اوای دنا:یکی از معظلات امروز جامعه ما وجود مدیران نالایق و روشهای مدیریتی غلطی است که توسط این دسته از افراد که در واقع پست را با چانه زنی و خواهش و التماس بدست اوردندمی باشد.
این دسته از مدیران که تعدادشان هم کم نیست وقتی کارکنان، خوب کار میکنند، اصلاً توجه نمیکنند، ولی در صورت خطا، آنها را سرزنش و بعضاً تنبیه میکنند.
در مرام این مدیران خادم و خائن یکسانند.
نسبت با بالادستان خود متملق و نسبت به زیر دستان خود خائن می باشند.
واقعیت ها را وارونه و هیچگاه افراد توانمند و مقید را بر نمی تابند.
▪ مدیران ناکارآمد، واقعیتها را برای کارکنان بازگو نمیکنند. آنها در حالی که اخبار خوشایند را بزک کرده و به شکل بزرگنمایی شده به کارکنان خود نشان میدهند، سعی میکنند اخبار ناگوار را کوچک یا پنهان کنند.
▪ ارزیابی عملکرد افراد را عموماً براساس عملکرد انفرادی آنان محاسبه میکنند، ولی برای سینرژی و فرهنگ توان افزایی و هم افزایی ارزشی قائل نیستند. ▪ با افراد باکارکرد ناچیز و کارکرد برجسته، یکسان برخورد میکنند. این برخورد باعث میشود کارکنانی با موقعیت اول همیشه در حال تمسخر و پوزخند و کارکنانی با موقعیت دوم، همیشه بیانگیزه باشند.
▪ با اجرای سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، بر تیرگی روابط افراد سازمان دامن میزنند.
▪ کارهای کوچک را به آدمهای بزرگ و شایسته و کارهای بزرگ را به آدمهای نالایق میسپارند.
▪ با دیکته کردن قدم به قدم فعالیتها، ابتکار عمل و خلاقیت را از کارکنانشان سلب میکنند.
▪ با عدم انعطافپذیری و عدم استقبال از انتقادات با روی باز، شجاعت و جسارت در نظریات و بیان عقاید را از کارکنان سلب میکنند. ▪ به دلیل عدم تشخیص فرصتها و تهدیدها، از انجام به موقع و حرکتهای توام با ریسک معذور است.
▪ نداشتن برنامه ریزی استراتژیک و چشماندازهای لازم، سبب ناتوانی در برداشتن موانع از سر راه و در نتیجه بزرگ شدن مشکلات میشود .
متاسفانه در چنین شرایطی و با وجود چنین مدیرانی بعضی از مدیران کل ما سر خود رات زیر برف کرده و واقعیتها را یا نمی بینند و یا نمی خواهند ببیند.
اینجاست که به مقامالت مافوق و مدیرانی که حق انتصاب و انتخاب دارند عرض می کنیم فقط شکل ظاهر قضیه را نبینند و بدانند که این مسندی که در اختیار دارند میدان آزمایش است و امتحان، و نکند این غفلت قیامت انها را خراب و آه مردم و کارکنان خسته از مدیران نالایق را گریبان خود کنید.