پایگاه خبری آوای رودکوف-یاداشت ارسالی:دادستان مرکز استان پس از سالها خدمت بی وقفه در خطه کهگیلویه و بویراحمد با اعلام آمادگی پیشاپیش سپردن مسئولیت به همکاران از این منصب خداحافظی کرده و در حوزه دیگری به خدمت ادامه می دهد.
ملک حسینی رفت اما در دلها ماندگار شد چون مسئله و معضل اساسی دیار خود را در رشد جمعیت کیفری که نشات گرفته از عدم زیرساخت و بیکاری و مفاسد حاصل از آن بود بخوبی تشخیص داد و به متولیان اعلام کرد که اتفاقاً برای جامعه نیز ملموس بود بخش اعظمی از مشکلات زاییده این قصور دولتمردان و خلاء سرمایه های انسانی در سطوح وزارتی و تبعیض در بودجه و سرمایه گذاری بوده است!
مدیریت در استان و بویژه در مرکز آن یاسوج بدلیل بافت فرهنگی و اجتماعی هم سهل است و هم صعب، و صعب از این حیث که بدلیل شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی، مهاجرپذیری و به خصوص حاشیه نشینی از ناهمگونی فرهنگی و آسیب هایی زیادی رنج می برد که قبل از آنکه نیازمند برخورد قضایی باشد، نیازمند کار فرهنگی و هنری است و او با اشراف، مسئله اساسی را یافته بود و لذا رویکرد فرهنگی و هنری را بر برخورد قضایی صرف اولویت بخشید.
ساختار عشیره ای، طایفه گرایی سیاسی و نظام مدیریتی همواره در بررسی های کارشناسانه از جمله دلایل “قرمز بودن ” استان بوده که نمی توان رشد جمعیت کیفری و آمار ورودی و خروجی پرونده ها را منفک از آن بررسی نمود. علاوه بر آن نظام اداری بدلیل مسائل شبه سیاسی و حاکمیت رابطه بر ضابطه آسیب جدی دیده و مزید بر مشکلات شده بود که با وجود همه ملاحظات سیاسی کتمان نکرد…
به استثناء یک درصد جمعیتی خاص رفاه زده که بعضاً با سرمستی از ثروت های بادآورده و ارتباطات سیاسی، سعی در ناهنجاری و رابطه گرایی و اخلال در امور داشته اند، جمعیت کثیری از مردم دچار مشکلات شغلی، معیشتی و اقتصادی ناشی از فقدان زیرساخت در استان هستند که پدیده بیکاری به عنوان مصدر مفاسد، آمار جرم و جنایت را موجب گشته بود و حتی در آمار طلاق و متلاشی شدن کانون خانواده ها و دیگر اختلافات عدیده و آمار ورودی پرونده ها به تبع آن بی تاثیر نبوده است.
با هر نقصانی که بی شک در مدیریت های امروزی با سطح توقعات و فشارهای سیاسی و اجتماعی در هم تنیده مشهود است، حداقل خدمت او به عرصه قضایی این بود که جهت گیری ارزشی را با حفظ شعائر اسلامی اولویت بخشید و مسئله و معضل اساسی جامعه استانی را برای درمان و پیشگیری یافت و به تصمیم سازان انعکاس داد که راه حل مشکلات صرف برخورد قضایی نیست و به تعبیر شفاف تر جامعه استانی فاقدِ هر گونه زیر ساخت گرسنه اند و تشنه!
مردم بر روان آب ها نشسته و آب جیره بندی یا در حال انتقال به استان های همجوار است در حالیکه خود تشنه اند و بر خلاف راهبردهای کلان دولت و نظام اسلامی در توسعه و تولید کشاورزی به عنوان زیر ساخت بی بهره از برداشت آب!
مردم بی پناه، دود آلوده ۲۰ درصد طلای سیاه را می بلعند و بودجه اش صرف زیست بوم روسای جمهور و وزیران نقاط خاص جغرافیایی شده آنگونه که حتی از کمبود دمنده و بالگرد رنج می بریم!
سیل عظیمی از مردم تحت الحمایه نهادهای حمایتی هستند و قوت لایموتی ندارند که با اشتباه محض درختان انبوه جنگلی را آتش زده و زغال می کنند تا معیشت خود را تامین نمایند در حالیکه با مجوز برداشت آب و توسعه کشاورزی به تنهایی می توانند بر مشکلات بیواری و اعتیاد و طلاق و … فائق آیند.
او با هر نقصانی که شاید مورد انتقاد رسانه ها و معدودی از سیاسیون هم باشد، در دلها خواهد ماند زیرا در خدمت به استان نگاه منطقه ای نداشت نشان به آن نشان که مسئولان فرودست را نه از یک نقطه ای به نام بویراحمد بلکه از جغرافیای استان انتخاب و به خدمت گرفت و به یقین هر کاری که رنگ خدایی داشته باشد خواهد ماند زیرا که مصداقی از صبغه الله ست…
البته پرونده اصلی این خادم قضایی و صدها قاضی دیگر در محضر قاضی اصلی که خدای واحد بوده و هست، مفتوح است و چه بسا احدی از زیر مجموعه یا شهروندان نیز نگاه متفاوتی داشته باشد ولی رسالت رسانه اقتضاء می کند که رفتارهای خوب را با رویکرد امید آفرینی در جامعه نهادینه کند چرا که تشریفات و ماهیت کار در سیستم قضایی متفاوت است و قضاوت در امور فنی مستلزم شناخت دقیق از ابعاد موضوعات است اما با هنرمندی در سخن گفتن و مستمع بودن در مقابل ارباب رجوع و رعایت آداب و فرهنگ خاص استان به آنچه که رسالت ذاتی بود عمل کرد و قدرت مدعی العموم بودن را ذیل این فرهنگ تعریف کرد.
