« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
آوای رودکوف:در پی رد صلاحیت حجت الاسلام نظری ، نامزد انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره نهم و دهم  ،براداران وی اقدام به انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به مقام عظمای ولایت نموده اند
کد خبر: ۸۶۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۰

باید مردم را ازدرگیری های کاذب و بیهوده ای که بهترین خوراک منفعت طلبان سیاست باز جناح ها هست به سمت درگیری و جنگ حقیقی ولی فقیه- توده مردم با خواص استعلاخواه و پرروی اهالی سیاست هدایت کرد
کد خبر: ۸۶۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۵

آوای رودکوف-سخنگوي جبهه اعتدال و عقلانيت در خراسان رضوی گفت:  ليست كانديداهاي مور حمايت خود در انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي را بر اساس اولويت‌ها و بايسته‌هاي لازم مشخص نموده است
کد خبر: ۸۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۴

آوای  رودکوف:ائمه جمعه سراسر کشور با گرامیداشت ایام الله دهه فجر ، بر پیروی از آرمان های امام راحل عظیم الشان و حفط وحدت کلمه تاکید کردند
کد خبر: ۸۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۹

به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از  پایگاه 598، 350 نفر از جوانان فعال فرهنگی و رسانه ای کشور در نامه ای خطاب به اعضای شورای ائتلاف اصولگرایان، شاخص ها و ملاک های اصلی و غیرقابل اغماض برای تشخیص فهرست اصلح را بیان نمودند که متن این نامه در ادامه می آید. بسم الله الرحمن الرحیم اعضای مکرم و محترم شورای ائتلاف اصولگرایی سلام علیکم و رحمةالله آنچه این روزها در سپهر سیاسی اصولگرایان و فرآیند خطیر تدوین و تنسیق فهرست های انتخاباتی در شرف انجام است ما جوانان را برآن داشت تا دغدغه هایمان را و معیارها و شاخص های اصلی مدنظر جریان مومن و انقلابی در انتخاب نامزدهای اصلح را با شما بزرگواران در میان بگذاریم و از حضورتان بخواهیم این ملاک ها در انتخاب عناصر اصلح به طور جدی لحاظ گردد تا بدنه حزب اللهی و رویش های انقلاب اسلامی با طیب خاطر و انرژی و نشاط مضاعفی در امتداد تصمیم مبارک آن جمع مبارک، به وظیفه خود عمل نماید و مقدمه ای برای حضور حداکثری مردم عزیز پای صندوق های رای و پیروزی های درخشان و پی درپی جبهه فرهنگی و سیاسی انقلاب اسلامی در آینده باشد؛ باذن الله تعالی و عونه. شاخص ها و ملاک های اصلی و غیرقابل اغماض برای تشخیص فهرست اصلح و رعایت حق الناس به شرح ذیل تقدیم می شود. - شهرت به تدین، صداقت و امانتداری- تبعیت محض از امام خمینی رحمه الله و امام خامنه ای حفظه الله تعالی- ضدیت با جریان غربگرایی، فتنه و تضعیف ولایت فقیه (هاشمی و سران فتنه)- اعتقاد راسخ به آرمان استقلال ملی و اقتصاد مقاومتی و پایبندی به لوازم آن- عدالتخواهی، فساد و اشرافیت ستیزی و طرفداری از حقوق محرومان و پابرهنگان- عقلانیت و منطق مومنانه و انقلابی- قانونگرایی و قانونمداری در عمل و نظر- ضدیت با جریان نفوذ و مقابله با سلطه پذیری فرهنگی و اقتصادی و سیاسی- عمیقا ضدآمریکا و ضداستکبار جهانی- توانمندی در تحلیل و بصیرت سیاسی داخلی و بین المللی- دارای نگاه فرهنگی و تمدنی و جهانی اندیشی انقلابی- دوری از هرگونه شائبه رانتخواری و اشرافیگری و زندگی تجملاتی- عمیقا معتقد به جمهوریت و حق الناس بودن رای مردم- وامدارنبودن به کانون های قدرت و ثروت- عدم خوشبینی به معاهدات تحمیلی همانند برجام و 598 و 2231 و...- اهل همگرایی و تعامل و کار جمعی- تخصص کافی و تجربه لازم حداقل در یک زمینه متناسب- شجاعت و صراحت بیان انقلابی- سابقه جهاد و ایثارگری و آمادگی هرگونه هزینه دادن در مسیر انقلاب اسلامی- مقبولیت اجتماعی و ارتباط عمیق با مجامع مردمی و اقشار جامعه- مردمی بودن، سعه صدر و خوش رفتاری با آحاد مردم- توانایی ارتباط با نخبگان و به ویژه جوانان- حسن شهرت در کارآیی در مسئولیت های قبلی- خلاقیت، سخنوری و توان اقناع- توجه به ظرفیت های گسترده جوانان در کشور- حتی المقدور از رویش ها و نیروهای نخبه و تازه نفس تر- پرکاری و پرحوصله بودن و اهل گره گشایی و خدمت بودن از خداوند متعال می خواهیم که همه ما را به وظایفمان بیش از پیش آشنا و عامل بفرماید و توفیق حرکت در مسیر حق و نعمت همدلی و وحدت حول اصول و مبانی گفتمان انقلاب اسلامی را بیش از گذشته به جریان مومن و انقلابی عطا و ارزانی نماید؛ آمین. * رونوشت: حضرات آیات عظام محمد یزدی، محمدتقی مصباح یزدی و محمدعلی موحدی کرمانی (زید عزهم)
کد خبر: ۸۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۹

