پایگاه خبری آوای رودکوف:امیدوار تابش در بخشی از یاداشت خود پیرامون اداب و رسوم مردم قدیم شهر لنده نوشت :در گذشته، وقتی نان میپختند، اگر خمیر پرید، میگفتند: «مهمان برای ما میآید» یا اگر موی سر زن صاحبخانه از زیر مقنعه به طرف بیرون میپرید، این نیز علامتی بود که مهمان به خانه میآید. همچنین اگر در کف پای کسی حالتی از لرزش ایجاد میشد، این نیز نشانهای بود بر اینکه میهمانی برای صاحبخانه خواهد آمد. آنها اعتقاد داشتند که مهمان، عزیز خداست و هر خانهای که مهمان داشته باشد، نشانه این است که خدا او را دوست دارد. زیرا میگفتند: «هرکس را خدا دوست داشته باشد، مهمان برایش میفرستد.»
اگر مهمان مورد احترام قرار گیرد یا خیر، به او مانند شیپورچی توجه میشود. داستانی هست که میگویند برای شخصی مهمان آمده و وقتی وارد خانه شدند، صاحبخانه گفت: «بفرمایید، ای شیران من!» بعد از غذا خوردن و در حین خواب، گفت: «بروید بخوابید، ای شتران من!» و صبح پس از صبحانه که مهمانها خداحافظی کردند، گفت: «به سلامت، ای شیپورچیهای من!»
مهمانها از صاحبخانه پرسیدند راز این امر چیست. آنها گفتند: «ما از دیروز تا حال، شیر و شتر و شیپورچی شدیم!» صاحبخانه پاسخ داد: «مهمان وقتی وارد خانه میشود، آنقدر عزیز و باارزش است که مانند شیر است؛ اما وقتی غذا میخورد، مثل شتر هر جا باشد، میخوابد. و وقتی خداحافظی میکند، اگر صاحبخانه به او احترام کند، همه جا تعریف او را خواهد کرد، و اگر بیاحترامی ببیند، همگان آن را تعریف میکنند، به همین خاطر به ایشان ‘شیپورچی’ میگویند…»