پایگاه خبری آوای رودکوف : صادق محمدی، مهندس خوشرو و محبوب دیار، کسی که نامش با محبت و خوشرویی در ذهن همه جا باز کرده بود، در حادثهای دلخراش جان به جانآفرین سپرد. او همان کسی بود که لبخندش به کوچههای لنده رنگ شادی داده بود، امروز اما آرام گرفته و بر سنگ سرد قبرش، سکوتی سنگین نشسته است.
چند روز پیش، کلیپی از یک جشن عروسی در فضای مجازی منتشر شد؛ شبی پرنور که صادق محمدی، با لباس دامادیِ شیک و آراسته، میان مهمانان نشسته بود و برای شادمانی دوست عزیزش، در میان جمع، اسکناسها را با لبخند و شور پخش میکرد. آن شب، شادی دوست، شادی او بود و خندههایش با موسیقی و هیاهوی مراسم در خاطرهها جا گرفت.
امروز اما همان دستهای بخشنده، سرد و بیحرکت بر تابوتش آرام گرفتهاند. آه از دل مادری که روزی با افتخار به قامت رشید پسرش نگاه میکرد و امروز خمیده بر مزارش نشسته و خاک تازه را با دستان لرزان نوازش میکند… آه از نگاه خیره پدری که صدای «پسرم!» را بیپاسخ از دل خاک میشنود.
مهربانی صادق در رفتار، لبخندش در روزهای سخت، و حرفهایش که همیشه بوی امید میداد، امروز غریبانه در دلها میلرزد. هر کس که او را میشناخت، میگوید: «رفت، ولی خاطرهاش نمیرود.»
این مطلب، با دو کلیپ همراه است؛ نخست، فیلمی از جشن عروسی شاد و پرخندهای که صادق محمدی در آن برای دوستش شادی میآفرید، و دوم، تصویری تلخ از مراسم عزاداریاش؛ دو قاب از یک زندگی که مسیرش از اوج شادی تا عمق سوگ را در خود دارد.
خدارحمی کنه وبه بازماندگان صبر بده مخصوصا والدین
مگه چند روز بعد از عروسیش به رحمت خدا رفت؟
ما شنیدیم همون روز عروسی این اتفاق تلخ افتاد