در مراسم اصولگرایان در ورزشگاه شیرودی، حدادعادل از کسانی که در فهرست نهایی نیستند درخواست کرد، انصراف دهند و حجت‌الاسلام ابراهیمی نیز از حذف نام هاشمی رفسنجانی از لیست جامعه مدرسین برای خبرگان خبر داد. پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،  مراسم بزرگداشت شهید آیت‌الله شیخ نمر رهبر شیعیان عربستان عصر امروز پنجشنبه 8 بهمن به همت شورای همگرایی اصولگرایان در وزرشگاه شیرودی تهران برگزار شد. در این مراسم شخصیت‌های اصولگرایی از جمله غلامعلی حدادعادل، مهدی چمران، محمد کوثری، علیرضا زاکانی، حجت‌الاسلام ابراهیمی، محمدنبی حبیبی، محمد سلیمانی، محمدحسن عفوری فرد، طریقت منفرد، غلامرضا مصباحی مقدم، حسین طلا، سید محمد حسینی، فاطمه رهبر، زهره طبیب زاده، علی اصغر زارعی، حسین الله کرم، سید صدرالدین شریعتی،احمدی بیغش، محمدعلی رامین، شهاب الدین صدر، مسعود زریبافان، حجت‌الاسلام امیری‌فر، یحیی آل‌اسحاق، ابراهیم کارخانه و تعداد زیادی از مردم حضور داشتند. در این مراسم آیت‌الله موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی رئیس شورای همگرایی اصولگرایان سخنرانی کردند. آیت‌الله موحدی: اصولگرایان فعلا بر روی لیست تهران متمرکز هستند در ابتدای این مراسم آیت‌الله محمدعلی موحدی کرمانی دبیر کل جامعه روحانیت مبارز اظهار داشت: گروه‌های اصولگرا 180 نماینده را از میان خود انتخاب کرده‌اند و به این افراد گفته شده در مورد لیست 30 نفره تهران نظر بدهند. وی افزود: اوراقی به آنها داده شده و آنها هم 30 نفر را انتخاب می‌کنند. در غربال اول این تعداد که خیلی زیاد است 60 نفر از افرادی که رأی بیشتری دارند انتخاب می‌شوند و در مرحله بعد اینها غربال مجدد شده و باز یک انتخاب دوم و سوم نیز وجود دارد و ما کاملاً به این انتخاب‌ها جنبه دموکراسی و مردمی داریم. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه همه گروه‌های اصولگرا صاحب نظر هستند، گفت: انتظار داریم یک لیست 30 نفره برای تهران آماده بشود و در شهرستان‌ها نیز یک لیست صادر شود. وی اظهار داشت: گروه های مختلف اصولگرا 180 نماینده معرفی کردند و فعلا به آنها گفته شده درباره 30 نفر تهران نظر دهند. آیت‌الله موحدی کرمانی تأکید کرد: اگر اصولگراها احساس کردند با تعدد نامزدها آسیب می‌بینند برای رضای خدا این تعددها را کم و افرادی به نفع لیست واحد کنار بروند اگر چنین بشود ما امیدواریم خدای رحمان نیز رحمتش را شامل ما می‌گرداند. وی با بیان اینکه ما پس از ارائه لیست واحد احساس می‌کنیم که وظیفه خود را انجام داده‌ایم گفت: ما سعی خود را کرده‌ایم حال نتیجه انتخابات هر چه می‌خواهد باشد اما توصیه من این است که ما فقط مسئول رأی خود نیستیم ما مسئولیت اجتماعی داریم باید دیگران را روشن و در انتخاب افراد آنها را آگاه کنیم. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه مبادا گول برخی از شعارها و افراد ناپخته را بخوریم که برای رأی دادن به لیست‌ها باید ببینیم افراد چه سوابقی دارند امروز وظیفه سنگین است. ما حقیقتاً‌ نگرانیم که مبادا افرادی که دارای اعمال خوب و مثبت هستند به دلیل کوتاهی در مسئله انتخابات نمره صفر بگیرند. آیت‌الله موحدی کرمانی به وظیفه فردی و اجتماعی انسان‌ها در همین راستا اشاره کرد و گفت: ما یک مسئولیت فردی داریم و یک مسئولیت اجتماعی که مسئولیت اجتماعی ما به مراتب مهمتر و بیشتر از مسئولیت فردی است. وی در توضیح مسئولیت فردی گفت: مسئولیت فردی یعنی اینکه یک نفر بگوید من به جامعه کار ندارم و خدا آنچه از من به عنوان نماز، زکات و روزه خواسته است انجام می‌دهم اما اینکه در جامعه می‌گذرد به من مربوط نیست که البته این منطق،‌منطق غلط است. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز نقل قولی از پیامبر اکرم (ص) در همین رابطه اشاره و تصریح کرد: پیامبر عظیم‌الشأن اسلام صریحاً می‌فرمایند اگر کسی در فکر جامعه اسلامی نباشد و وظیفه خود را در رابطه با جامعه نشناسد و یا بشناسد و عمل نکند چنین فردی مسلمان نیست. آیت‌الله موحدی کرمانی «تشکل»‌را یکی از مسائل مهم برای ادای حبه اجتماعی عنوان کرد و خاطرنشان کرد: چه بسا انسان‌‌ها به صورت فردی نتوانند در جامعه مؤثر باشند اما وقتی به صورت تشکل و مجموعه در آمده‌اند می‌توانند مؤثر واقع شوند. وی در ادامه در تعریف اصولگرایی نیز گفت: اصولگراها یعنی انسان‌هایی مؤمن، متدین، تابع ولایت، علاقه‌مند به خدمت و علاقه‌مند به دین، پیرو قرآن و اسلام. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز اضافه کرد: اصولگرایان می‌خواهند دست به دست هم داده و متحد و یکی شوند. مرحبا به این همت و تشکلی که با این عنوان به وجود آمده. اینها می‌خواهند بدانند امروز وظایف ما چیست، آنها برای شناخت این وظیفه نیازمند بینش قوی هستند که دشمن و توطئه آنها را بشناسد،‌ما باید به چنین کسی مراجعه کنیم که رهبری آگاه‌ترین افراد جامعه است. آیت‌الله وحدی کرمانی ادامه داد: مقام معظم رهبری دشمن را به خوبی می‌شناسد، طرح‌ها و توطئه آنها را شناخته و با شجاعت به ما می‌گوید خطر امروز این است آمریکایی‌ را که از در بیرون کردیم امروز می‌خواهد از پنجره وارد شود، آمریکا می‌خواهد فرهنگ ما را عوض و فرهنگ آمریکایی، اروپایی را به وجود بیاورد. وی تأکید کرد: آمریکا می‌خواهد به مراکز تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز ما نفوذ کند و تصمیمات خود را به آنها القاء کند که مقام معظم رهبری این را به صراحت و مکرر بیان کردند. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز با طرح این پرسش که آمریکا درصدد نفوذ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است وظیفه ما چیست؟ گفت: اینکه ما بی‌تفاوت باشیم در مقابل نفوذ آمریکا قبول نیست، آمریکا می‌خواهد به مجلس خبرگان و شورای اسلامی نفوذ کند و ما موظفیم که جلوی نفوذ آمریکا را بگیریم. مردم باید فکر کنند که چگونه باید نفوذ آمریکا را به مجلس بست. آیت‌الله موحدی کرمانی اضافه کرد: درصدد هستیم انسان‌هایی صالح، تابع ولایت فقیه ، دلسوز نسبت به اسلام و انقلاب را شناسایی و به مردم معرفی کنیم و مردم نیز آنها را بشناسند تا این افراد را به مجلس خبرگان، شورای اسلامی بفرستیم. دبیر کل جامعه روحانیت مبارز با تأکید بر اینکه هر دو مجلس خبرگان و شورای اسلامی مهم است، گفت: بلکه مجلس خبرگان حتی مهمتر است. ما دعا می‌کنیم خداوند وجود پربرکت رهبری را تا ظهور امام عصر برای ما حفظ کند اما عمر دست خداست اگر خدایی ناکرده برای ایشان اتفاقی افتاد این خبرگان است که باید رهبر را تعیین کنند. باید بکوشیم افراد شجاع، عالم، پیرو امام و رهبری در خبرگان باشد تا برای رهبری تصمیم بگیرد چرا که همان گونه که رهبری فرمودند کلید نظام در دست رهبر است. تقوی: جریان اصولگرایی به وحدت و ائتلاف رسیده است در ادامه این مراسم، حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی رئیس شورای همگرایی اصولگرایان در همایش بزرگداشت آیت‌الله شیخ نمر، ضمن تجلیل و تکریم مقام عالم شهید شیخ نمر اظهار داشت: ما در آستانه یک همایش سیاسی قرار داریم و ذهن‌ها و فکرها متوجه این جریان عظیم شده و هر جا که قدم می‌گذاریم سخن از انتخابات است. تقوی ادامه داد: مردم خود را برای همایش سیاسی آماده می‌کنند و این نشانه رشد آنهاست، چرا که این مردم برای یک کار ملی و عظیم کمر همت بسته‌اند تا با حضورشان در صحنه، یک جریانی را به وجود آورند. این فعال اصولگرا با بیان اینکه مردم می‌خواهند با انتخاب خود مجلس قانونگذاری تشکیل دهند، افزود: این بهترین نشانه و علامت سیاسی بودن مردم و حضور آنها در صحنه و نیز علاقمندی‌شان به کشور و نظام است. وی تصریح کرد: این حضور مردم در صحنه انتخابات و نشاط و تعهد آنها در فرصت‌های مختلف نسبت به کشور پیام رسا و گویایی برای دوستان نظام و دشمنان انقلاب دارد. تقوی با تأکید بر اینکه دشمن باید بداند ملت حاضر در صحنه شکست ناپذیر هستند، یادآور شد: فضای فعلی و حرارت مردم برای حضور در صحنه، دلیل بر آگاهی و بیداری این ملت است و ما اگر ملتی داشتیم که در مسائل سیاسی بی‌تفاوت بود باید نگران می‌شدیم. رئیس شورای همگرایی اصولگرایان با بیان اینکه یک ملت آگاه و هوشمند می‌تواند در برابر توطئه‌ها و خطرات بایستد، اظهار داشت: تاکنون اینگونه بود و این ملت هوشیار، کشور را حفظ کرده‌اند و خود را برای انتخابات عظیم آماده می‌کنند. وی قدرت انتخاب انسان را نشانه آزادی عنوان کرد و ادامه داد: البته این انتخاب نه به معنای انتخاب نمایندگان و رؤسای جمهور، بلکه به معنای انتخاب در هر لحظه است و ممکن است فردی راه خدا و فردی نیز راه شیطان را انتخاب کند. وی با تأکید بر اینکه باید مقدمات انتخابات درست فراهم شود، خاطرنشان کرد: فرهنگ عمومی و اطرافیان بر روی انتخاب اثر دارند و انسان ممکن است در انتخاب خود مشورت کند و راه درست نیز همین است، چرا که انتخاب نشانه تفکر، شخصیت و بینش انسان است. تقوی تصریح کرد: مقام معظم رهبری راه را به ما نشان دادند و گفتند به لیستی رأی بدهید که پیشنهاددهندگانی مطمئن آن را ارائه داده باشند، بنابراین ما باید روی انتخابات حساس باشیم. قائم مقام جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه جریان اصولگرایی پس از تلاش‌های زیادی به وحدت رسیده است، یادآور شد: همه کمک کردند و ما برای رسیدن به وحدت مراحل مختلفی را طی کردیم. وی با اشاره به دعوت از گروه‌های مختلف اصولگرا در آغاز مسیر و به مشورت گذاشتن معیارها برای انتخاب نامزدهای نهایی گفت: ما در مراحل بعدی از 190 کاندیدای اصولگرا دعوت کردیم و به آنها گفتیم اگر بخواهید رأی دهید، به چه کسانی رأی می‌دهید؟ و از این رو آنها نیز لیست‌های پیشنهادی خود را ارائه دادند. تقوی بر همین اساس افزود: در جلسه شورای مرکزی ائتلاف همه رزومه‌ها در چندین ساعت خوانده شد چرا که ما می‌خواستیم از بین آنها دست به انتخاب برنیم و همه اینها برای جمع‌بندی به کمیته‌ای رفت و این 190 نفر براساس معیارهایی که خود آقایان انتخاب کرده بودند کوچک شد. رئیس شورای همگرایی اصولگرایان در عین حال با بیان این نکته که ما هنوز مراحل زیادی در پیش داریم، گفت: مجموعه خوبی از بین 190 نفر انتخاب شده است اما هر نیرو از نیروی دیگر بهتر است و ما در انتخاب خود به چهره‌های مؤمن، انقلابی و متخصصی برمی‌خوریم که واقعاً انتخاب را سخت می‌کند، اما لیست نهایی باید 30 نفر باشد. وی ادامه داد: اگر کسی از لیست نهایی خارج شد نباید بر ما خرده بگیرد، چرا که ما منافع شخصی نداریم و به دنبال مجلس ولایی هستیم، البته کاندیداها نیز اعلام کرده‌اند که شما آزادانه انتخاب کنید و به هر لیست نهایی که برسید، ما تسلیم هستیم و و اگر در فهرست 30 نفره نباشیم انصراف می‌دهیم. وی با بیان اینکه ما برای زمان تبلیغات و «یک لیست یک صدا» به حضور همه اصولگرایان احتیاج داریم، تصریح کرد: ما پیگیر مسائل انتخابات در همه کشور هستیم، اما تهران بسیار مهم است. ابراهیمی: هاشمی در لیست جامعه مدرسین برای مجلس خبرگان نیست/ در لیست جامعه روحانیت نیز مورد تردید است همچنین حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی عضو شورای ائتلاف اصولگرایان در حاشیه مراسم بزرگداشت آیت‌الله شیخ نمر در جمع خبرنگاران اظهار داشت: لیست خبرگان تا حدود زیادی با هماهنگی جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز تنظیم شده است و بخش کمی باقی مانده که کمیته سیاسی جامعتین در این خصوص با هم جلسه‌ای برگزار می‌کنند و پس از تکمیل شدن اعلام خواهد شد. وی در پاسخ به این پرسش که آیا نام هاشمی رفسنجانی در لیست جامعتین قرار خواهد گرفت یا خیر، گفت: آقای هاشمی در لیست جامعه مدرسین قرار ندارد اما اینکه در لیست جامعه روحانیت قرار بگیرد مورد تردید است. هنوز تصمیم نهایی در رابطه با آقای هاشمی گرفته نشده است. حدادعادل: موافق صحبت‌های روحانی درباره شورای نگهبان و مجلس آینده نیستم در پایان این مراسم نیز غلامعلی حدادعادل ظهر امروز در حاشیه همایش اصواگرایان در تهران طی سخنانی در جمع خبرنگاران اظهارداشت: با وحدت ایجاد شده، اصولگرایان قدم به قدم به فهرست نهایی نزدیک شده‌اند. و با بیان اینکه امیدوارم اصولگرایان در مجلس آینده بتوانند از میراث انقلاب دفاع کنند، افزود: تابع انتخاب مردم هستیم و تلاش می کنیم فهرستی را ارائه دهیم که مطلوب مردم باشد. سخنگوی ائتلاف اصولگرایان تصریح کرد: از ما انتظار است که برای اصولگرایان رد صلاحیت شده رایزنی کنیم و اصلاح طلبان هم کسانی را دارند که برایشان رایزنی کنند. حدادعادل با بیان اینکه خواسته همه ما عمل به قانون از سوی شورای نگهبان است، گفت: موافق با صحبت‌های رئیس جمهور درباره شورای نگهبان و مجلس آینده نیستم و این اظهارات را موجب تشویش اذهان عمومی می‌دانم. وی افزود: در جریان اصولگرا، از کسانی که در فهرست قرار نگرفتند که البته مهمترین دلیل آن هم کمبود جا است، خواهش می کنیم انصراف دهند تا مردم بتوانند رای متمرکزتری دهند و از تشتت آرا جلوگیری شود. حددادل افزود: اصولگرایان از 10 قدم مورد نیاز برای وحدت، 8 قدم را برداشته اند و تا چند روز آینده نیز فهرست اصولگرایان تکمیل شده و فکر می کنم فرصت کافی برای شروع تبلیغات از 30 بهمن فراهم باشد. وی ادامه داد: انتظارمان از شورای نگهبان این است که منصفانه و دقیق باشد و از طرف دیگر چه اصلاح طلب و چه اصولگرا اگر شورای نگهبان حکمی داد همه بپذیرند. منبع: فارس
کد خبر: ۸۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۸

