت. تو شبرنگ سرخی، که در سال های سیاهی درخشید.
الا... ای محرم! تو خشم گره خورده سالیانی، تو آتشفشانی، تو بر ظلم دشمن گواهی. تو بر شور ایمان پاکان نشانی. تو هفتاد آیه، تو هفتاد سوره، تو هفتاد رمز حیاتی، تو پیغام فریاد سرخ زمانی. تو موجی ز دریای عصیان و خشمی که افتان و خیزان رسیده است بر ساحل روزگاران.
الا... ای محرم! تو فجری، تو نصری، تویی "لیلة القدر مردم، تو رعدی، تو برقی، تو طوفان طفی، تویی غرش تندر کوهساران!الا... ای محرم! تو یادآور عشق و خون و حماسه. تو دانشگه بی نظیر جهاد و شهادت. تویی مظهر "ثار" و "ایثار" یاران.الا... ای محرم! به هنگام و هنگامه ی هجرت کاروان شهیدان. تو آن راهبان روانبخش و مهمان نوازی که در پای ره پوی آزادگان لاله ارغوان می فشانی.
الا... ای محرم! به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند. تو آن آشنای کهن یاد و دشمن ستیزی که همواره در یادشانی.
\الا... ای محرم! تو آن کیمیای دگرگونه سازی که مرگ حیات آفرین را، به نام "شهادت" به اکسیر عشقی که در التهاب سرانگشت سحر آفرینت نهفته است، چو شهدی مصفا و شیرین به کام پذیرندگان می چشانی!
عالم همه قطره اند و دریــاست حسینمردم همه بنده اند و مــولاست حسینترسم که شفـاعت کند از قــاتل خویشاز بس که محبت دارد و آقاست حسین
نهضت کربلا آیینهای است زلال که دست روزگاران هرگز نتوانسته غبار فراموشی و تحریف بر سیمای آن بنشاند و از شهادت سبط رسول اکرم (ص) در دلهای مومنان شعلهای فروزان است که هرگز خاموش نخواهد شد. سینههای عاشقان این فرهنگ مشعلی است که این آتش را در مسیر خود روشن نگاه داشته و در این راه گوی سبقت را از آفتاب سوزان ربودهاند. بانگ عزای حسینی برای همیشه از حنجرههایی که با منبع جوشان عاشورا الفتی داشته بیرون تراویده و طنین آن هماکنون در همه آفاق و انفس پیچیده است.
اینک محرم است و هر سال برای ما جلوه ای تازه دارد اشکها جاری است، ضجه ها پرده گوشها را می نوازد و همه سیاه پوش و محزون گشته اند.
پرچم سیاه بر درخانه ها و حسینیه ها و مساجد بر افراشته شده اند! چرا؟
پاسی از شب را در تکایا بسر میبریم، وعاظ و خطبا و سخنوران از مردی (که مروت و آزادگی او نه زبانزد مسلمانان بلکه عامه مردم است) سخن میگویند. همه ی آزاد مردان جهان او را می ستایند و همه شیفتگان عالم در عظمت او متحیرند.
راستی خدایش چقدر عزیزش میدارد؟ دوست داشتن او را، محبت به او را، گریه کردن به او را، الگو قرار دادن او را در زندگی؟!
او کیست؟ چگونه زیست؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه جانش را در راه معشوق نثار کرد؟
او فقط رضای خدا را جست و جان خویش و اهل بیت خویش و اصحاب خویش را با خداوند معامله نمود. تحمل تشنگی و رنجهای عاشورا و اسارت اهل بیت او برای رضای رب العالمین بود تا مکتب و دینش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم آزاد گردد.
او خواست مسلمانانی که پیامبر و علی و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او میخواست مردم اسیر و برده دنیا و خواهشهای نفسانی خویش نشوند، او یاد و خاطره معاد را زنده گردانید، او میخواست مکتب توحیدی لا الله الا الله باقی بماند، او میخواست بیت المال مسلمانان که در دست جنایتکاران افتاده بود و همه حیف و میل میشد به مسلمین بازگرداند، او میخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقایق تلاوت گردد، او میخواست به انسانهای جهان بفهماند که دیندار واقعی باشند و هیچگاه در مقابل ظلم ستمگران سکوت نکنند و تنها در سایه ی آگاهی از دنیا و همنوعان خود بندگی خداوند را شایسته خویش بدانند.
و اینک محبت حسین(ع) ما را برآن داشت که در عزایش جامه سیاه بپوشیم و با قلبی محزون بر سر و سینه بزنیم. برای همین محرم را آرزو می کردیم و خدا را شاکریم که زنده ایم و تاسوعا و عاشورای دیگری را درک میکنیم اینقدر اشک میریزیم که اگر مقدور باشد، بجای اشک خون بگرییم! تا دوستیمان و شیعه بودنمان را ابراز کنیم تا شاید قابلیت پیدا کنیم که با سیره و خلق وخوی او زندگیمان را رنگ الهی ببخشیم. باشد که چگونه زیستن، چگونه مردن، و آزادگی را از او بیاموزیم. چرا که شناخت هدف و سرلوحه قرار دادن آرمان های امام حسین(ع) سرآغاز درک آزادی و آزاد اندیشی است ...
درس آزادی بدنیا داد رفتار حسینبذر همت در جهان افشاند افکار حسینجان خود را در ره صدق و صفا از دست دادزین سبب تا حشر باشد گرم بازار حسینبا قیام خویش بر اهل جهان معلوم کردتابع اهل ستم گشتن بود عار حسینزندگی ناچیز باشد در ره اندیشه هاباشد این گفتار شیرین و گهر بار حسینمرگ با عزت زعیش در مذلت بهتر استنغمه ای می باشد از لعل گهر بار حسین
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر آزادگان عالم و عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد.
کد خبر: ۷۵۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱
وزیر نیرو گفت: با روشهای بسیار ساده قادریم ۲۵ تا ۳۰ درصد آب را در هر منزل صرفه جویی کنیم و شهر و روستاهای زیادی را از خطر کمآبی برهانیم.پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، «حمید چیتچیان» شب گذشته با حضور در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما اظهار داشت: بیش از یکهزار طرح در زمینههای توسعه خطوط انتقال و شبکههای آب و فاضلاب و توزیع برق در هفته دولت امسال در سراسر کشور به بهره برداری رسیده است.
وی افزود: طرح انتقال پساب شهر همدان به نیروگاه شهید مفتح و اضافه شدن یک برجِ تر به این نیروگاه از جمله شاخصترین طرحهایی بود که در هفته دولت به بهره برداری رسید که با این طرحها هفتصد مگاوات به ظرفیت تولید این نیروگاه اضافه شد و به ظرفیت اسمی هزار مگاواتی خود رسید.
وزیر نیرو با بیان "اضافه شدن یک برجِ تر به این نیروگاه نشان میدهد که مسئله آب در کشور آنقدر حاد است که وزارت نیرو که خود متولی آب کشور است برای صرفهجویی در مصرف آن اقدام کرده است"، گفت: این اقدام وزارت نیرو برای صرفهجویی در مصرف آب باید بهسرعت در دیگر بخشها نیز تسرّی یابد.
وی ادامه داد: افتتاح نیروگاه سیاهبیشه در مسیر تهران ــ چالوس از دیگر طرحهای مهم به بهره برداری رسیده در هفته دولت بود که این نیروگاه نخستین نیروگاه از نوع تلنبه ذخیرهای در کشور و خاورمیانه است.
چیتچیان از فعال بودن همزمان هفتصد نیروگاه در سراسر کشور خبر داد و گفت: اگر یکی از این واحدها به هر دلیل از مدار خارج شود نوسانی در شبکه ایجاد میکند که در صورتی که کنترل نشود منجر به قطع برق سراسری خواهد شد.
وی افزود: با بهره برداری از نیروگاه سیاهبیشه، در این شرایط اضطراری این نیروگاه ظرف 30 ثانیه وارد مدار میشود.
وزیر نیرو ظرفیت نیروگاه سیاهبیشه را 1040 مگاوات اعلام کرد و گفت: این ظرفیت بیش از ظرفیت نیروگاه هستهای بوشهر و حتی بیش از بزرگترین واحد نیروگاهی کشور است.
