گریزی به تاریخ به قلم جهانگیر ایزدپناه؛
بزرگترین قیام بردگان پیش از قیام زنگیان قیام بردگان روم به نام قیام اسپارتاکوس بود که بنا به گفته برخی منابع ، بیش از یکصد هزار نفر برده در این قیام شرکت داشتند و سه سال طول کشید تا سرکوب شود ....
پایگاه خبری آوای رودکوف-جهانگیرایزدپناه:بزرگترین قیام بردگان پیش از قیام زنگیان قیام بردگان روم به نام قیام اسپارتاکوس بود که بنا به گفته برخی منابع ، بیش از یکصد هزار نفر برده در این قیام شرکت داشتند و سه سال طول کشید تا سرکوب شود . از مهم ترین قیام بردگان بعد از قیام اسپارتاکوس قیام بردگان یا جنبش زنگیان(زنجیان) به رهبری صاحب زنج در نواحی بصره بود که در قرن سوم هجری (255ه. ق -270) به وقوع پیوست ودامنه آن به خوزستان هم کشیده شد و حدود پانزده سال طول کشید
تا سرکوب شود .
برخی اصل و نسب صاحب زنج را از اعراب میدانند که پدر و پدر بزرگش بزرگ شده ایران ( ملک ری ) بوده وبرخی هم وی را ایرانی اصل و اهل ری میدانند. گرچه هنگام وقوع این قیام ساختار و مناسبات اقتصادی – اجتماعی در ایران ، فئودالیسم بود اما بقایای برده داری پا برجا بود . هم اززنگبار وسایر نواحی آفریقا مردمانی را بعنوان برده می آوردند وهم بر اثر جنگها و تسخیر دیگرسرزمینهای زنان و مردان زیادی به اسارت درمی آمدند که به عنوان برده در بازارهای برده فروشی توسط نخاسّان ( برده فروشان ) به فروش می رسیدند وبخصوص درنواحی بصره وخوزستان در کار کشاورزی ،خشک کردن باتلاقها ، زه کشی شوره زارها ،مزارع نیشکر، تجارتخانه ها وکارهای خانگی ودیگر شغلها بکار گرفته میشدند:
بنا به روایت تاریخ بیهقی در بین عایدات وخراجهای اهدایی حاکمان مختلف به دربار خلفای عباسی گاهی رقمی بالغ بر پانصد نفر غلام وکنیز وجود داشت. اوضاع به گونه ای بود که دربار خلافت مقامی بنام "قیم الرقیق" مسئول نظارت برامور امور تجارت وفروش بردگان بود . برخی نوشته ها حکایت از آن دارد که بعضی مناطق برده گان پیر ومعلول را گردن میزدند وبقیه را توسط نخاسان به فروش میرساندند.گرچه پیغبر اکرم سفارش به مهربانی با بردگان را داشت اما در اسلام منع وحرامی برای برده داری نبود.
برخی صاحب زنج یا علی ابن محمد را از کسانی میدانند که اعقاب او با زید ابن علی بن حسین ( ع ) در کوفه قیام کرد و پس از شکست قیام زیدیه ، به سر زمین ری فرار کرد . گرچه علی صاحب زنج ادعای زیدیه داشت اما نه زیدیان و نه شیعیان ادعای وی را نپذیرفتند و او را از خود نمی دانستند و موافق وی هم نبودند.واقعیتی استکه شرایط زمانه وسلطه اسلام ومسلمین و اعراب بطور کلی بگونه ای بوده که رهبران قیامها وجنبشهای اعتراضی واستقلال طلبانه باعقاید وخواستهای گوناگون عدالتخواهانه مصلحت را چنین میدیدند که یا تحت لوای دین ومذهب ویا نسبت دادن خود به این یا آن خاندان مذهبی قیام خود را به پیش برند . شیوه کار وماهیت ونیروی مورد اتکای صاحب زنج نشان دهنده این استکه قیام زنگیان شباهتهایی با جنبش مزدکیان دارد وبی تاثیر از آن نیست وبه همین جهت بعضی نظرها براین استکه صاحب زنج ازبقایای سپید جامگان بود.