فردی که بارها از مردم دزدی کرده و در دادگاه چندین بار محکوم شده و سابقه چندین سال زندان در پرونده خود دارد، چه بسا که نماینده مجلس می شد و با فراهم شدن بهتر شرایط، این بار به جای تخم مرغ دزدی شتر دزدی می کرد! پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، شیرازه نوشت : برخی نهادها در انقلاب اسلامی وجود دارند که به نوعی حاصل عمر این انقلاب هستند و مانعی جدی بر سر راه نفوذ دشمنان. نهادهایی که دشمنان، بارها خواستار برچیده شده آن ها شده اند. سپاه و شورای نگهبان قانون اساسی 2 سدی هستند که روزانه با سیلی از هجمه های دشمنان خارجی و عوامل داخلی مواجه می شوند اما محکمتر از همیشه، ذره ای در برابر تخریب و هجوم سیاسی منفعل نشده و در انجام وظایف قانونی خود، مرعوب نشده اند. شورای نگهبان قانون اساسی، غیر از این که مصوبات مجلس شورای اسلامی را با قانون و شرع می سنجد تا مغایرتی نداشته باشد، تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را هم برعهده دارد. نهادی که خاص نظام جمهوری اسلامی نیست و تقریبا در همه کشورهای دنیا برای حفظ هویت اصلی ساختار حکومتی چنین نهادی وجود دارد. این نهاد انقلابی که حافظ جمهوریت و اسلامیت نظام اسلامی محسوب می شود، در راه حراست از این دو موضوع هزینه های بسیاری پرداخته است. موسم انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس که می رسد، شورای نگهبان در کانون توجهات قرار می گیرد. از هر سویی به وظایف حساس و دقیق این نهاد، حمله می شود که چرا همه آن هایی که قصد خدمت به نظام اسلامی را دارند(!) نمی توانند وارد دستگاه قانون گذاری شوند؟ چرا شورای نگهبان، اعتقاد و التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه نامزدهای انتخاباتی را باید تایید کند؟ نظارت استصوابی دیگر چیست؟! و هجمه هایی از این دست... تجربه اما نشان می دهد، بی شورای نگهبان، چه ها که ممکن است بر سر نظام اسلامی بیاید. بنی‌صدر نخستین رئیس‌جمهوری اسلامی ایران بود که در این نظام اسلامی زندگی می کرد و قصد خدمت هم داشت اما بدون این که صلاحیت او بررسی شود، وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شد و به عنوان ریاست جمهوری برگزیده شد، اما پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، ماهیت و نفاق او آشکار گشت و با لباس زنانه مجبور به فرار شد. از وقتی شورای نگهبان به دستور امام خمینی(ره) تشکیل شد، دیگر امثال بنی صدر، نتوانستند رئیس جمهور شوند یا بر کرسی نمایندگی مردم تکیه بزنند جز در مجلس ششم که نمایندگان علاوه بر تصویب طرح ها و لوایحی با ماهیت ضداسلامی، افراطی گری هایی را رقم زدند که در نتیجه آن، از رسیدن به مجلس هفتم محروم شدند، چرا که این بار نهاد شورای نگهبان، قاطعانه دست رد به سینه این نمایندگان زد. برخی هم که جایی برای خود در بین ملت نمی دیدند، پای به فرار گذاشته و در خارج از کشور شروع به فعالیت علیه جمهوری اسلامی کردند. روشن شدن ماهیت ضدانقلابی برخی از نمایندگان مجلس ششم و فتنه آمریکایی- صهیونیستی سال 88 نشان داد که وجود شورای نگهبان چقدر در کشور اهمیت دارد. اگر تنها هیئت های اجرایی صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس را تایید می کردند و هیئت های نظارت شورای شورای نگهبان وجود نداشت به عنوان مثال ممکن بود، چه اتفاقاتی در استان فارس بیفتند. در ادامه به برخی مصادیق اشاره می کنیم. هر چند برشمردن مصداق های زیر، مشمول همه افرادی که صلاحیت آن ها رد یا احراز نشده نمی شود اما گوشه ای است از کارنامه برخی از کسانی که به ناحق مظلوم نمایی می کنند.  