وی افزود: نیروگاه سیاهبیشه از پیچیدهترین نیروگاههای کشور است که تنها دو شرکت در دنیا توانایی طراحی و اجرای آن را دارند که این دو شرکت هم به هیچ وجه حاضر به انتقال تجربیات خود به ایران نبودند و وزارت نیرو با همکاری دانشگاه صنعتی شریف طراحی خاصی برای ساخت تونل مورد نیاز این نیروگاه را به اجرا درآورد.
چیتچیان با اظهار "یک واحد از واحدهای نیروگاه سیاهبیشه در ابتدای سال 92 به بهره برداری رسیده بود"، گفت: در دو سال گذشته بهتدریج سه واحد دیگر در مدار قرار گرفت که نقش بسیار مهمی در پایداری شبکه برق کشور دارد.
وزیر نیرو خاطرنشان کرد: صنایع آب و برق جزو صنایع پویای کشور است که فنآوریهای جدید بهطور مرتب در آن ابداع میشود، بهطوری که پارسال 17 فنآوری جدید در حوزههای آب و فاضلاب و برق با تلاش متخصصان داخلی در وزارت نیرو مورد استفاده قرار گرفت و هم اکنون 26 فناوری نوین دیگر را در دست اجرا داریم.
وی ادامه داد: در حال حاضر ظرفیت اسمی تولید برق در ایران به 74هزار مگاوات رسیده و رتبه چهاردهم جهان را در ظرفیت نیروگاهی داریم؛ همچنین ایران در زمینه تولید تجهیزات نیروگاهی هم جزو هشت کشور برتر جهان است.
این عضو کابینه دولت یازدهم با بیان "تاکنون فنآوریهای تولید تجهیزات نیروگاهی را به چند کشور دیگر صادر کردیم و در تلاشیم نسل جدید نیروگاههای گازی را در کشورمان بسازیم"، گفت: بیش از 95 درصد فنآوری مورد نیاز بخش آب و بیش از 90 درصد فنآوری مورد نیاز بخش برق کشور در داخل تولید میشود.
وی ادامه داد: تجهیزات و خدمات فنی مهندسی صنعت آب و برق را به 40 کشور دنیا صادر کردهایم و همه اینها را شرکتهای خصوصی انجام دادهاند.
وزیر نیرو با ابراز "این ظرفیتهای موجود نیازمند بازارهای بزرگ است زیرا بسیاری از طرحها در حوزه آب و برق کشور به اشباع رسیده است"، گفت: وزارت نیرو از شرکتهای خصوصی برای اجرای طرحهای بزرگ آب و برق در خارج از کشور حمایت میکند؛ اگر بازارمان محدود باشد امکان تحقیق و توسعه هم برایمان محدود خواهد بود، در صورتی که بازار بزرگی داشته باشیم هزینههای تحقیق و توسعهمان بسیار کم خواهد شد و قابلیت رقابتمان با دنیا افزایش خواهد یافت.
وی افزود: اگر خواهان رونق اقتصادی هستیم، یکی از بهترین راهها یافتن بازارهای بزرگ در خارج از کشور است.
چیتچیان تصریح کرد: صادرات خدمات فنی ــ مهندسی از 1.3 میلیارد دلار در سال 92 به 2.5 میلیارد دلار در سال 93 رسید و صنعت آب و برق سهم بسیار بالایی در این صادرات داشت.
وزیر نیرو با بیان "در دو سال اخیر حدود هشتهزار چاه غیرمجاز را بستیم و از این محل 750 میلیون مترمکعب از بیلان منفی موجود کاهش پیدا کرد"، گفت: در سالهای پرآب گذشته میزان متوسط بارش سالانه ایران 250 میلیمتر بود، در حالی که متوسط بارش جهانی 750 میلیمتر بود؛ اکنون که کشور ما 15 سال دچار خشکسالی مستمر است در 46 سال گذشته بهطور متوسط 250 میلیمتر بارش داشتیم که بارش ما در شش سال گذشته بهطور متوسط 205 میلیمتر بوده است.
وی ادامه داد: از مهر سال گذشته تا امروز بهطور میانگین فقط 192 میلیمتر بارش داشتیم و این در مقایسه با متوسط سال گذشته 21 درصد و در مقایسه با سال گذشته 13 درصد کاهش نشان میدهد.
وزیر نیرو با اعلام "درجه حرارت متوسط کشور هم در مقایسه با سالهای گذشته 1.1 درجه سانتیگراد افزایش پیدا کرده و منجر به تبخیر بیشتر آب و کاهش منابع در دسترس ما شده است"، گفت: میزان آب رودخانههای ما در ایستگاههای اندازه گیری جریان آب بیش از 50 درصد کاهش پیدا کرده است.
وی افزود: ما در سال 5.7 میلیارد مترمکعب بیلان منفی در منابع آب زیرزمینی داریم، یعنی میزان آبی که در سال از چاهها و چشمه ها و قناتها برداشت میشود از آن میزان آبی که بر اثر بارش وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود بسیار بیشتر است.
این عضو کابینه دولت یازدهم تصریح کرد: 609 دشت در کشور داریم که 330 دشت آن دچار بیلان منفی است و آن وضعی که برای دریاچه بختگان، هامون و ارومیه رخ داد برای سفرههای آب زیرزمینی ما هم رخ داده است.
وی ادامه داد: با وجود این همه خشکی و خشکسالی و تغییرات اقلیمی اگر مصرف آب را درست مدیریت کنیم بر مشکلات غلبه خواهیم پیدا کرد.
وزیر نیرو در خصوص میزان مصرف آب در بخش کشاورزی گفت: 92 درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ این در حالی است که در بخش کشاورزی راههای زیادی برای کاهش مصرف آب وجود دارد؛ مثلاً اگر بهجای کاشت هندوانه محصولات راهبردی مانند گندم بکاریم، مصرف آب بسیار کاهش مییابد.
چیتچیان از تبدیل شیوههای سنتی کشاورزی به کشاورزی صنعتی یا کشت گلخانهای بهعنوان راهکار مناسبی برای کاهش مصرف آب نام برد و گفت: چندی پیش وزیر جهاد کشاورزی به موردی اشاره کرد که در نتیجه تبدیل کشاورزی سنتی به گلخانهای 94 درصد مصرف آب کاهش یافته بود.
وزیر نیرو در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا با توجه به بحران آب اینگونه اقدامات، جدیتر و سریعتر انجام نمیشود، گفت: یکی از این دلایل نبود اطلاعات کافی کشاورزان و همچنین مقاومت آنها در تغییر روشهای سنتی کشاورزی است.
وی افزود: البته تغییر روشهای سنتی هزینههای زیادی برای کشاورزان دارد که دولت 85 درصد هزینه کشاورزانی را که روشهای آبیاری سنتی را به تحت فشار تبدیل کنند، بلاعوض پرداخت میکند.
وزیر نیرو با بیان "امسال نمیتوانیم همه دشتهای کشور را تحت برنامه مورد نظرمان قرار دهیم"، گفت: 100 دشت را بهطور آزمایشی انتخاب کردیم و بنا داریم چاههای غیرمجاز را در این بخشها تعیین تکلیف کنیم.
وی ادامه داد: ما علاوه بر خشکی و خشکسالی با مشکل دیگری شامل برداشتهای بیرویه، غیرمجاز و غیرقانونی از منابع آب مواجهایم و به همین جهت در دو سال اخیر حدود 8هزار چاه غیرمجاز را بستیم.
چیتچیان خاطرنشان کرد: برخی چاهها پروانه دارند اما بیش از حد پروانه، آب برداشت میکنند که در این موارد نیز مقرر شد همه چاهها به کنتورهای هوشمند مجهز شوند تا از این طریق بتوانیم آب برداشت شده از چاه را کنترل کنیم.
وزیر نیرو با اظهار "آبخوانداری نیز از اقدامات دیگر ماست که بر اساس آن آب به داخل سفرههای آب زیرزمینی تزریق میشود"، گفت: در بخش مدیریت مصرف آب 15 طرح در دست اجرا داریم که 11 طرح در وزارت نیرو، سه طرح را وزارت جهاد کشاورزی و یک طرح را سازمان زمین شناسی اجرا خواهد کرد.
وی افزود: با این برنامهها امیدواریم بتوانیم طی پنج سال آینده بیلان منفی سفرههای زیرزمینی را به صفر برسانیم و در 15 سال بعد از این پنج سال هم امیدواریم بتوانیم با کاهش برداشت از آبهای زیرزمینی وضع سفرهها را به وضع 25 سال قبل برسانیم.
