به گزارش آوای رودکوف به نقل از افکارنیوز، «ریچارد هاس» از دیپلماتهای برجسته سابق آمریکایی که این روزها مدیریت شورای روابط خارجی این کشور را بر عهده دارد، با انتقاد شدید از جنگ تجاری «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا با شرکای اقتصادی کشورش، اقدامات ترامپ را بر خلاف جهت سیاستهای تجارت خارجی ۷۰ سال اخیر آمریکا دانست.
ترامپ که از همان زمان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶، از توافقات تجاری آمریکا با دیگر کشورها به عنوان ضرباتی مهلک بر ساختار تولید داخلی کشورش یاد میکرد، پنجشنبه گذشته گفت که تعرفه واردات فولاد را به ۲۵ درصد و تعرفه واردات آلومینیوم را به ۱۰ درصد خواهد رساند؛ در حال حاضر در گمرکات آمریکا، تعرفه واردات فولاد صفر و تعرفه واردات آلومینیوم ۳ درصد است.
آمریکا بزرگترین واردکننده فولاد جهان است و به تنهایی، ۸ درصد از فولادهای صادراتی دنیا را پذیراست؛ در سال ۲۰۱۶، آمریکا ۱۵ درصد بیشتر از دومین و سومین واردکننده فولاد - یعنی آلمان و کره جنوبی - فولاد از گمرکات خود ترخیص کرده بود.
ریچارد هاس با اشاره به تصمیمات تجاری بحثبرانگیز ترامپ، نوشته: «واقعاً آمریکا روزهای غمانگیز و بدی را میگذراند، زیرا توافق فرا اقیانوسیه (TPP) بدون حضور آمریکا اجرایی شد و ما در همان حال، سرگرم تصمیم بر سر اعمال تعرفههای غیرقابلتوجیه و غیرعاقلانه هستیم.»
توافق فرااقیانوسیه توافقی بود بین آمریکا و قدرتهای تجاری در حال ظهور شرق آسیا و منطقه اقیانوسیه تا طرفین با کاهش دوجانبه تعرفهها، به تسهیل دسترسی به بازار یکدیگر و نهایتاً به افزایش سطح تجارت، کمک کنند؛ ترامپ، اما در همان اولین ماه حضور در کاخ سفید، خبر خروج آمریکا از این توافق را رسماً اعلام کرد؛ ترامپ گویا مصمم است که از توافق تجارت آزاد با دو همسایه شمالی و جنوبی کشورش (نفتا) هم بیرون بیاید. با این حال، وی پس از مواجهه با اعتراض شدید کانادا و مکزیک، هنوز این تصمیم خود را اجرایی نکرده است.
ریچارد هاس تصمیمات ترامپ را در تصویری کلیتر هم ارزیابی کرده و آن بر هم زدن نظم تجاری است که غربیها پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کرده بودند.
هاس در ادامه انتقاد از تصمیم ترامپ در خصوص TPP و تعرفه فولاد و آلومینیوم نوشته: «این معادل انکار سه چهارم قرن کار برای توسعه نظمی تجاری است که سالها به اقتصاد و منافع راهبردی آمریکا خدمت کرد.»
نظم تجاری مدنظر ریچارد هاس نهادهای مبتنی بر توافق ۱۹۴۴ «برتون وودز» است که نهادهایی از جمله بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را ایجاد کرد. اظهارات هاس همچنین در «سازمان تجارت جهانی» متبلور میشود؛ سازمانی که بنایش در سال ۱۹۸۴ در قالب «توافق عمومی بر سر تعرفهها و تجارت» بنیان نهاده شد و گفته میشد که هدف از تشکیلش، از بین بردن دلایل اقتصادی برای به راه افتادن یک جنگ خانمانسوز دیگر در اروپا است.
این توافق، اما در سالهای بعد، کشورهای در حال توسعه و حتی فقیر را هم به داخل خود کشاند و آنها را به کاهش تعرفههای گمرکی و باز کردن مسیر برای کالاهای ساخت کشورهای صنعتی غرب مجبور کرد.
موافقان حضور در سازمان تجارت جهانی استدلال میکنند که پس از الحاق به این سازمان و اعمال قواعد اجباریاش، هر چند درآمد گمرکی کم و سایه حمایت از تولید داخلی کمرنگ میشود، ولی با افزایش حجم تجارت، دولت آن کشور، درآمد خوبی کسب خواهد کرد.
این افراد در توجیه نابود شدن صنایع داخلی کشورهای فقیر عضو در رقابت با صنایع پیشرفته کشورهای صنعتی که حالا دیگر مانع تعرفهای هم روبروی خود نمیبینند، میگویند که الزامی ندارد کشورهای فقیر به سمت تولید صنعتی در مقیاس کشورهای ثروتمند بروند و میتوانند همان کالایی را تولید کنند که در آن مزیت نسبی دارند؛ این کالا برای کشورهای فقیر میتواند کالاهای کشاورزی باشد که علاوه بر سود کم (نسبت به تولیدات صنعتی)، مصرف آب بالایی نیز دارند.
اخیراً کشورهای فقیر در کنار ترغیب به تولید کالاهای کشاورزی، مسیر دیگری هم دارند و آن دادن دسترسی به بازار خدمات داخلی خود برای کشورهای ثروتمند است یعنی مثلاً یک شرکت معتبر یک کشور غربی بتواند با دادن مالیات و عوارضی بسیار کمتر از حد معمول، از کارگران ارزان یک کشور آفریقایی برای تولید کالاهای خود استفاده کند.
ترامپ هم اتفاقاً به همین نابرابری اعتراض دارد و بارها از هجوم خودروهای کممصرف، ارزان و کماستهلاک اروپایی و ژاپنی به کشورش انتقاد کرده است.
عضویت در خبر نامه