فردی که سابقه ریاست دانشگاه یکی از شهرهای استان را در سال های قبل به عهده داشته و به دلیل فساد اخلاقی و رابطه با یکی از دانشجویان دختر دستگیر شده، اکنون در معرض انتخاب مردم قرار می گرفت و چه بسا نماینده مجلس می شد! فردی که  تصویر برهنه مادر همسر خود را در محل سکونت وی منتشر نموده و شماره همسر خود را نیز پس از درگیری های خانوادگی و قضایی به عنوان زن صیغه ای پخش می کرده است، اکنون این شانس را داشت که نماینده مردم در خانه ملت باشد! هتل دار و روزنامه نگاری که به دلیل برخورداری از رانت های دوران دولت اصلاحات از کارمند ساده به یک سرمایه دار تبدیل شده و به دلیل حمل مواد مخدر دستگیر شده، می توانست با قرار گرفتن در برخی لیست های معلوم الحال، کرسی مجلس را غصب کند. کاندیدایی که برای جلب توجه مردم به خود در میتینگ های انتخاباتی اش آزادانه  و به صورت گروهی تریاک مصرف می شود و یا در پارتی های انتخاباتی اش، سرو مشروب بخشی از نوشیدنی های سفره می شود، ممکن بود، با کمک کارتل های قدرت و ثروت به مجلس راه یابد. وزیری که هیچ اعتقادی به ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ندارد و معتقد است باید با رژیم غاصب صهیونیستی ارتباط داشت و دموکراسی دینی را دیکتاتوری می خواند و ناجوانمردانه انگ تقلب به نظام اسلامی می زند، اکنون این امکان را داشت را با ورود احتمالی به مجلس، شعارهای ساختارشکنانه خود را پیگیری کند. فردی که در یکی از شهرستان های شمالی فارس کاندیدا شده و متخصص صیغه است و کارش جوش دادن، ارتباط زنان بدکاره با مردان فاسد، فرصت این را داشت که با موجه سازی چهره خود، شانسش را برای ورود به دستگاه قانون گذاری کشور بار دیگر بیازماید. کاندیدایی که مرجع خودخوانده فتنه گران در شیراز محسوب می شود، می توانست با ورود احتمالی به مجلس خبرگان، فرصت بهتر و بیشتری برای دهن کجی به ارکان نظام پیدا کند و اظهارات او بار دیگر تیتر یک رسانه های غربی شود. کسی که وابسته به خوانین قشقایی است و در سال 88 نوار و سی دی های سخنرانی و بیانیه های سران فتنه را در دورترین روستاها و دهات یکی از شهرستان های مرکزی استان فارس پخش می کرد، فرصت پیدا می کرد با ورود به مجلس به مهره فتنه گران تبدیل شود. نماینده اسبقی که در یکی از شهرستان های غربی استان، با هزینه های چند صد میلیونی و ریخت و پاش های گاه و بیگاه در قالب کمک های مردمی، قاب مردم را دزدیده بود، این بار نیز می توانست با توسل به این روش ها، کلاه ملت را بار دیگر بردارد. فردی که بارها از مردم دزدی کرده و در دادگاه چندین بار محکوم شده و سابقه چندین سال زندان در پرونده خود دارد، چه بسا که نماینده مجلس می شد و با فراهم شدن بهتر شرایط، این بار به جای تخم مرغ دزدی شتر دزدی می کرد! خانمی که گرین کارت کانادا دارد و در مسافرت های مکررش خوب با جو آن جامعه پیدا کرده! و به واسطه برخی رانت ها اکنون در یک محیط علمی مشغول است، می توانست با قرار گرفتن در برخی لیست های مسموم، فرصت نماینده شدن پیدا کند! و ده ها مورد دیگر.... به هر حال عده ای، همنوا یا ضدانقلاب خارج نشین، به جای آنکه مشغول مقوله خدمت باشند و به ایراد سخن در راستای حل مشکلات مردم بپردازند، خود را در تکالیف اصلی شورای نگهبان شریک می دانند و برای آن، نسخه می پیچند، غافل از این که تخریب شورای نگهبان، وظیفه دشمن است، نه دوست! آن‌هم دوستی که به دلیل گشایش فضای بین المللی برای کشور! هزار راه نرفته و هزار بار بر زمین مانده دارد.
کد خبر: ۸۴۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۱