چیتچیان با بیان "برای اولین بار است که در مدیریت آب کشور میزان آب قابل برداشت از سفرههای زیرزمینی 609 دشت کشور را مشخص کردهایم که بر اساس آن سهم آب برداشتی در بخش شرب، کشاورزی و صنعت مشخص شده است"، گفت: اکنون تابلوی روشنی از میزان آب موجود و میزان برداشتها پیش روی ماست و امیدواریم بتوانیم تالابهای خشکشده را نیز در این بخش احیا کنیم.
وزیر نیرو با ابراز "مدیریت منابع آب باید با مشارکت چندین وزارتخانه و دستگاه صورت گیرد"، گفت: در دو سال گذشته 13 جلسه شورای عالی آب برگزار شد، در حالی که در طول سه دولت قبلی فقط این شورا هفت بار جلسه تشکیل داده است.
چیتچیان در پاسخ به "چرا با توجه به 92 درصد مصرف آب در بخش کشاورزی اینقدر به بحث صرفهجویی در آب شرب تأکید میشود؟"، گفت: کیفیت آب شرب با کیفیت آب کشاورزی متفاوت است و از همه منابع آب نمیتوان برای آب شرب استفاده کرد و برای آب شرب نیازمند هزینههای قابل توجه هستیم.
وی افزود: مثلاً آب شرب یزد از حدود 400 کیلومتری آن تهیه میشود که تصفیه و کیفیت این آب بسیار هزینهبر است و هزینه آب شرب 10 برابر هزینه آب کشاورزی است.
وزیر نیرو با بیان "گاهی اوقات ما منبع جدیدی برای آب شرب نداریم و اگر صرفهجویی نشود برخی شهرها و روستاها با جیره بندی آب مواجه خواهند شد"، گفت: با روشهای بسیار ساده قادریم 25 تا 30 درصد آب را در هر منزل صرفهجویی کنیم و شهر و روستاهای زیادی را از خطر کمآبی برهانیم.
این عضو کابینه دولت یازدهم با اشاره به بازنگریهای صورت گرفته در طرحهای سدسازی در دو سال فعالیت دولت یازدهم، گفت: احداث برخی سدها باید متوقف شود که برای مثال سدهایی که در حوزه دریاچه ارومیه بوده هیچ نتیجه مثبتی نداشته است.
وی افزود: شرایط آبی کشور تغییر کرده است، مثلاً 15 سال قبل مطالعهای برای احداث سد صورت گرفت که آن موقع احداث سد توجیه داشت اما با توجه به خشکسالیها و مصارف آب در بالادستی دیگر سد توجیهی ندارد؛ مثلاً سدهایی داریم که قرار بود 150 میلیون مترمکعب پشت آن آب ذخیره شود که 30 میلیون مترمکعب بیشتر آب ندارد.
وزیر نیرو با اعلام "ما مشخصات برخی سدها را تغییر دادیم و مثلاً ارتفاع برخی از این سدها را کاهش دادیم اما برخی سدها هم با همان مشخصات قبلی به فعالیت خود ادامه میدهند"، گفت: بسیاری از شبکههای آب بیش از 30 سال پیش احداث شده است که لولهها هم عمر خاص خود را دارند.
وی ادامه داد: اگر بخواهیم یک درصد از هدررفت آب را در شبکهها پایین بیاوریم هزار میلیارد تومان سرمایه میخواهیم که کاری پرهزینه است.
چیتچیان با بیان "در همه کشورهای دنیا برخی از آب شبکهها هدر میرود"، گفت: ما در این بخش، مدیریت فشار در شبکههای آب شهری را دنبال کردهایم.
وی افزود: برای مثال شبها که مصرف آب به حداقل میرسد فشار شبکهها بالاتر میرود و وقتی فشار بالا میآید احتمال پرت آب بیشتر میشود و اکنون در شبکههای آب، شیرهای تنظیم فشاری تعبیه کردهایم که فشار را در ساعات روز تنظیم میکند.
وزیر نیرو تصریح کرد: البته در برخی جاها نیز هیچ چارهای جز تعویض لولهها نداریم که این کار هم انجام میشود و در دو سال اخیر 1.3 واحد درصد از هدررفت آب را کاهش دادهایم و در بخش برق هم از 2.5 درصد پرت شبکههای برق جلوگیری کردهایم.
وی ادامه داد: نفوذ دادن آب به داخل زمین، تبدیل جریان آب از کانالها به لولهها و همچنین تبدیل آبیاری غرقآبی به آبیاری قطرهای از راهکارهای جلوگیری از تبخیر آب است.
وزیر نیرو با اظهار "اخیراً چند نفر از اساتید دانشگاه تحقیقاتی کردهاند که اگر موادی در سدها ریخته شود لایه نازکی روی سطح آب ایجاد میکند که تبخیر را کاهش میدهد"، گفت: البته ما هنوز از اثرات زیستمحیطی این روش اطمینان کامل نداریم و اگر سازمان حفاظت محیط زیست تأیید کند این روش را به کار خواهیم برد.
وی افزود: روشی دیگر در آمریکا اجرا شده است که بر اساس آن گویهایی را روی آب پشت سدها پخش میکنند و این گویها موجب کاهش تبخیر میشود؛ البته این روشی بسیار پرهزینه است و در همه جای آمریکا هم از آن استفاده نمیشود و در کالیفرنیا که شرایط خشکسالی سختی دارد از این روش استفاده شده است و ما هم این موضوع را تحت بررسی قرار دادهایم.
کد خبر: ۷۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
دبیر کمیسیون کشاورزی مجلس از ظلم تاریخی به کهگیلویه و بویراحمد در تخصیص آب سدها سخن به میان آورد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش خبرنگار فارس از یاسوج، حجتالاسلام سید علیمحمد بزرگواری در شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد که با حضور محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی برگزار شد، اظهار کرد: کهگیلویه و بویراحمد از سالهای قبل به عنوان قطب دامداری کشور مطرح بود اما به دلیل خشکسالیهای اخیر، خشک شدن چشمه ها و قناتها دامداری استان وضعیت نابسامانی پیدا کرده است.
نماینده شهرستانهای چهارگانه کهگیلویه و بویراحمد به وجود رودخانه و سد مارون اشاره کرد و افزود: از این رودخانه که متعلق به استان کهگیلویه و بویراحمد است سد مارون ساخته شده و بهبهان از وجود این سد آباد شده اما اجازه برداشت آب به مردم استان داده نمیشود.
وی عنوان کرد: سد کوثر یکی دیگر از سدهای استان است که آب این سد به استانهای بوشهر و منطقه عسلویه برده شده و حتی برای کشور قطر پیشبینی شده اما حق برداشت و استفاده به مردم استان داده نشده است.
بزرگواری با بیان اینکه کهگیلویه و بویراحمد نیازمند نگاه ویژه دولت است، افزود: بالغ بر دو تا سه هزار نفر از تحصیلکردهای بیکار استان در رشتههای کشاورزی، باغداری و دامداری هستند که انتظار میرود با راهاندازی تعاونیهای تولید مشکل اشتغال بخشی اعظمی از این افراد حل شود.
نماینده مردم شهرستانهای چهارگانه کهگیلویه و بویراحمد در مجلس، خواستار توجه دولت به بازنشستگان بخش کشاورزی شد و عنوان کرد: 8 هزار میلیارد پول خرید گندم به کشاورزان پرداخت شده اما سهم کوچکی به استان اختصاص داده شده و مبلغ زیادی از پول کشاورزان پرداخت نشده است.