طوایف و بزرگان قبایل بصره زمانی با صاحب زنج به مخالفت برخاستند که وی غلامان را به سرکشی از اربابان خود تشویق می کرد . صاحب زنج سال ها به تبلیغ و گرد آوری غلامان فراری گرد خود مشغول بود و به ایشان ، قول مال و زمین می داد . چون اکثریت قیام کنندگان بردگان سیاه پوست از دیار زنگبار ودیگر نواحی آفریقا بودند قیام شان به قیام زنگیان یا زنجیان مشهور گشت ورهبرشان هم ملقب به صاحب زنج گردید . رهبر قیام زنگیان قصد سرنگونی خلافت عباسی را داشت اما بعد از جنگ های گوناگون بالاخره "موفق" برادر خلیفه معتمد عباسی صاحب زنج را شکست داد .صاحب زنج وبسیاری از زنگیان به قتل رسیدند وبقیه دوباره برده شدند اما این قیام چنان اثری بر زمانه گذاشت که صاحبان برده ها بناچار می بایست در رفتار خود با برده ها تجدید نظر میکردند و در ارکان برده داری تزلزل ایجاد شد .
زنگیان پیام اتحاد وهمپیمانی برای صفاریان - یعقوب لیث وقرمطیان فرستادند اما آنها استقبالی نکردند . وقتی هم سپاهیان یعقوب لیث در اهواز از سپاهیان خلیفه عباسی شکست خورد و یعقوب فراری شد . صاحب زنج به یعقوب پیغام داد که باز گردد تا با همدستی یکدیگر به خلافت عباسیان پایان دهیم ولی یعقوب لیث موافقت نکرد .اختلاف برسر متصرفات در خوزستان بین یعقوب لیث وقیام زنگیان وجود داشت .همچنین یعقوب لیث ولشکریانش نسبت به بعضی اعمال نادرست وحاشیه های منفی رفتار زنگیان نظر مثبتی نداشتند اما بنظر میرسد این خلیفه عباسی بود که بیشتر به اختلافات بین یعقوب لیث وصاحب زنج دامن میزد ومانع اتحادشان برعلیه عباسیان می گشت. بهر حال بنظر میرسد که تعلل یعقوب لیث در راه هم پیمانی با قیام زنگیان برعلیه خلیفه عباسی از اشتباهات یعقوب لیث بود .اینکه نه قرمطیان ونه یعقوب لیث به پیشنهاد اتحاد وهمپیمانی با زنگیان روی خوش نشان ندادند علاوه بر علل دیگر این شک وشبهه را ایجاد میکند که ممکن است نگاه تحقیر آمیزنژادی هم دخیل بوده.
واقعیت امر این است که بنا شرایط آن زمان و رواج تعصب و جهالت وعدم آگاهی وجو تکفیر و اتهام رافضی و زنذیق والحاد ، رهبران جنبشهای اعتراضی برای اقناع مردم مصلحت را چنان می دیدند که در تحت لوای دین و مذهب قیام کنندوگاهی هم مدعی امامت ونبوت شوند . قیام هایی نظیر بردگان زنگی به مذاق خیلی ها خوش نمی آمد .زیرا کمتر صاحب نفوذی وجود داشت که غلامان وکنیزانی نسبتا زیادی را در اختیار نداشته باشد . پس طبیعی به نظر می رسد که صاحبان غلامان و کنیزان به دیده خوشی به این جنبش بردگان یعنی جنبش زنگیان ننگرند و آن را به انواع تهمت ها بیالایند ودرصدد سرکوب آن برآیند. حتی مورخانی نظیر طبری وابن اثیر هم قیام زنگیان را "خبیث "و"پلید" نامیدند. متاسفاه شرایط زمانه بگونه ای بود که گویا از نظر ابن اثیر وطبری ظلم ورفتار خلفا وحاکمان وامرا عاری از خباثت وپلیدی بود و تنها بعضی حواشی احتمالی زنگیان محرومیت کشیده وتحقیر وبلا دیده نماد پلیدی وخباثت بود. .علیرغم سرکوب وتبلیعات سوءوتحریف واقعیات تاریخی اینگونه جنبشها حتی در صورت شکست هم اثر خود را برسیر حوادث وجامعه میگذارد وبه شکل وقالب ونامی دیگر وبهانه وخواستی دیگر سر بر می آورد. علیرغم حواشی واشکالات، این جنبش هر چه بود برده داری و گرفتن اسیر در جنگها وتبدیل آنها به برده را به چالش کشیده .
عضویت در خبر نامه