 مقام معظم رهبری :اصلح کسی است که، به فکر معیشت مردم ،دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد
کد خبر: ۸۴۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۳۰

آوای رودکوف:سخنگوی هیات مرکزی نظارت بر انتخابات از تائید صلاحیت ۴۰درصد از داوطلبان انتخابات مجلس خبرداد و گفت: از ۱۲هزار نفر داوطلب این انتخابات، ۲۶درصد ردصلاحیت شده و صلاحیت ۲۸درصد نیز احراز نشده است
کد خبر: ۸۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۳۰

مردم کهگیلویه نماینده ای می خواهند از جنس خودشان کسی که با درد فقر و محرومیت آشنا باشد و در کاخ ها و ماشین های لوکس ماوا نکرده باشد
کد خبر: ۸۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۹

برای تشخیص کاندیدای اصلح برای ورود به مجلس خبرگان رهبری نباید منتظر تبلیغات چشم نواز او بود، چرا که او به خوبی می داند در جایگاهی قرار دارد که چشمان بصیر، ردای خوش زرق و برق تبلیغات را بر قامت ایشان کوتاه می بیند و سعی در جلب آرا از طرق معمول را شایسته أمناءالرسل و عالمان دین نمی داند  احسان خردمند نژاد: قاعده بر این است که در آستانه هر انتخاباتی کاندیداها در فرصت تعیین شده قانونی شروع به تبلیغات و معرفی خود و فعالیت هایشان می کنند. در جریان این تبلیغات از هر ابزاری علی الخصوص روز آمد ترین مدل های آن، از ترکیب انواع رنگ های جذاب و مخاطب پسند در طراحی پوسترها، بروشورها، تراکت ها و بنرها و ... گرفته تا بهترین تکنیک های تبلیغاتی را صرف می کنند تا در هیاهوی انتخابات و تب هزار رنگ تبلیغات، خود را هرچه بیشتر در چشم مردم بنمایانند تا شاید از پس این هزینه و جنجال مسخ کننده یک رأی بیشتر به خود اختصاص دهند. الحق و الانصاف هم نمی توان منکر تأثیرگذاری این پروپاگاندای ایجاد شده در فضای انتخابات شد، همچنان که کارشناسان میزان این تأثیر پذیری مخاطب از طریق رسانه و تبلیغ را تا 60 درصد بیان کرده اند؛ یعنی ترکیبی از رنگ بندی مناسب و استفاده از تکنیک های آن، محتوای جذاب در معرفی شخص و استفاده از واژه ها و عبارات چالش برانگیز و تأثیر گذار به همراه موسیقی و تصویرسازی در تبلیغات چند رسانه ای با چاشنی تکرار می تواند تا 60 درصد در تصمیم گیری فرد تغییر ایجاد نماید. آنچه در انتخابات های مجلس شورای اسلامی یا شوراهای اسلامی شهر و حتی در انتخابات ریاست جمهوری شاهد آن بوده و خواهیم بود استفاده از همین روش های تبلیغ و جذب رأی است با سبکی که بیان شد و شاید منطق انتخابات در عصر حاضر نیز اقتضایی این چنین داشته باشد. اما آیا در مورد مجلس خبرگان رهبری و کاندیداهای آن نیز، ورود به این حوزه و دستخوش جنجال ها و رنگ و لعابِ بازی های تبلبغاتی قرار دادن شخصیت هایی که داوطلب ورود به این عرصه هستند شایسته و مقتضیست؟! آیا بزرگانی که در کسوت فقیه و وارث علم الأنبیاء (اصول کافی، ج 1، ص 42، حدیث 1) قصد ورود به این حوزه را دارند وارد چنین فضای تبلیغاتی خواهند شد؟! آیا فقیهی که در کسوت یک مجتهد ولو در بعضی از ابواب فقهی قصد دارد به عنوان یک خبره در مسأله ولایت فقیه بر مسند بنشیند شایسته است که رأی خود را پس از تأثیرگذاری تصنعی از طریق جلوه های بصری کسب نماید؟! آیا برای فقیه مجتهدی که بر جایگاه خبرگان رهبری تکیه می زند تا از مسیر رهنمود های امامان معصوم (علیهم السلام)، نایب ایشان و رهبر امت اسلامی را تشخیص دهد و علم جانشینی معصوم را در زمان غیبت به دست شایسته ترین فرد از میان فقهای پس از ایشان بدهد زیبنده است خود را به بازی رنگ ها و طرفند ها بسپارد، باشد که بر حریفی از همین جایگاه و در قامت همان فقیه غلبه کند؟! خبرگان رهبری جایگاه کسانی است که معصوم منتظَر، امام غایب از نظر حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در توقیع شریفش امت اسلامی را در حوادث و پیش آمد ها به سوی ایشان رهنمون میشود (کمال الدین، ج 2، ص 484، باب توقیعات، حدیث 4) و اینجاست که می توان گفت؛ فقیه خبره رهبری می تواند در ترازی پایین تر و مقیاسی کوچک تر رهبری باشد که ممکن است در آینده هدایت و زعامت امت را عهده دار گردد. پس هاشا و کلّا که کاندیدای شایسته خبرگان رهبری از راه و رسمی اینچنین برای خودنمایی و بروز و ظهور در انظار مردم استفاده نماید. فقهای مورد تأیید شورای نگهبان پس از برگزیده شدن از سوی مردم در جایگاهی قرار می گیرند که به واسطه اتصال به فقه اهل بیت علیهم السلام برای تشخیص و کشف ولی فقیه بر مبنای نظر امام معصوم علیه السلام و توصیف صفات از طرف ایشان، از شأن و منزلتی ورای نماینده مجلس شورای اسلامی یا شورای شهر یا حتی رییس جمهور برخوردار است؛ و این نه بدان معناست که بر سر فقهای خبرگان رهبری چتری از قداست افکنیم که نزدیک شدنی نباشد، بلکه اگر ساده زیستی، تواضع و در میان مردم بودن از شاخصه های رهبر مسلمین باشد برای فقهای مجلس خبرگان این خصلت به مراتب پر رنگ تر می نماید. لذا در انتخابات پیش رو و برای تشخیص کاندیدای اصلح برای ورود به مجلس خبرگان رهبری نباید منتظر تبلیغات چشم نواز او بود، چرا که او به خوبی می داند در جایگاهی قرار دارد که چشمان بصیر، ردای خوش زرق و برق تبلیغات را بر قامت ایشان کوتاه می بیند و سعی در جلب آرا از طرق معمول را شایسته أمناءالرسل و عالمان دین نمی داند که گفته اند: «الفقهاءُ أُمناءُالرسل ما لَم یَدخلوُ فی الدنیا» –فقها امین و مورد اعتماد پیامبرانند تا هنگامی که وارد (مطامع و لذايذ) دنیا نشده اند. (اصول کافی، ج 1، ص 58، حدیث 5). پس لازم است هر صاحب رأی که می خواهد برای خبرگان دست به انتخاب زند، آن چشمان بصیر را داشته و خود به دنبال تشخیص اصلح برای این جایگاه حساس و والای نظام بر اساس صفات و کمالات اخلاقی و انسانی برای یک عالم عامل دین باشد و خود دست به کار گردد که فقیه جامه به این رنگ نمی آلاید. و به قول حضرت روح الله (ره): «... اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین می شوند، از روی کمال دقت و یا از روی مشورت با مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مهمات و مشکلات به واسطه تعیین شایسته ترین و متعهد ترین شخصیت ها برای رهبر پیش نخواهد آمد یا با شایستگی رفع خواهد شد.» (صحیفه نور، ج 21، ص 188)
کد خبر: ۸۳۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶

آوای رودکوف:طباطبایی با بیان اینکه متأسفانه برخی اعضای هیأت اجرایی افراد بی‌سوادی هستند، گفت:دلایل رد صلاحیت من عدم اعتقاد به اسلام و التزام به احکام اسلامی، عدم اعتقاد به قانون اساسی و التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه عنوان شده بود. "پایگاه خبری  آوای رودکوف"،محمود علیزاده طباطبایی در گفت‌وگو با فارس، در خصوص رد صلاحیت خود اظهار داشت: من روز گذشته مستنداتی را در راستای رد صلاحیت خود دریافت کردم که برایم خیلی جالب بود. وی افزود: دلایل رد صلاحیت من عدم اعتقاد به اسلام و التزام به احکام اسلامی، عدم اعتقاد به قانون اساسی و التزام به قانون اساسی و ولایت فقیه عنوان شده بود. طباطبایی تصریح کرد: به من گفتند پرونده همه یک صفحه دارد اما برای شما 40 صفحه است، برایم خیلی جالب بود! نامه وزارت اطلاعات هم که دروغ محض است چرا که در آن عنوان شده من خانواده زندانیان را تحریک می‌کردم تا در راهپیمایی‌ها شرکت کنند. وکیل مهدی هاشمی ادامه داد: یکی دیگر از دلایل رد صلاحیت من پرونده‌های قضایی بود و متأسفانه پرونده‌‌هایی که من وکالتشان را به عهده داشتم را جزو سابقه کیفری من در نظر گرفته‌اند. 8 مورد پرونده بوده که در 4 مورد ‌آن من وکیل بودم نه متهم، مابقی هم پرونده‌های مفتوح است که هنوز به نتیجه نرسیده است. وی ادامه داد: آقای بختیاری، معاون امنیتی و سیاسی دادستان کل کشور به من گفتند که حجم کار زیاد بوده و ممکن است اشتباه شده باشد شما اعتراض کنید. من هم اعتراض خودم را ارجاع دادم، در پرونده مفتوح تا منجر به رأی نشود نباید به عنوان سابقه کیفری در نظر بگیرند. طباطبایی با بیان اینکه متأسفانه برخی اعضای هیأت اجرایی افراد بی‌سوادی هستند، گفت: حتی به من گفتند یک رأی وجود دارد که 10 صفحه است و این رأی مربوط به زمانی می‌شد که من در شورای شهر بودم. وی ادامه داد: یک آدمی با زد و بند 791 متر پارکینگ خود را تبدیل به تجاری کرده بود من آن زمان رئیس یک شعبه کمیسیون ماده صد بودم، متأسفانه در کمیسیون هم کارهایی کرده بودند که این قضیه را با جریمه حل کنم اما من محکم ایستادم و علیرغم اینکه قاضی حکم جریمه داده بود من و نماینده وزیر کشور رأی به تخریب دادیم. آن فرد از ما شکایت کرد و علیرغم اینکه ‌آدم بانفوذی بود ما تبرئه  شدیم و ساختمان هم به پارکینگ تبدیل شد. وکیل مهدی هاشمی تأکید کرد: زمانی که من اعتراض کردم گفتند به ما گفته شده کسانی که پرونده قضایی دارند را بند «یک» و «3» بزنید، این نشان می‌دهد که خیلی قانون حاکم نیست در هر صورت من اعتراض خود را دادم و منتظریم تا رسیدگی شود.
کد خبر: ۸۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۹

امام جمعه موقت تهران به مردم توصیه کرد در انتخابات دقت کنند تا خللی به امنیت کشور وارد نشود و قطب جدیدی مقابل ولایت ایجاد نشود
کد خبر: ۸۲۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۱

در این پیامک به اشتباه عید مبعث به مردم تبریک گفته شده بود. این اشتباه فاحش سریعاً در میان فعالان شبکه های اجتماعی در استان بازخورد داشت و موجب به وجود آمدن مطالب طنز در خصوص این پیامک شد. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از صبح زاگرس، مدیران و چهره های سیاسی در کهگیلویه و بویراحمد همیشه در مناسبت های مختلف پیامک های تبلیغاتی ارسال می کنند. این پیامک های تبلیغاتی در کنار تبلیغات ها و پیامک های مزاحم دیگر سبب رنجش مشترکین تلفن همراه در کشور شده است. روز گذشته و به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام صادق (ع) نیز چهره های مختلفی سیاسی برای مشترکین کهگیلویه و بویراحمدی پیامک تبریک ارسال کردند. زارعی، نماینده فعلی بویراحمد و دنا در مجلس هم پیامک تبلغاتی ارسال کرد. اما پیامکی که روز گذشته موجب تعجب مشترکین کهگیلویه و بویراحمدی شد پیامکی بوده که از سوی باقر موسوی چهره اصلاح طب استان ارسال شد. در این پیامک به اشتباه عید مبعث به مردم تبریک گفته شده بود. این اشتباه فاحش سریعاً در میان فعالان شبکه های اجتماعی در استان بازخورد داشت و موجب به وجود آمدن مطالب طنز در خصوص این پیامک شد. بازخورد این پیامک موجب شد تیم ارسال کننده این پیام،متوجه اشتباه فاحش خود شده و مجبور شوند دو پیامک اصلاحیه دیگر برای همه مشترکین ارسال کنند. سید باقر موسوی از چهره های اصلاحطلب کهگیلویه و بویراحمد بوده که سابقه دو دوره نمایندگی بویراحمد و دنا را دارد. وی در مجلس پنجم و ششم نماینده بویراحمد و دنا بود. موسوی یکی از نمایندگان امضاء کننده طرح محدودیت اختیارات رهبری در دوره ششم مجلس شورای اسلامی بود که وی و برخی همکارانش در طرحی خواستار کاهش اختیار ولایت فقیه شدند. هم چنین موسوی از تحصن کنندگان معروف در مجلس ششم بود که اقدامات وی و نمایندگان هم فکرش حاشیه های فراوانی در مجلس ششم ایجاد کرد. وی که برای حضور مجدد در انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرد به خاطر اقدامات غیرقابل دفاعش در مجلس رد صلاحیت شد. به نظر می رسد در دوره کنونی نیز ثبت نام سید باقر بیشتر به دلیل فشار به شورای نگهبان بوده تا در قبال رد صلاحیت وی بتوانند دیگر چهره های اصلاحطلب را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهند.
کد خبر: ۸۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۰

شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان لنده از حضور حماسی مردم در اجتماع با شکوه مردم این شهرستان در یوم الله 9 دی  تقدیر کرد
کد خبر: ۸۲۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۰

آوای رودکوف:عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: حماسه ۹ دی انقلاب سوم در نظام جمهوی اسلامی ایران بود
کد خبر: ۸۱۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹

آوای رودکوف :صبح امروز مراسم بزرگداشت حماسه ۹ دی  روز بصیرت با حضور اقشار مختلف مردم شهرستان لنده  برگزار شد
کد خبر: ۸۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹

آوای رودکوف : مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد گفت: دشمنان انقلاب  اسلامی با اصل نظام مشکل دارند
کد خبر: ۸۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

امام خامنه ای:«مبادا کسانی به مجلس بروند که گیرنده آنها منتظر فرستنده قوی آمریکا و غرب باشد و هر چه آنها بگویند، اینها به زبان دیگر در داخل مملکت تکرار کنند.»
کد خبر: ۸۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه » برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