کد خبر: ۷۰۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۵
(مصاحبه با رحمانی فرماندار بهمئی و آقای نیک اقبالی معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری کهگیلویه و بویراحمد )
کد خبر: ۷۰۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
نماینده مردم کهگیلویه و بهمئی در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر لزوم رفع مشکل بیکاری در کشور افزود: در دولتهای نهم و دهم چند نفر به بیتالمال دستبرد زدند که البته این دزدها دستپرورده دولتهای قبلی بودهاند، اما آنان را به تمام دولت نهم و دهم نسبت میدهند
کد خبر: ۷۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۳
روستای قیام لنده
راه دوم برای توسعه پایدار این مکان محروم ،احداث راه آسفالته از تشان بهبهان به روستای" تنگ بن" و به سوی قیام و از آنجا به لنده و خروج قیام و توابع آن از بن بست می باشد که معدن جدید تنگ زرده قیام بهترین بهانه برای آبادی قیام و روستاهای تابعه می باشد
کد خبر: ۶۸۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۹
مسولان ما نبایدفراموش کندکه مردم ولی نعمت اندوآنها وظایفشان رادرقبال انقلاب انجام دادندوبرگردن انقلاب حق زیادی دارندهمچنان که درجنگ تحمیلی روستای قیام نزدیک به11شهیدداده و بیش از20جانباز و رزمنده های فراوان
کد خبر: ۶۸۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
فضای معنوی تکایا و مساجد و تراوش چشمه های مهربانی و عطوفت در ماه مهمانی خدا فضایی وصف ناپذیر و ربانی را فراهم آورده است
کد خبر: ۶۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۵
سیدعلی ملکحسینی جراح و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و از چهرههای ماندگار، همچنین از اعضای اولیه کادر پزشکی بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی دنا در شیراز میباشد.
سید علی ملک حسینی فرزند سید حبیب الله در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در روستای چشمه چنار شهرستان بویر احمد-یاسوج و در چند کیلومتری شهر یاسوج و در جوار حرم جدش و در خانواده مذهبی و روحانی به دنیا آمد پدر و اجدادش از علمای بزرگ منطقه و از فعالین انقلابی بودند وی دوران نوجوانی و جوانی خود را در یاسوج و شیراز گذراند و پس از طی دوره متوسطه به دانشسرای عشایر راه یافت و لباس معلمی را بر تن پوشید سپس در آزمون کنکور شرکت نمود و وارد رشته دامپزشکی دانشگاه تهران شد وی که مادر خود را در اثر بیماری کبد از دست داده بود در همان سال مجددا در آزمون کنکور شرکت و در سال ۱۳۵۳ (۱۹۷۴میلادی) در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد بلافاصله پس از طی دوره پزشکی عمومی هفت ساله خود با رتبه ممتاز به تخصص جراحی عمومی دانشگاه شیراز راه یافت و در محضر اساتیدی چون دکتر ایرج فاضل کسب علم و فیض نمود وی دوره فوق تخصصی پیوند کلیه و جراحی عروق را در سال ۱۳۶۶(۱۹۸۷ میلادی)در دانشگاه شهید بهشتی تهران گذراند در سال ۱۳۶۹ (۱۹۹۰میلادی) جهت طی دوره فوق تخصصی پیوند کبد راهی ایالات متحده آمریکا شد و در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲ (۱۹۹۲) نخستین پیوند کبد در ایران و خاورمیانه را به انجام رساند و لقب پدر پیوند کبد در ایران را از آن خود نمود وی دوره تکمیلی پیوند کبد را در بسیاری از کشورهای از جمله انگلستان گذراند در دومین دوره چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار در عرصه پیوند اعضای حیاتی و جراحی عروق شناخته شد.
وی همزمان با فعالیتهای علمی مسئولیتهای نظیر ریاست بیمارستان شهید فقیهی معاونت آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و ریاست آن دانشگاه را بر عهده داشته است.
وی در حال حاضر رئیس دورهای انجمن پیوند اعضاء خاور میانه میباشد که توسط این انجمن به مدت چهار سال انتخاب گردیدهاست. او همچنین عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی کشور میباشند.
کد خبر: ۶۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴
رئیس جهادکشاورزی کهگیلویه و بویراحمد از خشکیدگی ۸۰ درصد گندم دیم مناطق گرمسیری این استان خبر داد
کد خبر: ۶۴۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۸
بیشتر افرادی که در جامعه به نان و آبی میرسند . از زیر دست این معلم رد شده اند . از انصاف به دور است که معلم ، خود در تعیین معاش خود و زندگی آبرومندانه اش دچار مشکلاتی شود
کد خبر: ۶۲۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
مردم شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد در روز انس با طبیعت به همراه مسافران نوروزی به دامان طبیعت رفتند
کد خبر: ۶۰۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۳
استان کهکیلویه و بویر احمد با مناظر دیدنی، بکر و منحصر به فرد خود هنوزتا حد زیادی ناشناخته مانده است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی باشگاه خبرنگاران، استان کهگیلویه و بویراحمد در میان استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، فارس، بوشهر و خوزستان قرار گرفته و به عنوان کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب کشور شناخته شده است.
کمتر کسی است که پای به کهگیلویه و بویراحمد گذاشته اما زبان به تحسین زیباییهای خدادادی این سرزمین بکر و چشم نواز زاگرس جنوبی نگشوده باشد.این سرزمین چهار فصل در میان کوههای سر به فلک کشیده زاگرس در جنوب غربی ایران، که نمایشگاهی از تنوع آب و هوایی، کوه، رود، جنگل، دشت، چشمه ، آبشار و گلهای دیدنی است، قرار دارد.
وجود دو نوع آب و هوای سردسیری وگرمسیری در کهگیلویه و بویراحمد بر زیبایی آن افزوده است. در زمانی که گلهای بهاری در مناطق گرمسیری از جمله شهرستانهای کهگیلویه، گچساران، باشت، چرام، بهمئی و لنده روییدهاند در مناطق سردسیری بویراحمد و دنا برف کوهها و دشتها را سفید پوش کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
در کنار این زیبایی ها، اماکن بازمانده از دوران باستان و پس از اسلام نیز حکایت از تاریخ کهن این سرزمین دارد. قبرستان لما، پل پاتاوه، پل بریم، بلاد شاپور، چارطاقی خیرآباد و .. همه و همه این سرزمین را با تاریخ کهن ایران پیوند میزنند.
همچنین این استان یکی از اصلی ترین مکانهای زیست عشایر ایران است که شیوههای زندگی جذاب آنها و تعامل زیبایشان با طبیعت یکی از زیباترین و کمیابترین جلوههای گردشگری ایران را رقم زده است.
شهر یاسوج به دلیل جاذبه های طبیعی، توریستی و گردشگری به عنوان پایتخت طبیعت ایران شناخته شده است. این شهر با زیباییهای چشم نواز همچون قطعه حریری سبز در دامنه های دنای شرقی قرار گرفته و به واسطه این زیباییها و آب وهوای مطبوعش، هر ساله در فصل بهار و تابستان، پذیرای گردشگران وعلاقه مندان به طبیعت است.
گرداگرد این شهر را رودهای خروشان بشار و مهریان و کوههای سر به فلک کشیده دنا با پوشش جنگلهای بلوط و بنه فرا گرفته است به طوری که برخی این منطقه را شمال جنوب مینامند.
آبشار یاسوج: این آبشار زیبا در پنج کیلومتری شمال یاسوج قراردارد و دارای هوایی مطبوع و آبی خنک و گواراست که سالانه مسافران زیادی را به خصوص در بهار و تابستان پذیراست.
تنگ گنجه ای: این مکان تفریحی که در 10 کیلومتری شمال غربی یاسوج قرار دارد منطقه ای خوش آب و هوا با رودخانه ای زلال و پوشیده از جنگلاست که دل کوههای دنا میجوشد و نوازشگر چشمان گردشگران در بهار و تابستان است.
پارک جنگلی یاسوج: این پارک جنگلی که با 80 هکتار وسعت بزرگترین پارک جنگلی درجنوب کشور است در شمال شهر یاسوج قرار دارد و پوشیده از درختان بلوط، بادام کوهی، ارزن، کیکم و بنه است.
تنگ مهریان: این تنگه که رودخانه زیبای مهریان از آن می گذرد نیز درشمال شهر یاسوج قرار دارد که آب و هوای مطبوع آن جان هر رهگذری را تازگی می بخشد. برخی از پژوهشگران تاریخ باستان معتقدند، آریو برزن سردار ایرانی در این مکان راه را بر لشکر اسکندر مقدونی بسته است.
پیست اسکی کاکان یاسوج: این پیست واقع در گردنه "باباحسن" باارتفاع برفی حدود دو متر در 15 کیلومتری شمال شهر یاسوج قرار دارد و مکانی دل انگیز برای ورزشهای زمستانی است.
دریاچه سد شاه قاسم: این دریاچه زیبا که در پنج کیلومتری جنوب شهر یاسوج قرار دارد، تابلویی زیبا از آبی آب و سبزی جنگلهای بلوط ترسیم کرده است
همچنین امامزادگانی همچون شاه قاسم، شاه مختار، شاه عبدالله، شاه فرج الله(علیهم اسلام) و ... در اطراف این شهر، پذیرای زائرینی از سراسر کشور هستند.
