پایگاه خبری آوای رودکوف:شعر "تماشاگه غم" از فرزاد فتحی شاعر کهگیلویه و بویراحمد تقدیم به اهالی شعر و ادب
مثل کوهی که غمش بیکسی دریا نیست
غم دلتنگیام از هیچ جهت پیدا نیست
رهگذرها همه از جانب عادت خوباند
باد همصحبت بیهمدمی صحرا نیست
ای سپیدار سر راه چه خواهان داری
کوچ کردم به تو بر شاخهات اما جا نیست
جذبهی موی سیاهت به تماشایم خواند
به عقب راند مرا حرکت چشمت با "نیست"
عقل! ای ترس بزرگ به گناه افتادن
هر که در مجلس وعظ تو نشست از ما نیست
شوق زیبای به دریازدن رود کجاست؟
عشق در خاطر محزون کبوترها نیست
دم فرو بسته نشستم به تماشای غمم
شکوه از یار مخالف بکنی زیبا نیست
فرزاد فتحی
عضویت در خبر نامه