از میان جنگلهای هزار ساله بلوط و سینه کش کوه پایه های سترگ زاگرس جنوبی که می گذری به "سی سخت" می رسی که چون نگینی سبز، سر بر دامن سپید دنا نهاده و آرمیده است.
آنجا که کوهها پشت در پشت هم ایستاده و بلوط های هزار ساله زاگرس قد برافراشته اند، چشمه ها می جوشند و رودها می خروشند، شهر سی سخت با طبیعت رازگونه خودنمایی می کند.
شهری در ۳۵کیلومتری شمال غربی یاسوج که نام آن برگرفته ازنام سی پهلوان نامی کی خسرو کیانی و کشته شدن آنان در محلی بنام گردنه بیژن در دل قلل دناست.
دریاچه کوه گل: این دریاچه که در شمال شرقی شهر سی سخت و درحدود هشت کیلومتری آن واقع است، همچون نگین آبی انگشتری که اطراف آن را گلهای زردنرگس، بنفشه وزنبق قرار گرفته تابلویی زیبا از هنر آفریدگار بزرگ است.
این دریاچه که در ارتفاعات دامنه نزدیک به قله کوه گل دنا واقع شده دارای جاده دسترسی آسفالته تا اردوگاه بوده و با دقایقی کوهپیمایی این جاذبه زیبای خدادادی قابل رویت است.
چشمه میشی: چشمه میشی یکی دیگر از جاذبه های طبیعی این شهر است که در چهار کیلومتری شمال شرقی شهر سیسخت قرار دارد و یکی از پرآبترین و خنکترین چشمه های زاگرس بوده که آن را چشمه "بشو" نیز مینامند.
منطقه حفاظت شده دنا: این منطقه بیش از 80هزار هکتار وسعت دارد و مامن حیات وحش ایران است. سایت گوزن زرد ایرانی با 17 راس گوزن هم در این منطقه قرار دارد. همچنین وجود رشته کوه دنا با ارتفاع چهارهزار و 448 متر و 44 قله با ارتفاع بالای چهارهزار متر نیز سی سخت را به شهر کوهنوردان و صخره نوردان بدل کرده به طوریکه در طول سال هزاران کوهنورد ایرانی و خارجی به دنا صعود می کنند.
"قاش مستان"، "بیژن دو و سه"، "قزل قله"، "برج آسمانی"، "حوض دال" و ... قلههایی هستند که دل آسمان را شکافته و دست زمین را به خورشید رسانده اند.
لما: روستایی باستانی در کنار رودخانه بشار است که گورهای انسانی با قدمت سه هزار سال قبل از میلاد درآن کشف شده است.
کریک: روستایی در مسیر یاسوج به سی سخت با بافت ماسوله ای و مملو از باغات سیب، هلو، انگور و کوچه باغهای زیبا که مرقد مطهر امام زاده شاه عسکر (ع) جلوه ای معنوی به این روستا داده است.
گچساران بام نفت ایران، میزبان شایسته زائران بی بی حکیمه(س):
شهر نفت خیز گچساران با تولید سالانه 25 درصد نفت وگاز کشور به عنوان بام نفت ایران شناخته شده و به دلیل نزدیکی به بنادر گناوه و دیلم، در مسیر ترانزیتی خلیج فارس به مرکز کشور قرار گرفته است.
این شهرستان دارای اماکن زیارتی و سیاحتی فراوانی است که سالانه پذیرای هزاران گردشگر داخلی و خارجی هستند
آرامگاه بی بی حکیمه (س)، خواهر امام رضا(ع)، که در 80 کیلومتری جنوب شهر گچساران قرار دارد، سالانه میزبان هزاران عاشق اهل بیت عصمت و طهارت از سراسر ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس است.
چشمه بلقیس چرام: این باغ در شهر چرام واقع شده و یکی از مهمترین جاذبههای توریستی این منطقه است. زمین حاصلخیز آن باعث شده که از هر گونه درخت در این باغ رشد یابد.
باغ دارای چندین چشمه است که از دهانه شمالی به باغ میریزند وآب چشمه ها در جویبارهای مشبکی که با اصول معماری قابل توجهی تراس بندی شده اند، به استخر زیبائی سرازیر میشود.این باغ به فاصله دو کیلومتری در شرق شهر چرام واقع شده و در تمام فصول سال به خصوص در فروردین ماه آماده پذیرایی از مهمانان و گردشگران است.
در کنار اینها نزدیکی این استان به بنادر جنوبی و خلیج نیلگون فارس فرصتی دیگر برای مسافران نوروزی است تا قلههای دنا و خلیج فارس را با هم در کمتر از نیمروز ببینند.
کهگیلویه وبویراحمد در کنار طبیعت زیبای خود، مردمانی مهربان و مهماننواز دارد که دلشان پر از عشق و محبت به ایرانیان است و چشمشان قدمگاه مهمانان و هرچه دارند و ندارند، برای میهمانان خود در طبق اخلاص میگذارند.
کد خبر: ۶۰۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
همایش پیاده روی به مناسبت روز درختکاری و آغاز هفته منابع طبیعی در یاسوج و دیگر شهرهای استان برگزار شد
کد خبر: ۵۸۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۵
معاون خدمات شهری شهرداری دوگنبدان گفت: وقوع آتش سوزی در یکی از مغازه های عرضه مواد غذایی واقع در چهارراه امینی این شهر موجب سرایت آتش و وارد آمدن خسارت به هشت باب مغازه اطراف آن شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
محمود چشمه روشن روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: ساعت 12 و 30 دقیقه ظهر امروز به دنبال اطلاع دهی یک شهروند مبنی بر وقوع آتش سوزی در چهارراه امینی دوگنبدان نیروهای آتش نشانی شهرداری این شهر عازم محل حادثه شدند.
وی بیان کرد: با توجه به قدیمی بودن مغازه های واقع در چهارراه امینی دوگنبدان و اتصال سقف مغازه ها به یکدیگر آتش به سرعت در حال سرایت بود که آتش نشانان شهرداری این شهر با انجام عملیات های متعدد پس از گذشت حدود دو و نیم ساعت موفق به کنترل آتش و جلوگیری از سرایت آن به سایر مغازه ها شدند.
چشمه روشن اظهار کرد: در این آتش سوزی که دلیل بروز آن در حال بررسی است هشت باب مغازه سوخت.
وی عنوان کرد: نیروهای اعزامی از آتش نشانی شهرداری دوگنبدان با اقدام سریع آتش سوزی را مهار و از گسترش آن به مغازه های اطراف جلوگیری کردند.
چشمه روشن ابراز داشت: در این حادثه آتش سوزی یک مرد 22 ساله بر اثر خفگی جان خود را از دست داد.
کد خبر: ۵۳۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۲
رئیس تولیت آستان امام خمینی(ره) پس از اقامت دو روز و نیمه در استان کهگیلویه و بویراحمد، این استان را ترک کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صبح زاگرس، سید حسن خمینی که روز جمعه وارد یاسوج شد، ظهر امروز یک شنبه یاسوج را به مقصد اصفهان ترک کرد.
وی در ورود به استان ابتدا با آیتالله سید شرفالدین ملکحسینی نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد و آیتالله سید علی اصغر حسینی امام جمعه یاسوج دیدار کرد.
خمینی در ادامه به زیارت امامزاده شاه قاسم(ع) رفت و بر مزارمطهر مرحوم آیتالله سید کرامتالله ملک حسینی نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد حاضر شد.
وی در سفر به یاسوج، دهدشت، گچساران، باشت، دنا، چرام از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد از مکانهای گردشگری تنگ گنجه ای ، چشمه بلقیس چرام ومکان های ، تفریحی، زیارتی و تاریخی دیگر این استان دیدن کرد.
در این سفر آیتالله بجنوردی پدرخانم، فرزند، خواهرزادههای حجتالاسلام سید حسن خمینی نیز حضور داشتند.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد، سید کامل تقوی مدیرعامل بانک سپه کشور، معاون عمرانی استاندار، مدیرکل گردشگری، فرمانداران شهرستانها و جمعی از مسئولان استانی و شهرستانی سید حسن خمینی را همراهی میکردند.
سید حسن خمینی بعد از حضور دو روز و نیمه در استان کهگیلویه وبویراحمد ظهر امروز شهر یاسوج را به مقصداصفهان ترک کرد.
هنوز جزئیاتی از آن چه در دیدار سید حسن خمینی با استاندار، فرمانداران و دیگر مسئولان ارشد استانی گذشته منتشر نشده است.
کد خبر: ۵۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۳۰
ی! «ما رایت الا جمیلا». بزرگترین اجتماع همه تاریخ. این از حماسه خون خدای ما. این از اربعین حسین(ع) ما. این از زینب(س) و عباس(ع) ما. این از بینالنهرین و بینالحرمین ما. کدخدا هم اگر قادر است جمعیت خود را رو کند! اصلا مانده برایش بشریتی؟ که حتی در خود آمریکا هم «مرگ بر آمریکا» میگویند! محبوبیت که داشت؛ به قدرت کل هم رسیده! حسینبنعلی(ع) را میگویم! حضرت خون خدا را! حاکم بلامنازع قلب آدم. آن هم چه قدرتی! چه جمع و جماعتی! چه جمعیتی!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
حسین قدیانی:… آری! «ما رایت الا جمیلا». بزرگترین اجتماع همه تاریخ. این از حماسه خون خدای ما. این از اربعین حسین(ع) ما. این از زینب(س) و عباس(ع) ما. این از بینالنهرین و بینالحرمین ما. کدخدا هم اگر قادر است جمعیت خود را رو کند! اصلا مانده برایش بشریتی؟ که حتی در خود آمریکا هم «مرگ بر آمریکا» میگویند! محبوبیت که داشت؛ به قدرت کل هم رسیده! حسینبنعلی(ع) را میگویم! حضرت خون خدا را! حاکم بلامنازع قلب آدم. آن هم چه قدرتی! چه جمع و جماعتی! چه جمعیتی! عجیب در دست گرفته سیدالشهدا نبض حوادث جهان را. سلسله موی دوست، حلقه دام بلاست. آن از عاشورا، این هم از اربعین… و البته که همه جا کربلاست. اینک خون خدا حاکم بلامنازع جهان است.
اگر بپرسی چه کسی بر جهان حکومت میکند، جواب میدهم مسبب حماسه بینظیر دیروز. دیروز، روز همان روز بود اما روزگار، روزگار دیگری بود! سیلی به این سرخی، هرگز کدخدا نخورده بود از خون خدا! دیروز، شمر زمانه… این جلاد تحریم فهمید که همچنان با غیرت و غرور اباالفضل(ع) طرف است؛ آن هم درست در محل منازعه! محل مبارزه! محل جنگ! بینالحرمین مگر رها میکند گریبان شمر را؟ دنیا اگر شمر دارد اما از وجود حسین(ع) هم خالی نیست! و شب اگر سیاهی و ظلمت دارد، لیکن از وجود ماه هم خالی نیست! دیروز حضرت سیدالشهدا با اربعین خود، فقط یک چشمه نشان داد! جانم! جانم از مناسک حج خون. مشعر عاشورا. منای کربلا.
و اگر بپرسی عرفات قیام حسینی کجاست، من همین اربعین را نشانت میدهم! آدمی که در حج، نسبت به خدا و خود معرفت مییابد، در اربعین، به شناخت خون خدا میرسد. اینجا اما خبری از وقوف نیست که سراسر باید در هروله باشی. حرکت. جوش و خروش. اینجا همه چیز وقف رفتن است؛ رفتن و نایستادن! اینجا خیمه برپا نمیکنی، بلکه به سمت خیمه میروی… تا افق. تا آفتاب. تا نور. اینجا به تمنای آب، پای بر زمین کوبیده نمیشود، بلکه مراد، خون خداست. اینجا قصه هاجر نیست! داستان هجرت است! هجرت، نه از یک شهر به شهر دیگر، که از عصر غیبت به دوران ظهور. اینجا هجرت، مهاجرت از زمانی است به زمان دیگر… و آن چشمه اصل کاری که حسین(ع) به اذن خدا برای دنیا رو خواهد کرد «حضرت منتقم» است. راهپیمایی اربعین را در حرکت از شهر نجف به شهر کربلا نبین! این هرولهای است از غدیر تا عاشورا… از علی(ع) تا حسین(ع)… از آدم(ع) تا خاتم(ص)… از همه دیروز تا همه فردا… و از همه ازل تا همه ابد… در این منظومه، آن که از همه حی و حاضرتر است، منتقم خون سیدالشهداست. حقا که در این عرفات حسینی نیز میتوان چشم بر یوسف زهرا(س) گشود… و جرعهای از نور چشید. این فقط راه قدس نیست که از کربلا میگذرد! راه قدسی ظهور نیز از کرب و بلا میگذرد. حال که اینچنین تکیه داده مهدی فاطمه(س) بر خون خدا، دیر نیست آن روز که شاهد تکیه منتقم خون حسین(ع) بر دیوار کعبه نیز باشیم. چشم ما روشن است!
به پشتوانه حضور اربعین، چشم ما به جمال ظهور روشن است. اگر تا عاشورا شناخته نشود، ظهور محقق نخواهد شد، اینک به مدد اربعین، جهان به معرفت عاشورا رسیده و باز هم بیشتر خواهد رسید. همچنان که زینب(س) پیامبر خون حسین(ع) بود، اربعین نیز برای روز عاشورا مشغول پیامبری است… و اربعین به شهادت دیروز وظیفه خود را به خوبی بلد است! اگر ابنای آدم، اربعین را تنها نگذاشتهاند، اربعین هم بههنگام به داد ایشان رسیده… و حسین(ع) دقیقا همینگونه هوای ما را دارد؛ با شهرش که کربلا باشد، شهر خودمان! با یومالعیارش که عاشورا باشد، روز خودمان! و با اربعین… اربعین خودمان! ما هنوز داشتیم «لبیک یا حسین» میگفتیم که حضرت ارباب، خود جواب ما را داد! در وادی عشق، آن که باز هم جلودار بوده، حضرت حسین(ع) است. اربعین، سلام ارباب است بر ما. این سفرهای است که خود حضرت گشوده. هیچ دیدهای راهی را که با خون خدا باز شود؟ در کار دین خدا، هر گرهای که دشمن بزند، ما به پشتوانه خون خدا بازش میکنیم.
به شهادت شهدایمان، ما سهم داریم از سیدالشهدا. ثارالله کمی بیشتر بجوشد، الله، بقیه..الله را خواهد فرستاد. یکی ـ دو عاشورای دیگر، چند اربعین دیگر… حسین(ع) کامل خواهد کرد رسالت خود را. در این غدیر آخرین یعنی اربعین، گویی تقدیر خدا بر آن است که ثارالله دست بقیه..الله را بالا برد. دیگر حتی لازم نیست جاماندگان، خود را به صحنه برسانند و جلوتر رفتگان، گامی به عقب بردارند، چرا که عظمت دیروز را همه دیدهاند! دشمنی که میخواست یک هفته بعد از بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی ملت ایران را انکار کند، هیچ فکر نمیکرد به پست «انقلاب اربعین» بخورد! اینک شعار «مرگ بر آمریکا» فراتر از میدان امام حسین(ع) تا میدان آزادی، از غدیر تا عاشورا شنیده میشود! اگر نیک بنگری، دست روحالله را هم حضرت ثارالله بالا برده بود. قم، قمقمه، قیام… همه دست اباعبدالله بود. از چشم حسین(ع) باید دید حوادث نیک عالم را… و امروز هم حضرت سیدعلی به پشتوانه همین دست، همین چشم، همین چشمه ، همین چفیه و همین اربعین… همین عظمت با دشمن سخن به اقتدار میراند. بهمن ۵۷ ما به پشتوانه همین اربعین با دنیا سخن گفتیم. ایمان ما به فردایی بود که با خون حسین(ع) میجوشید!
دیروز، شهر خودمان دست دشمن بود، اما شعار شهدایمان این بود؛ «کربلا کربلا! ما داریم میآییم». اگر دیروز، شهر را پس گرفتیم و امروز، افق را… این همه را مدیون تو هستیم ای امام عاشورا. اینک دنیا دیری است پشتوانه ما را دیده اما پشتوانه جبهه باطل کجاست؟ مشتی شمر تکفیری و حرمله سلفی که نشد پشتوانه! پشتوانه باید متکی به جمعیت باشد، به یدالله معالجماعه، به ثارالله معالجماعه، نه ترور! از ترور اگر کاری ساخته بود، خون علیاصغر(ع) به زمین برمیگشت… و از پس عاشورای ۶۱ هرگز به اربعین امروز نمیرسیدیم. کربلا یعنی جاذبه آسمان از زمین بیشتر است… و جذبه خون ۶ ماهه از تیر سهشعبه بیشتر است! صلح و سازش با دشمن، هرگز به هیچ اربعینی نمیرسد! دقت شود! اربعین دیروز در همین دنیا حادث شد! دنیا را هم اگر میخواهیم، باید راه حسین(ع) را برویم!
خوب است بعضیها بیشتر در تصاویر اربعین مداقه کنند، بلکه ملتفت شوند با چه پشتوانهای مشغول مذاکرهاند! پشتوانه اگر حقیقتا اربعین باشد، تو از دشمن، امتیاز خواهی ستاند! و از موضع بالاتر با او سخن خواهی گفت! بزرگان واقف بر این پشتوانهاند که اسرائیل را ناامن میخواهند. معالاسف جهل نسبت به این پشتوانه، توافق کذا را در پی دارد! امان از جهل! این جهل است که باعث میشود تو درس کربلا را هم وارونه بفهمی! و این جهل است که باعث میشود اربعینیان را همصدا با اسرائیل بخوانی، حال آنکه ایشان همصدا با رجز عباسند در شب عاشورا… که پاره کرد اماننامه شمر را! و خیال نکرد آن جلاد تحریم، مودب و باهوش است!
و خیال نکرد امیدی به وعدههای شمر هست! راه قدسی ظهور که از مسیر کربلا گذشت و مهدی(عج) که آمد، تازه آن موقع، ما به دوران خواهیم رسید! بعضیها عجیب اشتباه میکنند؛ ما هنوز به دوران نرسیدهایم! ما را عقیده بر آن است که تا از خون حسین(ع) انتقام گرفته نشود، هیچ دورانی نگذشته الا آنکه دَوَران روزگار بوده باشد. شکوه و عظمت و حماسه و حکومت از آن خون خداست، آنوقت بعضیها دل به وعده کدخدا خوش کردهاند! امان از جهل! اربعین ۱۴۳۶ وقت مناسبی برای پذیرفتن اماننامه شمر نیست! اینک حسین(ع) در اوج قدرت بلامنازع قرار دارد… و بزرگترین اجتماع همه تاریخ، از آن اوست. اربعین ۱۴۳۶، بهمن ۵۷ خون خداست که بلاشک منتهی به ظهور خواهد شد انشاءالله. الان که وقت آویزان شدن از کدخدا نیست! آنهم کدخدایی که اساسا دیگر نیست! اگر شاه رفت؛ کدخدا را هم دیگر باید رفته حساب کرد! همچنانکه فیالحال در عراق، حاج قاسم هست و خبری از ژنرال نگونبخت جناب پرزیدنت نیست! خدا با اربعین خون خود، گویی در تدارک مقدمات ظهور است. لرزه افتاده بر اندام بطالین. ناامناند و بیامان. ببینید! بشنوید! از حکومت ثارالله، صدای حکومت بقیه..الله میآید…***یا اباعبدالله! حکومت تو بر قلب عالم و آدم، محشری بر پا کرده که جز «ما رایت الا جمیلا» تفسیری ندارد. تو با کربلا، با عاشورا… و با اربعین، چه زیبا پاسخ دادی ندای غربت بشر امروز را. عصر، عصر غیبت است لیکن خون خدایی تو، همواره به نفع اولاد آدم جوشیده، التیام داده زخم آدمیزاد را. حتم دارم برکت خون تو، زخم جانسوز و یلدایی غیبت را نیز مداوا خواهد کرد. دیروز، حضور با اولاد آدم بود در کربلای تو… و فردا، وقت آن است که ظهور مهدی(عج) امت، از مسیر کربلای تو بگذرد. یا اباعبدالله! با این اربعین با آن عظمت، چشم دنیا به دعای ثارالله است… ما کم از خون خدا معجزه ندیدهایم!
کد خبر: ۵۱۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
کهگیلویه و بویراحمد نفت و گاز دارد، پر از آبهای شیرین است و یک مترمربع خاک شور ندارد، پوشیده از جنگل است و به اندازه 60 کشور دنیا در آن گیاه دارویی می روید، کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق است و خلیج فارس را در نزدیکی خود دارد اما با همه این ها هنوز غبار محرومیت بر چهره آن هویداست.
به گزارش خبرنگار مهر، از شیراز که به سمت غرب بروی، از اصفهان که به سوی جنوب سفرکنی، از اهواز که راه مشرق را بپیمایی و از بوشهر که عزم سفر به سمت شمال کنی به کهگیلویه و بویراحمد می رسی با مساحت 16هزار کیلومتر مربعی در میان کوهستانهای زاگرس.
سرزمینی که برف و آفتاب را در کنار هم دارد و از دو بخش سردسیری و گرمسیری تشکیل شده است. وقتی نیمه سردسیر این سرزمین پوشیده از برف است، بهار در نیمه گرمسیر آن چادر سبزش را پهن کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
همین تنوع آب و هوایی است که بهشتی از کهگیلویه و بویراحمد ساخته است. به همین دلیل آن را شمالی در جنوب می نامند و بر مرکزش یاسوج نام پایتخت طبیعت نهاده اند. شهری که تنها در تعطیلات عید فطر گذشته میزبان نزدیک به یک میلیون نفر از مسافران گرمادیده شهرهای جنوبی کشور بود.
زیرساختهای گردشگری متناسب با ظرفیتها نیست
با این حال به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد زیرساختهای کنونی گردشگری در این استان متناسب با ظرفیتهای بیشمار آن نیست.
محمود باقری به خبرنگار مهر می گوید: وجود بیش از دو هزار و 600میراث فرهنگی در این استان و 720اثر تاریخی، 299 بقعه متبرکه در کنار طبیعت زیبای استان با وجود 10درصد آب کشور و جنگل فراوان، کهگیلویه و بویراحمد را به عنوان یک مقصد جدید گردشگری معرفی کرده است.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
وی می افزاید: تعداد هتل ها و اماکن اقامتی در استان بسیار کم است و این میزان جوابگوی خیل عظیم گردشگران در فصول بهار و تابستان نیست.
باقری تصریح می کند: این استان از توانمندی های بالایی در زمینه گردشگری در تمام فصول سال برخوردار است که با یک برنامه ریزی منسجم و توسعه زیرساختها شاهد نقش پر رنگ گردشگری در اقتصاد آن خواهیم بود.
وی گردشگری را یکی از مهمترین محورهای توسعه این استان می داند و بیان می کند: تحقق این امر مستلزم رشد سرمایه گذاری در این بخش است.
هشت درصد آب کشور در یک درصد مساحت کشور
کهگیلویه و بویراحمد را می توان سرزمین چشمه ها و آبهای جاری نام نهاد. استانی با مساحتی یک درصدی که به واسطه قرار گرفتن در میان کوهستانهای زاگرس مرکزی بیش از هشت درصد آب کشور را در اختیار دارد.
بارش متوسط سالیانه 536 میلیمتر باران در کهگیلویه و بویراحمد به همراه آب برف قله های دنا، تامر، نور، خامی، خائیز، ساورز و حجال موجب ایجاد بیش از هزار چشمه فصلی و دائمی در کوهپایه های زاگرس جنوبی شده است.
در این میان 18 چشمه دائمی و پرآب با تخلیه سالانه 495 میلیون متر مکعب آب می جوشند و صدها نهر و رودخانه می زایند و این رودخانه ها در مسیر پر پیچ و خم خود به هم می پیوندند و چهار رود پر آب بشار، مارون، زهره و خیر آباد را بوجود می آورند.
بحران آب در یاسوج
رودهایی که مادران کارون، مارون، جراحی و هندیجان هستند و دشت های تشنه خوزستان را آب می دهند و در آغوش نیلگون خلیج فارس می آرامند.
با این حال هنوز صاحب خانه از این منبع عظیمش محروم است و مردم این استان باید تابستان های داغ و سوزان را در کم آبی بگذرانند و تشنه لب بمانند و زمین های کشاورزی آنها هم از بی آبی خشک شود و یا آنقدر از آبهای زیر زمینی برداشت کنند تا دیگر چیزی در زمین باقی نماند.
سدهایی که به استان پشت کرده اند
سدهایی که در این استان احداث شده همه پشت به استان کرده اند و اگر چه به نام کهگیلویه و بویراحمد اند اما به کام دیگر استانها هستند. سدهای کوثر، مارون و چم شیر اگرچه زمین های کهگیلویه و بویراحمد را به زیر آب می برند اما بخش زیادی از آبهایشان نصیب پایین دست می شود.
آخرین نمونه از این سدها، سد در دست ساخت خرسان 3 است که نه تنها مرهمی بر زخم های محرومیت مردم این استان نیست بلکه نمکی بر زخمهایشان بوده و با به زیر آب بردن 17 روستا تنها آوارگی و بی خانمانی را برای آنها به ارمغان می آورد.
صدای مسئولین کهگیلویه و بویراحمد بارها از سهم کم استان از سدهای خودش درآمده و استاندار نیز با انتقاد از تخصیص ناچیز استان از آب سدهایش می گوید: حق این استان در میزان استفاده از آب سدها و رودخانه ها تضییع شده است.
بحران آب در یاسوج
سید موسی خادمی می افزاید: میزان تخصیص آب از سدهای موجود در این استان وضعیت مطلوبی ندارد.
وی بیان می کند: کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای پر آب کشور است اما بخش عمده آن به هدر می رود و بخشی هم که توسط سدها مهار می شود عملا درصد کمی از آن مورد استفاده این استان قرار می گیرد.
خادمی میزان آبهای سطحی و روان آبهای این استان را بیش از هشت و نیم میلیارد مترمکعب عنوان می کند و بیان می دارد: میزان تخصیص آب از این آبهای سطحی برای مصارف کشاورزی، شرب و یا صنعت کمتر از 20درصد است.
وی تصریح می کند: سزاوار نیست در حالی که این استان خود با مشکلات مربوط به کم آبی دست و پنجه نرم میکند، مردم این استان تنها نظاره گر آب رودخانههایی باشند که از استان خارج می شود.
جفایی که به کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شد
رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد هم در این زمینه می گوید: ظرفیتهای عظیمی در بخش کشاورزی در این استان وجود دارد که متاسفانه به دلیل بیتوجهی و عدم تخصیص آب مورد نیاز برای کشاورزی استان هنوز شکوفا نشده است.
جعفر گوهرگانی در گفتگو با مهر می افزاید: وقتی آب شرب و کشاورزی استان تهران و استانهای مرکز با مشکل مواجه می شود همه به تکاپو میافتند اما کسی به فکر جفایی که در حق مردم و کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شده، نیست.
وی تصریح می کند: به دلیل عدم تخصیص مناسب استان از آب سدهایش، زمینهای مستعد کشاورزی در این استان بدون استفاده ماندهاند.
دود و آلودگی سهم گچساران از تولید 20درصد نفت کشور
در اما آب تنها سرمایه کهگیلویه و بویراحمد نیست و طلای سیاه از دیگر ثروتهای این استان غنی اما فقیر است. شهرستان گچساران یکی از تولیدکنندگان عمده نفت در کشور است و حدود 20درصد نفت کشور را تولید می کند اما تنها دود و آلودگیهای ناشی از چاههای نفت سهم آنان از این منبع عظیم طلای سیاه است.
با این حال برخورداری این استان از صنایع مربوط به نفت و گاز متناسب با ظرفیت و میزان تولیدات نفتی آن نبوده و سهم استان از این تولید و اشتغالزایی ناشی از آن کافی نیست.
این در حالی است که اجرای طرح پتروشیمی گچساران پس از یک دهه، تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و از احداث پتروشیمی تامین کننده مواد اولیه آن نیز خبری نیست.
پروژه پتروشیمی دهدشت هم که در سال 86 کلنگ زنی شد طبق وعده مسئولان قرار بود هزار روزه افتتاح شود اما اکنون هفت سال از آن روز می گذرد و تنها محدوده آن فنس کشی شده است و پس از این سالها پنج درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
اما غم انگیز تر از همه این ها روزگار عشایری است که در کنار لوله های نفت در گچساران زندگی می کنند و از آب شرب، جاده مناسب و ... بی بهره اند.
آتش سوزی؛ سریال ناتمام هشت درصد ازجنگلهای کشور
کهگیلویه و بویراحمد شاید تنها نقطه ای در جهان باشد که در کنار طلای سیاه، طلای سبز نیز دارد. جنگلهای استان هشت درصد جنگلهای کشور و 20 درصد از جنگلهای حوزه زاگرس را در خود دارد و بر این اساس سرانه جنگل در دنیا هشت دهم، در ایران دو دهم و در این استان 1.7 دهم هکتار است که می توان گفت سرانه جنگل در کهگیلویه و بویراحمد 8.5 برابر کشور و 2.1 برابر دنیا است.
همچنین تنوع گونه های گیاهی در سراسر زاگرس مرکزی، بالغ بر دو هزار گونه گیاهی است که از این میان حدود یک هزار و 250 گونه در منطقه حفاظت شده دنا شناسایی شده اند که این رقم معادل 15.6 درصد گونه های کشور است.
دو هزار گونه گیاهی و 400 گونه دارویی در کهگیلیویه و بویراحمد شناسایی شده که این تعداد 45 گونه بومی و منحصر به دنا هستند و براین اساس منطقه حفاظت شده دنا به تنهایی به اندازه 46 کشور دنیا گونه گیاهی آندومیک دارد.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
با این حال آتش سوزی جنگلها، سریالی است که هر ساله در بهار و تابستان بخش زیادی از این جنگلها را از بین می برد و به گفته معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی چند سال اخیر نزدیک به دو هزار هکتار از جنگلهای این استان طعمه حریق شده است.
پژمان نیک اقبالی به خبرنگار مهر می گوید: این آتش سوزیها 200 میلیارد تومان به جنگلهای استان خسارت وارد کرده است.
وی بیان می کند: این استان برای مهار آتش سوزی ها هیچ ابزار و امکاناتی ندارد و تنها با کمک نیروی انسانی آن هم با دست خالی اقدام به مهار آتش می کند.
رتبه اول در درآمد سرانه؛ رتبه آخر در توسعه یافتگی
اما کهگیلویه و بویراحمد با داشتن همه این ثروت ها، شاخص های توسعه یافتگی اش نسبت به سایر استانها بسیار کم است و حتی در برخی شاخصه ها فاصله زیادی با استان ماقبل خود دارد.
این استان در بحث درآمد سرانه با احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه اول کشور قرار دارد اما بدون احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه آخر کشور است.
با این حال استاندار استان سرمایه گذاری را حلقه مفقوده توسعه این استان می داند و می گوید: این استان در برخی از حوزه ها دارای عقب ماندگی تاریخی است.
خادمی می افزاید: این استان سهمی از سرمایه گذاری ها در سالیان قبل نداشته و باید زمینه را برای این مهم در استان ایجاد کنیم.
دست بافته های کهگیلویه و بویراحمد
وی بیان می کند: زمانی که دولت در استانها سرمایهگذاری میکرد زیرساختها در این استان مهیا نبود اما برخی استانهای کشور با سرمایه گذاری دولت پیشرفت کردند اما وقتی نوبت به سرمایهگذاری در کهگیلویه و بویراحمد رسید میگویند که بخش خصوصی باید در این زمینه کار کند که این بخش در استان توانمند نیست.
وی با بیان اینکه پس از انقلاب کارهای خوبی در این استان شد و سرعت پیشرفت در آن زیاد بود، اظهار می دارد: با این حال به دلیل عمق محرومیتهای گذشته و عقب ماندگی تاریخی هنوز این استان توسعه نیافته است.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن 20درصد نفت ، هشت درصد آب و هشت درصد جنگلهای کشور، یک پنجم جمعیتش تحت پوشش نهادهای حمایتی است.
اگرچه روند توسعه در این استان محروم نگه داشته شده توسط رژیم پهلوی، از پس از انقلاب آغاز شد و هرچه در این استان وجود دارد به برکت انقلاب اسلامی است اما به دلیل عمق محرومیتهای بجا مانده از گذشته هنوز زخمهای محرومیت بر تن زیبای این استان هویداست.
حالا امید مردم این دیار به دولت یازدهم و تدبیر آن است تا با نگاه ویژه خود به این استان، فاصله زیاد کهگیلویه و بویراحمد را با دیگر استانهای کشور کم کند.
کد خبر: ۴۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۲